افراط

افراط و تفریط و تبعات آن در این کشور

با سلام
یک مسئله ای که ذهن بنده رو مشغول کرده این هست که در کشور ما مردم و حکومت درگیر مسائلی هستند که در ظاهر حل آن ها ساده هست
از طرفی زمان زیادی از برخورد ما با این مسائل میگذره ولی همچنان درگیریم و هم انرژی زیادی از ما گرفته هم فشار و بار روانی بالایی وارد کرده هم هزینه های مالی برای ملت ما داشته
بنده این سوال رو به مناسبت چهارشنبه سوری امسال مطرح میکنم ولی چندین مصداق از مسائل روز کشور میارم تا مقصودم بهتر درک بشه دقت کنید بنده در مثال ها بحثی ندارم چون ممکن بعضی دوستان
قبول نداشته باشند دیدگاه های من رو که البته تا حدی قابل احترام هست
ببینید ما هر سال درگیر چهارشنبه آخر سال هستیم یک رسم قدیمی اما این مسئله هر سال برای کشور مشکل ایجاد میکنه یک گروه مدام بر هرچه بهتر برگزار شدن این رسم تکیه دارن
یک گروه هم کلا مخالف این رسم هستند
هر سال مردم آزاری هم آتش سوزی ها و مردن چند نفر رو شاهدیم حتی کسایی که میخوان جشن بگیرن هم اکثرا مطالعه ای درمورد پیشینه این جشن ندارن
از طرفی عده ای تلاش دارن کلا این رسم های باستانی حذف بشه در واقع یک طیف افراط داریم و یک طیف تفریط تا اینجا با مردم طرفیم اما بریم سراغ حکومت
حکومت علی الظاهر هیچ کار موفقی برای حل این مسئله ندارد یعنی ما میبینیم تلاش برای تبیین فرهنگ ها و جشن های باستانی در کتب درسی ما دیده نمیشه
از طرفی مکان هایی امن و مناسب برای این جشن در نظر گرفته نمیشه
نتیجه اینکار ها قاچاق انواع موارد محترقه و برگذاری جشن چهارشنبه سوری هست به طوری که شباهتی با اصل مسئله در دوران گذشته نداره
سوال بنده این هست چرا حکومت تلاش نمیکنند مسئله حل شود؟ به نظر بنده دستانی پنهان میخوام همواره کشمش در کشور باشه بین باستان گرایان و اسلام گرایان در واقع اصل این جداسازی منطقی نیست
ولی ظاهر کار نشان میده هم از خارج هم از داخل کسانی میخواهند درگیری هایی بین مردم ما به وجود بیاورند حالا تحت هر عنوانی
من باز چند مصداق عرض میکنم تا متوجه بشین:
مسئله کوروش: یک عده معتقد به قداست این آدم هستند و یک عده معتقد به پست بودن او هموار جدال این دو گروه وجود داره نسل های ما رو درگیر میکنه هیچ وقتم نمیخواییم حلش کنیم
بی جهت جوری شده که کوروش جلوی پیامبر اسلام قرار گرفته آخه برای چی؟ اگر ما درست تاریخ رو نقل میکردیم اگر تابو سازی نمیکردیم خیلی از این اتفاقات نمی افتاد
اگر خودمان برای کوروش جشن هایی میگرفتیم یا حداقل به معرفی او می پرداختیم آیا این مسائل پیش می آمد؟ شما کتاب تاریخ سوم دبیرستان این مملکت رو ببینید یک خط از دوره های کهن ایران دارد؟
شما ببینید ما در کجا شناساندیم کشورمون رو به مردممون نتیجش این افراطی گری ها شده که الان هست همش از مسائلی که باید به سادگی حل بشن بحران می سازیم
مسئله مزین کردن حرم ها به طلا: اینجا هم دو گروه افراطی داریم یکی کلا منکر احترام به شعائر هست منکر ساخت حرم و استفاده از هنرو معماری اسلامی هست آن طرف هم میاد طلاکاری ضریح و ...
رو توجیه میکنه چرا مسائلی که به راحتی قابل حل بوده رو بحران کردیم
این مسائل رو و چندین مسئله دیگر رو بنده میبینم و هیچ حرکت مثبتی از جکومت برای حلشون نمیبینم
چرا؟ چرا همیشه مردم ما باید دو دسته بشن و بیفتن به جون هم؟ چرا کار هایی میکنیم که کار به جناحگرایی بکشه؟ واقعا حل مسئله ای مثل چهارشنبه سوری خیلی دشواره؟ یا عمدا نمیخوان حل بشه؟
الان کانل های تلگرام رو ببینید امشب جدال این ها در مورد تکریم یا تحقیر عادل فردوسی پوره یعنی فقط دنبال یک بهونه هستند تا مردم رو به جون هم بندازن
شما بحث وحدت شیعه و سنی ببینید! یکی قائل به وحدت عقیده هست!!! یکی کلا منکر هر نوع برادری و فقط لعن و توهین و تکه انداختن بلده یعنی فهم صحیح وحدت اینقدر دشواره؟
واقعا چرا ما در مسائل پیش افتاده درگیریم اعصاب و روانمان فرسوده میشه بخدا بنده که خسته شدم سیر حماقت ما کی تمام میشه؟ چرا حکومت کاری برای این مسائل نمیکنه که موثر بشه؟
همش درگیر مسائل احمقانه یک روز سر کنسرت دعوا داریم یک روز سر حضور زن ها در ورزشگاه
سپاس:|

پرداختن صرف به اهل بیت (ع) و به حاشیه بردن حضرت حق تعالی

انجمن: 

با عرض سلام و احترام،

دوستی دارم که بنظر اصل را فراموش کرده و بیشتر به واسطه های حق تعالی (یعنی اهل بیت ع) می پردازد. در کلام عارفی شنیدم که باید توازنی ایجاد شود بین حب و پرداختن به "خداوند" و "ائمه (ع)" و نباید سر شدت حب به ائمه (ع)، خداوند به حاشیه برده شود.

خواستم از اساتید بپرسم که اولا موافق این توازن هستید؟ دوما برای هدایت این دوستمون چه مطلبی یا احادیثی ارائه بدم و یا حتی چه مقاله یا سخنرانی بهش پیشنهاد بدم؟

خیلی ممنونم.

آیا پوشیه زدن در تهران بد است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و ادب و خداقوت

میخواستم از کارشناسان محترم بپرسم این اعتراضات و نظرات شخصی درباره پوشیه چقدر اهمیت داره ؟

علاوه بر مخالفت عامه ،عده ای از افراد حوزوی و فعالان قرآنی به دلایل مختلف چون با نظر خودشون مطابقت نداره سعی میکنن دیگران را از پوشیه زدن منع کنن و میخوان نظر شخصی خودشون رو القا کنن .
پوشیه ای ها را جزء اعضای انجمن حجتیه میخونن یا به فرقه های ضاله و نوظهور داعش و طالبان و حتی حجاب یهودی و با اونها یکسان میدونن
توصیه ای به این حجاب که ندارد هیچ این حجاب رو نهی می کنند و از افراد پوشیه ای میخوان که این کار رو کنار بگذارن
نظرات منفی خودشون رو گسترش میدن طی عکس و پوستر و نظرسنجی عوام ..
پوشیه زدن در تهران بده؟؟
نظر مراجع عظام (سایه شون مستدام) رو بر این برداشت میگیرن که با پوشیه و روگرفتن که نیازی نیست یعنی موافقتی هم ندارن .
میخواستم بدونم نظر همسر مهمتره یا نظر مراجع عظام ؟؟(اطاعت از همسر اگر واجبه در این زمینه چطوره؟؟)

اما بنده تا اونجایی که تحقیق کردم پوشیه در تهران لباس عفاف هم محسوب میشه و نظر علما و مراجع احتیاط واجب(آیت الله صافی)و استحباب نظر دیگر مراجع و حضرت آقا (مدظله) هست.

پوشیه هم یه حجابه درسته که افراد چهره هاشون با هم متفاوته اما نمیشه گفت یک خانم نیاز به پوشیه داره یا خیر چهره هر خانمی جذابیتی داره دلیلی وجود نداره یه خانم آفریقایی یا عرب و سیاه پوست پوشیه لازم نداشته باشه اما یه خانم سفید چهره به پوشیه نیاز داره هر کس میتونه پوشیه بزنه و درست نیست نظر شخصی داده بشه روی چهره و از پوشیه زدن خانمها جلوگیری بشه.

فرقه های نوظهور از اسمش مشخصه نوظهور هست و قدمت پوشیه به زمان مهم تاریخ پیامبر برمیگرده و ما به نظر عوام نباید توجه ای داشته باشیم و تا جایی که بنده میدونم اینطور نیست که قسمت خاصی از احکام مربوط به زمان خاصی بشن (پوشیه مختص در زمان قاجار بشه ... یا مثلا حرمت ریش تراشی مخصوص زمان فتحعلی شاه بشه و زمان و نظرات مردم بتونه یه چیزهایی رو ممنوع بدونه و یه سری مسائل رو عادی و بی عیب بدونه ....)

نقد فقهی استدلال تکفیری‎ها و داعشی‌ها بر اولویت کشتن مسلمانان مخالف آنها

[="Tahoma"][="DarkGreen"]
یکی از روشهای دشمنان ادیان الهی برای مبارزه با گسترش معارف الهی تحریف مفاهیم و آموزه های دینی و تحریف معنوی آیات وحی بوده، چنانکه خداوند گزینش این روش اسلام ستیزی را از مخالفان اسلام در آیه شریف (... یحرفون الکلم عن مواضعه..) سوره نساء آیه 46 ارائه می فرماید. گاه این تحریف های معنوی از بین برخی مسلمانان سر برآورده و اندیشه خوارج را می آفریند که امام علی علیه السلام راجع به آیات مورد استدلال آنها فرمود: کلمۀ حق یراد بها الباطل ... [1]
استعمار جهانی به سردمداری شیطان بزرگ در دوره معاصر برای ایجاد جنگ داخلی و برادرکشی در بین مسلمانان با استفاده از همین روش اسلاف خود به تفسیر غلط آیاتی از قرآن و آموزه های نبوی در بین مذاهب اسلامی پرداخت تا با پیدایش اعتقاد به تکفیر گروه های مسلمان و وجوب قتل آنان وحدت و انسجام امت اسلامی را از هم پاشیده خطر مبارزه امت را با سلطه استعمار جهانی و کیان صهیونیسم به تاخیر اندازند.
با توجه به حجم شبهات دینی برضد تشیع و مکتب اهل بیت:در سطح جهان و ضرورت پاسخگویی عالمانه حوزه‎های علمیه به این شبهات، معاونت بین الملل حوزه‎های علمیه با همکاری مراکز پاسخگویی و محققان فعال در عرصه بین الملل اقدام به تدوین پاسخ برخی از این شبهات نموده است.
یکی از مهمترین شبهات بین المللی معاصر، استدلال جریان‌های تکفیری و فتنه انگیز برای مسلمان کشی و قتل عام شیعیان و اهل سنت کشورها با ادعای (اولویت جهاد با دشمن قریب) و استناد به آیه شریفه 123 سوره توبه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ » است.
ترویج همین استدلال عامل انحراف هزاران جوان مسلمان از مبارزه با صهیونیسم و کفر جهانی به جنگ با مسلمانان مظلوم سوریه، عراق و دیگر کشورهای اسلامی گشت.
پاسخ علمی به این شبهه بر اساس مبانی دینی اسلام و جوامع روایی اهل سنت توسط معاونت بین الملل حوزه‎های علمیه بصورت یک سوال و جواب تدوین شده است.
در پایان از مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، اداره مطالعات معاونت بین الملل حوزه‎های علمیه و... که در تدوین این پاسخ مشارکت داشتند، تشکر و قدردانی می‎کنم.

محمد حسن زمانی
معاون بین الملل حوزههای علمیه



[/HR][1] . نهج البلاغه خطبه 40


[/][/]

طبق آیات قرآن و روایات صحیح السند، حجاب چهار زن برتر عالم هستی چگونه بوده؟ (صرفا بحث روایی)

انجمن: 

سلام علیکم
بنده تاپیکی قبلا ایجاد کردم در مورد نوع خاصی از حجاب و از آنجا که بحث های متفرقه ای در آن تاپبک مطرح شد و به نتیجه نرسید بنا بر این قصد دارم تک تک و جز به جز به این مسایل بپردازم.
از کاربران هم خواهش می کنم در این تاپیک فقط صرفا بحث روایی انجام گیرد و از درج نظرات فقهی و نظرات شخصی و ... اجتناب شود و ققط بحث از قال الصادق و قال الباقر و اینگونه مسائل باشد
اگر ممکن است طبق آیات و روایات صحیح السند نوع و مقدار حجاب چهار زن برتر عالم هستی یعنی حضرت فاطمه و حضرت خدیجه و حضرت مریم و حضرت آسیه را بررسی کنید.که چگونه بوده؟
البته بیشتر تاکید من روی این قسمت است که آیا طبق روایات صحیح السند (اگر روایتی را ذکر می کنید سندش را هم از جهت صحیح و حسن و موثق و ضعیف بودن بررسی کنید) این افراد حجابی بیشتر از حد واجب داشتند؟ یعنی آیا این چهار نفر هموازه وجه و کفین را هم در مقابل نامحرم می پوشاندند؟ آیا خلاف این مطلب گزارش شده یعنی وجه را در صورتی که مفسده نداشته باشد در برابر نامحرم نپوشیده باشند و نامحرم صورتشان را دیده باشد و یا اینکه مثلا هیج از از اصحاب رسول الله که با این دو نفر نامحرم باشند صورت حضرت خدیجه و حضرت فاطمه را دیده اند یا خیر؟ در مورد حضرت مریم و آسیه چطور؟

رفاقت و اخوت ، آیا این افراط است؟

سلام
من دوستی دارم که حدود 6 سال از من بزرگتر است
با هم سن و سال ها هم دوستی دارم ولی نه در حد صمیمیت یعنی هنوز کسی را ندیده ام که بشود با او صمیمی شد (البته با همان دوستانم هم روابطم زیاد است مانند بیرون رفتن پیامک و ...)
من خودم مذهبی هستم و در یک کانون فرهنگی در طی دو سال آشنایی و دوستی بعد از چند سال بدون رفیق بودن یک دوست صمیمی پیدا کردم که بعد از اینکه به مرور صمیمی شدیم با هم عقد اخوت نیز بستیم (کنار ضریح امام حسین)
در اینترنت و همین انجمن خیلی بحث از دوستی های افراطی خواندم
من با این دوستم خیلی صمیمی ام و حتی بهش میگم داداشی
از این دوستی هم خیلی منافع نسیبم شد مثلا اینکه برای نماز صبح همدیگه را بیدار میکنیم (با موبایل) و بعد نماز صبح دعای عهد و حتی با هم قرار میگذاریم که مثلا غیبت را سعی کنیم به هم تذکر دهیم و درمان کنیم (با کتاب معراج السعاده) شب های جمعه به گلستان شهدا میرویم البته بقیه دوستانمونم هستن
و اینکه برای درس خواندن عصر ها به کتابخانه میرویم و او خیلی پیگیر مسائل درسی ام است و حتی مشکلاتی که در خانه برایم به وجود می اید و بعضا به او میگویم او بدون اینکه من بفهمم با پدرم تماس گرفته و این مشکلات را انتقال میدهد و با اون حرف میزند که خیلی کمکم کرده مثلا یکبار سر اینکه اتاقم جای مناسبی ندارد برای او درد و دل کردم که بعد فهمیدم او با پدرم در میان گذاشته که اتاق من را عوض کنند(البته روابطم با پدر و مادرم خیلی خوبه ولی خب خیلی حرف هارا نمیشه زد بهشون)
روابطمون خیلی زیاد است و خیلی وقتها با همیم حتی از برادر خودم نیز اورا بیشتر دوست دارم
با هم خیلی بیرون میرویم و خیلی بهم پیامک میدهیم
ولی اینگونه نیست که وقتی او کنارم نیست نتوانم فکرم را متمرکز کنم یا مثلا سرکلاس درس به او فکر کنم و از امور روزمره زندگی ام باز شوم
وقت هایی که با همیم دست اورا میگیرم یا دست دور گردنش می اندازم
اگر دو - سه روز اورا نبینم دلم برایش تنگ میشود
ولی همان جور که گفتم فعالیت های روز مره ام را هم بدون دردسر انجام میدهند
و این دوستی مورد تایید پدرم نیز هست و مثلا به من میگویند برو خانه دوستت باه درس بخونید یا مثلا وقتی میخاهند به کوه بروند به من میگویند که به دوستت هم بگو بیاد

با توجه به مطالبی که در مورد دوستی های افراطی در اینترنت و ای سایت هست آیا چنیم دوستی ای افراطی است؟(چون من نسبت به این دین حساسم میخاهم بدانم ایا چنین دوستی ای هم افراطی است؟)

-خود من قبل از این خیلی در فضای مجازی مورد وسوسه شیطان قرار میگرفتم که این خیلی روی درس و زندگی ام تاثیر داشت (به دلیل اینکه واقعا اصطلاحا بچه مثبتم و اینکه این وسوسه ها از اهل بیت دورم میکند واقعا اذیتم میکرد)
و اینکه قبلا درسم متوسط بود ولی الان خیلی پیشرفت داشت به لطف این رفاقت و اینکه بعد از چند سال دوباره احساس میکنم امام زمان دوستم دارند به لطف دعای عهد این چند وقت

لطفا راهنمایی ام کنید چون دوست ندارم همیشه به این فکر کنم که ایا دوستی ام افراطی است یا نه

متشکر

تا کجا از دین سؤال کنیم؟

با سلام و احترام

در قرآن کریم آمده است: «ای کسانی که ایمان آورده‌ اید. از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد شما را ناراحت می کند!» [مائده 101]

یا در آیه دیگری حضرت موسی (ع) در اجرای دستور خداوند از دقت بیشتر در جزئیات حکم الهی نهی کرده و به قوم خود می گوید: «آنچه به شما دستور داده شده (هر چه زودتر) انجام دهید.» [بقره 68]

آیا این آیات مفهومی ناظر بر عدم افراط در پرسش از دین دارند؟ آیا به نهی از عسر و حرج اشاره می کنند؟ اگر این گونه است مرز این تعادل کجاست؟

سؤال بنده این است که مفهوم آیات فوق دقیقاً چیست؟ و مهم تر و کلی تر این که تا کجا باید از دین سؤال کرد؟

از عالمی نیز شنیده بودم که خود ائمه (ع) گاهی عمداً قبل از رفتن به مستراح به لباس خود کمی آب می پاشیدند تا پس از خروج از مستراح با شک و تردید نجاست مواجه نشوند. در واقع نوعی خودفریبی یا تساهل و تسامح برای پیشگیری از مشقت در آینده!

آیا ما هم مجازیم به همین ترتیب عمل کنیم تا زحمت کمتری از جانب احکام دین تحمل کنیم؟

ممنون. :Hedye:

خلیفه دوم و افراط در دین

نقل قول:

عمر از بهترین صحابه ی پیغمبر (ص) بود .میدانید شیعه چرا از او پیروی نمیکند؟ چون از پیامبر در احکام پیشی میگرفت و راه افراط در دین را برگزیده بود
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

در یکی از قسمتهای سایت دیدم که یکی از کاربران متن بالا را گفته بودند. کنجکاو شدم که بدانم دقیقا عمر در زمان پیامبر اکرم (ص) چه نوع افراط هایی می کرد؟ آیا می شود جزئیات آنرا بیان کنید؟ این را پرسیدم به جهت خود سازی افرادی مثل خودم... گفتم شاید افراطی باشم و از آن بی خبر باشم.

با تشکر

یا حسین (ع)

**افراط و تفریط** چرا؟


سلام:Gol:

مگه صراط مستقیم چه ایرادی داره که عده ای یا از اینور بوم میافتن ، یا از اونور؟
قصدم از ایجاد این تاپیک اینه که چرایی این موضوع بررسی بشه! و همچنین دوستان مثال از افراط و تفریط در انجام وظایف دینی بیارن.
این موضوع ، شکاف ایجاد میکنه بین مردم و همچنین خیلی ها رو از اسلام فراری میده!
مثلا در زمینه حجاب ؛ افرادی بد حجابن و افرادی هم انقدر حجاب دارن که از حکم خدا هم جلو زدن!!!!!
آیا دسته اول کمبود دارن و یه جورایی در پی نشون دادن و عرضه خودشون هستن و دسته دوم متزورن یا.....؟


اهدنا الصراط المستقیم:Sham: