دین
بوسیدن دست دیگران در منابع دینی
ارسال شده توسط کوهساران در شنبه, ۱۳۹۹/۱۱/۲۵ - ۰۹:۲۲
سلام بر شما
در کلیپی از شبکه های وهابیت شبهه ای مطرح بود دال بر اینکه بوسیدن دست حرام می باشد واینکه مردم دست علما را می بوسند مثل عبادت غیر خدا است.
این شبهه بر اساس این روایت از امام رضا ع بود:
لا یقبل الرجل یدالرجل فان قبله یده کالصلاه له.
حال سوال این است معنای این روایت چیست آیا هر گونه بوسیدنی را مورد نظر دارد یا خیر؟
متشکر می شم توضیح بفرمایید.
دین عامل صلح و یا جنگ؟
ارسال شده توسط احمدصابری در سهشنبه, ۱۳۹۹/۰۷/۰۱ - ۰۷:۵۲
یکی از اشکالاتی که همیشه به مسلمانها وارد میشه این هست که دین اونها خشن هست و شاهدش طالبان و القاعده و داعش و ...
در منطقه خاورمیانه اسلام وجود داره و بحرانی ترین منطقه جهان هست.
مخالفان اسلام این رو به خود دین اسلام ربط میدن که سبب شده اختلاف و جنگ در خاورمیانه تمام بشود.
اما موافقان اسلام میگن این ربطی به اسلام نداره و عملکرد مسلمانها ارتباط داره.
اما سوالی اینجاست که مهمه بهش بپردازیم: آیا عملکرد مسلمانها ارتباطی به دین اسلام نداره؟ اگر میان دین و عملکرد فرق هست، پس در این صورت خوبی رفتارهای یک مسلمان هم بی ارتباط به دینه و در این صورت نیازی به دین نیست! اونی که خوبه خودش خوبه و اونی که بده خودش بده.
به هر حال میخواستم رابطه دین و عمل رو بهتر بفهمم.
دین مهم تر است یا انسانیت؟
ارسال شده توسط alireza1353 در چهارشنبه, ۱۳۹۹/۰۲/۳۱ - ۱۵:۲۵
با سلام و تشکر
لطفا به این موارد پاسخ بدید:
دین پدیده ای است که جغرافیا برای شما تعیین میکند پس انچه مهم است انسانیت است که به جغرافیا و زمان محدود نیست
با دین یا بدون دین ، انسان های خوب کارهای خوب میکنند و انسان های بد کارهای بد ؛ اما برای اینکه انسان بخواهد با ظاهر خوب کارهای بد کند ، به دین نیاز دارد
دینِ من، انسانیت است و انسانیت براى من، مهمتر از دین است. زمین بهشت میشود وقتی مردم بفهمند هیچ دینی بهتر از انسانیت نیست
ملاک برخورد و تعامل و روابط، باید انسانیت باشد نه دین. زیرا دین، بین انسان ها، خط کشى نموده و آنان را تقسیم و طبقه بندى مى کند.
احترام به پدر و مادر یا حفظ جان؟
ارسال شده توسط سوالات من در دوشنبه, ۱۳۹۹/۰۲/۱۵ - ۱۵:۱۹
سلام
توی خونه ما مودم اینترنت توی اتاق من هست و همیشه وای-فای wifi آن روشن هست
که جدیدا متوجه شدم امواج خطرناکی دارد
حالا خاموشش کردم و فقط خودم استفاده میکنم اما مادرم همش مجادله و دعوا میکنه میگه روشن کن اشکال نداره / چیزی نمیشه و ...
منم عصبانی شدم و سرش داد کشیدم و گفتم کسی حق نداره wifi را روشن کنه
حالا سوال من اینجاست در دین اسلام چرا همش میگن به پدر مادر احترام بگزارید؟
یعنی من جان خودم به خطر بیاندازم تا احترام گذاشته باشم؟
این اصلا با عقل جور در نمیاد؟
نظر شما چیه؟
آیا اهل سنت به دین مقید ترند؟
ارسال شده توسط بی ادعا در شنبه, ۱۳۹۸/۱۲/۱۰ - ۱۲:۴۲
سلام
به نظرم میرسه اهل سنت نسبت به شیعیان به دین خیلی مقیدترند.نمازهاشون رو مرتب میخونن و نسبت به نماز و روزه خیلی جدی ترند. نسبت به قرآن و مساجد احترام بیشتری میگذارند در برابر پاسخ به شبهاتدینی که توسط افراد بی دین مطرح میشه خیلی سنجیده تر و بهتر از شیعیان جواب میدن و به پیامبر ارادت و احترام بیشتری قائل اند.اهل خرافات نیستند و ...
کلا هم در فضای مجازی هم حقیقی خیلی ازین موارد هم دیدم هم شنیدم
تقدم انسانی کردن دین بر اثباتِ صدقِ گزارههای دینی
ارسال شده توسط sharvandsabz در شنبه, ۱۳۹۸/۰۵/۰۵ - ۰۲:۲۲
دغدغه و مسئله اصلی متدینان، نه نشان دادنِ صدق گزارهها و باورهای دینی که باید انسانی و بهداشتی کردن دین باشد. بحثهای کلامی و فلسفی و علمی پیرامون دین، بحث درباره صدق و کذب گزارهها و باورهای دینی، پایانی ندارد؛ تا بشر هست و عقل هست و دین هست، این بحثها هم خواهند بود. انسانها همیشه میتوانند خود را مشغول این مسائل کنند و درباره اینکه باور به خدا، زندگی پس از مرگ، نبوت، وحی و... صادق است یا کاذب، با یکدیگر سخن بگویند. هیچ رای قطعی و نهایی هم در اینجا وجود ندارد؛ رایی که همگان، همیشه آن را بپذیرند. از سوی دیگر، صدق و کذب کثیری از باورهای دینی را نمیتوان با استدلال عقلی نشان داد، چون از اساس خردگریز هستند.
آنچه مهمتر است و مقدم است بر صدق گزارهها و باورهای دینی، بهداشتی و انسانی کردن دین است. دینِ بهداشتی و انسانی، دینی است فروتن و حداقلی نه متکبر و حداکثری؛ دینی که ادعای گزافی ندارد، ادعای همهچیزدانی ندارد و پایش را از گلیمش هم درازتر نمیکند. دینی که ما را دعوت نمیکند به اینکه از درونش، سیاست و اقتصاد و شیمی و فیزیک و نجوم و ریاضی و بیولوژی و پزشکی را استخراج کنیم. بلکه حد و حدود خودش را خوب میداند و رسالت مخصوص خود را دارد. دین بهداشتی و انسانی، به داوریِ عقل تن میدهد و با خردورزی، بر سر مهر است و استدلالستیزی را یاد پیروانش نمیدهد. دینی که نقد را مغتنم و ارزشمند میشمارد و راه را برای آن باز میکند، چون پالایش و اصلاح و سلامت خود را در نقد میبیند. دینی که حقوق طبیعی را میپذیرد و تحمیل و اجبار را روا نمیدارد و آزادی وجدان آدمیان را محترم میشمارد. دین بهداشتی و انسانی، حامی و پشتیبان اخلاق است و منبع معنویت. دینی که معرفِ خدایی است که ایمان را به آدمیان هدیه میدهد و امید و اعتماد و امنیت و آرامش را در مؤمنان زنده میکند؛ نه خدای شکنجهگری که از عذاب بندگان و بردگانش لذت میبرد. دینی که تقدم اخلاق بر شرع و شریعت را، با جان و دل میپذیرد و فقه را فدای اخلاقیات میکند. خلاصه، دینی که خطری برای دموکراسی و لیبرالیسم و ارزشهای جهان مدرن ندارد.
مسیحیت چگونه رشد کرد؟
ارسال شده توسط بی ادعا در یکشنبه, ۱۳۹۸/۰۴/۰۲ - ۱۹:۴۸سلام
پس از حضرت عیسی ع
دیده میشه مسیحیت بسرعت وارد روم و دیگر کشورها میشه و پیروان زیادی پیدا میکنه.
چطور شد مسیحیت رشد سریعی پیدا میکنه و پیروان فراوانی کسب میکنه؟
پایین بودن آمار فساد در یک کشور غیر مذهبی
ارسال شده توسط بی ادعا در یکشنبه, ۱۳۹۸/۰۳/۱۲ - ۱۳:۰۷سلام
یکی میگفت:
((ایسلند ارتش ندارد، زندان و مراکز بانکی رشوهخوار ندارد، اقتصادش شدیداً رو به رشد است، شمار تجاوز در آن بسیار ناچیز است و در جهان یکی از کشورهایی است که آمار جرائم آن به شدت پایین است!
ایسلند یکی از کشورهایی است که بیشتر جمعیت آن آتئیست هستند. پس چرا از آن شیاطین و فسادی که ادیان وعده آن را به کفار میدادند، در ایسلند خبری نیست؟))
اگر شمشیر دلیل اصلی گسترش اسلام نبوده، چرا مقارن عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات اسلام جهانگیر نشد؟
ارسال شده توسط manmehdiam در چهارشنبه, ۱۳۹۷/۱۰/۲۶ - ۲۰:۲۲[="]مگر نه اینکه اسلام مدعی است گزاره های این دین مستدل و ادعای اسلام چنان منطقی و فطری و ... است که تنها تعمق و تفکر در این دین ناگزیر از قبول آن خواهد بود. برای حرکات نظامی پیامبر اسلام و جانشینان او به صرف نظامی بودن اعتباری در مسلمان کردن اقوام دیگر نمیدهند. حتی شیعیان حمله اعراب به ایران را مخالف مذاق اسلام واقعی که همان تشیع باشد میداند. حال سوال این است در حال حاضر چه عاملی سبب شده است که اسلام به یکباره در کل جهان به اکثریت پذیرفته نشود. مگر نه اینکه عصر انفجار اطلاعات است و هرجا حرف حقی باشد در همه جای دنیا شنیده میشود. یک و نیم میلیارد مسلمان به اندازه کافی دهان برای گفتن حرف حق دارد . پس چرا تشرف به دین اسلام انگشت شمار است؟
به طور مصداقی ایرانیان بعد از ساسانیان، با شمشیر عمر یا استدلال و تعقل خودشان تقریبا مقارن همدیگر مسلمان شدند؟ ما میدانیم در طی کمتر از چند سال اکثریت کشورهای فتح شده مسلمین ، به اسلام گرویدند. حتی اگر شهر به شهر حساب کنیم تقریبا مقارن ورود جنگجویان مسلمان ، اکثریت این شهرها مسلمان شده اند. آیا عامل اصلی این گرایش رسیدن پیام اسلام از سوی این سرداران و تدبر و تعقل مغلوبین بوده که مسلمان شده اند؟
در عصر حاضر شمشیر عمر ( چه تاثیر اصلی را داشته چه نداشته) در دست نداریم. ولی تعقل و استدلال فقط شنیدن میخواهد! به ارتباطات نیازمند است. ما هم خوشبختانه در عصر ارتباطات و اطلاعات هستیم. پس باید قاعدتا مقارن عصر اطلاعات ، همه جهانیان تدبر میکردند و اقلا به ترکیب کشورهای مسلمان (که همگی فتح شده اند و بعد مسلمان شده اند) ترکیب جمعیتی کشورهای کافر تغییر میکرد. مثلا انگلیس که نود درصد مسیحی هست ییهو مثل ایران نود درصدش مسلمان میشدند یا باید بشوند.
ولی چرا این اتفاق نمی افتد؟
اینکه مثلا امروز 90درصد دانمارک، سویس ، اتریش ، ایتالیا انگلیس امریکا و ....مسلمان نشده اند، چه چیزی از شرایط ورود اسلام به ایران فرق کرده است؟ بالاخره برای ورود اسلام بیش از این دو ابزار که نیاز نیست:1-شمشیر و زور 2- تعقل و تدبر و..در آیات و کلیات دین اسلام
در حال حاضر نسبت به زمان فتوحات اسلامی کدام ابزار کم است؟. آیا جز شمشیر و عملیات نظامی (که با درست یا غلط بودنش کاری نداریم) آیا جز این ابزار دیگری هم کم هست؟
[/]