دین

شک و شبهه در دین (رفتارهای نامناسب در امر به معروف و نهی از منکر)

سلام خسته نباشید
من در یکی از شبکه های اجتماعی عضو شدم و دچار یک سری شک و شبهاتی در مورد دین شده ام
خواهشا من را راهنمایی کنید:

1- یکی از دوستانم نوشته بود : فرق حوری و فاحشه چیست؟ و با نوشتن جمله هایی با این مضمون که جایزه ی بندگان خدا در بهشت فاحشه ها هستند سعی در دروغ نشان دادن دین اسلام داشت.
لطفا توضیحی پیرامون این مسئله بیان کنید.
2- من یک سری فیلم هایی از برخورد خشونت آمیز گشت ارشاد با خانم های بد حجاب در اینترنت مشاهده کردم که در همان صفحات اسلام را دین خشونت معرفی کرده بود.
نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا این برخوردها صحیح هستند؟ و آیا اینکه حجاب را به زور به زنان تحمیل میکنیم صحیح است؟

ممنون میشوم اگر به این سوالات پاسخ دهید
با تشکر از زحمات شما

اگه اسلام دین خوبیه پس چرا مسلمان ها این همه قتل وکشتار میکنند؟

سلام دوستان
من یک نوجوون هستم و چند وقتی که هست که سوالاتی در ذهنم درباره ی دین شکل گرفته.
همه ی این سوالات از اینجا شروع شد که خبری خوندم مبنی بر اینکه مردی مسلمان به صورت بچه اش اسید پاشیده
خبر مال سایت yahoo بود. طبیعاتا اکثر کسایی که برای اون خبر نظر میدادن افراد خارجی بودن.
به عینه مشاهده کردم که این افراد به دین اسلام توهین میکردند و ازش بد میگفتن.
من خودم چند تا نظر دادم و عقایدم رو نبت به اسلام ابراز کردم ولی اون ها هم در عوض جوابمو کامل میدادن
یعنی خیلی دقیق هر نکته ای که من درباره ی اسلام میگفتم که بابا اسلام دین مهربانیه اونا دقیق مثال میزدن که مسلمان ها کار هایی بر خلاف عقاید ما انجام میدادن
این جا رسید که سعی کردم از دید اون ها نگاه کنم.
بیاین منطقی باشیم.
چرا ما این همه قتل و خونریزی توی کشور های "مسلمان" همسایه داریم؟!
خواهشا نگید که این گروه ها مسلمان نیستند و شبه مسلمانند و ....
بالاخره فرض کنیم هر چه قدرم که اسلام خوب باشه بازم اگه همه ی پیوانش آدمای بدی باشن که اون دین دین به درد بخری نیست. هست؟!
من به کرات از افراد مختلف پرسیدم و تنها جوابی که شنیدم این بود که اون ها مسلمان نیستند و....
خوب بابا این وضع توی اکثر کشور های اسلامی دیده میشه.
فرض کنیم یک دینی خوبه ولی پیروانش بد هستند. خوب میشه بگیم چون دستورات این دین خوبه پس حتما همه چیش خوبه و باید واردش شد؟! نه معلومه.
ولی من تا بحال نشنیدم توی دین مسیحیت از این حرفا باشه
حتی یکبار توی یک وبلاگ از شخصی که مسلمان کاملی بود و به آمریکا رفته بود خوندم که میگفت: "توی این جا هر کار میخوای بکنی برو توی کلیسا ، میخوای خانه بخری، ماشین بخری... خلاصه هر کاری داشتی برو کلیسا زیرا بهترین آدم ها میرن کلیسا. اون هایی که واقعا برای رضایت خدا این کار رو انجام میدن"
فکر کنم جلال آل احمد بود که میگفت: اسلام در غربه ولی مسلمون توش نیست ، مسلمون تو شرقه ولی اسلام توش نیست
خوب هر کسی بود اسلام رو انتخاب میکرد چون مسلمونی به تنهایی کافی نیست.
خواهش می کنم اگه میخواید جواب بدید کلی گویی نکنید. بعضی از دوستان میان و با کلی گویی و سر هم کردن چند تا لغت یجوری سر و ته قضیه رو بند میارن طوری که فردی که سوال داره بیشتر گیج میشه. (البته دور از جون شما، میدونم این طوری نیستین ولی خوب دیدم که میگم)
ممنون

تبلیغ دین در عصر کنونی جهاد اکبر است

انجمن: 

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته

تیتر مشخصه کاربران گرامی مطالبشون رو در این مورد ابلاغ فرمایند

تبلیغ دین در عصر کنونی جهاد اکبر است

هر چیزی که به نظرتون در این مورد می تونه کمک کنه بنویسید

آیا جدایی دین از سیاست برای زده نشدن مردم از دین کار درستی است؟

سلام
با یکی از اقوام بحث می کردیم سر عملکرد سیستم و نظام اسلامی و نقاط ضعف
خوب تو سیستم ما نقاط ضعف زیادی وجود داره
ایشون معتقد بودن به دلیل همین نقاط ضعف و فساد و وجود افرادی که ظاهر دینی دارند ولی اخلاق و عدالت ندارند مردم خیلی از دین زده شدن و اگر انقلاب دیگری رخ بده و حکومتی سر کار بیاد کاملا لاییک خواهد بود!
ایشون همچنین می گفتن که نظر آیت الله بروجردی این بوده که ما نباید حکومت دینی تشکیل بدیم چون مردمو از دین زده می کنیم!
راه حلشون هم این بود که دین باید از سیاست جدا باشه و یک حکومت کاملا قانون مند تشکیل بشه!
ایشون از قوه ی قضاییه هم شدیدا انتقاد داشتن و معتقد بودن عملکرد ضعیف یک آیت الله که در راس این قوه هست تاثیر خیلی منفی روی نگاه مردم نسبت به دین داره
و این که الناس علی دین ملوکهم
و وقتی حاکمان دروغ می گن و ظلم می کنن و دزدی می کنن مردم هم به اونها نگاه می کنن و .........
و این که دین رو فقط یک معصوم می تونه درست اجراش کنه

یه نکته ی دیگه ام که ایشون گفتن اینه که سیستم اطلاعات ما از موساد قوی تره چرا مدیران نالایق و فاسد رو حذف نمی کنن تا افراد شایسته و درستکار پست ها رو در دست بگیرن؟؟

می گفتن امام علی فرمودن که اگه در منطقه ی تحت حکومت من پر کاهی جا به جا بشه مسئولش من هستم!
حالا مسئول این مشکلاتی که تو کشور هست و فشاری که به مردم میاد کیه؟؟
امام علی(علیه السلام) فرمودن اگه بیت المال در کابین زنان شما باشه من ازتون پسش می گیرم ولی در نظام ما به دلیل مصلحت با بعضی مسایل و افراد برخورد نمی شه و رهبری فرمودن که حفظ مصلحت نظام از اوجب واجباته!(یعنی برخورد با مفاسد فدای مصلحت نظام داره میشه!) خیلی از این قضیه شاکی بودن که ایشون فرمودن اون قضیه ی سه میلیارد رو زیاد تو بوق و کرنا نکنید ...

حالا میشه لطفا جواب سوالات ایشون رو بدین
و این سوال که وقتی ما معصوم نیستیم و داشتن یک حکومت اسلامی هم کار بسیار سختی هست آیا لازمه که ما حتما حکومت اسلامی داشته باشیم؟
( فقط لطفا کسانی که دشمنی با نظام دارن و ... توهین نکنند و بی منطق نظر ندن!)
منتظر جواب کارشناسان محترم هستم.

چرا به دین نیاز داریم؟

انجمن: 

سلام
در برخی تاپیک های دیگر هم گاهی به این موضوع پرداخته شده ولی معمولاً بحث اصلی نبوده یا بحث به سمت موضوعی دیگر کشیده شده است، برای همین این تاپیک ایجاد شده است.
امیدوارم دوستان دیگر هم در این بحث شرکت کنند و هر یک از دیدگاه تخصصی خودشون هرچند که غیر از علوم دینی باشه به این موضوع بپردازند.

دیدگاهی که من از منظر آن به این موضوع نگاه می کنم دیدگاه هوش مصنوعی است که به لحاظ درسی یکی از گرایش های مهندسی کامپیوتر در سطح تحصیلات تکمیلی است.

من کمی در مورد این علم بحث می کنم ولی حتی وارد کلیات این علم هم نمی شوم چرا که نه ممکنه و نه لازم.:Narahat az:

اولین موضوع تعریف هوش مصنوعی است. به طور کلی هدف این علم آموزش ماشین (کامپیوتر) برای انجام اعمالی که نیاز به هوشمندی و تصمیم گیری دارند است. توجه کنید که تصمیم گیری همواره نیازمند هوشمندی نیست. به عنوان مثال به راحتی می توان یک برنامه نوشت که بتواند اعداد زوج یا فرد را تشخیص دهد ( در مورد زوج یا فرد اعلام کردن یک عدد تصمیم بگیرد). به این صورت که عدد صحیح را بر دو تقسیم کند و اگر باقیمانده صفر شد عدد را زوج بنامد و در غیر اینصورت فرد. این برنامه هوشمند نیست بلکه نویسنده آن هوشمند است. یک ماشین برای آنکه هوشمند باشد باید با یک روش ساده شروع کند و با مشاهده اشتباهات و موفقیت های خود و اصلاح روش تعیین زوج یا فرد بودن یک عدد بتواند روش صحیحی برای این کار بیابد.

اجازه دهید عامل را نیز تعریف کنیم. یک عامل با استفاده از حسگر های خود ویژگی های محیط را دریافت می کند و با استفاده از عملگر های خود محیط را تغییر می دهد و هدف آن بهبود با استفاده از معیار کارایی خود است:Gig:. در مورد انسان حسگر ها شامل چشم، گوش و... می شود و عملگرهای انسان دست، پا و ... هستند. تعریف معیار کارایی در مورد انسان قدری پیچیده است ولی در کل می توان آن را برایند رضایت از خود، امید، لذت و ... دانست.( در کل آنچه به ما می گوید آیا حالت فعلی و عملکرد ما خوب است و یا بد و به چه مقدار. همچنین این معیار انگیزه ما برای عمل است):ok:

به عنوان مثال فرض کنید یک جاروبرقی هوشمند داریم که توسط حسگرهایی می تواند بفهمد آیا در محیط زباله وجود دارد، اگر دارد در کجا است و محل فعلی دستگاه کجاست. همچنین توسط عملگر های خود می تواند به محل مورد نظر برود و آنجا را تمیز کند. همچنین فرض کنیم که جارو برقی یک معیار کارایی دارد که در حالتی که محیط تمیز است به ماشین امتیاز 0.5 می دهد و در حالتی که در محیط زباله است به ماشین امتیاز 0.5- می دهد. به این نحو اگر ماشین بخواهد کارایی اش بیشترین مقدار ممکن باشد باید همواره محیط را تمییز نگه دارد. ماشین در هر زمان بررسی می کند که کارایی اش چقدر افزایش یا کاهش یافته است و سعی می کند با اصلاح عملکرد خود، کار خود را بهبود بدهد.

سوالی که در آغاز وجود داشت این بود که آیا می توان اجازه داد ماشین خودش مقدار پاداش (0.5و0.5-) را تعیین کند. جواب این سوال خیر است چرا که در این حالت یک ماشین به سادگی ممکن است در حالتی که زباله در محیط قرار دارد به جای آنکه با یافتن بهترین مسیر و سرعت خود را به آن برساند و آن را پاک کند و یاد بگیرد چگونه بهتر عمل کند، امتیاز زمانی که محیط کثیف است نیز را برابر 0.5 قرار دهد.(تقلب) در این حالت برای ماشین اینکه چه عملی را انجام دهد. فرق نمی کند. یا 1 قرار دهد و سعی کند محیط را همواره کثیف نگهدارد.:Ghamgin:
حال فرض کنیم جاروبرقی ما دارای مشکل فنی است یا تمایلی دارد که باعث می شود خود را به دیوار بزند. سازنده گان این ماشین برای جلوگیری از اینکه ماشین به خود صدمه بزند به این عمل پاداش 1- داده اند. حال در حالت عادی ماشین سعی می کند خود را به دیوار نزند اما اگر بتواند پاداش ها را تغییر دهد در زمانی که سعی می کند بفهمد چرا معیار کارایی اش پایین است و چگونه می تواند آن را افزایش دهد به این نتیجه می رسد که اگر در این حالت(برخورد با دیوار) به جای 0.5- به خود 1 بدهد مشکل رفع می شود. در نهایت ماشین مرتباً خود را به دیوار می کوبد( عامل هوشمندی که عملکرد احمقانه نشان می دهد و در نهایت خود را نابود خواهد کرد!)

توجه کنید که این نوعی تقلب است. برای ما انسان ها با توجه به اینکه باید دارای اختیار باشیم اجازه داده شده است که بتوانیم در تصورمان از رفتار خوب و بد تا حدودی دخالت کنیم. و ما هم این کار را به بدترین نحو انجام می دهیم و به جای آنکه خود را اصلاح کنیم تعریفمان را از خوب و بد آنقدر عوض می کنیم که ما خودمان را خوب بدانیم.:Esteghfar: به همین علت است که همه ما فکر می کنیم که ما می فهمیم و سایرین نمی فهمند و اشتباه می کنند و به همین علت است که دو طرف هر جنگی خود را خوب و محق می دانندو ... . توجه کنید که این تا حدودی لازمه ی اختیار انسان نیز است.

همچنین علت آنکه یک فرد زمانی که مرتکب گناهی ( بد حجابی، دزدی، رابطه و ...) می شود به جای آنکه خود را اصلاح کند، زشتی آن عمل را نزد خود کم می کند یا برای خودش بهانه می آورد نیز همین است. در واقع سعی می کند به جای اصلاح خود که دشوار و خلاف تمایلاتش است تعریفش از خوب و بد را عوض کند تا درنهایت به هدف نهایی خود که رضایت از خود و... است برسد. حتی در این راه ممکن است منکر واقعیت هایی مثل آخرت نیز شود.

برای همین هیچ موجود هوشمندی نمی تواند برای خود یک عملی را خوب یا بد بداند( البته اگر بداند یک عمل خوب یا بد است در مورد اعمال نزدیک و مشابه آن می تواند با استدلال کورمال، کورمال در مورد خوب یا بد بودن آن به صورت غیر دقیق عمل کند) و در واقع اگر موجودی بگوید که می تواند این کار را انجام دهد در واقع هوشمندی خود را زیر سوال برده است.:Ealam:
توجه کنید که استفاده از نظر جمعی هم ممکن نیست چرا که همه دارای تمایلات یکسان هستد و پاداش یکسانی با یک عمل دریافت می کنند. همچنین اگر موجودی تمایلات یکسان با ماشین ما نداشته باشد، نمی تواند آن را و کمال آن را درک کند (مثل ماشینی که به دیوار خوردن آن را خراب نمی کند)

تا اینجا ضرورت دین برای تعیین آنکه یک عمل خوب یا بد است لازم به نظر می رسد. اما چه کسی می تواند آن را تعیین کند؟

چه کسی می تواند برای ماشین پاداش ها ( خوب یا بد بودن یک عمل و میزان خوب یا بد بودن ) را تعیین کند؟
در اینجا ما این کار را انجام دادیم چون سازندگان(ذهنی) آن ماشین بودیم. اما از آنجا که ما خودمان دارای تمایلاتی هستیم این ماشین را برای کمک به خودمان و برده گی ساختیم نه رسیدن به کمال نهایی خود هرچند که از آنجا که سلامت ماشین، کارایی و ... برایمان مفید و مهم بوده با استفاده از پاداش ها کاری کرده ایم که ماشین خود را نابود نکند، همواره به میزان کافی شارژ داشته باشد و ... .
در نهایت تنها موجودی می تواند کمال نهایی را اعطا کند که پاداش ( لذت، رنج و...) برای او معنی نداشته باشد، ماشین نتواند به آن سود یا ضرری برساند، عالم باشد ، قادر باشد و ... .

موارد بسیار دیگری مثل وجود بهشت و جهنم و دائمی بودن آنها، لزوم بعثت انبیا و ... را به راحتی می توان با توجه به ویژگی ها و تعریف موجود هوشمند اثبات نمود. همچنین مواردی که سعی می شود تا با تغییر دید مردم از خوب یا بد (مثل ادعاهای حقوق بشری) اعمالی را خوب یا بد جلوه دهند را می توان درک نمود. این را به شما وا گذار می کنم تا با فکر کردن آنها را اثبات کنید.

برچسب: 

دیگر حوصله اعتقاد به عقائدم را ندارم!

سلام می کنم وبراتون آرزوی قبولی عبادات.
خواهشا زود جواب بدین. دین وایمونم از دست رفت. لطفا منطقی وبا ذکر منبع باشه پاسختون.
من یه دختر22 ساله ام (سنمو میگم از این جهت که شاید در پیدا کردن پاسخ راهگشا باشه. بازم ممنون.)
توی یه خانواده ی مذهبی بزرگ شدم و تا قبل از این اواخر، مثل تمام به اصطلاح مومنا نماز و روزه و ذکرو مسجد وسایر اعمال عبادیو با یه اعتقاد نسبتا خوب انجام می دادم. اسم آقا اباعبدالله رو که میشنیدم اشکم سرازیر می شد. محال بود از برنامه یه سخنرانی با خبر می شدم و با اعتقاد نمیشستم پای منبر و از دل و جون آرزو نمی کردم خدا توفیق بندگی رو بهم بده. هر لحظه آرزوم این بود که خدا قلبمو پاک کنه وکینه توش نباشه. که ضمیر روشن نصیبم کنه. اسم حضرت قائم رو که می شنیدم هرجا بود تمام قد قیام میکردم. خدا تقریبا توی تمام لحظه هام شریک بود. وقتی وارد دانشگاه شاهد شدم و دیدم که روزانه باید مسیر طولانی رو طی کنم و وقتیه که داره همینجوری ازم تلف میشه، تصمیم به حفظ قرآن گرفتم. تا امسال که لیسانس گرفتمو حدود نیمی از قرآن رو حفظ کردم.
تا اینجای کار اوضاع خوب بود و مشکل خاصی نداشتم تا چند وقت پیش که قرار شد توی ی مسابقه ی حفظ شرکت کنم. درست قبل از شب های قدر رمضان امسال. واسه ی آمادگی چندین ساااعت در طول روز قرآن می خونم. گاهی صدها آیه. با خودم فک میکنم خدا به این بزرگی چرا باید حد خودشو تا اندازه ی قرآن بیاره پایین. قرآنی که من هر وقت اراده کنم می تونم از حفظ بخونمش. اصلا از کجا معلوم که به قول خودش این قرآن، ان هذا الا اسطیر الاولین نباشه. شاید خیال بافی های یه آدمه. این دیگه واقعا مسخرس ولی گاهی فک می کنم قرآن یه چیز تازه تاسیسه وقبل از من از کجا معلومه وجود داشته باشه. اعتقادمو به آیه های عذاب از دست دادم. خیال می کنم حق با تکذیب کننده هاس. خیال می کنم روزگار تا همیشه با این آرامشی که داره سپری میشه. باخودم میگم اصلا مگه ممکنه هبائا منبثا؟ یا خورشید تاریک شه؟! محاله. اینا فقط داستانه. از کجا معلوم خدا باشه. از کجا معلوم نوح و ابراهیمی و موسی و هود و شعیبی وجود داشته باشه. من که ندیدم. نهج البلاغه رو یه آدم فهیم نوشته ولی به حضرت علی اعتقادمو از دست دادم. از کجا معلوم حضرت حجت واقعیت داشته باشه؟ اصلا دیگه توی زبونم نمی گرده بگم ان شاءالله. اسم خدا رو که می شنوم میرم تو فکر دقیقه ها. که آیا هست یا نیست.خلاصه که قرآن شده یک چیز دم دستی برام. فک می کنم بد بودن عقابی نداره. آدم وقتی بمیره دیگه همه چی تموم میشه.
اینو بهتون بگم که من دو سال حوزه رفتم و رشته تحصیلیم خیلی نا مرتبط نبوده با مسائل دینی(حقوق). این نکته رو گفتم که حرفای تکراری نزنین. بلدم خودم بیشترشو. ی چیزی بگین، ی راه عملی بدین که درست شم. که مثل روزای قبل شم. خلاصه که اعتقادامو به عالم اونور از دست دادم. به عالم ماورا. به چشم برزخی. به ی روی دیگه ی سکه. روزگارم شده عیییین کافرای توی قرآن. فک می کنم همه چیز همینیه که میبینم. نمیدونم شاید ی غرور کاذب. ی خود بزرگ بینی بیخودی که رفته تو خونم. احساس می کنم که خسته شدم. دیگه گوشم پره از اینا. از استغفار، توبه، سبحان الله... اینا به نظرم ی سری مفاهیم از خود ساختس و واقعیتی پشتشون نیست. نمی دونم اگرم باشه من دیگه خستم. دیگه حوصله ی اعتقاد بهشون ندارم. انگار که قلبم سفت شده. چقد نماز! این خم و راست شدنا فایده ای داره؟ نمی دونم شاید اگه ی مدت قرآنو بذارم کنار درست شم. هان؟نظرتون؟
جواب بدین. اگه تو این وضعیت عمرم تموم شه در حالت کفر مردم. پس زود پاسخ بدید.

چرا در گفتگوها از یکدیگر ناراحت می شویم(چگونه با هم گفتگو کنیم)

:parvane:بسم الله الرحمن الرحیم :parvane:


سلام و عرض ادب
:roz:

یکی از مشکلات و معضلات در انجمن گفتگوی دینی رنجش و ناراحتی کاربران و برخی از همکاران و مدیران از یکدیگر است و گاهی با کمال تاسف کار به توهین و بی احترامی کشیده می شود و برخی از کاربران از کوره در رفته و مطالب ناخوشایندی را در سایت درج می کنند که زحمت حذف و ویرایش آنها را هم مجموعه مدیریت سایت به دوش می کشد .

:roz::parvane::fireworks:


به راستی چرا برخی از ماها نمی توانیم بدون پیش داوری؛بدون تعصب؛ بدون عصبانیت؛ بدون در نظر گرفتن جنسیت و مذهب و دین و.... بحث کنیم
:fireworks::parvane::roz:


چرا برخی از ما مذهبی ها به محض دیدن و شنیدن برخی از سئوالات و شبهات و انتقادات تند و تیز فورا طرف را به منافق و کافر و بی دین محکوم می کنیم
چرا برخی از غیر مذهبی ها به محض دیدن رفتار متعصبانه از یک مذهبی به همه مذهبی ها از بالا تا پایین چوب بی اعتمادی و تعصب و خشک مقدسی و تنگ نظری می زنند ؟

:roz::parvane::fireworks:

چرا دوستان مذهبی ما خودشان در برخی از موارد بخاطر سوء تفاهم ها و خود برتر بینی ها با هم درگیر هستند و با این که در یک جبهه و یک سنگر هستند ولی چشم دیدن یکدیگر را ندارند ؟
:fireworks::parvane::roz:


چرا برخی از آقایان از میان کاربران سایت نمایندگی تام الاختیار دفاع از حقوق آقایان را دارند و برخی از کاربران از میان خانم ها هم نمایندگی دفاع از حقوق بانوان و نسوان را یدک می کشند و غالب سئوالات و گفتگوها که با حضور کارشناس و همکاران علمی سایت می تواند به بهترین بحث تبدیل شود ولی متاسفانه به حاشیه کشیده می شود و موضوع بعد از مدتی ابتر و بی حاصل باید بسته شود
:fireworks::parvane::roz:

و چرا و چرا و چرا .............

:Graphic (49):
لطفا منطقی نظر دهید و نکات و ملاحظات خود را مستند و با دلیل بفرمایید

پست های غیر مربوط حذف خواهد شد پیشاپیش عذر خواهی می کنم

ازدواج فامیلی از نگاه دین و علم

بسم الله الرحمن الرحیم


ازدواج فامیلی از نگاه دین و علم

شاید همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواج های خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز در فامیل خود ازدواج کرده اند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون بر این، داستان ها و رُمان های فراس و فیلم ها و سریال های تلویزیونی هم نمونه های فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر کسی به خود، اجازه می دهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعه ای دین مَدار زندگی می کنیم و لازم است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیده ای بدانیم.

1 . دین، چه می گوید؟

ایا عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشت ساز در کتاب های حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1 آنچه می ماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که زندگی آنان، الگوی ماست.

ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)

در منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در آسمانْ بسته شده است؛2 امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است بدانیم که:
اوّلاً طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص) بوده اند و بخش هایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن مقام است که دیگران نمی توانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست.
ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است.

ثالثاً ممکن است همه ازدواج های فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی نکرده اند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشته اند که قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3

رابعاً برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و به همین خاطر، ازدواج های آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت گرفته اند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام گرفته باشند.
خامساً پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج فامیلی، نهی نموده اند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی ماند که عقد ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!

در حدیث و فقه

از پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف نیاورید».4 از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود:
«با خویشان نزدیک، ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید می اید».5

شاید به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیه های پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع کرده اند.6


2 . علم، چه می گوید؟

الف. علم ژنتیک

امروزه علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخه های مهمّ «زیست شناسی (بیولوژی)» است که دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگی های موروثی هر انسن، جانور یا گیاه را می شناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماری های انسانی، دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد گسترده دارد.
موضوع علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث می بَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما می رسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی» نامیده می شوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگ سالی و در فضای زندگی و تحت تربیت، کسب می شوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد.
این دسته بندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران، گیاهان، قارچ ها، آغازیان و باکتری ها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروس ها نیز تابع همین قوانین هستند.

ژن چیست؟

هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA تشکیل شده است.7 کروموزوم ها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیت های سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA که باعث بروز یک صفت می شود، ژن نام دارد. ژن ها عامل انتقال صفات موروثی از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را می شناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA می دانند.
گفتنی است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلول های آن عضو از بدن، فعّال عمل می کند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی می ماند. به عنوان نمونه، ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبول های قرمز)، فعّال است، در حالی که در تک تک سلول های بدن وی وجود دارد.

عملکرد ژن ها

اگر ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزی شکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی) از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی می ماند و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز می کند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید می شود.
اگر پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد، امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.

بررسی یک نمونه:

تالاسمی

تالاسمی، یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول قرمز8 ایجاد می شود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به فرزندان منتقل می شود.
تالاسمی به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور می کند. چنانچه زن و شوهری هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25 درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید، پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و 25 درصد نیز سالم خواهند بود.
چنانچه از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان، سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) می شوند.
مبتلایان به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگ پریدگی مبتلا می شوند، خوب نمی خوابند، خوب غذا نمی خورند و اگر درمان نشوند، می میرند. تنها راه کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر مبتلایان به آن، کوتاه است.
البته هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس تالاسمی فقط نتیجه ازدواج های فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال ،متخصّصان، یکی از بهترین راه های پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواج های فامیلی می دانند.

ب. دیگر علوم

جامعه شناسی و تاریخ، گواهی می دهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّت های زندگی قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّت ها و هویت قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم منسوخ شده است؛ 9 چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانواده ها، به ظهور استعدادهای تازه و نبوغ و... می انجامد و اصولاً بزرگ ترین فرهنگ ها و تمدّن ها، در محلّ تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسان ها (و طبعاً ازدواج های برون نژادی و برون سرزمینی) شکل گرفته اند.10
اقتصاددانان، بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت می رسند، بر بیماری های خاص و معلولیت ها تمرکز می کنند و هزینه های مادّی تحمیل شده بر هر خانواده دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه می نمایند تا بتوانند بودجه های لازم را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمه ها» و «خدمات شهری» در نظر بگیرند.

به عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از 22هزار نفر به تالاسمی ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده میلیون تومان در سال است.11 این، غیر از هزینه هی روحی و رنج های معنوی تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و روان شناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینه های مادّی می دانند و معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوج های جوان، نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسل های بعد، کاهش داد.

پدید آورنده : لیلا علوی مقدّم

پی نوشت ها:


1 . در این مورد، می توانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت را در نرم افزار زیر، جستجو نمایید: کتاب خانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم).
2 . دانش نامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179.
3 . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص
4 . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92.
5 . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94.
6 . به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121 (پاسخ ایة الله ناصر مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام).
7 . انسان، دارای 46 کروموزوم، سگ دارای 78 کروموزوم، نخود فرنگی دارای 14 کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است.
8 . به تعبیر دقیق تر: در تولید هموگلوبین ها (یعنی مولکول های پروتئین آهن دار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد می کند. هموگلوبین، وظیفه انتقال اکسیژن به بافت ها را بر عهده دارد.
9 . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183.
10 . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29.
11 . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامه ریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.
چند منبع مفید:
ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسی نیا، تهران: چهر، 1371.
ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2.
ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383.
ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382.

آیا اعتقاد یا عمل به معنای ظاهری احادیث واجب است؟

[="Times New Roman"][=&quot] سلام[/]

[=&quot]اگر کسی حدیثی بیاورد و ادعا کند سندی متقن دارد، آیا اعتقاد یا عمل به محتوای آن (یا محتوایی که شنونده از آن می‌فهمد) لازم است و اگر کسی نپذیرد کافر می‌شود؟[/]

[=&quot]عالم یا عامی بودن این فرد تفاوتی می‌کند؟

[/]

[=&quot]ممنون می‌شوم سؤال را به یکی از کارشناسانی که سعهٔ صدر زیاد دارند ارجاع کنید. سپاس [/][/]

شما دینتان را فروختید ما آن را خریدیم!

انجمن: 

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت (ع) "جواد فرهنگی" در صفحه گوگل پلاس خود نوشت :
بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود.
صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!
خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد … روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهره اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم…
شما دینتون را فروختید و آن را ما خریدیم!