دین

رییس محترم مرکز ملی در غرفه مرکز در نمایشگاه کتاب 94

[="Tahoma"][="Blue"]


حجت الاسلام و المسلمین علی مخدوم رییس محترم مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی


[/][/]

من، مشکلات و آینده

انجمن: 

سلام

دقیقا نمیدونم از کجا شروع کنم به گفتن. من یه آدمی بودم که تقریباً از زاهنمایی کلاً سرم تو کتاب بودم. از صبح تا شب درس می خوندم. طوری که همه دور و وری هام از دوست و آشنا و خانواده و ... همه و همه اعتقاد دارن زیاد درس میخونم. زیاد درس خوندن من هم علتی داره که شاید الان اوّلین باری هست که دارم تعریفش می کنم. من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که از لحاظ مالی خیلی دستش باز نبود، طوری که باید از خیلی از چیزهایی که می دیدیم می زدیم تا پدرمون خیلی تو مشکلات مالی نیفته. از طرف دیگه هم خیلی به روی خودمون نمی آووردیم تا خدای نکرده پدرمون ناراحت نشه. هر چند که چند تا از فامیل های درجه یک مون به بهانه های مختلف کمک می کردن. از طرفی هم پدرم و هم مادرم تحصیلاتی تا حد راهنمایی و دیپلم دارن.
همه این مقدماتی که گفتم رو نگه دارین و از طرف دیگه هم تشویق دیگران برای درس خوندنم رو بهش اضافه کنین. از بچگی منو تشویق کردن که درس بخون درس بخون تا برای خودت کسی بشی، زندگی راحتی داشته باشی و هزار و یکی دلیل دیگه. منم برای اینکه زندگی بهتری داشته باشم دیوانه وار صبح تا شب درس میخوندم و از خیلی از تفریحات و دید و بازدیدها و ... زدم. تا اینکه الان دارم تو یکی از بهترین رشته ها و در یکی از بهترین دانشگاه ها تو مقطع ارشد با سن بیست و دو سه سالگی (بدون حتی یک سال پشت کنکور موندن) دارم درس میخونم ولی دیگه خسته شدم ...
تو این شونزده هفده سال درس خوندن با کم و بیش مدرسه و دانشگاه ساختیم، با هزارتا وعده و وعید تو خالی ساختیم، با هزار حرف های دلخوش کنک سپری کردیم ولی دیگه خسته شدم. الان دارم با این سن ارشد میخونم هنوز وضعیت کارم مشخص نیست، این همه حرفای قشنگی که می زدن و می گفتن بعد از درس خوندن همه چیز برات بهشت میشه خبری نیست. من زندگیم رو بابت درس دادم ولی هیچ چیزی هنوز دستم رو نگرفته. هنوز که هنوزه دارم از پدرم پول می گیرم (هرچند اگه تا هزارسال دیگه هم پدرم چیزی بهم نمیگه و خرجم رو میده). مثل کسی می مونم که زندگیش رو سر یه چیزی قمار کرده باشه. من سر درسم قمار کردم و الان احساس ضرر می کنم. اینجایی که الان هستم اونجایی نبود که انتظارش رو داشتم. فکر می کردم خیلی بهتر از این ها باشه ولی نشد. به همین خاظر انگیزه برای درس خوندن تقریباً به کمترین سطح خودش تو دوران تحصیلم رسیده...
از یه طرف مشکل کار دارم و از یه طرف نیاز شدید به ازدواج دارم. تا زمانیکه کار پیدا نکنم ازدواج نمیکنم. از یه طرفی هم کار نمیتونم پیدا کنم. از سمت دیگه هم به خاطر اینکه کل عمرم سر درس گذاشتم میشه گفت تو مهارت های زندگی صفر هستم! به جز درس خوندن کار دیگه ای بلد نیستم! واقعا هم بلد نیستم. به خاطر اینکه سرم همه ش تو دفتر و کتاب بوده بلد نیستم با مردم ارتباط برقرار کنم. هزار بار تمرین کردم، هزار بار تلاش کردم ولی وضعیتم خیلی بهتر نشد. بی تعارف میدونم که اگه ازدواج کنم یه شوهر و یه پدر بی عرضه خواهم بود چون حتی ساده ترین کارها رو بلد نیستم، حتی ساده ترین کارها رو! باور کنین اغراق نمی کنم!
گیر کردم بین همه چیز. از یه طرف نیاز به ازدواج دارم، از طرفی هم کار ندارم و بدون کار ازدواج نمی کنم، از طرف دیگه حتی اگه کار هم پیدا کنم باز هم به خاطر عدم توانایی تو اداره زندگی نمیتونم زندگیم رو جمع کنم و از یه طرف دیگه هم نیاز به ازدواج دارم ...........
این دور و تسلسل بالا رو بارها و بارها برای خودم تکرار کردم و الان دیگه دارم دیوانه میشم چون به آخرش نمی تونم برسم.
این فشار ازدواج و کار و درس و ... و نا امیدی از اینکه نتونستم بهشون برسم متاسفانه باعث شده رو به دیدن عکس های غیراخلاقی بیارم. من همون کسی بودم که تو دوران بچگی حتی تو کارتون هایی که پخش میشد سعی می کردم به صورت شخصیت های کارتونی جنس مخالف نگاه نکنم Sad ولی الان دیگه خیلی بریده م.
با این اوصاف الان نه من دنیا رو ندارم و نه آخرت رو ...

ممنون میشم اگه یه راه حلی پیش پام بذارین.

مذهب فارابی چه بوده است؟

انجمن: 

با سلام

سوال بنده این بود که مذهب ابو نصر محمد بن محمد فارابی (فیلسوف) چه بوده است ؟

سپاسگزارم ... :Rose:

من از توهین به دینم خیلی عصبانی میشم!

انجمن: 

بسم الله الرحمان الرحیم
سلام
درمورد خشم
من اصولا آدمی نیستم که به این راحتیا عصبانی بشم...
مشکلاتو با صبرو حوصله حل میکنم
تو همه ی مسائل بجز درمورد دین و مذهب
وقتی میبینم کسی داره از خدای من..دینم..پیامبرم..امام هام بد میگه از کوره در میرم
خیلی سخت میتونم خودمو کنترل کنم
عصبانیتم طوری نیست که به کسی آسیب وارد کنم یا بهش توهین کنم نه
فقط خیلی خیلی تند و صریح جوابشو میدم یه کوچولو هم رک!
یه حدیثی خوندم که خداوند به حضرت محمد ص فرموده بود
در هرچه به تو میرسد صبر کن...
یه جا هم مردم به خدا توهین کرده بودن خدا اونجا هم به پیامبر دستور صبر داد
من این صبرو ندارم!
این نوع صبر نداشتن مشکل بزرگیه؟
برای برطرف کردنش باید چیکار کنم؟
....
راستی من تازه اومدم و خیلی خوشحالم که اینجام
و اینکه کاملا نمیدونستم این مشکلو باید اینجا بگم یا جای دیگه
اگ اشتبا جاشو انتخاب کردم شرمنده
و ممنون:Rose:

بررسی علل نارضایتی برخی جوانان از دین

انجمن: 

با سلام
عرض ادب و احترام :Gol:

شاید اسک دینی های عزیز هم به جوانانی برخورد کرده باشند که از دین اظهار رضایت نمی کنند
وبا دلایل مختلفی هم خواسته های خود را بیان می کنند

این تایپک سعی می کند با نظرات دوستان شرکت کننده در بحث این نارضایتی ها را از زبان خود و دیگران بیان نموده
و صحت و سقم انها را بررسی نماید

برای اغاز بنده مطالبی را بیان می نمایم
و منتظر نظرات اسک دینی های عزیز هستیم :ok:

رابطه اخلاق و احکام


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
وقتتون بخیر
ببخشید من یه سوالی از حضورتون داشتم
جواب بدید واقعا ممنون میشم

راستش من یه مدت هست که گیج شدم و با توجه به همین بحث های ازدواج مجدد چون من قبلا هیچ وقت این احکام رو نمیدونستم واقعا شوکه شدم اما حکم خداست و من هیچی نیستم که بخوام با حکم خدا مخالفتی کنم فقط سوالم این بود که رابطه احکام و اخلاق چیه؟کی باید به احکام عمل کرد کی باید از روی اخلاق رفت ؟واقعا این سوال الان بزرگترین سوال من شده
یعنی تواضع و گذشت و ایثار و محبت و مهربانی و برخورد خوب و جوونمردی که در اخلاق اسلامی تعریف شدند کی باید بهش عمل بشه و کی بر اساس احکام
استاد مثلا در بحث کارهای خونه تصور کنید الان مثلا مادر من یه دفعه برگرده بگه من دیگه کار خونه نمیکنم چون وظیفم نیست اما این همه مدت به خاطر عشقی که به خانوادش داشته بی منت کار خونه رو میکرده و غذا آماده میکرده ؟واقعا باید چیکار کرد؟یا در مورد همین تعدد ازدواج مردا؟


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

استدلالی با منطق ریاضی برای اثبات ادیان الهی

به نام خدای جان و خرد / کزین برتر اندیشه بر نگذرد
دوستان دوستان یه چند نکته بعد به اصل موضوع برسیم.
1. خواهشا برای شروع بحث از قبول داشتن وجودیت خدا شروع کنید بهتر بگم فرض بر وجود خدا و حکم اثبات الهی بودن ادیان
2. دلایل مستند باشند ( با توجه به فرض و حکم مسئله قاعدتا استناد به هیچ یک از کتب دینی و روایات قابل قبول نمی باشد چون حکم اثبات نشده)
3. خواهشا بحث بدون علایق شخصی باشد.(به عبارتی بر موضوعی که دلیل کافی برای اثبات ندارید با فشاری نکنید فقط با دلیل اثبات کنید)
4. از منطق ریاضی استفاده کنید.
5. اثبات برای هر پیامبر و کتاب اش در هر کجای بحث این امکان رو فراهم می کند که در ادامه بحث مطالب اثبات شده جزو فرض مسئله قرار گیرد.
6. استفاده از حرف ها فیلسوف ها ، شاعرها ، بزرگان و . . . فقط با اثبات ممکن است یعنی هر حرفی را با استناد به گوینده نمی توان تایید کرد
________________________________________________________________________________________________________________
فرض: وجود خدا - خدا به عنوان افریدگار و پرورش دهنده - مسائل تایید شده توسط فیزیک در بخش شناخت گیتی و افرینش (فقط و فقط مسائل اثبات شده نه نظریه های بی اثبات)

شروع بحث:
از اول شروع می کنم فرض بر خودم می گیرم، ساده حرف می زنم (امیدوارم کسی هم ناراحت نشه).
من یک انسان در این دنیای بزرگ در خانواده ای مسلمان به دنیا امده ام.حالا فرض کنید سعی در اثبات دین خودم دارم.
چیزهایی که در دست دارم :
1. کتاب مقدس دین
2. روایات و نگاشته های تاریخی
به نظرم من برای اثبات این که یک فرد از طرف خدا باشد فقط و فقط و فقط یه چیز می تونه ثابت کنه و اون هم انجام کاری بر خلاف قوانین اثبات شده طبیعته.(اگه با این موضوع مشکلی هست با دلیل رد شود)
حالا با توجه به این پس باید یه همچین چیزی رو پیدا کرد.
البته لفظ دیگه ی این موضوع همون معجزه است.
حالا براساس دین اسلام می گم. به گفته بزرگان دین قرآن و چندین معجزه دیگر اثباتی بر پیامبری است .
کسی می تونه اثبات کنه قرآن کاری برخلاف قوانین طبیعت انجام داده؟؟؟؟
و اما بقیه معجزات با توجه به این که محدود به زمان بودند قابل اثبات نیستند. ( چون گفته ی شاهدان عینی معجزه گواه نیست.)
و اما معجزه ای که شاید چندی مورد استفاده ی رسانه ای قرار گرفت. شکافته شده ماه بود و گفته شده بود که آثار این واقعه بر روی کره ماه را در عملیات آپولو 11 ناسا مشاهده کرده و تایید می کند این اتفاق در گذشته افتاده است. البته که کاملا دروغین بوده این ادعا و هیچ سندی بر اثبات وجود نداشته
به هر حال با اثبات هر کدوم از معجزات فرض اثبات خواهد شد.
و پیشاپیش ممنون از این که در بحث شرکت می کنید.

سلوک و طریقت

انجمن: 

باسمه تعالی

«عرفان اسلامی در بستر تکامل خود در ابعاد گوناگونی همچون بعد عملی، بعد معرفتی، بعد ادبی، بعد تربیتی، بعد دینی و بعد اجتماعی بروز و ظهور یافته است، امّا آنچه به عنوان ریشه و ساقة عرفان اسلامی به شمار می‌آید و از منظر تاریخی نیز بر دیگر ابعاد پیشی گرفته است، بعد عملی عرفان اسلامی است.

به تدریج و با شکوفایی این بعد، شاخه‌های دیگر بر این ساقه استوار شده‌اند؛ چراکه عرفان ادبی، عرفان نظری، عرفان تربیتی و بعد دینی و اجتماعی عرفان شاخه‌های برآمده از بعد عملی عرفان اسلامی‌اند. این بعد اساسی را در گذشته‌ها با نام‌های «سلوک»، «معاملات قلبی» و «منازل الاخرة» یاد می‌کرده‌اند، اما اخیراً از واژه «عرفان عملی» بهره می‌برند.

حسين ‏(علیه السلام) امروز كجاست ، چه ميكند و چه ميگويد؟

سلام در راستای شناخت تاریخ اهل بیت ورقی تازه خواهیم زد در تاریخ قیامی عظیم در تاریخ ، که جهان را دگرگون ساخت.
این قیام از زمانی آغاز شد که معاویه در پی صلحی با امام حسن علیه اسلام رسما مخالفت با اهل بیت را آشکار کرد.
این قیام که زین پس بران پرداخت میشود تاریخ نگاری است که قدم به قدم با هم روزهای از ان را خواهیم خواند و همراه با کاروان عاشورایی میشویم که جهان را به تحیر واداشته است.
بسم رب الحسین ، یا ابا عبد الله الحسیـــــــــــــــــــن ادرکنی
دوستان خواهشی از همگی دارم ، هر روز برای فرج یگانه زمان ، قطب عالم امکان ، منتقم خون جدی الحسین ، دعا کنید با صلواتی بر محمد و آل محمد.


=========================================
حسين ‏(علیه السلام) امروز كجاست ، چه ميكند و چه ميگويد؟
=========================================


سال ۴۱ هجرى قمرى
صلح‏نامه

معاويه با امام حسن(علیه السلام) پيمان صلح منعقد ميکند.
در متن پيمان صلح موارد زير مقرر گرديد:
1- معاويه طبق دستور قرآن و سيره پيامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) رفتار كند.
2- بعد از معاويه خلافت به امام حسن(علیه السلام) يا امام حسين(علیه السلام) برسد.
3- اهانت و سب اميرالمؤمنين (علیه السلام) ممنوع شود.
4-بيت المال مسلمين زيرنظر امام حسن(علیه السلام) مصرف شود.
5- معاويه متعهد مي شود كه مردم و شيعيان شام و عراق و حجاز در امان باشند.

معاويه كه هيچگاه قصد اجراي مفاد صلح‏نامه را نداشته است از همان ابتداء كليه مفاد قرارداد را بجز بند دو نقض ميكند و با برنامه‏ ريزي بلندمدت جهت نقض اين بند نيز اقدام ميكند .
---------------

سا ل ۵۶ هجرى قمرى
ولايتعهدى يزيد

بر خلاف مفاد قرارداد، معاويه فرزند خود يزيد را به ولايت‏عهدى خويش برگزيد و از مردم با زور و فشار براى وى بيعت گرفت.

در تمام ۱۵ سال گذشته اهانت و سب اميرالمؤمنين (علیه السلام) نيز نه تنها منع نشد بلكه تا دوران عمربن عبدالعزيز(سال 99هـ.ق) ادامه يافت، و همواره كينه و دشمني او با شيعيان ادامه داشت و به قتل عام شيعيان مي پرداخت.
زيادبن سميه كه روزي در صف ياران امام علي(علیه السلام) قرار داشت، در زمان خلافت معاويه حاكم و فرمانرواي كوفه و بصره شد و چون شيعيان را مي شناخت آنها را به دستور معاويه مورد تعقيب قرار داد و به شهادت رساند، به طوري كه احدي از شخصيت هاي معروف شيعه در عراق باقي نماند.

البته خود معاويه به خوبى مى دانست كه عملى شدن اين كار، مشكلات و موانع فراوانى دارد. راز دشوارى هاى اين كار را بايد از يك سو، شخصيت منفى و تبه كار يزيد دانست، چرا كه يزيد جوانى لاابالى، فاسق، هرزه، بى بندوبار، آلوده و در يك كلام، بى دين بود و افكار عمومى، به ويژه صحابه و مسلمانان برجسته اى كه هنوز در قيد حيات بودند و روش و منش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را به ياد داشتند، به سادگى پذيراى چنين شخصى به عنوان خليفه مسلمانان نبودند. از سوى ديگر، بنا بر يكى از بندهاى صلح نامه، خلافت بعد از معاويه از آنِ حسن بن على(عليه السلام) و اگر براى ايشان اتفاقى افتاد، از آنِ حسين بن على(عليه السلام) بود و معاويه حق نداشت كسى را به عنوان جانشين بعد از خود، انتخاب كند،3 از اين رو تا امام مجتبى(عليه السلام) در قيد حيات بود، معاويه با مانع بزرگى در جهت انتخاب جانشين رو به رو بود. گذشته از اين‌ها اصلا تا آن زمان، هيچ يك از خلفاى پيشين، فرزند خود را به عنوان جانشين انتخاب نكرده بود و اصولا خلافت، يك منصب موروثى نبود تا بعد از مرگ پدر، پسر بر جاى وى تكيه زند.
معاويه كه به اين موانع و مشكلات واقف بود و مى دانست طرح چنين مسئله و پيشنهادى در بدو امر و بدون انجام مقدماتى، عدم پذيرش جامعه اسلامى و در نتيجه، تنش ها، چالش ها و پيامدهاى منفى و زيان بارى را براى حكومتش در پى خواهد داشت، در ابتدا از طرح آن به طور آشكار و گسترده، خوددارى كرد و ضمن صبر و انتظار تا زمانى كه شرايط لازم فراهم آيد، تدابيرى انديشيد و هر گونه ترفند و حيله اى كه ممكن و لازم بود به كار بست. انجام سفرها، نوشتن نامه ها، تطميع يا تهديد و ارعاب برخى افراد براى همراه كردن آن ها با خود، از جمله اقدامات اوست. به هر تقدير، شرايط لازم براى انجام چنين كارى در سال هاى آخر عمرمعاويه فراهم شد و او توانست جامعه اسلامى را آماده پذيراى اين امر كند.

ادامه دارد....