دین

دین و مذهب ؛ عامل ترویج نفاق و دو رویی در جامعه

سلام
همانطوری که همه میدانیم نفاق، دورویی، ریا و تزویر از بدترین خصوصیات اخلاقی است و در پلیدی آن شکی نیست. اما وقتی این صفات را ریشه یابی میکنیم به نتیجه عجیبی می رسیم. این صفات نه در میان جوامع کفر و خانواده های غیر مذهبی که در میان جوامع مذهبی ظهور و بروز پیدا میکند. مثلا یک جامعه و یا خانواده لابالی را در نظر بگیرید.
هیچ دلیلی وجود ندارد که افراد بیمار دل تظاهر کنند و یا به دورویی روی بیاورند. چراکه به راحتی میتوانند عقائد و سلائق خود را ابراز کنند و نگران چیزی نباشند. اما همین افراد وقتی در جوهای مذهبی قرار میگیرند مجبور هستند خودسانسوری کنند و اهداف شوم خود را در ظاهری آراسته به دست آورند. مثلا در کشور خودمان متاسفانه افراد و گروه هایی با اغراض منفی و منفعت طلبی های شخصی وجود دارد. اما همین افراد اغراض خود را در لباس منفعت عمومی و مصلحت عرضه میکنند.
آیا این مسئله یکی از آسیب های حکومت دینی و یا به طور کلی جوهای مذهبی محسوب نمی شود؟ برای مقابله با آن چه باید کرد؟

دین بزرگان علم ایران چه بود؟

انجمن: 

سلام

جایی خواندم که که پورسینا زکریا رازی خیام و ... هر گونه بهشت و جهنم و نبوت را منکر بودند و این امور را غیر منطقی می دانستند و اگر به خدا معتقدند منظورشان خدای دئیست
یعنی خدای نخستین افریدگار و بدون دخالت بوده.

میخواستم با استفاده از منابع قابل قبول و معتبر تاریخی بدانم دین این افراد چه بوده؟ آیا اصلا مسلمان بودند؟

تفسیر آیه «لا اکراه فی الدین»

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب ، اگر بخواهیم آیه ی «لا اکراه فی الدین» را اینگونه معنا کنیم که : در اجبار دین پذیرفته نیست ، بدین معنا که اگر شما با اجبار دین آورده اید از شما قبول نمیشود ، اصولا آیه باید به چه شکلی نوشته میشد ؟ و آیا چنین تفسیری از این آیه قابل قبول است ؟

با تشکر .

صدمه زدن به جان و مال برای حفظ دین و پاکدامنی

سلام
آیا برای حفظ دین و پاکدامنی میتوان به خود صدمه جانی و مالی زد؟یا حتی خودکشی کرد؟مانند شیخ رجبعلی خیاط

دین و علم

انجمن: 

با سلام

چند پرسش در رابطه با دین و علم برای من مطرح است:

تعریف دقیق دین و علم چیست؟

چرا این دو مورد گاهی در تقابل هم قرار گرفته اند؟

و کدام یک برای بشر ضروری تر است؟

آیا دنیای آباد بدون دین و خدا شدنی است؟

سلام
به نظر شما، میشه دنیا پابرجا بماند و برقرار، در صلح و در پیشرفت، در تفاهم؟در دوستی؟بدون وجود هیچ یکی از ادیان ابراهیمی، بدون هیچ اشاره و اعتقاد و باوری به خدا، طوری که از یک بچه بپرسی خدا؟ بگه خدا چی هست؟از چی حرف می زنی؟؟
به نظرم دنیا به این سمت داره پیش می ره، شاید یک پستی و بلندی هایی کوچیکی در حین رفتن به این سمت به چشم بیاد.شاید در یک دوره هایی یک دینی یک مذهبی، یک جرقه هایی بزنی ویک هوادارانی نسبتا وسیع پیدا کنه.ولی رفته رقته، اون جرقه ها خاموش میشه... و سرانجام، باوری به خدا و ادیان ابراهیمی نمی مونه!!اون زمان، دنیا تیره و تاره؟ یا همه در خوبی و رفاه؟میشه با اطمینان پاسخی داد؟

بانوان قدیسه در دین یهود

باسمه الجلیل

عرض سلام و ادب

آیا در دین یهود،زنان قدیسه ای بوده اند که به این ویژگی شهرت یافته باشند؟

در صورت وجود چنین بانوانی نام و ویژگیهای عبادی و عرفانی آنان را ذکر بفرمائید.

با تشکر

دین و بی‌ دینی

انجمن: 

پیش از این مکرر توضیح داده شد که در این عالم نه "بی‌خدا" وجود دارد و نه "بی‌دین". منتهی تفاوت در خدای حقیقی و خدایان دروغین، یا دین حق و یا ادیان باطل است. وقتی به پیامبرش صلوات الله علیه و آله می‌فرماید که به کفار بگو «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ – دین شما برای خودتان و دین من برای خودم»، یعنی چه؟ یعنی کفار نیز دارند.
دین مجموعه باورها، عملکردها و باید و نبایدها، حدودها، تقیدات (فرهنگ) در راستای اهداف و هدف نهایی یک زندگی است که منطبق با "جهان‌بینی" هر کسی می‌باشد. پس همه "دین" دارند.
کسی که می‌گوید: "من دینی ندارم"، منظورش این است که محدود به حدود الهی نیستم و باید و نبایدهایم را از خدا نمی‌گیرم. خب یا از خدایان کاذب می‌گیرد و یا از هوای نفس خودش می‌گیرد. پس باز هم دین دارد و به خودش و دیگران دروغ می‌گوید که من هیچ دینی ندارم.
وقتی خدا می‌فرماید دین‌تان را برای خدا خالص کنید، یعنی از خودتان دین نسازید.

هجوم عقلانیت خود بنیاد و نفی شریعت و نقل

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید
سوالی که می خواهم بپرسم سوال ظاهرا ساده ای است ولی نمی دانم چرا جواب قانع کننده ای برای آن پیدا نکردم . بگذارید مسئله را با چند تا خاطره شروع کنم . سال ها پیش زمانی که ترم اول وارد دانشگاه شدم همان شب اول یکی از هم اتاقی هایم که ترم پنج بود در خوابگاه از من پرسید که چرا نماز می خوانی؟ من به او جواب هایی دادم و باز سوال می کرد. مثلا گفتم که نماز واجبه . اوگفت که چرا واجبه؟ خلاصه تا صبح سر این قضیه بحث کردیم. در ترم های بالاتر که بودم یادم هست که در مسجد دانشگاه یک جلسه داشتیم که چند نفری کنار هم می نشستیم و سر مسائل بحث می کردیم. یک روحانی هم در جمعمان بود . یک جوانی بود که خیلی باحرارت هم صحبت می کرد و همش به اون روحانی می گفت : ( حاج آقا هرچه می خواهی بگو و فقط آیه و روایت نگو. از عقل صحبت کن.) یادم هست که یک بار سر کلاس اندیشه ی اسلامی بودم و با یکی از دانشجوها بحث می کردیم. اون دانشجومی گفت ( این که باید وضو را این گونه بگیرید را توی کله ی شما کرده اند وگرنه اگر قرار بر شست و شو باشد که هرگونه بخواهی می توانی شست و شو کنی.) از این گونه موارد زیاد دیده ام و یقین دارم که شما هم زیاد دیده اید و دارند زیاد تر هم می شوند . اما چه در مغز این ها می گذرد؟ این ها می خواهند از گزاره های بدیهی عقلی به همه چیز برسند. مثلا زمانی که می گویند که چرا باید نماز صبح دو رکعت باشد، دنبال جوابی می گردند که از یک گزاره ی بدیهی عقلی شروع شود و به گزاره ی واجب بودن 2 رکعت نماز صبح برسد . آیا چنین جوابی وجود دارد؟ قطعا خیر. شاید ضرورت عبادت را بتوان این گونه مشخص کرد اما برای ضرورت واجب بودن 2 رکعت نماز صبح با آن کیفیت نیازمند به نقل هستیم. اما چرا زمانی که پای نقل (منظورم از نقل قرآن و حدیث است) به میان می آید کسی نمی پذیرد؟؟؟؟؟!!!!! آیا مردم به این نتیجه رسیده اند که نقل مشکل دارد؟ چگونه می توان بین عقل خود بنیاد که بلیّه ی عام البلوایی شده است با نقل آشتی برقرار کرد؟ آیا باید به انسان گفت که تو نمی فهمی و چون نمی فهمی بایستی متنی از بالا بیاید و ضرورت و صحت متن را این گونه اثبات کنیم؟ آیا انسان امروز خصوصا مردم و جوانان جامعه ی ما این جواب را می پذیرند؟ کلا چه کنیم؟ من زمانی که بچه بودم پدرم انسانی مذهبی بود و نمازش را مرتب و سروقت و همیشه می خواند. اما حالا ماهی یکبار شاید نماز بخواند . به روی خودش نمی آورد ولی معلوم است که به این چیزها اعتقادش را از دست داده است و من یقین دارم که پدر من هم گرفتار این گونه عقلانیت خود بنیاد شده است . وقتی پدر پنجاه ساله ی من که در فضای کاملا سنتی بزرگ شده است این طور شده چه توقعی می توان از جوانانی که در فضای عقلانیت خودبنیاد رشد کرده اند داشت؟

جایگاه قانون جذب در دین

[="Teal"]سلام ...
حتما متن هایی نظیر این رو تاحالا زیاد خوندین ....

__فردی بود که چای را آنقدر کم رنگ می‌‌نوشید که به سختی می‌‌توانستیم بفهمیم که آب جوش نیست!
چربی‌ و نمک هم اصلا نمی‌‌خورد ورزش می‌‌کرد و وقتی از ا‌و علت این کار‌هایش را می‌‌پرسیدیم، می‌‌گفت که این‌ها برای سلامتی‌ بد است و سکته می‌‌آورد.
ا‌و در چهل و پنج سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت!

__چندی پیش یک زندانی در آمریکا از زندان گریخت. به ایستگاه راه آهن می رود و سوار یک واگن باری می شود. درب واگن به صورت خودکار بسته می شود و قطار به راه می افتد. او متوجه می شود که سوار فریزر قطار شده است. روی تکه کاغذی می نویسد که این مجازات رفتارهای بد من است، که باید منجمد شوم. وقتی قطار به ایستگاه میرسد، مامورین با جسد او روبرو می شوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است!

__منتظر هرچه باشیم، همان برایمان پیش می‌‌آید. منتظر "شادی" باشیم، شادی پیش می‌‌آید. منتظر "غم" باشیم، غم پیش می‌‌آید...

میخوام بدونم قانون جذبی که این روزها خیلی راجع بهش حرف میزنن و حتی منبع درآمد خیلی از افراد شده چقدر حقیقت داره؟!!!
اگر واقعا تا این حد تاثیر داشته باشه پس نصف وقایع خوب و بد زندگی مون حاصل افکار مثبت و منفی ما هستند پس این وسط نقش اختیار و اراده افراد چیه؟!!!
و اصلا این قانون جایی در دین ما داره؟!! دین چنین چیزی رو رد میکنه یا خیر!!!
ایا میشه گفت این قانون چیزی شبیه توسل و توکل بدون تلاشه؟!
تفاوت این قانون با تلقین در چیه؟!!! برای مثال
به یه زندانی در امریکا میگن کف دستت یه زغال گذاشتیم ولی به جای اون یه تیکه یخ میزارن وقتی چشماشو باز میکنن میبینه کف دستش سوخته،
و یا چند وقت پیش در یه مستند ایرانی میگفت نصف مارها سمی نیستند ولی افراد به خاطر ترسشون بلافاصله می میرند و یا در قضیه زندانی که بالا ذکر شد این قدرت تلقین بوده که با وجود خاموش بودن فریزر به مرگ شخص منتهی شده یا قدرت افکار منفی؟!!!
در کل چنین قانونی رو باید باور کرد یا خیر؟!! و اینکه چطور تطبیق داده میشه با آموزه های دینی ....
تشکر[/]