معرفت دینی

دین و علم

انجمن: 

با سلام

چند پرسش در رابطه با دین و علم برای من مطرح است:

تعریف دقیق دین و علم چیست؟

چرا این دو مورد گاهی در تقابل هم قرار گرفته اند؟

و کدام یک برای بشر ضروری تر است؟

چگونگی مطالعه متون دینی بدون داشتن پیش فرض

انجمن: 

با سلام.. و تشکر از دوستان ارجمند.
سوال این هست که چندین بار هست وقتی نهج البلاغه را مطالعه میکنم، بجای اینکه مطلب را بخوانم و درپی فهم آن باشم..بیشتر از آن به جملات حس خاصی دارم.. گویا امام علی را تصور می کنم که محبت خاصی از این شخصیت در من موجود بوده و همه حرفهای ایشان را با علاقه گوش میدهم. دصورتی که چنین خوانشی ما را به فهم درست و حقیقی مطلب نمی رساند.. و بهمین خاطر از ادامه خواندن و مطالعه منصرف می شوم.. چون معتقدم مرا در جهل خودم محکم تر میکنه و مانع شناخت هست. حتی در خواندن و مطالعه کتاب قرآن نیز همین مشکل بصورت مشابه وجود داره.وبجای مطالعه برای رهای ذهنیت ها...من با احساسات و ذهنیات خودم روبرو هستم. والبته این سوال عجیبی نیست.. چون خیلی ها دچار این مشکل هستند ..حالا شاید خود، متوجه نباشند برخی افراد.
آیا راه حلی میشناسید؟ با تشکر

سیره‌ی عقلا و حجیت آن

سلام علیکم و عرض ادب،
چند وقت بود که با بزرگانی چون جناب صدیق (در تاپیک محکم ترین دلیل برای اثبات وحیانی بودن اسلام چیست؟) و جناب عامل (در تاپیک
آیا راهی برای تمایز معجزه از سحر وجود دارد؟) بر سر سیره‌ی عقلا و حجیت آن بحث داشتیم و اینکه چنین بحثی در حیطه‌ی یقین سوم‌شخص قرار می‌گیرد یا یقین سوم‌شخص خودش چیزی نیست جز همان یقین‌اول شخص که کمی بزک شده باشد (مثل بحث کلاه شرعی که با تغییر در ظاهر ادعا می‌شود که باطن هم عوض شده است) ...
آن بحث‌ها به علت آنکه خارج از موضوع تاپیک بودند رها شدند ولی من هنوز سؤالاتم باقی مانده‌اند ...

اهمیت این بحث از آنجاست که تا جایی که من فهمیدم، اگر درست فهمیده باشم، بزرگواران توجه کردن به احتمالات عقلانی (و نه عقلایی) غیرمعتنابه در شناخت راه حقیقت و انتخاب جهان‌بینی را وسواس فکری می‌شمرند که خلاف سیره‌ی عقلاست و در نتیجه یقین روان‌شناسی و مبتنی بر استدلال‌های عقلایی (و نه قطعی و صددرصدی) را برای این کار کافی می‌دانند حال آنکه من فکر می‌کنم یقین روان‌شناسی و رسیدن به اطمینان عقلایی کافی نیست تا بشود سر مسیر زندگی را به طور کامل به یک طرف چرخاند چون این اطمینان اگرچه از جنس اطمینان است ولی قابل اعتماد ۱۰۰٪ نیست و انسان می‌تواند در اشتباه باشد و با این حال نزد خودش به این اطمینان برسد که راهش درست است، چند بار که این تجربه را داشته باشد که «مطمئن» شود و بعداً بفهمد که در اشتباه بوده است باعث می‌شود دیگر نتواند به اطمینانش اعتماد صددرصدی کند و آن سیره‌ی عقلا اگر واقعاً سیره‌ی عقلا باشد خودش هم غیرقابل اعتماد گردد ... حالا بحث ما روی این نیست که این مطلب واقعاً سیره‌ی عقلا هست که برای انتخاب جهان‌بینی و شناخت راه حق و حقیقت احتمالات عقلانی غیرمعتنابه را کنار بگذارند یا خیر (که من می‌گویم نیست و ایشان می‌گویند که هست چون ظاهراً من کسانی که مثل خودم فکر کنند را عاقل می‌دانم و ایشان هم کسانی که مثل ایشان فکر کنند را عاقل می‌شمرند)، فعلاً در این تاپیک بحث ما روی خود حجیت سیره‌ی عقلاست ...

حال ما از کجا می‌دانیم که سیره‌ی عقلا برای شخص حجیت دارد و این حجیت همان حجیت عقل او برای خودش نیست (یعنی رجوع به ایشان موضوع یقین اول‌شخص نیست و موضوع یقین سوم‌شخص است)؟ ...
اصلاً سیره‌ی عقلا دقیقاً چه هست؟ عقلا را چگونه می‌توان تشخیص داد؟ ایشان مفاهیمی عقلی هستند یا مصادیق خارجی مشخص دارند؟ سیره‌ی ایشان به سبک تجربی شناخته می‌شود یا به نحو عقلی؟

... احتمالاً باید توسط کارشناسی که برای این تاپیک تعیین می‌شود مطلب بازتر گردد تا بتوان سؤال و جواب را مناسب‌تر پشت‌سر هم بچینیم که ان شاء الله ببینیم جواب نهایی چیست ...
با تشکر