اجبار

نفی حجاب اجباری بر اساس آیه حجاب

سلام بر شما دوستان

این متن رو در یکی از کانالها دیدم. نفی حجاب اجباری بر اساس آیه حجاب. از کارشناس محترم در خواست پاسخ به آن را دارم.
متشکرم.

نویسنده: اخوان:
این روزها به شدت بحث‌های گوناگونی در خصوص حجاب اجباری و اختیاری رواج پیداکرده. طرح حجاب اجباری، طرحی حکومتی در مقابل طرح حجاب اختیاری با خاستگاه مردمی است.

نگارنده خود در این‌که رعایت حجاب امری پسندیده و خداپسندانه است شکی ندارم، اما از آن‌جاکه قائل بر داشتن حق انتخاب انسان از سوی پروردگارم، بر آن شدم تا با استناد بر آیات قرآن «حجاب اختیاری» را اثبات کنم، باشد که طرفداران حجاب اختیاری در مواجهه با طرفداران حجاب اجباری، که از جمله طرفداران ولایی و نظام هستند، پاسخی مستدل با منشأ قرآنی داشته باشند.

در کل قرآن در مورد حجاب سه آیه (کمترین آیات) آمده است؛ آیات ۳۳ و ۵۹ در سوره احزاب و آیه ۳۱ در سوره نور، که به جهت عدم اطاله کلام ترجمه این آیات و سپس نظرم را به سمع شما عزیزان می‌رسانم.

ترجمه آیه ۵۹ سوره احزاب: ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زن‌های مؤمنان بگو روسری‌های خود را بر خویش بی‌افکنند، نزدیک‌تر است به (عفاف و عفت) آن‌که شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.

توضیحی در مورد آیه فوق: همان‌گونه که می‌بینید در این آیه از کلمه «قُل» به معنای گفتن استفاده شده است. یعنی «بگو»... ای پیامبر به همسران و دخترانت بگو... بگو فعل و حکم امری و دستوری نیست، بلکه به معنای پیامی را رساندن از جانب خداست، مثل این‌که به کسی بگوییم به فلانی بگو چنین کند. دستور و امری در ارتباط با فلانی در کار نیست و اگر چنین هم نکند، جرمی را مرتکب نشده است. مثالی دیگر، به فلانی‌ بگو فلان واکسن را بزند تا از ابتلای به فلان مرض مصون بماند، حال اگر فلانی به آن پیام توجه نکرد در واقع جرمی مرتکب نشده است هم می‌تواند انجام دهد و هم ندهد، و از این‌ها که بگذریم در این آیه مخاطبین آن زنان و دختران رسول خدا و زن‌های مؤمنه بوده‌اند و آیه دلالت بر عمومی بودن حجاب ندارد که اگر چنین بود، حتما در این آیه از کلمه «ناس» به معنای مردم (به صورت عام) استفاده می‌شد؛ «قُل الناس». در این آیه خداوند به پیامبر نفرموده است که زنان و دختران خود و زن‌های مؤمنه را اجبار به رعایت حجاب کند و جمله یا کلمه‌ای که نشان از اجبار کردن مخاطبین آیه به حجاب اجباری باشد، در آیه نیامده است.

در سوره نور آیه ۳۱ چنین آمده است (ترجمه: ... و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند، مگر آن‌چه که طبعا از آن‌ پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش اندازند و زیورهای‌شان را جز برای شوهران‌شان یا پدران‌شان یا پدران شوهران‌شان یا پسران‌شان یا پسران شوهران‌شان یا برادران‌شان یا پسران برادران‌شان یا پسران خواهران‌شان یا زنان خود یا کنیزان‌شان یا خدمتکاران مرد که بی‌نیازند یا کودکانی که بر عورت‌های زنان وقوف حاصل نکرده‌اند، آشکار نکنند و پاهای خود را نکوبند تا آن‌چه از زینت‌شان نهفته می‌دارند، معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی به درگاه خدا توبه کنید، امید که رستگار شوید. استاد اخوان:
در آیه باز خطاب خداوند به یک قشر خاص از زنان، یعنی زنان مؤمنه است و در بر گیرنده‌ی عمومیت به معنای مردم نیست و آیه جنبه‌ی عمومی ندارد و هیچ واژه‌ای که بتوان از آن معنای اجبار استخراج کرد، در آیه وجود ندارد و همچنین آیه فاقد مکلف کردن حتی زنان مؤمنه به حجاب اجباری و نهادن تکلیف بر گردن آنان است و آیه در واقع پیامی غیر جبری و غیر دستوری است که در حد توصیه و یا پیشنهاد بیان شده و مخاطب عمومی به معنای ناس «مردم» ندارد.

در سوره احزاب آیه ۳۳ نیز چنین آمده است و باید توجه داشت که این آیه کاملا اختصاصی و اختصاص به اهل بیت رسول خدا دارد. (ترجمه آیه ۳۳ سوره احزاب: و در خانه‌های‌تان قرار گیرید و مانند روزگار عهد جاهلیت قدیم زینت‌های خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستاده‌اش را فرمان ببرید، خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما اهل خانه (اهل‌ البیت رسول خدا) پاک کند و شما را از هر رجس و پلیدی پاکیزه گرداند.) در این آیه کلا مخاطب خداوند، خانواده رسول اکرم هستند نه جامعه و مردم. چنان‌چه در دو آیه قبلی همسران و دختران رسول خدا و سایر زنان مؤمنه بوده‌اند و هیچ نشانه‌ای از جبری بودن حجاب در آیه وجود ندارد، هر چند برای اهل بیت رسول خدا و زنان مؤمنه گفته رسول حتی اگر به صورت توصیه و سفارش هم باشد، امری واجب و حکمی نافذ است.

خداوند عذاب و پاداش زنان بدحجاب و با حجاب و مؤمنه را در هیچ کجای قرآن به احدی جز خود محول نکرده است و در هیچ کجای قران، حدود مجازات و... تعیین نشده است. و رسول خدا نیز چنین نکرده است. در حالی‌که در سایر موارد مثل قتل و زنا و سرقت، احکام جزایی به خوبی بیان شده است. لذا حتی اگر حجاب را واجبی الهی بدانیم، این واجب الهی نیز اختیاری است و با داشتن حق انتخاب، حق همه حتی همسران و دختران پیامبر بوده است. اصلا پذیرش رسالت از سوی پیامبر نیز اختیاری بوده و نه اجباری، از روی جبر و اجبار. رسالتی را تبلیغ کردن و رنج بسیار بردن در راه تبلیغ رسالت، فاقد ارزش است.

تفسیر آیه «لا اکراه فی الدین»

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب ، اگر بخواهیم آیه ی «لا اکراه فی الدین» را اینگونه معنا کنیم که : در اجبار دین پذیرفته نیست ، بدین معنا که اگر شما با اجبار دین آورده اید از شما قبول نمیشود ، اصولا آیه باید به چه شکلی نوشته میشد ؟ و آیا چنین تفسیری از این آیه قابل قبول است ؟

با تشکر .

آیا پیش آمدن شرایط گناه و اشتباهات راهی است برای جلوگیری از طغیان انسانها؟

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب خدمت اساتید گرامی

سوالم را اینطور مطرح کنم که گهگاه پیش میاید انسان ناخواسته مرتکب عملی میشود که بواقع قصدانجام آن را ندارد. یا سخنی میگوید که برخلاف میل درونی اش است.

مثالش را درباره خودم میزنم که هیچگونه اشکالی به آن وارد نباشد. مثلا من آدمی هستم که خیلی مراعات حال دیگران را میکنم و تا آنجاییکه بشود سعیم اینست که کسی را بدون دلیل از خود نرنجانم.

اما با اینحال یکباره پیش میاید که به شخصی بی توجهی کنم. به این ترتیب که در آن لحظه این فکر به ذهنم خطور میکند که اینکار من باعث ناراحتی او نمیشود اما به محض اینکه از آن فضا خارج میشوم و به کار خودم که فکر میکنم مرتب خود را سرزنش میکنم که چرا کاری کردم که یک نفر ناراحت شود؟

یا اینکه گاهی ممکن است پیش بیاید که کاری را انجام دهم که اصلا رغبتی به آن ندارم و با این کار باعث آزار دیگری شوم.درصورتیکه زمانی که دست به آنکار زدم گویا اختیار از من سلب شده بود و چاره ای نداشتم جز انجام آن کار ...

این مثالها اکثرا درمورد حق الناس است درصورتیکه بنده آدمی هستم که به حقوق دیگران احترام میگذارم همچنین اهل اغماز و چشم پوشی از خطاهای دیگران و حتی از حقوق خود هستم.

اما مثلا گاهی پیش میاید که میبینم حقوق خودم درحال پایمال شدن است و با اینکه میتوانم از آن صرف نظر کنم اما اینکار را نمیکنم. گویا در آن لحظه همه چیز دست به دست هم میدهد تا من فراموش کنم که در آن زمان کار صحیح چیست.

وقتی که کار از کار گذشت تازه عاقبت آن کارم را چنان میبینم که گویا از یک بلندی با سر سقوط کرده ام.

این برایم سوال بود که چرا گاهی اختیار از انسان سلب میشود تا مرتکب خطا و گناه شود،

تا اینکه یک سخنرانی شنیدم که انسان زمانی که احساس بی نیازی میکند (طبق آیه شریفه: ان الانسان لیطغی ان رءا ه استغنی)

خداوند گوشمالی اش میدهد به اینطریق که رهایش میکند تا مرتکب اشتباه شود.یا اینکه اتفاقی برایش میفتد تا متنبه شود. و اگر چنین نکند انسان طغیانگر میشود.

با یک نگاه به افکار خودم دیدم که بله من گاهی سوالاتی برایم پیش میاید لاینحل و تنها پاسخی که برای خودم دارم اینست که جهلم نسبت به حقایق هستی باعث بروز این افکار میشود.

مثلا مدتی بود (اینهم که میگویم ناخواسته مرتب در نظرم میامد) که این چه کاریست که خدا به یک عده اجازه داده به انسانها ظلم کنند تا یک عده آدم بیگناه مظلوم واقع شوند و........
و با اینکه برای همه این مسائل هم پیش خودم دلیل داشتم اما این فکر لحظه ای رهایم نمیکرد.

یا این سوال که بعضی از خطاها و بلاها و ناکامیهای ما انسانها ناشی از شرایطی است که به اجبار در آن واقع شده ایم. چرا باید خواست خدا این باشد که انسان در شرایطی واقع شود که باعث انحراف و بدبختی همنوعش شود

و با این افکار حسی پیدا میکردم که گویا یک انسان تنهایی هستم که حتی با خدایش هم نسبتی ندارد

سوالم اینست که آیا این افکار که به نظر غیرطبیعی هم نیست گناه است؟ آیا همینها باعث ایجاد شرایط گناه میشود؟

اگر نه این چه چیزی است که دست انسان را بسته و اختیار انسان را سلب میکند تا با مغز در خطاها و گناهان سقوط کند؟

دیگراینکه ما که با خدایمان دشمنی نداریم چرا باید شرایطی برایمان پیش بیاید که به درگاهش سرشکسته شویم؟

فرق اولیای الهی با ما چیست که ما باید با نفسمان درگیر باشیم اما آنها با دشمنان خدا ....

آیا در دین اجبار است؟

بسم الله الرحمن الرحیم .

مساله ای که این روزها نزد مردم شاهد آن هستم این است که حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند !

میخواستم بدونم چرا این کار انجام میشه ؟ مثلا چرا قوانین اسلامی هستند و رعایت حال همه در اونها نشده ؟ آیا به نظر شما نیاز به یک رای گیری مجدد نیست ؟ چون من احساس میکنم بسیاری از مردم به خاطر مشکلاتی که در طی این چند سال حکومت اسلامی با آنها گریبان گیر شده است ( مثل تحریم و دشمنی هایی که با ما میشود ) از اسلام دلزده شده اند ، شاید هم تقصیر تبلیغات کثیر و تهاجم فرهنگی است نمیدانم !

فقط منظورم این است اگر امروز رای گیری عادلانه ای برگزار شود که در آن بگویند حکومت اسلامی یا حکومت مردمی ( البته من میدانم که اسمش مردمی است و به هر حال طاغوت برنده ی میدان خواهد شد در آن صورت ) مردم کدام را انتخاب میکنند ؟

سالها پیش مردم حکومت اسلامی را انتخاب کردند اما امروزه میبینم که مردم تغییر عقیده داده اند و از حکومت اسلامی هم سیر شده اند و به دنبال رفاه و آسایش هستند و میخواهند که حکومت مثلا مردمی به وجود اید ( حتی در شهرهایی مثل تبریز )

برخی میگویند همین که رای به آقای روحانی دادند معنیش این بود که ما دیگر از حکومت اسلامی خسته شده ایم و به دنبال حکومت مثلا مردمی هستیم !

از طرفی مردم زندگی پر رفاه و پر زرق و برق مردم کشورهای غنی که حکومت مردمی ( مثلا مردمی ) دارند را میبینند و از طرفی فقر و ضعف ما در این میدان را و کسانی که شناختی از اسلام ندارند میگویند لابد اسلام عامل بدبختی ماست !

این شبهات خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده و نمیدونم از کی بپرسم ممنون میشم بهشون پاسخ بدید .

یا حق .

برچسب: 

چه ضرورتی به کشف عورت است وقتی راه های دیگری برای تست اعتیاد وجود دارد؟

با سلام و احترام
اینجانب 2 سوال اساسی دارم که از هیچ راه دیگری موفق به پیگیری نشدم و اینجا آخرین امید من است. شاید یک جوانمرد خداترس پیدا شده و دستش برسد و مسئله را پیگیری و اصلاح کند.
1- سوال اول اینجاست که، چگونه در یک کشور اسلامی، که اصل بر برائت است، مجلس شورای اسلامی قانون اجبار تست عدم اعتیاد را تصویب میکند و شورای نگهبان تایید میکند؟ یعنی از نظر حاکم اسلامی، مردم ما همگی مظنون به اعتیاد هسند مگر خلافش ثابت شود؟ (همچنین آیا در این 5 سال که این قانون اجرا شد آیا روند رشد طلاق های ما منفی شد؟ یا فقط درآمد زایی برای وزارت بهداشت بود و اجبار مردم به عمل حرام کشف عورت؟)
2- فارق از پذیرفتی بودن یا نبودن قانون فوق، آیا هنگامی که راه های دیگری همچون آزمایش خون، آزمایش بزاق،آزمایش موی بدن، و ... برای تست اعتیاد وجود دارد که نتایج معتبر تری دارند، همچنین به هزینه ی شخصی افراد این آزمایش انجام میشود، وزارت بهداشت بنا بر کدام ضرورت و حکم شرعی مردم را مجبور به کشف عورت میکند و تنها و تنها از راه ادرار تست اعتیاد میگیرد و به مردم هیچ گزینه ی دیگری برای انتخاب نمیدهد؟

آیا حیا و حفظ عورت که بارها در قرآن و احادیث به آن تصریح و تاکید شده، بی ارزش تر از 4تار موی زنان است که با آنهمه هزینه گشت ارشاد درست میکنند؟ اما برای احتمالا ارزان سازی حاضر نیستند حتی یک گزینه ی دیگر برای کسی که میخواهد شخصیت و حیای خود را در جایی که هیییچ ضرورتی بر کشف عورت نیست حفظ کند، نمیگذارند؟ واقعا توجیح شرعی این مسئله از نظر مراجع و آقایان چیست؟
من به خیلی از سایتها سوالم را فرستادم ولی اغلب یا پاسخ ندادند یا توسط افراد دیگر مدیریت میشوند و سوال را به دست مرجع مربوطه نمیرسانند. لذا شما عزیزان که اینجا هستید حتما در دفاتر مراجع و یا مقامات مربوطه جضور دارید و یا کسانی را میشناسید که حاضر باشند و مسلما آنها به سوال شما پاسخگو تر هستند تا به سوال یک شهورند عادی چون من!
امیدوارم این مسئله حداقل برای یکی از شما روحانیون عزیز ایجاد دغدغه کند تا مسئله را پیگیری فرمایید که واقعا چه لزومی به اجبار به کشف عورت است وقتی راه های متعدد دیگری برای تست اعتیاد هست؟ و اصلا چه لزومی به اجبار مردم به آزمایش اعتیاد اجباری وجود دارد درحالیکه هیچ شاهدی نیست که این آزمایش در این 5 سال مفید بوده باشد و حتی نتایج آن نیز فقط برای 24 تا 72 ساعت صحیح است! یعنی یک معتاد نهایتا 72 ساعت اگر مصرف نکند تست اعتیادش منفی میشود!

با احترام و آرزوی پیگیری و حصول نتیجه و اعلام خبر خوش آن

علت آفرینش و اجبار انسان

انجمن: 

علت افرینش انسان؟
کمال.پرستش خدا.
اگه انسانی نخواد به کمال برسه
اگه انسانی نخواد خدا را بپرسته.
در نهایت به این می رسیم که خدا خواسته وانسان مجبور است که در این دنیا زندگی کند
وحالا باید انتخاب کند که خداییباشد یا ....
مثل این که مادری کودک خود را به اجبار به مدرسه ببرد وبه کودک خود بگوید یا باید سر کلاس درس بروی یا اینکه تو حیاط بازی کنی .در حالی که کودک را به زور به مدرسه اورده.

آبا انسان پدر و مادر را خودش انتخاب کرده است؟

آبا انسان پدر و مادر را خودش انتخاب کرده است؟

گزینش دین؛ اجبار یا اختیار!؟

سلام
قسمتی از آیه ی معروفی هست که تقریبا همه جا ازش استفاده میشه و میگه:
لا إِکْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ(256/بقره)
هیچ اکراهی در این دین نیست ، همانا کمال از ضلال متمایز شد ، پس هر کس به طغیانگران کافر شود و به خدا ایمان آورد ، بر دستاویزی محکم چنگ زده است ، دستاویزی که ناگسستنی است و خدا شنوا و دانا است .


هر عقل سلیمی این قسمت قرمز رو تایید میکنه! ولی طبق معمول سدهای بیشمار سر راهش قرار میگیره!! مثلا:
إِذْ يُوحي‏ رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي‏ في‏ قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ(12/انفال)
آن هنگام را که خداوند وحی کرد به ملائکه که من با شمایم پس استوار بدارید کسانی را که ایمان آوردند. بزودی در دلهای آنان که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم ، پس شما بالای گردنها را بزنید ، و از ایشان هر سرانگشت را قطع کنید .


وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّي يُهاجِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً(89/نسا)
آنها دوست دارند شما نیز کافر شوید هم چنان که خودشان کافر شدند و در نتیجه مثل هم باشید ، پس زنهار که از آنان به هیچ وجه دوست مگیرید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند ، پس اگر از قبول دعوت خدا اعراض کردند ، آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید ، نه از آنان دوست بگیرید و نه یاور .
قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ(29/توبه)
با کسانی که از اهل کتابند و به خدا و روز جزا ایمان نمی آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام نمی دانند و به دین حق نمی گروند کارزار کنید تا با دست خود و بذلت جزیه بپردازند .

بی دلیل یاد مدیر راهنماییم افتادم که میگفت من کسی رو مجبور نمیکنم و چند دقیقه بعد میگفت اگه کاری که میگمو انجام ندید شلنگ میخورید!!:khaneh:

آیا در سیرت رسول الله، شعار توحید اجباری بوده است؟

سلام. حدیثی در منابع اهل سنت هست که از حضرت رسول نقل می کند: «أمرت أن أقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الّا الله فمن قال فقد عصم منی ماله و نفسه»(صحیح بخاری و صحیح مسلم)

اوّل: آیا مشابه این روایت در اسناد شیعی هم هست؟

دوم: آیا این آیه به این معناست که حضرت محمّدصلّ الله علیه و آله، مأمور بوده اند که مردم را به زور شعار توحید وادارند؟

سوم: آیا این روایت به معنای آن است که اگر کسی لا اله الّا الله نگفت، حضرت حق دارند که مال و جان او را بگیرند؟

دین زدایی و قانون

سلام دوستان

دیروز اتفاقی افتاد که برام سوالی پیش اومد نمی دونستم کجا مطرح کنم که اینجا رو پیدا کردم

دیروز وقت اذان ظهر ما رو تو دانشگاه به سالن اجتماعات بردن تا برای حسین سینه بزنیم (فقط سینه بزنیم) و مداح های که نوحه خوانی میکردن مسئول و از کارمندهای دانشگاه بودن و هر کدومشون یه سازی میزدن
یکیشون میگفت نشسته من حال نمیکنم سینه بزنید و ...

خلاصه موضوع اینکه

برای بچه های مذهبی بخصوص افرادی مثل من که تا حدی میان رو هستیم و بیشتر اوقات امل صدامون میکنن همچنین از وضع اجتماع هم خبر دارین که در چه وضعی به زور دین و ایمانمونو حفظ کردیم و سعی میکنیم ایمانمونو بالا ببریم تا از این جور چیزا و تغییرات سالم بمونیم

ولی نکته اینجاست که بعضی از افراد مذهبی با کارهای نسنجیده و ... باعث ایجاد دین زدایی میشن و واقعا برای من سخته که ببینم منو به زور به سینه زنی کسی ببرن که حتی به یارانش اجبار نکرد که بمونن یا ... .
امام حسین برای چی به شهادت رسیدن فقط برای سینه زنی من؟ فقط برای گریه کردن من؟ فقط برای اب؟

درست زمان نماز ، که نماز اول وقت که مهمترین چیزه ! بیایم برای امام حسین که همه چیزشو داد تا دین اسلام رو زنده نگه داره !

و سوالم اینکه :
ایا تو قوانین کشور من پیش بینی شده کسانی که باعث ایجاد دین زدایی یا ایجاد شک و تردید میکنند بتونم ازشون به مراجع قانونی شکایت کنم ؟ همین طور که میدونیم عقاید انسان یعنی همه چی اون و اگه یک اشتباه یا شک تو عقاید باعث میشه که عقاید شخص در اخر به کل عوض بشه ، یا اصلا کسی به دین من توهین کنه چطور می تونم ازش شکایت کنم ! دین من لازمه منه و من بشخصه بدون دینم ، هیچیم و یک روز هم نمی تونم بدونش تو این دنیا زنده بمونم و به این خاطر دوست ندارم کسانی پیدا بشن و شأن و مقامشو بیارن پایین و منو از دینم زده و دلسرد بکنند !(پیشگیری بهتر از درمانه)