تلقین

نقش تلقین در تأثیر حرز

سلام در مورد اثر حرز امام جواد(ع) گفته شده که اثرش نسبت مستقیم با ایمان و اعتقاد فرد استفاده کننده دارد. حالا این پرسش پیش میاد که چطور در امور مادی مانند استفاده از دارو این چنین نیست که اثرش بستگی به ایمان و اعتقاد فرد داشته باشد دارو را هر کس با هر مسلکی که داشته باشد اثر می‌کند ولی در امور غیر مادی می فرمایید که چنین نیست. به نظر می‌رسد که در امور غیر مادی این تلقین ماست که به آن حرز اثر می‌دهد که اگر واقعا از خودش دارای اثر باشد باید به هرشخصی با هر مرامی اثر کند. لطفا ارشاد فرمایید ممنون

نقش تلقین در شفا یافتن بیماری ها

سلام

آیا تلقین و دادن امیدواری و روحیه بیماری ها قابل درمان هستند؟ حتما میدانید که بیماری برای فرد استرس هایی بوجود می اورد.در بسیاری از مواقع وقتی چنین استرسهایی در بدن وجود دارند کار مبارزه با عوامل بیماری برای سیستم دفاعی بدن دشوار میشود. استرس بر روی سیستم عصبی بدن، سیستم دفاعی و ترشحات هورمونی به طور مستقیم تاثیر منفی میگذارد، حتی گفته میشود استرس مادر بسیاری از بیماری ها است و همه باید بیاموزند که چگونه خود را از آرام سازند و از استرس رهایی یابند. بنابر این گروهی از بیماریها را میتوان با روانکاوی و استرس زدایی از بین برد، یعنی با امیدواری دادن و تلقین کردن میتوان بسیاری از بیماری ها را از بین برد و خیلی وقتها ممکن است این اتفاق بیافتد یعنی شخص وقتی درون حرم میرود واقعا به خود تلقین میکند که خوب خواهد شد و این تلقین بر بدن وی تاثیر میگذارد، تلقین در انسان از قوت بسیار بالایی برخوردار است و با تلقین میتوان تغییرات محسوسی در سیستم های مختلف بدن از جمله سیستم دفاعی بدن ایجاد کرد. برای همین است که در مورد بسیاری از بیماریها پزشکها از اطرافیان بیمار میخواهند که به او روحیه بدهند و به او تلقین کنند که خوب خواهد شد.

حال آیا در روانشناسی تلقین واقعا تا این حد در شفای بیماری ها تاثیر دارد؟

تلقین و باور ؛ اثرات و حقیقت

با سلام
مدتی هست که یک موضعی تحت عنوان تلقین ذهن بنده رو مشغول کرده. یک جستجویی در اینترنت کردم دیدم طبق معمول بساط عوام فریبی و دروغ باز هست
و همه متخصصین در حال اظهار فضل در مورد این موضوع هستند
داستان های غیر قابل باوری هم در این موضوع مطرح میشه به عنوان مثال
گفته میشه افراد بدون خوردن دارو واقعی و صرفا با خوردن یک ماده شبیه دارو سلامتی خود رو بدست آوردن در واقع با تلقین و عدم آگاهی از این موضوع که دارو ها واقعی نیستند
نوع دیگری از داستان ها میگن زندانی فرار میکنه و وارد یک یخچال میشه! و فکر میکنه دیگه میمیره صبح میرن و پیداش میکنن که یخ زده در حالی که یخچال خاموش بوده!!!
خلاصه علت این داستان ها قدرت باور و تلقین می دانند
بنده منبع معتبری در این موارد پیدا نکردم
لذا سوالم این هست که اثر باور و تلقین چقدر هست آیا واقعا تا این حد موثر هست؟(از منظر علم روان شناسی)
آیا در دین هم در مورد این دو مورد توضیحی داده شده؟
همینطور اگر محبت کنید چند منبع علمی در مورد تلقین و قدرت باور معرفی بفرمایید تا بنده بتونم این موضوع رو دنبال کنم
سپاس@};-@};-@};-

جایگاه قانون جذب در دین

[="Teal"]سلام ...
حتما متن هایی نظیر این رو تاحالا زیاد خوندین ....

__فردی بود که چای را آنقدر کم رنگ می‌‌نوشید که به سختی می‌‌توانستیم بفهمیم که آب جوش نیست!
چربی‌ و نمک هم اصلا نمی‌‌خورد ورزش می‌‌کرد و وقتی از ا‌و علت این کار‌هایش را می‌‌پرسیدیم، می‌‌گفت که این‌ها برای سلامتی‌ بد است و سکته می‌‌آورد.
ا‌و در چهل و پنج سالگی در اثر سکته قلبی درگذشت!

__چندی پیش یک زندانی در آمریکا از زندان گریخت. به ایستگاه راه آهن می رود و سوار یک واگن باری می شود. درب واگن به صورت خودکار بسته می شود و قطار به راه می افتد. او متوجه می شود که سوار فریزر قطار شده است. روی تکه کاغذی می نویسد که این مجازات رفتارهای بد من است، که باید منجمد شوم. وقتی قطار به ایستگاه میرسد، مامورین با جسد او روبرو می شوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است!

__منتظر هرچه باشیم، همان برایمان پیش می‌‌آید. منتظر "شادی" باشیم، شادی پیش می‌‌آید. منتظر "غم" باشیم، غم پیش می‌‌آید...

میخوام بدونم قانون جذبی که این روزها خیلی راجع بهش حرف میزنن و حتی منبع درآمد خیلی از افراد شده چقدر حقیقت داره؟!!!
اگر واقعا تا این حد تاثیر داشته باشه پس نصف وقایع خوب و بد زندگی مون حاصل افکار مثبت و منفی ما هستند پس این وسط نقش اختیار و اراده افراد چیه؟!!!
و اصلا این قانون جایی در دین ما داره؟!! دین چنین چیزی رو رد میکنه یا خیر!!!
ایا میشه گفت این قانون چیزی شبیه توسل و توکل بدون تلاشه؟!
تفاوت این قانون با تلقین در چیه؟!!! برای مثال
به یه زندانی در امریکا میگن کف دستت یه زغال گذاشتیم ولی به جای اون یه تیکه یخ میزارن وقتی چشماشو باز میکنن میبینه کف دستش سوخته،
و یا چند وقت پیش در یه مستند ایرانی میگفت نصف مارها سمی نیستند ولی افراد به خاطر ترسشون بلافاصله می میرند و یا در قضیه زندانی که بالا ذکر شد این قدرت تلقین بوده که با وجود خاموش بودن فریزر به مرگ شخص منتهی شده یا قدرت افکار منفی؟!!!
در کل چنین قانونی رو باید باور کرد یا خیر؟!! و اینکه چطور تطبیق داده میشه با آموزه های دینی ....
تشکر[/]

جلب توجه

انجمن: 

صلوات شمار به دست در خیابان ذکر بگویم و دیگران نگاه کنند آیا جلب توجه است؟ ذکر حتما باید بر لب جاری شود فقط در قلب بگوییم کافی نیست ؟

کارشناس بحث : سمیع

پشیمانی از گناه ؛ امری فطری یا اکتسابی؟

سلام

آیا پشیمانی از گناه یک مسئله فطری است یا ناشی از تلقین و باورهای تربیتی میباشد؟

وقایع ساعات اولیه دفن

انجمن: 

ببخشید من با خوندن مطالب سایت کلی سوال واسم پیش اومد ولی همه تاپیکا بسته بود مجبور شدم یه تاپیک جدید باز کنم
انسان وقتی میمیره همون لحظه متوجه میشه که مرده یا وقتی دفن میشه و تلقین میشه متوجه میشه؟
حضور بازماندگان کنار قبر تا اذان مغرب میتونه کمکی به میت کنه و براش مفید باشه؟
بوی عطری که بعد از دفن به مشام میرسه از محل قبر دلیلش بر خوبی متوفی هست؟
چه جوری میشه متوجه شد که متوفی الان اون دنیا به چی نیاز داره؟ ایا جاش خوبه یا داره عذاب میشه؟
دلیل اینکه کفن به این صورت هست و همچنین بدن رو به این صورت در خاک میزارن و روش اول سنگ میزارن و بعد خاک میریزن چیه؟
هر بار بریم سر خاک اموات اونا متوجه حضور ما میشن؟ حرفامونو متوجه میشن؟ فقط سر خاکشون یا اینکه هر زمانی باشه باهاشون حرف بزنیم اونا میفهمن
من یه عالمه سوال دارم خواهش میکنم به سوالام جواب بدین
همه سوالامو ننوشتم که دیگه خیلی زیاد نشه و از حوصله کارشناسان محترم خارج باشه

خسته شدن از زندگی!

انجمن: 

درباره علل و منشأ خستگی و ملال از زندگی، از مسائل و زمینه‌‌های متعددی باید نام ببریم که اهم آنها به قرار زیر است:

1. حوادث زندگی:
حوادث تلخ و پی آمد‌‌های ناگوار زندگی، خود می‌تواند از علل پیدایش ملالت‌ها باشد. بسیاری از افراد ملولند از آن بابت که همه زندگی شان با شکست همراه بوده است. به هر جا که پا گذاشته‌اند نکبت و بدبختی وجود داشته است. برای آنها که ناتوانی و ضعفی دارند و ساخته و پرورده نیستند حوادث ناگوار تلخی می‌آفریند و زندگی را بر انسان تیره و طاقت فرسا می‌سازد آنچنان که آدمی قادر به کنترل خود نیست.

2. احساس گناه: گاهی انسان به خاطر گناهی که مرتکب شده نافرمانی و عصیانی را که انجام داده است، عملکرد ناروا و غلطی که داشته است دچار احساس ملال است. ناراحت است که چرا خداوند را از خود ناراضی کرده یا فلان گناه کبیره‌ای را در رابطه با دیگران مرتکب شده است.

3. درد درون: زمانی احساس ملالت ناشی از وجود دردهای جانکاه است که در درون انسان است و او نمی‌تواند آن را به زبان آورد. دچار غم و رنج است ولی بیان آن موجب رسوائی و عقوبت است. افکار مخرب از هر سو بر او احاطه کرده‌اند و فکر و ذهن او را در غل و زنجیر نهادند.

4. عجزها: جوان به مناسبت شور و نشاطی که دارد خواستار آن است خودی نشان دهد و مسائل دشواری را حل کند، عجز و ناتوانی او از این امر خود سبب این امر می‌شود. می‌خواهد در مسابقات شرکت کند ولی ترس از آن دارد که چیزی نصیبش نشود، می‌خواهد برنامه‌ای را تمام کند ولی در موقعیتی است که قادر به آن نیست.

5. نومید و محرومیت: آنها که در موقعیت ناامید کننده‌ای هستند و راه پیشرفت را برخود مسدود می‌بینند، آنها که در فکر حل مسائل لا ینحلی هستند و این امر زجرشان می‌دهد دچار ملالتند. حال اگر در این حالت برایشان محرومیتی پدید آید ملالتشان افزون‌تر خواهد شد.

6. تخیلات ناروا: نوجوانان و جوانان خواب و خیال آشفته‌ای دارند، تصویر دیگری از دنیا را در ذهن خود مجسم کرده‌اند و به هنگامی که امری خلاف آن را می‌بینند ملول می‌شوند. یا می‌دانیم که مفهوم مرگ و فنا تمام افکار و عقاید آنان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. دل به ملالت می‌دهند که با این حساب کار و تلاشم را چه فایده‌ای است.

7. کمبود عاطفی: نوجوان و جوانی که به پدر و مادر یا مربی یا هر کسی دیگر دلبسته است و انتظار لطف دارد به هنگامی که با بی‌توجهی‌‌های آنها مواجه می‌شود از خود بی‌خود گشته و دل به ملالت می‌دهد. همچنین احساس این امر که اطرافیان او افرادی خشن و بی‌محبت هستند برای او زجر دهنده است.

8. پر توقعی: گاهی علت ملالت پرتوقعی است. جهان بینی آنها بگونه‌ای است که انتظار دارند همگان سر به اطاعت او بسپارند و زندگی را بر وفق مراد او بسازند. دیدن وضع خلاف و حتی بی‌توجهی به شخصیت او سبب افزایش ملال و کدورت است.

9. خود كم‌بینی: گاهی نوجوان و جوان در موقعیتی است که نمی‌تواند ابراز وجود کند. در هر طریقی که بخواهد قدم بردارد راه آن را بر خود بسته می‌بیند. در موقعیتی است که راه پیش و پس ندارد. از هر سو احساس محرومیت می‌کند، گمان دارد دیگران او را به حساب نمی‌آورند و جز نکبت آفرینی کاری ندارند و این امر خود سبب ملال آن هاست.

10. ضعف مذهب: و بالاخره ضعف زمینه مذهبی و عدم اتکال به خدا و سرسپردگی به او نیز عدم توکل به او و خوشبینی به عنایتش بدان صورت که احساس کند که همه امورش به سوی او بر می‌گردد خود در این امر مؤثر است. ضعف مذهبی خود سبب ضعف بنیه روحی است و انسان بر اثر آن نمی‌تواند خود را در این جهان وجود سرپا نگه دارد.


راهکارهای عملی درمان وسواس

انجمن: 

:Mohabbat:
احكام طهارت و نجاست همان است كه در رساله هاي عمليه ذكرشده است. ازنظرشرعي همه اشيامحكوم به طهارت هستند، مگر مواردي كه شارع حكم به نجاست آنها كرده و براي انسان هم يقين به آن حاصل شده است. در اين صورت رهايي از بيماري وسواس احتياج به رؤيا و معجزه ندارد، بلكه بايد مكلف ذوق و سليقه شخصي خود را كنار گذاشته و متعبد و مؤمن به دستورات شرع مقدس باشد و چيزي را كه يقين به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند، زيرا شما از كجا به نجاست در و ديوار و سجاده ساير اشيايي كه استفاده مي‌كنيد يقين پيدا كرده‌ايد؟ چگونه يقين پيدا كرده‌ايد كه پرزهاي سجاده‌اي كه بر روي آن راه مي‌رويد يا مي‌نشنيد نجس هستند و نجاست آنها به جوراب و لباس وبدن شما سرايت مي‌كند؟ لذا در اين صورت اعتنا به وسواس براي شما جايز نيست. مقداري عدم توجه به وسوسه نجاست وتمرين عدم اعتنا به شما كمك خواهد كرد تا به خواست وتوفيق خداوند خود را از وسواس نجات دهيد.