وسواس
دوباره وسواس فکری به سراغم آمد!
ارسال شده توسط طناز2020 در جمعه, ۱۳۹۹/۰۷/۱۱ - ۰۸:۱۵وسواس در حق الناس آموزشی
ارسال شده توسط fmt در جمعه, ۱۳۹۹/۰۴/۱۳ - ۱۷:۵۵طهارت و وسواس
ارسال شده توسط زهرا.م در چهارشنبه, ۱۳۹۹/۰۲/۲۴ - ۰۶:۳۴وسواس در پاکی و نجاست
ارسال شده توسط امیر 007 در جمعه, ۱۳۹۹/۰۲/۰۵ - ۱۸:۴۶


شروع دوباره وسواس
ارسال شده توسط vamegh در پنجشنبه, ۱۳۹۹/۰۱/۲۸ - ۱۰:۱۸عبادت اجباری لذت بخش نیست!
ارسال شده توسط رسانه در یکشنبه, ۱۳۹۸/۱۱/۱۳ - ۲۳:۳۴وسواس در نگاه به نامحرم
ارسال شده توسط علی صادقی در جمعه, ۱۳۹۸/۰۷/۱۹ - ۱۱:۳۹وسواس و یقین
ارسال شده توسط 0x3a در یکشنبه, ۱۳۹۸/۰۴/۰۹ - ۲۱:۰۳سلام علیکم.
بنده بیش از یک سال هست که دچار وسواس هستم و وسواس بنده در طی ۷ ماه اخیر شدت گرفته.بنده مشکلی که دارم بعلاوه وسواس ، احکام فرد وسواس و مشکلاتی که به همراه داره هست که عرض میکنم.اولین مشکل بنده این هست که از هرکسی نمی تونم احکام رو بپذیرم.حتی مراکزی که تایید شده هستند برای برخی ، بنده به پاسخ احکام شرعی این افراد نمی تونم اعتماد کنم.بنده می دونم فرد وسواس نباید به یقینش در طهارت و نجاست اعتنا کنه اما اینکه هر یقینی رو بهش اعتماد نکنه نمی تونم بپذیرم.بنده مثالی عرض می کنم.بنده با چشم خود دارم خون لخته شد زیر پوست رو می بینم و در همین رابطه سوالی از یکی از آقایون پرسیدم و ایشون ندیده اصرار داشتند به بنده بیان کنند که ممکن هست رب گوجه فرنگی یا هندوانه باشه! و بنده با توجه به محدودیت هایی که دارم نمی تونم از دفتر مرجعم هر زمان که نیاز داشتم سوالات خودمو بپرسم.بنده به روانشناس بالینی به صورت حضوری مراجعه داشتم اما تاثیر چشم گیری نداشته.مشکل دیگری که دارم این هست که افرادی که می تونم بهشون اعتماد کنم بیان کردند که به یقین خود اعتماد نکن و بنده یقین هایی که با فکر کردن حاصل میشه رو به صورت کامل کنار گذاشتم و اعتنا نمیکنم.اما یقین هایی که با چشم می بینم رو واقعا نمی تونم زیر پا بذارم!چطور بنده یقینم رو کنار بذارم؟به تازگی هم از شدت وسواس در بینایی و بویایی ظاهرا دچار مشکل شدم به این صورت که بنده با چشم خون رو می بینم و وقتی به افرادی که وسواس ندارند همون خون رو نشون میدم بیان می کنن که نه تنها خونی نمی بینن بلکه اصلا رنگ قرمزی هم وجود نداره.دفتر مرجع تقلید بنده هم فرمودن یقین هایی که به صورت وجدانی هست رو که نمیشه اعتنا نکرد و روانشناس بنده هم در طریقه خوندن نماز و وضو حکم فقهی می دادن که دفتر مرجع تقلید بنده برخی رو پذیرفت و برخی رو نپذیرفت و این بر عدم اعتماد بنده به افراد اضافه کرد.بنده حجت رو دفتر مرجع تقلیدم قرار دادم و هر چیزی خلاف در احکام فقهی خلاف بیان دفتر مرجع تقلیدم باشه حکم به اشتباه بودنشون میکنم ولو اینکه از معتمدین این احکام رو بشنونم.در واقع وسواس یک بی اعتمادی برای بنده به همراه داشته که حاصل این بی اعتمادی این شده که بنده حتی گاهی نمی تونم به افرادی که با دفتر مرجع در تماس هستند و از شاگردان برجسته مرجع تقلید هستند اعتماد کنم در احکام فقهی.از طرفی بنده خودم میدونم که اگر به برخی از یقین ها اعتنا نکنم قطعا درمان میشم و در واقع بین فتوای مرجع تقلید و نظر روانشناس و تشخیص خودم دچار تضاد شدم و این تضاد باعث میشه این وسواس شدت پیدا کنه.ممنون میشم اگر از بُعد فقهی و روانی این موضوع رو بررسی و راهنمایی بفرمایید
دغدغه ی وسواس فکری
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در جمعه, ۱۳۹۸/۰۳/۰۳ - ۱۲:۳۶با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:
سلام روزتون بخیر طاعات و عباداتتون قبول
من یکم خجالت میکشم که مشکلم رو مطرح کنم به همین خاطر از مدیر ارجاع سوالات خواستم تا سوال منو مطرح کنند
من دختری ۲۱ ساله هستم و الان تقریبا ۵ ماهه که دارم بخاطرش عذاب میکشم و فقط میخوام نتیجه بگیرم و تموم بشه.چندسال پیش من اینجارو پیدا کردم و راجب مسئله ای خیلی کمکم کردین و الان هم به اینجا امیدوارم.
راستش نمیدونم اصلا کسی حرفمو باور میکنه یا نه چون من این مدلی هستم که اصلا خودم رو آدم خوبی نمیدونم.پدر و مادرم و همه ی خانواده همیشه فکر میکنن که من دختر خوبی هستم و یکی از ترسهام همینه که اشتباهی کنم که همه یکدفعه ازم بدشون بیاد.من وسواس دارم بطوری که انقدر به مسئله ای فکر میکنم که حتی من اون گناه رو انجام ندادم اما چون خودم رو خوب نمیدونم حس میکنم که قراره براش تنبیه بشم.مشکل من الان این شده جدیدا که توی سایت ها مطالبی رو خوندم راجه به اینکه برای ازدواج بعضی از خانواده ها میگن که باید دختر رو ببرن دکتر تا معاینه کنند و من از این موضوع خیلی میترسم بدون هیچ دلیلی.روز و شب با خودم حرف میزنم میگم این ترس و استرس برای کسی باید باشه که اتفاقی براش افتاده باشه نه تو.از دکتری پرسیدم حتی که منی که گناهی در اینباره نکردم ممکنه آبروم بره و همه قضاوتم کنن و ایشون زیاد جالب به من جواب ندادن.من رو کلمات حساسم و ایشون به من گفتن که همه ی دخترا قبل از ازدواج این ترس رو دارن و راهش اینه که بری پیش دکتری تا معاینت کنه.همین جمله ی معاینت کنه هم منو ترسوند که نکنه واقعا ممکن باشه و ازون طرف پیش دکتر رفتن واقعا اضطراب خیلی زیادیه برام.
متنی رو توی کتابی برای وسواس فکری خوندم که میگفت این افکار افکار شیطانه و مال شما نیست و به خدا توکل کنید.چند روزی حالم رو خوب کرد اما دوباره برمیگردن.راستش با پسری هم آشنا شدم توی دانشگاه که دارن از طریق خانواده جلو میان و من هم ازشون خوشم میاد و میترسم که از دستش بدم بخاطر گناهی که نکردم.
من فکر میکردم راهش نزدیک شدن و توکل کردن به خداست اما حس میکنم این راه رو بلد نیستم.جلسات مشاوره هم جایی رو پیدا کردم به اسم زندگی برتر اما هم گرونن هم روم نمیشه رو در رو راجب این مسئله حرف بزنم
شما راهکاری برای مشکل من دارید؟من تقریبا بعد هر نمازم دارم التماس میکنم که خدا بهم آرامش بده اما تاثیر انچنانی نداشته
خواهش میکنم راجع به من بد فکر نکنید من فکرام عجیبه و به خودم شک میکنم همش.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید