احساس گناه و وسواس

افکار وسواسی و توهین آمیز!

سلام وقتتون بخیر من یه مشکلی دارم هرکاری میکنم حالم خوب نمیشه اصلا مشکل من اینه که تو ذهنم مدام توهین میاد به مقدسات ،به ادما به خانوادم حتی میدونم یه سریش وسواسه چون من وسواسا دیگه هم دارم اما واقعا بعضیاشو نمیشه تشخیص بدم ارادیه یا نه خیلی سخته اخه من خودم به خاطر فشارهای روانی وکلا ژنتیکی خیلی تحریک پذیرم با کوچکترین تحریکی سریع واکنش شکل میگیره تومغزم حالا بعضا زبونم میارم کلا خیلی بددهانی ذهنی گرفتم انگار عادتم شده چون خیلی خیلی تحت فشار بودم این اواخر از نظر روحی خیلی خسته واز خداهم دورم هرچند عقیده قلبی دارم بهش بیشتر یه طور ناامیدیه فقط واسه همین میترسم میترسم بعضیاش حرف دل خودم باشه نه وسواس هرچند من اصلا به زبون نمیارمشون بلافاصله هم بعدش استغفار میکنم وخیلی ناراحتم از وجودشون مدام میترسم مرتد شده باشم ونجس از مشاوران بزرگوارم میپرسن بهم با قطعیت میگن وسواسه اما من تجربه وسواس دارم میدونم بعضیاش هس ولی بعضیاشو شک دارمم راه حل های بزرگوارانممشغولیت وبی اعتنایی اما من از بی اعتنایی میترسم میترسم استغفار نکنم مشغولیت هامم فیلم دیدن واهنگ گوش دادنه بیشتر که چون گناهن عذاب وجدان میگیرم با نفسمم مخالفت کنم توهین میکنه خییلی حس بدیه از طرفی اصلا الان ظرفیت روحی ندارم که بخوام کامل خوب باشم وهمه چیو رعایت کنم یه بار اینطوری کردم وچون زیاد بود برام همه چییی بهم خورد واصلا این افکار از همون موقع شروع شده بخوامم برم سمت فیلم واهنگ واین مشغولیتا عذاب وجدان روانیم میکنه قران یا حدیثم بخونم جاییشو نفهمم یادرحد ذهنم نباشه توهین میکنه باور کنین نمیدونم باید چیکار کنم اگه واقعا ارادی باشه افکارم خدا منو میبخشه؟مرتد میشم؟بخدا من اصلااا دلم نمیخواد لحظه ای از شیعه بودن بیرون باشم من قبلا سخنرانی اینا زیاد گوش میدادم وبه عقیدم مطمئنم درسته الان انقدر دنیایی شدم وهم از لحاظ افسردگی محبت کامل قبلو ندارم وخییلی دورم اما بازم دارمش باازم همینکه بدونم توزندگیم حضور دارن حتیی شده اندک برام مهم وحیاتیه میشه کمکم کنین چون وسواس نجاستم دارم این روزاهم مدام در حال گریم جاییم خیس میشه حس میکنم همه جارو نجس کردم

وسواس شرعی و احساس گناه

انجمن: 
سلام  خواهش میکنم یه جوری راهنماییم کنید تا کارم به روانشناس کشیده نشده دارم دیگه روانی میشم از خودم و زندگیم خسته شدم حسرت آرامش داشتن سابقم رو میخورم. بطفا منو به تاپیک های دیگه ارجاع ندید و دلسوزانه راهنماییم کنید من قبلا آدم چندان مذهبی نبودم ولی از وقتی مذهبی تر شده ام همش احساس میکنم کوهی از حق الناس و خشم خدا به دنبالمه ، البته نه این که حق کسی رو بخورم نه  بگذارید توضیح بدهم مثلا اگر بگویند این پیام (ختم صلوات مثلا) برای مخاطبین خود بفرستید و من نفرستم احساس میکنم که من مانع از حاجت روایی آنها شده ام و ثوابی را از آنها دور کردم همین دیروز یک پیام فرستادم برای دوستم و ختم زیارت عاشورا ولی  چون خودم نمیخواستم در آن شرکت کنم بنا به دلیلی، آن پیام را پاک کردم چون گفتم وقتی خودم شرکت نمیکنم چرا به کس دیگری پیشنهاد بدهم در حالی که خودم به آن متعهد نیستم. یا مثلا اگر یک لحظه نذری به ذهنم برسد و بعد از مسئولیتش منصرف شوم و نخواهم انجامش دهم احساس گناهش همیشه با من میماند! در حالی که به هر دلیلی من منصرف شده ام و نمیخواهم به آن نذر متعهد باشم از این موارد برایم بیشمار است  خواهش میکنم نجاتم بدید با یه راه حل دارم من زندگیم مختل شده و دارم روانی میشم همش اسم و قیافه آدم ها جلو چشمامه و حس میکنم بهشون بدی کردم و آدم بدی هستم میخوام قرص آرامبخش بخورم بلکه بی خیال شم و خودم سابقه ویواس فکری و مصرف دارو داشتم چند سال حالا نمیخوام بگم به خاطر دین دوباره به قرص خوردن رو آوردم خواهش میکنم بگید مسئولیت من چیه در برابر این پیام های شرکت در ختم ها من هر وقت یه دونه تز این پیام ها برام میاد احساس میکنم حتما باید شرکت کنم و الا کلی دعا و ختم انجام نداده به گردنم هست که باید انجامشون بدم  از گردن گرفتن مسئولیت که واجب نیست خوشم نمیاد دست خودم نیست احساس اجبار دلسردم میکنه ابان چند ماهه از شدت عذاب وجدان گاهی گریه میکنم و با اطرافیانم عصبی و مرخاشگر میشم

شروع دوباره وسواس

انجمن: 
سلام وقت بخیر  من مدتی هست که احساس میکنم وسواسی شدم ولی مطمئن نیستم احکام وسواس برای من صدق میکنه یا نه ولی من سعی میکنم به احکام وسواس عمل کنم( چون قبلا هم دچار بودم )و سعیم اینه بهش بی تفاوت باشم ،ولی بعضی وقتا واقعا شک میکنم شاید من الان در تشخیص نجاست (غالبا خون) اشتباه کرده باشم،واقعا حس میکنم الان شیطون به شدت بهم وسوسه میکنه و همیشه اتفاقاتی میوفته که درگیر میشم ...مثلا اگر جایی فقط احساس کنم یه خراش کوچیک (به حدی که مردم عادی شاید اصلا محل هم بهش ندن) روی بدنم ایجاد میشه دستمال میذارم و گاهی بعدش احساس میکنم یه نقطه ریز قرمز میبینم که خب گاهی واقعا مطمئن میشم خونه ولی گاهی نمیتونم تشخیص بدم که خونه یا از قبل بوده روی دستمال (چیزایی که توی فکرم میگذره این که احساس میکنم دارم کم کاری میکنم و خودمو گول میزنم با این حکم رو بر طهارت گذاشتن و حکم بر خون نذاشتن،چون یه نقطه قرمز چه جوری میتونه روی دستمال باشه و شاید فقط همون اول که دستمال گذاشتم اومده و بعدش بند اومده و من جای زخم ندیدم،شاید واقعا خون بوده باشه  البته من تا حالا دیدم از این جور چیزا روی دستمال های کاغذی (رنگ هایی که شک بر انگیزه) ولی بازم مگه چقدر احتمال داره نزدیک همونجا یه همچین چیزی باشه که برای من اتفاق میوفته!!!! )    

بی خیال شک و وسواس (زندگی آسون در كنار اصول فقه) - حفظ درمانی

انجمن: 

مراجع تقليد:
لا اعتبار بعلم الوسواسی فی الطهاره و النجاسه؛
یقین و قطع فرد وسواسی در طهارت و پاکی
معتبر نیست (چه رسد به شک و گمان او).


بی خیالِ شک و وسواس
(زندگی آسان در سایه اصول فقه)
خدا هم خواسته زندگی دینی را برای ما آسان بگیرد و نخواسته برای ما سخت بگیرد؛یرید ُاللهُ بکم الیُسر و لا یریدُ بکم العُسر (1). ما گاهی هزار چراغ داریم و باز بیراهه می‌رویم و عاقبت سرمان به سنگ می‌خورد و به مرداب وسواس می‌افتیم. در اصول فقه چند اصل داریم که در آنها بشارت به زندگی آسان موج می‌دهد، توجه به این اصول در پیشگیری (دفع) و درمان(رفع) وسواس اثر بسیار زیادی دارد. برخی این اصول عبارتند از:

1- اصاله الطهارت: هر گاه در نجاست یا طهارت امری تردید کردیم ،با اجرای اصل طهارت حکم به طهارت و پاکی می کنیم. وارد منزل فردی شده ایم که چند کودک دارد شک می کنیم که آیا بچه های او روی فرش یا مبلمان منزل ادرار کرده اند و آن جا را نجس کرده اند یا نه بنا را بر پاکی می گذاریم .
(2)


2- اصاله الحلّیه و اصاله الاباحه: در «شک بین حلال و حرام» بنا را بر حلال می گذاریم مگر دلیل شرعی آن را حرام بداند.


3- اصاله الصحّه: اگر عملی از مسلمانی سر زد و شما در درستی آن عمل شک کردید باید عمل او را حمل برصحت کنید و تمام آثار عمل صحیح را بر آن بار کنید چه آن عمل عبادی باشد مانند نماز یا غیر عبادی مانند عقود و ایقاعات(ازدواج یا معامله). این اصل مانند قاعده فراغ است با این تفاوت که قاعده فراغ در کار خود انسان است ولی این اصل در کار دیگران اعمال می شود. بنابراین اصل اگر مثلا مشاهده کنیم فردی مرده ای را غسل داده و ما در صحت این عمل (غسل) شک کنیم با اجرای این قاعده حکم به صحت غسل می کنیم.


4- قاعده تجاوز و فراغ : هرگاه در انجام دادن عملی شک کرده باشیم در حالی که زمان آن گذشته باشد، و یا وارد جزء دیگر شده باشیم نباید به شک خود اعتناء کنیم(این قاعده در نماز است نه در غسل و وضو و تیمم). قاعده تجاوز در باره اصل وجود( انجام یا عدم انجام عمل) است ولی قاعده فراغ شک در صحت است.


مثال یک: آفتاب طلوع کرده و من شک دارم آیا در نماز صبح را خوانده ام یا نه؟ بنا بر قاعده تجاوز حکم می‌کنم که نماز خوانده ام و چیزی بر ذمّه ام نیست. یا مثلا نماز ظهرم تمام شده الان شک می کنم سه رکعت خواند ه ام یا چهار رکعت بنا را بر همان چهار می گذارم


مثال دوم(ورود به جزء دیگر): اگر به رکوع رفته باشم و شک کنم که حمد و سوره ام را خواند ه ام یا نه حکم می کنم که خوانده ام.
مثال سوم: نماز را خوانده ایم تمام شده حالا شک در صحت این نماز داریم مثلا شک داریم اصلا رکوع کردم یا نه بنا را بر صحت و تمام می گذاریم. همین طور است اگر پس از انجام جزیی از نماز تردید در صحت آن داشته باشیم مثلا در نماز ظهر که باید نماز را آهسته بخوانیم، حمد مان تمام شده الان شک داریم آیا آن را با صدای بلند خوانده ام یانه این جا هم اعتنا نمی کنیم و بنا را بر صحت می گذاریم .
(3)


5- مسایل کثیر الشک: مسایل کثیر الشک نیز از همین قواعدی است که به ما کمک می‌کنند پس برای یاد گیری آن به رساله مرجع تقلید خود رجوع کنیم.
ادامه دارد.........

/