وسواس

مبتلا به وسواس هستم و از درمان قطع امید کرده ام!

انجمن: 

من حدود ۱۲ سال است که وسواس دارم و در این مدت شدت و ضعف داشت.دارو و درمان هم زیاد استفاده کردم اعم از طب سنتی اسلامی و جدید ولی فایده ای نداشت الان ۶ ماه است که داروها را قطع کردم و اوائل کمی اذیت شدم ولی عادت کردم .درحال حاضر غسلم نیم ساعت طول میکشد و مدتی است که دیگر حال غسل هم ندارم و غسل نمیکنم یعنی دیگر حال و حوصله هیچ کاری را ندارم افکارم بشدت به هم ریخته است هم وسواس فکری دارم و هم عملی تازگی ها فهمیدم چه افکاری خوب است و چه افکاری بد ولی قدرت مقابله ندارم ناامید نیستم ولی توان هیچ کاری را ندارم حتی روزه هم نگرفتم فقط از آخرتم میترسم میترسم که مانند بینمازها برم ته جهنم وهمین افکار قدرت هرکاری را از من گرفته است دوسال هم حوزه درس خواندم و وسواس من در آنجا شدت گرفته تقریبا در همه موارد و زمینه ها وسواس دارم متاسفانه خانواده من دیگر هیچ کاری برایم انجام نمی دهند در جهت رفع بیماری چون آن ها قطع امید کردند

زندگی با همسری بدبین و وسواسی

سلام
همسر من خانمی هستند که مبتلا به وسواس بوده، فردی بدبین و وبد دهن هستند.
در طول زندگی مشترک هرچه توانسته ام انجام داده ام که بهتر شود ولی نشد
از طرفی ایشان را هم دوست دارم
واقعا گاهی اوقات خسته می شم ، با حودم میگم بذارم و برم از این زندگی
چکارکنم تا کمی بخودش آید؟
لطفا برایم دعاکنید.

همسر وسواسی

انجمن: 

با سلام خدمت کارشناسان محترم
بنده چهار سال هست ازدواج کردم و همسرم مبتلا به وسواس است. مدت زیادی هست که زیز نظر پزشک دارو مصرف می کند ولی تغییر چندانی نکرده است. وسواس ایشان بیشتر در مورد گرفتن وضو و خواندن نماز است به طوری که به کارهای روزانه نمی رسد یا نمازش قضا می شود. مرتبا برای داشتن این مشکل گریه می کند و احساس گناه و یاس دارد. لطفا راهنمایی کنید

افكار پليد

انجمن: 

به نام خدا
من پس از چند سال شروع به نماز خواندن كردم .ولي پس از چند ماه يك شب كه ميخواستم بخوابم ناگهان يك لقب نامناسب را به خداوند متعال نسبت دادم و هزار بار خودم را لعنت كردم ولي آن فكر مرا رها نميكند با اين كه چند بار توبه كردم باز هم اين افكار بد و پليد كه مربوط به محدود كردن خداوند ميشود مرا رها نمي كند و من سخت در عذابم و بسيار غمگين و ناراحت هستم چون هرچه سعي ميكنم اين افكار ازمن دور نمي شود و ميترسم كه خداوند مرا نبخشد و مرا مستحق عذاب الهي كند ولي در صورتي كه اين افكار دست خودم نيست و يك ازمون دارم كه سرنوشت زندگي مرا مشخص ميكند و نگرانم كه خداوند مرا در اين آزمون همراهي نكند.
لطفا مرا راهنمايي كنيد باسپاس

آیا فکر کردن به مسائل جنسی گناه محسوب می شود؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:


با سلام و خسته نباشید

من دختری هستم که وارد دهه چهارم زندگی خودم شدم و به دلایلی نتونستم ازدواج کنم. من هیچ وقت با هیچ نامحرمی وارد رابطه نشدم و سعی کردم نجابت خودم رو حفظ کنم همچنین دنبال خودارضایی نبودم. فیلمهای مبتذل هم نگاه نمی کنم.
اما در کنار همه اینها از یک مساله نتونستم متاسفانه خودم رو حفظ کنم و اون هم فکرهای جنسی هست که گاهی اوقات به ذهنم هجوم میاره. و بعد وقتی این افکار تموم میشه عذاب وجدان شدیدی وجودمو میگیره.
من با خدا عهد کردم که دست از این فکرها بردارم اما متاسفانه بعد از یه مدتی عهدم رو شکستم و دوباره اون فکرها شروع شدند. حالا با این توضیحاتی که دادم سوالی داشتم از خدمت کارشناس محترم :

چگونه از این فکرها رها شوم؟ ( من که تقریبا چیزهای محرکی اطرافم نیست که بخوام اونها رو کنار بزارم و نگاهم رو هم تقریباً کنترل می کنم، چی کار کنم که این فکرها دیگه سراغم نیان؟)

با تشکر





با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

درخواست راهنمایی برای رهایی از بیماری وسواس

انجمن: 

باعرض سلام وخسته نباشید.آدما بعضی وقت ها تو زندگیشون اشتباهی میکنن که جبران اون اشتباه کارساده ای نیست.توروبه خدایی که میپرستین توروبه امام حسین کمکم کنین.من پسری۲۲ساله هستم.ازبچگی کلاس قرآن میرفتم،مهم ترین چیزها تو زندگیم نماز وروزه هام بود.تااینکه دوم دبیرستان راه رو اشتباه رفتم وازمسیر درست منحرف شدم.ازدوم دبیرستان شروع به دیدن فیلم های بد وخودارضایی کردم.بخداقسم به عاقبت کارم اصلا فکرنمیکردم.بادست نجس به همه جادست میزدم وفرش ومبل وبالشت وهمه چیز رونجس میکردم.اصلا هیچ چیزبرام مهم نبود.نمیدونم واقعاچرااینقدر احمق بودم.ازهمه چیزافتادم وتمام نماز وروزه هام ترک شد،خانوادم روفراموش کردم وروز به روز بدبخت ترشدم.چندبارتوبه کردم اما بازهم توبه شکستم تااینکه ازدوسال پیش دچاربیماری وسواس شدم.ازدست نزدن به وسایل خونه واطرافیانم و...شروع شد تاالان که تنها آرزویی دارم بتونم نیم ساعت بدون بدبختی ازدرخونه برم بیرون.هربارتوبه میکردم که دیگه گناهم روتکرار نکنم،ولی وقتی به جایی توخونه دست میزدم میگفتم من که نجسم وهمه جانجس وراه برگشت ندارم،ولش کن بزارکارم رو ادامه بدم.وسواس من به قدری شدید شده که الان لیوان آبی که میخورم میدونم دارم آب نجس میخورم.غذاهامون نجسه،ظرفا،دست وپای پدر ومادرم،سقف خونه،پریز برق،تلویزیون و...گوشی موبایلم رو اینقدر شستم که سوخت.الان چندماه هست تحت درمان روان شناس وروان پزشک هستم.همه فکرمیکنن من بخاطر وسواسم دست به چیزی توخونه نمیزنم.اما من نادون بادست نجس بخداقسم به خیلی جاها دست زدم وبقیه خانواده هم بادست زدن انتقال میدادن به جاهای دیگه ومن نادون خیلی جاها رونجس کردم.به امام حسین اصلا فکر این روزا نبودم.حالا چندماه میشه که اکثر اوقات توخونه هستم ونمیتونم جایی زیاد برم.اگرقرار باشه تا دم در برم باید دوش بگیرم.به کسی دست نمیزنم.بعضی وقت ها حموم من به۶ساعت طول میکشید الان کمترشده ولی تعداد زیاد.امابخداقسم ازکارام پشیمون هستم ودیگه نمیخوام تکرارشون کنم.ای کاش خدا یکبار دیگه بهم فرصت میداد وخونه ووسایلی روکه نجس کردم پاک حساب میکرد.بخداقسم برای همیشه توبه میکردم.بخداقسم آرزوی مرگ دارم وقتی نمیتونم تا دم در برم،نمیتونم به نمک پاش دست بزنم.هرروزشاهد گریه های مادرم هستم.میگن خدامهربونه ومیبخشه...میدونم اشتباهم خیلی بزرگ بوده ولی هیچ جایی برگشتی نیست...فقط یکباردیگه؟یعنی باید تاآخرعمرم کثیف بمونم.وهرروز تواین لجن زاربیشتر فرو برم وازالان خودمو جهنمی بدونم؟بخدا من اشتباه کردم.غلط کردم.توبه میکنم.توروخداکمکم کنین،من نمیتونم کل وسایل خونه و دست پای همه وخونه همه رو بشورم.خدافقط میشه اینبار منو ببخشه،بخداقسم توبه میکنم وبرمیگردم...حقیقت تازگی ها وسواس داشتم روی آب هایی که درطول روز ازم خارج میشد،اصلا بدم میومد وحس نجاست میکردم.تااینکه بادفتر آیت الله وحید صحبت کردم وگفتن هرآبی ازم درطول روز خارج بشه پاکه وکل خونه هم پاک هست....امامن احمق نمیدونم چرانتونستم قبول کنم ودوباره برگشتم به همون آدم سابق.ازصبح بلند شدم تو ذهنم میگه اونا که ندیدن تو چقدر کثیف بودی وهمه جا رو نجس کردی واونا متوجه نشدن که میگن پاک هست.بخدا دیگه فرق بین شک ویقیین رونمیفهمم.دارم دیونه میشم اما الان چندروزه توبه کردم وسرقولم بخدا وایستم،فقط توروخدا بهم بگین میشه خدایکباردیگه خونه ووسایلم رو پاک حساب کنه ازامروزتا بتونم زندگی کنم،توروخدا ناامیدم نکنین دنیابرام جهنمه.بخدا آرزوی مرگ دارم،غلط کردم توروخداکمکم کنین.

وسواس و سختی در استبراء از بول

انجمن: 

با سلام و عرض خسته نباشید
من در انجام عمل استبراء از بول همیشه با سختی مواجه هستم و استبراء کردن برایم مشکل است و غالبا در انجام این عمل به وسواس می افتم و بخاطر همین دستشویی رفتنم همیشه طول می کشد، از دوستانم درباره انجام این عمل پرسیدم ولی اکثر انها گفتند که این کار را انجام نمی دهند درحالی که افراد نماز خوانی هم هستند . و اینکه هربار که این عمل را انجام نمیدهم با فاصله کمی پس از شستن یا هنگام بلند شدن از محل تخلی ، رطوبتی از من خارج می شود . از طرف دیگه در رساله مراجع نوشته شده اگر کسی استبراء نکرد و بعدا رطوبتی خارج شد حکم ادرار را دارد و نجس هست . ممنون میشم در این مورد راهنمایی ام کنید .

به فردی که دچار وسواس است چگونه کمک کنیم؟ (مادر من وسواس داره)

انجمن: 

با سلام

بنده مادری دارم که الان 45 سالش هست و تا یادم میاد وسواس داشته اما نه خیلی شدید. تا چند سال پیش اگه بهش میگفتیم وسواس داری بدش میومد و عصبانی میشد ولی الان دیگه خیلی بدتر از قبل شده بیماریش. الان نسبت به بخار مایعات نجس هم حساس شده! اگه هم کسی بهش بگه وسواس داری مثل اینه که بدترین فحش جهان رو بهش دادن. میره گریه میکنه به خاطر این حرف. تا به حال چند بار به خاطر شستن وسایل الکترونیکی و حساس به آب اونا رو خراب کرده و بقیه باهاش دعوا میکنن و سر و صدا میکنن و اینا فقط باعث بد تر شدنش میشه. من خیلی دوستش دارم و میخوام یه جوری بهش کمک کنم. تا به حال سعی کردم اونو ببرم مشاوره ولی اون میگه من حالم خوبه کارمم درسته! دلم براش میسوزه. داره با وجود این همه درد هایی که داره روزی هزار تا کار انجام میده. کار شستشوی وسواسی هم که توی منطقه ی گرم ما آدم سالم رو از پا در میاره چه برسه به اون که...

البته من به این نتیجه رسیدم که شاید بهترین کمکی که میتونم بهش بکنم اینه که سعی کنم اونو شاد نگه دارم و اسباب تفریح و مسافرت رو فراهم کنم تا کمتر فکر بیاد سراغش. نظر شما چیه؟

برچسب: 

وسواس در شستن صورت در حال روزه

با سلام خدمت همه ی عزیزان و بزرگواران
با ارزوی قبول طاعات و عبادات شما عزیزان
سوالی داشتم که اگه لطف کنید راهنماییم کنید ممنون میشم.وقتی من روزه میگیره هنگامی که صورتمو میشورم ، وقتی لب هام خیس میشه احساس میکنم که این اب داخل دهنم میره و با قورت روزمو باطل میکنم.این مورد باعث شده هر بار که صورتمو میشورم چندین بار لب هامو خشک کنم نا حدی که گاهی زخمی هم میشن و اب دهنم رو بیش از اندازه بیرون میندازم تا یه وقت ابی داخل دهنم نره.
اگه از دوستان بتونن کمکم کنن خیلی خیلی ممنون میشم.
حتی بعد اینکه لب هام خشک شد فکر میکنم زطوبت ابی که رو لب هام هست و حتی اون ابی که رو لب هام بود و پاک شده یعنی جای اب هم باطل میکنه . کلا کلافه شدم . ممنون از عزیزان
(مرجع تقلید اقای مکارم)

برچسب: 

حکم شک در صورت وجود احتمال منجر شدن به وسواس

انجمن: 

سلام

اگر فردی مثلا سابقه وسواس در نجاست داشته باشد (یا که کلا چنین سابقه ای نباشد)

اگر این فرد در موضوعی برای دفعات اول دچار شک شود و احتمال بدهد بها دادن به این شک ، باعث افتادن به وسواس و کثیرالشکی شود میتواند کلا از همان اول بخاطر این احتمال ، به شکش اعتنا نکند؟

مثلا در نماز شک میکند که رکعت سوم هست یا چهارم ، حال احتمال میدهد اگر به همین اولین شک اعتنا کند باعث میشود دچار شکهای بعد هم شود و راه برای شیطان باز شود ، ایا میتواند علیرغم اینکه ما در شکیات احکام اینگونه داریم ولی بخاطر وسواسی نشدن از همان اول بی خیال شود؟

برچسب: