درگیری شدید ذهنی
ارسال شده توسط msm در چهارشنبه, ۱۳۹۶/۰۱/۳۰ - ۲۰:۴۷با عرض سلام و خسته نباشید ،
قبل از هر چیزی خدمتتون عرض کنم که من نوجوان هستم و شخصیت وسواسی دارم و از بچگی ف د استرسی و وسواسی بودم ولی خیلی خفیف و کم بود ولی در سال اخیر شدیدا عود کرده و زندگیمو مختل کرده ، به تازگی پیش روان پزشک رفتم و دارو میخورم الان.
البته قبلا خیلی کمال گرا و وسواسی بودم ولی الان بهتر شدم ولی همچنان کمی وسواس فکری و اضطراب دارم . ه. زمانی یه چیزی برام دغدغه ویشد و هی مطلب میخوندم در موردش ، به طوری که یه مدت یه چیزی دغدغم میشه و فکرمو هی درگیر میکنه و بعدش یه موضوع دیگه دغدغم میشه ، دائما فکرم مشغوله و اصلا آرامش نضوعی که به تازگی باعث نگرانیم شده در مورد ذینده و رشته و اینا هست ،
راستش من تا قبل عید شدیدا علاقه به رشته ریاضی و کامپیوتر داشتم ، از بچگی با کامپیوتر بزرگ شدم و خیلی مصمم بودم توی این مسیر و هدفم کامپیوتر و خلاصه مهندسی بود ، ولب از تید یه سری فکر های ناهنجار زد به ذهنم . من چند تا کتاب روانشناسی موفقیت و اینا خوندم و از اینترنت هم چند تا مطلب روانشناسی خوندم از عید هی دغدغم شده که نکنه من به روانشناسی علذقه دا م و باید برم به این رشته در حالی که میدونم علاقه تصلی من کامپیوتره ، علاوه بر اون خب مثلا توی نویسندگی هم استعداد دارم ولی نمیخوام نویسنده بشم ولی هی به ذهنم میاد نکنه من باید نویسنده بشم .دارم .
در روانشانشناسی هم بگم که من از بس بع خاطر این وسواس و کمالگرایی و افسرگیم و اینا مطلب خوندم کخ دو از طرفی نم دوست دارم در ینده پس از بهبود بهی هبهیان خودم توی کمک کنم واسه همین شاید احساس میکنم کخ به روانشناسی علاقه دارم ، درسته من به توسعه فردی علاقه دارم و میخوام . اینده تو این زمینه ها هم به مردم کمک کنم وای هدف اصلیم کامپیوتر و مهسیه و اصلا به رشته انسانی و تجربی علاقه ندارم . تو همه چیز اینجوریم تازگی هی میگم شاید به فلان رشته علاقه دارم و خیلی سر در گم شدم ، تخه مگه دم نمیتونه هم کامپیوتر بخونه و هم کنارش به برخی مطالب روانشناسی بپردازه و بخونه و کنا رش گاهی نویسندگی هم کنه . من دوست دارم همین رشته کامپیوترو ادامه بدم و دذ اینده هم به بقیه کمک کنم و کتابای روانشاسی هم بخونم البته روانشناسیی فقط مباحثهاصی از روذنشناسی و خلاصه که سایر علایقمو هم دنبال کنم ولی حس میکنم ادم نمیتونه چمد تا مبا هم دنبال کنه
از ط فی این فکر ها منو بی انگیزه و سر در گم کرده و اصلا ارامش ندا م این فکر ها فکر کنم وسواس فکری و شدیدا در من اضطراب و تپش قلب ایجاد میکنه و دا_یما در مو اینده و رشته و اینکه قراره چیکار کنم فکر میکنم با اینکه دارم . دیگه خسته ضدم از این افکار وسواسی . خواهضا کمکم کنید
با تشکر