وسواس

درگیری شدید ذهنی

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید ،
قبل از هر چیزی خدمتتون عرض کنم که من نوجوان هستم و شخصیت وسواسی دارم و از بچگی ف د استرسی و وسواسی بودم ولی خیلی خفیف و کم بود ولی در سال اخیر شدیدا عود کرده و زندگیمو مختل کرده ، به تازگی پیش روان پزشک رفتم و دارو میخورم الان.

البته قبلا خیلی کمال گرا و وسواسی بودم ولی الان بهتر شدم ولی همچنان کمی وسواس فکری و اضطراب دارم . ه. زمانی یه چیزی برام دغدغه ویشد و هی مطلب میخوندم در موردش ، به طوری که یه مدت یه چیزی دغدغم میشه و فکرمو هی درگیر میکنه و بعدش یه موضوع دیگه دغدغم میشه ، دائما فکرم مشغوله و اصلا آرامش نضوعی که به تازگی باعث نگرانیم شده در مورد ذینده و رشته و اینا هست ،

راستش من تا قبل عید شدیدا علاقه به رشته ریاضی و کامپیوتر داشتم ، از بچگی با کامپیوتر بزرگ شدم و خیلی مصمم بودم توی این مسیر و هدفم کامپیوتر و خلاصه مهندسی بود ، ولب از تید یه سری فکر های ناهنجار زد به ذهنم . من چند تا کتاب روانشناسی موفقیت و اینا خوندم و از اینترنت هم چند تا مطلب روانشناسی خوندم از عید هی دغدغم شده که نکنه من به روانشناسی علذقه دا م و باید برم به این رشته در حالی که میدونم علاقه تصلی من کامپیوتره ، علاوه بر اون خب مثلا توی نویسندگی هم استعداد دارم ولی نمیخوام نویسنده بشم ولی هی به ذهنم میاد نکنه من باید نویسنده بشم .دارم .
در روانشانشناسی هم بگم که من از بس بع خاطر این وسواس و کمالگرایی و افسرگیم و اینا مطلب خوندم کخ دو از طرفی نم دوست دارم در ینده پس از بهبود بهی هبهیان خودم توی کمک کنم واسه همین شاید احساس میکنم کخ به روانشناسی علاقه دارم ، درسته من به توسعه فردی علاقه دارم و میخوام . اینده تو این زمینه ها هم به مردم کمک کنم وای هدف اصلیم کامپیوتر و مهسیه و اصلا به رشته انسانی و تجربی علاقه ندارم . تو همه چیز اینجوریم تازگی هی میگم شاید به فلان رشته علاقه دارم و خیلی سر در گم شدم ، تخه مگه دم نمیتونه هم کامپیوتر بخونه و هم کنارش به برخی مطالب روانشناسی بپردازه و بخونه و کنا رش گاهی نویسندگی هم کنه . من دوست دارم همین رشته کامپیوترو ادامه بدم و دذ اینده هم به بقیه کمک کنم و کتابای روانشاسی هم بخونم البته روانشناسیی فقط مباحثهاصی از روذنشناسی و خلاصه که سایر علایقمو هم دنبال کنم ولی حس میکنم ادم نمیتونه چمد تا مبا هم دنبال کنه

از ط فی این فکر ها منو بی انگیزه و سر در گم کرده و اصلا ارامش ندا م این فکر ها فکر کنم وسواس فکری و شدیدا در من اضطراب و تپش قلب ایجاد میکنه و دا_یما در مو اینده و رشته و اینکه قراره چیکار کنم فکر میکنم با اینکه دارم . دیگه خسته ضدم از این افکار وسواسی . خواهضا کمکم کنید
با تشکر

برچسب: 

چگونه این مدل وسواس را درمان کنم؟

انجمن: 

با سلام خدمت اساتید محترم
مدتیست که دچار وسواس عجیبی شده ام که نیازمند کمک دوستان می باشم.
من شغلی درام که در پاره ای از موارد باعث نجس شدن بدن من می شود . معمولا پس از مراجعت به منزل دوش می گرفتم و بدون هیچ مشکلی به زندگی خود می پرداختم. مشکل من از آنجایی شروع شد که زمانی که در داخل خودرو نشسته بودم دستان من نجس بود در همان حال صحبت با فرد کنار دستی ام بودم قطره ای بزاق دهان بر روی فرمان اتومبیل پرتاب شد. من در آن زمان حواسم را جمع کردم و دست به آن بخش از فرمان نزدم.
مدتی گذشت . دوباره موقعی که دست من نجس بود و در همان حال در حال صحبت کردن بودم می خواستم گوشی موبایلم را بردارم که بر حسب اتفاق قطره ای بزاق بر روی دست من افتاد . من در عرض چند ثانیه با بهم مالیدن انگشتان آن را پاک کردم و گوشی را برداشتم.
به مرور زمان چندین و چند اتفاق مشابه افتاد که باعث شد من به وسواس عجیبی مبتلا بشوم.
این وسواس بدین صورت است که وقتی من پاک باشم هیچ مشکلی ندارم اما وقتی من نجس باشم یا بخواهم شی نجسی را بردارم یا نجس باشم و بخواهم به شیی پاک دست بزنم احساس می کنم که همین حالا یا چند دقیقه پیش قطره ای از بزاق بر روی دستان من ( مخصوصا سر انگشتان ) پاشیده است . مثلا وقتی که دست من نجس باشد و می خواهم دستگیره در را باز کنم چند دقیقه دستان و انگشتان خودم را بهم می مالم تا همه جای آن خشک شود. یا وقتی می خوام لباس نجسی را درون ماشین لباسشویی قرار دهم باز به همین صورت ( حتی در این مورد این دست خشک کردن هم برای من اکتفا نمی کند و در نهایت ممکن است باز دست خود را بشویم )
این نوع وسواس تا جایی پیشرفت که حتی اگر من حرف هم نزنم احساس می کنم که قطرات ریزی از بزاق بر روی دستان من ریخته شده است. تقریبا به هر گونه شی نجسی اگر دست بزنم تا زمانی که دستان خودم را آب نکشم آرام نمی گیرم.

چند بار که این احساس را در دستان خود داشتم سریع دستم را جلوی چشمم می آوردم و می دیدم که واقعا چیزی نیست. اما نقطه شکست زمانی ایجاد می شد که از 30 یا 40 موردی که این کار را کردم مثلا یک مورد واقعی بود قطره ای کوچک روی دست من بود.
جالب اینجاست که چه واقعی بود چه واقعی نبود عصب های پوست من یک مدل سیگنال به مغز من ارجاع می دهد که من قادر به تشخیص آن نیستم
مدتی به خودم گفتم من که وقتی دستان خود را به هم می کشم که رطوبتی نمی بینم پس این چه کاریست که می کنم . یک بار که در جایی بودم و در حال مکالمه با گوشی همراهم بودم یک لحظه حسی بر افتادن قطره ای ریز بر روی پشت دستم کردم. دست خود را بالا آوردم و جلوی نور شدید گرفتم . قطره ای ریز به اندازه یک سر سوزن در پشت دست خود دیدم. وقتی دست دیگرم را پشت دستم کشیدم هیچ حسی از رطوبت مشاهده نکردم.
نتیجه این شد که با خودم گفتم پس اگر من رطوبتی هم احساس نکنم ااحتمال وجود این قطرات وجود دارد.
درکل دچار مشکلی شده ام که اثبات نبود آن برای من بسیار دشوار است
هر موقع بخواهم به جسمی نجس دست بزنم برای من این یقین است که در چند نقطه از دستم چنین ذراتی وجود دارد و تا چندین بار دستهای خود را بهم نمالم نمی توانم به آن شی دست بزنم. گاه این حرکت تا چند دقیقه طول می کشد. گاهی هم فقط کافیست در حین انجام این کار یک بار لبهای خود را باز و بسته بکنم که به این یقین برسم که دوباره قطره ای از دهان من خارج شده و بر روی انگشتان من رسیده پس دوباره باید دستهای خودم را با تکرار عمل قبل خشک کنم. و ....

امیدورام توانسته باشم با این توضیحاتم کارشناسان عزیز را متوجه شرایطم کرده باسم و درک کاملی از موضوع من دریافت کرده باشند.
لطفا من را راهنمایی کنید که با این مشکل چگونه باید برخورد کنم و چگونه خودم را نجات دهم
با سپاس از زحمات شما در این انجمن

وسواس در ریبه

با سلام.
پسری هستم، 20 ساله و دانشجوی برق.
سعی دارم "دقیق" سوالم را مطرح کنم:

بنده در نگاه به نامحرم، دچار وسواس ریبه شده ام؛ یعنی چون میدانم که اگر در اثر نگاه، تحریکی صورت بگیرد، حکم ریبه است، مدام این فکر که مبادا نگاهت موجب تحریک شود، مرا اذیت میکند. و آنچه که مشکل من است، اینست که همین مدام فکر کردن باعث میشود تا چشمان و ذهن بنده بیش از حد حساس شود، و با کوچک ترین بی مبالاتی خانم ها در پوشش، احساس ریبه میکنم.

چند نکته:
1. در مناسبات روزمره ممکن است برخورد با نامحرم داشته باشیم ( و بنده مقید به مراقبت هستم) حال، نمیشود که هیچ وقت به خانم های سهل انگار نگاه نکرد، (مثلا در پیاده رویی که در اطرافت خانم های بدپوشش حرکت میکنند، نمیشود چشم را بست! فقط میتوان پایین انداخت که باز هم پا های این خانم ها از دایره دید خارج نمیشوند و خود پا ها هم الآنه مستعد تحریک همگان است) اگر این موضوع هرروز تکرار شود، نمیشود برای جلوگیری از تحریک مختصر، هرروز مسیر را عوض کرد و رفتار نامعقول داشت؛ یعنی به نوعی برای بنده حرج ایجاد شده.

2. از راهکار های جلوگیری وسواس، بی اعتنایی است؛ ولی وقتی من میدانم اگر تحریک شوم، ریبه است و معصیت خدا را میکنم، چطور بی اعتنایی کنم؟

3. مطمئنا دین اسلام برای شخصی وسواس مثل من راهکاری دارد تا هم رفع حرج شود، هم گناه صوت نگیرد. "و من یتق الله یجعل له مخرجا"

4. در ضمن سعیم بر اینست که از اذکار، کتب معنوی، فعالیت های مفید و... استفاده کرده و از بیکاری، فکر های نامناسب و... پرهیز کنم.

خواهشمندم بسیار دقیق پاسخ دهید.
ممنون، یا علی.

برچسب: 

حس بد

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:


سلام و خسته نباشید.
یک مشکلی برایم پیش اومده برای خودم هم هنوز واضح نشده چیه خیلی مبهمه خواهش میکنم شما کمکم کنید در مرحله اول واضح و بعد حل بشه.
یه مدتی وقتی اسم بعضی از اشخاص میاد حالا از دوستان یا حتی بعضی از ائمه (اینش خیلی واسم عجیبه خیلیییییی اذیت میکنه) یه چیزی بهم میگه یه حسی بگم میگه تو این جا باید شهوتت تحریک بشه ناخود اگاه.
با یک نفر که حرف زدم گفتم نسبت به یکی از دوستانم اینطوریم و خجالت کشیدم ائمه هم بگم و در مورد دوستم گفت چون حس بد و گمراه کننده ای داری باید کاملا ولش کنی و اصلا طرفش نری در صورتی که من خیلی وقته این دوستمه ندیدم ولی به محض این که اسمش از توی ذهنم رد میشه یه حس ضعیف و عجیب شهوت بهم دست میده.
این جاش اذیتم میکنه که اصلا طرف دوستم نمیرم اصلا اسمش هم توی ذهنم نمیزارم بیاد(به فرض) ولی ائمه رو چیکار کنم این ها هم نرم طرفشون بهشون فکر نکنم.
خودمم میدونم سوالم خیلی ابهام داره ولی باور کنید خیلی اذیتم میکنه اصلا وقتی توی روضه که میشینم اسم بعضی از ائمه که میاد یه حسی میاد میگه این جا تو تحریک باید بشی.
در ضمن اصلا نمیزارم فکرم جاهای بد بره اصلا به هیچ عنوان چشم چرانی نمیکنم حتی بحث جنابتمم خیلی با فاصله های زیاد رخ میده.
خواهش میکنم کمکم کنید.
خیلی ممنون




با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

وسواس فکری در نماز

انجمن: 

سلام خسته نباشین
من متاسفانه دچار وسواسی فکری شدم که میدونم گناه نیست و نباید بهش توجه کرد تا از بین بره. منظورم افکار توهین به مقدسات هست که ناخوداگاه به ذهنم خطور میکنه.
اما این افکار به محض اینکه میخوام نماز بخونم و حین نماز به ذهنم وارد میشه
و من بارها و بارها نمازمو میخونم
دیگه نماز خوندن سخت شده برام.
میدونم باید فکرمو به مورد دیگه و کار دیگه ای مشغول کنم
اما سر نماز که نمیتونم
لطفا راهنماییم کنین. نمیتونم به روانشناس مراجعه کنم
ایا این افکار نماز رو باطل میکنه؟
ممنوم

وسواس فکری شدید و زیاد

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

من وسواس فکری شدید دارم و واقعا این چند وقت برام خیلی اذیت کننده و مشکل هست.

پسر و 16 ساله هستم.

حدود چند ماهی هست که شدید شده و بیش از حد عذابم میده. اما نمیتونم ترک کنم

نماز هام رو همه رو میخونم حتی صبح و قضا هم نمیشه و قرآن هم گاهی وقت ها میخونم ولی خیلی خیلی کم.(این رو گفتم برای اینکه با نماز و ... هم حل نشده)

وسواس من چند روش مختلف هست.
یکیش اینکه مثلا به چیزی فکر میکنم و با خودم میگم اگه انجامش ندم چی میشه و ...
یکی دیگه روی دیدن و ملاقات با دیگران!
یعنی که مثلا از افرادی که خوشم نمیاد، نمیخوام ملاقات کنم و همچنین افرادی که بد هستند و یا از نزدیکان نیستند رو خیلی نمیخوام ببینم.
یکی دیگه موقع لباس پوشیدن و انجام کاری و ... شدیدا فکر کسی (اسم یا مشخصات کسی یا جایی) رو میکنم و اگه مثلا اون فرد بد باشه و خوشم نیاد و ... لباس رو مجدد از تنم در میارم و مجدد میپوشم یا مثلا اگر کامپیوتر رو روشن کردم خاموش میکنم و برای اون فکر مجدد روشن میکنم.
یکی دیگه انجام رفتار و کارها هست که مثلا رفتاری ازم اگه مثل کسایی بود که خوشم نمیومد و ... انجامش نمیدم و از رفتاری که نزدیکان و خویشاوندان دارن خوشم میاد.
اگر هم مثلا کسی رو دیده باشم که خوشم نیاد اون کاری که میخوام رو نمیکنم و میگم بگذار وقتی که کسی که خوشم میاد رو دیدم انجام بدم.
برای مثال از مدرسه و درس و ... هم بدم میاد و میرم مدرسه همش میگم کی میرم خونه و زود تعطیل بشیم. البته درس خون بودم و معدل و نمرات بالای 19 اما الان خیلی بدم میاد چون سال قبل و ... توی شهر خودمون مدرسه بود و همه همشهری و دوست بودیم اما الان بدلیل عدم وجود رشته مورد نظرم در شهرمون باید به مدرسه بیرون از شهر برم که خیلی خوشم نمیاد و حتی میگم کی میشه دیگه مدرسه نرم و توی خونه و ... اصلا خوشم نمیاد فکر مدرسه رو بکنم و تکلیف و درس و ... مدرسه رو خوشم نمیاد فکر کنم و انجام بدم.

واقعا این روش خیلی خیلی ناراحتم و الان هم که دارم مینویسم میگم شاید این مورد مدرسه رو نمینوشتم چون واقعا بدم میاد و نمیخوام فکر کنم (اگه مدرسه فعلی من توی شهرمون بود و ... شاید اینجور نبودم)

برای درمان این نوع وسواس خواهش میکنم کمکم کنید سرچ هم زدم اما چیزی پیدا نکردم و واقعا داره زندگیم رو نابود میکنه و هر لحظه به کسی یا چیزی یا جایی فکر میکنم و نمیشه فکرم آزاد باشه.

با تشکر از مدیران و پاسخگویان انجمن

برچسب: 

ذکری برای خلاصی از وسواس

انجمن: 

سلام و عرض ادب
من بیشتر از دو ساله که مبتلا به وسواس هستم
البته دیروز تازه متوجه این موضوع شدم
دو سال پیش،ظاهرا بر اثر ریفلاکس معده،یک لحظه احساس کردم کلا نفسم قطع شد و اصلا برق از سرم پرید
از اونروز هر روز و هر لحظه ترس از تنگی نفس و خفگی دارم
هر جا میرم،توو مهمونی توو ترافیک یعنی فکر میکنم دارم میمیرم
نفسم بند میاد و همیشه هرجایی هستم حساب میکنم چقدر با اورژانس فاصله دارم
میرسم که بهم اکسیژن وصل کنن یا نه

این در حالیه که طی این دو سه سال ،به پزشکای زیادی مراجعه کردم
نه قلبم و نه ریم مشکل ندارن
اصلا پزشکا معتقدن بهترین بدن رو دارم
اما خودم گوشم بدهکار نیست و زندگی برام زهر شده

چند روز پیش قرآن باز کردم که مشکلم چیه
اومد که وسوسه شیطان بسیار کثیف است
واقعا تعجب کردم و با مراجعه به اینترنت متوجه شدم دچار وسواس فکری هستم
همسرم نه اجازه مصرف دارو و نه مراجعه به روانشناس رو نمیدن

زندگی خیلی خوبی دارم
همه چی اونطور پیش میره که دوست دارم
همسرم فوق العاده اس

اما یه چیزی رو امروز متوجه شدم که اصرار دارم از طریق ذکر و دعا مشکلم حل بشه
من یکبار خیییلییی بد و سنگین شیطان رو توو زندگیم زمین زدم
خیلی خوب رو عقاید همسرم که یک و نیم ساله ازدواج کردیم،تاثیر گذاشتم
خیلی تلاش دارم فرزندم که به زودی متولد میشه،یاور امام زمان باشه
فکر میکنم داره تمام تلاششو میکنه من به هدف نرسم
من چادری هستم خیلی تعصب دارم رو حجابم
و امکان نداره یه خانوم بی حجاب منو ببینه و از خجالت خودشو جمع و جور نکنه
اما این وسواس شدید باعث گوشه نشینی ،فرار از جامعه و... شده
کمکم کنید چطور شیطان و وسوسه هاشو به زمین بزنم
لطفا اگه ذکری رو یاد میدین،با معنی بفرمایید
سپاسگزارم
و از هرکسی این پست رو میخونه التماس دعای شدید دارم

خسته از این وسواس

انجمن: 

با سلام
مشاوره محترم لطف كنيد به اين خانم كمك كنيد:
دختر هستم 26 ساله كه حدود يكسال است دچار وسواس شديد شده ام به گونه اي كه خودم خسته شده ام من به محض اينكه دستشويي ميرم با گوشي موبايل ميروم و فيلم ميگيرم ولي با اين حال چند بار پاي خود را با تايد ميشورم. و شلوار عوض ميكنم در روز گذشته 24/03 به محض اينكه از خواب براي سحري بيدار شدم احساس كردم دستشويي به درون شلوارم ريخته است باور كنيد الان كه دارم اينها را مي نويسم احساس ميكنم كه نكنه با پتو خشك كرده ام(ميدانم اين كار را نكرده ام) با اين حال چند قطره ريخت درون لباس زيرم الان محل كارم هستم با خود ميگويم كه نكنه به فرش رسيده باشه يا نكنه من با پتو خشك كرده ام تو رو خدا جوابم را بدهيد.
ممنون

برچسب: 

فلش كارت هاي وسواس و بي خيال درماني : شماره 24: پناه گاه توسل

انجمن: 

همراهان خوب و پاك
سلام
بازم افتخار داريم با تاپيك كاربردي جديدي در خدمت شما سروران معزز و گرامي باشيم.
اين بار از همكار گرامي سركار خانم باغ بهشت خواستيم كه
فلش كارت هايي را با طراحي جذاب از كتاب بي خيال درماني براي ما تهيه كنند
منتظرتان مي گذارم
:Gol:


شک و وسواس در جنابت

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام خسته نباشید.
من دختری هستم که چند مدت پیش شدیدا وسواسی بودم و الآن شکر خدا بهترم.
ببخشید فقط گاها این موضوع من رو خیلی عذاب میده.
من وقتی با آقایی تلفنی یا با پیامک برای ازدواج یا آشنایی حرف میزنم یه حسی بهم دست میده و مایعی ازم خارج میشه که چسبناک هست و کش میاد.
با اینکه سعی میکنم به چیزهای شهوت زا فکر نکنم ولی ناخود آگاه این مایع میاد. تکلیف من چیه؟
هر بار باید غسل جنابت کنم؟ آیا این مایع منی هست؟
این موضوع وقت و انرژی زیادی از من میگیره واقغا از لحاظ روانی خیلی اذیت میشم.
لطفا با نظر آقای مکارم شیرازی بگین.
لطفا کمکم کنین.

ممنونم



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید