عالم

اطلاع از نظر دو عالم عادل

اگر کسی کلیپ صوتی دو نفر عالم و عادل که یک نفر را به عنوان اعلم معرفی می کنند بشنود
یا نظر دو نفر عالم عادل درباره مرجع اعلم را از یک فرد مورد اطمینان بشنود
برای انتخاب مرجع کافی است؟
یا حتما باید حضوری باشد؟

عالم و عادل بودن یعنی چی؟

این که می گویند در انتخاب مرجع به دو نفر عالم عادل مراجعه کنید
عالم بودن و عادل بودن و خوصوصیاتشان را توضیح دهید

عالم ذر انسان قبل از تولد

انجمن: 

سلام نمی دونم ایا این تاپیک مناسب این سوال بود یا نه لطفا به تاپیک مربوطه انتقال دهید
ایا در قران در مورد تناسخ قبل از تولد انسان ها سخنی گفته شده است ؟؟؟؟
من ماه ها دنبال این موضوع هستم اما تو اینترنت فقط یه عالمه پست های کپی شده می بینم که تکمیل نیستن
بعضی ها اعتقاد دارند که روح انسان قبل از تولد نیز وجود داشته بعضی ها هم می گن همراه با جسم روح به وجود اومده می خواستم بدونم کدومشون درسته ؟
و همین طور یه عقیده دیگری هم هست که می گن روح از یک جسم به جسم دیگه میره تا به تکامل برسه لطفا به زبان ساده دوستان اسک دین را روشن کنید که کلا موضوع از چه قراره ایا موقعیتی که ما در این دنیا داریم به خاطر کارهایی است که در عالم زر انجام داده ایم ؟؟؟؟ پس چرا هیچی از ان عالم یادمان نماید در کل این عالم زر به چه درد انسان ها و زندگی شان می خورد ؟؟؟
:Gig:

مشاهدات برزخیان از دنیا

انجمن: 

با سلام و احترام
آیا کسانی که می میرند و به برزخ می روند آیا اتفاقات دنیا را مشاهده می کنند؟(مثلا قیام امام زمان(عج))
و آیا آن اتفاقات بر آن ها تاثیری نیز خواهد گذاشت؟

مخلوق یا تجلی؟

انجمن: 

بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَلِیُّ اعظم یا الله
سلام.
سوالی دارم و به دنبال اون هستم این هست که عالم مخلوق است و از مرتیه فعل خداوند یا تجلی و در مرتیه ذات؟
طبق مطالعاتی که کردم گویا متکلمین بر این باورند که خدا قدیم هست . عالم حادث .یعنی در مرتیه اول ذات خدا بوده و بعد حق اراده کرده و به علت فیاض بودن فعل انجام داده و خلق صورت گرفته.
و فلاسفه میگوییند هم خدا و هم عالم قدیم هستند بطوری نمیشود خدا را بدون فیضش فرض کردن همانجور که نمیشود خورشید را بدون نورش فرض کرد.با این فرق که عالم نیازمند خدا هست
اگر گفته متکلمین درست باشد و عالم حادث باشد و در مرتیه بعد از ذات قرار گیرد.در نتیجه ما مخلوق خدا هستیم .چراکه در مرتیه فعل خدا صورت گرفته ایم . پس همانجور که جیر و اختیار در مقام فعل تعریف میشود باید سوال کرد که ایا خداوند در انجام این فعل مختار بوده یا نه؟
اختیار یعنی توانایی در انجام یا عدم انجام فعلی
از انجا که خدا جمیع الکمالات است فیاض است . بر طیق این صفت درخواست ممکن الوجود مبنی بر بوجود امدن را رد نمیکند و به او وجود میخشد. حال اگر خدا در این امر مختار باشد میتواند و باید بتواند به هیچ ممکن الوجودی وجود نیخشد.که در این صورت خداوند به ممکن الوجود بخل ورزیده چرا که او را خلق نمیکند.پس او بخیل است
از انجا که نمیتواند بخیل باشد چرا که بخل متضاد tفیض است در نتیجه نمیتواند خلقی نداشته باشد .پس او باید و باید خالق باشد و اختیاری در انجام فعل خلق ندارد .
اما اگر گفته فلاسفه رو در نظر بگیریم .که عالم و خدا هر دو قدیم هستند .باید گفت در این صورت عالم در مرتیه فعل خدا صورت نگرفته بلکه از ازل و در مرتیه ذات خدا با او بوده همانند نور خورشید با خورشید.پس در این صورت فعلی صورت نگرفته .(البته فلاسفه میگویند برخی چیزها قدیم هستن و برخی حادث)پس ان چیز که قدیم هست (جز خدا) با این که نیازمند خدا هست اما به اراده خدا متصل نیست.چرا که اراده در مرتیه فعل تعریف میشود.وجود چیزی که قدیم هست دست خدا نیست و خدا در معدوم کردن ان عاجز.همانجور که نمیشود خورشید را بدونه نورش فرض کرد خدا را هم نمیشود بدون تجلی خود فرض کرد.در نتیجه وقایع و حقایقی هستند که وجودشان تحت اختیار خداوند نیست .
از پاسخگو درخواست دارم مطلی رو یرام روشن کنه.ممنون

اثبات جبر

به نظر من اختیاری در کار نیست و هرچه که هست جبر هست. ببینید اگر اختیار به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد هیچ عمل و عکس العملی قابل پیش بینی نخواهد بود حال آنکه ما میدانیم خدا (به فرض وجود داشتن خدا) حتی قبل از تولد ما میداند ما به دنیا می آییم در فلان سال و فلان ماه و فلان روز و فلان ساعت و از بدو تولد ما میداند که تا زمان مرگمان چه اعمالی انجام میدهیم و چه زمانی خواهیم مرد. منطقا چنین چیزی فقط در یک صورت ممکن است در صورتی که بر عواملی که باعث میشود ما فلان عمل را انجام دهیم مسلط باشد و صرفا عوامل در اینکه ما چه عملی انجام میدهیم دخیل باشند. خب این یعنی اینکه این عوامل هستند که باعث میشوند ما فلان عمل را انجام دهیم و با دانستن آنها تمامی اعمال ما قابل پیش بینی خواهد بود پس اختیاری وجود ندارد.

این وسط اختیار چگونه قابل توجیه است؟

این یک بحث ریشه ای هست پس لطفا سطحی جواب ندهید. اینکه ظاهر امر نشاندهنده این هست که اختیار وجود دارد و چون من الان خواستم چشمام رو ببندم بعد بستم پس اختیار وجود دارد یک بحث سطحی هست. از نقطه نظر ریشه ای عواملی باعث شده اند که من چنین تصمیمی را بگیرم و این عوامل ریشه ای هستند.

احترام به استاد

علّامه حسن‌زاده‌آملي نقل كرده است: بنده حريم اساتيد را بسياربسيار حفظ مي‌كردم. سعي مي‌كردم در حضور استاد به ديوار تكيه ندهم، چهار زانو بنشينم، حرفي را زياد تكرار نكنم، چون ‌و چرا نمي‌كردم كه مبادا سبب رنجش استاد شود. يك روز محضر آقاي مهدي الهي قمشه‌اي نشسته بودم.

خم شدم و كف پاي ايشان را بوسيدم. ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردي؟! گفتم: من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم. براي بنده اين كار ماية مباهات است، خب چرا اين كار را نكنم؟1
٭ ٭ ٭
يكي از شاگردان علّامه طباطبايي دربارة علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضي مي‌نويسد: من يك روز به علّامه عطر تعارف كردم. ايشان عطر را گرفته و تأمّلي كردند و گفتند: دو سال است كه استاد ما مرحوم قاضي رحلت كرده‌اند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزده‌ام و تا همين زمان اخير نيز هر وقت بنده به ايشان عطر مي‌دادم، در آن را مي‌بستند و در جيبشان مي‌گذاشتند و نديدم كه ايشان عطر استعمال كنند؛ با اينكه از رحلت استادشان 36 سال مي‌گذرد.2

ماهنامه موعود شماره 121
پي‌نوشت‌ها:
1. منظومة معرفت، ص 40.
2. سيّدمحمّدحسين حسيني تهراني، مهر تابان، مشهد، انتشارات علّامه طباطبايي، 1417 هـ .ق، چ 2، ص 25؛ سيماي فرزانگان، صص 267 و 268.

عالم کبیر وصغیرو انسان کبیر وصغیر

باسمه تعالی
باسلام
عارفان به ما سوی الله یعنی از عقل اول تا عالم ماده ،عالم کبیر می گویند و در مقابل از انسان،به عالم صغیر یاد میکنند به باور آنها متشابه با تمام مراتبی که در عالم کبیر است مراتبی در وجود انسان(عالم صغیر )یافت می شود و از این واقعیت با عنوان (تطابق نسختین) یاد می کنند گویا این انسان همان عالم است جز اینکه از نظر ظاهری کوچک است این کوچکی و بزرگی نیز تنها بر صورت ظاهر است و خواهیم دید که خود آنها تاکید می کنند که درحقیقت انسان کامل است که باید عالم کبیر خوانده شود
ادامه دارد

تفاوت اسماء خداوند با دیگر اسماء


اسماء پروردگار به معنی نامگذاری نیست، چون اسم نامگذاری قراردادی است، هر اسمی را روی هر چیزی می شود گذاشت، آن دیگر قرارداد است، لازم نیست معنی آن اسم واقعا در این شخص صدق کند. مثلا اگر اسم کسی را گذاشتند " حسن " (حسن یعنی نیکو، زیبا) ممکن است او واقعا هم حسن و نیکو و زیبا باشد، و ممکن است زشت ترین افراد باشد، کسی نمی تواند ایراد بگیرد، می گویند نامگذاری است و در نامگذاری این حرفها نیست، مثل فامیلهایی است که افراد روی خودشان می گذارند. البته فامیلها خوب انتخاب می شود و باید هم خوب انتخاب شود اما معنای نامگذاری این نیست که حتما حقیقت این (نام) بر آن (شی ء) صدق کند.

از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سیدحسن مدرس نقل می کنند: در همان دوره تقریبا چهل و پنج سال پیش یک موجی پیداشده بود - که هر چند وقت یک بار هم پیدا می شود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود - که ما باید لغات بیگانه را (به قول اینها) از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد.
این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و می خواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه می کرد. (گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است.) گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی می شد! (به قول خودش، اصفهانی بود)، چه از آب درمی آید!
رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنس، اسم جنابعالی هم حسینس حالا این اسمها را می خواهند تبدیل کنند به فارسی، من می شوم " نیک "، حسین هم که تصغیر حسن است می شود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ و دیگچه، یک چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید، لایحه به همین (امر) از بین رفت.

حال، اسم گذاری اسم گذاری است، ولی در مورد پروردگار اسم به آن معناست که گفته شد، یعنی یک صفت که قائم به ذات پروردگار است، و الا کسی آنجا اسم گذاری نکرده، و لهذا اسمهای پروردگار هه اسمهای عام و کلی است که احیانا در مورد غیر پروردگار هم این اسمها یا بعضی از اسمها استعمال می شود ولی در یک دایره خیلی محدود. مثلا ما به پروردگار می گوییم " عالم "، به غیر پروردگار هم می گوییم عالم. گو اینکه علم او به معنای علم غیرمتناهی است و علم غیر پروردگار هر چه باشد بالأخره متناهی و محدود است، ولی گفته می شود.

این یا اون؟؟

با سلام
یه سوالی داشتم.
خدا چون خلق کرده خالقه یا چون خالقه خلق کرده؟؟؟
یا در مورد هر صفت دیگه که به خدا نسبت دادیم مثلاً
چون علم داره بهش میگیم عالم یا چون عالمه علم داره؟؟
چون میبخشه غفوره یا چون غفوره میبخشه؟؟
......