احترام

احترام به معصومین در روزایی مثل شهادت، ارتحال

انجمن: 

با سلام
نمیدونستم کجا باید سوالمو بپرسم، دیگه اینجا رو انتخاب کردم.

من توی روزایی مثل شهادت، ارتحال، یا ازین روزا، امکانش هست که یک دفعه دلم بخواد به فلان آهنگ گوش کنم که ریتم داره و ... نمیگم همیشه ولی خب امکانش هست..
مسئله اینه که اصلا به چیزی به عنوان بی احترامی به اماما یا افراد دیگه حتی فکرم نکردم.. مثلا بی احترامی به امام حسین توی اربعین. ولی خب شاید یکی بگه چرا توی روزی که فلان اتفاق افتاده تو داری اون اهنگو گوش میدیو فلان میکنی.. میخوام ببینم ربطی به هم دارن اینا؟ من فکر میکنم امامای ما انقدر بزرگ هستن که از نیت ما با خبرن، و لازم نیس ظاهرمونو واسه آدما تغییر بدیم..
اگه کسی نظری داشت بگه ممنون میشم.

آیا انتظار احترام از دیگران، تکبر است؟ و آیا باید از هر کسی خودمان را کمتر بدانیم؟

انجمن: 

باسلام.
طبق مطالعاتی که داشتم(بیشتر از کتاب اخلاق در قرآن) استکبار و کبر، به اخلاقی میگن که فردی که این اخلاق رو داره خودش رو از آدم های دیگه بالاتر می بینه و دیگران رو پست و حقیر می دونه(که گاهی فقط در حد عقیده هست و گاهی عملا متکبر دیگران رو تحقیر می کنه) و از این احساس خوشحالی و رضایت می کنه.
تا جاییکه بنده فهمیدم صرف اینکه آدم بدونه از دیگری بهتره تکبر نیست. اینکه بخاطر این فضیلت و برتری دیگران رو حقیر و پست بدونه و در عقیده یا عمل اینو نشون بده متکبر هست.
من اینجا دو تا سوال دارم:
1) انسان باید خودش رو از هر کسی پایینتر بدونه؟ مثلا یه معلم دبستان باید خودش رو در علم از دانش آموزاش پایینتر بدونه؟ وقتی که ما برتری محسوسی نسبت به دیگری داریم باید خودمون رو پایینتر از اون بدونیم و برتری خودمون رو انکار کنیم؟ اینطوری که من در احادیث دیدم در اینجور مواقع بجای نفی برتری انسان نسبت به انسان دیگه، توصیه شده که انسان خودش رو با خدا مقایسه کنه و کوچیک بودن خودش رو ببینه(توصیه ی امام علی(ع) به مالک) و این نوع نگاه باعث میشه که آدم در عین داشتن فضیلت نسبت به بقیه هیچ وقت نگاه تحقیر آمیزی به دیگری نداشته باشه. به نظر من این نوع نگاه خیلی منطقی و شدنی هست تا اینکه آدم کلا تمام داشته های خودش رو انکار بکنه و از دیگران پایینتر بدونه. به هر حال می خوام نظر دین رو بدونم.

2) اینکه آدم انتظار احترام از دیگران داشته باشه تکبره؟ مثلا اگر یه پدر از فرزندش یا یه استاد از شاگردش و ... انتظار احترام داشته باشه متکبره؟ احترام در حد معمول البته. مثلا سلام کردن، بلند شدن، رعایت کردن ادب.

باتشکر.

با حفظ احترام، مخالفم... ( واجب یا حرام ؟ )

سلام علیکم چندی پیش در موضوعی سوالی پرسیدم که پاسخی داده نشد پس تصمیم به ایجاد موضوع جداگانه ای گرفتم تا به صورت خاص جوابش را بگیریم. خداوند می فرماید از خدا و رسول اطاعت کنید. اما هیچ گاه نفرموده است از والدین اطاعت کنید. خداوند می فرماید به والدین احسان کنید ( بالوالدین احسانا ) قسمت اول سوال : نسبت میان اطاعت و احسان چیست ؟ سوال را توضیح می دهم وقتی والدین، دستور به انجام حرام یا ترک واجب می دهند، اطاعت از آنها واجب نیست و ترک احسان یا بی احترامی محسوب نمیشود حتی اگر والدین و جامعه این کار را بی احترامی یا ترک احسان بدانند. اینها که واضح است ... اما والدینی را فرض کنید که در یک موضوعی که نه واجب است و نه حرام، به فرزندشان امری می کنند ( مثلا انتخاب رشته تحصیلی یا ازدواج کردن یا انتخاب دانشگاه یا دوست یا طلب قرض کردن یا انتخاب زن ) فرزندشان از والدین اطاعت نمی کند اما با حفظ این دو فرض : اولا بی احترامی نمی کند و در کمال ادب با آنها گفتگو می کند و دوما تلاشی برای راضی کردن آنها نمی کند مگر در حد اینکه آنها را به حکم خدا مبنی بر حلال بودن آن فعل ارجاع دهد یا در حد همین توضیحات سوال می کنیم : آیا صرف اطاعت نکردن از پدر و مادر با شرایطی که عرض شد، مصداق ترک احسان ( ترک واجب ) است ؟ اگر بله یعنی اگر صرف اطاعت نکردن از والدین بدون بی احترامی، خودش ترک احسان محسوب میشود پس چند اشکال مطرح میشود اولا چرا خداوند اطاعت از والدین را واجب نکرده است ؟ ( شاید واجب کرده و ما بی اطلاعیم ) ( مثلا چرا نفرموده است : اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم و اطیعوا آبائکم و امهاتکم یا ایها الذین آمنوا الرسول و اولی الامر منکم اولی بکم من آبائکم و امهاتکم ) شواهد روایی معتبر نیز آورده شود. دوما آیا اطاعت از والدین در امور مباح با این آیه منافات ندارد ؟ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ سوما طبق آیه ی زیر وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا احسان کردن به والدین و ذی القربی و یتیمان و مساکین و همسایگان و ... ، لازم است اما منافاتی با اطاعت نکردن از آنها ندارد. می توان از اینها اطاعت نکرد اما احسان کرد و حتی لازم نیست اول سعی کنیم آنها را نسبت به انتخاب های مان راضی کنیم تا بعد بتوانیم به آنها عمل کنیم. می توانیم بدون جلب رضایت آنها به انتخاب های مباح خود عمل کنیم. مثلا اگر همسایه ی شما بگوید فلان کار را نکنید و از طرفی آن کار مباح باشد، شما لازم نیست به انتخاب او عمل کنید و همسایه نمی تواند بگوید تو با این انجام این کارت، ترک احسان کرده ای و مرتکب فعل حرام شده ای و باید به دستور من عمل می کردی. ( هم چنین طبق بخش دوم سوال : همسایه نمی تواند بگوید تو ترک احسان کرده ای چون ابتدا باید من را راضی می کردی و لا اقل باید تلاش می کردی اما نکردی پس مرتکب فعل حرام شده ای ) و اگر خیر یعنی اگر صرف اطاعت نکردن از والدین بدون بی احترامی ، خودش ترک احسان محسوب نمیشود پس می توان در هر کاری ( که طبق فرض مسئله نه ترک واجب است و نه انجام حرام ) به تشخیص خودمان عمل کنیم بدون اینکه ترک احسان حساب شود. بخش دوم سوال عین بخش اول است با این تفاوت که فرزند تلاش کرده تا والدین را مثل خودش کند یا رضایت انها را کسب کند یا به تعبیر عامیانه مخشان را بزند اما موفق نشده و بعد اقدام به اطاعت نکردن گرفته است. و سوال این گونه می شود : فرزندشان از والدین اطاعت نمی کند اما با حفظ این دو فرض : اولا بی احترامی نمی کند و در کمال ادب با آنها گفتگو می کند و دوما برای راضی کردن والدین تلاش می کند اما تلاشی فراتر از ارجاع به قول خداوند مبنی بر حلال بودن این کارش یا فراتر از گفتگوهای کوتاه بلکه ساعت ها وقت می گذارد و حتی مشاوره می روند و ... سوال می کنیم : آیا صرف اطاعت نکردن از پدر و مادر با شرایطی که عرض شد، مصداق ترک احسان ( ترک واجب ) است ؟

***** تکریم ، پدر + مادر = تعظیم ربوبی *****

ضرورت کریم پدر و مادر ؟

به چند دلیل باید به والدین احترام گذاشت وآنها را تکریم نمود :
1-لزوم سپاس گزاری از والدین:
انسان همیشه تحت تأثیر احسان و نیکی دیگران قرار دارد. اگر کسی به ما یک دسته گل هدیه بدهد یا با خوش‏رویی به ما سلام کند یا در انجام کاری به ما کمک کند، بی‏اختیار خوشحال می‏شویم و دوست داریم نیکی او را حتی در حد تشکر زبانی جبران کنیم. به ویژه اگر او هیچ چشم‏داشتی نداشته باشد و محبتش را رایگان در اختیار ما بگذارد.
بالعکس ما انسان‏ها از کسی که خودخواه و متکبر است و در مقابل خوبی‏ها و محبت‏های دیگران بی‏تفاوت است بدمان می‏آید. اگر کسی جواب سلام ما را ندهد به شدت عصبانی می‏شویم.
علتش این است که روحیه تشکر و قدردانی در سرشت ما قرار دارد. در عالم هستی بعد از خدا هیچ کس با محبت ‏تر و نیکوکارتر از پدر و مادر نیست. حتی اگر پدر یا مادر نشده باشیم می‏توانیم با کمی تأمل در رفتار پدر و مادرها به راحتی این مطلب را درک کنیم.
والدین، به ویژه مادران گاهی تمام خوشی‏ها و لذت‏های خود را رها می‏کنند و برای آسایش فرزندشان هزینه می‏کنند. بارها دیده‏ایم که مادران نخوابیده‏اند تا فرزندشان را بخوابانند، نخورده‏اند تا فرزندشان را سیر کنند. در بسیاری از خطرات خود را سپر بلای فرزند قرار داده‏اند. عاطفه مادر به فرزند حتی در حیوانات دیده می‏شود، اما هرگز به اندازه انسان نیست.
در این جا چند نمونه از نیکی‏های والدین را یادآوری می‏کنیم:
اـ ایام بارداری مادر با تمام سختی‏ها و فشارها و حتی گاهی بیماری‏ها، در حالی که فرزند هرگز رنج مادر را درک نمی‏کند.
ب ـ زحمات پدر در ایام بارداری مادر و رسیدگی‏ها و پذیرایی‏های از مادر برای این که فرزندی سالم به وجود آید.
پ ـ ولادت فرزند که سخت‏ترین درد را بر مادر تحمیل می کند. این در حالی است که مادر می‏توانست باردار نشود و درد نداشته باشد، ولی برای بقای نسل انسان تلاش کرد و خود را به رنج انداخت.
ت ـ شیر دادن و بی‏خوابی کشیدن و تحمل گریه‏ها و ناله‏های کودک و مداوای بیماری‏های او و تر و خشک کردن‏ها و بهداشت و تمیزی کودک،نیز دور کردن او از خطرات زیاد و هزاران خدمتی که مادر و پدر در دوران نوزادی و کودکی فرزند می‏کشند تا رشد کند و بزرگ شود .اگر یکی از این نیکی‏ها نبود هرگز بچه زنده نمی‏ماند.
ث ـ تربیت فرزند، یاد دادن مهارت‏های کلامی مثل سخن گفتن و مهارت‏های حرکت مثل راه رفتن و خواندن و نوشتن و تهیه لباس و خوراک و وسایل رفاهی و راحتی و خوشی او، همه به کوشش‏های پدر و مادر انجام می‏شود.
ج ـ ادامه داشتن محبت‏ها تا پایان عمر به شکل‏ها و قالب‏های متفاوت حتی در حق فرزندان او یعنی نوه‏ها تا حد توان بیانگر بزرگی الطاف آنان است.
2- دستور خدا :
خداوند با دستور به احسان به والدین، انسانها را به این واسطه های فیض و رحمت خود، راهنمایی نموده است. خداوند در قرآن کریم، که کتاب هدایت انسانهاست، به احسان به والدین سفارش کرده و فرموده است : "وبالوالدین‌احساناً"(1)
3- احترام به والدین سبب تحکیم نهاد خانواده وانسجام نظام اجتماعی می گردد.

منابع :
1- اسراء(17) آیه 23

اطلاع دادن نتیجه خواستگاری به خانواده دختر (((حتی اگه جوابشون منفیه)))

سلام
به نظرتون درسته که وقتی یه خواستگار میاد خونه دختر.بعد اگر جوابش منفی باشه دیگه زنگ نزنه و جواب منفی شو اعلام نکنه؟
من یه خواستگار داشتم چند روزپیش .ایشون همراه با خانواده اومدند اما الان 3 روزه که حتی زنگ نزدند بگن جوابشون منفی هست و نمیخوان.
حالا درسته من میخواستم یه بار دیگه باهاش حرف بزنم تا اونموقع بهش فکرکنم و تصمیم بگیرم .
ولی خیلی بهم برخورده که زنگ نزدند.احساس میکنم خیلی تحقیر شدم.
خب اگه جوابشونم منفی زنگ بزنند بگند .بلاخره یا منفی هست یا مثبت...
به نظر من در هرصورت باید اطلاع بدند. اینجوری احساس میکنم خیلی تحقیرم کردند و بی احترامی کردند
حالا خودم هیچی ولی خانوادم چی...........
به نظر شما درسته کارشون؟
حالم از خودم بهم میخوره
تا حالا مرتب خواستگار داشتم ولی همیشه تلفنی مامانم رد میکرد .اولین باری بود که کسی رو راه دادیم خونه که اونم اینجوری تحقیرم کرد

با مادرم چطور رفتار کنم که ناراحتش نکنم؟

انجمن: 

سلام
گاهی اوقات مادرم منو با رفتاراش ناراحت و عصبی میکنه. میخواستم بدونم من چطور باید با مادرم برخورد کنم که هم ناراحتش نکنم هم اون و متوجه اشتباهش بکنم؟
گفتنِ تنها هم روش معمولا اثر نمیذاره یا اگه بذاره خیییییلی کم. یعنی گاهی اوقات مجبوریم یه حرف و شونصد بار بهش بگیم تا دقیق بفهمه چی گفتیم یا معذرت میخوام یه کم بهش بی احترامی کنیم تا شاید حرفمون و گوش کنه. هیچی هم نگیم که مشکلی حل نمیشه و بنده این تاپیک رو ایجاد نمیکردم.
من عاشق مادرم هستم و اصلا دوست ندارم ناراحتش کنم. ولی چاره چیه؟ واقعا چاره چیه؟
در ضمن لطفا آیه و حدیث برام نگید. بنده خودم بلدم آیه و حدیث ولی در عمل ضعیفم. متشکرم

سؤال در خصوص احترامی که برخی به وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله وسلم می گذارند

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

السلام علیک یا صادق آل محمد علیه وعلیهم السلام / صلی الله علیکم ولعن أعداءکم

سلام علیکم

سؤالی دارم؛ دیده ام برخی متدینان و برخی فضلا و بعض علما که وقتی اسم مقدس و مبارک وجود مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام (محمد) صلی الله علیه و آله و سلم را می شنوند، کمی به جلو خم می شوند؛ گویا که آن وجود مقدس جلویشان هستند و احترام می گذارند؛ حقیر از این ادب خیلی خوشم آمد.

خواستم بدانم این کار را شما هم دیده اید؟ احیانا در سیره علمای پیشین یا توصیه احیانا ائمه علیهم السلام هم بوده است؟

نکند این کار در حقیقت همان حکایت معروفی است که وقتی وجود مقدس حضرت امام صادق علیه السلام اسم مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را می شنیدند چهره مبارکشان از شدت عظمت مقام جدشان و معرفتی که به حجدشان دارند، تغییر رنگ می داد و نقل شده محمد محمد محمد .... (صلی الله علیه و آله و سلم) می گفتند و تکرار می کردند و سر مبارک را تا نزدیکی حالت سجده خم می فرمودند (اگر درست در ذهنم باشد).

هر چند اگر جواب هم منفی باشد، باز مشکلی در این کار نیست؛ و به شکل کلی به ما فرموده اند نسبت به مقدسات ادب داشته باشیم و این هم مصداقی از ادب و احترام است.

با تشکر

طوفان هم به احترام امام حسین(ع) ناگهان متوقف شد.

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام.




اینجا کربلاست.

نقطه ای از بهشت که روی زمین خاکی تجلی یافته است.

اینجا جایست که ....


طوفان هم با ادب از کنار حرم امن حضرت امام حسین(ع) عبور کرد.

طوفان هم به احترام امام حسین(ع) ناگهان متوقف شد.

مگر میشود کسی عظمت امام حسین(ع) را درک کند و از تلاطم نایستد!!!!!

مگر میشود کسی عاشق امام حسین(ع) باشد و آرام نگیرد!!!!!

[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006473386d1432909694-vid-20150529-wa0013.mp4[/FLV]

اما چند روزیست که نامرد مردمانی به نام داعش قصد تجاوز به این حرم امن الهی را دارند.
:geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh:


عدم وجود دستوراتی در دین برای احترام والدین به فرزندان

با سلام
می خواستم بپرسم چرا اینقد درباره احترام گذاشتن به والدین توصیه شده اما در احترام گذشتن والدین به فرزندان تاکیدی در ان نیست ؟
چرا فرزند حق نداره به والدین اف زبگه اما هیچ قانونی نمی تونه هر نوع بی احترامی و توجه نکردن به نیاز های فرزندان توسط والدین رو متهم کنه ؟

چرا اسب ها تاختند؟

بسم رب الحسین
سلام. چرا بعضی جاها میخونیم که حیوونا برای امامامون احترام قائل بودن و آزاری بهشون نمیرسوندن و انگار اماما رو میشناختن مثل این ماجرا:
در روزگار حکومت متوکّل، زنی ادّعا کرد که زینب دختر فاطمه زهرا(س) است متوکّل به او گفت: تو زن جوانی هستی و از زمان رسول خدا(ص) سالیانی گذشته است.
آن زن گفت: رسول خدا دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکرده‌ام. متوکّل سران ابی طالب و فرزندان عبّاس و قریش را خواست و با آنها مشورت کرد. آنان گفتند: در فلان تاریخ زینب دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است؛ ولی آن زن می‌گفت: دروغ است. متوکّل گفت: من از فرزندان عبّاس نیستم اگر نتوانم حجّت و دلیلی برای نقض سخن این زن بیاورم.اطرافیان گفتند: امام هادی(ع) را بخواه امید است که پاسخی داشته باشد. امام هادی(ع) به آن زن فرمود: «گوشت بدن فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است بنابراین اگر راست می‌گویی داخل محوطه درندگان بشو.»
آن زن گفت: دیگران که در این مجلس مدّعی هستند از فرزندان امام حسن و امام حسین(ع) هستند. داخل شوند.
متوکّل به حضرت هادی(ع) گفت: شما خودتان داخل شوید.
امام فرمود: «مانعی ندارد»، نردبانی آوردند و در محوطه‌ای که شش شیر بود، امام داخل شد. پس از ورود امام، تمام شیرها خود را به امام نزدیک کردند و امام دست بر سر آنها می‌کشید.
وزیر متوکّل گفت: تا این خبر منتشر نشده است، حضرت را خارج کن.
متوکّل گفت: ای ابوالحسن ما قصد سوئی نسبت به تو نداشتیم، فقط می‌خواستیم به گفته‌ات یقین پیدا کنیم، دوست دارم که بیرون بیایی. امام هادی(ع) برخاست و به طرف نردبان حرکت کرد؛ در حالی که همه شیرها خود را به لباس حضرت می‌مالیدند امام روی اوّلین پله نردبان که قرار گرفت، متوجّه شیرها شد و با دست اشاره کرد که برگردند و شیرها برگشتند، امام از محوطه شیران خارج شد و فرمود: «هرکس می‌پندارد که از فرزندان فاطمه است در این مکان برود.»
متوکّل به آن زن گفت: داخل محلّ شیران برو. آن زن گفت: شما را به خدا دست نگه دارید من ادّعای باطلی کردم من دختر فلانی هستم تنگ‌دستی و فشار مرا به این کار وادار کرد.
متوکّل گفت: او را داخل محوطه شیران بیفکنند. در این هنگام مادر متوکّل شفاعت کرد و او را نجات داد.
منبع
ولی تو ماجرای کربلا......؟:crying: چرا انقد باهم تفاوت دارن؟