جمع بندی کلام و عقاید

چه انتقاداتی به جبر محض و عدم اختیار در انسان می توان وارد ساخت؟

سلام.فرض کنید که من طرفدار جبرگرایی محض هستم و تفکرم اینه که انسان ها یا موجوداتی دیگری هم رده ی انسان که بالاخره گفته میشه شعور دارند و انتخاب می کنند، فاقد اختیار هستند.
می خوام بدونم به این تفکر چه اشکالاتی وارد می تونه بشه؟؟اشکالات جدی و منطقی که کلا این تفکر رو به چالش بکشونه و راه به درش بکنه؟؟
خوب خود بنده پیش پیش قبل از اونکه بخوام سخن و انتقاد کسی رو نسبت به این تفکر بشنوم یا مطالعه ای بکنم، می تونم، اشکالات و انتقاداتی رو تو ذهن خودم نسبت به این تفکر داشته باشم یا وارد کنم یا پیش بینی کنم.بتونم تعدادی از پیامدهای این تفکر رو که در نگاه اول احتمالا، قابل هضم، قابت توضیح با عقل نیستند رو برشمرم.اما، مدافعان اختیار، کارشناسان این سایت، که دیگه روشنه که مذهبین و مسلمانی هستند معتقد به اختیار، چه انتقادات و اشکالات عقلی رو به این تفکر می تونن وارد کنن؟که اونا رو بررسی کنیم؟اشکالات عقلی و منطقی و جدی؟؟نه اشکالات احساسی یا اخلاقی.

که حالا من می بینم که آیا این اشکالات که طرح میشه، به اختیار یا تفکر اختیار و اراده ی آزاد هم وارد می تونه بشه یا نه اگر میشه وارد بشه زیاد تحویلش نمی گیریم در صورت امکان، اگر وارد نمیشه و مختص نفکر جبر گرایانه هست، اون رو سعی می کنیم اساسی بشکافیم...
فقط، در این تاپیک به بحث اختیار و وجدان پرداختیم.شاید اولین اشکالی که کارشناس بخواهند وارد کنند، این باشه که تفکر جبر گرایانه و عدم اختیار آدمی با وجدان نمیسازه و این قابل قبول و چشم پوشی نیست.در صورت امکان از این اشکال گذر بشه.چون عرض کردم در تاپیکی دیگر به اون پرداخته شده ولی اگر لازم می دونن کارشناس، باز هم بهش اشاره کنن، مشکلی نیست.

بازم می گم اشکالات منطقی و عقلی نه اشکالات احساسی و اخلاقی و نمی دونم، اجتمایی و قانونی رو مطرح کنید.اشکالاتی چالشی که می تونه این تفکر رو به طور اساسی و زیربنایی از ریشه رد کنه.مثلا اختیار اشکارا با اصل علیت در تضاده.خوب یک اشکالاتی این چنینی مطرح کنید.
نکته مهم اینطور نباشه که حالا فکر کنید من به فلان مذهب و مکتبی که شما معتقدید معتقدم و بعد بخواهید منو از اون باب و از جهت اون مکتب و تفکر تحت فشار قرار بدید، یعنی تفکر جبر گرایانه رو.پیش خودتون فکر نکنید من به اون چیزی که شما پایبندید، پایبند هستم لزوما.پس تا جایی ممکن پیشفرض هاتون رو اثبات کنید.با دلیل مطرح کنید.فکر نکنید که من هم به اونها معتقد هستم، فکر نکنید من پیشفرض های شما رو قبول دارم.این بحث جبر و اختیار یک بحث خیلی زیر بنایی و مهمه.یک بحث پایه ای هست. این نکته رو مد نظر داشته باشید.

بهشت خسته‌کننده نیست؟

سلام.
اخیراً ابهاماتی در مورد بهشت واسه‌م ایجاد شده؛ ممنون می‌شم راهنماییم کنید. گل

اوایل حضور در بهشت، مناظر و نعمت‌های بهشتی (میوه و نوشیدنی، حورالعین و ...) قطعاً خیلی لذت‌بخش خواهد بود.
اما به مرور زمان، این نعمت‌ها به سمت یکنواختی پیش نمی‌رن؟
یعنی فرض کنید میلیاردها سال از حضور در بهشت گذشته و هر روز مشغول به حورالعین بودیم و این روند تا میلیاردها و میلیاردها سال بعد از اون هم ادامه داشته باشه.
خب تهش که چی؟

هیچ پیشرفتی وجود نداره؟
فقط خوردن میوه و ارتباط با حورالعین؟
اونم هر روز تا ابدیت؟

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

توی دنیا، همه دنبال پیشرفت هستند:
یکی می‌خواد یک میلیونش رو به یک میلیارد تبدیل کنه.
یکی می‌خواد به جای یک زبان برنامه‌نویسی، ده تا زبان یاد بگیره.
یکی به درجات عالی تحصیلی فکر می‌کنه.
و ...
هر کسی دنبال رشد و ارتقاء مدنظرش می‌گرده.

اما توی بهشت:
همه اون یک میلیارد رو دارن.
همه به اون ده تا زبان مسلط هستند.
همه در عالی‌ترین سطوح تحصیلی به‌سر می‌برن!

همه‌ی پیشرفت‌ها از قبل حاصل شده.

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

این بهشت به نظرم خسته‌کننده است.
چرا داخل روایات و قرآن، فقط به سطحی‌ترین توصیفات از بهشت بسنده شده؟

مگه چقدر می‌شه میوه خورد؟
چقدر رابطه‌ی جنسی نیازه؟
تا چند میلیارد سال می‌شه توی یک محیط زیبا بود و ازش خسته نشد؟

(احساس می‌کنم با تایپ کردن نمی‌تونم اون چیزی که توی ذهنمه رو بیان کنم.)

اگر مسلمانان به کشوری حمله کنند، آیا می توانند افرادی را به عنوان برده بگیرند؟

سلام. می خواستم بدونم ایا اسلام فقط اجازه گرفتن برده در جنگ رو داده و غیر اون نه؟ ینی اگه اسلام خودش به جایی حمله بکنه ایا اجازه گرفتن برده رو داره ؟ و اگه کسانی در جنگ با اسلام شرکت نکنن چه؟ مثلا در جنگ بین پیامبر (ص) و قبیله بنی قریظه من شنیدم گروهی هم اسیر شدن؟ این یعنی مجوز اینکه اگه اسلام به جایی حمله کنه می تونه اسیر بگیره ایا؟

تعریفی شفاف از امر به معروف ارائه نمایید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
امر به معروف یا بقول بعضی ها * واجب فراموش شده , دقیقا چی هست ؟
مثال به روزی می زنم تا حواب به روزی بگیرم
در صفحه اجتماعی اینستاگرام خانم مسیح علینژاد مرتبا ارسال میشه ویدیوهایی از کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند .
سوال اینجاست , تمام ویدیوها جز خشونت و بی حرمتی , دستاوردی ندارد, چرا ؟
نکته اول, اگر امر ب معروف منجر ب بی حرمتی افراد شود ؟؟؟
نکته دوم ، امر ب معروف چند مرحله دارد , چرا بعضیا فقط مرحله اولش انجام میدهند , یعنی تذکر خشن لسانی یا اگرم خشن نباشه تذکر با لطافت بی نتیجه؟
نکته سوم , اینکه کسی مقید ب حجاب نباشه و نخواد حجاب داشته باشه ایا چون در مملکت ما زندگی می کنه باید اجبارا رعایت کنه ؟ چه ایه ای پشت این اجبار هست؟
ایا اینکه همیشه میگن اجبار کنی نتیجه عکس میده جایگاهی در دین داره یا اجبار همیشه رضایت بخشه؟
ممنون

آیا به یقین نرسیدن حجت آور است؟

انجمن: 

سلام

ایا اگر در مسایلی از دین انسان به یقین نرسد به معنی ان است که حجت بر او تمام نشده است ؟

باتشکر

آیا موجود قدیم هنوز هم باقی است؟ اثبات آن چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا موجود قدیم ( همان خداوند ) هنوز هم باقی است ؟ اثبات آن چیست ؟

چرا خدا کاری نمی کند؟ آیا خلاف عدالت نیست دنیا به این شکل مانده است؟

انجمن: 

با عرض سلام و احترام. چرا خداوند پس از حدود 1400 سال کاری نمیکند و به مومنانش و دینش یاری نمیرساند؟آیا خلاف عدالت نیست که برخلاف مومنان گذشته به مومنان حال حاضر کمک نشود از طرف خدا؟ چند قرن است که دنیا به سمتی میرود که بگوید خدایی وجود ندارد.از علم و تکنولوژی تا رواج آزادی هایی که در نظر خدا گناه شمرده شده تا جنگ ها و خونریزی ها و قدرت نظامی استفاده شده تا یک فکر و ایده در دنیا جا بیفتد که خدا دخالتی در این دنیا نمیتواند بکند.و همه امور توسط انسان انجام میشود.خدایی وجود ندارد و همه چیز بر اساس احتمالات بوجود آمده از ابتدا و ما هم بعنوان جزئی از این هستی که از بقیه حیوانات جدا نیستیم مدتی عمر میکنیم و اگر لذت نبریم بازنده ایم و قرار نیست اعمال و رفتار ما مورد بازخواست کسی قرار بگیرد.چون خدایی وجود ندارد! همه دینها داستانها و افسانه های گذشتگان است وقتی که علم پیشرفت نکرده بود و ثبت وقایع نمیشد مثلا با دوربین فیلم برداری و رایانه. این تفکر همانطور که میدانید دارد کل دنیا را تسخیر میکند. فقط هم در کشور ما نیست که عده ای بگویند بخاطر حکومت دینی است.بلکه این تحولی جهانی است.تعداد بیدین ها و بیخدایان روزبروز در دنیا اضافه میشوند.در انگلستان درصد قابل توجهی آتئیست شده اند.در بقیه اروپا و آمریکا و آسیا و آفریقا بهمین شکل و رسانه های عمده جهان خدا را بکنار گذاشته و اینرا تبلیغ میکنند که قدرت و ثروت را تنها با پیروی از این ایده که آنرا انسانی مینامند و خود را که به ابزار قدرتا دست یافته اند برتر میدانند و در کنار آنها قرار گرفتن میتوان بدست آورد.هر کشوری مثلا کشور ما هم بخواهد خلاف جریان شنا کند محکوم به تحمل تبلیغات منفی و تهاجمات گوناگون است.تا هنگامی که تسلیم شود.در کشورهای دیگری هم که توانایی مقابله ندارند و ثروتی هم ندارند برای معامله با آنها تنها به گسترش فساد و جامعه ای ولنگار منجر شده است.مثلا در بسیاری از کشورها نه تنها دینی به اون شکل ندارند که وضع اسفبار اجتماعی هم دارند و جزو کشورهای جهان اول به قول خودشان نیستند. سوالم دقیقا این است که خدا چرا کاری نمیکند؟ چرا مقابل این ایده و تفکر که دنیا را دارد تسخیر میکند به مومنانش یاری نمیرساند؟ آیا این بیعدالتی نسبت به این مومنین نیست؟ وقتی داستانهای ادیان رو میخوانیم میبینیم خدا پیامبران زیادی با معجزه فرستاده تا مردم را از گمراهی نجات دهند.آیا خدا نمیتواند همچون گذشتگان کاری بزرگ و خارق العاده در دنیا مقابل منکرانش انجام دهد تا هم مومنانش را یاری کند و هم نشان دهد دنیا بی حساب و کتاب نیست؟ تا مومنان بتوانند جلوی فکر و ایده بیخدایی و بیدینی که هم قدرت و ثروت و علم و تکنولوژی و رسانه را دارند ایستادگی کنند؟ شاید وقتی این مطلب را مینویسم عده دیگری هم تسلیم این فکر و ایده شده باشند که همه چیز همین دنیاست.دین و اخلاق و وجدان و خدا همه توهماتی است که انسان مدرن آنرا حاصل کارکرد مغز و اندیشه انسانها میداند که برای زندگی بهتر اینها را باید گذاشت کنار و آنها را زمینی دید.کسی که از زندگی اش استفاده نکند و لذت نبرد بازنده است.لطفا اگر کسی میتواند جواب بدهد که خدا چرا کاری نمیکند؟ فکر میکنم این همه سال فاصله خیلی زیاد باشد و انسانهای زیادی آمده اند و مرده اند و خدایی که وعده جهنم داده به منکران و گناهکاران جهنمی شده اند.در حالیکه اگر یاری خدا به مومنان بود آنها هم تسلیم نمیشدند و یا به منکران خدا یاری نمیرساندند و آنها را تقویت نمیکردند.

مشاوره برای تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه

سلام خدمت تمام دوستان اسکدینی
بنده ۱۷ سالمه، پایه یازدهم هستم(سال آینده کنکور دارم). خلاصه عرض کنم من خیلی به فلسفه علاقه دارم، و خواستم مشورتی کنم در مورد مطالعه فلسفه در دانشگاه، و خواستم مقداری مفصل تر در مورد رشته فلسفه و حکمت اسلامی بدونم، که آیا برای مطالعه فلسفه اسلامی خوب هست؟یا حوزه بهتره؟ و این فلسفه رو تا چه سطحی و کدام کتاب های پایه دارند؟ و چه دانشگاه هایی این رشته رو دارن؟
ببخشید سوالم یمقدار مفصل شد. یا علی

رابطه ماده و فرا ماده

انجمن: 

سلام
این مطالبی که مینویسم ، همه از فرضیات بنده هست و ممکن هست از ابتدا اشتباه باشه . من مطالعه ی خاصی در این زمینه نداشتم .
به نظر من ارتباط بین خدا و این عالم یک شباهتی به ارتباط بین روح انسان با بدنش داره ، یعنی نحوه اداره این عالم توسط خدا و اداره این جسم توسط روح به نظر من مثل هم هست بجز این که خدا آفریدگار هست و انسان نیست. بینابراین اگر انسان درک درستی از خودش پیدا کنه میتونه درک درستی هم از خدا پیدا کنه.
اما سوال اصلی من این هست که : در این دنیا هر چیزی که اتفاق بیافته باید یک جنبه و دلیل دنیوی که در این دنیا گنجانده بشه داشته باشه، به عنوان مثال ، در اثبات روح ، این رو خوندم که شخصیت انسان در طول زمان ثابته ولی بدن دچار تغییر میشه پس این از روح هست، درحالی که میشه این رو به مغز ارتباط داد. بطوری که اگر قسمتی از مغز از بین برود ، ممکن است شخصیت فرد تغییر بکنه یا ممکن است که خاطرات او فراموش شود . یک مثال دیگر در مورد تکامل . اینکه بعضی مخالفت دارند با اینکه مثلا انسان از میمون تکامل پیدا کرده. خب خدا اگر در این دنیا ما رو آفریده ، اسبابی فراهم کرده. یعنی به نظر من از حکمت خدا به دور هست که بیاد این همه مقدمه بچینه و بعد انسان رو یکدفعه و بدون هیچ مقدمهای به وجود بیاره درحالی که در دنیا هیچ چیز اینطور نیست. همینطور در مورد معجزات ، با اینکه خرق عادت هستند ولی باید یک علتی در این طبیعت داشته باشند. همینطور رویای صادقه یا وحی یا جای پای جبرئیل ، هنگامی که قوم موسی از بین رود رد میشدند ، باید یک دلیلی دراین دنیا داشته باشه.
حالا مشکل من این هست که اگر همه این چیز ها در این دنیا یک علت قابل فهم داره ، چطور میشه وجود روح رو اثبات کرد؟ یا وجود خدا رو؟
در آخر اینکه با استفاده از حواس با توضیحاتی که دادم ، نمیشه وجود یک چیز ماورای این طبیعت رو رد یا اثبات کرد ، و در مورد عقل هم اونطوری که من میبینم ، استدلال قطعی حتی برای وجود خدا وجود نداره. ( البته من باز هم میگم که من فقط نظرم رو میگم که احتمالا هم اشتباهه) ولی اگر یک استدلال قطعی وجود داشت اینهمه فیلسوف و متفکر ، همه به اون اعتقاد پیدا میکردن و دیگه اصلا اختلاف نظری دراین باره به وجود نمیومد. درحالی که اینطور نیست.
نکته ای که من بهش اعتقاد دارم این هست که اگر با علم نشه خدا رو یا روح رو ثابت کرد ، نفی هم نمیشه کرد و از اونجایی که ما فطرتا خداپرست هستیم ، پیش فرض بر وجود خدا هست و اگر کسی قراره چیزی رو ثابت کنه باید عدم وجود خدا رو ثابت کنه
با تشکر

کودک و تقدیرات حتمی

انجمن: 

سلام.
آیا کودکی ‌که مثلا در شر بیفتد و آیندش نابود بشه جز تقدیرات حتمی است یا یک حادثه ؟
اصلا حادثه اتفاقی است یا برنامه ریزی شده ؟