عدل الهی

خدا عادل است؛ به چه معناست؟

انجمن: 
سلام شمامیگید که خداعادله وعدل هم دومعنی داره یکی:دادن حق به ذی حق وبرابری ومساوات طبق کتاب دهخدا. امامسئله اینجاست که هردوموردنیست چرا?   1.کسی که درآفریقازاده میشودازگرسنگی میمیردوکسی که درفنلاندزاده میشوددررفاه وبیمه و...چراخدایک کشورراکرده فنلاندویکی راآفریقا??شایدبگویی آقااین ربطی به خدانداره خودشون اینطورین چراخداوندتوانمندی برابربه همه ندادتاهمه بتوانندکشوروملت رابسازندویکی نشودآفریقاویکی نروژودانمارک?? 2. شمامیگی صفت خداعدله.وعدل یعنی دادن حق به ذی حق.مسئله اینجاست چراخیلی ازانسانهاسالهاتلاش میکنندوزحمت میکشندهوش دارندوسختی میکشندوسختی میکشندوهیچ اعتقادی نه به حکمت ومصلحت دارندونه به معادوآخرت چراموفق نمیشوندونشده اند???آقابه هیج چیزطرف اعتقادی ندارد??بعدشم خیلی هاهستن که تلاش میکنن وسختی میکشن اماموفق نمیشوندوبه اهدافشان نمیرسند??چرا??یکی ازصفات خدای ادیان عدل است پس چرانشد??? بردیا تل

اثبات در نظر گرفتن عوامل مختلف در مجازات انسان

انجمن: 

سلام.
عواملی مثل محیط ، تربیت ، لقمه ، ژن ، طینت و ... که در سعادت و شقاوت فرد تاثیر دارند می توانید با دلایل محکمه پسند اثبات کنید که خداوند در نظر می گیرد ؟ تخفیف می دهد ؟

آیا خداوند به شیطان ظلم نمود؟

انجمن: 

با سلام
در یک سخنرانی از استاد محمد شجاعی شنیدم که خداوند شیطان را برای انسان آفرید که در تقابل با او وانجام فرمان خداوند متعال به مقام بندگی برسد
حال سوالی که برایم پیش آمده این است که:
آیا وقتی خدا میخواهد شیطان این گونه باشد و او را برای ما خلق کرده گناه شیطان این وسط چیست که خلقتش این گونه است و این همه مطرود درگاه الهی شده است.؟

درست است که برخلاف فرمان خدا به انسان سجده نکرد ولی ظاهرا خواست خداوند و تقدیر شیطان این بوده
لطفا راهنمایی بفرمائید

خداوند می تواند جلوگیری کند؟

انجمن: 

سلام.
یک کودک را فرض کنید. اینکه چه عاملی باعث این شده است را کاری ندارم:
اگر کودکی در شر بیفتد یا اصلا گناه کند و آینده اش تباه شود ، خداوند اصلا توانایی جلوگیری آن را نداشت؟
جز تقدیرات حتمی اش که این چنین می شود ؟ خواست خود خداوند است ؟

در تاپیک هایی از فرشته محافظ نام بردم و با کلی تبصره آن ها را نادیده گرفتند همه چیز را به اختیار ربط دادند.اصلا فرض کنیم بگویید اختیار انسان هر چی که باشد خیر یا شر باعث نتایج می شود.

خداوند توانایی نجات دادن دارد یا نه ؟ اگر نجات پیدا نکرد دلیلش چیست : شقاوت ؟ قضا الهی ؟ بلا و مصیبت ؟ انتقام ؟ امتحان ؟

حالا جواب هر چی که باشد ، این مسئله آینده کودک تا درصد بسیار زیادی نابود می شود شما چه راهکاری مثلا پیشنهاد می کنید ؟ اصلا دین و خداوند چیزی برای بیان دارد یا فقط دنبال متهم است ؟

زندگی اجتماعی و بازخواست تنهایی (۳)

سلام.

[SPOILER]

و او بر هر چه می‌کند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست می‌شوند.-۲۳ انبیا

[/SPOILER]

۱-چرا همیشه در تمام قوانین بشریت موجود ضعیف ( انسان ) بازخواست می شود ولی کسی که زور دارد آسوده است ؟

دلیل اینکه با توجه به اینکه به آینده جهل داریم باید انتخاب کنیم چیست؟ انتخاب کنیم و نشود آنچه که باید می شد و بازخواست شویم چه سودی دارد؟

۲- بر فرض مثال من می خواهم انتخاب کنم که دیگر زندگی نکنم و عقلم به این نتیجه رسیده ادامه روشن نیست و بازیچه ام چرا باید بازخواست شوم ؟
نیست بودن بهتر و لذت بخش تر از انتخاب کردن ها نیست ؟

چرا خدا کاری نمی کند؟ آیا خلاف عدالت نیست دنیا به این شکل مانده است؟

انجمن: 

با عرض سلام و احترام. چرا خداوند پس از حدود 1400 سال کاری نمیکند و به مومنانش و دینش یاری نمیرساند؟آیا خلاف عدالت نیست که برخلاف مومنان گذشته به مومنان حال حاضر کمک نشود از طرف خدا؟ چند قرن است که دنیا به سمتی میرود که بگوید خدایی وجود ندارد.از علم و تکنولوژی تا رواج آزادی هایی که در نظر خدا گناه شمرده شده تا جنگ ها و خونریزی ها و قدرت نظامی استفاده شده تا یک فکر و ایده در دنیا جا بیفتد که خدا دخالتی در این دنیا نمیتواند بکند.و همه امور توسط انسان انجام میشود.خدایی وجود ندارد و همه چیز بر اساس احتمالات بوجود آمده از ابتدا و ما هم بعنوان جزئی از این هستی که از بقیه حیوانات جدا نیستیم مدتی عمر میکنیم و اگر لذت نبریم بازنده ایم و قرار نیست اعمال و رفتار ما مورد بازخواست کسی قرار بگیرد.چون خدایی وجود ندارد! همه دینها داستانها و افسانه های گذشتگان است وقتی که علم پیشرفت نکرده بود و ثبت وقایع نمیشد مثلا با دوربین فیلم برداری و رایانه. این تفکر همانطور که میدانید دارد کل دنیا را تسخیر میکند. فقط هم در کشور ما نیست که عده ای بگویند بخاطر حکومت دینی است.بلکه این تحولی جهانی است.تعداد بیدین ها و بیخدایان روزبروز در دنیا اضافه میشوند.در انگلستان درصد قابل توجهی آتئیست شده اند.در بقیه اروپا و آمریکا و آسیا و آفریقا بهمین شکل و رسانه های عمده جهان خدا را بکنار گذاشته و اینرا تبلیغ میکنند که قدرت و ثروت را تنها با پیروی از این ایده که آنرا انسانی مینامند و خود را که به ابزار قدرتا دست یافته اند برتر میدانند و در کنار آنها قرار گرفتن میتوان بدست آورد.هر کشوری مثلا کشور ما هم بخواهد خلاف جریان شنا کند محکوم به تحمل تبلیغات منفی و تهاجمات گوناگون است.تا هنگامی که تسلیم شود.در کشورهای دیگری هم که توانایی مقابله ندارند و ثروتی هم ندارند برای معامله با آنها تنها به گسترش فساد و جامعه ای ولنگار منجر شده است.مثلا در بسیاری از کشورها نه تنها دینی به اون شکل ندارند که وضع اسفبار اجتماعی هم دارند و جزو کشورهای جهان اول به قول خودشان نیستند. سوالم دقیقا این است که خدا چرا کاری نمیکند؟ چرا مقابل این ایده و تفکر که دنیا را دارد تسخیر میکند به مومنانش یاری نمیرساند؟ آیا این بیعدالتی نسبت به این مومنین نیست؟ وقتی داستانهای ادیان رو میخوانیم میبینیم خدا پیامبران زیادی با معجزه فرستاده تا مردم را از گمراهی نجات دهند.آیا خدا نمیتواند همچون گذشتگان کاری بزرگ و خارق العاده در دنیا مقابل منکرانش انجام دهد تا هم مومنانش را یاری کند و هم نشان دهد دنیا بی حساب و کتاب نیست؟ تا مومنان بتوانند جلوی فکر و ایده بیخدایی و بیدینی که هم قدرت و ثروت و علم و تکنولوژی و رسانه را دارند ایستادگی کنند؟ شاید وقتی این مطلب را مینویسم عده دیگری هم تسلیم این فکر و ایده شده باشند که همه چیز همین دنیاست.دین و اخلاق و وجدان و خدا همه توهماتی است که انسان مدرن آنرا حاصل کارکرد مغز و اندیشه انسانها میداند که برای زندگی بهتر اینها را باید گذاشت کنار و آنها را زمینی دید.کسی که از زندگی اش استفاده نکند و لذت نبرد بازنده است.لطفا اگر کسی میتواند جواب بدهد که خدا چرا کاری نمیکند؟ فکر میکنم این همه سال فاصله خیلی زیاد باشد و انسانهای زیادی آمده اند و مرده اند و خدایی که وعده جهنم داده به منکران و گناهکاران جهنمی شده اند.در حالیکه اگر یاری خدا به مومنان بود آنها هم تسلیم نمیشدند و یا به منکران خدا یاری نمیرساندند و آنها را تقویت نمیکردند.

درمانی که ذاتا درد آور و زجر آور است

سلام.به نظر می رسه توسط بعضی از سخنرانان و تریبون به دست ها و بالامنبری ها، اینطور القا میشه و اینطور برداشت میشه که اصولا، درمان(درمان های روحی نه لزوما مادی و این دنیایی و خاکی، مثلا یکی متکبره، یکی حسوده) از یک جایی به بعد که بالا میزنه باید و ذاتا همراه باید بشه با درد و زجر و مثلا مثال زده میشه مثلا طرف سرطان داره، برای درمانش، داروها و ابزاری استفاده میشه که شخص بیمار کلی غصه و درد می می کشه تا خوب بشه.تا درمان بشه....علاوه بر دمان، حتی پیشگیری از یک سری از امراض هم گفته میشه که از یک جایی و در مواردی باید همراه باشه با درد.با زجر.مثلا یک کودک مثال زده میشه.می خواد دستشو بزنه به آتیش.خوب بهش می گیم نزن و پیشگیری می کنیم که این بچه خودشو نسوزونه.ولی بچه هی می خواد دست بزنه.بعد یک تیکه زغال کوچولو می اندازیم دستش که این بچه حساب کار دستش بیاد.بچه درد شدیدی حس می کنه ولی دیگه نمی گه من آتیش آتیش می خوام که کل بدنش بسوزونه.یعنی برای پیشگیری هم درد دادیم و درد لازمه...
خلاصه اینطور القا میشه که انگار، درد چیز خوبی هست در خیلی موارد.برای درمان یک سری امراض و خصایل شیطانی، و سیاه و تاریک، یا برای پیشگیری از مبتلا شدن به آنها، درد لازمه.درد بایده.درد واجبه.این واجبه سوال منه..یک باید که نبودش اجتناب ناپذیر...اما واقعا اینطوریه، همچین چیزی رو میشه اثبات کرد؟میشه اثبات کرد که اصولا درمان و پیشگیری از امراض، در خیلی موارد ذاتا باید همراه با درد باشند؟؟میشه پذیرفت که دکتری داریم، قادر مطلق. و برای درمان من نوعی، از لوازمی استفاده می کنه که درد آوره با اینکه عرض کردم که قادر و توانا کله.و در توجیه گفته بشه که کاری نمی شه کرد با این درد و زجر ها، چرا که درمان، در مواردی بسیاری، ذاتا درد آور هست و این درد اجنتاب ناپذیر هست، یعنی ذاتا با درد همراه هستند.(مثلا برای فهم بیشتر.درمان سرطان مثلا گفته بشه که بدون درد نمیشه، محاله، اصلا) و شخص دکتر با تمام قدرت و قادر کل بودنش هم نمی تواند بدون درد و زجر درمان گری کند همه جا؟هرچند قادر کل و توانای کل باشد؟این اثبات کردنی هست یا نه؟درون دینی سوال نمی کنم ها..آیا قرینه ای و شواهدی و دلیلی بر این عقیده و برداشت هست یا نه...

نزول بلا ، کفاره گناهان

انجمن: 

سلام
من شنیده ام هنگامی که مومنی گناهی انجام می دهد خداوند بلایی بر او نازل می کند تا کفاره گناهش شود و در همین دنیا پاک شود
حال سوال من این است که موقعی کفاره گناهان می باشد که خداوند این بلا را نازل کند ؟
سوال دیگر من این است موقعی کسی اشتباهی انجام میدهد و بلایی سر او می آید و مقصر خودمان هستیم
آیا این بلا را هم خداوند کفاره گناهان قرار می دهد یا خیر؟
آیا امکان دارد بلایی سر انسان بیاید که خودش مقصر باشد ولی خداوند اسباب را طوری تنظیم کند که این بلا سر او بیاید، شاید برگردد به سمت خدا؟

خدای فعال یا خدای تابع؟

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان محترم
امروز می خواستم در مورد یکی از خاطرات سربازی ام صحبت کنم. بنده درنیروی انتظامی یکی از شهرهای کشور این دوره را گذراندم. آن جا بیشتر کارم این بود که پرونده ها و متهمان را ازپاسگاه به دادسرا می بردم و کارهای قضایی را انجام می دادم. یک متهم داشتیم که بهدلیل اعتیاد شدیدی که داشت دزدی می کرد. به همه چیز اعتیاد داشت. حدودا 22 سال سنداشت. بنده چندین بار او را به دادسرا بردم تا نهایتا او را به زندان فرستادند .در این سن وضعیتش خیلی خراب شده بود. اهالی می گفتند کارش خیلی خراب شده و برای این که به مواد برسد دست به هر کاری حاضر است بزند.( به دلیل عفت کلام نمی توانمتوضیح دهم که چه کاری . خودتون حدس بزنید.) تا به حال در عمرم آدم حقیرتر از اوندیدم که البته بعدش در ادامه ی دوره ی سربازی دیدم . مبلغی که دزدیده بود سی هزارتومان بود . به مادر و برادرش (پدرش مرده بود) گفتیم که سی هزار تومان چیزی نیست ،بیاین پولش رو بدین رضایت بگیرید. مادرش می گفت من حاضرم سه میلیون هم بدم به شاکیولی اونا رضایت ندهند. ببینید کارش به کجا رسیده بود که مادرش این طور درباره اشرفتار می کرد. در همین رفت و آمدها ازش پرسیدم که چگونه معتاد شدی؟ گفت معلم کلاس پنجم دبستانمان اون موقع که پیشش درس می خواندیم بهم هروئین فروخت و من از هروئین شروع کردم.
من ابتدا باورم نشد و فکر کردم برای توجیه دروغ می گوید اما بعد ازمدتی که از اون ماجرا گذشت از چند نفر از اهالی معتمد روستا سوال کردم که اینچگونه معتاد شده . همه شون می گفتند که معلمش بهش داده . من برایم واضح شده بود که معلم بی شرفش بهش مواد داده بوده .
یک بار در حین رفت و آمد به شهر که بودیم به من گفت : (( می دونی خدا هیچ وقت به من نگاه نکرده)). خیلی دلم برایش سوخت. من هرچیبه این حرفش فکر کردم دیدم راست می گه. آدمی که از زمانی که فهمیده دنیا چه خبرهافتاده روی مواد. کارش به جایی رسیده که حتی برای مادرش هیچ ارزشی نداره. باهاش مثل حیوان برخورد می شه. دیگه نمی خوام درمورد اعتیاد و بدبختی هایی که برای بشرمیاره براتون صحبت کنم. فقط از این که او اراده داشته و می تونسته قبول نکنه یااراده داشته و می تونسته همون اول ترکش کنه صحبت نکنید که به سلامت عقل و روانتانشک می کنم. بچه ی 11 ساله اصلا نمی فهمه این بده اونم توی اون روستای دورافتاده.حال سوال من این است که رابطه ی خدا با این متهم چیست؟ آیا این بلاهایی که سرشاومده حقش بوده ؟ چرا خداوند شرایطی را فراهم نکرد تا این بچه در اون سن کم به اینوضع دچار نشه؟ آقا اگر بنده ای که در نیروی انتظامی خدمت کرده ام و هزارتا معتادجورواجور از نزدیک دیدم و عاقبت سیاهشون رو دیدم بیان جلوم مواد بگذارند و بگوینداستعمال کن و من استعمال کنم اون وقت هربلایی که سرم بیاد حقمه ولی بچه ی 11 سالهحقش نیست. سوال من اینه که چرا خدا برای اون بچه هیچ کار نکرد؟ این سوال در کلامما مطرح شده و جواب هایی به اون داده شده است (البته در مورد کودکان ناقصه بیشترگفته اند) مثلا این که 1- تقصیر خدا نیست تقصیر معلمه هست و اون معلمه باید اوندنیا جواب بده و خدا عوض تحقیرهایی که اون متهم شده عوضش را در آخرت می ده. ولیاین جواب بیشتر متناسب کودکان ناقص العقل است. (منظورم این است که اگر مخاطب راناقص العقل فرض کنید این جواب را می دهید.) چه کسی باورش می شود که خدا موجودی بهاین نازنینی مثل کودک خلق کنه ولی مواظبش نباشه تا اون به کثافت محض کشیده نشه؟خیلی باورش سخته. خدا برای این متهم ما چه برنامه ای داشته. برنامه اش این بوده کهاین بیاد توی این عالم و در 11 سالگی کثیف ترین کارها مجبور بشه که انجام بده وشروع کنه و وضعش به این جا برسه؟ یعنی این قدر عالم هرکی به هرکیه؟ 2- جواب دیگریکه می دهند این است که خداوند عالم را براساس قانون کلی اداره می کنه و در اینقانون کلی نمی توان انتظار معجزه داشت. قانون کلی عالم این بوده که به اون معلماختیار بده تا امتحانش کنه و از این جور چرت و پرت ها. اما چرا خدا قوانین عالم راطوری تنظیم کرده که بعضی ها له بشوند؟ به طورکلی می خواهم یک سوال بپرسم. آیاموجودی به نام خداوندی که مبدا و معاد همه چیز هست و در این عالم فعالانه عمل میکند داریم؟ تاکید من روی کلمه ی فعالانه است. یا این که خدا یک گوشه نشسته و ساعترا کوک کرده و خودش معلوم نیست کجاست؟ یا این که منظور از خدا همون نظام علی ومعلولی عالم هست. به نظر من آخرین مورد بهترین جواب هست. موجودی به نام خدا نداریمیا اگر داریم کاری از دستش بر نمی آید و ما باید قوانین عالم را بشناسیم و نظامعلی و معلولی عالم را بشناسیم تا به آن سوار شویم . هیچ دلیلی برای اخلاق نداریم.مهمترین قانون نظام علی و معلولی این است که هرکس که قدرت بیشتری داشت اون بهره یبیشتری می بره. ما باید قدرت کسب کنیم. یا قدرت به دست می آوریم و له می کنیم و یامثل این متهم خودمان یا کودکانمان له می شویم. چرا هی به اون طرف نگاه می کنیم ومی گوییم خدا جبران می کنه. بابا خدا اگر می توانست جبران کنه که کاری می کرد کهاو به این وضع نیفته. خنده دار است اگر بگوییم که خدا خواست ولی او نخواست. حالاجواب بدهید که نظام علی و معلولی بالاتر است یا خدا؟ قبول دارید که خیلی ها جراتنداشته اند که بگویند خدا همان نظام علی و معلولی عالم است. اگر این فرض را قبولکنیم باید برای چه کسی نماز بخوانیم؟ برای نظام علی و معلولی خشک که به کودکی رحمنمی کند نماز بخوانیم؟ اخلاق چه زیر بنایی خواهد داشت؟ چه دلیلی دارد که اصولاخلاقی از قبیل پرهیز از دروغ و... را به کار ببریم. آیا می توانیم قبول کنیم کهدر این دنیا به دلیل ظرفیت پایین این دنیا خداوند نمی تواند علیه نظام علی ومعلولی کاری بکند و در آن دنیا می تواند؟ بنابراین چه توجیهی دارد که پشتمان راگرم بدانیم به خدا؟ حداقل در این دنیا نظام علی و معلولی است که کار می کند و خدابیکار است؟ بنابراین سخنانی از این قبیل که پشتت گرم باشه ، خدا می رسونه ، توکلکن به خدا ، دعا کن ، اینا کشکه . مثلا می گویند ای جوانان چرا ازدواج نمی کنید؟امام صادق فرموده اند ((هرکس که از ترس فقرازدواج نکند از ما نیست چرا که خداوند در قرآن فرموده است که اگر فقیر باشیدخداوند بعد از ازدواج شما را بی نیاز خواهد کرد.))

پیش فرض در این جا این است که یک خدایی هست که بر این جهان حکمفرما است و فعالانه عمل می کند و خبر الهی این استکه اون کسی که حاکم این جهان است گفته تو ازدواج کن و بقیه اش با من. حالا اگه من پیش امام صادق بودم می گفتم که خدا نتوانست به اون بچه 11 ساله کمک کند و حالاچگونه به من کمک می کند. بنابراین شما در محاسبات آینده تان نباید روی خدا حسابکنید چرا که چیزی به نام امداد الهی نمی توان متصور شد. چون بلافاصله بعد از اینکه امداد الهی را متصور شدیم اون وقت باید ببینیم که خدایی که می تواند به یک جوانکمک کند تا بعد از ازدواجش مشکلاتش حل شود چگونه کاری نکرد که بچه ای 11 ساله بهاون وضع وخیم نیفتد.

ما یا باید خدای فعال را قبول کنیم که خدای فعال با مورد متهمما نمی خواند و یا باید خدای اسیر نظام علی و معلولی را قبول کنیم و اون وقت بایدبه تخالف با امام صادق بپردازیم و بگوییم که عاقلانه نیست که آدم از شماباشد.

به راستی آیا جوانی که کار مناسبیندارد و نه خانه و زندگی درستی دارد باید به خاطر حرف امام صادق و یا آیه ی قرآنبرود خواستگاری. می دانید چرا هیچ کس به خاطر حرف خدا و حرف امام صادق نمی رودخواستگاری و هیچ کس به این دلیل دخترش را نمی دهد . به این خاطر است که مردمچیزهایی مثل متهم بنده را زیاد دیده اند و نمی توانند خدایی فعال را قبول داشته باشندو خودشان هم نمی دانند که چرا این گونه اند و به همین خاطر پسره تا خانه و زندگی وماشینش تکمیل نشه نمی ره خواستگاری و پدره و مادره تا این ها تکمیل نشه دخترشون رونمی دهند زیرا اساسا خدایی فعال را قبول ندارند تا بتوانند بهش توکل کنند؟ توکل بهخدا با توجه به این نکته که نظام علی و معلولی بالاتر از خداست خیلی خنده داره .
این به معنای این است که برویم از یک سرباز صفر بخواهیم که کاری برای ما انجام دهدکه اختیاراتش در حد اختیارات یک سرهنگ است.