خدا، فعال ، نظام اسباب ،

خدای فعال یا خدای تابع؟

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان محترم
امروز می خواستم در مورد یکی از خاطرات سربازی ام صحبت کنم. بنده درنیروی انتظامی یکی از شهرهای کشور این دوره را گذراندم. آن جا بیشتر کارم این بود که پرونده ها و متهمان را ازپاسگاه به دادسرا می بردم و کارهای قضایی را انجام می دادم. یک متهم داشتیم که بهدلیل اعتیاد شدیدی که داشت دزدی می کرد. به همه چیز اعتیاد داشت. حدودا 22 سال سنداشت. بنده چندین بار او را به دادسرا بردم تا نهایتا او را به زندان فرستادند .در این سن وضعیتش خیلی خراب شده بود. اهالی می گفتند کارش خیلی خراب شده و برای این که به مواد برسد دست به هر کاری حاضر است بزند.( به دلیل عفت کلام نمی توانمتوضیح دهم که چه کاری . خودتون حدس بزنید.) تا به حال در عمرم آدم حقیرتر از اوندیدم که البته بعدش در ادامه ی دوره ی سربازی دیدم . مبلغی که دزدیده بود سی هزارتومان بود . به مادر و برادرش (پدرش مرده بود) گفتیم که سی هزار تومان چیزی نیست ،بیاین پولش رو بدین رضایت بگیرید. مادرش می گفت من حاضرم سه میلیون هم بدم به شاکیولی اونا رضایت ندهند. ببینید کارش به کجا رسیده بود که مادرش این طور درباره اشرفتار می کرد. در همین رفت و آمدها ازش پرسیدم که چگونه معتاد شدی؟ گفت معلم کلاس پنجم دبستانمان اون موقع که پیشش درس می خواندیم بهم هروئین فروخت و من از هروئین شروع کردم.
من ابتدا باورم نشد و فکر کردم برای توجیه دروغ می گوید اما بعد ازمدتی که از اون ماجرا گذشت از چند نفر از اهالی معتمد روستا سوال کردم که اینچگونه معتاد شده . همه شون می گفتند که معلمش بهش داده . من برایم واضح شده بود که معلم بی شرفش بهش مواد داده بوده .
یک بار در حین رفت و آمد به شهر که بودیم به من گفت : (( می دونی خدا هیچ وقت به من نگاه نکرده)). خیلی دلم برایش سوخت. من هرچیبه این حرفش فکر کردم دیدم راست می گه. آدمی که از زمانی که فهمیده دنیا چه خبرهافتاده روی مواد. کارش به جایی رسیده که حتی برای مادرش هیچ ارزشی نداره. باهاش مثل حیوان برخورد می شه. دیگه نمی خوام درمورد اعتیاد و بدبختی هایی که برای بشرمیاره براتون صحبت کنم. فقط از این که او اراده داشته و می تونسته قبول نکنه یااراده داشته و می تونسته همون اول ترکش کنه صحبت نکنید که به سلامت عقل و روانتانشک می کنم. بچه ی 11 ساله اصلا نمی فهمه این بده اونم توی اون روستای دورافتاده.حال سوال من این است که رابطه ی خدا با این متهم چیست؟ آیا این بلاهایی که سرشاومده حقش بوده ؟ چرا خداوند شرایطی را فراهم نکرد تا این بچه در اون سن کم به اینوضع دچار نشه؟ آقا اگر بنده ای که در نیروی انتظامی خدمت کرده ام و هزارتا معتادجورواجور از نزدیک دیدم و عاقبت سیاهشون رو دیدم بیان جلوم مواد بگذارند و بگوینداستعمال کن و من استعمال کنم اون وقت هربلایی که سرم بیاد حقمه ولی بچه ی 11 سالهحقش نیست. سوال من اینه که چرا خدا برای اون بچه هیچ کار نکرد؟ این سوال در کلامما مطرح شده و جواب هایی به اون داده شده است (البته در مورد کودکان ناقصه بیشترگفته اند) مثلا این که 1- تقصیر خدا نیست تقصیر معلمه هست و اون معلمه باید اوندنیا جواب بده و خدا عوض تحقیرهایی که اون متهم شده عوضش را در آخرت می ده. ولیاین جواب بیشتر متناسب کودکان ناقص العقل است. (منظورم این است که اگر مخاطب راناقص العقل فرض کنید این جواب را می دهید.) چه کسی باورش می شود که خدا موجودی بهاین نازنینی مثل کودک خلق کنه ولی مواظبش نباشه تا اون به کثافت محض کشیده نشه؟خیلی باورش سخته. خدا برای این متهم ما چه برنامه ای داشته. برنامه اش این بوده کهاین بیاد توی این عالم و در 11 سالگی کثیف ترین کارها مجبور بشه که انجام بده وشروع کنه و وضعش به این جا برسه؟ یعنی این قدر عالم هرکی به هرکیه؟ 2- جواب دیگریکه می دهند این است که خداوند عالم را براساس قانون کلی اداره می کنه و در اینقانون کلی نمی توان انتظار معجزه داشت. قانون کلی عالم این بوده که به اون معلماختیار بده تا امتحانش کنه و از این جور چرت و پرت ها. اما چرا خدا قوانین عالم راطوری تنظیم کرده که بعضی ها له بشوند؟ به طورکلی می خواهم یک سوال بپرسم. آیاموجودی به نام خداوندی که مبدا و معاد همه چیز هست و در این عالم فعالانه عمل میکند داریم؟ تاکید من روی کلمه ی فعالانه است. یا این که خدا یک گوشه نشسته و ساعترا کوک کرده و خودش معلوم نیست کجاست؟ یا این که منظور از خدا همون نظام علی ومعلولی عالم هست. به نظر من آخرین مورد بهترین جواب هست. موجودی به نام خدا نداریمیا اگر داریم کاری از دستش بر نمی آید و ما باید قوانین عالم را بشناسیم و نظامعلی و معلولی عالم را بشناسیم تا به آن سوار شویم . هیچ دلیلی برای اخلاق نداریم.مهمترین قانون نظام علی و معلولی این است که هرکس که قدرت بیشتری داشت اون بهره یبیشتری می بره. ما باید قدرت کسب کنیم. یا قدرت به دست می آوریم و له می کنیم و یامثل این متهم خودمان یا کودکانمان له می شویم. چرا هی به اون طرف نگاه می کنیم ومی گوییم خدا جبران می کنه. بابا خدا اگر می توانست جبران کنه که کاری می کرد کهاو به این وضع نیفته. خنده دار است اگر بگوییم که خدا خواست ولی او نخواست. حالاجواب بدهید که نظام علی و معلولی بالاتر است یا خدا؟ قبول دارید که خیلی ها جراتنداشته اند که بگویند خدا همان نظام علی و معلولی عالم است. اگر این فرض را قبولکنیم باید برای چه کسی نماز بخوانیم؟ برای نظام علی و معلولی خشک که به کودکی رحمنمی کند نماز بخوانیم؟ اخلاق چه زیر بنایی خواهد داشت؟ چه دلیلی دارد که اصولاخلاقی از قبیل پرهیز از دروغ و... را به کار ببریم. آیا می توانیم قبول کنیم کهدر این دنیا به دلیل ظرفیت پایین این دنیا خداوند نمی تواند علیه نظام علی ومعلولی کاری بکند و در آن دنیا می تواند؟ بنابراین چه توجیهی دارد که پشتمان راگرم بدانیم به خدا؟ حداقل در این دنیا نظام علی و معلولی است که کار می کند و خدابیکار است؟ بنابراین سخنانی از این قبیل که پشتت گرم باشه ، خدا می رسونه ، توکلکن به خدا ، دعا کن ، اینا کشکه . مثلا می گویند ای جوانان چرا ازدواج نمی کنید؟امام صادق فرموده اند ((هرکس که از ترس فقرازدواج نکند از ما نیست چرا که خداوند در قرآن فرموده است که اگر فقیر باشیدخداوند بعد از ازدواج شما را بی نیاز خواهد کرد.))

پیش فرض در این جا این است که یک خدایی هست که بر این جهان حکمفرما است و فعالانه عمل می کند و خبر الهی این استکه اون کسی که حاکم این جهان است گفته تو ازدواج کن و بقیه اش با من. حالا اگه من پیش امام صادق بودم می گفتم که خدا نتوانست به اون بچه 11 ساله کمک کند و حالاچگونه به من کمک می کند. بنابراین شما در محاسبات آینده تان نباید روی خدا حسابکنید چرا که چیزی به نام امداد الهی نمی توان متصور شد. چون بلافاصله بعد از اینکه امداد الهی را متصور شدیم اون وقت باید ببینیم که خدایی که می تواند به یک جوانکمک کند تا بعد از ازدواجش مشکلاتش حل شود چگونه کاری نکرد که بچه ای 11 ساله بهاون وضع وخیم نیفتد.

ما یا باید خدای فعال را قبول کنیم که خدای فعال با مورد متهمما نمی خواند و یا باید خدای اسیر نظام علی و معلولی را قبول کنیم و اون وقت بایدبه تخالف با امام صادق بپردازیم و بگوییم که عاقلانه نیست که آدم از شماباشد.

به راستی آیا جوانی که کار مناسبیندارد و نه خانه و زندگی درستی دارد باید به خاطر حرف امام صادق و یا آیه ی قرآنبرود خواستگاری. می دانید چرا هیچ کس به خاطر حرف خدا و حرف امام صادق نمی رودخواستگاری و هیچ کس به این دلیل دخترش را نمی دهد . به این خاطر است که مردمچیزهایی مثل متهم بنده را زیاد دیده اند و نمی توانند خدایی فعال را قبول داشته باشندو خودشان هم نمی دانند که چرا این گونه اند و به همین خاطر پسره تا خانه و زندگی وماشینش تکمیل نشه نمی ره خواستگاری و پدره و مادره تا این ها تکمیل نشه دخترشون رونمی دهند زیرا اساسا خدایی فعال را قبول ندارند تا بتوانند بهش توکل کنند؟ توکل بهخدا با توجه به این نکته که نظام علی و معلولی بالاتر از خداست خیلی خنده داره .
این به معنای این است که برویم از یک سرباز صفر بخواهیم که کاری برای ما انجام دهدکه اختیاراتش در حد اختیارات یک سرهنگ است.