عدالت خدا

تفاوت دختر و پسر در روایات

سلام

قبلا شنیده بودم که شیر پسر خاصیتش بیشتر از شیریه که مادر به دخترش میده ولی سعی کردم زیاد جدی نگیرمش.. حرفی گفته بودن این بود برای پسر خاصیتش بیشتر برای دختر مقدارش... خب اگر اونجوریه که دستتون درد نکنه به دختر آب بدین دیگه..

اما الان این حدیث رو جدیدا شنیدم و واقعا نمیتونم درکش کنم..... واقعا علت اینکه ادرار پسر با یک بار تمیز میشه ودختر سه مرتبه چیه...
میگن عدالت خدا... این دیگه چجور عدالت خنده داریه .. حدیثی که الان مثلا امام علی دارن میگن یعنی عملا دختر از یک شیر که نجسه بزرگ میشه و پسر نه

جدا از همه اینا چون شیر پسر پاکه اون وقت ادرارش درجه نجس بودنش کمتر میشه؟؟؟؟؟؟؟ خیلی حرف بی ربط و مسخره ایه چون در واقع غذایی که ما ادم های بزگسال هم میخوریم پاکه... اصل داخل بدن انسانه
این تفاوتی که بین دختر و پسر گذاشتن یا تحریفه .. یا هم واقعا مسخرست و عدالت خدا هم همچین عدالت نیست خنده داره بگیم اینجا هم عدالته..

پیوست:حدثنا محمد بن الحسن بن احمد بن الوليد رضى الله عنه قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن ابراهيم بن هاشم، عن الحسين بن يزيد النوفلي، عن اسماعيل بن مسلم السكوني، عن جعفر بن محمد عن ابيه عليهما السلام ان عليا " ع " قال: لبن الجارية وبولها يغسل منه الثوب قبل ان تطعم لان لبنها يخرج من مثانة أمها ولبن الغلام لا يغسل منه الثوب ولابوله قبل ان يطعم، لان لبن الغلام يخرج من المنكبين والعضدين.
(علل الشرایع ج1 ص 294 __ تهذیب الاحکام ج1 ص250 __وسایل الشیعه ج3 ص398 __ استبصار ج1 ص173 __ بحار الانوار ج70 ص 103 و116__ مستدرک الوسایل ج2 ص554 __ فقه الرضا ص95__ من لا یحضره الفقیه ج1 ص 68)

ترجمه حدیث: امام علی علیه اسلام فرمود: (( شیر دختر بچه و ادرار او قبل از اینکه غذا خور شود نجس است و لباس اگر بدان برخورد کرد باید شسته شود زیرا شیر او از مثانه ی مادر خارج می شود . اما شیر و ادرار پسر بچه چنین نیست و شستن لازم ندارد زیرا شیر پسربچه از بازو و شانه های مادر خارج می شود.))

زندگی اجتماعی و بازخواست تنهایی (۳)

سلام.

[SPOILER]

و او بر هر چه می‌کند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست می‌شوند.-۲۳ انبیا

[/SPOILER]

۱-چرا همیشه در تمام قوانین بشریت موجود ضعیف ( انسان ) بازخواست می شود ولی کسی که زور دارد آسوده است ؟

دلیل اینکه با توجه به اینکه به آینده جهل داریم باید انتخاب کنیم چیست؟ انتخاب کنیم و نشود آنچه که باید می شد و بازخواست شویم چه سودی دارد؟

۲- بر فرض مثال من می خواهم انتخاب کنم که دیگر زندگی نکنم و عقلم به این نتیجه رسیده ادامه روشن نیست و بازیچه ام چرا باید بازخواست شوم ؟
نیست بودن بهتر و لذت بخش تر از انتخاب کردن ها نیست ؟

کجاست این عدالتی که ازش حرف می زنید (پدر تقصیر کار)

انجمن: 

سلام به همه شما عزیزان
تازه عضو شدم امیدوارم بی مقدمه رفتن من سر اصل مطلب باعث ناراحتی اراشد انجمن نشه از همینجا اعلام می کنم که مخلص همتون هستم

همونطور که از نام عنوان هم پیداست مشکلی دارم که همینجا خدمت شما هم عرض می کنم چون دیگه تو این سن بیست و چهار دیگه به اخر خط رسیدم و حتی دین و ایمان هم تو این مورد واسم تاثیری نداره
هر چقد بدونید در مورد احادیث می دونم تقریبا و عواقب خود کشتن

امیدوارم که از این حرفای تکراری نزنید که خودکشی گناهه نمی دونم چیه و از این حرفا چندین سال به خاطر این حرفا صبر کردم حالا دیگه به نکته ای رسیدم که کاملا نا امید در لبه پرتگاه قرار گرفته ام همین الان هم که شما می بینید پست میدم چون عصبی بودم از خوردن دارو امتناع کردم و گفتم اینجا تاپیک بزنم تا در مورد اون عدالتی که خدا دارد در موردش بدونم
پس لطفا توجه کنید که من نیومدم بگم که می خوام خودکشی کنم یا نه حتی از این جمله بدم میاد ولی بعضی وقتا کنترل خودمو از دست میدم اون چیزی که تو این تاپیک دنبالشم عدالت خداوندی و امتحان یا سرنوشت یک انسان است که هم باعث نابودی دنیای مادی و هم دنیای اخرویش می شود

همانطور که می بینید من این تاپیک رو توی موضع افسردگی مطرح کردم ولی تنها مشکل افسردگی نیست با افسردگی شاید بتونه ادم یه جورایی کنار بیاد ولی در کنار افسردگی یه سری مشکلات دیگه ای هم هست که مطرح خواهم کرد نمونش هم اگر این افسردگی با کم رویی هم همراه بشه ببینید دیگه چی میشه یعنی نور الا نور میشه

اول بهتره بدونید از بچگی تا الان تو چه جوی بزرگ شدم و بعد توضیحات رو میدم
اولا که من اون روز تولدم رو همیشه لعنت می کنم که چشم به جهان گشودم
از همون اوایل گیر خانواده ای بسیار بد اخلاق افتاده بودم که یکسری خصوصیات زمین گیر دیگری در این خوانواده بود که باعث خورد شدن شخصیت من می شد
پدری که سالها مورد تحریم از هر لحاظ که فکرشو بکنی قرار می داد
تو خونه حبس شده بودیم جرئت بیرون رفتن نداشتیم و اگر هم می رفتیم تلفن بلافاصله زنگ می خورد و با بدترین لحن به خانه بازگردانده می شدیم
تحریم مالی تحریم فعالیت اجتماعی تحریم های عاطفی و علاوه بر این ها بدرفتاری با ما ، ما را توی همون خونه گوششه گیر کرده بود
همیشه اضطراب داشتیم یعنی روزی نبود که بتونیم بدون اضطراب سرمون رو راحت رو زمین بزاریم
گیر مردی خسیس و بد اخلاق و بی شعوری افتاده بودم که تنها از دید من خوی حیوانیت درش وجود داشت و هیچ جنبه مثبتی که به نفع فرزندانش باشد واقعا درش وجود نداشت
این تحریم ها باعث می شد که من از اجتماع فاصله بگیرم حتی زمانی که توی اجتماع حاضر می شدم مورد تسخیر و تمسخر سایرین به دلیل داشتن چنین پدری قرار می گرفتم همه دنبال عشق و حال بودند و من عین میخ که کوبیده باشن پیش پدر جرئت تکون خوردن نداشتم نمونش هم توی مهمونی ها توی مساجد و ... جالبش ینکه اگر از طرف یکی از فماویل مورد ضرب و شتم قرار می گرفتم ایشون هم عوض اینکه ببینه چی شده خودش بی دلیل بهش ملحق می شد و ادامه ماجرا...
از بچگی نه تفریح کردیم نه جرئت نه گفتن را داشتیم چون زور که باشد در بیشتر موارد زور کارساز می شود
در مقابل مادری داشتم که چه عرض کنم ، در واقع بسیار مظلوم
جو خانه طوری شده بود که مادر نه با پدر مخالفت می کرد نه چیزی می گفت با اینکه کتک زیاد می خورد و علاوه بر اون موقعی که سر کله همین که اسمش پدر است پیدا می شد می گفت حرف نزنید اومد
یعنی پدر یه جوری بود که ترجیح می دادیم پیشش حرف نزنیم
از هر جنبه که فکرشو بکنید ضرر کردیم هم درس خوندن هم روابط اجتماعی هم روابط اقتصادی که خبره هم باشی اگر این روابط اجتماعی درست نباشد به هیچ جایی نمی تونی برسی!
من بیشعور تا اینجا با این پدر خوی حیوانی که زندگیمان را فلج کرده بود کنار آمده بودم و تا اینکه شش ماه پیش کلا قطع رابطه کردم و حتی دیگه نمی خوام اسمشون رو بشنوم
اما توی قرآن گفته که حرفی بر پدر مادر خودتون نزنید... درست ولی من الان به خاطر نوع تربیت این فرد ... که اسمش پدر هست روزایی میشه که صد بار آرزوی مرگ می کنم
تکلیف ما چیست رفتن پیش این روانپزشک رفتن پیش اون روانشناس دیگه ابرویی برامون نذاشته
اما مشکل من چیست با توجه به اینکه همیشه در محیطی پر از اضطراب و استرس بزرگ شدم الان که از بند این موجودات رهانیده شدم از چندین سال پیش همین اضطراب و استرس همیشه با من بوده و هست و حتی این قضیه هم به محیط کارم هم کشیده شده و تقریبا همه چی دست به دست هم داده که من از همینجا یک ، به امتحان الهی شک کنم دو ، به عدالت الهی

موقعی که یه نفر ناشناخته به گوشیم زنگ میزنه می دونید به چه حالی دست پیدا می کنم ، تا خودمو راضی کنم جواب تلفن و بدم اگر قبلش قرص نخورده باشم باید قرص بخورم یکم اون اظطراب کم بشه بعد... حالا این بعد اون همه قرص خوردن هست که باز جرئتش رو ندارم البته جرئت که نه خودتون می دونید ادم به یه حالتی مثل تپش قلب و اظطراب دچار میشه که بعضی وقتا به حدیه که کلا ادم فلج میشه بعضی وقتا این اظطراب کمه ولی بعضی وقتا مخصوصا زمانی که یه ذره حالم بهتر میشه مثلا آدم میره گردش و ... بعدش به قدری حالم بد میشه که ساعتها در گیر این حال خودمم و باهاش به هیچ عنوان کنار نمیام و علاج کار را تنها در پایان دادن زندگی خودم میدانم
و همچنین توی قرآن گفته جایگاه پدر و مادر بالاست درست ولی هر کسی به اون جایگاه نمی رسه
چقد من ابروم بره سر این قضایا که فلانی ادم به درد بخوری نیست فلانی دیوانه هست فلانی عرضه نداره و ...
تکلیف من چیه؟
عدالتی که ازش حرف میزنید که خداوند با عدالت هست کجاست من نمی بینم
این حالات من تا آخر عمر با من هست در واقع عین ویروس ایدز که تا بیمار رو از بین نبره خودشم از بین نمیره بیماری روحی روانی بیماری اعصاب و روان به مراتب خیلی بدتر از ایناست
تا الانم که الانه بنده روابط اجتماعی خودم رو یکم بهتر کردم از خارج ایران رفتن و تا جاهایی که پر از اجتماع مردمی هست که لزوم بودن در آنجا نیاز به داشتن روابط اجتماعی بالایی هست رفتم ولی فایده نداشت که نداشت
در واقع به قول امام علی من از چیزی که ترسیدم خودم رو انداختم داخلش ولی درست نشدم در واقع ویروس از بچگی بوده تا آخر هم هست

کلا روابطم با با خواهر و برادر هم به هم ریخته خیلی چیزا رو علنی کردم حتی اونا هم می دونن که خودم در خطر هستم...
و اینکه بیشترین اسیب خورده خود منم
بدبختی اینه که یکمم خجالتی بودم
چه گناهی کردیم که اینجوری شدیم
حالا این مشکل که هست
نه می تونه آدم تو کارش پیشرفت کنه
نه می تونه ادامه تحصیل بده که به خاطر همین مشکل کلا قید ادامه تحصیل رو زدم
و نه تو خانواده نه تو فک و فامیل هم واسه ادم آبرو میمونه
و نه آدم می تونه ازدواج کنه و هدفی برا آیندش داشته باشه...
و...
از روانشاناس و روانپزشک صحبت نکنید که تنها پولمو هدر دادم و به جز چن داروی مضخرف چیزی عایدم نشد...
از عدالت خداوندی صحبت کنید
که انقدر دیگر التماسش کردم که اگر سنگ بود و به حرف می امد دلش به حالم شاید می سوخت...
و در مورد همچین پدر و مادرایی هم صحبت کنید که به همه خدمت کردند جز به فرزندانشون که انگار واسشون غریبه بودند که ت. قرآن در مورد پدر و مادر صحبت کرده و گفته احترام بگذارید
من الان دیگه با این همه رنجی که کشیدم سر اعتقادات هم شک دارم چه رسد به احترام این نوع گونه از پدر مادرها
و همینطور در مورد امتحان الهی که الان فک می کنم از وال تولد تا لحظه مرگ باید امتحان پس بدم خوب معلومه ادم خودشو از بین میبره این چه نوع عدالتی هست
خوب وقتی یه عده نفهمن این شرایط رو بوجود میارن تکلیف ما چیست چرا خدا راهی برای خروج از این حالت برامون نذاشته؟
تا کی باید مقاومت کنیم خوب مقاومت می کنیم ولی اخرش دیگه باز که خودمون رو از بین می بریم
کجاست عدالت خداوندی
به نظرم چنین افرادی مثل من بمیرن بهتر از وجودشون تو همین دنیایی هست که باهاش نمی تونن کنار بیان چون واقعا همه راهها بسته میشه
تازه از عدالت جهانی هم حرف میزنن
عدالت آن است که گردن همچین پدرایی رو بزنن
و من بیشتر گردن زده شده ام ، عذابی بدتر از این...

از اینکه وقت گذاشتین و خوندین هم واقعا ممنونم

یکی را می دهی صد ناز و نعمت... ؛ واقعا چرا؟!

انجمن: 

سلام خدمت همگی، امیدوارم حالتون خوب باشه. دچار حسادت شدم و نمیدونم چطور با این موضوع کنار بیام، اما سؤال معنوی واسم پیش اومده. من یک دخترم که هنوز ازدواج نکردم یعنی مورد خوبی پیش نیومده که بخوام روش حساب باز کنم. مشکلات زیادی هم تو زندگیم دارم که نمیخوام اصلا دربارش حرف بزنم..... مثلا مشکل مالی و .. و .. اگه بخوام بگم از چی حسادت میکنم شاید بنظرتون خنده دار بیاد یا بگین این چه آدمیه ولی واقعا دارم زجر میکشم. مثلا چت های عاشقانه دو نفر رو میبینم خیلی دلم میگیره و ناراحت میشم. مثلا وقتی میبینم یک پسر مجرد داره با یه زن مطلقه یا ... ازدواج میکنه خیلی زورم میاد و اکثرا کار به بی احترامی میکشه. مثلا دخترای دوست مامانمو میبینم که بیست سالشونه شوهر کردن زورم میاد . اصلاااا آدم بدی نیستم ولی ... نمیدونم اون دنیا خداوند چی میخواد بهم بگه که جبران تموم بغضای من باشه . اصلا شخصیت بدی ندارم ولی شدید حساس شدم. این ناراحتیمم همون حسادته چون خودم ندارمش، حس میکنم تموم دنیا حق عاطفی منو خوردن ............. خیلی دلگیرم ، ناامیدی یهویی کل وجودمو چند ساعت میگیره. دعا میکنم گاهی گریه میکنم اما کافیه با یک صحنه ی عاطفی روبرو شم تا فوران کنم.
چرا خداوند به بعضیا نعمتی رو نمیده یا خیلی دیر میده؟؟؟ چرا بعضیا شش تا شوهر میکنن یا زن میگیرن یا حتی بهترین زندگی و همسر رو دارن در حالی که کفرم میکنن اما یکی اصلا تا آخر عمرش مجرد میمونه با اینکه آدم خوبیم هست و تلاششو در حد خودش کرده؟! میدونین حسرت کشیدن باعث و بانی حسادته؟

کفران نعمتم نمیکنم از خدا هم بابت تموم نعمتا و محبتش تشکر میکنم اما خب یچیزایی آدم واقعا دلش میخواد خیلیم عجیب وغیر ممکن نیستن.

سکوت وحشتناک خدا در قبال حوادث جهان

انجمن: 

سلام

می دانید که ادیان از وجود خدای دانا توانا بر انجام هر چیز خیر خواه عادل و حق رحیم و رئوف و .. سخن میگویند که هیچ عیب و نقصی ندارد و به بهترین شکل جهان را اداره می کند.

اما آیا در عمل جهان به بهترین شکل اداره میشود؟
با مرور حوادث جهان در گذشته و حال تراژدی های مختلفی به چشم میاد.سال 1990 دوازده میلیون کودک به دلایل مختلف از بین رفتند.هر روز 25 هزار نفر در سرار دنیا از بین میروند.که بیشتر انها کدوکان بی گناه هستند.
براستی خدا چه مانعی در پیش رو می بیند که از این همه امار گرسنگی فقر جنایت جلوگیری نمیکند.
چگونه ادعا میشه خدا به بهترین نحو جهان را اداره میکند درحالیکه میلیونها انسان بیگناه بر اثر عوامل مختلف کشته میشوند؟
چرا خدا حد اقل به داد کودکان بیگناه نمیرسه؟
آیا کمک کردن خدا به این کودکان بهتره یا اینکه همین جوری نظاره گر حوادث جهان باشه و هیچ عکس العملی نشان نده؟
به نظر شما کدام یک بهتره؟
آیا خدا توانایی نجات مظلومان را ندارد؟ که با توجه به قادر مطلق بودنش خیر است.
آیا خیر بندگانش رو دوست ندارد؟ بازم جواب خیر است
آیا به احوال همه بندگان آگاه نیست که جواب خیر است.
آیا خدا دلش از دیدین این همه ظلم و جنایت و بدبختی بعضی انسانها ناراحت نیمشود؟که جوابش خیر است.
پس مشکل خدا در قبال این سکوت بیش از حد خودش چیه؟
ما وقتی به داستانهای دینی که در گذشته نگاه میکنیم اینقدر از خدا سکوت مطلق نمیدیدم .چه در زمان پیامبران چه در زمان ائمه و چه بعد از ائمه داستانها زیادی از جلوگیری خدا از ظلم بیش از حد جنایتکاران به افراد مظلوم و بیگناه بخصوص کودکان دیده میشه.
خب مگر الان چه فرقی کرده؟ مگر اینکه جواب دهید این داستانها افسانه ای بیش نیستند.

در این سایت سوالاتی مشابه سوال من مطرح شده ولی پاسخی در خورد دریافت نکردم.از کارشناس تقاضا میکنم نظر شخصی خود را پیرامون سوالات بالا مطرح کنند و از کپی کردن از جای دیگر بپرهیزند.

خدایی هم هست یا اینکه همه سر کاریم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
یه زمانی یکی ازم پرسید چقدر خدارو تو زندگیت قبول داری. من گفتم چیزی جز خدا نمی بینم. ولی دارم به این نتیجه می رسم که کور بودم. دیگه شک دارم حتی اگر وجود داشته باشه بتونم باورش کنم.

اگه الان دوباره ازم بپرسه بهش می گم باشه واسه خودت و امثال خودت. باشه واسه تو که توبه کردنو خوب بلدی هه

دین شده همش توجیه.از وقتی خودم شناختم از این خدا دفاع کردم و انواع انگارو به جون خریدم.
انواع فحش ها و برچسب ها. قشنگترینشون متعصب و افراطی و مسلمون جاهل و متوحش بود.
ولی اثری از این خدای به اصطلاح بزرگ ندیدم. حتی یک بار.
من شرایط خیلی برنامه هارو رو داشتم. ولی به خاطر وعده "مردان پاک از آن زنان پاک هستند و مردان ناپاک و خبیث از آن زنان ناپاک هستند." دنبالش نرفتم.
وعده ای که قراربود صادق باشه ولی آخرش توجیه از آب در اومد. همش حرف یه بار نشد راست باشه. نمی دونم خبر دارین که عربستان و اسرائیل قرآن تحریف شده چاپ و نشر می کنند. اون هم به زبان های مختلف. إنا نحن نزلنا الذكر وإنا له لحافظون. توجیه هش چی بود؟ هه!

یه چی منو خراب کرد. یه دختر چادری. دختری که خودشو قدیس معرفی کرد و آخرش زل زد توی چشما و گفت هر کسی اوایل جونیش عاشق می شه و تو عشقو عاشقی این چیزا پیش می یاد. دختری که شده بود زندگیم و من واسش نقش یه پل واسه رسیدن عقده هاش بودم.

آره اصلا شما راس می گی آدم بره زنا کنه و بعد توبه پاک می شه. از منم پاکتر.

فقط یه چی تو کت من نمی ره. چرا زنی بیوه نمی تونه عدم باکرگی شو کتمان کنه ولی یه دختر زناکار باید کتمان کنه؟ کسی که دنبال حرام الهی نرفته باید یه عمر بسوزه ولی یه فحاشه می تونه همچی رو کتمان کنه. جالبه که آیتولاهیون فتوا می دن که جایزه بره پردشو ترمیم کنه.یه بار یک کلیپ صوتی از یه ممبری شنیدم که می گفت:
آی پسرا وقتی می رین خاستگاری تور خدا بگین چه جونوری هستین...
بعد یه جا دیگه ازش پرسیدن که اگه دختری رابطه نامشروع داشته و الان خاستگار داره آیا باید به خاستگارش بگه. جالبه گفت نه اعتراف به گناه حرامه! از تعجب جوون مرگ نشی صلوات. هه

گناه امثال من چیه که اون همسر گیرش نمی یاد؟ این کجاش عدله؟
من از یه بنده هرزهش کمتر بودم؟

حالا اگر دنیای دیگه ای هم باشه چه فرقی می کنه آدم این دنیاش جهنم باشه یا اون دنیاش؟
خدا اگر وجود داری ازت خواستم نزاری سقوط کنم ولی گذاشتی. من تا پای خودکشی و قتل پیش رفتم ولی الان دیگه بخیالم. گور بابای هرچی حرف مفته.

فقط یه سوال شما مطمئنی می ری بهشت؟ تا حالا غیر حرف یه چشمه از این وعده ها دیدین که محقق بشه؟ تازه اگه راست بگن بهشتی باشه از کجا معلوم عدالت اون دنیا مثل این دنیا نباشه؟ یه هرزه رو ببرن بهشت چون توبه کرده مارو هم ببرن جهنم که چرا اعتراض کردیم. هه

مگه خدا عادل نیست؟ مگه می شه خدای عادل اکثریت بندهاشو ببره جهنم؟ مگه اکثریت آدم ها در طول تاریخ ملحد نبودن؟ تازه نصف بیشتر مومنام که فقط اسمشو دارن؟!! ینی شما باور کردین خدا واسه شما بهشتو ساخته؟

من که باور کردم مسلمانیسم همش توجیهه و امانیسم حقیقت محضه.


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

نقش خدا در ظلمی که یک ظالم انجام می دهد

انجمن: 

سلام...
یک شبهه ای داشتم....
یکی کودکی توسط آقای x زجر کش می شود با اشک و زاری و هزار آه و ناله، پس از مصیبت ها از دنیا می رود،آیا حق آن کودک در این دنیا ضایع شده و بی عدالتی صورت گرفته؟؟
اگر پاسخ بلی است...
پس خدا ظلمی انجام داده.چرا که....گفته می شود.... بی عدالتی را آقای x انجام داده و این دخلی به خدا ندارد، آن شخص بی عدالتی روا داشته و اوست که عادل نیست و نه خدا....
پاسخ اینکه:چه کسی آن شخص را آفریده و لوازم و وسایل و اختیار و آزادی را برای آن شخص فراهم نموده در حالی که می دانسته ظلمی صورت خواهد گرفت؟آیا پاسخ خدا نیست؟؟پس آیا خدا مقصر اولی نیست و در این بی عدالتی سهیم نیست؟مثل این است که من کودک و حیوانی را در یک قفس رها کنم، در حالی که متوجه هستم با همه تربیت ها و نصیحت ها که به آن شیر دارم، آن شیر به کودک حمله خواهد کرد و او را به وحشت خواهد انداخت... و در حالی که می توانستم، و اختیار داشتم که همچین صحنه ای را محیا نکنم(یعنی شیر و کودک را در قفس نگذارم)، بگویم من که مسئول به وحشت افتادن آن کودک نیستم و این به وحشت افتادن کودک هیچ دخل و ربط به من ندارد.....


ممنون به این شبهه پاسخ بدهید...

مکافات چشم زخم

انجمن: 

ضمن عرض سلام و خسته نباشید .

میخواستم بدونم اگر کسی به واسطه ی چشم زخم و حسادت دیگران ، زندگیش
نابود شده باشه ،آیا خدا جواب شخصی که حسادت کرده یا چشم زخم زده رو میده ؟

آیا بین این دو نفر عدالت رعایت میشه؟

انجمن: 

با سلام سوالی داشتم درباره عدالت خدا. دو نفر رو در نظر بگیرید اولی مسلمانی که تمام موارد ملزوم دین اسلام رو رعایت میکنه(که بعضا با سختی و رنج همراه هست) و دوم یک فرد مسیحی که بنا به جامعه امروز غربی خیلی از سختی های یک مسلمان رو نداره. بر اساس پیش فرض های دین اون فرد مسلمان میره بهشت اما برای مسیحی دو تا حالت در نظر میگیرم:

1- فرد مسیحی چون نماز نخونده شراب خورده و ... میره جهنم در اینصورت آیا عدالت خدا رعایت شده؟ خیر! چه تضمینی وجود داره اگر همون مسیحی در جامعه اسلامی به دنیا میومد مسلمان دو آتیشه نمیشد؟


2- فرد مسیحی چون شرایط جامعه اش طوری بوده که اسلام رو درست نفهمیده پس بنا بر اصلی که خدا هر اندازه به فرد داده ازش طلب میکنه میره بهشت! باز اینجا آیا عدالت رعایت میشه؟ خیر! چون اون فرد در دنیا سختی ها و رنج های مسلمان رو نمیکشه و میره بهشت ولی مسلمان با روزه گرفتن ها و نمازهای پنجگانه و ... که با مشقت همراه بوده میره بهشت؟!

نتیجه: فرد مسیحی چه بهشت بره چه جهنم عدالت خدا رعایت نمیشه! اگر بهشت بره در حق مسلمان ظلم میشه و اگر جهنم بره در حق خودش ظلم میشه!

ممنون میشم دوستان و اساتید محترم جواب بدن.

در عدالت خدا به تردید افتاده ام

انجمن: 

سلام و خسته نباشید به همه دوستان . چند سالیست هر روز بیشتر از قبل سوال های متفاوتی در ذهنم از خداوند و اسلام و پیامبر و امام و ... ایجاد شده... به دلیل اینکه در خانواده مثلا مذهبی بزرگ شدم به خودم یاد داده بودم که نباید خیلی داخل مسائل خداشناسی وارد بشوم و بر اساس روایاتی که شنیده بودم اینکه اگر کوچکترین تردیدی راجع به خدا پیدا کنید کلاً جزء کافران حساب میشوید و .. از این حرفا که بنده صبر کردم صبرکردم تا سن 26 رسیدمو انقدر بهم فشار اومد که ناخواسته متوجه شدم مرتکب یک گناه کبیره و شوومی شدم که از گفتنش معذورم ... چند شب است دارم توبه میکنم اما انقدر گناهم بزرگست که شاید به این راحتی ها پاک نشود به همین دلیل بعید بدونم روایات و احادیثی که راجع به تردید خداوند میباشند درست باشه... تصمیم گرفتم که یکی یکی از تردید ها و سوال هایم رو راجع به خداوند و امامان بدون هیچ ترسی در قسمت های مختلف این سایت زیبا از شما بزرگواران بپرسم تا انشالله کمکم کنید ...
اولیش رو میخواهم راجع به عدالت خداوند بپرسم :
- یکی نفر تعریف کلی از عدالت الهی کنه
- اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟ چرا آخر؟ درست اون فرد وقتی زنا انجام میدهد و بچه دار میشود گناه بزرگی انجام داده است و اون فرزند شوم است ( بر اساس روایات فرزند شیطان است یعنی یه جورایی بدی توی ذاتشونه) خوب اون فرزند یا بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟
بقیه سوالاتم راجع به عدالت خداوند رو بعد از جواب این سوالات میپرسم ... مرسی