عدل الهی

سوال در مورد دل شکستن (حکایت حاج رجبعلی خیاط)

انجمن: 

درود خدمت همه
تو کیمیای محبت اومده که قصابی به نزد مرحوم رجبعلی خیاط آمد و گفت: فرزندم در حال جان دادن است، برای سلامتیش دعا کنید.
ایشان مدتی سر به زیر انداخت و در آخر فرمود: گوساله ای را جلوی مادرش سر بریده ای، باید بچه ات جلوی چشمت بمیرد و دعا هم فایده ای ندارد!

سوال اینجاست؛ عدل الهی کجاست وقتی من پسر یه حرفی بزنم دل یکی راحت بشکنه و گریه کنه (قصدم شکستن دل نبوده)، ولی یکی به قصد دل شکستن یا نشکستن حرف (هایی) رو بزنه و من گذشت کنم، ناراحت بشم ولی گذشت کنم، بگم حالا یه حرفی زده. درصورتی که خیلی هم بلدم گریه کنم، راحت می تونم غصه بخورم و دلم بشکنه.

این مسئله واسم گنگه، نمی فهمم. بی زحمت اساتید واسم توضیح بدین.
ممنـــون.

چرا خداوند به هر کی میخواد میده و به هر کی نمیخواد نمیده؟

انجمن: 

با عرض سلام خدمته کارشناس محترم سایت ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...

ابتدا خاطره ای رو از دانشگاه براتون تعریف میکنم و بعد میرم سره اصل موضوع ...

اون زمانا که من دانشگاه تحصیل میکردم ( حدودا 6... 7 سال پیش ) ... اساتید دانشگاه خیلی ضعیف تدریس میکردند و امتحانی بسیار بسیار بسیار .... بسیار سخت میگرفتند ... حتی میتونم بگم اگر اون امتحان رو جلویه خودشون میزاشتن نمیتونستند از پسش بر بیان ... به هر حال ما اون امتحان رو میدادیم و میرفتیم خونه .

بعد از اینکه امتحان رو میدادیم ... همه با 5 و 4 و 8 و 9 میوفتادند ... مثلا من خاطرم هست که امتحان فیزیک 2 از یک کلاس 30 نفره دانشگاه آزاد تنها 8 نفر قبول شده بودند و حدود 22 نفر افتاده بودند ... بعد از اینکه امتحان تموم میشد ... میرفتیم پیش استاد ...

بعضی ها گریه میکردند ...
بعضی ها گوشه چشم نازک میکردند ...
بعضی ها برای استاد نامه مینوشتن ...
و بعضی ها هم ... خوب نمیتونم بگم ...

حتی استادی داشتیم که یک وب سایت درست کرده بود ... و در درونش یه لینک گذاشته بود با عنوان " نامه به استاد " اون هم با فونت نارنجی و قرمز ... رنگی متفاوت با تمام نوشته های سایت . خوب این دوران تموم شد ...

چند وقت پیش من در درون سایت موضوعی رو با عنوان :

آیا مقام "برتری داشتن" در نزد خداوند با مقام "گرامی تر بودن" متفاوت است ؟؟؟

و عنوان کردم اگر من در درون این دنیا خیلی عبادت کنم ... خیلی نماز بخونم ... صبح تا شب تسبیح بفرستم و راز و نیاز کنم و دعا کنم و خودم رو بکشم آیا میتونم امید داشته باشم که در رتبه ای بالاتر نسبت به شخصی که چنین کارهایی رو انجام نمیده قرار بگیرم ... یا اینکه ممکن هست خداوند کسی رو بیشتر از من دوست داشته باشه و به اون بی حساب بذل و بخشش کنه ...

عنوان کرده بودم که خداوند فرموده : { همانا کسانی نزد من گرامیتر هستند که متقی تر هستند } و من پرسیده بودم آیا این مساله به گرامیتر بودن ختم میشود یا اینکه خداوند به چنین اشخاصی رتبه بالاتری هم اعطا میکند ...

به عنوان مثال ممکن هست در درون همین دنیا یک شخص مومن در نزد خداوندگرامیتر باشه ولی لزوما در رتبه بالاتری نسبت به یک کافر قرار نداره ...

و کارشناس محترم سایت تقریبا به من چنین جوابی رو دادند { مومن بغیر از اینکه در نزد خداوند گرامیتر هستش ... رتبه اش نیز در آن دنیا بالاتر خواهد بود ... اما خداوند ممکن هست از فضل خودش به هر کی میخواد بده و از فضل خودش به هر کی که میخواد نده }

خوب سوال من این هستش که ...

ما داریم در درون دنیایی زندگی میکنیم که طبق قواعد خداوند اگر موزیک گوش بدی تو اون دنیا در درون گوشات سرب داغ میریزن ... اگر شوهرت ازت تمکین بخواد و تو این کار رو نکنی اون دنیا از پستانهات آویززونت میکنن ... و اگر فلان کار یا بهمان کار رو بکنی ... آتش درست میکنن و با آتش سرخت میکنن ... ( همون امتحان سخته )

بعدش خدا میگه به هر کی میخوام میدم و به هر کی نمیخوام نمیدم ...

خوب به نظره شما این عدالته !!! به نظره شما فرق این خدا با اون استاد دانشگاهه چیه ؟؟؟

خدواند یه امتحان خیلی خیلی سخت بگیره ... همه با 4 و 2 و 8 و 9 بیوفتند ... بعدش ادای استاد مهربون رو در بیاره و بیاد بگه ... ازت خوشم میاد و از فضل خودم بهت میدم ... و به دیگری بگه ازت خوشم نمیاد و از فضل خودم بهت نمیدم ...

خوب این که دوباره میشه همین دنیا ...

مگه این دنیا به غیر از اینه که خدا به هر کی خواسته بی حساب داده و به هر کی نخواسته بی حساب نداده ... پس اگر من بیام و خودم رو بکشم ... در نهایت خدا میگه باریکلا دختر خوب ... وظایفت رو انجام دادی ...

و ممکن هست کسی دیگر هیچ کدوم از این کارها رو نکنه و خداوند از فضل خودش بهش بده ...

خوب این چه فرقی با این دنیا داره ...

من چرا باید نماز بخونم ... چرا باید کاره خوب بکنم ؟؟؟

اصلا چرا کسی که تقوی کمتری به خرج داده مشمول فضل خدا قرار میگیره و ممکن هست رتبه اش بالاتر از کسی قرار بگیره که تقوی کمتری به خرج داده ؟؟؟

چی بوده قضیه !!!

چنین آدمهایی جنسشون بهتر بوده ... خاکشون مرغوب تر بوده ...

خداوند زن و مرد را آفرید؛ اما چرا و به چه دلیل دو جنسه ها را آفرید؟

انجمن: 


مگر نه این است که خدا خلق میکند و بعد از خلق کردن هدایت می کند؟؟؟
زن و مرد درست..... دوجنسه بدبخت به کدام گناه این چنینه و به کدام سو باید مسیر هدایت زندگیش منجر بشه.....
من خودم جواب خاصی ندیدم ولی در کتابی خوندم که خدا برای امتحان بندگان امتحاناتی رو می ذاره که حتی فکرشم نمیشه کرد مثلا خداست که درد رو برای ما قرار داد مثلا دو ملک مقرب رو شکل انسان در میاره که در مقابل چشم ما همدیگر رو به قتل برسانن خدا عکس العمل ما رو ببینه وگرنه اونها اصلا در باطن قضییه نه دردی کشیدن و نه مردن یه جور فیلم بازی کردن برا امتحان بنده ی خداست...حالا نظر خودم اینه که دو جنسه ها هم همین گونه باشند چون در صد خیلی کمی از انسان ها دو جنسه اند و یا معلول و دیوانه و....

اگه جواب بهتری دارید بفرمایید

در عدالت خدا به تردید افتاده ام

انجمن: 

سلام و خسته نباشید به همه دوستان . چند سالیست هر روز بیشتر از قبل سوال های متفاوتی در ذهنم از خداوند و اسلام و پیامبر و امام و ... ایجاد شده... به دلیل اینکه در خانواده مثلا مذهبی بزرگ شدم به خودم یاد داده بودم که نباید خیلی داخل مسائل خداشناسی وارد بشوم و بر اساس روایاتی که شنیده بودم اینکه اگر کوچکترین تردیدی راجع به خدا پیدا کنید کلاً جزء کافران حساب میشوید و .. از این حرفا که بنده صبر کردم صبرکردم تا سن 26 رسیدمو انقدر بهم فشار اومد که ناخواسته متوجه شدم مرتکب یک گناه کبیره و شوومی شدم که از گفتنش معذورم ... چند شب است دارم توبه میکنم اما انقدر گناهم بزرگست که شاید به این راحتی ها پاک نشود به همین دلیل بعید بدونم روایات و احادیثی که راجع به تردید خداوند میباشند درست باشه... تصمیم گرفتم که یکی یکی از تردید ها و سوال هایم رو راجع به خداوند و امامان بدون هیچ ترسی در قسمت های مختلف این سایت زیبا از شما بزرگواران بپرسم تا انشالله کمکم کنید ...
اولیش رو میخواهم راجع به عدالت خداوند بپرسم :
- یکی نفر تعریف کلی از عدالت الهی کنه
- اگر خداوند عادل هست پس چرا به فرزندانی که به صورت حرام زاده به دنیا می ایند میگوید فرزندان شیطان ؟ چرا آخر؟ درست اون فرد وقتی زنا انجام میدهد و بچه دار میشود گناه بزرگی انجام داده است و اون فرزند شوم است ( بر اساس روایات فرزند شیطان است یعنی یه جورایی بدی توی ذاتشونه) خوب اون فرزند یا بچه چه گناهی دارد که حرام زاده است؟
بقیه سوالاتم راجع به عدالت خداوند رو بعد از جواب این سوالات میپرسم ... مرسی

درآمد حرام و غیر مشروع

انجمن: 

سلام علیکم
همانطور که در روایتها و اخبار آمده درآمد حرام و غیر مشروع تاثیرات ناگواری بر روی فرزندان و خانواده دارد.
سوال : مگر فرزندان که از طریقه درآمد پدر شان خبر ندارند و یا خوب از بد متوجه نمیشن ( طفل و صغیر هستند ) چه گناهی کرده اند که باید با پیشامد های بد و ناگوار روزگار سپری کنند ؟ ( مثل بیماریها – تصادفات – رنجهای روحی روانی...)
آیا این همان سرنوشت هست که میگویند : قبل از خلقت بشربهشتی یا جهنمی بودنشان در عالم بالا مشخص هست ، به این دنیا می آیند تا برایشان اثبات شود ؟

یک داستان و دید 4 شاعر مختلف به آن ( عدل الهی )

انجمن: 

با سلام ...
بعضی وقتا اطافمون رو میبینیم و فکر میکنیم دیگران از ما خوشبخت ترن ... فکر میکنیم اونا تو زندگی از ما موفق ترن ... و با خیالات خودمون شب و روز رو ادامه میدیم ... و به عدل خدا شک میکنیم ... در اینجا خواستم به بیان یه داستان بپردازم از دید 4 نفر . و ببینیم آدمای مختلف یه رویداد رو چه جوری میبینن ....

و اما داستان :
داستان پسرکی است که از دختری خوشش اومده و میخواد باهاش ازدواج کنه ولی ... برای اینکه عشق خودش رو به اون اثبات کنه ... میخواد چیزی بهش تقدیم کنه ( تو این داستان یه سیب هست ) ولی این آقا پسر توانایی تهیه سیب رو نداره بنابراین میره و از باغچه همسایه یه سیب رو میدوزده ... در همین حین ... باغبون باغچه میرسه و میبینه سیب رو دزدیده و دخترک از دست اون آقا پسر ناراحت میشه و میزاره میره و آقا پسر سالیان سال به این مساله فکر میکنه که چرا باغچه خونه خودشون سیب نداشته ...

و اما داستان از دید آقا پسر :

تو به من خنديدي و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه خانه ما سيب نداشت

------------------------------------------------------------------------
و اما داستان از دید دختر خانوم :

من به تو خنديدم
چون كه مي دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسايه سيب را دزديدي
پدرم از پي تو تند دويد
و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است
من به تو خنديدم
تا كه با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليك
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
دل من گفت: برو
چون نمي خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
حيرت و بغض تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

-----------------------------------------------------------------

و اما داستان از دید باغبان :

پسرک هیچ نگفت !
سیبی از ساخه فروچید و دوید !
پی او نتد دویدو تا دور !
به خیالم خواستم
حرمت باغچه ام را ز پسرک پس گیرم !
دخترم خدیدو
سیب را دندان زد !
پسرک ماتش زد !
سیب افتاد زمین !
پسرک هیچ نگفت !
غضب آلوده به او خیره شدم !
دخترم رفت و هنوز !
سالهاست که در ذهن من آرام آرام
یاد یک پرسش بی پاسخ میدهد آزارم ...
که چرا آن پسرک جرات اقرار نداشت !!!!

------------------------------------------------------------------

و اما مهمتر از همه از دید سیب :

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت







برچسب: 

شبهه عدالت از دید خالق یا مخلوق

تو این تفکرات به فکر خودم منطقی به شبهه ای به صورت زیر برخوردم که بازهم فعلا به پاسخی نرسیدم.
به نظر عدل باید 2 منظر داشته باشد
1- عدل از دیدگاه خداوند
2-عدل از دیدگاه انسان
از دیدگاه خالق هر مخلوق انسانی دارای شرایط روحانی و جسمانی خاص خود است که براساس آن عمل می کند و هر موجود انتهای کارش مشخص است پس ویژگی های خلقی متفاوت باعث نتیجه ی نهایی مختلف شده و این نشان می دهد از دید خالق عدالتی برای مخلوق نیست تفکر شما در این مورد چیست؟

2-از دید مخلوق خداوند طوری سیستم را متفکر ساخته و جهان را طوری بر او چشانده که او خود را مختار می بیند و اختیار را احساس می کند و او به نظر مخلوقانه ی خودش عقوبت را اختیار خود می داند و این نشان می دهد عدل از دیدگاه مخلوق قابل توجیح است.

لطفا کوتاه به خود سوال بپردازید نه حاشیه ها.
با تشکر از پاسخ دهندگان

پاسخ سؤالات شما؟؟ پیرامون تکلیف ظالمان و ستمگران در دستگاه عدل الهی؟؟

انجمن: 

با سلام به دوستان گلم:Gol::Gol::Gol:

ممکن است برای برخی این سؤال مطرح شود که تكلیف كساني كه در طول عمرشان از هیچ ظلم و ستمی به ضعیفان عالم دریغ نکرده و همیشه به حقوق دیگران تجاوز کرده اند، چگونه است که به حسب ظاهر زندگی راحت و آرامی داشته و چه بسا بدون سختي و مشقت مُرده اند؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت: اصولاً اين كه تصور شود ظالماني بوده‌اند كه تا دم مرگ زندگي خوب و راحت و احياناً جان دادن آساني داشته اند، تصور درستی نیست. زيرا خوب و راحت بودن زندگي، تنها به برخورداري بيشتر از امكانات دنيايي مانند ثروت، قدرت و شهرت و ... نيست. همان‌گونه كه عذاب‌هاي الهي منحصر در عذاب‌هاي مادّي و ملموس نيست.

از اینرو می بایست بین آسایش زندگی دنیا و آرامش روحی دنیا تفاوت قائل شد، فرضاً اگر شما را بین انتخاب آسایش و راحتی دنیا و یا آرامش روحی و روانی دنیا مخیر کنند شما کدامیک را انتخاب می کنید؟ آیا آسایش و راحتی سرتاسر دغدغه و ناآرامی را بر می گزینید یا آرامش روحی و روانی با حداقل برخورداری از مواهب و آسایش دنیا را انتخاب می کنید؟

قرآن كريم از زندگي کسانیکه صرفاً به آسایش دنیا دل خوش داشته اند، با تعبير «معيشة ضنكاً»يعني «روزگار تنگ»[1] ياد مي‌كند. يعني روزگار و زندگي‌اي كه در عطش سيري ناپذير آنها براي بدست آوردن هرچه بيشتر مسائل مادّي تباه مي‌شود، آنان همواره در زنداني از اندوه و اضطراب و ترس از وارد شدن آفت‌ها و ناملايمات و فرا رسيدن مرگ به سر مي‌برند و از شرّ حسودان و كيد دشمنان‌شان در اضطرابي كشنده دست و پا مي‌زنند و در نتيجه پيوسته در ميان آروزهاي برآورده نشده و ترس از فراق آنچه برآورده شده به سر مي‌برند.[2]

همچنين در همان لحظه‌اي كه ستمگري در لحظات پاياني زندگي ننگين و نكبت‌بارش بر بستري آرميده و ما گمان مي‌كنيم دارد به آساني جان مي‌دهد، چه بسا در چنان عذاب و فشار روحي و دروني دست و پا مي‌زند كه به وصف نمی آيد. لذا مبناي قضاوت و داوري ما دربارۀ حال افراد نبايد ظاهر زندگي و مرگ آنها باشد.

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی___________________________________________
[1] . طه/ 124.
[2] . ر.ك: طباطبايي، سيد محمّد حسين، تفسير الميزان، ترجمة سيد محمّد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ يازدهم، 1378ج 14، ص 315 ـ 314.