بسمه تعالی
در این تاپیک درسهائی در باب نافع ترین معارف أعنی معرفت نفس توسط کارشناسان انجمن اخلاق و عرفان خدمت مشتاقان کمال و سیر و سلوک تقدیم می گردد ،امید که مورد توجه حق تعالی قرار گیرد.
می خواستم بدونم را های تقویت ایمان و همچنین چطورخدا می شه امامان عاشق خدا می شن یعنی امام حسین در وسط جنگ نینوا باز به خورشید نگاه می کرد که نه کنه اذان بشه و کمی از اقامه ی نماز گذشته بشه آن ها چطور خدا رو واقعا معبود می دیدند در همه حال و هر زمان ؟
و در حال نماز خواندن چطور تمام حواسشان فقط و فقط خدا بوده و هیچ چیزی مانع بهم ریختن نمازشان نمی شد .
ولی ما ها مثل اینکه نماز نمی خوانیم اصلا بعضی وقت ها خود آدم به خودش میاد که چه می خواند برای چه می خواند ؟ آنقدر درگیر دنیا و زمانه شده ایم ! حتی در حال نماز خواندن هم به فکر آن ها هستیم !
ما ها عادت کرده ایم که عاشق چیزی باشیم که وجود دارد منظورم یک جسم باشد چطور می شود خدا رو در هنگاه گناه کردن به یادش بیوفتیم زندگیمان رو فقط و فقط خدایی کنیم مثل امامان و پیامبران ؟
با خدا حرف بزنیم که گویی خدا جلوی ما نشسته و ما داریم باهاش حرف می زینیم . وقعا خدا رو معبود خود ببینیم و از ستایش کردن به او هیچ گاه سیر نشویم .
با سلام و خسته نباشید
من ۱۷ سال سن دارم
سوال من این است که با توجه به نامه های برخی مراجع ها و قرآن و ... ما هم اکنون در اوایل عصر ظهور به سر میبریم حال من به عنوان یک پسر ۱۷ ساله چه کار هایی میتوانم برای این مسئله بکنم !؟ مثلا تبلیغ یا تشویق یا ...
سلام دوستان و همراهان،@};- یکی از جمله مسائل و موضوعاتی که در بحث "آسیب شناسی دینی" بسیار حائز اهمیت است، مسأله علل و عوامل انحراف، التقاط و کج اندیشی دینی است، بسیاری از کسانی که خواسته یا ناخواسته به ورطه و وادی انحراف و التقاط کشانیده می شوند و نیز بسیاری از کسانی که بدلیل تعصب نسبت به اشخاص و افراد، نمی توانند انحراف و التقاط فکری آنها را هضم و درک کنند و علیرغم تشکیک و تردید هنوز اعتقاد و اعتمادشان از منحرفین و کج اندیشان سلب نشده در مسیر تحقیق و مطالعاتشان، به این دسته علل و عوامل توجهی ندارند.
بر آن شدیم در زمانه ای که شبهه افکنان منحرف و کج اندیش به اسم روشنفکری دینی و تجددگرایی، نهایت تلاششان را برای انحراف افکار عمومی جامعه مصروف داشته اند برای تنویر افکار عمومی جامعه و سلامت ذهن و روح افراد، به این دسته علل و عوامل که بسیار در خط کشی و مرزبندی بین حق و باطل و پیشگیری از تمایل به خط انحرافی و التقاطی مؤثر است، در یک سلسله مباحث پیوسته با رعایت سیر منطقی بحث، بپردازیم.
از همه دوستان و همراهانی که با ساختار بحث آشنایی داشته و تمایل به مشارکت دارند تقاضا می کنیم با رعایت اختصار و موجز بودن مطالب پست ها،(ارسال مورد به مورد) و سنخیت داشتن مطالب ارسالی با عنوان بحث، دیگر همراهان را از تلاش و مجاهدت علمی خود برخوردار سازند.
لطفاً از طرح مباحث سیاسی و غیرمرتبط با عنوان تایپیک خودداری کنید. با تشکر@};-
سلام علیکم و رحمه الله
از معصومین نقل شده است که "ترک گناه واجب تر است از انجام واجبات!"
****************
از همان زمان که آدم ابوابشر (ع) تحت تاثیر وسوسه های شیطان قرار گرفت و بهشت برین را به سیبی (یا گندم ویا ...) بفروخت ...تا امروز و .....تا قیام حضرت مهدی (عج)...هر جا که انسان در برابر دستورات خدای سبحان طغیان و سرکشی می کند در واقع اسیر نفس و وسوسه های شیطانی شده است.اگر انسان شیطان شناس خوبی باشد,مسلما شکست نخواهد خورد.
در مبارزه ما دو ابزار داریم : 1- حمله 2- دفاع اگر دفاع ضعیف باشد, باخت حتمی است ولی اگر دفاع خوب باشد ولی حمله ضعیف باشد, حداکثر نبرد نه باخت هستیم!
اگر هم حمله و دفاع هردو خوب باشد که نور علی نور است.
ما در مبارزه, اگر حریف (دشمن) را خوب بشناسیم, میتونیم دست او را بخوانیم و همیشه یک برگ برنده داشته باشیم.
همیشه چه در مدرسه و چه در خانه و مسجد و .... همیشه صحبت از خداشناسی است چه علمی, چه فلسفی و چه از روی روایات و ...ولی کمتر به مبحث شیطان شناسی پرداخته می شود.
وقتی به زندگیها و یا حتی به تاریخ نگاه می کنم, می بینم که عموم مردم و از جمله خود من, چقدر در برابر شیطان ضعیف عمل کردیم, چه راحت گول شیطان را می خوریم!دقیقا مثل پینوکیو که مثل آب خوردن گول روباه مکار و گربه نره را میخوره, اون یه کارتونه و ما هم که از بیرون نگاه می کنیم به نظرمون از این خطر مبری هستیم...ولی وقتی به عموم جامعه نگاه میکینم...چه راحت مردم اسیر شیطان میشن! هر کسی به یک راه! یکی اسیر پول و ثروت میشه و ازش بت میسازه, دیگری اسیر شهوت و یکی پست و مقام و دیگری عیش و نوش و الواتی ...همه و همه داریم دین و آخرتمون را می بازیم ...مگر "مخلصین"....همه را شیطان داره اغوا میکنه!
تو همین سایت تاپیکهای زیادی در مورد معرفت نفس و خداشناسی و براهین اثبات خدا و ....زده شده ولی کمتر به شیطان شناسی پرداخته شده!
از همه بدتر اینکه اکثراً (متاسفانه حتی مسلمانان) حتی به اصل وجود شیاطین هم اعتقادی ندارند و بعضا با تعابیری مثل (شیطان وجود خارجی نداره و در واقع همون نفس انسانه و ...)برخورد می کنن...در حالیکه این مخالف نص صریح قرآن هست.شیطان وجود داره و شبانه روز با تمام قوا به قسمی که خورده پایبنده و داره همه انسانها را گمراه میکنه...(مگر بندگان مخلص را) ...و انصافا هم که خیلی خوب عمل کرده!هر دمی را غنیمت میشماره....به همه آدما و به تمام مکانها سر میزنه, هیچ جا و هیچ کسی را دست کم نمیگیره...از قمار خونه و فاحشه خونه گرفته تا مسجد و کلیسا و خانه ها و کوچه ها و دفتر ها و گوشیها و کامپیوتر و تاکسی و اداره و بازار و مدرسه و ....حاج آقا و حاج خانم و مدیر و رئیس و مرئوس و کارمند جزء و کارگر و بیکار و باسواد و بی سواد و نماز شب خون و بی نماز و مشروب خور و ....همه و همه و همه را مورد هجوم قرار میده ولی حالا این بین کیا جون سالم به در می برن؟...فقط مخلصین...و چه اندکند این مخلصین!
در این خصوص می خواستم ابتدا نظر کارشناس و کاربران را بدانم و اگر هم امکانش هست کارشناس محترم یک سلسله مباحث شیطان شناسی را آغاز کند.
با سلام
بخشی از معرف ما در عقاید مربوط به مسائل متواتر هست. بنده سوالی که دارم دردو بخشه:
اول نظر متکلمین شیعه در مورد تعریف و میزان یقینی بودن تواتر چیه؟ و تواتر معرفت با یقین منطقی میدهد یا یقین با روانشناختی؟
دوم اگر معرفت با یقین منطقی میدهد احتمال خطای به عنوان مثال کل راویان قرآن رو چطور توجیه میکنید؟ با توجه به حجم مطلب احتمال خطا دور از ذهن نیست. کلا وجود احتمال خطا در نقل ها رو تویجه میکنید؟
اگر قائل به یقین روانشناختی هستید خوب پس احتمال خطای کم وجود دارد در نقل روایات درسته این مسئله آیا یقین بودن عقاید مربوط به مسائل نقلی متواتر رو دچار ایراد نمیکنه؟
با تشکر
با سلام
بنده یک سوال دارم که ذهنم رو خیلی درگیر کرده چند تا مقدمه داره سوالم که من این مقدمات رو قبول دارم
اول شکی نیست لازم است در مسائل مربوط به عقاید انسان تحقیق کنه.
دوم شکی نیست که من در دنیا افرادی رو میبینم که این ها از نظر هوش و استعداد در علوم عقلی از من بسیار بهتر هستند.
سوم شکی نیست که من در دنیا افرادی را میبینم که اینها متخصص در علوم عقلی هستند و عمری مسیر فلسفه را طی کردند.
چهارم شکی نیست که اختلاف بسیار زیادی بین افراد متخصص در فلسفه و صاحبان ادیان وجود دارد و این اختلاف بسیار عمیقه.
پنجم شکی نیست که هر فردی با هر استعداد و توانایی در علوم عقلی و با هر سطح سوادی امکان خطا در نظراتش وجود دارد.
با توجه به مسائل بالا سوال من این هست که چطور انسان می تواند معرفت یقینی نسبت به افکار خود پیدا کند؟ به نظر من این امر ممکن نیست چون:
1- بنده توانایی درک عمق افکار فیلسوفان بزرگ و صاحبان ادیان رو ندارم. لذا قضاوت بین دیدگاه های فلسفی و دینی برای فردی معمولی مثل من ممکن نیست. به عنوان مثال بررسی افکار فیلسوفی مانند هگل و مقایسه آن با افکار ملاصدرا نیازمند درک صحیح حرف دو فیلسوف بوده که خودش نیازمند داشتن یک استعداد و توانایی بالا در زمینه های فلسفی هست که بنده این استعداد رو ندارم.
2- حتی با داشتن توانایی و استعداد، درک مسائل عمیق فلسفی و اعتقادی نیازمند صرف وقت فراوان هست مثلا یک فیلسوف یا یک روحانی از هر دینی سالیان درازی را صرف مطالعه متون علمی زیر نظر اساتید این علم میکند در حالی که برای بنده این میزان صرف وقت ممکن نیست زیرا مثل هر انسانی دارای شغل و حرفه هستم و نمیتونم بیش از یک حد معین مطالعه و تحقیق کنم.
برای درک بهتر سوالم یک مثال میزنم: در زمان فعلی یک عده از فیلسوفان قائل به وجود خدا و یک عده قائل به عدم وجود خدا هستند. کتاب های متعددی برای اثبات یا رد وجود خدا نوشته شده فردی مثل ابن سینا قائل به وجود خدا و فردی مثل هیوم قائل به عدم وجود خداست. فردی مثل من چطور می تواند بین نظرات این افراد قضاوت کند(با توجه به مطالب بالا)
نکته ای وجود داره اینه که من ناچارم روشی برای زندگی خودم انتخاب کنم این روش و منش من ریشه ای داره که یک ایدئولوژی خاص پشتش هست و این ایدئولوژی خاص هم ریشش یک نظام فلسفیه. من ناچارم راهی رو انتخاب کنم و ممکن در طول زندگیم چند بار این راه رو تغییر بدم(چون ممکنه به اشتباهم پی ببرم) پس من می تونم بگم ناچارم تحقیق کنم و به ی معرفت برسم منتهی یقینی برای معرفتم قائل نباشم بلکه بگم فعلا به این رسیدم و بهتر از این فعلا چیزی نمیفهمم و به درک خودم عمل کنم در واقع یک جوری عملگرا بشم. از طرفی با روش هایی مثل، مثال نقض و استفاده از بدیهیات بعضی تفکرات رو میتونم به طور کلی حذف کنم و کمی گزینه های جلوی روم کم بشه. مثلا رد افکاری مثل وهابیت، شیطان پرستی و بت پرستی حداقل فعلا کار چندان سختی به نظرم نیست.
منتهی در اسلام گویا نمیشه اینطور فکر کرد. مثلا یک مسلمان نمیتونه بگه من به وجود خدا ایمان دارم تا زمانی که پی ببرم خدا نیست. ی جوری خیلی مسخره میشه مثلا شما خدا رو عبادت کنی ولی یقین عقلیی نداشته باشی بلکه بگی فعلا به این رسیدم که خدا هست پس فعلا می پرستم. نمیشه آدم با کسی حرف بزنه که نمیدونه هست یا نیست به طور دقیق و یقینی.
سوالم همینه آیا معرفت یقینی طبق نظر اسلام ممکنه اگر هست پس پاسخ به مطالب بالا چیه؟ یک نکته هم اضافه کنم مراد از معرفت یقینی بدیهیات نیست مثل درک انسان نسبت به وجود خودش. بیشتر حرفم در مورد گزاره های فلسفی و دینیه مثلا اینکه گزاره که خدا هست. قرآن معجزه هست. عیسی پسر خداست و ...
با تشکر
در این تاپیک بر آنیم با استفاده از مبانی دقیق حکمی و عرفانی گامی در صراط معرفت انسان کامل برداریم.
امید که این سیر علمی ما را به حقیقت وجودی انسان کامل نزدیکتر سازد.
خدمت برادران و خواهران بزرگوار اسک دین عرض ادب و احترام دارم، با توجّه به اینکه اربعین حسینی نزدیک است بالطبع خیل عظیمی از مردم راهی کربلا خواهند شد تا عهد و پیمانی دوباره با حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام داشته باشند ... چه بهتر که این زیارت توأم با شناخت و معرفت باشد تا از عنایات خاصّه ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) بی نصیب نشویم ...
در روایات زیادی از معصومان (علیهم السلام) آمده است که:
«مَن زَار الحُسَین علیه السلام عارفَا بحَقِّه، غَفَرَ الله لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبّه وَ مَا تَأَخَّر» [1] هر کس امام حسین علیه السلام را با شناخت حقّ او زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد.
با مطالعه این روایت شریف پرسشی به ذهن انسان می رسد و آن اینکه:
«مغرفت ما تقدّم و ما تأخّر» چیست؟ مغفرت ما تقدّم به قرینه روایات [2] بخشیده شدن گناهان گذشته فرد میباشد اما مغفرت و بخشیدن گناهان آینده به چه معنی است آیا مغفرت به معنی مغفرت از گناه است؟
پاسخی که حقیر برای این پرسش از منابع اخذ کردم این است:
به قرینه آیات قرآن کریم که به مغفرت در بهشت اشاره فرموده اند [3] منظور از مغرفت «ماتأخّر» در این روایت شریف، مغفرتِ از گناه نیست زیرا گناهکار را در بهشت جایی نیست تا مغفرت، شامل حال او گردد.
بنابراین باید مغفرت در این آیات شریفه، معنای دیگری داشته باشد. ممکن است مراد، همان برداشته شدن حجاب های میان بنده و خداوند است که در این عالم و عالم آخرت، مانع از مشاهده جمال و جلال حقّ سبحانه بوده است.
به این ترتیب: هر کس سیدالشهدا علیه السلام را با شناخت مقام و منزلت ایشان (عارفا بحقّه) زیارت کند خداوند، نه تنها مغفرت خود را شامل حال گناهان گذشتهی آن زائر میکند و آثار آن ها را بر میدارد؛ بلکه مغفرتی را که در بهشت به بندگانش عطا مینماید، در این عالم به زائر آن حضرت عنایت میفرماید و در نتیجه، حجاب های میان او و پروردگار برداشته میشود و به قرب و وصل خدای سبحان نائل میگردد و حضرت حق را با دیدهی دل، مشاهده میکند.
شاهد بر این معنی روایات زیادی است که از معصومین علیهمالسلام رسیده است که برای نمونه به یکی روایت بسنده میشود:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
«انَّ اللهَ تَبَارک وَ تعالی یَتَجَلّی لِزُوّار الحُسَین عَلیه السَّلام قَبلَ اَهلِ العَرَفات و...» خداوند تبارک و تعالی برای زائران مزار امام حسین علیه السلام پیش از اهل عرفات تجلّی مینماید . [4]
برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: «فروغ شهادت آیت الله سعادت پرور»
پینوشت:
[1]. کامل الزیارات، ص138،باب54
[2]. «انَّّ الرَجُلَ لَیَخرُجُ الی قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام فَلَهُ اِذا خَرَجَ من اهلِهِ بِاوَّلِ خُطوَه مَغفِرَهُ ذُنُوبِه ...» هنگامی که شخص از بین خانواده اش، به سوی مزار امام حسین علیه السلام خارج شد، در برابر اولین قدم آمرزش گناهانش می باشد ...
[3]. «اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَريمٌ» (انفال/4) اینانند مؤمنان راستین که در حدّ ایمانشان درجاتى نزد پروردگارشان دارند و براى آنان آمرزش و رزقى نیکوست که در بهشت نصیبشان خواهد شد.
[4]. کامل الزیارات،ص 170،باب 70 روایت4