شیطان شناسی

خداشناسی مهم تر است یا شیطان شناسی؟

سلام علیکم و رحمه الله
از معصومین نقل شده است که "ترک گناه واجب تر است از انجام واجبات!"
****************
از همان زمان که آدم ابوابشر (ع) تحت تاثیر وسوسه های شیطان قرار گرفت و بهشت برین را به سیبی (یا گندم ویا ...) بفروخت ...تا امروز و .....تا قیام حضرت مهدی (عج)...هر جا که انسان در برابر دستورات خدای سبحان طغیان و سرکشی می کند در واقع اسیر نفس و وسوسه های شیطانی شده است.اگر انسان شیطان شناس خوبی باشد,مسلما شکست نخواهد خورد.
در مبارزه ما دو ابزار داریم : 1- حمله 2- دفاع
اگر دفاع ضعیف باشد, باخت حتمی است ولی اگر دفاع خوب باشد ولی حمله ضعیف باشد, حداکثر نبرد نه باخت هستیم!
اگر هم حمله و دفاع هردو خوب باشد که نور علی نور است.
ما در مبارزه, اگر حریف (دشمن) را خوب بشناسیم, میتونیم دست او را بخوانیم و همیشه یک برگ برنده داشته باشیم.
همیشه چه در مدرسه و چه در خانه و مسجد و .... همیشه صحبت از خداشناسی است چه علمی, چه فلسفی و چه از روی روایات و ...ولی کمتر به مبحث شیطان شناسی پرداخته می شود.
وقتی به زندگیها و یا حتی به تاریخ نگاه می کنم, می بینم که عموم مردم و از جمله خود من, چقدر در برابر شیطان ضعیف عمل کردیم, چه راحت گول شیطان را می خوریم!دقیقا مثل پینوکیو که مثل آب خوردن گول روباه مکار و گربه نره را میخوره, اون یه کارتونه و ما هم که از بیرون نگاه می کنیم به نظرمون از این خطر مبری هستیم...ولی وقتی به عموم جامعه نگاه میکینم...چه راحت مردم اسیر شیطان میشن! هر کسی به یک راه! یکی اسیر پول و ثروت میشه و ازش بت میسازه, دیگری اسیر شهوت و یکی پست و مقام و دیگری عیش و نوش و الواتی ...همه و همه داریم دین و آخرتمون را می بازیم ...مگر "مخلصین"....همه را شیطان داره اغوا میکنه!
تو همین سایت تاپیکهای زیادی در مورد معرفت نفس و خداشناسی و براهین اثبات خدا و ....زده شده ولی کمتر به شیطان شناسی پرداخته شده!
از همه بدتر اینکه اکثراً (متاسفانه حتی مسلمانان) حتی به اصل وجود شیاطین هم اعتقادی ندارند و بعضا با تعابیری مثل (شیطان وجود خارجی نداره و در واقع همون نفس انسانه و ...)برخورد می کنن...در حالیکه این مخالف نص صریح قرآن هست.شیطان وجود داره و شبانه روز با تمام قوا به قسمی که خورده پایبنده و داره همه انسانها را گمراه میکنه...(مگر بندگان مخلص را) ...و انصافا هم که خیلی خوب عمل کرده!هر دمی را غنیمت میشماره....به همه آدما و به تمام مکانها سر میزنه, هیچ جا و هیچ کسی را دست کم نمیگیره...از قمار خونه و فاحشه خونه گرفته تا مسجد و کلیسا و خانه ها و کوچه ها و دفتر ها و گوشیها و کامپیوتر و تاکسی و اداره و بازار و مدرسه و ....حاج آقا و حاج خانم و مدیر و رئیس و مرئوس و کارمند جزء و کارگر و بیکار و باسواد و بی سواد و نماز شب خون و بی نماز و مشروب خور و ....همه و همه و همه را مورد هجوم قرار میده ولی حالا این بین کیا جون سالم به در می برن؟...فقط مخلصین...و چه اندکند این مخلصین!
در این خصوص می خواستم ابتدا نظر کارشناس و کاربران را بدانم و اگر هم امکانش هست کارشناس محترم یک سلسله مباحث شیطان شناسی را آغاز کند.

آیا شیطان وجود دارد


بنام خدا و سلام

این روزا مطالبی زیادی در مورد شیطان طرح میشه ...زندگینامه شیطان ....چگونگی دوری از شیطان ....و خیلی عناوین دیگه. این موضوع برام خیلی عجیبه .اینکه چرا موجوداتی از این دست ( شیطان ، جن ، فرشته) که هیچ بنی بشری هیچگونه رد و اثری ازش نداره و بطور معمول هیچ نمودی در زندگی ما انسان ها ندارن این همه مورد توجه قرار می گیرن.
من اساسن وجود چنین موجودی را قبول ندارم...من فکر میکنم مقوله شیطان نه یک موجود حقیقی بلکه یک مفهوم انتزاعی است ..

لطف کنید کمک فکری بدید.این موضوع برام حل بشه...


ارادتمند.بهارتون سبز.نوروز پیروز:Gol:

شیطان شناسی--ویروسی به نام شیطان--

آیا تا به حال درباره خطرناکترین ویروس دنیا چیزی شنیده اید؟ آیا می دانید هوشمندترین ویروس دنیا چه نام دارد؟ از نحوه فعالیت این ویروس چقدر مطلعید؟

این روزها تا کسی سخن از"ویروس" به میان می آورد نا خود آگاه همه ذهنشان به سوی ویروسهای کامپیوتری و یا ویروسهای زیست شناسی معطوف می شود.

نمی گویم این ویروسها خطرناک نیستند و نباید آنها را شناخت، بلکه از هر ویروسی خواه مضر یا مفید، خطرناک یا بی خطر باید برحذر بود؟

اصل صحبت من این است که در دنیای پیرامون ما ویروس و ویروسهای دیگری هم وجود دارند که به هیچ روی نباید آنها را دست کم گرفت

چرا که یک آن غفلت ازآنها چه بسا داغ حسرتی ابدی بر دل انسان بگذارد. درست به همین دلیل، شناخت این موجودات موذی و خطرناک بیش از هر پدیده دیگری ضرورت دارد.

این ویروس دردسر ساز نیزگاه بر دوش یک فعل پسندیده دینی ودر لباس یک رفتار اخلاقی با ظاهری کاملا موجه می کوشد که به اهداف شوم و پلید خود دست یابد.

میان این ویروس و ویروسهای دیگری که تا کنون شناخته ایم البته وجوه اشتراک و اختلاف فراوانی است؛

ویروسهای کامپیوتری

به عنوان مثال:
- تحفه تکنولوژی و جزء لاینفک دست آوردهای زندگی امروزی در هزاره دوم هستند و رهایی از آنها بیشتر به یک رؤیا شباهت دارد تا واقعیت. همینطور ویروس مورد بحث ما نیز بخش حتمی و جدایی ناپذیر زندگی بشری در روی زمین است و رهایی از آن خیالی خام بیش نیست.

- همه ویروسها و از جمله ویروسی که منظور نظر ماست به هنگام حمله، یک سلسله علایم هشدار دهنده با خود به همراه دارند که پس از آگاهی از آنها می توان با به کار گرفتن آنتی ویروس مناسب، یک پوشش مناسب ایمنی در مقابل آنها ایجاد و از این طریق حمله آنها را دفع و خنثی نمود.

- هر یک از ویروسهای یادشده انواع و اقسامی دارند؛ ویروس مزبور نیز به دو نوع انسی و جنی تقسیم می شود.

- ویروسهای رایانه ای اسامی متعددی دارند

- ویروس مورد نظر ما نیز اسامی و اوصاف بسیاری دارد از جمله:

ابلیس (نام خاص وی)، شیطان( نام عام وی)، خنّاس، رجیم،

- ویروس‌های کامپیوتری معمولاً از قطعه نرم‌افزار كوچك تشكیل شده‌اند كه بر دوش یك برنامهء حقیقی حمل می‌شود و با الصاق در کنار هر برنامه ای می توانند دستورات تخریبی خاص خود را دنبال کنند.

این ویروس برخلاف ویروس های کامپیوتری که فقط دیتا و داده ها را از میان می برد، صرفاً در حوزه فکر و اندیشه اثر نمی گذارد بلکه، ذهن و زبان، روح و روان، قلب، وجدان، اخلاق و رفتار انسان را آلوده و آسیب پذیر می سازد.

این ویروس دردسر ساز نیز گاه بر دوش یک فعل پسندیده دینی و در لباس یک رفتار اخلاقی با ظاهری کاملاً موجه می کوشد که به اهداف شوم و پلید خود دست یابد.

- ویروسهایی از نوع نخست این قابلیت را دارند که می توانند به راحتی در شبکه ای وسیع تکثیر و توزیع شوند.

ساختار خلقت و ماهیت آفرینش ویروس یاد شده نیز این امکان را برای وی فراهم می سازد که از طریق زاد و ولد به تکثیر و تولید نسل خود بپردازد.

- هر دو می توانند باعث رشد و ترقی شوند.

ویروسهای دسته اول، با عملکرد مخرب خود عیوب سیستم عاملها را آشکارمی کند و برنامه نویسان با شناخت این نقاط ضعف می توانند سیستم عاملهای مترقی تری به دست دهند.

ویروسهای دسته دوم نیز وسیله ابتلا و آزمایش انسان‌انند كه با خواسته‏ها و دعوت‏هاى خود به سوی ‏شر و پلیدى، هویت وجودی آدمی را می نمایانند و انسانها را به سوی کمال سوق می دهند.

- گاه برای پاک کردن آلودگیهای ناشی از ویروسهای کامپیوتری چاره ای جز فرمت و یا نصب دوباره ویندوز وجود ندارد،

در مورد این ویروس ناشناخته نیز برای جبران صدمات و آلودگیهای ناشی از عملکرد پیدا و پنهان این موجود گاهی به یک پالایش جدی نیاز دارید و می یایست که با یک عزم جدی به تصفیه روح، روان، اندیشه و رفتارخود بپردازید.

ادامه دارد در پست بعد

شیطان شناسی--آیا شیطان از جنس فرشتگان بود؟--

مى دانیم فرشتگان پاك و معصومند، و قرآن هم به پاكى و عصمت آنها شهادت داده، آنجا كه مى گوید: بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ * لایَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ:

«آنها بندگان گرامى خدا هستند * در هیچ سخنى بر او پیشى نمى گیرند و فرمان هاى او را گردن مى نهند».(1)

اصولاً، از آنجا كه در جوهر آنها عقل است و نه شهوت، بنابراین كبر و غرور و خودخواهى، و به طور كلّى انگیزه هاى گناه در آنها وجود ندارد.

از طرفى استثناء «ابلیس» در آیات قرآن از جمع «ملائكه»، این تصور را به وجود مى آورد كه «ابلیس» از فرشتگان بوده، و با توجه به عصیان و سركشى او، این اشكال به نظر مى رسد كه: چگونه از فرشته اى این گناهان كبیره ممكن است سر بزند؟!

آیه 50 سوره «كهف» این مشكل را حل كرده، مى گوید: كانَ مِنَ الْجِنّ: «ابلیس از طائفه جنّ بود» آنها موجوداتى هستند از چشم ما پنهان، داراى عقل و شعور و خشم و شهوت.

و مى دانیم كلمه «جنّ» هر گاه در قرآن اطلاق شود، اشاره به همین گروه است ولى آن دسته از مفسران كه: معتقدند «ابلیس» از فرشتگان بوده، آیه فوق را به مفهوم لغوى آن تفسیر مى كنند،
و مى گویند: منظور از «كانَ مِنَ الْجِنّ» این است كه: ابلیس از نظر پنهان بود، همچون سایر فرشتگان، در حالى كه این معنى كاملاً خلاف ظاهر است.

از دلائل واضحى كه مدعاى ما را اثبات مى كند، این است كه: قرآن از یك سو، مى گوید: وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِج مِنْ نار: «جنّ را از شعله هاى مختلط آتش آفرید».(2)

و از سوى دیگر هنگامى كه ابلیس از سجده بر آدم سرپیچید، منطقش این بود: خَلَقْتَنِی مِنْ نار وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین: «مرا از آتش آفریدى و او را از خاك و آتش برتر از خاك است»(3).

از این گذشته، آیات قرآن براى ابلیس «ذریّه» (فرزندان) قائل شده است، در حالى كه فرشتگان ذریه ندارند.

مجموع آنچه گفته شد، به ضمیمه ساختمان جوهره فرشتگان، به خوبى گواهى مى دهد كه ابلیس هرگز فرشته نبوده، ولى از آنجا كه در صف آنها قرار داشت و آن قدر پرستش خدا كرده بود كه، به مقام فرشتگان مقرب خدا تكیه زده بود،

مشمول خطاب آنها در مسأله سجده بر آدم شده، و سرپیچى او به صورت یك استثناء در آیات قرآن، بیان گردیده، و در خطبه «قاصعه» نام «ملك» مجازاً بر او اطلاق شده است (دقت كنید).

در كتاب «عیون الاخبار» از امام على ابن موسى الرضا(ع) مى خوانیم:
«فرشتگان همگى معصومند و محفوظ از كفر و زشتى ها ـ به لطف پروردگارـ راوى حدیث مى گوید: به امام عرض كردم: مگر ابلیس فرشته نبود؟ فرمود: نه، او از جن بود،

آیا سخن خدا را نشنیده اى كه مى فرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لاِ دَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ كانَ مِنَ الْجِنّ». در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) نقل شده: یكى از یاران خاصش مى گوید: «از امام(ع) درباره ابلیس سؤال كردم كه آیا از فرشتگان بود؟

فرمود: نه از جن بود، اما همراه فرشتگان بود، آنچنان كه آنها فكر مى كردند از جنس آنان است (به خاطر عبادت و قربش نسبت بهپروردگار) ولى خدا مى دانست از آنها نیست، هنگامى كه فرمان سجود، صادر شد،آنچه مى دانیم تحقق یافت» (پرده ها كنار رفت و ماهیت ابلیس آشكارگردید).(4)

پی نوشت:
1 ـ انبیاء، آیات 26 و 27.
2 ـ رحمان، آیه 15.
3 ـ اعراف، آیه 12.
4.تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 506.