منزلت

مژده به زوّار اربعین ... ( اگر زیارتتان عارفا بحقه باشد ...)

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام علیکم

خدمت برادران و خواهران بزرگوار اسک دین عرض ادب و احترام دارم، با توجّه به اینکه اربعین حسینی نزدیک است بالطبع خیل عظیمی از مردم راهی کربلا خواهند شد تا عهد و پیمانی دوباره با حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام داشته باشند ... چه بهتر که این زیارت توأم با شناخت و معرفت باشد تا از عنایات خاصّه ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) بی نصیب نشویم ...

در روایات زیادی از معصومان (علیهم السلام) آمده است که:

«مَن زَار الحُسَین علیه السلام عارفَا بحَقِّه، غَفَرَ الله لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبّه وَ مَا تَأَخَّر» [1] هر کس امام حسین علیه السلام را با شناخت حقّ او زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد.

با مطالعه این روایت شریف پرسشی به ذهن انسان می رسد و آن اینکه:
«مغرفت ما تقدّم و ما تأخّر» چیست؟ مغفرت ما تقدّم به قرینه روایات [2] بخشیده شدن گناهان گذشته فرد می‌باشد اما مغفرت و بخشیدن گناهان آینده به چه معنی است آیا مغفرت به معنی مغفرت از گناه است؟

پاسخی که حقیر برای این پرسش از منابع اخذ کردم این است:
به قرینه آیات قرآن کریم که به مغفرت در بهشت اشاره فرموده اند [3] منظور از مغرفت «ماتأخّر» در این روایت شریف، مغفرتِ از گناه نیست زیرا گناهکار را در بهشت جایی نیست تا مغفرت، شامل حال او گردد.
بنابراین باید مغفرت در این آیات شریفه، معنای دیگری داشته باشد. ممکن است مراد، همان برداشته شدن حجاب های میان بنده و خداوند است که در این عالم و عالم آخرت، مانع از مشاهده جمال و جلال حقّ سبحانه بوده است.

به این ترتیب:
هر کس سید‌الشهدا علیه السلام را با شناخت مقام و منزلت ایشان (عارفا بحقّه) زیارت کند خداوند، نه تنها مغفرت خود را شامل حال گناهان گذشته‌ی آن زائر می‌کند و آثار آن ها را بر می‌دارد؛ بلکه مغفرتی را که در بهشت به بندگانش عطا می‌نماید، در این عالم به زائر آن حضرت عنایت می‌فرماید و در نتیجه، حجاب های میان او و پروردگار برداشته می‌شود و به قرب و وصل خدای سبحان نائل می‌گردد و حضرت حق را با دیده‌ی دل، مشاهده می‌کند.

شاهد بر این معنی روایات زیادی است که از معصومین علیهم‌السلام رسیده است که برای نمونه به یکی روایت بسنده می‌شود:

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:
«انَّ اللهَ تَبَارک وَ تعالی یَتَجَلّی لِزُوّار الحُسَین عَلیه السَّلام قَبلَ اَهلِ العَرَفات و...» خداوند تبارک و تعالی برای زائران مزار امام حسین علیه السلام پیش از اهل عرفات تجلّی می‌نماید . [4]

برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: «فروغ شهادت آیت الله سعادت پرور»

اگر بردران و خواهران اسک دینی پاسخ بهتری دارند تقاضا می‌کنم پاسخ را ارائه فرمایند ان شاء الله بهره‌مند خواهم شد.

پی‌نوشت:

[1]. کامل الزیارات، ص138،باب54
[2]. «انَّّ الرَجُلَ لَیَخرُجُ الی قَبرِ الحُسَینِ علیه السلام فَلَهُ اِذا خَرَجَ من اهلِهِ بِاوَّلِ خُطوَه مَغفِرَهُ ذُنُوبِه ...» هنگامی که شخص از بین خانواده اش، به سوی مزار امام حسین علیه السلام خارج شد، در برابر اولین قدم آمرزش گناهانش می باشد ...
[3]. «اُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَريمٌ» (انفال/4) اینانند مؤمنان راستین که در حدّ ایمانشان درجاتى نزد پروردگارشان دارند و براى آنان آمرزش و رزقى نیکوست که در بهشت نصیبشان خواهد شد.
[4]. کامل الزیارات،ص 170،باب 70 روایت4

منزلت شهادت و شهیدان در دین اسلام !

انجمن: 

منزلت شهادت و شهیدان در دین اسلام
به قلم دکتر احمد محمد بحر
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در سخنان مبارکی که ابو داوود آن را از ثوبان رضی الله عنه روایت کرده است، راز سستی و کاهلی را که امروزه امت اسلامی به آن دچار شده اند، تشریح کرده است. آن حضرت می فرماید: "زمانی فرا می رسد که ملتهای دیگر مانند گرسنگانی که به غذا حمله می برند بر شما هجوم آورند. فردی پرسید آیا آنگاه ما اندک هستیم؟ حضرت فرمودند: نه، آن روز تعداد شما بسیار است، اما شما مانند کف روی آب هستید و خداوند هیبت شما را از دل دشمنانتان برداشته و شما در آن زمان بسیار سست و تنبل هستید. پرسیده شد ای رسول خدا! سستی در چیست؟ ایشان فرمودند:"علاقه به دنیا و تنفر و کراهت از مرگ".
این همان درد مزمنی است که مسلمانان معاصر به آن مبتلا هستند. علاقه و عشق به دنیا انسان را بنده شهوات و هوا و هوسهای دنیایی می کند. تنفر و هراس از مرگ نیز موجب ذلت و خواری و حقارت دنیا و آخرت خواهد بود. لذا قرآن کریم نگرانی انسان را نسبت به روزی برطرف ساخته و در این کتاب مقدس تأکید شده است که روزی به دست خداوند است. خداوند متعال بر این مسأله سوگند یاد کرده است و می فرماید، "و فی السماء رزقکم و ما توعدون فو رب السماء و الأرض إنه لحق مثل ما تنطقون" (ذاریات/ 22){در آسمان روزی شماست و نیز چیزهایی که بدان وعد و وعید داده می شوید * به خدای آسمان و زمین سوگند که این حق است، درست همانگونه که شما سخن می گویید (و سخن گفتن کاملاً برایتان محسوس است و درباره آن شک و تردیدی ندارید)} خداوند متعال درباره مرگ نیز فرموده است که آن نیز در دست خود اوست"و لکل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لا یستأخرون ساعة و لا یستقدمون"(اعراف/34){هر گروهی دارای مدت زمانی (مشخص و معلوم) است و هنگامی که زمان (محدود) آنان به سر رسید، نه لحظه ای تأخیر خواهند کرد و نه لحظه ای بر آن پیشی می گیرند} خداوند متعال همچنین می فرماید:"قل لو کنتم فی بیوتکم لبرز الذین کتب علیهم القتل إلی مضاجعهم"(آل عمران/ 154){بگو، اگر در خانه های خود هم بودید،آنان که کشته شدن در سرنوشتشان بود، به قتلگاه خود می آمدند(و در مسلخ مرگ کشته می شدند)}. پس نه رفتن به جنگ مرگ را نزدیک می کند و نه فرار از جنگ، آن را به تأخیر می اندازد. در اینجا خوب است به یک نکته تاریخی در این باره اشاره گردد. خداوند متعال برای خالد بن ولید که از قهرمانان صدر اسلام بود شهادت در جبهه های نبرد حق علیه باطل را مقدر نکرده بود. خالد پس از سالها شرکت در جنگهای متعدد در بستر مرگ جان به جان آفرین تسلیم کرد. او پیش از مرگ گفت: به خدا قسم در هر وجب از بدنم جای ضربه شمشیر یا محل اصابت تیری وجود دارد، اما من هم مانند شتر می میرم، ولی بزدلان هرگز این را نمی فهمند! این همان چیزی است که علی بن ابی طالب را بر آن داشت که این شعر معروف را بسراید که،
أی یومی من الموت أفر یوم لا یقدر أو یوم قدر
یوم لا یقدر لا أحذره و من المقدور لا ینجو الحذر
(از کدام روز مرگ می توانم بگریزم آن روزی که مرگ در آن مقدر نشده یا آنکه مقدر شده است اگر مرگ در روزی مقدر نشده باشد من از آن باکی ندارم و هشیار هم نمی تواند از روزی که در آن مرگ برایش مقدر شده است، بگریزد.)
به همین دلیل، در دین مبین اسلام تأکید شده است که مرگ انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر و از خانه ای به خانه دیگر و از زندگیی به زندگی دیگر است. "الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیکم أحسن عملاً و هو العزیز الغفور" (ملک/2) {آن کسی که مرگ و زندگی را پدید آورده است تا شما را بیازماید کدامتان کارتان بهتر و نیکوتر خواهد بود. او چیره و توانا و آمرزگار و بخشاینده است} خداوند متعال هیچ نعمتی را از بندگانش نمی ستاند مگر آنکه نعمت بزرگ تری را به جای آن به آنها بدهد. "إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون * نحن أولیاؤکم فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة و لکم فیها ما تشتهی أنفسکم و لکم فیها ما تدعون * نزلاً من غفور رحیم"(فصلت/30- 32){کسانی که می گویند پروردگار ما خداست و سپس پابرجا و ماندگار می مانند، فرشتگان به پیش ایشان می آیند و بدانان مژده می دهند که نترسید و غمگین مباشید و شما را بشارت با به بهشتی که به شما وعده داده شده است* ما یاران و یاوران شما در زندگی دنیایی و در آخرت هستیم و در آخرت برای شما هر چه آرزو کنید هست. و هر چه بخواهید برایتان فراهم است* اینها به عنوان پذیرایی از سوی خداوند آمرزگار و مهربان است}
پس اگر سرنوشت مؤمنان در وقت مرگ این گونه است، پس شهیدانی که خداوند متعال آنان را به این مقام برگزیده است و آنان جان خود را فی سبیل الله تقدیم کرده اند، چه حالی خواهند داشت؟ یقیناً آنان گرامی ترین و محبوب ترین مخلوقات در نزد خداوند مهربان هستند و چرا این گونه نباشند که خداوند متعال خود به ایشان وعده نیکو ترین زندگی را داده است.
سعد بن ابی وقاص (رض) می گوید: یکبار ما به امامت پیامبر نماز می خواندیم، مردی وارد مسجد شد و هنگامی که به صف جماعت پیوست گفت: اللهم آتنی ما تؤتی عبادک الصالحین، (خداوندا به من چیزی بده که به بندگان صالح خود می دهی. هنگامی که پیامبر نماز را به پایان رساند، فرمود: کدامیک از شما این گونه دعا کرد؟ آن مرد گفت که من گفتم یا رسول الله، ایشان فرمودند: تو بر اسب خویش سوار می شوی و در راه خدا به شهادت می رسی". این حدیت را حاکم روایت کرده و گفته است که به شرط امام مسلم صحیح است.
شهیدان پس از پیامبران بالاترین درجه و رتبه را دارند
حضرت محمد (ص) می فرماید: سه کس کشته شوند: یکی مردی که با جان و مال خود در راه خداوند جهاد کرد تا آنکه در نبرد با دشمن کشته شد، چنین فردی شهیدی است که خداوند او را مورد آزمایش قرار داده و در بهشت خواهد بود.... او در زیر سایه عرش خداوند است و فقط پیامبران به سبب پیامبری خویش بر چنین کسی برترند. دومی، آن است که از گناهان خویش بترسید و با جان و مال خود در راه خدا جهاد کرد و با دشمن به نبرد بپردازد و به شهادت برسد. این شهادت موجب پاک شدن او از گناهان است، زیرا شمشیر ( جهاد در راه خدا) گناهان را از بین می برد. چنین کسی می تواند از هر یک از درهای بهشت که اراده کند، وارد آن شود، زیرا بهشت هشت در دارد و برخی از درها بر برخی دیگر فضیلت دارند. جهنم نیز هفت در دارد. سوم منافق است که با جان و مال خویش بجنگد و با دشمن روبرو شود و در این حال کشته شود. این فرد در آتش خواهد بود، زیرا شمشیر نفاق را از بین نمی برد. امام احمد آن را روایت کرده و گفته که حدیث حسن است.