مطهری

یک تحریف ماهرانه: می‌گویند اشک بریزید، حسین(ع) گناه شما را می‌بخشد!

.

استاد شهید مرتضی مطهری/ یک تحریف ماهرانه: می‌گویند اشک بریزید، حسین(ع) گناه شما را می‌بخشد!

استاد مرتضی مطهری در یکی از سخنرانی‌هایش درباره تحریفات مربوط به واقعه عاشورا فریاد می‌زند که ما امام حسین خراب کن هستیم! و از علل آن می‌گوید :

«حسین(ع) می‌گوید من نهضت کردم برای امر به معروف، برای اینکه دین را زنده کنم، برای اینکه با مفاسد مبارزه کنم. نهضت من یک نهضت اصلاحی اسلامی است. ما آمدیم یک چیز دیگری گفتیم و تحریف کردیم.

ما گفتیم حسین یک شرکت بیمه تاسیس کرد، بیمه‌ی گناه. گفت شما را از نظر گناه بیمه کردم. در عوض چه می‌گیرم؟ شما برای من اشک بریزید، من در عوض گناهان شما را جبران می‌کنم، اما شما هرچه می‌خواهید باشید، ابن‌زیاد باشید، عمرسعد باشید. ما می‌گوییم یک ابن‌زیاد در دنیا کم بود، یک عمرسعد در دنیا کم بود، یک سنان‌بن‌انس در دنیا کم بود، یک خولی در دنیا کم بود، امام حسین خواست خولی در دنیا زیاد شود، عمر سعد در دنیا زیاد شود، گفت أیها‌الناس هرچه می‌توانید بد باشید که من بیمه‌ی شما هستم!»

خلاصه کتاب تعليم و تربيت در اسلام نوشته استاد مطهری

تعليم و تربيت در اسلام

به لطف خدا اين تاپيک رو به خلاصه نويسي کتاب تعليم و تربيت در اسلام اثر
گران سنگ استاد شهيد مرتضی مطهری اختصاص مي دهيم.

پرورش عقل


بحث ما درباره ی تعليم و تربيت در اسلام است . تعليم و تربيت بحث ساختن افراد است . يک مکتب که دارای هدف مشخص است بايد يک سيستم خاص آموزشی داشته باشد مکتبی که می خواهد در مردم طرح های خاص اخلاقی اقتصادی و سياسی را پياده کند برای انسانها می خواهد اعم از جامعه يا فرد که در مورد همين بايد بحث شود .
اگر هدف جامعه باشد افراد بايد اين طرح ها را ياد بگيرند و در جامعه
پياده کنند . در اسلام هم اصالت فرد محفوظ است و هم اصالت اجتماع .
يعنی اینکه يا بايد افراد تربيت کرد برای جامعه يا اينکه برای خودشان در حيطه ی فردی و يا اينکه خود مقدمه ای باشند برای اهداف اجتماعی .
در اينجا بايد با اصول تعليم و تربيت اسلامی آشنا شويم . که چقدر مساله ی تربيت مورد اهميت قرار گرفته است بايد ببينيم که

علم از نظر اسلام چيست؟



اسلام چه نوع تربيت و آموزشی را قبول دارند؟

•≈✦ گلواژه فرهنگ ✦≈• ویژه نامه سالروز شهادت استاد مطهری و روز معلم

انجمن: 

class: grid width: 500 align: center

معلم، امانت داري است كه غير از همه امانت ها، انسان، امانت اوست.
[TD="align: right"] موضوعات :
[/TD]
[TD="align: right"] خلاصه کتب شهید مطهری(انسان کامل،آزادی معنوی)[/TD]
[TD="align: right"] خلاصه کتاب تعليم و تربيت در اسلام نوشته استاد مطهری[/TD]
[TD="align: right"] آثار استاد شهید مطهری[/TD]
[TD="align: right"] سخنان شهید مطهری در مورد فلسطین[/TD]
[TD="align: right"] استاد مطهری در کلام مقام معظم رهبری[/TD]
[TD="align: right"] پیش‌بینی شهید مطهری از شهادتش/به نظرم هدف بعدی فرقان من باشم[/TD]
[TD="align: right"] داستانی از کتاب آزادی معنوی شهید مرتضی مطهری[/TD]
[TD="align: right"] حجــــــاب و زن در اندیشه مطهّر[/TD]
[TD="align: right"] آیا شهید مطهری سیستانی بود؟[/TD]
[TD="align: right"] اشکالی داره معلم هامون رو اذیت کنیم ؟[/TD]
[TD="align: right"] فرهنگی و نرم افزار:[/TD]
[TD="align: right"] زندگينامه شهيد استاد مرتضي مطهري[/TD]
[TD="align: right"] معلمان درس ایثار و شهادت - به یاد شهدای معلم[/TD]
[TD="align: right"] دانلود مجموعه ی کامل آثار استاد شهید مرتضی مطهری[/TD]
[TD="align: right"] متن های ادبی و زیبا در مقام معلم[/TD]
[TD="align: right"] جلوه های معلمی استاد مطهری (ره)[/TD]
[TD="align: right"] معلم وارث پيغــــمبران است - شعر و پیامک به مناسبت هفته ی معلم[/TD]
[TD="align: right"] کلیپ های کوتاه سخنان رهبری ویژه 12 اردیبهشت[/TD]
[TD="align: right"] سرودهای ویژه شهادت استاد مطهری (روز معلم و روز کارگر) [/TD]
[TD="align: right"] علم با تو آغاز شد - تصاویر ویژه هفته ی معلم[/TD]
[TD="align: right"] تصاویری زیبا از استاد شهید مرتضی مطهری[/TD]
[TD="align: right"] بروشورهاي درمحضر استاد شهيد مطهري[/TD]
[TD="align: right"] فلش کتابهای شهید مطهری در شعر زیبای حسان
[/TD]
[TD="align: right"] فلش - حاصل عمر امام - تقدیم به استاد شهید مطهری (ره)[/TD]
[TD="align: right"] نرم افزار پیامبر امی(ص) (برگرفته از اثر شهید مرتضی مطهری)[/TD]
[TD="align: right"] ویژه نامه سال گذشته[/TD]

[b]content[/b]

دانلود صوت

استاد مطهری در کلام مقام معظم رهبری

[="arial"]بزرگ‏ترین هنر شهید مطهری

:Gol:مقام معظم رهبری ضمن سفارش فراوان به کاوش در شناخت شخصیت شهید مطهری، درباره ی بزرگ‏ترین و دشوارترین هنر استاد شهید، فرمودند: «... برخی از خطوط این چهره ی منور، هم‏چون اصلی‏ترین و سازنده‏ترین خطوط برای ترسیم چهره‏ای که امروز به حق یکی از بزرگ‏ترین معماران بنای فکری نظام اسلامی به حساب می‏آید، بیش از پیش مورد مداقّه قرار گیرد. یکی از خطوط، ناب‏گرایی در فهم و ارایه ی اسلام است که شاید بتوان آن را بزرگ‏ترین و دشوارترین هنر شهید مطهری شمرد».

مطهری؛ شخصیتی استثنایی

مقام معظم رهبری جنبه‏های استثنایی شخصیت استاد مطهری را چنین بیان می‏دارند :

«... فهم و شناخت اسلام ناب مستند، هوشمندی و بصیرت وافر در شناسایی جریان‏های منحرف و آلوده، شجاعت و بی‏پروایی در برخورد با جریان‏ها، سه خصوصیتی بودند که به شخصیت چند بُعدی و کم نظیر استاد فرزانه ی شهید ما، جنبه‏ای استثنایی می‏بخشیدند اما بی‏شک آن روح لطیف و حساس و آن دل خاشع و با صفا و آن اندیشه ی بزرگ و توانا و آن نستوهی و پی‏گیری در کار و تلاش علمی و فرهنگی و آن تحصیلات عمیق و علم وافر و آن آگاهی از جریانات سیاسی و اجتماعی و آن هوشمندی در شناخت مصالح اسلام و مسلمین و آن قوت استدلال و چیره دستی در گفتن و نوشتن و آن گسترش ذهن و همه سونگری در مقولات فکری و فلسفی و بالاخره آن اخلاص و عرفان و معنویت، ابعادی هستند که شخصیت بزرگ و کم نظیر او بدون شناخت آن‏ها شناخته نخواهد بود».

شکل‏گیری شخصیت استاد

یکی از پرسش های اساسی درباره ی شخصیت استاد مطهری این است که چه عواملی در رشد و شکل‏گیری شخصیت ایشان مؤثر بوده‏اند. پاسخ این پرسش را در کلام مقام معظم رهبری جست‏وجو می‏کنیم. ایشان دراین باره فرمودند:

«اولاً محیط خانوادگی آقای مطهری، یک محیط ممتاز بود. پدر ایشان جزو روحانیونی بود که از جنبه ی معنوی و زهد و تقوا یک فرد ممتاز بود.... مسأله ی بعدی، دوران طلبگی آقای مطهری بود که جزو دوره‏های بسیار خوب حوزه بود. تازه در قم، آن نشو جدید حوزه شروع شده بود... قم از آن فشار و اختناقی که بر اثر حکومت پهلوی داشت، خارج شده بود... بعد از این‏ها مسأله ی اساتید ایشان است؛ ایشان درس اخلاق و فلسفه را اول بار از امام آموختند. خوب پیداست که تأثیر استادی مثل امام خمینی رحمه‏الله بر روی یک شاگردی در آغاز نشو علمی چقدر زیاد است.... از جمله عناصر دیگری که روی شخصیت مرحوم مطهری موثر بود، علامه طباطبایی بود. ایشان بارها از علامه طباطبایی به صورت یک مراد و یک معشوق اسم می‏برد... آمدن به تهران و آشنایی با اصحاب فکر و اندیشه ... یقیناً اگر آقای مطهری در قم می‏ماندند، ممکن بود یک مرجع تقلید بزرگی بشوند، اما آن بینش وسیع و اطلاعات همه جانبه در تهران... در ارتباط با محیط‏های مختلف و شخصیت‏های فکری و علمی مختلف دست داد.... اما چیزی که همه این استفاده‏ها را برای آقای مطهری ممکن می‏کرد، استعداد قوی این مرد بود».

نقش استاد مطهری در انقلاب اسلامی

درباره ی نقش استاد مطهری در انقلاب شکوهمند اسلامی، مقام معظم رهبری فرمودند: «نقش ایشان در اندیشه ی اسلامی، یک نقش بارزی بود؛ یعنی کم نظیر یا بی‏نظیر بود و بهترین کتاب‏ها، آن هم در حجم بسیار زیاد در زمینه ی اندیشه ی سالم و استوار اسلامی را مرحوم مطهری فراهم کرده و تهیه کرده و نوشته... این باور اسلامی بود که مردم را این طور می‏کشاند به صحنه ی مبارزه، این باور راچه کسانی به وجود آورده بودند،... مرحوم مطهری جزو کسانی است که قبل از شروع مبارزات نیز در این میدان نقش مهمی داشته است... نتیجه می‏گیریم که آقای مطهری در پیروزی این انقلاب، بلکه در به وجود آوردن این انقلاب هم نقش بسیار مؤثر داشتند... ایشان اولین کسی بود که روی خط التقاط حساس شد... .»

مخالفان اندیشه ی مطهری

مقام معظم رهبری در معرفی مخالفان اندیشه‏های شهید مطهری می‏فرمایند: «... یک جریان، جریان فکری وابسته به غرب یا شرق است.... یک جریان دیگر هم جریان ضد روحانی است. هر جریانی که در جامعه ما با روحانیون مخالف است، با مطهری خیلی مخالف است؛ زیرا آن‏ها برای مخالفت با روحانیون به ضعف‏های روحانیون تکیه می‏کنند... که مطهری نمونه یک روحانی است که وجودش این تهمت‏ها را به خودی خود برطرف می‏کند... جریان دیگر جریان ضد جمهوری اسلامی است. این جریان که مخالفت می‏کند با جمهوری اسلامی، با هر عنصری که در تداوم و استحکام این جمهوری نقش داشته باشد مخالف است. باز هم مطهری جزو کسانی هست که درتداوم و استمرار این جمهوری نقش داشت... بنابراین، مرحوم مطهری از این سه جریان مخالفت و خصومت می‏دید و هنوز هم با این‏که شهید شده، خصومت می‏بیند...».

اهمیت آثار شهید مطهری

مقام معظم رهبری، ضمن سفارش فراوان به ضرورت ترغیب مردم، به ویژه جوانان و روشن‏فکران به روی آوردن به آثار شهید مطهری فرمودند: «موضوع دیگری که بارها گفته شده و شخص امام هم فرمودند، بنده هم... باز تأکید کنم و تکرار کنم، ترغیب و روی آوردن به آثارشهید مطهری است. اعتقاد بنده این است که آثار شهید مطهری مبنای فکری این جمهوری کنونی ماست... مبنای فکری این انقلاب، تفکرات شهید مطهری است ولاغیر. دیگران به مقدمات این انقلاب خیلی کمک کردند، مردم را آگاه و روشن کردند، مردم را به حرکت و اندیشیدن واداشتند، اما آن افکار دیگر ـ غیر از افکارآقای مطهری ـ در ساخت این نظام کنونی ما تأثیری نداشت. این ساخت غیر از آن‏هاست... اگر ما بخواهیم که این نظام در ذهن مردم تعمیق بشود و حرکت انقلابی این مردم همچنان ادامه پیدا بکند باید افکار آقای مطهری در بین مردم رواج پیدا کند».

ویژگی عرفانی و اخلاقی مطهری

یکی از ویژگی‏های برجسته شخصیت آیت‏اللّه‏ مطهری، بعد عرفانی و معنوی ایشان است که به تعبیر مقام معظم رهبری، واقعاً یکی از فصول بسیار شورانگیز در زندگی این شهید عزیز است. رهبر معظم انقلاب در این‏باره فرمودند: «.. ایشان... مرد بسیار دقیق و ظریفی بود و به شدت تحت تأثیر هیجانات عرفانی و معنوی قرار داشت. بادیوان حافظ و اشعار عرفانی مأنوس بود. با قران زیاد مأنوس بود... اهل تهجد بودند و نماز شب باحالی می‏خواندند... من به حال آقای مطهری غبطه می‏خورم؛ زیرا واقعاً لطفی که خداوند در حق ایشان کرده یک چیز عجیبی است. مثلاً زمانی که ایشان به قم می‏آید، در اوایل کار، استادی مثل امام خمینی را پیدا می‏کند... بعد درس مرحوم علامه طباطبایی و انس طولانی با ایشان‏و... یعنی خدای متعال به ایشان لطف کرده و آن طور اساتید، شخصیت‏ها و بزرگانی را که انسان خیلی کم اتفاق می‏افتد که مثلاً در مدت عمرش یکی دو تا از این‏ها را ببیند ایشان همه این‏ها را دیده بود...».

مطهری و وحدت روحانی و دانش‏جو

نقش استاد شهید مطهری، در خنثی سازی توطئه ی جدایی دانشگاه و حوزه بسیارچشم‏گیر و انکارناپذیر است. مقام معظم رهبری در این‏باره فرمودند: «... مرحوم مطهری با دو ابزار و با دو وسیله می‏توانست تفاهم و نزدیکی بین دو قشر روحانیون و تحصیل کرده‏های جدید را به وجود بیاورد؛ یکی تلاش عملی و دیگری غنای شخصیت خود ایشان. از لحاظ تلاش عملی خوب ایشان در دانشگاه، درس گرفتند، با دانش‏جوها انس پیدا کردند... قطب و ملجأ برای تحصیل کرده‏های جدید شدند... دومین وسیله غنای شخصیت خود ایشان بود... وقتی تحصیل کرده‏های جدید نگاه می‏کردند، می‏دیدند که یک روحانی عالم متفکر فاضلی مثل آقای مطهری در مقابل خودشان دارند، از طرفی در حوزه علمیه هم می‏دیدند ایشان دل به قشر تحصیل کرده جدید بسته با آن‏ها سر و کار دارد، آن‏ها هم حالت تقارب و تفاهمی برایشان به وجود می‏آمد... ».[/]:Gol:

برچسب: 

پیش‌بینی شهید مطهری از شهادتش/به نظرم هدف بعدی فرقان من باشم



به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات فارس به تازگی کتابی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است با نام «شهید مطهری در حدیث دیگران» که این کتاب با تدوین رضا مختاری اصفهانی به تاریخ شفاهی و زندگی و مبارزات آیت‌الله شهیدمرتضی مطهری اختصاص دارد، حاوی مطالب جالبی است که هم اینک توجه خوانندگان را به بخشی از این کتاب که به شهادت این شهید گرانقدر اختصاص دارد، جلب می‌کنیم:

*خوارج او را ترور کردند
آیت الله طالقانی در پیام خود به مناسبت ترور آیت‌الله مطهری بیان کرد:
«... همان خوارجی که خدا را تا آنجا می‌پذیرفتند و می‌پرستیدند که در جهت آرم آنها و هواها و هدف‌های غرور‌انگیز و مبهم‌شان باشد. «و من الناس من یعبد‌الله علی حرف» اگر از این راه خبری و موفقیتی یافتند، آسوده خاطر می‌شوند و همین که به بن‌بست فکری و عملی برسند و با آزمایشی برخورند، هم از خدا روی بر می‌گردانند و هم از خلق هم دنیا را از دست می‌دهند و هم آخرت را «او را ترور کردند».

*پیش بینی شهادت، توسط خود شهید
استاد مطهری جزء اولین اهداف گروه فرقان بود و او خود پیش‌بینی چنین حادثه‌ای را می‌کرد:
دکتر سید مصطفی محقق داماد می‌گوید: «یادم نمی‌رود که حدود یک هفته قبل از ترور ناجوانمردانه‌ آن مرد بزرگ در منزل بنده تشریف داشت و روزنامه‌ای در دست مبارکش بود. نگاهی به روزنامه انداخت و مرا صدا زد و گفت: روزنامه خبری را نقل کرده که یکی از مقامات ارتشی توسط گروه فرقان ترور شد. اعلامیه‌ گروه فرقان در روزنامه چنین است که در برنامه‌ گروه فرقان، ترور یک شخصیت مذهبی نیز هست. به نظرم می‌رسد که شخصیت مذهبی و روحانی که در برنامه‌ گروه فرقان است، من باشم. گفتم: خدا نکند. گفت: یقین دارم آنهایی که از استقلال فرهنگ اسلامی می‌ترسند و هراس دارند که این فرهنگ غنی اسلام گسترده شود، با کسی که بسیار دشمنی دارند و بغض او را در سینه دارند، منم. گفتم: استاد! اگر این یقین را دارید، خوب است که پیشگیری کنید و برای خود محافظی در نظر بگیرید. گفت: مرگ در دست خداست و من آرزو دارم که اگر می‌میرم، مرگی در راه عقیده‌ام داشته باشم. اگر مرا بکشند، یقین دارم که در راه اعتقادم و در راه آنچه سالها برایش قلم زده‌ام و فریاد کشیده‌ام، کشته شوم.

خداشناسی(1): توحید

به نام الله الرحمن الرحیم و توسّل به امام زمان(عجل الله فرجه)...

"سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ "۱

مقدّمه


از آنج که هر مسلمانی باید اعتقاداتش را از روی بصیرت نه از روی تقلید کورکورانه به دست آورد. از آنجا که در عصر حاضر ارتباطات بسیار پیچیده است و به گونه ایست که به طرفة العینی یامی از یک سوی عالم به سوی دیگر می رود، و این شده است ابزاری برای کفار و دشمنان خدا و اسلام تا افکار مسموم خود را با سرعت بیشتری به ذهن مسلمانان(مخصوصاً جوانان) منتقل کنند، احساس نیاز به این امر(عقیده با بصیرت) بیشتر می شود۲. البته ما هم می توانیم از این خدمات علم استفاده کنیم و اسلام را ترویج دهیم. ما إنشاءالله سعی داریم در این وبلاگ پیرامون مسائلی که به عنوان اصول دین قبول کرده ایم براهینی گذاشته و به شبهات پیرامون آن پاسخ دهیم. از خدا و امام زمان(ع) می خواهیم ما را در این امر تا نقطه پایان کمک کنند... یا علی
ما بیشتر مطالب این پست را از کتاب "جهانبینی توحیدی" مرحوم مرتضی مطهری(ره) و "نهج البلاغه" اقتباس نموده ایم.
توحید چیست؟
توحید یعنی شناختن خداوند به یگانگی. که این شناختن در دو جا متجلّی می شود:۱.فکر عقیده ۲.در عمل
آن گونه از توحید که در فکر و عقیده متجلّی می شود "توحید نظری" و نوع دوم را "توحید عملی" گویند. بدیهی است که وقتی نوع اول نباشد، نوع دوم نیز وجود نخواهد داشت، به عبارتی نوع دوم میوه و نتیجه نوع اوّل است.
توحید نظری سه شاخه دارد:
۱.توحید ذاتی: یعنی شناخت خدا به یگانگی در ذات. این اوّلین شناختی است که هر کس از خدا دارد: وجودی "غنی" و "مبدأ"(و لم یکن له کفواً أحد)
۲.توحید افعالی: یعنی باور به اینکه اشیاء با تمام اسباب و عللشان وابسته به اویند. اینجاست که "قیّوم" بودن خداوند معلوم می شود.(لا حول و لا قوّة بالله)
۳.توحید صفاتی: یعنی هماهنگی صفات خدا با ذات و هماهنگی صفات با یکدیگر. برای تشریح توحید صفاتی، بخش هایی از اوّلین خطبه نهج البلاغه را می آوریم:

[indent]
"الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ. أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ‏ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ: كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِه‏"

* قبل از خواندن ترجمه زیر، باید عرض کنم: صفات زائد بر ذات، صفاتی هستند که اعراضی باشند و در ذات تحقق بیابند. ولی صفات خدا اینگونه نیستند و عین ذات الهی اند.

ترجمه و شرح: "حمد و سپاس خداوندى را سزاست كه همه گويندگان از مدح و ثناى او عاجزند (توانائى مدح و ثنائى كه لايق ذات او باشد ندارند، و از اينرو است كه حضرت سيّد المرسلين صلّى اللّه عليه و آله فرمود: لا أحصى ثناء عليك، أنت كما أثنيت على نفسك يعنى مرا توانائى مدح و ثناى تو نيست، تو خود بايد ثنا گوى ذات اقدس خود باشى) و شمارندگان و حسابگران از شمارش نعمتها و بخششهاى او درمانده (زيرا نعمتها و عطاهاى حقّ تعالى غير متناهى و آخرى براى آنها متصوّر نيست، چنانكه در قرآن كريم س 14 ى 34 مى‏فرمايد: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها يعنى اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را بشماريد توانائى نداريد، پس كسيكه نتواند نعمتهاى پروردگار را بشمارد چگونه مى‏تواند حقّ او را ادا كند و شكرش را بجا آورد، لذا مى‏فرمايد:) و كوشش كنندگان نمى‏توانند حقّ نعمت او را ادا كنند (پس منتهى درجه سپاسگزارى آنست كه بنده بعجز از اداى حقّ نعمت او اعتراف كند) خداوندى كه حقيقت او را صاحبان همّت بلند درك نمى‏كنند، و زيركيها و هوشهاى غوّاص (كه فرو مى‏روند در درياى افكار) باو دست نيابند (چگونه ممكن مى‏تواند حقيقت ذات او را در يابد) خداوندى كه صفتش را نهايتى نيست (زيرا او را هيچ صفتى زائد بر ذات نباشد تا محدود و معيّن گردد) و نه خود او را صفتى است موجود و ثابت (كه در آن مقيّد و منحصر شود و احاطه بجميع صفات او نمايد، زيرا قيد و حصر از لوازم امكان است و واجب «جلّ شأنه» از آن منزّه باشد) و او را وقت و زمانى نيست كه معيّن شده باشد (و گفته شود بسيار وقت است كه بوده يا تازه موجود شده، زيرا او خالق زمان و بى نياز است از اينكه در زمان باشد تا زمان باو احاطه نمايد) و نه او را مدّت درازى است (كه بآن منتهى شود يعنى مدّت ندارد، پس او است ازلى و ابدى و زمان ندارد تا أجل و مدّت داشته باشد، زيرا زمان مقدار حركت است و حركت از عوارض جسم و او از جسميّت مبرّى است، پس محال است و نمى‏شود كه در زمان باشد) خلائق را به قدرت و توانائى خود بيافريد (چنانكه در قرآن كريم س 17 ى 51 مى‏فرمايد: أَوْ خَلْقاً مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ‏ يعنى مى‏گويند كيست ما را پس از مرگ باز آرد و زنده كند، اى رسول اكرم در پاسخ ايشان بگو شما را زنده كند آن كسيكه در اوّل بار بيافريد) و بادها را بسبب رحمت و مهربانيش پراكنده كرد (چنانكه در قرآن كريم س 7 ى 57 مى‏فرمايد: وَ هُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ‏ يعنى او است آن كسيكه بادها را مى‏فرستد مژده دهنده پيش از آمدن رحمت خود يعنى پيش از آمدن باران بزمين) و حركت و جنبش زمين را به سنگهاى بزرگ و كوهها ميخكوب و استوار گردانيد (تا متحرّك و مضطرب نگردد و شما به آسودگى زندگى كنيد، چنانكه در قرآن كريم س 16 ى 15 مى‏فرمايد: وَ أَلْقى‏ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ* يعنى خداوند متعال كوههاى بزرگ را استوار نمود تا مبادا زمين حركت كند و شما را از سويى بسوى ديگر بيندازد). اساس دين (چيزيكه بسبب آن خداوند متعال پرستش ميشود) شناختن او است (دانسته شود كه اوست آفريننده موجودات) و شناختن كامل تصديق و گرويدن باو است و تصديق تمام توحيد و يگانه دانستن او است و كمال توحيد خالص نمودن عملست براى او (زيرا توحيد تكميل نمى‏گردد مگر به اخلاص يعنى خدا شناس هر چه گويد و هر چه كند بايد خاصّ براى او باشد و به هيچ غرضى از اغراض دنيويّه نيالايد) و كمال اخلاص آنست كه صفات زائده بر ذات براى او تصوّر نكند (گفته نشود علم حقّ تعالى مثلا صفت زائده خارجى است كه بر ذات او عارض شده كه اين عقيده منافى با توحيد و يكتا دانستن او است) زيرا هر صفتى گواهى مى‏دهد كه آن غير از موصوف است و هر موصوفى گواهى مى‏دهد كه آن غير از صفت است (بنا بر اين) كسيكه وصف كند خداوند را (او را موصوف كرده به صفت زائده بر ذات) قرينى براى او دانسته و او را (با موجود ديگر در واجب الوجود بودن) همسر قرار داده، و كسيكه براى او همسرى قرار داد پس او را دو تا دانسته، و كسيكه دو تا دانستش پس او را تجزئه و تقسيم كرده (و هر چيزيكه قابل تجزئه و تقسيم باشد مركّب است و هر مركّبى داراى اجزاء) و هر كه او را تقسيم كند باو نادان است، و كسيكه بوى نادان شود پس به سويش اشاره مى‏نمايد، و كسيكه به سويش اشاره كند او را محدود و معيّن ميكند (حدّ و نهايت براى او قرار مى‏دهد) و كسيكه محدودش دانست، پس او را شمرده (در خارج او را واحد عددى گردانيده) و كسيكه بگويد در چيست؟ او را در ضمن چيزى قرار داده (مقرّ و محلّى برايش انتخاب كرده) و كسيكه بگويد بر چيست؟ بعضى از امكنه را از او تهى دانسته (اگر بگويد در كجا نيست و بر كجا هست او را جسم و مركّب قرار داده، و لازمه آن حدوث و نو پيدا شدن او است). خداوند متعال هميشه بوده است نه آنكه حادث و نو پيدا شده باشد (در اين كلمه حضرت از حقّ تعالى و حدوث زمانى را نفى ميكند) موجود و هستى است كه مسبوق بعدم و نيستى نيست (يعنى نه آنكه هستى او ذاتاً حادث باشد كه در اين كلمه حدوث ذاتى را نفى ميكند) با هر چيزى است نه بطوريكه همسر آن باشد (پس با هر چيزى است يعنى هر چيزى باو قائم و بر پا است) و غير از هر چيزى است نه بطوريكه از آن كناره گيرد (زيرا اگر از چيزى كناره گيرد آن چيز چيزى نخواهد بود، براى آنكه اوست نگاه‏دارنده هر چيزى) فاعل است و فعل از او صادر ميشود نه بمعنى حركات و انتقالات از حالى به حالى (زيرا حركت از لوازم جسم است و او از جسميّت مبرّى است) و نه بمعنى آلت (زيرا اگر صدور فعل از او به معاونت آلت باشد پس او بغير خود احتياج دارد و احتياج نقص و نقص بر واجب الوجود محالست، بنا بر اين بى آنكه او را چشمى باشد بالذّات) بصير است و بينا بوده هنگاميكه هيچ چيزى از آنچه را كه آفريده نبوده، و منفرد است و تنها بوده هنگامى كه سكنى (چيزى كه بآن اطمينان به هم رسد) نبوده تا بآن مأنوس شود (و از انس با آن آرام گيرد) و وحشت نكند از نبودنش (پس چون شناختى او را، اكنون بطور اجمال بدان كه او است خداوندى كه به قدرت كامله)"۳

همانطور که در مطالب فوق می بینید، در جایی امیرالمؤمنین(ع) بیان صفت ( لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ) و در جایی نفی صفت (كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ) می کند. همانطور که گفتیم، صفت بیان شده صفات نامحدود و هماهنگ با ذات الهی و صفات نهی شده صفات محدود و اعراضی است.
مردى خدمت امام صادق عليه السلام عرض كرد: اللَّه اكبر (خدا بزرگتر است) فرمود، خدا از چه بزرگتر است؟ عرض كرد: از همه چيز، فرمود: خدا را محدود ساختى، عرض كرد: پس چه بگويم؟فرمود: بگو خدا بزرگتر از آنست كه وصف شود.۴
قرآن کریم نیکوترین نام ها و بالاترین اوصاف را از آن خدا می داند: له الأسماء الحسنی۵ و و له المثل الأعلی فی السّماوات و الأرض۶ از اینرو خداون علیم است، حکیم است، واحد است، قهّار است و ... و از جهل و دوگانگی و ... مبرّاست. اوصاف نخست را صفات ثبوتیه و صفات دوم را صفات سلبیه گویند. عبارت "سبحان الله" بیانگر تنزّه خداوند از صفات سلبیه است.۷

[/indent]
حال می رویم سراغ توحید عملی که میوه توحید نظری است. توحید نظری شناخت راه کمال است و توحید عملی پیمودن راه یا یگانه شدن در مسیر پرستش حق. در قاموس قرآن، هر نوع ایده آل گرفتن و قبله قرار دادن و تسلیم محض بودن عبادت است. مثلاً کسی که هواهای نفسانی خود را مورد توجّه قرار می دهد آن را عبادت کرده: أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ۸ یا کسی که از کسانی که خداوند به اطاعت از آن ها فرمان نداده، تبعیّت محض بکند، آن ها را عبادت کرده است: إتّخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون الله۹
عبادت و پرستش عبارت است از ثنا(برشمردن صفات ثبوتیه) و تسبیح و تنزیه(منزّه دانستن از صفات سلبیه) ابراز تسلیم و اطاعت محض در برابر خداوند و اینکه او در این موارد نامبرده شریکی ندارد. پرستش چه قولی(سلسله اذکاری که به زبان می آوریم مانند الحمد لله و سبحان الله) و چه عملی(مانند رکوع و سجود) اعمالی نمادین و معنی دار هستند که بیان کننده خلوص و یگانگی دربرابر خداوندند. خلوص که مترادف دیگری برای توحید عملی است، همان اجرا کردن و بیان کردن و برخاستن و نشستن و خلاصه اجرای تمام کار ها برای خداست: قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ۱۰

پاسخ یک پرسش


پرسش: اگر خدا عادل است، چرا یکی پولدار است و یکی فقیر، یکی زشت و یکی زیبا و ... یا بنابر حکمت خداوند، جهان باید به بهترین نحو و خالی از نقص و زشتی وپلیدی آفریده شده باشد. پس چرا یک عالمه ظلم و قتل دردنیا اتّفاق می افتد و یک عالمه نقص عضو و بیماری وجود دارد؟

پاسخ: پاسخ تفصیلی به این سؤال در کتاب "عدل الهی" شهید مطهرّی(ره) داده شده است. ما اینجا پاسخی را به طور مختصر از کتاب "جهانبینی توحیدی"۱۱ ایشان می گذاریم و به بحث تفصیلی در آینده خواهیم پرداخت.

در ابتدا ۱۰ اصل را مطرح می کنیم:

۱.اصل غنا و کمال ذات حق: وقتی برای پرسنده ای سؤال می شود: "فایده و حکمت فلان مخلوق چیست؟"، در ذهن خود خدا را با انسان مقایسه کرده و پنداشته خداوند مانند انسان هدفی را ترسیم می کند و برای رسیدن به آن هدف از ابزار استفاده می کند. در حالی که عقلاً چنین نیست. خداوند در اعلی ترین مقام و جایگاه است که بالاتر از آن مقام و رتبه ای نیست که نیاز باشد تا به سوی آن تکامل پیدا کند. حکمت الهی به این معناست که خداوند مخلوفات را به سوی غایت و کمالی که در نهادشان وجود دارد، رهنمون می سازد. بسیاری از این سؤالات وقتی پیش می آید که انسان خدا را با خود قیاس می کند.

۲.اصل ترتیب: "ترتیب" هم خانواده "رتبه" است. یعنی کسی به خاطر وجود روابط علّت و معلول و تقدّم و تأخر که غیر قابل تخلّف است، نمی تواند به "رتبه" موجود دیگر دست یابد. مثلاً اگر کسی بگوید: "اگر خدا عادل است، چرا فلان دانش آموز رتبه ۱ کنکور می شود فلان دانش آموز رتبه ۱۰۰۰۰؟" سریعاً می گوییم:"خب دانش آموزی که رتبه ۱ شده هوش بیشتری داشته یا بیشتر درس خوانده یا سختکوش تر بوده و اگر غیر از این باشد عدالت خدا زیر سؤال می رود.". تبعیض که نشانه بی عدالتی است، وقتی رخ می دهد که دو نفر قابلیت رسیدن به مرتبه یکسانی را دارند ولی یک نفر به این رتبه می رسد. ولی وقتی قصور ذاتی مطرح است، دیگر تبعیض نیست.

۳.اصل کلیت: ما انسان وقتی چیزی -مثلاً یک خانه- را می خواهیم بسازیم، از آجر، سیمان و دیگر مصالح در جهتی که برایمان یک مأمن و پناهگاه باشد، استفاده می کنیم. یا جای دیگر، مثلاً وقتی در جنگ هستیم و تیرهایمان تمام شده و تنها چند آجر کنار دستمان است، دیگر از این آجر ها برای اینکه برایمان پناهگاه باشد استفاده نمی کنیم بلکه برای اینکه ابزار دفاع باشد استفاده می کنیم. ولی آفرینش خدا اینگونه نیست. خدا مثلاً آتش را این گونه نیافریده که اگر در خانه فقیر بود آن را گرم کند ولی اگر یک کودک خردسال در اثر ناآگاهی دستش را در آتش کرد آن را نسوزاند. خدا آتش را با تمام ویژگی هایش (گرما و نور و سوزندگی و ...) آفریده و آنگونه پیوند های عاریتی و مصنوعی که انسان به کار می برد را به کار نبرده. غایات افعال الهی غایات کلّیه است نه غایات جزئیه. یعنی مقدّر نکرده که آتش برای فلانی سوزنده نباشد ولی برای دیگری سوزنده باشد. اگر کمی فکر کنیم، به فایده این نوع خلقت پی خواهیم برد.

۴.قابلیت: برای به دست آوردن یک فیض، تنها تام الفاعله بودن واجب الوجود کافی نیست بلکه قابلیت قابل هم مهم است. مثلاً کسی که درس خوب نخوانده و قابلیت داشتن یک رتبه خوب را از دست داده، نمی تواند رتبه خوب داشته باشد. یا مثلاً کسی که پاهایش قطع شده نمی تواند بدود و از نعمت دویدن محروم است.

۵. خداوند واجب من جمیع الجهات است: یعنی محال است که قابلیتی در موجودی به وجود بیاید و از جانب پروردگار افاضه نشود. چراکه با "حکمت" او تعارض دارد.

۶.شرور و بدیها یا از سنخ نیستی اند یا از سنخ هستی اند ولی منشأ نیستی اند: بدی گاه از نوع عدم قابلیّت اند و اصالتی ندارند مانند جهل که عدم علم است یا عجز که عدم قدرت است و گاه از نوع هستی اند ولی منشأ نیستی می شوند که این به طور نسبی است. مثلاً تخم قورباغه یک پوسته ژله ای محکم دارد. وقتی یک ماهی شکاری این تخم ها را می خورد، نمی تواند این پوسته را هضم کند و این باعث مشکلات گوارشی در این ماهی می شود. در اینجا این پوسته نسبت به ماهی "بدی" است چون برای او مشکل آفرین است ولی نسبت به نوزاد قورباغه درون تخم اینگونه نیست بلکه "خوبی" است... فتبارک الله أحسن الخالقین

۷.شرور همواره همراه خوبیهاست: آن دسته از شرور که از سنخ هستی اند ولی منشأ نیستی اند، لازمه لا ینفک "خوبی" ها اند. به مثال بالا دقت کنید تا متوجّه شوید.

۸.هر شری مقدّمه خوبیهاست: بسیاری در تاریخ دیده شده که نبود یک "خوبی" مقدّمه تکامل و پیشرفت به سوی آن خوبی شده. از این روست که گویند در هر شری خیری نهفته و در هر نیستی هستی ای پنهان است و هیچ شری شر محض نیست.

۹.قانون و سنت: جهان هستی از آن جهت که بر پایه قوانین علّی و معلولی جریان دارد و این قوانین کلّی است، حرکات و اعمال و رفتار بر اساس قوانین علّی و معلولی جریان می یابد.

۱۰.جهان در ذات خود یک واحد تجزیه ناپذیر است: مجموع خلقت یک واحد اندام وار است یعنی مجموی اجزای جهان از یکدیگر جدایی ناپذیرند که در آینده مفصّل بدان خواهیم پرداخت.

آنچه ما از اصول دهگانه فوق می فهمیم، این است که نظام جهان یک نظام علّی و معلولی کلّی است با روابط و قوانین معیّن. جهان به صورت واحد و با با تمام اوصاف و لوازم لا ینفکّ آن می تواند وجود داشته باشد که در غیر این صورت نمی تواند وجود داشته باشد که حکمت الهی افضل یعنی "وجود داشتن" را ترجیح می دهد. اگر اصول دهگانه بالا درست هضم شوند، جای شبهه ای نخواهد بود. البته این سؤال توضیح مفصّلی هم می خواهد که در آینده بدان خواهیم پرداخت إنشاءالله...



۱. فصلت ۵۳
۲.البته این نیازی نیست که محدود به الآن باشد. یک مسلمان همواره باید از روی بصیرت به چیزی معتقد باشد چرا که این دستور قرآن است: وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا(فرقان ۷۳) و (بندگان خاص خداوند) کسانی اند که هنگامی که با نشانه های روردگارشان تذکّر داده می شوند کر و کور روی آن نمی افتند... إنشاءالله در پست آینده به این مطلب خواهم پرداخت.
۳.متن عربی از: نهج البلاغة (للصبحي صالح)، صص ۳۹-۴۰ - ترجمه و شرح از: ترجمه و شرح نهج البلاغة (فيض الإسلام)، ج‏1، صص۲۱-۲۵
۴.اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج۱، ص۱۵۹
۵.حشر ۲۴
۶.روم ۲۷
۷.اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج۱، ص۱۵۹

۸.فرقان ۴۳
۹.توبه ۳۱
۱۰.انعام ۱۶۲ و ۱۶۳
۱۱. جهانبینی توحیدی: ۹۰-۹۶

∞☀ عروج مطهر ☀∞ ویژه نامه سالروز شهادت شهید مطهری و بزرگداشت مقام معلم ✎

انجمن: 

[b]content[/b]

۩ ۩ جلوه های معلمی استاد مطهری (ره) ۩ ۩



هر استادی در تدریس خویش، دست کم باید از دو ویژگی مهم برخوردار باشد:



1. ویژگی علمی؛

2. ویژگی اخلاقی.


ویژگیهای «علمی» و «اخلاقی» هر استادی لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک بدون دیگری کاری عقیم و راهی ستَروَن است و البته برخورداریِ توأمان از این دو ویژگی نیز بس دشوار است:


به هوس راست نیاید به تمنا
نشود کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد

بدین منظور، بر آن شدیم تا «روش تدریس شهید مطهری رحمه الله را به نظاره نشینیم و در این زمینه، نکته هایی را گردآوری کنیم و از ویژگیهای «علمی» و «اخلاقیِ» آن استاد شهید در هنگام تدریسهایشان مُستفیض و مست فیض شویم.


امید است که به خواست خدای سبحان و عنایات امام زمان علیه السلام و توجهات کوثر قرآن علیهاالسلام ، این نکته ها مقبولتان افتد و در تدریس و کلاسداری به کارتان آید.

شایان توجه است که تمامی این نکته ها از کتاب «جلوه های معلمی استاد مطهری» برگرفته شده اند، اما گزینش، دسته بندی، عنوان گذاری و انتخاب اشعار متناسب با برخی از این نکته ها، از سوی نگارنده این نکته هاست که پیشاپیش، از نگارنده آن کتاب تشکر و قدردانی می کند و دست به دعا بر می دارد و به خدای خویش عرضه می دارد:

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کُن

مصلحی تو ای تو سلطان سخُن

پدیدآورنده: عبدالرحیم موگهی

پایگاه حوزه

☀☀ سرودهای ویژه شهادت استاد مطهری (روز معلم و روز کارگر) ☀☀

انجمن: 

:Gol: گروه محراب :Gol:
.................................

آنکه با روح خدا همسفر دل ها بود
آنکه در خلوت اندیشه ی خود با ما بود
سیرتی داشت که در پرده ی صورت ننشست
صورتی داشت که صورتگــــــــر از او پیــــــدا بود