اختیار

تقدیر و قسمت در ازدواج

انجمن: 

سلام

سوالی رو که میخوام بپرسم، بارها از افراد مختلف پرسیدم ولی هیچگاه جواب قانع کننده ای نگرفتم.

معنای واقعی مصلحت و قسمت در ازدواج چیه؟
مثلا میگن فلانی با فلان کس قسمت نبود باهم ازدواج کنن، یا صلاح نبود!

مگر نه اینکه خدا به انسان در همه زمینه ها قدرت انتخاب، اختیار و اراده داده؟
آیا انسان در انتخاب فرد موردنظرش برای ازدواج قدرت و اراده نداره؟ و در نهایت اون کسی که قسمت هر فرد هست، خدا نصیبش میکنه؟

گزینش دین؛ اجبار یا اختیار!؟

سلام
قسمتی از آیه ی معروفی هست که تقریبا همه جا ازش استفاده میشه و میگه:
لا إِکْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقي‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ(256/بقره)
هیچ اکراهی در این دین نیست ، همانا کمال از ضلال متمایز شد ، پس هر کس به طغیانگران کافر شود و به خدا ایمان آورد ، بر دستاویزی محکم چنگ زده است ، دستاویزی که ناگسستنی است و خدا شنوا و دانا است .


هر عقل سلیمی این قسمت قرمز رو تایید میکنه! ولی طبق معمول سدهای بیشمار سر راهش قرار میگیره!! مثلا:
إِذْ يُوحي‏ رَبُّکَ إِلَي الْمَلائِکَةِ أَنِّي مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي‏ في‏ قُلُوبِ الَّذينَ کَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ(12/انفال)
آن هنگام را که خداوند وحی کرد به ملائکه که من با شمایم پس استوار بدارید کسانی را که ایمان آوردند. بزودی در دلهای آنان که کافر شدند ترس و وحشت می افکنم ، پس شما بالای گردنها را بزنید ، و از ایشان هر سرانگشت را قطع کنید .


وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِياءَ حَتَّي يُهاجِرُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً(89/نسا)
آنها دوست دارند شما نیز کافر شوید هم چنان که خودشان کافر شدند و در نتیجه مثل هم باشید ، پس زنهار که از آنان به هیچ وجه دوست مگیرید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند ، پس اگر از قبول دعوت خدا اعراض کردند ، آنان را هر جا یافتید بگیرید و بکشید ، نه از آنان دوست بگیرید و نه یاور .
قاتِلُوا الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدينُونَ دينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْکِتابَ حَتَّي يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ(29/توبه)
با کسانی که از اهل کتابند و به خدا و روز جزا ایمان نمی آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده حرام نمی دانند و به دین حق نمی گروند کارزار کنید تا با دست خود و بذلت جزیه بپردازند .

بی دلیل یاد مدیر راهنماییم افتادم که میگفت من کسی رو مجبور نمیکنم و چند دقیقه بعد میگفت اگه کاری که میگمو انجام ندید شلنگ میخورید!!:khaneh:

زن و مرد از لحاظ فطرت یکی هستند؛ پس چرا ... ؟

سلام!
یه سوال داشتم.اُمیدوارم انجمن رو درست اومده باشم.
جدای تفاوات های جنسیتی(ظاهری و باطنی)زن و مرد یکسان آفریده شدن.یعنی از لحاظ فطرت های انسانی برابراند.بله؟!
که اگه این طور نباشه نعوذبالله به عدالت خدا شک می شه.درست؟!
خب حالا می ریم سر دغدغه ی من.
پس اگه این طوره چرا خدا میگه زن باید تابعِ شوهرش باشه؟!چرا نبایداختیارش با خودش باشه؟!مگه خدا به همه قدرت اختیار و انتخاب نداده؟!
پس چـــــــــــــــــــرا؟!
یکی منو قانع کنه لطفاً:Gol:

با این دلایل آیا ثابت نمیشه که در حقیقت خدا مسئول اعمال بد منه و نه من؟

با سلام و احترام
(ببخشید نمی دونستم این مطلب رو توی تاپیک جبر و اختیار قرار بدم و
یا قضا و قدر ولی فکر می کنم به هر دو موضوع مرتبط باشه.)

با دلایل زیر آیا ثابت نمیشود که در حقیقت خدا مسئول اعمال بد منه و نه من؟
1- (تاجایی که بنده میدونم) از دیدگاه اسلام هر چیزی که موجوده خالقش خداست و
اگر کسی معتقد به این موضوع باشه که چیزی در عالم وجود داره که خدا خالقش نیست
دچار شرک شده.

2- واضحه که ما قبل از انجام هرکاری چیزی در وجودمون شکل میگیره که اراده نامیده میشه
(حتی اگه قبل از اراده هم میشه چیزی رو تصور کرد که نتیجش میشه اعمال ما, شما می تونید
اون رو بعنوان اولین چیزی که در وجودمون شکل میگیره تصور کنید)

3-شکی نیست که برخی انسانها جنایتها و گناهان زیادی مرتکب شده اند
علاوه بر اون برخی, هر کدوم از ما در طول زندگیمون گناهان زیادی مرتکب شدیم.

حال چهار حالت به وجود میاد:
1- نه خدا خالق این اراده ی منه و نه من
2-خدا خالق این اراده نیست و من خالقشم
3-خدا خالق این اراده ست و نه من
4-هم خدا خالق این اراده ست و هم من

بر طبق مقدمه ای که آورده شد کسی که به 1و2 معتقد باشه دچار شرک شده و
معتقد شده که چیزی وجود داره که خدا خالقش نیست.
اگر کسی به 3 معتقد باشه یعنی مسئول اعمال خوب و بد ما در حقیقت خداست و ما نیستیم که اونها رو خلق میکنیم.

و در مورد 4 :واقعیت اینه که من موجودی هستم که تماما وابسته به خدا هستم و اراده و خواست خدا مقدم بر خواست و اراده ی منه
پس چه معنایی داره که گفته بشه که هم من خالق اراده ای هستم و هم خدا؟
فرض که چنین چیزی ممکن باشه!
آیا من با خدا در خلق چیزی شریک شدم؟!
و اصلا فرض که من با خدا در خلق اون اراده و اون اولین موجود درونم, شریک شدم و اصلا این شرک هم به حساب نیاد!
چرا خدا با من برای خلق یک اراده ای که قراره منجر به یک عمل قبیح و زشت و جرم جنایت باشه شریک شده؟!
ممنون

آیا ازدواج تقدیر است؟

انجمن: 

بعضی ها به اینکه ازدواج تقدیر است اعتقاد دارن مثلا استادی در دانشگاه ما صحبت میکرد و میگفت روح انسان یکی بوده و هنگام ورود به دنیای مادی به دو جنس مرد و زن تبدیل شده و قرار است در دنیا دوباره به هم برسند و با هم یکی شوند و به تکامل برسند
و اینکه از قبل معلوم بوده که همسر ما کیست
شما چه قدر این حرف قبول دارین؟

احسن الخالقین بودن انسان به واسطه ی قدرت اختیار

انجمن: 

سلام به همه ی خداجویان این انجمن... پیشاپیش اگه تایپک مربوطه تکراری هست یا در جای خودش زده نشده معذرت میخوام...

چند روز هست که سوالی در ذهنم شکل گرفته ...این که وقتی خداوند فقط به انسان قدرت اختیار و انتخاب داده و اون رو احسن الخالقین خوانده ... پس چرا فرشته ای مثل شیطان قدرت انتخاب داشت و خلاف فرمان خدا عمل کرد و به انسان سجده نکرد . به نظر میاد این انتخاب شیطان بود ... ایا به این معنی هست که فرشتگان هم قدرت انتخاب دارند؟

شکر خدا به خاطر انسان بودنمان؟؟؟

با سلام و احترام خدمت به شما کاربران
ما موظفیم که خدا را همواره شکر کنیم گر چه شکر گزار خوبی نیستیم و هم چنین نعمت های خدا آنقدر زیاد هستند که شکر همه ی آن ها ناممکن است.
سوالی داشتم درباره ی همین نعمت ها و شکر آن ها :
آیا ما باید به خاطر انسان بودنمان خداوند را شکر کنیم؟ آیا انسان بودن یک نعمت است؟ و اما سوالی دیگر آیا ممکن بود ما انسان نمی شدیم حیوان یا گیاه و یا .. می شدیم؟؟؟

آیا رجـــــــعت اختیاری است ؟

انجمن: 

روشن است که هر انساني که براي انتقام و تنبيه «رجعت» مي کند، هرگز به ميل و اراده خود برنمي‏گردند، بلکه به مصداق «کافر

به جهنم نمي رود، کشان کشان مي برند»، آنها از روي اجبار به رجعت تن مي دهند. ولي در مورد مؤمنين به نظر مي رسد که

اختياري خواهد بود، نه اجباري. اگر چه هرگز ممکن نيست که براي مؤمني رجعت پيشنهاد شود و او سر باز زند. چنانکه از يک

حديث استفاده مي شود که در مورد مؤمنان رجعت اختياري است.

مفضل بن عمر گويد: در خدمت امام صادق (ع) صحبت از حضرت مهدي (ع) شد و از افرادي که عاشقانه انتظار ظهورش را مي

کشند و پيش از نيل به چنين سعادتي از دنيا مي روند، گفتگو شد فرمود: «هنگامي که حضرت مهدي (عج) قيام کند، مامورين الهي در

قبر با اشخاص مؤمن تماس مي گيرند و به آنها مي گويند: اي بنده خدا! مولايت ظهور کرده است، اگر مي خواهي که به او بپيوندي

آزاد هستي، و اگر بخواهي در نعمتهاي الهي متنعم بماني باز هم آزاد هستي.»

[ صفحه 263] کتاب یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان / علیرضا رجالی تهرانی

اثبات جبر

به نظر من اختیاری در کار نیست و هرچه که هست جبر هست. ببینید اگر اختیار به معنای واقعی کلمه وجود داشته باشد هیچ عمل و عکس العملی قابل پیش بینی نخواهد بود حال آنکه ما میدانیم خدا (به فرض وجود داشتن خدا) حتی قبل از تولد ما میداند ما به دنیا می آییم در فلان سال و فلان ماه و فلان روز و فلان ساعت و از بدو تولد ما میداند که تا زمان مرگمان چه اعمالی انجام میدهیم و چه زمانی خواهیم مرد. منطقا چنین چیزی فقط در یک صورت ممکن است در صورتی که بر عواملی که باعث میشود ما فلان عمل را انجام دهیم مسلط باشد و صرفا عوامل در اینکه ما چه عملی انجام میدهیم دخیل باشند. خب این یعنی اینکه این عوامل هستند که باعث میشوند ما فلان عمل را انجام دهیم و با دانستن آنها تمامی اعمال ما قابل پیش بینی خواهد بود پس اختیاری وجود ندارد.

این وسط اختیار چگونه قابل توجیه است؟

این یک بحث ریشه ای هست پس لطفا سطحی جواب ندهید. اینکه ظاهر امر نشاندهنده این هست که اختیار وجود دارد و چون من الان خواستم چشمام رو ببندم بعد بستم پس اختیار وجود دارد یک بحث سطحی هست. از نقطه نظر ریشه ای عواملی باعث شده اند که من چنین تصمیمی را بگیرم و این عوامل ریشه ای هستند.

تضاد سحر و جادو با اراده و اختیار انسان

سلام
سوال من پایه ای تر از این هاست.
اصلا چرا باید توی این دنیا چیز به اسم سحر و جادو وجود داشته باشه . وجود اون با اختیار انسان در تضاد . بعد به نظر من توی اسلام موهوم گویی زیاد وجود داره ( برداشت های چند گانه از ی عبارت ). به عنوان نمونه : توی یکی از کتاب های مدرسه خوندیم ک زمانی که حضرت محمد میخاست بره به صحرا گردنبند ک آمنه بهش داده بود رو پس داد و گفت خدا از من نگه داری میکنه بعد می بینیم چند سال بعد خود خدا میگه پیامبر ! نزدیک بود تو رو چشم زخم بزنن !! یا اینکه توی یکی از جنگ ها حضرت علی روچشم زخم زدند !!!!!!!!!
یا اینکه هر عملی توی دنیا واقع بشه اراده خداوند در طول اون قرار داره پس خداوند در جریان یه همچنین اعمالی هم قرار داره { اراده خداوند در طول همه اعمال هست ولی اینجا ی مورد خاص و غیر فیزیکی وجود داره که مورد رو خاص میکنه }