اختیار

بازگشت به دنیا

انجمن: 

سلام و درود دو تا سوال یا ایراد
در قرآن کریم که دقیق در خاطرم نیست فکر کنم کافران به خدا می گویند ما را به دنیا باز گردان تا کار خوبی انجام دهیم خدا میگوید هرگز!اگر بازهم برگردید همون خرابکاریا رو دوباره به بار میارید
خب سوال اولم !
خدا چرا نمیذاره برگردن؟دوباره عمل کنن؟یعنی علم خدا باعث جلوگیری از عمل اختیاری دوبارش میشه؟چون میدونه باز برگردن همون کارو میکنن برگردوندشون کار عبثی میشه نه؟دقیقا این قسمت بولد شده رو بفرمایید چون خدا میدونه که برگردن کار بدی که کردن و میکنن دیگه بر نمیگردونه نه؟و دقیقا بفرمایید که کار عبثی میشه؟
ایراد دوم در نتیجه جوابیه که به این سوال میدین
خیلی ممنون

جهنم را خدا از جهنمیان پُر می کند یا خودِ جهنمیان؟

سلام. در دعای کمیل می خوانیم که خدا سوگند یاد کرده است که جهنم را از کافران جنّ و انس، پُر کند، که این فرمایش منسوب به حضرت خضر، در قرآن نیز آمده است(ص: 85-84). از سوی دیگر در آیات دیگری از قرآن، مانند آل عمران:182، گفته می شود جهنم چیزی است که جهنمیان با دست خود از پیش، فرستاده اند.

ایندو چگونه با هم سازگار است؟

رابطه اراده انسان با اراده خداوند

بسم الله ارحمن الرحیم
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و تشکر از سایت عالیتان که این فرصت عالی را در اختیار همگان قرار میدهید

بنده سوالم در مبحث قضا و قدر الهی و در حقیقت رابطه اراده انسان و خدا بود البته اینرا میدانم که نوع رابطه طولی است و اراده انسان در طول اراده خداوند است و پایین تر از ان است و سوال دقیقا از همینجا شروع میشود
سوال اولم مربوط به امر "توبه" میشود و فرضا فردی گناهی را انجام میداد مکررا و سپس تویه حقیقی نمود و از انجام ان سرباز زد و بازگشت در این زمان طبق گفته برخی محققان خداوند حتی از این امر اگاه بود که این فرد قرار است توبه کند و اگر این چنین است پس خدا میداند در نهایت چه کسی بهشت و چه کسی جهنم میرود چه در اخرت و یا قیامت پس بنابراین میداند که چه کسانی در ان روز از رحمت و بخشش او بهره مند میشوند بنابراین چشم انتظار بودن انسان برای بهرهمندی ارز رحمت و بخشش الهی در حقیقت ناشی از عدم اگاهی اوست و افراد بهرمند از لطف و بخشش الهی از قبل نزد خدا مشخصا پس میتوان این گونه نیز نتیجه گیری کرد که سرنوشت انسان از قبل مشخص است و اراده انسان و استفاده انسان از قدر و قوانین الهی از قبل مشخص است منظورم اشاره به حدیث امام علی است که در زیر دیواری نشسته بود و متوجه شد که ان دیوار در حال فرو ریختن است و جای دیگری نشست و یکی از یاران او فرمود ایا از قضای الهی میگریزی و ایشان در جواب فرمودند:از قضای الهی به قدر الهی [به اراده خودم ] پناه میبرم پس در این موضوع نیز خداوند از قبل میدانست که قرار است چنین اتفاقی بیافتد و یکجورایی همه چیز از قبل نوشته است و اگر این چنین استناد کنیم در قضیه به خلافت رسیدن یزید درمیابیم که خداوند از قبل از این امر اگاه بوده که یزید قرار است خلیفه شود و ایا میتوان این گونه بیان کرد که شاید این کار را برای ازمودن مسلمین انجام داد ولی خود از قبل میدانست که قرار است این گونه شود؟ و اگر این گونه استناد کنیم اصلا مفهوم ازمون الهی چه معنایی دارد؟

ممنون میشوم پاسخ تان کاملا علمی و جامع و کامل باشد و همچنین این موضوع را در سایر ادیان الهی بیان کنید(خودم تا حدودی در مورد یهودیت و مسیحیت از این موضوع اگاهم وفقط میخواهم مطمئن شوم ) و برای هر ادعا مطرح شده منبه و مرجع معتبر بیان کنید(منابع اگر از کتب الهی و خصوصا قران باشد ممنون میشوم)

آیا کارشناسان مختارند؟(باتلاق جبر)

سلام.
من تو دوران زندگیم هرچی بزرگتر و بزرگتر شدم با ادما و رفتارا و صحنه هایی مواجه شدماشین شگاها این سوال بی اختیار در ذهنم تدائی میشد که آیا آدمای دور و اطرافم اختیار دارن یا شبیه به یک ربات میمونن.یک ماشین پیشرفته؟آیا واقعا اینا هم مثل من آدمن و اختیار و خود آگاهی دارن؟مثل کسی که نظم هایی رو به خیالش میبینه و براش سوال میشه،آیا خدایی نیست؟همین حالا هم همچین صحته هایی به وفور مشاهده میشه!جسارت نباشه صحنه هابی مثل پاسخ ها و رویکرد اساتید و کارشناسان سایت به یک سری مسایل.به هر حال کار به جایی رسید که یک دو دو تا چهارتای ریاضی کردم دیدم که اختیار با اصل علیت در تضاده و چقدر هم خنده دار به نظر میرسه این موجودی به نام اختیار.رفته رفته دیدم کم نیستن.کسای دیگه هم به همون نتایج ساده و ابتدایی من رسیدن.اما جالبیش اینه که گویا خیلی از مذهبیون به این تضاد پی نبردن.مثلا من چند ماه پیش یکی دو تا سوال در این باره کردم.یکیشو استاد صدیق جواب داد که اصلا فرصت نشد جواب بدم تاپیک جمع بندی شد. اصلا گویا متوجه سوال من نشدن....یا از خیلیاشون که سوال میکنی که اختیار با اصل علیت در تضاد نیست در ابتدا میگن نه و میگن این اختیار رو خدا داده به انسان دیگه.علتش خداست و از این حرفهای بی معنی و نامربوط.و الی اخر....
خلاصه به نظر مذهبیون باید آگاه بشن در یک باتلاق جبر گرایی خودشون رو گیر انداختن و هرچی تلاش کنن که ازش بیرون بیان بدتر درش فرو میرن و اونا تمام تلاششون رو خواهند کرد که از این باتلاق بیرون بیان ولی به بن بست خوهند رسید.

البته شاید اشتباه میکنم.این تاپیک روشن میکنه مساله رو
پس حالا اصل مطلب و سوال.هر انتخاب و امر ارادی من ممکنیه که علتی رو میطلبه و از جهت علتش طبیعتا باید پدید می اومده.حالا چه معنی داره من حرف از انتخاب زدنی که در اون آزاد بودم که گزینه ای رو انتخاب کنم بزنم؟ چطور میشه حرف از اختیار زد وقتی انتخاب من که نوشتن این پست جلو روی شماست، از جهت علتی باید که پیش می اومد،صورت میپذیره؟از جهت علتی که حاکم شد یا بود انتخاب و عمل نوشتن من باید که رخ می داد و پدید می آمد.حالا انتخاب و آزادی من در نوشتن این پست چه معنی میده؟
خلاصه به من بگید اختیار چطور با اصل علیت قابل جمعه؟من انتظار دارم این سوال سوال روشنی و متداولی باشه برای کارشناس.

اختیار در خلقت

سلام.
در یک تاپیکی، حرف زده شد بین بنده و استاد مسلم...
بنده می گفتم...آدم عاقل می گوید که خدا، نه اون زجر و بلا و مصیبتهاتو می خوام، نه اون بهشت برین و جاودان و حوری و شراب و عسلت رو...ولی استاد مسلم می گفتن...نه خیر، آدم عاقل همیشه، حاظره برای یک خیر کثیر، سختی های فراوان بکشه....و سختی ها را به جون بخره...البته شاید من آلان یادم رفته باشه و چیزی رو از قلم بیاندازم...خود استاد مسلم هستن، تصحیح می کنن....استاد مسلم می گفتم این یک قاعده عقلی است....ولی بنده می گفتم...نه، عدم و نیستی...بدون آنکه لحظه ای پا در این دنیا بگذاری...بدون اونکه لحظه ای طعم هستی رو بچشی...خیلی مقبول تر از اونه که بدنیا بیایی، یک دوره ای در سختی و مشقت و سختی بگذرونی که بعدش، به بهشت برسی....

[SPOILER]که باید بیشتر توضیح بدم، اگر من منظورم این بود که همچین ذهنیتی مقبول تره، منظوم این بود که شخص عاقل در هنگام خلقت و هنوز پاش به بهشت نرسیده، همچین رای و انتخابی می کنه...بله اگر پاش به بهشت برسه...و هم آغوش حوریان و سرگرم عسل و میوه های بهشتی بشه...چه بسا، صد ها بار بگه، کاش من به جای صد سال، هزار سال در دنیا مصیبت و سختی می کسیدم...اصلا چه باکی بود!!!البته اگر از همچین شخصی می پرسیدیم که شما حاظر بودی برای رسیدن به این سرخوشی و لذت، سر بچه خودت رو هم ببری و شکنجش بدی، این کار رو می کردی...پاسخ می داد...چرا که نه، سر بچمو گوش تا گوش می بریدم و می کوبیدم به دیوار...چرا چون الان در یک حال سرخوشی و لذتی وصف ناپذیره...این، ذات انسان و آدمیزاده...این ذات آدمیزاده که دنبال لذت و آرامش شخصیه....حتی اونجا که دوس نداره که بچش رنجیده خاطر بشه، بازم دنبال لذت و آرامش شخصی خودشه....حتی اونجا هم که براای خاطر امام حسین می ره جونشو می ده هم به خاطر لذت و آرامش شخصی خودشه...[/SPOILER]

حرف من اینه که شخص هنوز پا در بهشت نذاشته و یا اگر هم گذاشته، بتونه از اون اوج لذت بیرون بیاد و دو کلام منطقی فکر کنه...او هم حتما خواهد گفت..خدا قربونت، من نه اون زجر و مصیبتتاتو می خوام یا می خواستم نه اون بهشت برینت رو...پس با این توضیح، از یک آدم که هنوز پا در این عالم هستی نذاشته اگر می شد که سوال کرد ازش، در پاسخ می گفت...من حاظر نیستم پا به این عالم بذارم که چی...که یک عمر سختی و مصیبت و رنج ببینم که بعد بهشت برین نصیبم بشه.....دیگه البته ما بحث نمی کنیم که اون آدم در ابتدا خبر نداره که در آیا جهنمی خواهد شد یا نه...اگر احتمال جهنمی بودنش رو هم در نظر بگیریم و این جهنمی شدن رو هم در نظر بگییریم و ازش سوال کنیم که دیگه قوز بالا قوز می شه.چون گسی اگر احتمال بدهد که جهنمی خواهد شد، آن هم جاودانه ولو فقط نیم درصد احتمال بدهد، هیچوقت پا در جهان نگذاشت....نیم درصد ولو کمتر از نیم درصد هم به ریسکش نمی ارزد...بحث مریض شدن مثلا فلج شدن برای چند سال گذرا نیست...بحث جاودانه در جهنمی شدن است که آدم از توصیفش هم خوف داره...یک صدم درصد هم احتمال همچین جهنمی به ریسکش نمی ارزه...

پس من از استاد مسلم می خوام ثابت کنن اگر شدنیه که چرا آدم عاقل در هنگام خلقت اگر ازش سوال بشه که به این دنیا می آیی یا نه، پاسخ خواهد داد، که با تمام میل خواهم آمد!!!!
ممنون

علت فعل بد انسان چیست؟

درود و سلام
انسان کار هایی انجام میدهد
علت فعل بد انسان چیست؟اگر بگویید اختیار انسانی! سوالی که هست این است منِ اینگونه عامل را چه کسی آفریده!
اگر بگویید علتی ندارد!پس پذیرفتید در جهان چیزی وجود دارد که بی علت است
_____
خواهشی که دارم سوال من رو جواب بدین نه اینکه سوال مشابه این یا ایراد دیگر!
دوم سیر علت های دخیل طولی را تا آخر نشان دهید تا ببینم خدا مسئول اصلیست یا ما

خدا در محضر عدل الهی!!!

انجمن: 

سلام....
خدا اختیار داره، ادعای اکثر علماست و البته شخص کارشناس جناب صدیق است... پس با این حساب به نظرم باید خدا هم حساب کتاب پس بده، مثل تموم آدما، تا ببینیم، حلالی رو حرام نکرده، حقی رو نا حق نکرده...بالاخره اختیار داره و می تونه با اختیارش خطا کنه....من که به این خدا مشکوکم، به نظرم مایه همه ی درد و زجر و بدبختی ای که یک کودک در اثر یک ویروس دچار می شه، خدائه(اینجا)... خدا باید حساب کتاب پس بده و نامه اعمالش رسیدگی بشه...

اولین پاسخی که می شنویم این خواهد بود به نظرم که خدا درسته که اختیار داره و اگر مایل بود می تونه شر برسونه، ولی از اونجایی که ذره ای جهالت در او وجود نداره هیچگاه ظلم نمی کنه...ولی اگر اینطوره که می گید، یعنی جهله که مایه ی فساد و خطا کردنه...پس اگر انسان هم کار خطایی می کند از روی جهله...و همه می دانیم که انسان جاهل، که از روی جهالت خطایی انجام می ده در محضر عدل الهی معذوره(البته این نظر من می تونه باشه حداقل) و در نتیجه، پای همه ی انسان ها چه بد کار چه خوب کار نباید به جهنم باز بشه، چون گناهی هم می کنن از روی جهالته و معذورن
والسلام
با تشکر

عدم یا زندگی

با سلام و تبریک سال نو...می خوام بدونم عقل از بین دو گزینه ی زیر کدام یک رو انتخاب می کنه؟;;)
1-عدم یا نیستی...نیستی محض بی آنکه حتی برای لحظه ای طعم زندگی رو بچشی
2-زندگی در چند مرحله...مرحله اول کشت و زرع در مزرعه ی آخرت که ممکنه (50 درصد) با درد و رنج و زحمت و زجر بسیار و طاقت فرسایی همراه باشه....مرحله دوم، برداشت آنچه در مرحله ی اول کشت کردیم...که می تونه سعادت و رفاه براتون به همراه بیاره (50 درصد) یا می تونه یک عمر که چه عرض کنم، برای همیشه شما رو در جهنم آتشین و سوزان ابدی کنه(50 درصد)....
حالا بگید به من عقل کدوم گزینه رو ترجیح می ده....گزینه اول یا همون عدم و نیستی رو یا گزینه دوم یا همون هستی یا زندگی رو؟;;)

در پی سوال بالا یک عرضی رو هم مطرح کنم....گفته می شه درسته که خدا با اختیار مستقیم ما رو وارد این دنیا نکرده...ولی انسان ذاتا زندگی رو انتخاب می کنه...در واقع، خدا گزینه ی بهتر و مورد پسند تر برای ذات انسان رو انتخاب کرده که هستی و در این صورت می شه گفت در واقع انسان با اختیار خودش وارد این دنیا شده!!!!!ولی واقعا ذات و اختیار و پسند انسان و یا عقل انسان چیه؟؟;;) نیستی یا هستی؟؟;;)

با تشکر

با تشکر

چگونه از شر دنیا راحت بشیم

سلام
لطفا به دو سوال من پاسخ بدین.
اول اینکه ایا خدا برای کسانی که دنیا و زندگی و نعمت اون رو نمی خواهند راه حلی گفته یا نه؟کسانی مثل من که دوست ندارند زندگی کنند و دوست ندارند در این دنیای مسخره تکامل پیدا کنند باید کی رو ببینند؟اقا ما همون بهشتی رو که نهرها از زیر درختانش جاریست و همون جهنمی رو که دودهای خفگان دارد رو نخواهیم باید چه کسی را ببینیم؟کل نظام این دنیا مسخره است اخه چرا زوری زندگی می دن؟
فقط چون در حکومت خدا ازادی پس از بیان وجود نداره به خاطر حرفهام مامورهای خدا یه بلایی سرم میارن نمی دونم کی این کار رو میکنند پس تا بلا سرم نیاوردند جوابم رو بدید که لااقل بی جواب نمانم؟راستی اگر کسی ره فراری هم داره به ما هم بگه؟فرار از این دنیای مسخره

چرا من شیعه به دنیا میام و یک نفر دیگه صهیونیست؟

سلام.

چرا من باید شیعه به دنیا بیام؟ چرا باید توی ایرانی باشم؟ چرا این خانواده؟
چرا یکی دیگه توی غزه به دنیا میاد و یکی دیگه توی تلاویو؟

استاد رائفی پور توی سخنرانی ارض موعود ۱ چند لحظه به این موضوع اشاره کردن و گفتن که این اتفاق شانسی نیست. ولی دیگه ادامه ندادند، ولی یک اشاره ای کردند که قبلا اتفاقاتی افتاده که باعث شده هرکسی توی چرا شرایطی باشه.
الان من دنبال جواب این سوالم.

ممنون.