اختیار

وظایف خداوند

سلام.
خداوند جز آفرینش و دستور دادن و جهنم وظیفه ی دیگری درقبال انسان ها دارد؟؟
وظیفه خداوند در قبال کسانی که از کودکی در رنج و عذاب اند چیست؟؟

توجیه اختیار با وجود طالع شوم و نحسی

سلام.
تمام‌کودکان متولد شده بدون هیچ پیش زمینه ای کاملا معصوم و طالع و سرنوشت سعید خواهند داشت مگر اینکه اختیار آن ها را شقاوتمند کند؟
آیا کودک نحس خواهیم داشت که در آینده با رشد خود خواهد دید که مسیر زندگیش همانند افراد معمولی موفقیت آمیز نیست ؟
می تواندطالع شوم‌ را به حدیث زیر ربط داد؟
[SPOILER]
خوشبخت از همان شکم مادر خود خوشبخت است و بدبخت از همان شکم مادر خود، بدبخت است.
[/SPOILER]
کودکان معلول و دارای مشکل ژنتیکی و ذاتی یا بزرگ‌شده در فساد اثبات کننده ی طالع شوم نیستند؟خروجی این کودکان شاید ۱ در میلیون به سعادت برسد و آن هم مستلزم محیط پیشرفت زا است که آن محیط پیشرفت زا که در اختیار بیچارگان و دیگران نیست آیا همان طالع شوم نیست؟
به حدیث امام صادق درباره ی فضلیت قرائت سوره ی شمس دقت شود :
[SPOILER]
برای كسی كه كم روزی و كم توفیق است و زیاد در كارش خسارت و زیان می بیند و در كارش حسرت و افسوس زیاد دارد پسندیده است كه بر قرائت سوره شمس مداومت ورزد
[/SPOILER]

کم توفیقی و حسرت زیاد همان طالع شوم است؟

اما درباره نحسی :
شاید در ضرب المثل ها شنیده اید که فلان کس بد قدم است.این بدقدمی واقعی است ؟

مفهوم ساده تر تاپیک این که طالع شوم کودک در حال رشد را در مسیری که به شقاوت سوق می دهد و با اختیارش بر اتمام حجت اعمالش مهر تایید می زند.این چنین نیست؟

معضل اعیان ثابته .....

انجمن: 

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
شاید قوی ترین پاسخ به مساله اختیار و سرنوشت مساله اعیان ثابته است.باور به اعیان ثابته هرچند مساله جبر و اختیار را کلا منتفی می سازد اما معضل دیگری ایجاد می کند و آن غیر مجعول بودن اشیاء است به نحوی که دخالت ذات باریتعالی هم از چگونه بودن اشیاء برداشته می شود . این هرچند به حسب دودوتا چارتای منطق عرفان نظری درست می نماید ولی درد جانکاهی نیز به بار می آورد . اینکه می دانی هیچ قدرتی نمی تواند تورا از آنچه در علم الهی رفته رها سازد و چیز دیگر یا نحو دیگر کند بسیار سخت و سنگین است. تنها امیدی که در این میان است آنستکه نمی دانی باقی سرنوشت تو چیست هرچند از اولش به آخرش تا اندازه ای می توان پی برد.
یا علیم
[/][/]

جبر در اختیار و مسئولیت

سلام.
جبر در اختیار داریم ؟ به این منظور که شرایطی در تصمیمات و اختیارات انسان تاثیر دارد شرایطی که بیشتر شبیه دوراهی است و نقش مسئولیت چیست؟
بهتر چند مثال بزنم تا راحت تر متوجه بشید.
[SPOILER]
۱- فردی هفت تیری روی شقیقه ی خانواده ی قربانی قرار می دهد و می گوید علیه خودت دروغ بگو. اولیت این فرد چیست خانواده کشته شوند یا دروغ بگوید ؟
۲- فردی از نداری و جبر اجتماعی و گرسنگی اختیارا رو به دزدی می آورد و چند سال در زندان می ماند و یا بدتر.اولیت این فرد از گرسنگی مردن است ؟
۳- فردی فرد دیگری را شکنجه می دهد و ظلم می کند تا اعمال درخواستی او را اجرا کند.اولیت فرد مردن زیر شکنجه است ؟
[/SPOILER]
اینگونه شرایط اختیار چگونه توجیه می شود ؟

سرنوشت انسان و استقلال انسان در اراده

به نام خدا، سلام.
من در استقلال انسان در اراده با وجود آگاهی خداوند از آینده او به شک افتادم. در نتیجه این شک چند پرسش مشابه را در اینترنت به طور مختصر مطالعه کردم.
خلاصه پاسخ پاسخگویان به پرسش هایی که عرض کردم به طور مختصر همین بود که علم خداوند از آینده انسان، منافاتی با ارادی بودن اعمال و افعال او ندارد و با مثال و فلسفه به توضیح آن پرداختند اما این پاسخ پرسش من نبود زیرا دلیل شک من چیزی غیر از عدم وجود اراده انسان است که در ادامه به آن خواهم پرداخت، در نتیجه تصمیم گرفتم پرسش خود را ارسال کنم.(لطفا با توجه به توضیحاتی که قبلا دادم و در ادامه میدهم تا حدامکان در خصوص نکاتی که عرض میکنم پاسخ دهید و از پاسخ هایی تکراری از قبیل آنچه عرض کردم بپرهیزید)
با توجه به آیه 63 و 64 سوره واقعه که بیانگر توحید در ربوبیت است، اگر انسان کشاورزی کند/ گیاهی را بکارد و پرورش دهد، این کشاورزی هم کار آن کشاورز است هم بنابر توحید در ربوبیت کار خداست; چون انسان با اراده و صرف وقت و نیروی خود آن گیاه را پرورش داده این کارش نشان از اراده و اینکه اینکار به او نسبت داده میشود نه کس دیگر نشان از است که مسئول و صاحب امتیاز آن کار آن فرد است. اما... همچنین به خاطر رابطه انسان با خدا مبنی بر اینکه هم خود انسان هم نیرویش از آن خداست(ریشه خلقت و پرورشش خداست) و همچنین اینکه گیاه طبق استعدادی که خدا در آن قرار داده رشد میکند در میابیم که این کارها به هردو پروردگار و آن مخلوقات(انسان و گیاه) نسبت داده میشود. اما قبل از اینکه به مخلوقات نسبت داده شود به خدا نسبت داده میشود. یعنی به خاطر این رابطه فعل و در نتیجه اراده انسان مستقل از خدا تصور نمیشود که در غیر این صورت شرک در توحید در ربوبیت است.
از این توضیحات نتیجه میگیریم که هر فعل و اراده ای از جانب مخلوقات به خدا و مخلوقات هردو نسبت داده میشود و نسبت دادن آن فقط به هریک از آنها نادرست است.اگر غیر این است مرا روشن کنید.
اگر غیر این نیست. پس شبهه من حالا مشخص است. اگر اراده انسان از خدا مستقل نیست و در نتیجه همه افعال او هم به خودش و هم به خدا نسبت داده میشود... خب اراده او از خدا مستقل نیست و افعال او هم به خودش هم به خدا نسبت داده میشود! پس این موضوع گویای خود گویای شبهه من است. اما...
توجه داشته باشد که اینرا میدانم که هدف خداوند از خلقت پرورش و نزدیک شدن به خدا/کمالات نامحدود است و اراده اش در این جهت است. پس هر کس به هر اندازه که به این کمالات نامحدود نزدیک تر شود به همان اندازه اراده اش موافق اراده جهت خداوند است.
اما... از آنجا که هر مخلوقی از مخلوقات کوچکتر تشکیل شده و هر مخلوقی از بزرگترین آنها تا کوچک ترینشان، حتی آنهایی که هنوز کشف نشده اند دارای زوجیت و مکمل مخلوقی دیگر هستند، نتیجه میگیریم که جهان و هر بخش از آن بر اساس زوجیت تشکیل شده و در بر اساس همین زوجیت بزرگترین بخش از جهان هستی یعنی خود آن دارای زوج و مکملی یعنی جهان آخرت است. و همچنین از آنجا که هر فعالیت در جهان(که خدا آنرا به سمت هدف خلقت هدایت میکند) دارای کنش و واکنشی است که به تعادل منجر میشود، میتوان نتیجه گرفت که تعادل لازمه و باعث رشد میشود و همه زوجیت ها دوطرفه و متقابل اند و یکطرفه نیستند.
پس بر این دو اساس زوجیت و تعادل، برای اینکه مفهوم کار نیک یا بد وجود داشته باشد باید مخالف آن یعنی کار بد یا نیک وجود داشته باشد. اما وجود انسان خوب به انسان بد نیاز ندارد بلکه به وجود کار بد نیاز دارد و علت این حقیقت همان وجود اراده و حق تصمیم و انتخاب در انسان است و تنها توانایی که میتواند تعادل را در این جهان خم کند همین قدرت اختیار و انتخاب است که البته نتیجه آن در آخرت باعث جبران شدن این خمیدگی میشود.
پس همه اینها را خودم میدانم و هیچکدام از اینها مشکل من نیست.
بلکه با همه اینها نکته و مشکل من اینجاست که حتی با اینکه برای رسیدن به کمال به انجام کار بد احتیاج ندارد و آنرا با اختیار خود انجام میدهد (و اینگونه آن فعل به او نسبت داده میشود) اما همچنین اراده انسان به اذن خداوند است و خداوند نیز هنگامی که جهان را خلق میکرد میدانست که در هر لحظه تاثیر هر نقطه از جهان بر نقطه های دیگر در لحظه بعد چه تغییری در جهان به وجود می آورد پس در نتیجه دقیقا میدانست که اگر به انسان قدرت انتخاب دهد، با توجه به تاثیر تمام نقاط دیگر جهان بر هم و سلسله تاثیرات تا اینکه به شخص برسد، آن شخص در فلان لحظه فلان کار را انجام خواهد داد. یعنی اینرا از قبل میدانسته و موقع خلقت میتوانسته آنرا طور دیگری رقم بزند که در آن لحظه شرایط طور دیگری باشد که آن شخص آنکار را انجام ندهد. پس این فعلی که انجام شده درسته به اراده انسان انجام شده و به او نسبت داده میشود ولی به خداوند نیز نسبت داده میشود زیرا خداوند نیز همان طور که گفتم اراده و انتخاب این را داشته که موقع شرایط را طور دیگری رقم بزند که آن فرد آن موقع آن کار را انجام ندهد. پس این فعل نیز مناسب با اراده خداست و هر چیزی در باره آن هم به خدا و هم به انسان نسبت داده میشود پس در نتیجه نمیتوانیم بگوییم که چون انسان اینکار را با اراده انجام داده تقصیر خودش است و خدا در آن نقشی نداشته بلکه به اراده مستقیم خداوند بوده است.
همین موضوع شبهات گوناگونی را برای من ایجاد کرد و باعث شد در باره آن فکر کنم و به این نتیجه برسم که چون خدا حکیم و عادل مطلق است با توجه به جهانی که خلق کرده، بهترین سناریو ممکن را انتخاب کرده و رقم زده که آن افعال بد توسط آن اشخاص در آن زمان و مکان ها نیز شامل آن سناریو مشوند و برای این خداوند آن فعل را تغییر نداده که در این صورت با بهترین سناریوی موجود فرق میکرد. همچنین با توجه به اینکه جهان بر اساس عدالت خداوند نیازمند تعادل است و همان طور که گفتم انسان با قدرت اختیارش تعادل این جهان دنیا را به سمت خاصی خم میکند، این خم شدگی باید در جهان دیگری یعنی جهان آخرت جبران شود و انسان هایی که آنرا به سمت کمال بیشتر خم کردند به همان اندازه پاداش و آنهایی که آنرا در خلاف جهت رشد خم کردند مجازات شوند. پس اگر این مسئله صحیح باشد کسی که به این مسائل فکر میکند به این نتیجه میرسد که اینکه کار بدی را انجام میدهد به خاطر تقدیری بوده که خدا برایش رقم زده و اینکه پاداش میگیرد و مجازات میشود نیز به خاطر این است بر اساس عدل خداوند، تعادل در خلقت لازم است و نتیجه میگیرد که هردو، کار خدا و دلیلش اول خداست نه خود او(انسان).
این موضوع نه اراده انسان نه مسئولیتش در برابر فعل نه هدف از زندگی اش و آخرتش را زیر سوال نمیبرد بلکه هدف از خود خلقت انسان را زیر سوال میبرد که چرا خداوند جهانی آفرید که به سمت کمالات حرکت کند؟ و تنها چیزی که این خلقت و را توجیه میکند همان دانش خداوند است.
اگر اشتباه میکنم مرا روشن کنید. انسان با تمام دانسته هایی که میتواند داشته باشد نمیتواند دلیل هدف وجود خدا از خلقت را دریابد(دقت کنید که میگویم دلیل وجود نه هدف و مقصد وجود) زیرا این دلیل را فقط خداوند میداند و ما نمیدانیم و فقط بر اساس همین دلیل است که این شیوه خلقت و این فعل و انفعالات و اتفاقات را قبول میکنیم چون این دلیل را خداوند میداند و از آنجایی که حکیم است در هیچ کار او حتی دلیلش بیهودگی راه ندارد و با اینکه میتوانست چیزی را خلق نکند بر اساس دلیل حکیمانه ای آن را خلق کرد و هدف حکیمانه ای برا آن قرار داد.

شبهه من: نه تنها انسان های گناهکار، تمام افعالی که خلاف جهت هدف حرکت هستی هستند، قربانی حکمت، تقدیر و عدالت خداوندند.

لوح محفوظ و اختیار

سلام.
در مطالعاتم به مواردی برخوردم.خداوند دو لوح دارد : لوح محفوظ و لوح محو و اثبات.
در لوح محفوظ خداوند همه اتفاقات را در عالم از ابتدای خلقت ثبت کرده است اصلا قابل تغییر نیست.
در لوح دیگر امکان تغییر سرنوشت وجود دارد.
چطور همچین چیزی امکان پذیر است ؟؟
انسان جهنمی در لوح محفوظ جهنمی است چطور در لوح محو و اثبات می تواند خود را مثلا بهشتی کند؟؟
مگر می شود زیرمجموعه از خود مجموعه بی تاثیر باشد؟
کسی که سرنوشتش در لوح محفوظ مشخص است و غیرقابل تغییر است در لوح دیگر چگونه قابل تغییر است؟

«یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»

«خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‏کند؛ و امّ الکتاب (لوح محفوظ) نزد اوست»

من واقعا یک موجود مختارم ؟؟؟!!

بن بست زندگی

سلام.
انسان مسیری را طی می کند در اثر جهالت می فهمد مسیر به کل اشتباه بوده است.تصمیم به بازگشت مسیر می کند.افکاری در ذهنش شکل می گیرد:
۱- این جهالت از بی عقلی او بوده و آیا بی عقلی مادرزادی است؟
۲- این مسیر اشتباه حاصل گمراه کردن شیطان است؟
۳- این مسیر اشتباه حاصل اجتماع است ؟
۴- این مسیر اشتباه خواست خداوند بوده ؟

در هر حالت بالا فرض کنیم یکی برقرار باشد.انسان محدود و ناآگاه به آینده که توانایی فهمیدن نتایج را نداشته چگونه می تواند مسیر اشتباهی که باعث تباهی استعداد ها ، کاهش عمر ، سلامت روحی و ... شده را جبران و به عقب برگردد؟ آیا مرگ تنها چاره است ؟؟

اختیار چیست؟

با عرض سلام و خسته نباشید . مدتیست درگیر موضوع این بودم که ایا ما اختیار داریم یا خیر ؟ هر چه تلاش کردم پاسخی نیافتم زیرا از طرفی من حس میکنم اختیار دارم و از طرفی زنجیره علت و معلول به من میگوید که من اختیار ندارم و هر کاری که من میکنم وابسته به علت های پیشین است و این علت ها تا جایی ادامه پیدا میکند که از بدن من خارج میشود . با جست و جو در اینترنت متوجه شدم که این یک باور موسوم به جبرگرایی است . ایا پاسخی در قبال جبر گرایی وجود دارد ؟ پاداش و جزای اخرت چه میشود اگر اختیاری وجود نداشته باشد ؟

فائده اختیار برای انسان چیست؟

سلام.اینکه انسان مختار آفریده شده چه فایده ای دارد درحالیکه اکثر انسانها دچار خسران و جهنمی میشوند؟چه سودی برای خدا و مهمتر از آن برای انسان دارد؟:-/

جبر یا اختیار؟

با سلام

به نظر من انسان اختیار ندارد. انسان از وقتی که به دنیا می آید تمامی رفتارهایش معلول دو علت است یکی ژن دیگری هم محیط. هر رفتاری که از انسان سر میزند معلول این 2 علت است. ژن همان عامل وراثتیست که به انسان میرسد از پدر و مادر و اجدادش. محیط هم تشکیل شده از آب و هوا و جامعه و حکومت و مدرسه و دین و رسانه و دوستان و فامیل و امثالهم که هر کدام به میزان نامشخصی بر دیدگاه انسان تاثیر میگذارد. در واقع انسان بنده ژن و محیطش است. اینها رو از نقطه نظر زیست شناسی و فلسفی گفتم.

من قبلا خیال میکردم جبرگرایی را فقط میتوان در ابعاد زیست شناسی و فلسفی مطرح کرد تا اینکه کتاب طرح بزرگ استیون هاوکینگ رو خوندم که در اون حرف از جبر گرایی علمی زد و با یک دید جالب که من تا آن زمان نشنیده بودم جبر را اثبات کرد و گفت اختیار یک خیال باطل بیش نیست. کتاب رو به دوستم دادم که بخونه و الان دستم نیست اما یادمه که چی گفته بود. من حرفهاش رو با مثال و بطور مشروح اینجا بیان میکنم:

از نقطه نظر علمی بعد از انفجار بزرگ بعد از مدت زمان اندکی قوانین شکل گرفتند که از آن زمان تاکنون بر عالم مسلط بودند و انسان هم به مرور زمان با دانستن این قوانین و ساختن وسایل و ابزار پیشرفت کرد. یعنی قوانین بر همه چیز این عالم مسلط است و تقدم دارد. رفتار تمامی چیزها اعم از زنده یا غیر زنده چه گیاهان چه حیوانات که شامل انسان هم میشود بر اساس همین قوانین است. پس هیچ چیز از محدوده این قوانین خارج نیست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم این قوانین بر ما مسلط هستند و هیچ کدام از رفتار های ما خارج از این قوانین نیست یعنی ما نمیتوانیم خارج از این قوانین کاری کنیم. پس چون ما در محدوده این قوانین هستیم هر رفتاری که از ما سر میزند قابل پیش بینی است (هرچند که این پیش بینی غیر ممکن است اما محال نیست) این هم از نقطه نظر علمی.

استیون هاوکینگ در طرح بزرگ گفته بود اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از او سر میزند تحت تاثیر برهم کنش میلیاردها سلول انسان با خودشان و با محیط است و چون دانستن وضعیت اولیه میلیاردها سلول انسان امری غیر ممکن است پس روانشناسان بجای اینکه ملاک را جبر بگذارند انسان را بصورت یک کل در نظر میگیرن که مختار است و سپس اختیار او را بررسی میکنند (وگرنه مشخص است وقتی که یک روانپزشک به شما دارو میدهد این دارو درمانی بر اساس اعتقاد به جبر است چرا که روانپزشک میخواهد با دارو تغییری در رفتار شما ایجاد کند)

یکی از دلایلی که بر اساس آن من به بهشت و جهنم اعتقادی ندارم همین جبرگراییست. اگر جبر در کار باشد دیگر قضاوت در مورد اعمال انسانها کاری نادرست است. البته جامعه نیازمند قانون است اما به نظر من در آینده با پیشرفت علم ژنتیک شرایطی فراهم خواهد شد که با دستکاری در ژن انسانها دیگر انسانها نمیتوانند خلافی انجام بدهند.

چگونه انسان میتواند دارای اختیار باشد در حالی که هر عملی که از او سر میزند تحت تاثیر ژن و محیطش است؟