علی

«اشهد أن علیا ولی الله» در نماز

انجمن: 

سلام
چرا ما در نماز شهادت به حجت بودن ایشان نمیدهیم؟
آیا نماز در طول زمان تغییر یافته؟
با ذکر دلیل و منبع معتبر پاسخ دهید.

علت اختلاف اجتهاد صحابه


سلام

چرا اجتهاد امام علي ع برخلاف نظر ابوبكر وعمر بود ؟ مگر هر دو از صحابه نبودند ؟‌ آيا نظر امام ع درست بود يا نظر شيخين ؟!

ريشه اختلاف قرائات مختلف از قران و سنت در كجاست ؟

فإن عليًا قد أدى اجتهاده في مسائل قد خالف فيها أبا بكر وعمر، إلا أنه رأى من الصواب للأمة أن يجري الأمر في الأقضية على ما تقدم من قضائهما رضي الله عنهما وعنه.
وقوله: (حتى يكون الناس جماعة) يعني يكون الناس جماعة هي التي يشتمل على قولي وقولهم، وأن وافقت لهم فيما حكموا به يصير إجماعًا مني ومنهم، إذ لم يكن يتم الإجماع إلا بأن يوافقهم علي رضي الله عنه على أقضيىته. الكتاب: الإفصاح عن معاني الصحاح
المؤلف: يحيى بن (هُبَيْرَة بن) محمد بن هبيرة الذهلي الشيبانيّ، أبو المظفر، عون الدين (المتوفى: 560هـ)
المحقق: فؤاد عبد المنعم أحمد
الناشر: دار الوطن
قال علي بن أبي طالب رضي الله عنه على المنبر فيما يروون عنه: كنت أرى رأي أبي بكر وعمر في أن أم الولد لا تباع ثم ظهر لي أن بيعها جائز فقال لي عبيدة السلماني رأيك والله يا أمير المؤمنين مع أبي بكر وعمر أحب إلينا من رأيك وحدك (3) ثم ثبت أن علياً رضي الله عنه رجع عن ذلك (4) واستقر الأمر بين المسلمين عليه إلى الوقت الذي ذكرنا وتعلقوا في ذلك بحديث جابر رواه أبو داود وغيره قال جابر: كنا نبيع سرارينا وأمهات أولادنا على عهد رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وأبي بكر ثم نهانا #عمر. الكتاب: القبس في شرح موطأ مالك بن أنس
المؤلف: القاضي محمد بن عبد الله أبو بكر بن العربي المعافري الاشبيلي المالكي (المتوفى: 543هـ)

شكي نيست كه امام مجبور شد از حكم الهي عقب نشيني يا تنازل كند بجهت مصلحتي بزرگتر مانند همان فرياد واعمراه در داستان تراويح و .... همچنين صبر 25 ساله بر يغماي حق خلافتش .هرچند كه در ساير اخبار آمده : وَرَوَى ابْنُ قُدَامَةَ فِي الْكَافِي أَنَّ عَلِيًّا لَمْ يَرْجِعْ رُجُوعًا صَرِيحًا

وَقَدْ اسْتَدَلَّ بِحَدِيثَيْ ابْنِ عَبَّاسٍ الْمَذْكُورَيْنِ فِي الْبَابِ وَحَدِيثِ ابْنِ عُمَرَ الْقَائِلُونَ بِأَنَّهُ لَا يَجُوزُ بَيْعُ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ وَهُمْ الْجُمْهُورُ وَقَدْ حَكَى ابْنُ قُدَامَةَ إجْمَاعَ الصَّحَابَةِ عَلَى ذَلِكَ، وَلَا يَقْدَحُ فِي صِحَّةِ هَذِهِ الْحِكَايَةِ مَا رُوِيَ عَنْ عَلِيٍّ وَابْنِ عَبَّاسٍ وَابْنِ الزُّبَيْرِ مِنْ الْجَوَازِ؛ لِأَنَّهُ قَدْ رُوِيَ عَنْهُمْ الرُّجُوعُ عَنْ الْمُخَالَفَةِ، كَمَا حَكَى ذَلِكَ ابْنُ رَسْلَانَ فِي شَرْحِ السُّنَنِ وَأَخْرَجَ عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ عَلِيٍّ بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ أَنَّهُ رَجَعَ عَنْ رَأْيِهِ الْآخَرِ إلَى قَوْلِ جُمْهُورِ الصَّحَابَةِ
وَأَخْرَجَ أَيْضًا عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ ابْنِ سِيرِينَ عَنْ عَبِيدَةُ السَّلْمَانِيِّ قَالَ: " سَمِعْتُ عَلِيًّا يَقُولُ: اجْتَمَعَ رَأْيِي وَرَأْيُ عُمَرَ فِي أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ أَنْ لَا يُبَعْنَ، ثُمَّ رَأَيْتُ بَعْدُ أَنْ يُبَعْنَ، قَالَ عُبَيْدَةُ: فَقُلْتُ: فَرَأْيُكَ وَرَأْيُ عُمَرَ فِي الْجَمَاعَةِ أَحَبُّ إلَيَّ مِنْ رَأْيِكَ وَحْدَكَ فِي الْفُرْقَةِ " وَهَذَا الْإِسْنَادُ مَعْدُودٌ فِي أَصَحِّ الْأَسَانِيدِ، وَرَوَاهُ الْبَيْهَقِيُّ مِنْ طَرِيقِ أَيُّوبَ وَأَخْرَجَ نَحْوَهُ ابْنُ أَبِي شَيْبَةَ. وَرَوَى ابْنُ قُدَامَةَ فِي الْكَافِي أَنَّ عَلِيًّا لَمْ يَرْجِعْ رُجُوعًا صَرِيحًا إنَّمَا قَالَ لِعُبَيْدَةَ وَشُرَيْحٍ: " اقْضُوا كَمَا كُنْتُمْ تَقْضُونَ فَإِنِّي أَكْرَهُ الْخِلَافَ " وَهَذَا وَاضِحٌ فِي أَنَّهُ لَمْ يَرْجِعْ عَنْ اجْتِهَادِهِ، وَإِنَّمَا أَذِنَ لَهُمْ أَنْ يَقْضُوا بِاجْتِهَادِهِمْ الْمُوَافِقِ لِرَأْيِ مَنْ تَقَدَّمَ قَالَ ابْنُ قُدَامَةَ أَيْضًا: وَقَدْ رَوَى صَالِحٌ عَنْ أَحْمَدَ أَنَّهُ قَالَ: أَكْرَهُ بَيْعَهُنَّ، وَقَدْ بَاعَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ
قَالَ أَبُو الْخَطَّابِ: فَظَاهِرُ هَذَا أَنَّهُ يَصِحُّ مَعَ الْكَرَاهَةِ وَرَوَى الْبَيْهَقِيُّ مِنْ طُرُقٍ مِنْهَا عَنْ الثَّوْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ قَالَ: " جَاءَ رَجُلَانِ إلَى ابْنِ عُمَرَ فَقَالَ: " مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتُمَا؟ قَالَا: مِنْ قِبَلِ ابْنِ الزُّبَيْرِ فَأَحَلَّ لَنَا أَشْيَاءَ كَانَتْ
تُحَرَّمُ عَلَيْنَا، قَالَ: مَا أَحَلَّ لَكُمْ؟ قَالَا: أَحَلَّ لَنَا بَيْعَ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ، قَالَ: أَتَعْرِفَانِ أَبَا حَفْصٍ عُمَرَ فَإِنَّهُ نَهَى أَنْ تُبَاعَ أَوْ تُوَرَّثَ يَسْتَمْتِعُ بِهَا مَا كَانَ حَيًّا، فَإِذَا مَاتَ فَهِيَ حُرَّةٌ، وَمِنْ الْقَائِلِينَ بِجَوَازِ الْبَيْعِ النَّاصِرُ وَالْبَاقِرُ وَالصَّادِقُ وَالْإِمَامِيَّةُ وَبِشْرٌ الْمَرِيسِيِّ وَمُحَمَّدُ بْنُ الْمُطَهَّرِ وَوَلَدُهُ الْمُزَنِيّ وَدَاوُد الظَّاهِرِيُّ وَقَتَادَةُ، وَلَكِنَّهُ إنَّمَا يَجُوزُ عِنْدَ الْبَاقِرِ وَالصَّادِقِ وَالْإِمَامِيَّةِ بِشَرْطِ أَنْ يَكُونَ بَيْعُهَا فِي حَيَاةِ سَيِّدِهَا، فَإِنْ مَاتَ وَلَهَا مِنْهُ وَلَدٌ بَاقٍ عَتَقَتْ عِنْدَهُمْ
وَقَدْ قِيلَ: إنَّ هَذَا مُجْمَعٌ عَلَيْهِ. وَقَدْ رُوِيَ فِي جَامِعِ آلِ مُحَمَّدٍ عَنْ الْقَاسِمِ بْنِ إبْرَاهِيمَ أَنَّ مَنْ أُدْرِكَ مِنْ أَهْلِهِ لَمْ يَكُونُوا يُثْبِتُونَ رِوَايَةَ بَيْعِ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ وَقَدْ ادَّعَى بَعْضُ الْمُتَأَخِّرِينَ الْإِجْمَاعَ عَلَى تَحْرِيمِ بَيْعِ أُمِّ الْوَلَدِ مُطْلَقًا وَهُوَ مُجَازَفَةٌ ظَاهِرَةٌ وَادَّعَى بَعْضُ أَهْلِ الْعِلْمِ أَنَّ تَحْرِيمَ بَيْعِهِنَّ قَطْعِيٌّ وَهُوَ فَاسِدٌ لِأَنَّ الْقَطْعَ بِالتَّحْرِيمِ إنْ كَانَ لِأَجْلِ الْأَدِلَّةِ الْقَاضِيَةِ بِالتَّحْرِيمِ فَفِيهَا مَا عَرَفْتَ مِنْ الْمَقَالِ السَّالِفِ، وَإِنْ كَانَ لِأَجْلِ الْإِجْمَاعِ الْمُدَّعَى فَفِيهِ مَا عَرَفْتَ، وَكَيْفَ يَصِحُّ الِاحْتِجَاجُ بِمِثْلِ ذَلِكَ وَالْخِلَافُ مَا زَالَ مُنْذُ أَيَّامِ الصَّحَابَةِ إلَى الْآنَ .
الكتاب: نيل الأوطار
المؤلف: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)

***** درسنامه حکمت و حکومت (نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر) *****

مالک اشتر ؟

مالک بن حرث ملقب به اشتر سرباز شجاع و فداکار برازنده اسلام و یار باوفا و مورد اعتماد امیرالمؤمنین على (ع) که جانبازی هاى او در جمل و صفین در رکاب حضرت مشهورتر از آن است که در این مختصر آید. چون خبر درگذشت وى به امام رسید، فرمود: مالک با من چنان بود که من با رسول الله. نیز فرمود: مالک چه مالکى؟! اگر او را قطعه سنگى بدانیم سنگى سخت، اگر او را به کوه تشبیه کنیم کوهى عظیم بود، به خدا سوگند که مرگش مردم عراق را خوار و مردم شام را دل شاد ساخت، دگر چون مالک را نیابم.
در سال 38 هجرى امیرالمؤمنین (ع) او را به حکومت مصر گماشت و آن عهدنامه جامع تاریخى را همراه وى ساخت . چون معاویه بشنید ،دهقان روستاى عریش را واداشت که به وى زهر دهد و از این راه او را به شهادت رساند.
مالک علاوه بر شجاعت و دلاورى مردى دانشمند و خردمند و متواضع و زاهد بود. نقل است که روزى مالک با لباسى ژولیده در میان بازار مى گذشت. یکى از بازاریان از روى استهزا کلوخى به وى پرتاب نمود، چون به وى گفتند: او مالک یار امیرالمؤمنین (ع) است ،به خود بلرزید و سراسیمه به دنبالش دویدن گرفت که از او پوزش بخواهد، هنگامى به وى رسید که او در مسجد به نماز مشغول بود، چون مالک از نماز بپرداخت ،آن مرد به دست و پاى مالک بیفتاد، مالک گفت :چرا چنین مى کنى؟! وى گفت: من جسارت کردم ،مرا ببخش. مالک گفت: بیم مدار و آسوده باش که به خدا سوگند به مسجد نیامدم جز بدین منظور که براى تو طلب مغفرت نمایم.
حضرت به دو تن از فرماندهان سپاه خویش به صفین نوشت: اینک مالک بن حرث اشتر را بر شما و سربازان تحت فرماندهى شما امیر ساختم، سخنش را گوش دهید و فرمانش را اطاعت کنید . او را زره و سپر خویش پندارید که وى کسى است که سستى و اشتباه در او راه ندارد . در کارى که شتاب و سرعت در آن لازم بود، اهمال و تأنى نکند . به کارى که تأخیر در آن روا باشد، شتاب نورزد. (1)

پی نوشت:
1.معاریف و معارف ،واژه مالک.

***** غدیر در آینه فاطمی *****

غدير در قرآن ؟

در مورد غدیر خم چند ین آیه وارد شده است:
یکی آیه "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و..."(1) که روز نهم ذی حجه در سال دهم هجری هنگام حج وداع نازل شد . با نزول حکم ولایت و تعیین سرپرست جامعه اسلامی، اسلام کامل و نعمت تمام و جامعه اسلامی بیمه شد. از ضربه خوردن به وسیله کافران و مشرکان ایمن گشت .
پیامبر به جهت غوغای مخالفان و ترس از شورش و...از ابلاغ حکم جانشینی امام علی تا فرصت مناسب تری خودداری کرد تا این که در روز هجدهم با نزول آیه "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک و ان لم تفعل ..."(2) موظف شد این حکم را بدون فوت وقت ابلاغ کند. حضرت در محل غدیر خم حکم ولایت را ابلاغ کرد . عملا دین را کامل و نعمت را تمام کرد. (3)
آیه دیگر که بنا بر روایات، در مورد غدیر خم نازل شده اند: یکی آیه 32 انفال است که فرمود :
وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ
(به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست!»
دیگری آیه اول و دوم سوره معارج است :
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِع‏؛
تقاضاكننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد! اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچ كس نمى‏تواند آن را دفع كند.
در کتب تفسیر و حدیث وارد شده که وقتی رسول خدا در غدیر خم امام علی(ع) را به ولایت عهدی منصوب کرد، خبر آن در اطراف پراکنده شد تا به گوش حارث بن نعمان فهرى رسيد. حارث بى درنگ شتر خود را سوار شد و شرفياب حضور رسول اللَّه گرديد. حضرت آن موقع در ابطح بودند، حارث از شتر خود فرود آمده و بند بر پاى آن نهاد و نزديك شد، آن گاه روى به آن جناب نموده و در حالى كه حضرت در بين جمعى از اصحابش بود، عرض كرد:
از ناحيه پروردگارت به ما دستور دادى كه به وحدانيت خداوند و رسالت تو شهادت دهيم، ما نيز پذيرفتيم، آن گاه به ما گفتى چه و چه (و همه احكام را ذكر كرد) و ما قبول كرديم، و اين همه اطاعت از ما تو را كفايت نكرد تا دو بازوى پسر عمت را كشيده و او را بر همه ما سرورى دادى، و گفتى: هر كه من مولاى اويم، على مولاى او است. اينك آمده‏ام از تو بپرسم داستان سرورى پسر عمت از ناحيه خود تو است يا از ناحيه خداست؟
رسول اللَّه فرمود: سوگند به خدايى كه جز او معبودى نيست ! آن نيز مانند همه دستوراتم از ناحيه خداست.
حارث به سوى مركب خود برگشت و در حالى كه مى‏ گفت: بار الها! اگر اين مطلب حق است و از ناحيه تو است ،سنگى از آسمان بر ما بباران، و يا عذابى دردناك بر ما نازل كن. هنوز به شتر خود نرسيده بود كه خدا او را هدف سنگ ريزه‏اى قرار داد به طورى كه از فرق سرش فرو رفت و از پائين تنش بيرون آمده و هلاكش ساخت. در باره همين واقعه در سوره معارج اين دو آيه" سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ" را فرستاد.(4)
پی نوشت ها:
1. مائده(5)آیه3.
2.همان،آیه67.
3. ترجمه المیزان،ج5،ص272.
4. تفسیر المنار، ج4،ص464 به نقل از تفسیر ثعلبی.

**** مرد نا متناهی *****

1 - تاریخ و مکان ولادت:
مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمده است. (1)
علامه مجلسی (م 1110) به نقل از تهذیب شیخ طوسی مینویسد:"وُلٍدَ [علی(ع) ] بمکه فی البیت الحرام فی یوم الجمعه لثلاث عشره لیله خلت من رجب بعد عام الفیل بثلاثین سنه"؛(2) علی (ع) در شهر مکه و در خانه خدا و در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل ولادت یافت. یکی از ویژگیهای امام علی(ع)آن است که او در خانه خدا متولد شده است.
حاکم نیشابوری مینویسد : "و قد تواترت الاخبار انّ فاطمه بن اسد ولدت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه". (3) روایات در این مورد که فاطمه بنت اسد علی بن ابیطالب(ع) را در خانه کعبه به دنیا آورده، در حد تواتر است:
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
نازم به حُسن مطلع و حُسن ختام تو
2 - شکلگیری شخصیت:
بی تردید سه عامل تأثیر گذار در شخصیت علی(ع) بوده است که جمیع این عوامل سبب شد که دومین شخصیت جهان اسلام بعد از پیامبر اسلام (ص) بهوجود آید؛ که این سه، عبارتند از :
1 - وراثت.
2 - تعلیم و تربیت.
3 - محیط زندگی.
علی (ع) از پدری چون ابوطالب دیده به جهان گشود. او کانونی از سماحت شجاعت، بخشش، عطوفت، مهر و جانبازی و. . . بود. مادر علی (ع) فاطمه بنت اسد فرزند هاشم است. وی نخستین زنی است که به پیامبر(ص) ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع) پیروی میکرد. وجود چنین پدر و مادری نقش بنیادی در شکلگیری شخصیت والای امام علی (ع) داشتند.
حساس ترین بخش زندگانی امام علی (ع) از آن زمانی آغاز میگردد که پیامبر(ص) رسما تربیت و تعلیم او را بر عهده گرفته و به پرورش علی(ع) پرداخت. پیامبر (ص) از همان آغاز ولادت علی(ع) به او علاقه داشته و حتی گهواره او را حرکت میداد و شیر در کام علی(ع) میریخت و میفرمود : این کودک برادر من است و در آینده ولی و وصی و همسر دختر من خواهد بود. (4)
مراقبت های ویژه پیامبر(ص) از علی (ع) سبب شد که حضرت از همراهی خود با پیامبر یاد کرده و آن را یکی از امتیازات وافتخارات خود بداند و می فرمود : " شما ای یاران پیامبر (ص) از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا و مقام مخصوصی که نزد حضرت داشتم کاملا آگاه هستید. میدانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شدهام؛ هنگامی که نوزاد بودم مرا سینة خود میگرفت. در کنار بستر خود از من حمایت میکرد. دست بر بدن من می مالید و من بوی خوش او را استشمام میکردم، او غذا در دهان من میگذاشت ". (5)
هم چنین علی(ع) فرمود: "من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود میرود، در پی پیامبر میرفتم؛ هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم میکرد که ازآن پیروی کنم". (6)
در اکثر روایات تصریح شده است که علی (ع)در شعب ابیطالب و در غار حرا(7) در کنار پیامبر بود.
علی (ع) فرمود: "لقد کان یحاور فی کل سنة بحراء فآراه و لا یراه غیری"؛(8) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت میپرداخت و جز من کسی او را نمیدید. " از سوی دیگر در برخی از روایات تصریح شده است که وقتی که جبرئیل نخستین بار بر پیامبر نازل شد، و او را به مقام رسالت مفتخر نمود، علی(ع) در کنار حضرتش بود. بر همین اساس بود که علی فرمود:"اَری نُورَ الوحی و الرساله و اشم ریحَ النّبوّه"؛(9) در همان دوران کودکی هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیر بود، میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم ".
در کنار پیامبر بودن و تعلیم و تربیت علی(ع) از سوی حضرت سبب شد که شخصیت برجسته امام علی شکل گرفته و او در اوج و قله معنویت، عدالت و. . . قرار گیرد.
پیوند عمیق تعلیم علی(ع) از سوی پیامبر(ص) سبب شد که پیامبر فرمود: "اَنَا مدینه العلم و علیً بابها. . . ". (10)
3 -شرکت در جنگها
یکی از فرازهای مهم زندگی امام شرکت و جانبازی او در جنگها است. علی(ع) در جنگ بدر فداکاری نمود و به جهاد پرداخت. (11)
"تمام اهل شرک و ضلال که در جنگ بدر کشته شدند؛ چهل و نه نفر بودهاند. هجده نفر آنها را امیرالمؤمنین به تنهایی به هلاکت رساند و در هلاکت چهار نفر دیگر آنها نیز شریک بود". (12)
امام در جنگ احد نیز شرکت فعال داشته و حماسه جاوید آفرید. علی(ع) در سازماندهی نیروهای اسلام بعد از شکست و حفظ جان پیامبر(ص)نقش بنیادی داشت. طبق نقل برخی از مورخان، وقتی شمشیر علی(ع) در میدان احد شکست، پیامبر "ذوالفقار" خود را به او داد تا بجنگد و از جان پیامبر دفاع کند. علی(ع) به قلب دشمن حمله نمود و جان وی به خطر افتاد، آن گاه پیامبر(ص) دست به دعا برداشت و برای او دعا نمود، (13) در این هنگام ندایی از آسمان رسید ؛ پیامبرسر برداشت. . . دید که جبرئیل ندا میدهد! لا فتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار. (14)
علی(ع) در جنگ خندق نیز جهاد و فداکاری چشمگیری داشت. جنگ حضرت با عمر و بن عبدود و پیروزی او بر عبدود بود که پیامبر فرمود:"قتل علی لعمر و بن عبدود افضل من عباده الثقلین"؛(15) ارزش کشتن عمر بن عبدود به دست علی(ع) از عبادت جهانیان برتر است". "ارزش شمشیری که علی(ع) در روز خندق بر عمر و بن عبدود زد، از پاداش عمل امتم تا روز قیامت برتر اشت". (16)
4 - منشأ علم علی(ع)
معارف و علوم امام منشأ در تعلم و دانش پیامبر(ص) دارد. در کنار پیامبر بودن و تعلّم علی(ع) از سوی پیامبر سبب شد که علی (ع) از اقیانوس بیکران معارف الهی برخوردار گردد. امام صادق(ع) فرمود:"پیامبرهزار باب دانش به علی (ع) آموخت که از هر باب آن هزار باب دیگر گشوده شد"(17) هم چنین علی(ع) فرمود: " رسول خدا (ص)هزار حدیث به من آموخت که هر حدیثی دارای هزار باب علم بود ، ". (18)
علی(ع) خود فرمود: " علم نخستین و آخرین نزد من است. آگاه باشید! به خدا قسم اگر بر مسند قضاوت نشینم، بین اهل تورات به تورات و بین اهل انجیل به انجیل و بین اهل زبور به زبور و بین اهل قرآن به قرآن حکم خواهم نمود، تا آن جا که همه کتب ادیان بگویند سوگند به خدا، علی(ع) به حکم خدا که در ماهیت ما است قضاوت نمود". (19)
5 - علل سکوت
یکی از فرازهای مهم دیگر زندگانی علی(ع) علی سکوت حضرت در برابر خلفای سه گانه است.
علی (ع) در ابتدا در برابر خلفا سکوت نکرد، بلکه بارها به فعالیتهای گسترده پرداخته و به دفاع از حق خود پرداخت. او با عدم بیعت با ابابکر عدم قانونی بودن رهبری او را اعلام کرد.
حضرت با عدة دیگر از اصحاب خود به در خانه خود متحصن شد(20) تا عملا اثبات کنند که خلیفه، غاصب حکومت است. هم چنین حضرت بارها از خلفا انتقاد نمود(21) که حق او را غصب کردهاند؟ آن چه از کلمات امام علی(ع) استفاده میشود، سکوت او در راستای حفظ وحدت اسلامی و حفظ دین صورت گرفته است. بعد از رحلت پیامبر مسلمانان دچار اختلاف شده بودند(22) از سوی دیگر، حمله احتمالی رومیان جهان اسلام را تهدید میکرد (23)، از این رو جامعه اسلامی نیاز مبرم به وحدت و همگرایی داشت. بر این اساس علی(ع) سکوت کرد. چنان که علی(ع)بعد از شکلگیری شورای شش نفره فرمود:" میدانید که من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند! مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و تنها بر من جور و جفا شده باشد، مخالفتی نخواهیم کرد. "(24)
هم چنین فرمود:" به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگر بود". (25)
ائمه(ع) حکومت را برای حفظ و احیای دین و احیای سنت رسول خدا(ص) میخواستند، چنان که امام حسین(ع) به آن اشاره کرد. علی (ع) نیز یکی از اهداف تشکیل حکومت را حفظ دین و اجرای قوانین الهی دانست. (26)حفظ اسلام در فرهنگ ائمه محور بوده و قیام و سکوت و صلح آنان در راستای حفظ اسلام بوده است. اگر در شرایطی، اسلام به واسطه قیام حفظ میشد، آنان قیام میکردند. اگر به واسطه سکوت و صلح حفظ میشد، آنان سکوت میکردند، اگر چه این سکوت موجب از بین رفتن حقّ مسلم آنان گردد؛ بر این اساس بود که علی(ع) یکی از علل سکوت خود را حفظ دین دانست، گر چه حضرت این سکوت را خار در چشم و استخوان در گلو دانسته است. (27) او در خصوص حفظ اسلام فرمود: "دست نگه داشتم تا این که دیدم. گروهی از مردم از اسلام برگشتند (مرتد شدند) و مردم را به محور دین محمد(ص) دعوت میکنند، ترسیدم اگر در این لحظات حساس اسلام و مسلمین را یاری نکنم، شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از محروم شدن خلافت بر شما بزرگ تر بود، چرا که این بهره دوران چند روزة دنیا است که زایل و تمام شود". (28)
6 - تشکیل و نحوة حکومت:
امام علی (ع) بعد از قتل عثمان در سال 35 به خلافت ظاهری رسید. در تاریخ خلافت اسلامی هیچ خلیفهای مانند علی(ع) با اکثریت قریب به اتفاق آرا برگزیده نشد؛(29) چنان که علی(ع) خود در نحوه بیعت مردم و اقبال مردم از حکومت او میگوید: "آنان به سان ازدحام شتر تشنهای که ساربان عقال و ریسمانش را باز کند و رهایش سازد بر من هجوم آورند، که گمان کردم، می خواهند مرا بکشند". (30): "مردم مانند موی گردن گفتار به دور هم ریختند و از هر طرف به سوی من هجوم آوردند، تا آن جا که حسن(ع) و حسین(ع) به زیر دست و پا رفتند و طرف جامع و ردای من پاره شد و بسان گلة گوسفند پیرامون مرا گرفتند تا من بیعت آنان را بپذیرم". (31)
یکی از شاخصههای مهم حکومت امام عدالت گرایی و قانون پذیری بود. رعایت قانون و عدالت هم در تفسیر بیت المال(32) و هم در عزل و نصب مدیران حکومتی(33)، رعایت حقوق تمام شهروندان(34) و برخورد با مخالفان(35) و. . . ظهور میکند. نحوه برخورد امام با برادرش عقیل (36) حکایت از عدالت گرایی دارد. علی(ع) در تقسیم بیت المال سیره پیامبر را رعایت میکرد. سیره حضرت تقسیم بالسویه بیت المال بین عرب و عجم، سیاه و سفید بود. او فرمود : "ای مردم !هیچ کس از مادر غلام و کنیز به دنیا نیامده. اکنون بیت المال حاضر است و آن را میان سفید و سیاه، به طور مساوی تقسیم خواهم کرد". (37)
علی(ع) در عزل و نصب مدیران نیز عدالت و قانون را رعایت میکرد. عزل معاویه از استانداری شام، نیز بر اساس عدالت صورت گرفت. برخی از سیاستمداران عقیده داشتند که عزل معاویه پیامدهای منفی بر حکومت دارد، ولی علی(ع) او را عزل نموده فرمود:" به خدا سوگند ! در دینم مدارا نمیکنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم". (38)
یکی از سیاستهای حکومت علوی فقر زدایی و حمایت از محرومات است. علی(ع) عملا به حمایت از محرومان پرداخته و مدیران خود را به حمایت از محرومان سفارش نمود(39) چنان که خطاب به مالک اشتر فرمود:"ثم الله الله فی الطبقه السفلی". (40)
عدالت و قانون­گرایی امام علی(ع) موجب شد که قانون شکنان و عدالت گریزان با حضرت مخالفت نموده، جنگهای جمل، صفین و خوارج را به وجود آوردند. متأسفانه این جنگها که با انگیزه حب ریاست و دنیاگرایی به وجود آمد، سبب شد که علی(ع) در دوران امامت به اهداف بلند و آرمان مقدس خود دست نیابد. امام سعی کرد از جنگهای داخلی جلوگیری شده و پیامدهای منفی آنها دامنگیر جهان اسلام نگردد، ولی ناکثین، قاسطین و مارقین نصیحت های خیر خواهانه امام را نادیده گرفته و جنگهای خانمان سوز را بهوجود آوردند. علی(ع) نیز به خاطر نظام دینی و رعایت مصالح عمومی به دفاع پرداخت.
برای شناخت بیش تر شخصیت حضرت علی(ع) کتاب جاذبه و دافعه و کتاب سیری در نهج البلاغه استاد مطهری را مطالعه فرمایید.
پی نوشت ها:
1. ارشاد مفید، ص 2؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7؛ سفینه البحار، ج 2، ص 229 و کشف الغمه، ج1، ص 175.
2. بحار الانوار، ج 35، ص 7.
3. المستدرک، ج 3، ص 438، ر. ک : الغدیر، ج 6، ص 22؛ الفصول المهمه، ص 30 ؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7 ؛ فروغ ولایت، ص 357 و کشف الغمه، ج 1، ص 81.
4. فروغ ولایت، ص 36.
5. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
6. نهجالبلاغه، عبده، ج 2، ص 182.
7. فروغ ولایت، ص 38.
8. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
9. فروغ ولایت، ص 39.
10. البدایه و نهایه، ج 7 و 8، ص 394؛ الاستیعاب، ج 3، ص 1102 ؛ بحار الانوار، ج 40، ص 203 و جامع الاحادیث الشیعه، ج 11، ص 24.
11. کشف الغمه، ج 1، ص 25.
12. همان.
13. بحار الانوار، ج 20، ص 105.
14. همان، کامل ابن اثیر، ج 1، ص 55؛ تاریخ طبری؛ ج 2، ص 197 و کشف الغمه، ج 1، ص 259.
15. سیرة حلبی، ج 2، ص 224، به نقل از اصغر ناظم زاده، مظهر ولایت، ص 370.
16. مستدرک حاکم، ج 3، ص 34 ؛ تاریخ بغداد، ج 13 ص 19، به نقل از مظهر ولایت، ص 370.
17. بحار الانوار، ج 40، ص 129.
18. همان. ص 127
19. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 38.
20. الامامه و السیاسه دینوری، ص 16.
21. نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه و سیری در نهجالبلاغه، ص 159.
22. فروغ ولایت، ص 171.
23. مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 70.
24. نهجالبلاغه، خطبة 119.
25. سیری در نهج البلاغه، ص 179.
26. تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
27. سیری در نهجالبلاغه، ص 176.
28. شرح ابن ابی الحدید، ج 17 _ 18، ص 107 و سیری در نهجالبلاغه، ص 182.
29. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص 341.
30. نهجالبلاغه، خطبة 53.
31. همان، خطبة 3.
32. نهجالبلاغه، نامة 43 و خطبة 126.
33. مجله حکومت اسلامی، ویژه نامة حکومت علوی، ص 214 _ 236.
34. همان، ص 187 _ 211.
35. همان، ص 387 _ 398.
36. عبد المجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154.
37. وسائل الشیعه، ج 11، ص 79 ؛ روضه کافی، ص 158 و بحار الانوار، ج 41، ص 121.
38. عباس عقاد، عبقریه الامام علی، ص 122.
39. نهج البلاغه، نامة 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154_ 2156.
40. نهجالبلاغه، نامه 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2156.

چرا پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در زمان همسر اولشان ازدواج مجدد نکردند؟

انجمن: 

سلام
این شبهه ای است که در تاپیک های مختلفی ضمن موضوعات دیگر مطرح شده اما چون مستقلا به آن پرداخته نشده است و پاسخ های پراکنده ای داده شده این تاپیک را زدیم تا پاسخی به این شبهه داده شود و کارشناس محترم هم نظر خودش را ذکر کند:

طبق نظر مشهور فقها ازدواج مجدد مستحب است
( مسألة ) : الاستحباب لا يزول بالواحدة ، بل التعدد مستحب أيضا قال تعالى ( فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع ) والظاهر عدم اختصاص الاستحباب بالنكاح الدائم أو المنقطع ، بل المستحب أعم منهما ومن التسري بالإماء .
العروه الوثقی،ج5،ص:457

شبهه ای که مطرح می کنند این است که اگر ازدواج مجدد مستحب است پس چرا حضرت محمد در زمان حضرت خدیجه و حضرت علی در زمان حضرت فاطمه به این مستحب عمل نکردند؟!

جوابی که بنده از منابع مختلف جمع اوری نمودم به این شرح است که اگر کارشناس محترم مطلبی اضافه بر این دارد بیان کند:

[HL]اولاً[/HL]،سایر ائمه به این مسئله عمل نکردند که در تاپیک http://www.askdin.com/thread47822.html#post662815 بررسی شد که این شیوه فقط در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و امام علی(علیه السلام) مشاهده می شود،آنهم به این صورت بوده است که با توجه به شخصیت و جایگاه ویژه حضرت خدیجه(سلام الله علیها) تا زمان حیات حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) با زن دیگری ازدواج نکردند،همچنین با توجه به مقام عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) امام علی(علیه السلام) هم تا زمانی که آن بانوی دو سرا زنده بودند با زن دیگری ازدواج نکردند اما مثلا امام صادق با وجود همسری مثل حمیده ازدواج مجدد داشته اند حمیده کسی است که امام صادق زنان را به برای پاسخ به سوالات به او ارجاع می داد و همچنین امام صادق(ع) نیز درباره او می فرماید: حمیده، پاکیزه از پلیدی ها و مانند شِمش طلاست. ملائکه، همواره از وی مراقبت می کردند تا کرامتی از سوی خداوند برای من و حجت بعد از من به دستم رسید.(کلینی، ج 1، ص 477) پس اگر همه امامان ما با وجود همسر اوّل همسر ديگري اختيار نمي كردند مي شد فهميد كه امامان ما هم با اين امر موافقند ؛ ولي اگر يك امام بزرگوار همچون علي عليه السلام با وجود حضرت زهرا سلام الله عليها به ازدواج دوم مبادرت نكرد حتماً شرايطشان اقتضاء نمي كرد . ولي مي دانيم كه ساير امامان ما كه عمل آنها نيز براي ما حجّت است به ازدواج دوم و سوم و ... با وجود همسر اوّل مبادرت نموده اند همچون امام حسين عليه السلام و امام كاظم عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام ...

[HL]ثانیاً[/HL]، ممکن است آنان در آن زمان با وجود خدیجه و فاطمه‏ علیهما السلام نیازى به این مسئله نداشته‏ اند؛ زیرا اگر زن داراى تمام کمالات و محاسن باشد، نیاز به چندهمسرى به وجود نخواهد آمد.

[HL]ثالثاً،[/HL] شاید امکانات و شرایط چندهمسرى در آن زمان براى آنها وجود نداشته است؛ زیرا همان‏گونه که گفته شد، چندهمسرى داراى شرایطى است و یکى‏ از آن شرایط، ایجاد عدالت بین آنهاست و اگر نتوان بین چند همسر عدالت برقرار نمود، باید به یک زن اکتفا کرد؛ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً. در نتیجه، ممکن است ایجاد عدالت بین شخصى مثل خدیجه و حضرت زهرا علیها السلام با سایر زنان مشکل بوده باشد و حتى در نظام خانواده، ایجاد خلل نماید؛ زیرا اگر بین آنها به تساوى برخورد شود، ظلم است (تساوى با عدالت فرق دارد). عدالت آن است که با هر کس طبق شأن خود رفتار شود و اگر به عدالت واقعى و طبق مقامات و شئونات آنان عمل شود، چه بسا زنان دیگر، تحمل نداشته، شدت حسادت زنانگى و بشرى آنها، نظام خانواده پیامبر و على‏ علیه السلام را مختل مى‏کرد.

[HL]رابعاً[/HL]، هر حکم عامى، مى‏تواند داراى تخصیص باشد؛ یعنى با وجودى که چندهمسرى به خودى خود و فى نفسه مباح است، ولى گاهى برخى موارد، خصوصیت خاص دارد؛ به عنوان مثال، خدیجه کسى بود که پیامبر در شأن او فرمود:

خدیجه و اَینَ مثل خدیجه، صَدَّقَتْنى حینَ کَذَّبنى الناس و ازرتنى على دین‏اللَّه و اَعانَتْنى بمالها؛
خدیجه و کجا مانند خدیجه پیدا مى‏شود؟ او در زمانى که همه مرا تکذیب مى‏کردند، تصدیقم نمود و بر دین خدا یارى‏ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود.

همچنین در روایت دیگرى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمودند: انّ جبرئیل‏ علیه السلام قال لىِ لیلةً اُسْرِىَ بى‏حین رَجَعتُ و قلت یا جبرئیل هل لک مِن حاجةٍ؟ قال حاجتى اَنْ تقرأ على خدیجه من اللَّه و مِنّى السلام؛
هنگامى که از معراج برمى‏گشتم، به جبرئیل گفتم: آیا درخواستى دارى؟ جبرئیل گفت: درخواست من از تو این است که از طرف من و خداوند به خدیجه سلام برسانى. در تاریخ نیز ثبت شده که پیامبر در روز دوشنبه به رسالت مبعوث گشت و نماز خواند و خدیجه در آخر همان روز به نماز ایستاد. و در مورد حضرت فاطمه؛ هم که قلم از توصیف فضایل و خصوصیات حضرت زهرا علیها السلام عاجز است. او کسى است که پیامبر او را «ام ابیها» خواند و در شأنش فرمود: او سیده نساء عالمین است و سوره انسان، در شأن او و شوهر و فرزندانش نازل شد. در نتیجه، نمى‏توان زن دیگرى را پیدا کرد که شرایط شراکت در زندگى با آن دو بزرگوار را داشته باشند.

[HL]
خامساً
[/HL] شیخ طوسی در امالی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده:«تا زمانی که حضرت فاطمه علیها السّلام زنده بود خداوند متعال زنان دیگر را برای علی علیه السّلام حرام کرده بود.»
ابو بصیر اسدی که راوی این حدیث است، می گوید: پرسیدم: چگونه؟ امام علیه السّلام فرمود: «چون فاطمه علیها السّلام همیشه طاهر بود و هرگز حائض نمی شد»
علامه مجلسی در باره این حدیث دو احتمال داده است:
اوّل: چون حائض نمی شد؛ لذا علی علیه السّلام عذری برای ازدواج با زنان دیگر نداشته است.
دوم: جلالت و عظمت شأن فاطمه مانع از ازدواج مجدّد علی علیهما السّلام بوده است.(مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 153)

بنابر این با توجه به روایت می توان گفت:

1- حضرت زهرا علیها السّلام یک زن عادی نبود. بلکه به فرموده پیامبر صلّی الله علیه و آله ایشان حوریه انسیه،(طبرسی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏2، ص 409.) برترین زن جهان،[مجلسی، بحارالأنوار، ج 25، ص 361] برترین زن بهشتی بودند؛[مجلسی، بحار الأنوار، ج ‏43، ص 37.] از این رو علی علیه السّلام جهت احترام به حضرت فاطمه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند. هم چنان که پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله با وجود حضرت خدیجه علیها السّلام با زن دیگری ازدواج نکردند.

یا اینکه چون حضرت زهرا عادت زنانگی نداشتند؛ لذا حضرت علی با وجود ایشان، نیاز به همسر دیگری نداشت. و یا احتمال داشت، همسر دوم، نتواند حرمت حضرت فاطمه علیها السّلام را نگهدارد.


[HL]سادساً [/HL]روایت داریم که شیخ صدوق نقل کرده است هنگامی که خدیجه در بستر بیماری و وفات بود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بالین او فرمود: وقتی بر هووهایت وارد شدی سلام ما را به آنان برسان!
خدیجه گفت: هووهای من چه کسانی هستند ای رسول خدا!
پیامبر فرمود:
مریم دختر عمران، کلثم خواهر موسی و آسیه همسر فرعون
خدیجه گفت:
به خیر و خوشی ای رسول خدا!
متن روایت چنین است:
«دخل رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) علی خدیجة و هی لما بها، فقال لها: بالرغم منّا ما نری بک یا خدیجة، فاذا قدمت علی ضرائرک فأقرئیهنّ السلام فقالت: من هنّ یا رسول اللّه ؟ قال(ص): مریم بنت عمران، و کلثم أخت موسی، و آسیة امرأة فرعون، قالت:بالرفاء یا رسول اللّه
منبع:بحارالانوار، ج19، ص24. بیان شباهتها با استفاده از ساره، همسر ابراهیم خلیل الرحمن، احمد حیدری، پیام زن، شماره42 (سال چهارم)، ص24.

[HL]سابعاً [/HL] اگر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله زندگي خود را با دو يا چند همسري آغاز مي كرد برخي دوستان نادان و دشمنان دانا او را انساني ( نعوذ بالله ) زن باره و هوسران معرفي مي كردند و با استفاده از اين نقطة ضعف ! علاقه مردم و مخصوصاً زنان جوامع مختلف را نسبت به دين مقدس اسلام ، كمرنگ كرده و يا از بين مي بردند . چون به خوبي از احساس ناخوشايند هوو داشتن زنان آگاهي داشتند .
[HL]
ثامناً
[/HL] اگر شرايط سالهاي آخر بعثت و سالهاي آغازين هجرت را ملاحظه كنيم خواهيم دانست كه كثرت اشتغالات علي عليه السلام در امر دفاع از اسلام اجازه و فرصتي به آن حضرت نمي داد تا به اين حكم عمل نمايد ؛ هر چند خوب مي دانيم كه تشريع حكم تعدّد زوجات در دو سال پاياني عمر حضرت زهرا سلام الله عليها بود كه آن دو سال نيز در اوج سختيها و دغدغه هاي علي عليه السلام بود ( زيرا موضوع فتح مكه و غدير خم و رحلت پيامبر اكرم پيش آمد ) . ولي وقتي آن حضرت در بيست و پنج سال سكوت تلخ ؛ فراغتي يافت با ازدواجهاي متعدد به اين حكم عملاً مبادرت فرمود و فرزندان زيادي ( مجموعاً 27 فرزند ) از خود به يادگار گذاشت .

[HL]عاشراً[/HL] مي دانيم كه حضرت خديجه سلام الله عليها در سال دهم بعثت رحلت كردند ولي آية تشريع تعدّد زوجات در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني حدود يازده سال پس از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها . بنابراين وقتي تا زمان رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها ، شريعت و قانوني از جانب خداوند در زمينة تعدّد زوجات بر پيامبر و مسلمانان نازل نشده بود ، پيامبر به چه چيزي مي بايست عمل مي كرد ؟
شايد بگوييد پس چرا پيامبر صلوات الله عليه و آله قبل از نزول آيه ، به چند همسري روي آوردند ؟
در جواب بايد گفت : هر چند آية تجويز و تشريع چند همسري در اواخر سال هشتم هجري نازل شد يعني در دو سال پاياني عمر پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله ، ولي از آنجا كه عمل پيامبر صلوات الله عليه و آله نيز به عنوان شارع مقدس براي مسلمانان حجّت است آنچنانكه خداوند مي فرمايد :
ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ( حشر / 7 )

آنچه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد ( و اجرا كنيد ) ، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد ؛

ايشان بعد از رحلت حضرت خديجه سلام الله عليها وقتي شرايط لازم به وجود آمد به چنين امري اقدام كردند و نزول اين آيه نيز به منزله تأييد عمل پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله و تشريع چنين حكمي براي همة مسلمانان بود .

[HL]عاشرا+1(شماره کم امد:Nishkhand:)[/HL]:خداوند تشريع يك حكم را معلّق بر شخصيت افراد نمي كند ، بلكه اگر حكمي به مصلحت جامعه باشد همه بايد در عمل به آن يا اعتقاد به آن پايبند باشند . بر فرض اگر آية تشريع تعدّد زوجات در زمان حيات حضرت خديجه سلام الله عليها نازل مي شد و اين حكم به مصلحت جامعه مسلمانان بود پيامبر صلوات الله عليه و آله خود را ملزم مي دانست تا با عمل به اين حكم ، راه را براي عمل ساير مسلمانان هموار سازد و در اين امر شخصيت والاي حضرت خديجه و ملاحظه ايشان ، ملاك عمل نبود . همچنانكه پيامبر اكرم صلوات الله عليه و آله از طرف خداوند مكلّف شد با همسر مطلّقة پسرخوانده خود ازدواج كند تا توهّم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده كه در ميان عرب همچون فرزند شمرده مي شد از بين برود . و اين امر هر چند بر رسول خدا صلوات الله عليه و آله سخت و دشوار بود ولي به خاطر مصلحت چنين حكمي به فرمان خداوند عمل كرد .

[HL]عاشرا+2: [/HL]اکثر قریب به اتفاق انبیا تعدد زوجات شیوه آنها بوده که سنت انبیا تعدد زوجات هست در روایت صحیح السندی آمده:
«ثلاث من سنن المرسلين العطر و اخذ الشعر و كثره الطروقه؛ محمر بن خلاد مي گويد شنيدم حضرت رضا(ع) مي فرمود: سه چيز از سنت پيامبران است: عطر زدن، زدودن موهاي زائد بدن و كثرت طروقه». طروقه در اين روايت به فتح طاء به معني همسران خواهد بود بنابراين مراد از آن كثرت همسران و ازدواج خواهد بود(بحار، ج 62، ص 5)

و دلایل دیگر ...

دیدار رییس مرکز ملی پاسخگویی با مدیران و کارشناسان انجمن های دینی و قرآنی

علائم شبهه و سئوال را باید دقیق تر ببینیم و خاطر شریفتان باشد که شان و شخصیت همه ما بخشی از حوزه علیمه است و این به شدت در گرو جملات و کلمات به کار برده شده توسط پاسخگویان است


حجت الاسلام و المسلمین علی مخدوم در روز 5 شنبه 7 خرداد ماه 94 در مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی و در جلسه مدیران و کارشناسان انجمن های دینی و قرآنی خطاب به کارشناسان و مدیران انجمن های دینی و قرآنی گفت امروزبا توجه به اعتیاد سفید جوانان به فضاهای مجازی باید توجه کرد که آنها را به سمت فضاهای خوب سوق دهیم و آنها را از برخی مسائل و معضلات برحذر داریم
امروزه برخی اعتیاد را به دو قسم سیاه و سفید تقسیم می کنند و اعتیاد به فضای مجازی را اعتیاد سفید می نامند برخی آسیب های سفید وجود دارد که ما باید آنها را پیش بینی و پیش گیری کنیم

ایشان در ادامه گفتند یکی از آسیب های سفید این است که ما فراموش کنیم که کار گردانیم و ناگزیر و ناخواسته بازیچه قرار بگیریم گاهی برخی از مراجعه کنندگان اگر پاسخ نامناسب بگیرند ممکن است در توانایی ما شک کنند و پاسخ های ما را جدی فرض نکنند، لذا شایسته است که پاسخگو پاسخ های خود را با دقت بیشتری ارائه نماید

رییس مرکز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی در ادامه افزودند امروزه کارهای خوب در فضای مجازی زیاد است منتهی باید توجه داشت که ما به عنوان پاسخگو باید همه کارهای خوب مربوط مربوط به حوزه کاری خود را انجام دهیم .

ایشان تاکید کردند که علائم شبهه و سئوال را باید دقیق تر ببینیم و خاطر شریفتان باشد که شان و شخصیت پاسخگو بخشی از حوزه است و این به شدت در گرو جملات و کلمات به کار برده شده توسط ما می باشد.

***** مولود کعبه *****

1 - تاریخ و مکان ولادت:
مشهور آن است که امام علی (ع) در سال سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمده است. (1)
علامه مجلسی (م 1110) به نقل از تهذیب شیخ طوسی مینویسد:"وُلٍدَ [علی(ع) ] بمکه فی البیت الحرام فی یوم الجمعه لثلاث عشره لیله خلت من رجب بعد عام الفیل بثلاثین سنه"؛(2) علی (ع) در شهر مکه و در خانه خدا و در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل ولادت یافت. یکی از ویژگیهای امام علی(ع)آن است که او در خانه خدا متولد شده است.
حاکم نیشابوری مینویسد : "و قد تواترت الاخبار انّ فاطمه بن اسد ولدت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه". (3) روایات در این مورد که فاطمه بنت اسد علی بن ابیطالب(ع) را در خانه کعبه به دنیا آورده، در حد تواتر است:
در کعبه شد پدید و به محراب شد شهید
نازم به حُسن مطلع و حُسن ختام تو
2 - شکلگیری شخصیت:
بی تردید سه عامل تأثیر گذار در شخصیت علی(ع) بوده است که جمیع این عوامل سبب شد که دومین شخصیت جهان اسلام بعد از پیامبر اسلام (ص) بهوجود آید؛ که این سه، عبارتند از :
1 - وراثت.
2 - تعلیم و تربیت.
3 - محیط زندگی.
علی (ع) از پدری چون ابوطالب دیده به جهان گشود. او کانونی از سماحت شجاعت، بخشش، عطوفت، مهر و جانبازی و. . . بود. مادر علی (ع) فاطمه بنت اسد فرزند هاشم است. وی نخستین زنی است که به پیامبر(ص) ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم (ع) پیروی میکرد. وجود چنین پدر و مادری نقش بنیادی در شکلگیری شخصیت والای امام علی (ع) داشتند.
حساس ترین بخش زندگانی امام علی (ع) از آن زمانی آغاز میگردد که پیامبر(ص) رسما تربیت و تعلیم او را بر عهده گرفته و به پرورش علی(ع) پرداخت. پیامبر (ص) از همان آغاز ولادت علی(ع) به او علاقه داشته و حتی گهواره او را حرکت میداد و شیر در کام علی(ع) میریخت و میفرمود : این کودک برادر من است و در آینده ولی و وصی و همسر دختر من خواهد بود. (4)
مراقبت های ویژه پیامبر(ص) از علی (ع) سبب شد که حضرت از همراهی خود با پیامبر یاد کرده و آن را یکی از امتیازات وافتخارات خود بداند و می فرمود : " شما ای یاران پیامبر (ص) از خویشاوندی نزدیک من با رسول خدا و مقام مخصوصی که نزد حضرت داشتم کاملا آگاه هستید. میدانید که من در آغوش پر مهر او بزرگ شدهام؛ هنگامی که نوزاد بودم مرا سینة خود میگرفت. در کنار بستر خود از من حمایت میکرد. دست بر بدن من می مالید و من بوی خوش او را استشمام میکردم، او غذا در دهان من میگذاشت ". (5)
هم چنین علی(ع) فرمود: "من به سان بچه ناقه ای که به دنبال مادر خود میرود، در پی پیامبر میرفتم؛ هر روز یکی از فضایل اخلاقی خود را به من تعلیم میکرد که ازآن پیروی کنم". (6)
در اکثر روایات تصریح شده است که علی (ع)در شعب ابیطالب و در غار حرا(7) در کنار پیامبر بود.
علی (ع) فرمود: "لقد کان یحاور فی کل سنة بحراء فآراه و لا یراه غیری"؛(8) پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت میپرداخت و جز من کسی او را نمیدید. " از سوی دیگر در برخی از روایات تصریح شده است که وقتی که جبرئیل نخستین بار بر پیامبر نازل شد، و او را به مقام رسالت مفتخر نمود، علی(ع) در کنار حضرتش بود. بر همین اساس بود که علی فرمود:"اَری نُورَ الوحی و الرساله و اشم ریحَ النّبوّه"؛(9) در همان دوران کودکی هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم، نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیر بود، میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم ".
در کنار پیامبر بودن و تعلیم و تربیت علی(ع) از سوی حضرت سبب شد که شخصیت برجسته امام علی شکل گرفته و او در اوج و قله معنویت، عدالت و. . . قرار گیرد.
پیوند عمیق تعلیم علی(ع) از سوی پیامبر(ص) سبب شد که پیامبر فرمود: "اَنَا مدینه العلم و علیً بابها. . . ". (10)
3 -شرکت در جنگها
یکی از فرازهای مهم زندگی امام شرکت و جانبازی او در جنگها است. علی(ع) در جنگ بدر فداکاری نمود و به جهاد پرداخت. (11)
"تمام اهل شرک و ضلال که در جنگ بدر کشته شدند؛ چهل و نه نفر بودهاند. هجده نفر آنها را امیرالمؤمنین به تنهایی به هلاکت رساند و در هلاکت چهار نفر دیگر آنها نیز شریک بود". (12)
امام در جنگ احد نیز شرکت فعال داشته و حماسه جاوید آفرید. علی(ع) در سازماندهی نیروهای اسلام بعد از شکست و حفظ جان پیامبر(ص)نقش بنیادی داشت. طبق نقل برخی از مورخان، وقتی شمشیر علی(ع) در میدان احد شکست، پیامبر "ذوالفقار" خود را به او داد تا بجنگد و از جان پیامبر دفاع کند. علی(ع) به قلب دشمن حمله نمود و جان وی به خطر افتاد، آن گاه پیامبر(ص) دست به دعا برداشت و برای او دعا نمود، (13) در این هنگام ندایی از آسمان رسید ؛ پیامبرسر برداشت. . . دید که جبرئیل ندا میدهد! لا فتی الاّ علی لاسیف الاّ ذوالفقار. (14)
علی(ع) در جنگ خندق نیز جهاد و فداکاری چشمگیری داشت. جنگ حضرت با عمر و بن عبدود و پیروزی او بر عبدود بود که پیامبر فرمود:"قتل علی لعمر و بن عبدود افضل من عباده الثقلین"؛(15) ارزش کشتن عمر بن عبدود به دست علی(ع) از عبادت جهانیان برتر است". "ارزش شمشیری که علی(ع) در روز خندق بر عمر و بن عبدود زد، از پاداش عمل امتم تا روز قیامت برتر اشت". (16)
4 - منشأ علم علی(ع)
معارف و علوم امام منشأ در تعلم و دانش پیامبر(ص) دارد. در کنار پیامبر بودن و تعلّم علی(ع) از سوی پیامبر سبب شد که علی (ع) از اقیانوس بیکران معارف الهی برخوردار گردد. امام صادق(ع) فرمود:"پیامبرهزار باب دانش به علی (ع) آموخت که از هر باب آن هزار باب دیگر گشوده شد"(17) هم چنین علی(ع) فرمود: " رسول خدا (ص)هزار حدیث به من آموخت که هر حدیثی دارای هزار باب علم بود ، ". (18)
علی(ع) خود فرمود: " علم نخستین و آخرین نزد من است. آگاه باشید! به خدا قسم اگر بر مسند قضاوت نشینم، بین اهل تورات به تورات و بین اهل انجیل به انجیل و بین اهل زبور به زبور و بین اهل قرآن به قرآن حکم خواهم نمود، تا آن جا که همه کتب ادیان بگویند سوگند به خدا، علی(ع) به حکم خدا که در ماهیت ما است قضاوت نمود". (19)
5 - علل سکوت
یکی از فرازهای مهم دیگر زندگانی علی(ع) علی سکوت حضرت در برابر خلفای سه گانه است.
علی (ع) در ابتدا در برابر خلفا سکوت نکرد، بلکه بارها به فعالیتهای گسترده پرداخته و به دفاع از حق خود پرداخت. او با عدم بیعت با ابابکر عدم قانونی بودن رهبری او را اعلام کرد.
حضرت با عدة دیگر از اصحاب خود به در خانه خود متحصن شد(20) تا عملا اثبات کنند که خلیفه، غاصب حکومت است. هم چنین حضرت بارها از خلفا انتقاد نمود(21) که حق او را غصب کردهاند؟ آن چه از کلمات امام علی(ع) استفاده میشود، سکوت او در راستای حفظ وحدت اسلامی و حفظ دین صورت گرفته است. بعد از رحلت پیامبر مسلمانان دچار اختلاف شده بودند(22) از سوی دیگر، حمله احتمالی رومیان جهان اسلام را تهدید میکرد (23)، از این رو جامعه اسلامی نیاز مبرم به وحدت و همگرایی داشت. بر این اساس علی(ع) سکوت کرد. چنان که علی(ع)بعد از شکلگیری شورای شش نفره فرمود:" میدانید که من از همه برای خلافت شایسته ترم. به خدا سوگند! مادامی که کار مسلمانان رو به راه باشد و تنها بر من جور و جفا شده باشد، مخالفتی نخواهیم کرد. "(24)
هم چنین فرمود:" به خدا سوگند اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنان طور دیگر بود". (25)
ائمه(ع) حکومت را برای حفظ و احیای دین و احیای سنت رسول خدا(ص) میخواستند، چنان که امام حسین(ع) به آن اشاره کرد. علی (ع) نیز یکی از اهداف تشکیل حکومت را حفظ دین و اجرای قوانین الهی دانست. (26)حفظ اسلام در فرهنگ ائمه محور بوده و قیام و سکوت و صلح آنان در راستای حفظ اسلام بوده است. اگر در شرایطی، اسلام به واسطه قیام حفظ میشد، آنان قیام میکردند. اگر به واسطه سکوت و صلح حفظ میشد، آنان سکوت میکردند، اگر چه این سکوت موجب از بین رفتن حقّ مسلم آنان گردد؛ بر این اساس بود که علی(ع) یکی از علل سکوت خود را حفظ دین دانست، گر چه حضرت این سکوت را خار در چشم و استخوان در گلو دانسته است. (27) او در خصوص حفظ اسلام فرمود: "دست نگه داشتم تا این که دیدم. گروهی از مردم از اسلام برگشتند (مرتد شدند) و مردم را به محور دین محمد(ص) دعوت میکنند، ترسیدم اگر در این لحظات حساس اسلام و مسلمین را یاری نکنم، شاهد نابودی و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن برای من از محروم شدن خلافت بر شما بزرگ تر بود، چرا که این بهره دوران چند روزة دنیا است که زایل و تمام شود". (28)
6 - تشکیل و نحوة حکومت:
امام علی (ع) بعد از قتل عثمان در سال 35 به خلافت ظاهری رسید. در تاریخ خلافت اسلامی هیچ خلیفهای مانند علی(ع) با اکثریت قریب به اتفاق آرا برگزیده نشد؛(29) چنان که علی(ع) خود در نحوه بیعت مردم و اقبال مردم از حکومت او میگوید: "آنان به سان ازدحام شتر تشنهای که ساربان عقال و ریسمانش را باز کند و رهایش سازد بر من هجوم آورند، که گمان کردم، می خواهند مرا بکشند". (30): "مردم مانند موی گردن گفتار به دور هم ریختند و از هر طرف به سوی من هجوم آوردند، تا آن جا که حسن(ع) و حسین(ع) به زیر دست و پا رفتند و طرف جامع و ردای من پاره شد و بسان گلة گوسفند پیرامون مرا گرفتند تا من بیعت آنان را بپذیرم". (31)
یکی از شاخصههای مهم حکومت امام عدالت گرایی و قانون پذیری بود. رعایت قانون و عدالت هم در تفسیر بیت المال(32) و هم در عزل و نصب مدیران حکومتی(33)، رعایت حقوق تمام شهروندان(34) و برخورد با مخالفان(35) و. . . ظهور میکند. نحوه برخورد امام با برادرش عقیل (36) حکایت از عدالت گرایی دارد. علی(ع) در تقسیم بیت المال سیره پیامبر را رعایت میکرد. سیره حضرت تقسیم بالسویه بیت المال بین عرب و عجم، سیاه و سفید بود. او فرمود : "ای مردم !هیچ کس از مادر غلام و کنیز به دنیا نیامده. اکنون بیت المال حاضر است و آن را میان سفید و سیاه، به طور مساوی تقسیم خواهم کرد". (37)
علی(ع) در عزل و نصب مدیران نیز عدالت و قانون را رعایت میکرد. عزل معاویه از استانداری شام، نیز بر اساس عدالت صورت گرفت. برخی از سیاستمداران عقیده داشتند که عزل معاویه پیامدهای منفی بر حکومت دارد، ولی علی(ع) او را عزل نموده فرمود:" به خدا سوگند ! در دینم مدارا نمیکنم و امور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم". (38)
یکی از سیاستهای حکومت علوی فقر زدایی و حمایت از محرومات است. علی(ع) عملا به حمایت از محرومان پرداخته و مدیران خود را به حمایت از محرومان سفارش نمود(39) چنان که خطاب به مالک اشتر فرمود:"ثم الله الله فی الطبقه السفلی". (40)
عدالت و قانون­گرایی امام علی(ع) موجب شد که قانون شکنان و عدالت گریزان با حضرت مخالفت نموده، جنگهای جمل، صفین و خوارج را به وجود آوردند. متأسفانه این جنگها که با انگیزه حب ریاست و دنیاگرایی به وجود آمد، سبب شد که علی(ع) در دوران امامت به اهداف بلند و آرمان مقدس خود دست نیابد. امام سعی کرد از جنگهای داخلی جلوگیری شده و پیامدهای منفی آنها دامنگیر جهان اسلام نگردد، ولی ناکثین، قاسطین و مارقین نصیحت های خیر خواهانه امام را نادیده گرفته و جنگهای خانمان سوز را بهوجود آوردند. علی(ع) نیز به خاطر نظام دینی و رعایت مصالح عمومی به دفاع پرداخت.

پی نوشت ها:
1. ارشاد مفید، ص 2؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7؛ سفینه البحار، ج 2، ص 229 و کشف الغمه، ج1، ص 175.
2. بحار الانوار، ج 35، ص 7.
3. المستدرک، ج 3، ص 438، ر. ک : الغدیر، ج 6، ص 22؛ الفصول المهمه، ص 30 ؛ اعیان الشیعه، ج 2، ص 7 ؛ فروغ ولایت، ص 357 و کشف الغمه، ج 1، ص 81.
4. فروغ ولایت، ص 36.
5. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
6. نهجالبلاغه، عبده، ج 2، ص 182.
7. فروغ ولایت، ص 38.
8. نهجالبلاغه، خطبه قاصعه.
9. فروغ ولایت، ص 39.
10. البدایه و نهایه، ج 7 و 8، ص 394؛ الاستیعاب، ج 3، ص 1102 ؛ بحار الانوار، ج 40، ص 203 و جامع الاحادیث الشیعه، ج 11، ص 24.
11. کشف الغمه، ج 1، ص 25.
12. همان.
13. بحار الانوار، ج 20، ص 105.
14. همان، کامل ابن اثیر، ج 1، ص 55؛ تاریخ طبری؛ ج 2، ص 197 و کشف الغمه، ج 1، ص 259.
15. سیرة حلبی، ج 2، ص 224، به نقل از اصغر ناظم زاده، مظهر ولایت، ص 370.
16. مستدرک حاکم، ج 3، ص 34 ؛ تاریخ بغداد، ج 13 ص 19، به نقل از مظهر ولایت، ص 370.
17. بحار الانوار، ج 40، ص 129.
18. همان. ص 127
19. مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 38.
20. الامامه و السیاسه دینوری، ص 16.
21. نهجالبلاغه، خطبه شقشقیه و سیری در نهجالبلاغه، ص 159.
22. فروغ ولایت، ص 171.
23. مهدی پیشوایی، سیرة پیشوایان، ص 70.
24. نهجالبلاغه، خطبة 119.
25. سیری در نهج البلاغه، ص 179.
26. تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
27. سیری در نهجالبلاغه، ص 176.
28. شرح ابن ابی الحدید، ج 17 _ 18، ص 107 و سیری در نهجالبلاغه، ص 182.
29. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص 341.
30. نهجالبلاغه، خطبة 53.
31. همان، خطبة 3.
32. نهجالبلاغه، نامة 43 و خطبة 126.
33. مجله حکومت اسلامی، ویژه نامة حکومت علوی، ص 214 _ 236.
34. همان، ص 187 _ 211.
35. همان، ص 387 _ 398.
36. عبد المجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154.
37. وسائل الشیعه، ج 11، ص 79 ؛ روضه کافی، ص 158 و بحار الانوار، ج 41، ص 121.
38. عباس عقاد، عبقریه الامام علی، ص 122.
39. نهج البلاغه، نامة 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2154_ 2156.
40. نهجالبلاغه، نامه 53 و فرهنگ آفتاب، ج 4، ص 2156.

سوالی در مورد زمان ازدواج ائمه (ع)

[="Tahoma"]سلام
برخی با توجه به اینکه حضرت علی در زمان حضرت زهرا و حضرت محمد در زمان حضرت خدیجه و تا زمانی که همسر اولشان زنده بوده ازدواج مجدد نکرده اند از این مسئله نتیجه گیری هایی می کنند
حالا سوال من اینه که آیا سایر ائمه هم همینگونه رفتار می کردند یعنی تا زمانی که همسر اولشان زنده بوده تعدد زوجات نداشته اند؟ اگر ممکن است 10 امام بعدی یعنی از امام حسن و امام حسین تا امام حسن عسکری را بررسی کنید که آیا آنها هم به همین شیوه عمل می کرده اند یا خیر؟
سوالی که از تاریخ دارم که آیا حضرت علی در زمان حضرت فاطمه و یا پیامبر در زمان حضرت خدیجه دارای کنیز بوده اند یا خیر؟
[/]