اختلاف

نظر علمای شیعه در مورد عرفان

سلام علیکم و رحمة الله. برخی از منتقدین عرفان، معتقد هستند که اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه، علی الخصوص اکثر فقها، وحدت وجود را، حتی در معنای دقیق و صحیح آن، غلط می دانند.

از اینجا نتیجه گرفته می شود که نگرش اکثریت کارشناسان یک مکتب در مورد یک مسئله، باید معیار باشد.

پاسخ این مسئله چیست؟

شب قدر در نقاط مختلف جغرافیایی

با سلام و آرزوی قبولی طاعات،
من در اروپا ساکن هستم و با توجه به تقویم های اسلامی امروز روز نوزدهم رمضان می باشد.
در ایران ظاهرا یک روز اختلاف وجود دارد و فردا مصادف با روز نوزدهم است. سوال من این است که برای به جا آوردن اعمال شب اول از شبهای قدر طبق کدام تاریخ باید عمل کنم؟
با توجه به این که هر شب احیا مقارن با «یک شب» است این اختلاف در زمان چگونه معنا میشود؟ آیا به رسم احتیاط شب زنده داری در هر دو شب صحیح است؟ یعنی اینکه امشب و فردا شب که نمیدانم کدام دقیقا شب نوزدهم است را احیا بدارم و در مورد شبهای بیست و یکم و بیست و سوم هم چنین عمل کنم؟
پیشاپیش از توجه شما سپاسگزارم.

چند نکته طلایی برای عروس خانم ها!

انجمن: 


معمولا عروس خانم ها وقتی وارد زندگی جدید با همسر محبوبشان می شوند، دوست دارند با مادر شوهرشان رابطه صحیحی را داشته باشند و تنشی بوجود نیاد و آرامش زندگی را تجربه کنند!
به نظر می رسد رعایت این نکات مفید خواهد شد.
1.کنترل خشم
با توجه به اینکه خشم می تواند کل روابطها را به هم بزند و کنترل آن در بهبود روابطها و ادامه آن خیلی ضروری است!!
پس بهتر است؛ عروس خانم اول به روشها و شگردهای کنترل خشم مسلط باشد تا اینکه بتواند در مواقع بروز اختلاف وعصبانیت خویشتن داری کند! ( بتواند بر خود مسلط شود، انصافا کنترل هیجان خشم تمرین می خواهد، ولی شدنی است!)
این امرمیسر نمی شود مگردر صورتی که فرد اول خود را بشناسد ونسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی داشته باشد به عنوان مثال اگر فرد زود رنجی است و نسبت به مسائل کوچک زود واکنش نشان میدهد باید ابتدا از حساسیت خود نسبت به مسائل غیر مهم بکاهد و این مشکل خود را درمان نماید.
در مرحله بعد باید نسبت به خانواده همسرش شناخت کامل داشته باشد و نسبت به حساسیت ها و خط قرمزهای آنها محتاطانه عمل کند و در اعمال خود سعی کند حدود و قوانین شخصی آنان را رعایت نماید
ولی در هر صورت اگر باز رعایت تمام موارد با اختلافی پیش آمد عروس سعی کند با کمال احترام و ادب نظر خود را در مورد مسئله پیش امده مطرح نماید و هرگز صدای خود را بلند نکند و البته سعی کند قبل از شدت گرفتن اختلاف بحث را پایان دهد.
در این مواقع دفاع، اگر به خود مسلط شود و با آرامش کامل و بدون استرس و اضطراب، سخن با نهایت ادب بیان شود،( عروس خانم) یک فرد سنگین تر و موجه شناخته خواهد شد.
ملاحضه حساسیت ها و لحن کلام و رعایت ادب و احترام نسبت به طرف مقابل خیلی مهم می باشد.
( قهر کردن، قطع رابطه، مشاجره های بسیار بی ادبانه و ... منطق ادامه زندگی نیست!!)

اختلاف مالی با برادرم

[=&amp]بنام خدا[/]
[=&amp]پسری هستم 28 ساله[/]
[=&amp]با برادرم[/][=&amp] سر موضوعی[/][=&amp]اختلاف پیدا کردم که لطف کنید نظر کارشناسی بدهید[/]
[=&amp]برادرم به درخواست مادرم منو برای عمل جراحی به بیمارستان برد آن زمان 25 سالم بود و فقیر و بی پول بودم و شرایط مناسبی نداشتم. برادرم گفت که هزینه بیمارستان را میدهد به شرطی که بعدا به او پس بدهم و بنده هم قبول کردم.[/]

[=&amp]حالا به لحاظ[/] [=&amp]شرعی هزینه عمل را من باید بدهم یا به عنوان نفقه که آن زمان گردن پدرم بود و وضع مالی مناسبی داشت پدرم باید بدهد؟[/]

[=&amp]همچنین اگر با پدرم بیمارستان میرفتیم هزینه را پدرم پرداخت میکرد و از بنده پولی درخواست نمیکرد چون به عنوان نفقه گردن ایشان است و بنده برای اینکه مشکلی ایجاد نشود به مصلحت به برادرم گفتم که بعدا پول را پس میدهم اگر این حرف را نمیزدم حتما مشکلی ایجاد میشد و مجبور شدم دروغ مصلحتی بگویم[/]

[=&amp]حالا بنده که دروغ مصلحتی گفتم ایا پرداخت پول گردن بنده است یا به عنوان نفقه گردن پدرم است؟[/]

[=&amp]ممنون از راهنمایی جنابعالی[/]

علت اختلاف اجتهاد صحابه


سلام

چرا اجتهاد امام علي ع برخلاف نظر ابوبكر وعمر بود ؟ مگر هر دو از صحابه نبودند ؟‌ آيا نظر امام ع درست بود يا نظر شيخين ؟!

ريشه اختلاف قرائات مختلف از قران و سنت در كجاست ؟

فإن عليًا قد أدى اجتهاده في مسائل قد خالف فيها أبا بكر وعمر، إلا أنه رأى من الصواب للأمة أن يجري الأمر في الأقضية على ما تقدم من قضائهما رضي الله عنهما وعنه.
وقوله: (حتى يكون الناس جماعة) يعني يكون الناس جماعة هي التي يشتمل على قولي وقولهم، وأن وافقت لهم فيما حكموا به يصير إجماعًا مني ومنهم، إذ لم يكن يتم الإجماع إلا بأن يوافقهم علي رضي الله عنه على أقضيىته. الكتاب: الإفصاح عن معاني الصحاح
المؤلف: يحيى بن (هُبَيْرَة بن) محمد بن هبيرة الذهلي الشيبانيّ، أبو المظفر، عون الدين (المتوفى: 560هـ)
المحقق: فؤاد عبد المنعم أحمد
الناشر: دار الوطن
قال علي بن أبي طالب رضي الله عنه على المنبر فيما يروون عنه: كنت أرى رأي أبي بكر وعمر في أن أم الولد لا تباع ثم ظهر لي أن بيعها جائز فقال لي عبيدة السلماني رأيك والله يا أمير المؤمنين مع أبي بكر وعمر أحب إلينا من رأيك وحدك (3) ثم ثبت أن علياً رضي الله عنه رجع عن ذلك (4) واستقر الأمر بين المسلمين عليه إلى الوقت الذي ذكرنا وتعلقوا في ذلك بحديث جابر رواه أبو داود وغيره قال جابر: كنا نبيع سرارينا وأمهات أولادنا على عهد رسول الله - صلى الله عليه وسلم - وأبي بكر ثم نهانا #عمر. الكتاب: القبس في شرح موطأ مالك بن أنس
المؤلف: القاضي محمد بن عبد الله أبو بكر بن العربي المعافري الاشبيلي المالكي (المتوفى: 543هـ)

شكي نيست كه امام مجبور شد از حكم الهي عقب نشيني يا تنازل كند بجهت مصلحتي بزرگتر مانند همان فرياد واعمراه در داستان تراويح و .... همچنين صبر 25 ساله بر يغماي حق خلافتش .هرچند كه در ساير اخبار آمده : وَرَوَى ابْنُ قُدَامَةَ فِي الْكَافِي أَنَّ عَلِيًّا لَمْ يَرْجِعْ رُجُوعًا صَرِيحًا

وَقَدْ اسْتَدَلَّ بِحَدِيثَيْ ابْنِ عَبَّاسٍ الْمَذْكُورَيْنِ فِي الْبَابِ وَحَدِيثِ ابْنِ عُمَرَ الْقَائِلُونَ بِأَنَّهُ لَا يَجُوزُ بَيْعُ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ وَهُمْ الْجُمْهُورُ وَقَدْ حَكَى ابْنُ قُدَامَةَ إجْمَاعَ الصَّحَابَةِ عَلَى ذَلِكَ، وَلَا يَقْدَحُ فِي صِحَّةِ هَذِهِ الْحِكَايَةِ مَا رُوِيَ عَنْ عَلِيٍّ وَابْنِ عَبَّاسٍ وَابْنِ الزُّبَيْرِ مِنْ الْجَوَازِ؛ لِأَنَّهُ قَدْ رُوِيَ عَنْهُمْ الرُّجُوعُ عَنْ الْمُخَالَفَةِ، كَمَا حَكَى ذَلِكَ ابْنُ رَسْلَانَ فِي شَرْحِ السُّنَنِ وَأَخْرَجَ عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ عَلِيٍّ بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ أَنَّهُ رَجَعَ عَنْ رَأْيِهِ الْآخَرِ إلَى قَوْلِ جُمْهُورِ الصَّحَابَةِ
وَأَخْرَجَ أَيْضًا عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَيُّوبَ عَنْ ابْنِ سِيرِينَ عَنْ عَبِيدَةُ السَّلْمَانِيِّ قَالَ: " سَمِعْتُ عَلِيًّا يَقُولُ: اجْتَمَعَ رَأْيِي وَرَأْيُ عُمَرَ فِي أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ أَنْ لَا يُبَعْنَ، ثُمَّ رَأَيْتُ بَعْدُ أَنْ يُبَعْنَ، قَالَ عُبَيْدَةُ: فَقُلْتُ: فَرَأْيُكَ وَرَأْيُ عُمَرَ فِي الْجَمَاعَةِ أَحَبُّ إلَيَّ مِنْ رَأْيِكَ وَحْدَكَ فِي الْفُرْقَةِ " وَهَذَا الْإِسْنَادُ مَعْدُودٌ فِي أَصَحِّ الْأَسَانِيدِ، وَرَوَاهُ الْبَيْهَقِيُّ مِنْ طَرِيقِ أَيُّوبَ وَأَخْرَجَ نَحْوَهُ ابْنُ أَبِي شَيْبَةَ. وَرَوَى ابْنُ قُدَامَةَ فِي الْكَافِي أَنَّ عَلِيًّا لَمْ يَرْجِعْ رُجُوعًا صَرِيحًا إنَّمَا قَالَ لِعُبَيْدَةَ وَشُرَيْحٍ: " اقْضُوا كَمَا كُنْتُمْ تَقْضُونَ فَإِنِّي أَكْرَهُ الْخِلَافَ " وَهَذَا وَاضِحٌ فِي أَنَّهُ لَمْ يَرْجِعْ عَنْ اجْتِهَادِهِ، وَإِنَّمَا أَذِنَ لَهُمْ أَنْ يَقْضُوا بِاجْتِهَادِهِمْ الْمُوَافِقِ لِرَأْيِ مَنْ تَقَدَّمَ قَالَ ابْنُ قُدَامَةَ أَيْضًا: وَقَدْ رَوَى صَالِحٌ عَنْ أَحْمَدَ أَنَّهُ قَالَ: أَكْرَهُ بَيْعَهُنَّ، وَقَدْ بَاعَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ
قَالَ أَبُو الْخَطَّابِ: فَظَاهِرُ هَذَا أَنَّهُ يَصِحُّ مَعَ الْكَرَاهَةِ وَرَوَى الْبَيْهَقِيُّ مِنْ طُرُقٍ مِنْهَا عَنْ الثَّوْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ دِينَارٍ قَالَ: " جَاءَ رَجُلَانِ إلَى ابْنِ عُمَرَ فَقَالَ: " مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتُمَا؟ قَالَا: مِنْ قِبَلِ ابْنِ الزُّبَيْرِ فَأَحَلَّ لَنَا أَشْيَاءَ كَانَتْ
تُحَرَّمُ عَلَيْنَا، قَالَ: مَا أَحَلَّ لَكُمْ؟ قَالَا: أَحَلَّ لَنَا بَيْعَ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ، قَالَ: أَتَعْرِفَانِ أَبَا حَفْصٍ عُمَرَ فَإِنَّهُ نَهَى أَنْ تُبَاعَ أَوْ تُوَرَّثَ يَسْتَمْتِعُ بِهَا مَا كَانَ حَيًّا، فَإِذَا مَاتَ فَهِيَ حُرَّةٌ، وَمِنْ الْقَائِلِينَ بِجَوَازِ الْبَيْعِ النَّاصِرُ وَالْبَاقِرُ وَالصَّادِقُ وَالْإِمَامِيَّةُ وَبِشْرٌ الْمَرِيسِيِّ وَمُحَمَّدُ بْنُ الْمُطَهَّرِ وَوَلَدُهُ الْمُزَنِيّ وَدَاوُد الظَّاهِرِيُّ وَقَتَادَةُ، وَلَكِنَّهُ إنَّمَا يَجُوزُ عِنْدَ الْبَاقِرِ وَالصَّادِقِ وَالْإِمَامِيَّةِ بِشَرْطِ أَنْ يَكُونَ بَيْعُهَا فِي حَيَاةِ سَيِّدِهَا، فَإِنْ مَاتَ وَلَهَا مِنْهُ وَلَدٌ بَاقٍ عَتَقَتْ عِنْدَهُمْ
وَقَدْ قِيلَ: إنَّ هَذَا مُجْمَعٌ عَلَيْهِ. وَقَدْ رُوِيَ فِي جَامِعِ آلِ مُحَمَّدٍ عَنْ الْقَاسِمِ بْنِ إبْرَاهِيمَ أَنَّ مَنْ أُدْرِكَ مِنْ أَهْلِهِ لَمْ يَكُونُوا يُثْبِتُونَ رِوَايَةَ بَيْعِ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ وَقَدْ ادَّعَى بَعْضُ الْمُتَأَخِّرِينَ الْإِجْمَاعَ عَلَى تَحْرِيمِ بَيْعِ أُمِّ الْوَلَدِ مُطْلَقًا وَهُوَ مُجَازَفَةٌ ظَاهِرَةٌ وَادَّعَى بَعْضُ أَهْلِ الْعِلْمِ أَنَّ تَحْرِيمَ بَيْعِهِنَّ قَطْعِيٌّ وَهُوَ فَاسِدٌ لِأَنَّ الْقَطْعَ بِالتَّحْرِيمِ إنْ كَانَ لِأَجْلِ الْأَدِلَّةِ الْقَاضِيَةِ بِالتَّحْرِيمِ فَفِيهَا مَا عَرَفْتَ مِنْ الْمَقَالِ السَّالِفِ، وَإِنْ كَانَ لِأَجْلِ الْإِجْمَاعِ الْمُدَّعَى فَفِيهِ مَا عَرَفْتَ، وَكَيْفَ يَصِحُّ الِاحْتِجَاجُ بِمِثْلِ ذَلِكَ وَالْخِلَافُ مَا زَالَ مُنْذُ أَيَّامِ الصَّحَابَةِ إلَى الْآنَ .
الكتاب: نيل الأوطار
المؤلف: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)

علل اختلاف در امور روزانه و واضح رسول خدا ص

انجمن: 

كليدي ترين موضوع و سوالي سرنوشت ساز در تاريخ اسلام :

چرا در وضو و #نماز وقرائت رسول خدا ص كه ميليونها مرتبه توسط صحابه ديده شد و شنيده شد اينهمه اختلاف عميق وجود دارد ؟!

يك فرقه سرو پايش را در وضو مسح ميكند و فرقه ديگر ميشويد وجالبتر هر دو به آيات قران استناد ميكنند ؟!

جالبتر اينكه آنقدر وضوي ونماز رسول خداص مورد توجه و دقت اصحاب بود كه باقيمانده آب وضوي ايشان را براي تبرك ميبردند و..بروايت بخاري و...

يك قاري ميخواند ملك و ديگري مالك يوم الدين و آخرش هم آمين ميفرستد و... ؟!

واقعا عجيبه كه چرا در اين اعمال روزانه رسول خدا ص كه هريك را هزاران بار ديدند وشنيدند باز اينهمه اختلاف كردند ؟!

چه كاسه اي زير نيم #كاسه بود؟ كاسه يهود زير نيم كاسه منافقين !! يا ؟؟؟؟

قرآن فرمود مسح ، رسول خدا ص هم فرمود مسح اما چرا بعضیا تغییر و تبدیل کردند ؟!

شبهه: استدلال قرآن به کلام الله بودنش

سلام.در قرآن آمده، اگر که از جانب غیر خدا بود، در آن اختلاف فراوان می یافتید.
سوال اول اینکه، مگر در هر کتابی ولو به صورت تدریجی نازل شده باشد، و از جانب بشر و غیر خدا باشد، حتما اختلاف پیدا می شود؟چطور این امر به عنوان یک جکم کلی و بدون استثناء ثابت می شود؟؟
و از طرفی از کجا می توانیم یقین حاصل کنیم که در قرآن اختلافی نیست؟این سوال وقتی مطرح و پر رنگ می شود که مخاطب این آیه کسانی باشند که منکر و شکاک هستند...چون با این مخاطب، آیا این استدلال گفتنش فایده ای دارد؟شکاکان و منکران اعقاد دارند که در قرآن اختلافی نیست؟؟آنها که شاید ده ها و ده ها مورد تناقض و شبهه از قرآن در ذهن داشته باشند.پس سوال دوم در درجه اول اینکه مخاطب این آیه چه کسانی هستند؟؟

عقایدی که در آن شیعه و اهل سنت باهم اختلاف دارند

با سلام و قبولی عبادات همه مسلمین در ماه مبارک رمضان

لطفا در این تاپیک
کارشناسان دینی در مورد موارد اختلافی عقیده ای بین شیعه و اهل سنت صحبت بفرمایند.

از همه شرکت کنندگان میخواهم بحث این تاپیک را منحرف نکنند.
از توهین بپرهیزند.

در این تاپیک از کارشناس و یا کارشناسان محترم میخواهم در حد خلاصه و با ذکر نهایتا 2 یا 3 منبع هر عقیده اختلافی را جمع کند
چنانچه بحثی نیاز به تفصیل بیشتر داشته باشد
هر کسی که مایل به بحث در ان رابطه باشد تاپیک جداگانه را بسازد.

معرفي كتاب: درد سرهاي جيگر بابا (داستان طنز - ويژه متأهلين)

انجمن: 

دردسرهاي جيگر بابا
أ - شهباز
نشر دانا كتاب

مقدمه كتاب
سلام دوست عزيز!
اين داستان، يك اثر طنز است با ادبيات محاوره­اي و برگرفته از واقعيت زندگي انسان‌ها كه دست كم حاوي ۵۰ نكته و اصل مهم تربيتي و اخلاقي در مورد زندگي مشترك و تربيت فرزند مي­ باشد. و بر اين اساس كه گفته‌اند: «مُشك آن است كه خود ببويد نه آن كه عطّار بگويد.»، از توضيح اضافي خودداري نموده و مستقيم سراغ «دردسرهاي جيگر بابا» مي‌روم، گرچه نه ادعاي عطاري دارم و نه اين اثر را مُشك مي‌دانم! لازم به ذكر است در اين اثر، قصد جسارت به شخص يا گروهي نبوده و سعي شده چنين مسأله­اي اتفاق نيفتد. بر همين اساس، كلمه­ي «فيلسوف» در اين نوشته به معناي مصطلح نبوده و صرفا جنبه­ي طنز و شوخي دارد و اگر خواننده‌ي محترم كمي دقت كند، مصداق آن نامعلوم نيست. اميدوارم مطالعه‌ي اين مجموعه براي همسران، لذت­بخش و مفيد باشد. (يا حداقل مضر نباشد!) با آرزوي بهترين، شادترين و لذت‌بخش‌ترين لحظات براي همسران جوان و خانواده‌هاي ايراني!
الف. شهباز اصفهان ـ‌ تابستان ۱۳۹۲
اصفهان: کتابفروشی حوزه علیمه اصفهان( خیابان حافظ)، تلفن: 32209948







اختلاف با زن داداش

انجمن: 

باسلام
حدود 3سال پیش تنها برادر من ازدواج کرد. اوایل ارتباطم با زن برادرم خوب بود. اون موقع من مجرد بودم. با اینکه 1سال از ایشون بزرگ بودم ولی همیشه بهش احترام میذاشتم و دوستش داشتم. هرچند رفتارهای بچه گانه زیاد داشت ولی من بخاطر برادرم دذوسش داشتم. بعد 6 ماه نامزدی اینا ازدواج کردن و به طبقه بالای خانه پدری مون اومدن. اوایل ناهار و شام و کلا خوردو خوراک مون باهم بود. بیشتر مواقع مامانم پخت و پز می کرد و ظرفارو می شست. تا اینکه یه بار مامان و بابام مسافرت بودن و طبق معمول زن داداشم شامش رو خورد و رفت خونه خودش. منم به رفتارش اعتراض کردم که چرا کمک نمی کنی و .......
خلاصه این شد قیچی رابطه منو زن داداشم... البته نمیخوام خیلی وارد جزییات بشم. ولی بعد از 1سال خوردن و دست به سیاه و سفید نزدن بالاخره اونا خورد و خوراکشون جدا شد و زن داداشم خودش آشپزی می کرد. بعد اون اتفاق هر چند من بارها سعی کردم دوباره ارتباط داشته باشیم اما ایشون اصلا دلش نمیخواد که ما دوباره صمیمی بشیم. حتی الان که حدود من 1سال ازدواج کردم ایشون و برادرم خونه من نیومدن و من حتی خونه برادرم نرفتم!!!
من گاهی برادرمو می بینم تا تو مسنجر و... باهم در ارتباطیم. ولی خیلی کم....
خلاصه ما هر مراسمی داشتیم که مربوط به من بود که باید برادرمم می بود ایشون یه دعوایی تو خونه شون می انداختن... منم بخاطر همینه که تا حالا برادرمو خونه مون دعوت نکردم... چون فکر کردم بازم بحث شون بشه... و من دوس ندارم که ناراحتیی بین شون باشه.
نمیدونم چطوری با زن داداشم رفتار کنم. خیلی کوتاه اومدم ولی ایشون اصلا اصلا دوس نداره حتی جواب سلامم رو بده... بارها پا پیش گذاشتم بهش سلام دادم باهاش دست دادم ولی چاره نداشته....
اگه خدا بخواد فروردین عازم حج هستم
میخواستم بدونم حج رفتن من با این اوضاع اشکالی نداره؟؟ نمیخوام حق الناسی به گردنم باشه... در حالیکه من بی احترامیی بهشون نکردم... حتی بارها خواسشتم تمومش کنم اما عذاب وجدان رهام نمی کنه... همش فکررش هستم که چطوری قضیه رو تموم کنم.
حرف هیچ کس رو گوش نمیدن... نزدیکای عروسی من مادرزن داداشم باهاشون حرف زده بود که کوتاه بیا و تمومش کن... تا 3ماه خونه مادرش نرفت!!!!