علی

آیا ابن مجلم براستی در هنگام سجده جناب علی را زد ؟

درود بر راستچویان

آیا پسر مجلم مرادی پیشوای نخست را در هنگام سجده زد ؟

نهج البلاغه، کتابی چند بُعدی!


نهج البلاغه کتابی است شامل خطبه ها و نامه ها و وصایا و دعاها و کلمات کوتاه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)؛ این کتاب شریف را سید رضی در حدود هزار سال پیش جمع آوری کرده است. نهج البلاغه شامل همه سخنان و خطبه های حضرت نمی باشد بلکه در واقع منتخبی از خطبه ها و سخنان حضرت است که در آنها جنبه بلاغت و فصاحت سرآمد بوده و توسط سید رضی جمع آوری شده است، برای همین است که سید رضی آن را نهج البلاغه (یعنی روش بلاغت) نام نهاده است. مسعودی _مورخ معروف که صد سال قبل از سید رضی می زیسته_ در جلد دوم مروج الذهب خود می گوید: «در حال حاضر چهارصد و هشتاد و اندی خطبه از خطبه های علی در دست مردم است»، این در حالی است که همه خطبه های نهج البلاغه ای که سید رضی گردآوری کرده، 239 خطبه است، یعنی کمتر از نصف عددی که مسعودی برمی شمارد، پس نهج البلاغه منتخبی از سخنان علی (علیه السلام) است که در قالب خطبه و نامه و کلمات کوتاه بیان شده است.

یکی از نکات شگفتی که در این کتاب ارجمند به چشم می خورد و از همان ابتدا مورد توجه دانشمندان ظریف و محققان نکته بین قرار گرفته، «چند بُعدی بودن» آنست که آن هم مرهون صفات برجسته و ویژگی های بارز صاحب سخن _یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)_ است. قدمت کشف این نکته بلند، دست کم هزار سال است و سید رضی که خود گردآورنده این کتاب بزرگ است متوجه آن شده و آن را چنین بازگو می نماید:

«از عجایب علی که منحصر به خود اوست و احدی با او در این جهت‌ شریک نیست اینست که وقتی انسان در آن بخشِ سخنان حضرت که درباره زهد و موعظه‌ است تامل می‌کند و موقتا از یاد می‌برد که گوینده این سخن، خود، شخصیت اجتماعی عظیمی داشته و فرمانش همه جا نافذ و مالک الرقاب عصر خویش بوده است، شک نمی‌کند که این سخن از آن کسی است که جز زهد و کناره گیری چیزی را نمی‌شناسد و کاری جز عبادت و ذکر ندارد؛ گوشه خانه یا دامنه کوهی را برای انزوا اختیار کرده، جز صدای‌ خود چیزی نمی‌شنود و جز شخص خود کسی را نمی‌بیند و از اجتماع و هیاهوی آن‌ بی خبر است! کسی باور نمی‌کند سخنانی که در زهد و تنبه و موعظه تا این حد موج دارد و اوج گرفته است از آن کسی است که در میدان جنگ تا قلب لشکر فرو می‌رود، شمشیرش در اهتزاز است و آماده ربودن سر دشمن‌ است، دلیران را به خاک می‌افکند و از دم تیغش خون می‌چکد، و در همین‌ حال این شخص زاهدترین زاهدان و عابدترین عابدان است»!

سید رضی آنگاه می‌گوید:

«من این مطلب را فراوان با دوستان در میان می‌گذارم و اعجاب آنها را بدین وسیله بر می‌انگیزم».
ابن ابی الحدید معتزلی نیز در مقدمه شرح نهج البلاغه اش، بعد از نقل کلام سید رضی، وصفی در این باره بیان نموده و اعجاب خود را به شکلی رسا و زیبا بیان داشته است. گزیده ای از کلام ابن ابی الحدید چنین است:
«اميرالمومنين داراى صفات متضادی بوده، و از جمله همين مطلبى است كه سيد رضى آورده و واقعا هم جاى شگفتى دارد، زيرا خوى و سرشت غالب بر مردم شجاع و دلاور و گستاخ و جنگجو، اين است كه سنگدل و سر كش و دلير و غافلگير كننده اند، و خوى و سرشت غالب بر مردم زاهد و پارسا كه دنيا را كنارى افكنده و از خوشی هاى آن دورى گزيده اند و به موعظه مردم و بيم دادن ايشان از رستاخيز و به ياد آوردن مرگ سرگرمند، اين است كه مردمى مهربان و نرم و نازک دل و نرم خويند، و اين دو حالت، متضاد است و حال آنكه هر دو حالت، در على (ع) جمع شده است…»

عالم بزرگ اهل سنت، محمد عبده، نيز تحت تاثير همين جنبه نهج البلاغه قرار گرفته و تغيير پرده ها در نهج البلاغه و سير دادن خواننده به عوالم گوناگون، بيش از هر چيز ديگر مورد توجه و اعجاب او قرار گرفته است، چنان كه خود او در مقدمه شرح نهج البلاغه اش به این مطلب اذعان می نماید.

استاد مطهری نیز در کتاب «سیری در نهج البلاغه»، این ویژگی را از شاهکارهای نهج البلاغه و از امتیازات خاص سخنان علی (علیه السلام) برمی شمارد.

آری، روح علی دارای شخصیتی وسيع و همه جانبه و چند بعدی است؛ او زمامدارى است عادل، عابدى است شب زنده دار، سربازى است قهار و سرپرستى است مهربان، حكيمى است ژرف انديش و فرماندهى است لايق. در محراب عبادت گريان است و در ميدان نبرد خندان، هم معلم است و هم خطيب، هم قاضى است و هم مفتى، هم كشاورز است و هم نويسنده؛ او انسانی كامل است و بر همه دنياهاى روحى بشريت احاطه دارد، برای همین در هر موضوعی که وارد سخن شده، گوی سبقت از نامدارانش ربوده و حق مطلب را ادا نموده است، لذاست که سخنانش نیز همانند روح و شخصیت بزرگش، چند بُعدی گشته و به زهد یا تقوا یا شجاعت یا عدالت محدود نشده، بلکه در عین زهد، تقوا دارد، و در عین تقوا، شجاع است، و در عین شجاعت عدالت می ورزد، و در عین عدالت بخشنده و کریم است؛ او تمام این صفات به ظاهر متضاد را در حد اعلی و بالا در خود جمع نموده و مصداق انسان کامل گشته است، و سخنانش _که نمود روح و شخصیت بزرگش است_ نیز چند بُعدی و عمیق و دقیق شده است.

◊▫● مصحف فاطمه(سلام الله علیها) چگونه نوشته شد؟ ●▫◊ صــوتــی

انجمن: 

مصحف فاطمه :doa(8):
.......................................................

امیرالمؤمنین به ایشان(حضرت فاطمه) مى‌گوید: «وقتى صداى ملک را شنیدى، به من بگو تا آنچه را مى‌شنوى بنویسم.» و امیرالمؤمنین، آنچه را که ملائکه به فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها املا مى‌کردند نوشت و این، کتابى شد که در نزد ائمّه ما علیهم‌السّلام بود و هست و «مُصْحَفُ فاطمة» یا «صَحیفَةُ فاطمة» نامیده مى‌شود.

پادکستی زیبا از سخنان رهبر معظم انقلاب:doa(9): پیرامون مصحف فاطمه:doa(8):



:roz: دانلود با کیفیت عالی با حجم 7.15 مگابایت :roz:
:goleroz: دانلود با کیفیت عادی با حجم 932 کیلوبایت :goleroz:

عطوفت بزرگ مرد تاریخ،حضرت علی علیه السلام


به نام خالق بی همتا :Gol:

یکی از ابعاد برجسته ی شخصیت بزذگ امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام عطوفت و بزرگواری ایشان است که تاریخ گواه آن است

آقای محمد دشتی در کتاب امام علی (ع) و اخلاق اسلامی مطالب خوبی را در این باره نوشته اند

بهرام مشیری و فریب ایرانیان بی گناه!

تقدیم به امام هادی(ع)...

علی(ع) همواره دشمن ظلم و دوست مظلوم بود. حتّی در نامه ای به حسن و حسین(علیهما السّلام) نوشت: کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً دشمن ظالم باشید و یاور مظلوم.۱از همین روست که یکّه تازان عرصه ظلم و جور چنین شخصیتی را برنمی تابند و سعی در تخریب او دارند. لذا سربازان علمی و مزدوران خود را اجیر می کنند تا با نشر اکاذیب ذهن مردم را مخدوش سازند و گاهی افراد ناآگاه و سحرشده، به ایشان کمک می کنند.


در چندسال اخیر، فردی در شبکه های ماهواره ای آمده که بسیار ادّعای علم و سواد و تاریخ و مبارزه با خرافات را می کند ولی نمی داند که "آنکس که نداند و نداند که نداند/ اندر ابد در جهل مرکب بماند"! این دشمن خدا و دین کسی نیست جز بهرام مشیری! که حکایتش حکایت "همان شیادی است که بر بالای منبر رفت و گفت: آهای مردم! آهای مردم! می دانستید که امامزاده یعقوب را بر فراز مناره های مصر پلنگ درید؟! مردم عوام و ناآگاه، سخنان این مرد را چون وحی منزل قبول می کردند. در این بین پیر آگاه و دنیادیده ای صدا برآورد تا کاسه و کوزه این شیّاد را درهم شکند:اوّل امامزاده نبود و پیغمبرزاده بود! دوم یعقوب نبود و یوسف بود! سوم بر فراز مناره نبود و ته چاه بود! چهارم مصر نبود و کنعان بود! پنجم پلنگ نبود و گرگ بود! ششم ماجرا اساساً دروغ بود!"
آری! خوراک این جماعت جوانان ناآگاه و خام است! اگر جوانان و کلاً ملت ما مطالعه دینی و تاریخی خود را بالا ببرند و دین خود و بزرگان آن رابشناسند، دکّان این جماعت شیّاد بسته خواهد شد چراکه با "آگاه" نه "ناآگاه"!

آقای بهرام مشیری طی یک نماهنگ(که در یوتیوب تحت عنوان "علی و کشتار ایرانیان بی گناه" موجود است و شما می توانید ببینید)، به مسئله ای که بازیچه ای برای سایت های ضد اسلامی نیز شده است، پرداخته اند تا چهره علی(ع) را مخدوش جلوه دهند. به امید خدا، ما پاسخ سخنان ایشان را خواهیم داد:

سیاست علوی و سیاست اموی

آقای مشیری در ابتدای و بخشی از انتهای برنامه شان، امام علی(ع) را با معاویه مقایسه کرده اند و حتی این دو نفر را همطراز دانسته اند یا در پایان این نماهنگ معاویه را لایق تر معرّفی کرده اند! می گویند:"همان پولی که معاویه به سپاهش می داد و همان سیم و زری که علی(ع) در بیت المال نگاه می داشت، از اموال مسروقه ایرانیان بود" درجای دیگر می گوید:"معاویه مانند علی به سپاه خود پول نمی داد که برایش جنگ کنند" در جای دیگر می گوید:"اصحاب رسول(ص) در سپاه معاویه بودند چون معاویه بیشتر به اسلام خدمت کرد تا علی(ع)" و این را پای "عدم تدبیر" می گذارد... نمی دانم ایشان که در ابتدا مردم را به مطالعه دقیق در تاریخ امر می کنند، ولی خود اینگونه ناشیانه به نقل و تحلیل تاریخ می پردازند.

  1. ایشان حرف های خود را نقض کردند؛ جایی می گوید: "معاویه به سپاهش پول می داد"(۱:۰۶)جای دیگر می گوید: "معاویه به سپاهش پول نمی داد"(۳:۴۳)!!! آیا این تناقض نیست؟! این چگونه مطالعه تاریخی کردن است؟
  2. این همه ادّعای "مطالعه دقیق تاریخی" می کند، آن وقت این مسئله را پیش می کشد:"در سپاه معاویه اصحاب رسول(ص) بودند... معاویه را دوست داشتند و از روش علی(ع) ناراضی بودند" اوّلاً امکان انحراف از حق برای هرکسی موجود است حتّی برای اصحاب حضرت رسول(ص)! این را در زمان علی(ع) نیز شخصی پرسید. امام(ع) نیز اینگونه جواب داد(که طه حسین مصری می گوید که فصیح تر از این جمله تا به حال ندیده است):" إنه ملبوس عليك، و إن الحق و الباطل لا يعرفان بالناس، و لكن اعرف الحق تعرف أهله، و اعرف الباطل تعرف من أتاه‏ یعنی حق بر تو مشتبه شده است، حق و باطل با موقعیت افراد شناخته نمی شود. حق را بشناس تا آن را بشناسی و باطل را بشناس تا آن را بشناسی"۲ یعنی اینکه حق تا ابد حق است و باطل تا ابد باطل! حقانیت هرکس وقتی است که کار هایش با حق تطابق داشته باشد نه اینکه افراد سرشناس او را تأیید کنند. پس آقای مشیری علاوه بر اینکه ناکافی بودن مطالعات خود را نشان داده، دچار سفسطه بزرگی شده است! سفسطه توسّل به مرجع! بعد هم اینکه این افراد به علی پشت کردند، دلیلش دقیقاً همان نارضایتی آنان از رفتار عادلانه علی(ع) بود. حتی عقیل بن ابیطالب هم که برادر امام علی(ع) بود، این عدالت را برنتافت و به معاویه روی آورد. کلّاً سیره علوی برخلاف سیره اموی، مغایر با زیاده خواهی افراد است. در زمان حضرت رسول(ص) به خاطر همین عدالت خواهی بود که مردم از علی(ع) نزد حضرت رسول(ص) شکایت کردند، حضرت فرمودند:"از علی شکایت نکنید که او در امور مربوط به خدا سخت گیر است"۳ این هم که افراد معروف به معاویه روی آوردند به خاطر مال و منال دنیا بود نه اینکه او را بر حق بدانند. چنانچه عقیل بن ابیطالب به معاویه گفت:"أخى خير لي في ديني، و أنت خير لي في دنياي‏ و قد آثرت دنياي‏ یعنی برادرم در امور دین برحق است، ولی تو در امور دنیایی و مال و منال بهتر به من رسیدگی می کنی و من دنیایم را بر دینم فروختم."۴ در اثر همین عدالت خواهی بود که دین به دنیا فروختگان با امام حق جنگیدند و علی(ع) به خاطر اخلاصی که داشت، دین خدا را بر منافع و طرفداران خود ترجیح داد. اینکه کسی بگوید: "علی(ع) عرضه حکومت داری نداشت!" نشانه ناآشنایی و عدم درک او از عدالت و درستی است. آری! آقای مشیری این همه شعار تحقیق بی غرض می دهد ولی خود خلاف این سخنان عمل می کند:"لم تقولون ما لا تفعلون، کبر مقتاً عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون"۵
  3. بعد هم علی(ع) مانند معاویه نبود که با حیله و نیرنگ(ماجرای حکمیت) کارش پیش برود یا برای خود قصر خضراء بسازد. او همیشه لباسی ساده و کهنه بر تن داشت، به کمک فقرا می رفت درحالی که او را نمی شناختند و .... همین سیره علی(ع) بود که بسیاری را به اسلام کشانید، درحالی که معاویه فکر دفن نام محمد(ص) را در ذهن خود می پروراند۶... آری! ظالم پرستان چنین کسی را برنتابند!
شورش فارس چه بود؟

در این قسمت، خواننده را به این آدرس که شامل مطالبی بس کامل و مفید است ارجاع می دهیم : کشتار ایرانیان به دستور علی(علیه السلام)



اسلام، دین مورد علاقه ایرانیان

باز همان مسئله کلیشه ای که "اسلام با زور شمشیر به ایران آمد!" را پیش کشیده است:"خزانه علی و معاویه و حکّام اسلامی از پول زوری که از ایرانیان گرفته بودند، پر شده بود و هرگز خرج آبادانی ایران نشد و کلّاً ایران به همین خاطر در طول زمان ضعیف شد."(۲:۰۰-۲:۴۵) ایشان به این دلیل استناد می جویند که "ایران زمان خسروپرویز ۳۱ سد ساخته شد ولی زمانی که محمد رضاشاه از ایران رفت، ایران ۱۰ سد داشت."


  1. این دلیلی که مشیری می گوید، بسیار دلیل عجیبی است. چراکه سدهایی که در ۱۴۰۰ سال پیش ساخته می شده زمین تا آسمان با سد های امروزی فرق دارد. سد های قدیمی جنبه کشاورزی داشته است ولی سد های الآن جنبه تولید نیرو و انرژی دارد و مسلّم است که این عامل بر تعداد سد نقش دارد. بعد هم دنیا به این سمت دارد پیش می رود که تعداد سدّ کمتری داشته باشد چراکه مضرّاتی هم دارد!
  2. بعد هم، ایران پیش از اسلام کی امثال ابوریحان بیرونی و ابن سینا و ابن هیثم داشت، یا کی امثال حافظ و سعدی و رودکی و جامی و ... داشت؟ کی خواجه نظام الملک داشت؟ کی حسنک وزیر داشت؟ کی در زمان اسلامی علم مختص اشراف و روحانیون بود(درست برعکس زمان ساسانیان)؟ بعد هم چرا ایرانیان این دین به قول شما آقای مشیری! تحمیلی! را بعد از هزار و چهارصد سال رها نکردند یا حتی وقتی که مغول ها حمله کردند، آنان را مسلمان کردند؟ شما با چه رویی می گویید که اسلام دین مورد علاقه ایرانیان نبود و اسلام باعث پسرفت ایران شد؟ برای اطّلاعات بیشتر به دو لینک زیر رجوع کنید:
ورود اسلام به ایران، مصطفی حسینی طباطبایی، قسمت اوّل

ورود اسلام به ایران، مصطفی حسینی طباطبایی، قسمت دوم

گذشته از این ها، امام(ع) یاران ایرانی بسیاری داشت. میثم تمار و سلمان فارسی هم دو نمونه اش!

آل علی(ع) و ایرانیان
در اینجا روایاتی را ذکر می کنیم که دوستی بین آل علی(ع) و ایرانیان را بیان می کند:
"همين كه اسيران ايران وارد مدينه شدند عمر تصميم داشت زنان را بفروشد و مردان را بعنوان برده بگيرد.امير المؤمنين عليه السلام فرمود پيغمبر فرموده است گرامى بداريد افراد برجسته هر قوم و ملت را عمر گفت اين مطلب را شنيده‏ام كه ميفرمود هر گاه فرد با شخصيت يك طائفه‏اى پيش شما آمد او را احترام كنيد گرچه مخالف شما باشد.امير المؤمنين (ع) فرمود اينها گروهى هستند كه تسليم شمايند و علاقه باسلام دارند و من از نژاد اينها فرزندانى خواهم داشت من شما و خدا را گواه ميگيرم كه سهم خود را از اينها در راه خدا آزاد نمودم تمام بنى هاشم فرياد برداشتند ما نيز سهم خود را بشما بخشيديم باز فرمود خدايا شاهد باش من حق آنها را در راه تو آزاد نمودم.مهاجر و انصار نيز حق خود را بعلى عليه السلام بخشيدند فرمود بار خدايا اينها حق خود را بمن بخشيدند و من سهم آنها را در راه تو آزاد نمودم. عمر گفت چرا مخالفت با تصميم من در مورد اين اسيران كردى و چه باعث شد كه بر خلاف راى من عمل كردى؟ فرمايش پيغمبر را در باره احترام افراد با شخصيت بيادش آورد" ۷

ابوعبدالله محمّد بن أحمد مقدّسی، سیّاح قرن 4 هجری، در شرح اقلیم خراسان می نویسد:"أولاد عليّ رضي الله عنه فيه على غاية الرفعة" یعنی فرزندان علی در میان اهل خراسان بسیار عزیز و ارجمندند.۸
عبدالحسین زرینکوب در کتاب "دو قرن سکوت" می نویسد:"(مختار) دعوت تازه ای را آغاز کرد و خود را نماینده و فرستاده محمد بن حنفیه فرزند علی(ع) خواند...اما مختار که قدرت و شوکت خود را مدیون یاری موالی(ایرانیان) بود به شکایت بزرگان کوفه اعتنا نکرد"۹ همانطور که می خوانید، ایرانیان به مختار، کسی که داعیه انتقام خون حسین(ع) را دارد و خود را نماینده فرزند علی(ع) معرفی می کند، تمایل دارند و از او حمایت می کنند.
البته در این دوستی متقابل، آن چیزی که نقش داشت ایرانی بودن و ملّیّت نبود، بلکه تقوا بود.

۱.نهج البلاغه، نامه ۴۷
۲.تاريخ‏اليعقوبى،ج‏2،ص:210+ أنساب‏الأشراف،ج‏2،ص:239
۳.الاستيعاب،ج‏4،ص:1857
۴.أسدالغابة،ج‏3،ص:561
۵. سوره صف، آیه ۲و۳
۶.مروج‏الذهب،ج‏3،ص:454
۷.بحارالأنوار، ج۶۴، ص۱۵- ترجمه از موسی خسروی
۸.احسن التقاسیم، ص 323
۹.دو قرن سکوت، عبدالحسین زرّینکوب، ص ۹۶ و ۹۷

آیا واقعاً "لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی " ؟

انجمن: 

در مورد حدیث " لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی " سوالی داشتم ..
این که این جمله در نگاه اول شاید دروغ به نظر برسد . به خصوص با توجه به آیاتی مثل آیه 13 سوره کهف : " نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى " .

معنا و مفهوم" سیف و فتی "دقیقاً چیست؟

کارشناس بحث : صدیقین

زره امام علی (ع)

سلام خوش آمدم به گفتگوی دینی!
سوال: می گویند [="red"]زره[/] [="seagreen"]حضرت علی (ع)[/] با سایر مسلمانان متفاوت بوده است. تفاوت های زره حضرت چه بوده.
با تشکر

●•▪• فـــریاد مهتـــاب •▪•● چادر نماز من کجاست؟

آتش بر خانه وحی

عمر فریاد میزند، بروید هیزم بیاورید.
آنجا را نگاه کن!
عده ای دارند هیزم میاورند.
هر کس را نگاه میکنی هیزم در دست دارد، همه آنها به یک سو میروند.
آنها به سوی خانه ی فاطمه (علیهاالسلام) می آیند.
این دستور عمر است که هیزم بیاورید، برای همین اینها دارند در اطراف خانه ی فاطمه هیزم جمع میکنند.
خدای من اینها میخواهند چه کنند؟
آیا عمر میخواهد این خانه را آتش بزند؟
آری عمر فکر میکند که اهل این خانه مرتد و از دین خدا خارج شده اند، و برای همین باید آنها را از بین برد، برای حفظ اسلام باید دشمنان خلیفه را نابود کرد.
لحظه ای نمیگذرد تا اینکه هیزم زیادی در اطراف خانه جمع میشود.
عمر را نگاه کن!
شعله آتشی را در دست دارد و به این سو می آید.
او فریاد میزند.
خانه را با اهل آن به آتش بکشید.
هیچ کس باور نمیکند.
آخر به چه جرم و گناهی میخواهند اهل این خانه را آتش بزنند.
اینجا خانه ای است که جبرئیل بدون اجازه وارد نمیشود، اینجا خانه ای ست که فرشتگان آرزو میکنند به آن قدم نهند.
ای مسلمانان مگر فراموش کرده اید، این در خانه، همان در خانه ای ست که چهل روز پیامبر می آمد و کنار آن می ایستاد و به اهل این خانه سلام میداد و آیه تطهیر را میخواند.

خداوند چنین میخواهد که خاندان پیامبر را از هر پلیدی پاک نماید. ( احزاب 33 )

آری اهل این خانه به حکم خدا معصوم و از هر گناهی پاک هستند.
پس چرا عمر میخواهد این خانه و اهل این خانه را در آتش بسوزاند؟
عمر میخواهد کار را یکسره کند، باید کاری کرد که دیگر هیچ کس جرات مخالفت با خلیفه را نداشته باشد.
باید این خانه را آتش زد، این خانه محل جمع شدن دشمنان خلیفه است، اینجا را باید آتش زد تا دیگر کسی نتواند اینجا جمع شود.
آری وقتی در این خانه رو آتش بزنند دیگر هیچ کس جرات مخالفت با حکومت اسلامی را نخواهد داشت.
آنوقت دیگر همه ی مردم تسلیم خلیفه ی پیامبر خواهند بود.
تا زمانی که علی (ع) بیعت نکرده است حکومت اسلامی در خطر است، باید هر طور شده علی را مجبور به بیعت کرد و اگر او حاضر به بیعت نشود باید او را سوزاند.
عده ای جلو می آیند و به عمر میگویند:
- در این خانه فاطمه( علیها السلام) و حسن و حسین (علیهما السلام) هستند.
- باشد هر که میخواهد باشد، من این خانه را آتش میزنم.
هیچ کس جرات نمیکند مانع کارهای عمر شود.
آخر او منسب قضاوت را به عهده دارد، او اکنون بالاترین قاضی حکومت اسلامی است، او فتوا داده که برای حفظ اسلام سوزاندن این خانه واجب است.

عمر می آید، شعله ی آتش را به هیزم میگزارد، آتش شعله میکشد.
در خانه نیم سوخته میشود.
عمر جلو می آید و لگد محکمی به در میزند.:Ghamgin:
خدای من، فاطمه ( علیها السلام) پشت در است...
فاطمه ( علیها السلام) بین در و دیوار قرار میگیرد، صدای ناله اش بلند میشود.
عمر در را فشار میدهد.
صدای ناله ی فاطمه (علیها السلام) بلندتر میشود.
میخ در که از آتش داغ شده در سینه ی فاطمه ( علیها السلام) فرو میرود.
:geryeh:

سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود
کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود



ای قلم خاموش شو!
کدام دل طاقت دارد، چه کسی تاب دارد که تو شرح سیلی خوردنناموس خدا را بدهی...
گوشواره از گوش او جدا میشود و فاطمه (علیها سلام) از صورت بر روی زمین میافتد.
فریادی در فضای مدینه میپیچد.

بابا!
یا رسول الله!
نگاه کن ببین با دختر تو چه میکنند.

فاطمه (علیهما السلام) به کنار دیوار پناه میبرد.
اکنون عمر وارد خانه میشود.
خالد که او را شمشیر اسلام لقب داده اند شمشیرش را از قلاف بیرون کشیده و میخواهد فاطمه ( علیها السلام) را به قتل برساند.
وای برمن !
او میخواهد فاطمه (علیها السلام) را به قتل برساند.
آیا میدانید که چرا خالد میخواهد این کار را بکند؟
پدر خالد از کافرانی است که در جنگ بدر به دست علی (ع) کشته شده است.اکنون او میخواهد او انتقام خون پدر کافر خود را بگیرد.

ناگهان علی (ع) با شمشیرش جلو میآید .. اینجا دیگر جای صبر نیست، درست است پیامبر علی (ع) را مامور کرده تا در بلاها صبر کند، اما اینجا دیگر جای صبر نیست.
خالد تا برق شمشیر علی (ع) را می بیند شمشیر خود را رها میکند.

اکنون فاطمه (علیها السلام) میخواهد نفرین کند!

اگر او نفرین کند چه خواهد شد؟
علی به کنار همسرش می آید و میگوید:

ای دختر پیامبر، پدر تو ما یه ی رحمت و مهربانی برای همه بود، نکند تو نفرین کنی، فاطمه جان اگر تو نفرین کنی هیچ کس از عذاب خدا نجات پیدا نخواهد کرد.

فاطمه (علیها السلام) با سخنان علی آرام میشود، آری، او مطیع امام زمان خود است.