دوست دختر

ارتباط با جنس مخالف و حق الناس

با نام و یاد دوست   سلام  یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:  
  سلام خسته نباشید  بنده پسری 13 ساله هستم که در فضای مجازی عاشق دختری همسن خودم شدم ، من در گروه درسی عاشق دختره شدم ، دختره اومد پی وی گفت خواب دیدم می خوای خودتو بکشی و من قضیه عاشقیم رو براش تعریف کردم و اینکه فکر خودکشی به سرم زده بود. بعد چند بار من به دختره گفتم که بدون تو خودمو می کشم که قصدم تهدید نبود که گفت من از کسانی که به فکر خودکشی هستن بدم میاد. اما چند بار هم از من خودکشی می کنم به عنوان تهدید استفاده کردم، اولین بار که دختره چون فکر می کرد آبروش تو گروه درسی رفته ، از گروه لفت داد ، و منم بهش گفتم اگه برنگردی خودمو میکشم ، دومین دفعه من داشتم با دختره درد و دل می کردم که حرفمو بد فهمید و به کل می خواست بره ، منم که نمی خواستم بره و اینکه واسه ازدواج می خواستمش گفتم بدون تو خودمو می کشم تا نره. سومین مورد این بود که من شب قبلش با دختره بهم زدم ، و صبحش نتونستم تحمل کنم ( قصدم لذت جویی نبود) و گفتم که جواب منو بده و اینها که داد.   می دونستم این دختره روی مرگ دیگران و خودکشی من حساسه ولی قصد من به هیچ وجه بازی با احساستش نبوده و من واقعا اونو برای ازدواج می خواستم. بعد مادرم موضوع متوجه شد، در واقع خودم بهش گفتم و رفت با دختره صحبت کرد و دختره گفت به خاطر اینکه من از خودکشیش می ترسیدم به رابطه باهاش ادامه دادم. بعد یک نفر را واسطه کردم و بهش گفتم از طرف من از اون دختر عذر خواهی کنه و بگه که بابت خودکشی و تهدید ها عذرخواهی کنه و اون دختر گفت دیگه همه چی تموم شده. اما من عذاب وجدان دارم و مطمئن نیستم که دختره منو ببخشیده یا نه؟ آیا با این اوصاف حق الناس به گردن من هست؟
  با تشکر  در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید   

این رابطه رو تموم کنم یا ادامه بدم تا نا کجا؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:

نقل قول:

+ عجب دختر شایسته ای هستی، بیا پی وی.
- نه من رل نمیزنم
+ بیا دیگه نمیدونی بعد از دیدن عکست قلبم به چه تاپ تاپی افتاده
- ای شیطون باشه میام اما نه الان.
+ باشه ولی اینو یادت باشه منتظرتم.

شاید شروعش به این شکل بود، اما ادامه اش با من نبود.

گذشت و گذشت وقتی که فراموشش کردم اومد سراغم:

- سلام بالاخره اومدم پیشت بگو چقد دلت برام تنگ شده ؟
+ به جا نمیارم !
- منتظرم بودی خودت گفتی بیام پی ویت
+ آهان اومدی ؟ چرا اینقد دیر ؟
- آخه درس داشتم، کنکور دارم امسال واسه همون نیومدم.
+ خوش اومدی دخترک، بیا تا روزهامون رو با هم بسازیم.

میگذره و میگذره روز به روز بیشتر به هم پی ام میدیم. اون بیشتر وابسته من میشه و من هم بیشتر دلبری میکنم.
یه جاهایی به خودم میام چرا ؟ من که حوصله این کارا رو ندارم ! من که خودم رو مدیریت کردم ! من که به خیلی از دخترا نه گفتم !
چرا این یکی رو نمیتونم پس بزنم ؟

به هر طریق و شیوه ای که به ذهنم رسید تلاش کردم از من متنفر بشه ولی نشد.

بهش گفتم رابطه جنسی، گفت چشم
بهش گفتم باید خونه خودتون بیام، گفت چشم
بهش گفتم من خشنم، گفت من ابزار زیر دستتم؛ هر کاری که دلت میخواد با من بکن
بهش گفتم من فقط تو رو واسه رابطه جنسی میخوام، گفت باشه تو فقط باش.
بهش گفتم من رابطه 3 نفره میخوام، گفت چشم دوستم رو راضی میکنم بیاد تا لحظه های قشنگ تری رو برات رقم بزنیم.
بهش گفتم من بعد از رابطه جنسی ولت میکنم و فراموشت میکنم، گفت بازم ایرادی نداره.

زیاد بهش بی محلی کردم، زیاد بهش گفتم فراموشم کنه، زیاد بهش گفتم من تو رو دوست ندارم ولی نشد که بشه.
توی این مدت نه چندان طولانی نذاشتم رابطه ای برقرار بشه، ولی شاید دیگه نتونم.
آره منم آدمم. چقدر یک نفر رو تخریب کنم ؟
آره دوستم داره ولی من دوستش ندارم، من هیچ حسی بهش ندارم، فقط یک شوخی بود که اینجوری بزرگ شد.

دلمم نمیخواد عوضی قصه باشم، هر چند میدونم عوضی بودن بهتر از حیوون بودنه.

شنبه باهاش قرار دارم، 48 ساعت دیگه، گفت در اختیارتم.

ولی من نمیتونم. اعتقادات که نه، ارزشها که نه، اما جواب وجدانم رو چی بدم ؟
میدونم فقط یکی دو ساعت اولی که باهاش تنها بشم سخت باشه و بعدش برام عادی میشه. ولی دوست ندارم برام عادی بشه.
دوست دارم همچنان برام یک تابو بمونه.
دوست دارم واسه اونی باشم که دوستش دارم.

کنکور داره و زندگیش به این امتحان گره خورده، ولش کنم ضربه میخوره و شاید اتفاقای بدتری رقم بخوره. با شرایطم کنار اومده، حتی اگر ازش پول هم بخوام فک نمیکنم دریغ کنه.

ادامه بدم ؟ خودم که مایل نیستم.
تمومش کنم ؟ چطور ؟ بلاک کردن و بی توجهی بهش اصلا راه عاقلانه ای نیست ! راه دیگه ای پیشنهاد بدید.

من اومدم اینجا که به یک راه منطقی برسم نه راه هایی که خودم بلدم.

پس کمک کنید که در آینده شرمنده گذشته خودم نباشم.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

ترسناک ترین موجود عالم چیست؟؟

[="Blue"]خداوند رحمتش را بر خانواده ام نازل کند که به من یاد دادند چه چیزی ترسناک است و چه چیزی ترسناک نیست
آن خانواده ای که به من یاد دادند
برای گرفتن حقم از هیچ چیز نترسم
از صحبت کردن جلوی جمع بسیار زیاد نترسم
از موجود کوچک و ناتوانی مثل سوسک! نترسم
از موجود تند و تیز و زبلی چون موش نترسم
از مار و عقرب نترسم
از تاریکی و تنهایی نترسم
از دزد نترسم و درصدد دستگیریش هم باشم!
و .....

آنها به من گفتند مردان دو دسته اند
دسته ای هستند که شرف ، غیرت، مردانگی و انسانیت در آنها موج می زند اگر به زنی تمایل برای ازدواج داشته باشند او را آشکارا خواستگاری می کنند و هرگز با او قرارهای مخفیانه نمی گذارند، میشود به آنها تکیه کرد و به خیرشان امید داشت
اما دسته ای از موجودات هستند که در شلک و شمایل مردند:chakeretim: اما بویی از مردانگی نبرده اند، لبخندهای ملیحی دارند که با آن قلبت را نشانه خواهند گرفت، چشمانی که با نهایت محبت به تو می نگرند اما پشت آن چشم ها چنگال هایی وجود دارد که شرافت، عفت، حیا، آبرو و شخصیت تو را هدف گرفته و میخواهند همه شان را پاره پاره کنند، مبادا به دوست پسر اعتماد کرده و به او دل ببندی[-X
و اکنون که دنیا و حقایق زیادی از دوستی های با جنس مخالف دیگران را دیده ام می بینم چه راست گفتند
پس تو ای خواهرم!
بدان و برحذر باش که دوستی با جنس مخالف همچون طنابی است که بر گردن روحت می افکنی، روح و جسم تو را با هم نابود میکند

چه چیز ترسناک تر از مردی است که حاضر نیست به خواستگاریت بیاید و برایت آنقدر احترام و ارزش قائل نیست که اسمت را در شناسنامه اش قرار دهد؟ و تو را به دروغ گویی و فریب خانواده ات تشویق می کند؟ و آمارها نشان میدهد تعداد بسیار کمی از پسران در دوستی به ازدواج فکر می کنند
پس از دوستی با جنس مخالف بپرهیز و بپرهیز و بپرهیز[/]

متعه، نکاح نیست

با سلام و احترام

وَ لـيَسـتَعـفِـفِ الَّـذيـنَ لا يَـجِـدونَ نِـكاحًا حَـتّىٰ يُغـنِـيَـهُـمُ ا‌للهُ مِن فَضـلِـه‌ے

خداوند میفرماید آنها که توانایی نکاح ندارند طلب عفت کنند.

در روایات، راه استعفاف در این آیه، متعه است.
( استعفاف ممکن است چند راه داشته باشد اما متعه یکی از آنهاست)
یعنی کسانی که توانایی نکاح ندارند، متعه کنند.
نتیجه
متعه، نکاح نیست.
دو نوع ازدواج داریم: ازدواج نکاح و ازدواج متعه

نکته : حداقل چهار نوع رابطه در قرآن معرفی شده است : نکاح،متعه،سفاح،خدن

چرا «متخذی اخدان» نیامد؟



سلام و درود

(24)وَ الـمُحـصَـناتُ مِـنَ النِّـساءِ اِلّا ما مَـلَـكَت اَيـمانُـكُم كِـتابَ ا‌للهِ عَـلَيـكُم وَ اُحِـلَّ لَـكُم ما وَراءَ ذٰلِـكُم اَن تَبـتَـغوا بِـاَمـوالِـكُم مُحـصِـنيـنَ غَيـرَ مُـسافِـحيـنَ فَـمَا اسـتَمـتَعـتُم بِـه‌ے مِنـهُـنَّ فَـآتوهُـنَّ اُجورَهُـنَّ فَـريـضَـةً وَ لا جُـناحَ عَـلَيـكُم فى ما تَـراضَيـتُم بِـه‌ے مِن بَعـدِ الـفَـريـضَـةِ اِنَّ ا‌للهَ كانَ عَـليـمًا حَـكيـمًا

نسا

در ایات قران وقتی احصان توضیح داده میشود این تعبیر به کار می رود

غیرمسافحین و لا متخذی اخدان ، خطاب به مردان مومن

(5)اَلـيَومَ اُحِـلَّ لَـكُـمُ الطَّـيِّـباتُ وَ طَـعامُ الَّـذيـنَ اوتُوا الـكِـتابَ حِـلٌّ لَـكُم وَ طَـعامُـكُم حِـلٌّ لَـهُم وَ الـمُحـصَـناتُ مِـنَ الـمُؤمِـناتِ وَ الـمُحـصَـناتُ مِـنَ الَّـذيـنَ اوتُوا الـكِـتابَ مِن قَبـلِـكُم اِذا آتَيـتُـموهُـنَّ اُجورَهُـنَّ مُحـصِـنيـنَ غَيـرَ مُـسافِـحيـنَ وَ لا مُـتَّـخِـذى اَخـدانٍ وَ مَن يَكـفُر بِالايـمانِ فَـقَد حَـبِـطَ عَـمَـلُـه‌‚‌ وَ هُـوَ فِى الآخِـرَةِ مِـنَ الـخاسِـريـنَ
مائده

یا

غیرمسافحات و لا متخذات اخدان ، در مورد زنان مومن

(25)وَ مَن لَم يَسـتَـطِع مِنـكُم طَولًا اَن يَنـكِـحَ الـمُحـصَـناتِ الـمُؤمِـناتِ فَـمِن ما مَـلَـكَت اَيـمانُـكُم مِن فَـتَـياتِـكُـمُ الـمُؤمِـناتِ وَ ا‌للهُ اَعـلَـمُ بِـايـمانِـكُم بَعـضُـكُم مِن بَعـضٍ فَانـكِـحوهُـنَّ بِـاِذنِ اَهـلِـهِـنَّ وَ آتوهُـنَّ اُجورَهُـنَّ بِالـمَعـروفِ مُحـصَـناتٍ غَيـرَ مُـسافِـحاتٍ وَ لا مُـتَّـخِـذاتِ اَخـدانٍ فَـاِذا اُحـصِـنَّ فَـاِن اَتَيـنَ بِـفاحِـشَـةٍ فَـعَـلَيـهِـنَّ نِصـفُ ما عَـلَى الـمُحـصَـناتِ مِـنَ الـعَـذابِ ذٰلِـكَ لِـمَن خَـشِـىَ الـعَـنَـتَ مِنـكُم وَ اَن تَصـبِـروا خَيـرٌ لَـكُم وَ ا‌للهُ غَـفورٌ رَحيـمٌ

نسا

چرا در ایه 24 نسا در خطاب به مردان مومن
تنها از عبارت غیرمسافحین استفاده شده است و عبارت لا متخذی اخدان نیامده است ؟
در حالی که در ایه بعدی یعنی 25 نسا در مورد زنان عبارت متخذات آمده و هم چنین در سوره مائده خطاب به مردان مومن عبارت متخذی اخدان امده است؟

از من بپرسند چرا دوست دختر نداشتی، چی بگم ؟

درود
سوالی منو اذیت میکنه دارم میرم توی 20 سال ولی هیچ رابطه جنسی رو تجربه نکردم سر به زیر رفتم و اومدم.
نه دوست دختری ، نه صیغه ای نه رابطه نامشروعی و نه ....
دوست دختر چیزی که بین جوونایی مثل من چیز عادی و پیش پا افتاده ای هست خیلی ها یا دارن یا قبلاً داشتن.
منم یک سری نیازهایی دارم ، میشه آسیب های داشتن دوست دختر رو بیشتر از فوایدش دونست و به کل رد میشه اینو من خوب میفهمم.
ولی یک چیزی که منو آزار میده اینه ؛ اگر فردا روزی یکی از من بپرسه فلانی چرا تا الان دوست دختر نداشتی چی بگم ؟
بگم نخواستم یا عرضه اش رو نداشتم ؟
نخواستن با عرضه نداشتن خیلی توفیر داره ، اون یکی قیافه داره ولی نداره ، ولی فلانی قیافه نداره پس دوست دختر نداره ! در همین یک جمله در مورد شخص اول و شخص دوم چه ذهنیتی برای شما ایجاد میشه ؟
گناه نکردن با توجه به خط بالا دو تعریف متفاوت داره یکی برای شخص اول که خیلی ارزش داره هم برای شخص و هم برای وجدانش ولی شخص دوم .....
متوجه شدید که حرف من چی هست !
اما اینها رو گرفتم برای چی ؟!
نظرم اینه که برای این که کاری که انجام میدم برای خودم و وجدانم ارزش زیادی داشته باشه ، با یک دختر رابطه برقرار کنم مثل بقیه دوستان و تا مرحله حساس پیش برم و موقعی که به قسمت خوبش رسید , همه چیز رو تموم کنم.
بعد از این ماجرا میشه گفت به رضایت مورد نظر وجدانم میرسم.
ولی نظر شما چیه ؟
به این هم فکر نکنید که دنبال توجیه میگردم که کاری رو که میخوام انجام بدم ، امیدوارم حرف اصلی من رو فهمیده باشید !
دوستی که نیت هوس نیست و برای اثبات شخص به خودش هست.

خیلی ممنون

توجه کنید" ای دختری که با یه پسر دوستی و بهت گفته دوستت دارم" یه لحظه گوش به حرفم بده

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا دوست پسر ( دوست دختر ) داری ؟

.

چون مد شده ! ، همه دارند منم دارم

.

همه صف کشیدن دارند خودشون رو از پشت بام میندازند پایین ! میگن مد شده ! میوفتیم میریم بهشت

منم برم بندازم ؟ عقل خودم رو کجا جا گذاشتم؟

.
.
.

[HL]اون دخترهایی که فکر میکنند یه پسری دوستشون داره و باهاشون دوست هست
توجه کنید !
.
توجه کنید !
.

صدا میاد ؟
.

اینا شمارو واسه چند روز میخوان تا به نیاتشون برسند
به قولی خوش باشند

توجه دارید ؟

خیلی دقت کنید و با هر جمله دوستت دارم نبازید

حدود 90 درصد موارد اینطوره[/HL]

به من کمک کنید تا دوست دختر پیدا کنم، یا اینکه مشکلم رو حل کنید

با سلام و خسته نباشید.
من به اصرار دوستم این مطلب رو ارسال کردم.
یکی از دوستان صمیمی من از من تقاضای کمک کرد و گفت که:

همه دوستان و اطرافیان من دوست دختر دارند (تعداد زیاد) اما من هیچ دوستی ندارم.
میخوام بهم کمک کنی تا دوست دختر پیدا کنم، یا اینکه مشکلم رو حل کنی.
دلم میخواد با کسی دوست باشم اما از عاقبتش می ترسم.

خواهش می کنم شما بگید که چه راه حلی رو دوستم پیشنهاد کنم که از این افکار خارج بشه.
این رو هم در نظر بگیرید که بیشتر اطرافیانش آدم هایی هستند که شاید اعتقاد زیادی به اینجور مسائل ندارند.

حاج آقا گفت دوست دخترداشته باش !!!

به نام خدا :hamdel:

"حاج آقا گفت دوست دخترداشته باش !!! "

پسر جوان: سلام حاج آقا، ببخشید مزاحم شدم. می‌شه یه سؤال خاص بپرسم؟

حاج آقا: سلام عزیزم، بپرس.

پسر جوان: دوست دختر اشکال داره؟

حاج آقا: نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.

پسر جوان: حاج آقا جدی می‌گم، درست جواب بدید.

حاج آقا: منم جدی می‌گم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقه‌مند بشن و از هم لذت ببرن.

پسر جوان: پس من با مجوز شما فردا می‌رم با یک دختر دوست می‌شم ها، ok؟!

حاج آقا: خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت می‌کنم.

پسر جوان: ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمی‌کردم این‌قدر پایه باشین!

حاج آقا: حالا کجاشو دیدی! البته اگه می‌خوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من می‌گم اقدام کن.

پسر جوان: چشم حاج آقا، خیلی با حالی!

حاج آقا: حالا کسی رو هم سراغ داری برای خودت؟

پسر جوان: راستش یک نفر هست که ازش خوشم اومده.

حاج آقا: به به مبارکه. پس زود باش که طرف از دست نره!

پسر جوان: چه کار کنم؟ خودتون گفتید همه اقدامات با هماهنگی شما باشه!

حاج آقا: تلفن بزن به خونه طرف و با مادرش یا پدرش قرار خواستگاری رو بذار، در مورد نوع و رنگ دسته گل خواستگاری هم می‌تونی از سلیقه خیلی خوب من استفاده کنی!

پسر جوان: حاج آقا سر کارمون گذاشتی؟! من فقط می‌خوام باهاش دوست بشم. نه عشقی در کاره و نه ازدواج. مثل یک دوست.

حاج آقا: یعنی چه جوری؟

پسر جوان: مثل همه دوستای دیگه‌ام.

حاج آقا: پسرا؟

پسر جوان: بله.

حاج آقا: یعنی اصلاً جنسیت در کار نیست؟

پسر جوان: نه باور کنید اصلاً نیست. فقط یک رابطه عاطفی و دوستانه است. برای مثلاً درد دل کردن و...

حاج آقا: باور می‌کنم البته در یک صورت.

پسر جوان: چی؟

حاج آقا: این دوست رو که فقط برای عواطف و دوستی می‌خوای و توجهی هم به جنسیتش نداری از بین پسرها انتخاب کنی.

پسر جوان: آخه نمی‌شه که... .

حاج آقا: چرا نمی‌شه اتفاقاً چون پسر هستن بیش‌تر هم درکت می‌کنن.

پسر جوان: نه حاج آقا دختر خیلی عاطفی‌تره!

حاج آقا: پس جنسیت هم مهمه!

پسر جوان: یعنی می‌خواین بگین من قصدم شهوت‌رانی با دختر مردمه؟!

حاج آقا: نه عزیزم من چند ساله که می‌شناسمت و می‌دونم پسر پاکی هستی فقط می‌خواستم بدونی و بدونم که اون چیزی که تو می‌خوای فراتر از یک دوست معمولیه، چیزی می‌خوای که به خصوصیات زنانه و دخترانه مربوط می‌شه و توی پسرها پیداش نمی‌کنی و مطمئن هستم تمایل جنسی به معنای خاصش منظور تو نیست. درسته؟

پسر جوان: بله

حاج آقا: پس حالا از اول بپرس تا جواب بدم.

پسر جوان: دوستی با دختر بدون دید جنسی و شهوت اشکال داره؟

حاج آقا: جواب چه جوری می‌خوای؟ شرعی؟ عقلی؟ روان‌شناسی؟ اجتماعی؟ و...

پسر جوان: یک جواب می‌خوام که قانع بشم، آخه خیلی از هم‌کلاسیام دوست دختر دارن و به نظر میاد هیچ مشکلی ندارن و من احساس کمبود دارم. آخه من که نمی‌فهمم چند دقیقه در روز پیامک زدن و چند دقیقه صحبت با یک دختر چه مشکلی برای من می‌تونه ایجاد کنه؟

حاج آقا: نظر خودت چیه؟

پسر جوان: نمی‌دونم واقعا گیجم. از یک طرف خیلی‌ها رو می‌بینم که این‌جور رابطه رو دارن و هیچ مشکلی هم ندارن و از طرفی خیلی‌ها هم که آدم‌های باسوادی هستن و من قبولشون دارم با این کارها مخالفن. ولی واقعاً نمی‌تونم قبول کنم که خدا از لذت بردن من (که به هیچ کسی هم آسیب نمی‌زنه) ناراحت بشه.

حاج آقا: به نظرت کی می‌تونه حرف آخر رو بزنه؟

پسر جوان: شما بگید.

حاج آقا: اگه تو یک وسیله برقی گرون قیمت و حساس بخری، از کجا می‌فهمی که چه‌طور باید ازش استفاده کنی که آسیبی نبینه و بهترین کارآیی رو داشته باشه؟

پسر جوان: از کاتالوگش.

حاج آقا: کاتالوگش رو کی می‌نویسه؟

پسر جوان: کارخونه سازنده‌اش.

حاج آقا: وقتی تو اون جنس رو خریدی و پولش رو دادی، چه دلیلی داره که کارخونه تو رو امر و نهی کنه و از بعضی استفاده‌ها منعت کنه و تو چرا باید به دفترچه راهنمایی که کارخونه نوشته عمل کنی؟

پسر جوان: سودش به خودم می‌رسه چون اگه به دفترچه عمل نکنم خودم ضرر می‌کنم.

حاج آقا: قبول داری که دستورات سازنده هر وسیله در واقع دستور به تو نیست بلکه خبر دادن به تو از یک واقعیت‌هایی درباره وسیله‌ای هست که مالکش هستی؟

پسر جوان: بله کاملاً.

حاج آقا: پس ببین نظر سازنده‌ات چیه. هر جا خدا می‌گه این کار واجبه یعنی برای این‌که جسم و روحت بهترین کارآیی و کم‌ترین آسیب رو داشته باشه این کار ضروریه و اگه می‌گه این کار حرامه یعنی این کار باعث آسیب به جسم یا روحت می‌شه. وگرنه خدا نه فقط از لذت بردن انسان از جنس مخالفش ناراحت نمی‌شه بلکه همون جوری که گفتم، اصلاً مرد و زن رو برای هم جذاب آفریده که از هم لذت ببرن.

پسر جوان: پس به نظر شما هم این کار اشکال داره؟

حاج آقا: به نظر من، نه. به نظر سازنده من و تو.

پسر جوان: می‌شه بگین چه ضرری داره؟ آخه من که فقط یک رابطه عاطفی و دوستی می‌خوام!

حاج آقا: البته رابطه ای که فقط با یک جنس مخالف حاصل می‍شه.

پسر جوان: اگه خدا این دوستی رو منع کرده پس به این نیاز من چه جوابی می‍ده؟

حاج آقا: ازدواج !

پسر جوان: حالا کو تا ازدواج؟!

حاج آقا: بله قبوله که فاصله بلوغ جنسی تا ازدواج خیلی زیاده اما اگه می‌خوای از ازدواجت لذت کامل رو ببری باید این دوره محرومیت رو تحمل کنی.

پسر جوان: چه ربطی داره؟ این دوستی برای ارضای عواطفه و ازدواج برای ارضای خیلی چیزای دیگه. من تا زمانی که بتونم ازدواج کنم با یک نفر دوست هستم که آرامش داشته باشم.

حاج آقا: یعنی بعد از ازدواج آرامش نمی‌خوای؟

پسر جوان: چرا.

حاج آقا: از همسرت یا باز هم از یک دوست دیگه که کسی غیر از همسرت باشه؟

پسر جوان: نه دیگه، ما از اوناش نیستیم. اون موقع فقط همسر.

حاج آقا: اصطلاح بیسکویت قبل از غذا رو شنیدی؟

حاج آقا: منظورتون چیه؟!

حاج آقا: یک روز مثلاً ساعت ۱۲ ظهر می‌ری خونه و گرسنه‌ای اما به دلایلی قراره ساعت یک غذا بخوری. اگه تا قبل از غذا بخوای یک کیک یا بیسکویت یا شیرینی یا... بخوری، مامانت چه عکس‌العملی نشون می‌ده؟

پسر جوان: می‌زنه توی سرم و می‌گه یک کم جلو اون شکمتو بگیری نمی‌میری که! صبر کن یه ساعت دیگه غذا میارم.

حاج آقا: مامانت از گرسنگی تو لذت می‌بره یا از خوردن تو ناراحت می‌شه؟

پسر جوان: هیچ‌کدوم. فقط می‌خواد اشتهام کم نشه و غذام رو با لذت و کامل بخورم.

حاج آقا: دوست دختر قبل از ازدواج هم حکم همون بیسکویت قبل از غذا رو داره! هر قدر ازش لذت ببری به همون مقدار از لذت ارتباطت با همسرت کم می‌شه حتی اگه این لذت بردن فقط در حد حرف زدن باشه. یا دست دادن یا... .

پسر جوان: تا حالا این جوری نگاش نکرده بودم.

حاج آقا: یک جمله هم بگم شاید خیالت راحت‌تر بشه.
امیرالمومنین(علیه السلام) می‌فرمایند: برای هر کسی مقدار خاصی روزی مشخص شده (که البته راه‌هایی برای افزایش اون هست) و اگه کسی بخواد از راه حرام به روزی بیش‌تری برسه، به همون مقدار از حلالش کم می‌شه!

لذت هم یکی از روزی‌های ماست اگه قراره تو در عمرت ۱۰۰ واحد لذت ببری، می‌تونی همه‌ش رو از همسرت ببری و می‌تونی ۱۰ یا ۲۰ یا ۵۰ تاش رو از بیسکویت قبل از غذا ببری و بقیه‌اش رو با همسر آینده‌ات. به نظرت تو کدوم حالت زندگیت گرم‌تره؟
.
.
.
:ok:

برچسب: 

کجای قرآن آمده دوست دختر یا پسر ممنوع؟!


کجای قرآن آمده دوست دختر یا پسر ممنوع؟!

در آیه‌ی 5 از سوره‌ی مائده ابتدا می‌فرماید «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبات‏»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک‌ دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح)، ‌تأکید می‌فرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان‏»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیق‌گیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
خداوندی که انسان را خلق نموده و راه‌های رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت را به نشان داده و با بیان چگونگی روابط انسان با هر شخص، جامعه یا موضوعی به گونه‌ای که هم رفع نیازش را نماید و سبب کمالش گردد قوانینی وضع نموده است، نه تنها خود بهتر از هر کس دیگری می‌داند که انسان [اعم از مذکر یا مۆنث] به جنس مخالف نیاز دارد، بلکه می‌فرماید: خودم در قوانین تکوینی خلقتم، و بر اساس علم و حکمتم این غریزه و محبت را به شما داده‌ام. هم چنان که نیاز و محبت چیزهای دیگری را نیز بر شما قرار داده‌ام.
اما اگر انسان برای رفع هر نیازش بدون هیچ قانونی که منتج به فایده‌ی او شود عمل کند، از تعقل و اراده‌ی خود که وجه متمایز او با حیوانات است، هیچ بهره‌ای نمی‌برد و لذا چون حیوانات و بلکه پست‌تر می‌گردد [کالانعام بل هم اضل]. لذا برای هر فعلی قانونی وضع نمود و در این قانون بهترین‌ها را حلال و مضرات را حرام نمود. یا به تعبیری دیگر، اصل‌ها را حلال و بدل‌های تقلبی را حرام نمود.
در آیه‌ی 5 از سوره‌ی مائده ابتدا می‌فرماید «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبات‏»، یعنی آن چه پاک، طاهر، نیکو و مفید است را بر شما حلال نمودم. سپس به برخی از نیازهای ضروری مانند «خوردن» اشاره نموده و پس از بیان حکم آنها، به نیاز «مرد و زن» به یک‌ دیگر پرداخته است و پس از بیان ضرورت برقراری روابط و انحصار نیکو و حلال بودن آن به شکل ازدواج (نکاح) ‌تأکید می‌فرماید: «غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدان‏»، یعنی این رابطه نباید به شکل رفیق‌گیری [همان دوست دختر و پسر] و زناکاری باشد.
البته اگر دقت فرمایید در ادامه نیز می فرماید: هر کس کافر شود، یعنی ایمان و قوانین اسلامی را بپوشاند،‌ یا به تعبیر عمل نکند، «حَبِطَ عَمَلُه‏» - عملش تباه می‌شود. یعنی تلاشش به جایی نمی‌رسد و فایده‌ای نمی‌برد و در نتیجه در آخرت نیز «مِنَ الْخاسِرین‏» - یعنی از زیانکاران خواهد بود. و ما امروز در سرتاسر عالم و در جامعه‌ی خودمان نیز شاهدیم که روابط زن و مرد به شکل دوست، هیچ‌گاه سرانجام نیکویی برای طرفین نداشته است.

چه عواملی منجر به رابطه نادرست در ارتباط دختر و پسر می شود؟

در زمینه چگونگی روابط دختر و پسر از دیدگاه قرآن و روایات این است که در ایجاد و شکل گیری رابطه ای نادرست مجموعه عواملی موثر است که می توان از میان آنها به نگاه نا مناسب و خود آرایی اشاره کرد .

1- طنازی در سخن
یعنی زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازك و لطیف كنند، تا دل او را دچار ریبه و خیال های شیطانی نموده شهوتش را برانگیزانند و در نتیجه آن مردی كه در دل بیمار است به طمع بیفتد . منظور از بیماری دل نداشتن نیروی ایمان است، آن نیرویی كه آدمی را از میل به سوی شهوات باز می دارد. (المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج 16، ص. 461)
قرآن كریم برای جلوگیری از روابط ناسالم میان زنان و مردان می فرماید: "نازك و نرم با مردان سخن مگوئید مبادا آنكه دلش بیمار است به طمع افتد بلكه درست و نیكو سخن بگویید."(احزاب. 32) تاثیر كلام به قدری است كه مولای متقیان از سلام كردن به زنان جوان خودداری می كند و می فرماید: "می ترسم از این كه صدای آنها مرا خوش آید و از اجرم كاسته شود."( شیخ حر عاملی، آداب معاشرت، ص. 67)
سخن معمولی و مستقیم بگویید، سخنی كه شرع و عرف اسلامی (نه هر عرفی) آن را بپسندد و آن سخنی است كه تنها مدلول خود را برساند، نه اینكه كرشمه و ناز را بر آن اضافه كنید .

2- تأخیر در ازدواج
زن و مرد، مكمل نیازهای روحی و روانی یكدیگرند و هر یك بدون دیگری احساس فقر و نیاز می نماید. زن به دنبال تقدیس از جانب مرد و در آرزوی این است كه تنها ملكه كاخ عشق و محبتش باشد. (مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص. 148) و به قول ویل دورانت: زن فقط وقتی زنده است كه معشوق باشد و توجه كردن به او مایه حیات اوست. (ویل دورانت، لذات فلسفه، ص. 141) و مرد نیازمند كسی است كه قلبش برای او بتپد و با گرمی نگاه و كلام پرمهرش، او را در مواجهه با ناملایمات زندگی امید بخشد و خلاصه اینكه "هر یك از ما، در جدایی فقط نیمه ای از انسان است و همیشه نگران آن نیم دیگر است"تا زمانی كه دختر و پسر جوان این نیاز فطری را از راه ازدواج تأمین نكرده و به آرامش روانی نرسیده باشند در معرض خطر هستند. لذا رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: آن كس كه ازدواج كند نیمی از دینش را حفظ كرده است." (میزان الحكمه، ج 4، ص 272، حدیث. 7807)

3- بستر اجتماعی
یك عامل بسیار مهم در ایجاد چنین روابطی، وجود زمینه ای اجتماعی و گاه پنهان در میان جوانان است. اگر در جامعه جوان چنین افكاری رایج شود كه داشتن دوست پسر و یا دوست دختر، نشانه قدرت و جاذبه اجتماعی است و یا این اندیشه كه داشتن چنین روابط، نشانه بزرگ شدن است و یا پیداكردن دوست برای یكدیگر را بخشی از پیمان دوستی به شمار آورند، روز به روز بر میزان این روابط افزوده خواهد شد. برای رهایی از این زمینه فساد یکی از راهکار های آن را می توان در دقت در انتخاب همنشین جستجو کرد .
باید راه های صحیح دوست یابی را آموزش داد تا جوانان با دید باز و اندیشمندانه همنشین و دوست خود را انتخاب نمایند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: "دین و منش هر شخصی، متناسب با دوست و همراه است." (میزان الحكمه ، ج 5، ص 297، حدیث. 10221)
دین

4- عدم تقید خانواده به مسائل دینی
جوانان اولین برخوردها و معاشرت های ناسالم و مختلط را در خانه تجربه می كنند.فرهنگ خانواده است كه حد و مرزها را به فرزندان می آموزد.
لذا قرآن كریم می فرماید: "ای مومنان! خود و خانواده خویش را از آتش دوزخ نگاه دارید."(تحریم. 6) یعنی خود و زن و بچه خود را تعلیم خیر دهید و ادب نمایید. (الدر المنثور، ج 6، ص. 244) و در نگهداری خانواده همین بس كه به آنها امر كنید بدان چه كه خدا امر كرده و نهی كنید از آنچه خدا نهی كرده است. (كافی، ج 5، ص. 62)
اگر خانواده ها حدود شرعی را در روابطشان مراعات نكنند، دیگر چه انتظاری از جوانان با آن شرایط روحی و هیجانی می توان داشت .

5- بی توجهی به نیازهای جوانان در خانه
جوانان به محبت، برقراری صمیمیت، تنوع، تفریح و هر چیزی كه شور و نشاط آنان را حفظ كند، نیازمند هستند. اگر والدین این نیازها را تأمین نكنند، خود آنان دست به كار می شوند و از آنجا كه معمولا جوانان شتابزده و ناپخته عمل می كنند، از هر طریقی برای رفع نیاز خود اقدام می كنند. نكته دیگری كه باید به آن توجه داشت، پرهیز از بیكاری است.
خداوند متعال به پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) توصیه می فرماید: "هنگامی كه از كار مهمی فارغ شدی خود را به كار دیگری مشغول كن"(انشراح. 7) والدین باید برای اوقات فراغت جوانان خود برنامه داشته باشند.
فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی علاوه بر اینكه آنها را از بسیاری از فسادها حفظ می كنند، در رشد ابعاد مختلف جوان موثر است. والدین در برخورد با جوانان باید طریق اعتدال را پیش بگیرند و از هرگونه افراط، تفریط، برخورد خشك، خشن و انعطاف ناپذیر خودداری كنند. و در ضمن نظارت و كنترل نامحسوس بر رفت و آمد و رفتارهای آنان، شخصیت و حریم خصوصی آنان راحفظ نمایند زیرا اگر شخصیت او از بین برود و عزت و كرامتی نداشته باشد، هیچ امید خیری در او نیست. (شرح غرر و درر، آمدی، ج 1، ص. 394) و از سرزنش و ملامت نیز پرهیز كنند كه آتش لجاجت را در آنان شعله ورتر می كند. (میزان الحكمه ، ج 8، ص 485، حدیث. 17831)
در اینجا این سۆال پیش می آید که کسی که قصد انتخاب همسر دارد از کجا بفهمد که قبلا آن شخص ارتباط نامشروع داشته یا نه؟ یا شایسته همسری هست یا نه؟
قرآن در جواب می گوید:(ألخبیثاتُ للخبیثین والخبیثونَ للخبیثات والطّیباتُ للطیبین والطیبونَ للطیبات)سوره نور آیه 26
زنان بدکار و ناپاک شایسته مردانی بدین وصفند و مردان زشت کار ناپاک نیز شایسته زنانی بدین وصفند و بالعکس زنان پاکیزه لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند.

پس آدمی باید به خودش بنگرد که گذشته و جوانی خود را چگونه سپری کرده؛ آیا مصداق پاکان برای پاکان است یا خدای نکرده...

دوست جنس مخالف نگیرید

الف) برای پسران و مردان:
سوره 5: المائدة - جزء 6
الْیَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّیِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُۆْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِینَ غَیْرَ مُسَافِحِینَ وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ وَمَن یَكْفُرْ بِالإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ .
امروز چیزهاى پاكیزه براى شما حلال شده و طعام كسانى كه اهل كتابند براى شما حلال و طعام شما براى آنان حلال است و [بر شما حلال است ازدواج با] زنان پاكدامن از مسلمان و زنان پاكدامن از كسانى كه پیش از شما كتاب [آسمانى] به آنان داده شده به شرط آنكه مهرهایشان را به ایشان بدهید در حالى كه خود پاكدامن باشید نه زناكار و نه آنكه زنان را در پنهانى دوست ‏خود بگیرید و هر كس در ایمان خود شك كند قطعا عملش تباه شده و در آخرت از زیانكاران است.

ب) برای دختران و زنان
سوره 4: النساء - جزء 5
وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن یَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُۆْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَیْمَانُكُم مِّن فَتَیَاتِكُمُ الْمُۆْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان [آزاد] پاكدامن با ایمان را به همسرى [خود] درآورد پس با دختران جوانسال با ایمان شما كه مالك آنان هستید [ازدواج كند] و خدا به ایمان شما داناتر است [همه] از یكدیگرید پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى [خود] درآورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنكه] پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گیران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج [شما] درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نیمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است این [پیشنهاد زناشویى با كنیزان] براى كسى از شماست كه از آلایش گناه بیم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است.