رابطه

علاقه به ارتباط با جنس مخالف

سلام و عرض ادب
خوبید
عید غدیر مبارک
من 21 سالمه دانشجو هستم
تا الان خداروشکر خیلی تو مسئله ارتباط با جنس مخالف حساس بودم و همیشه دوری میکردم زیاد هم کنترلش برام سخت نبود
ولی تازگی ها خیلی علاقه به ارتباط با جنس مخالف و ازدواج برام ایجاد شده
همیشه سعی می‌کردم چشمم رو از نامحرم حفظ کنم
ولی تازگی ها وقتی دختر خانم محجبه ای رو چه در تلویزیون چه در بیرون میبینم چشمم دیگه سریع برنمیگرده
توجیهم هم برای خودم اینکه میخوام ازدواج کنم دنبال گزینه مناسب میگردم
البته هرچی به پدر مادرم میگم میخوام ازدواج کنم فکر میکنن شوخی میکنم
این تابستون هم کار پیدا کردم و پول درمیارم
ولی خیلی از شرایط دیگه ازدواج رو ندارم
احساس میکنم اگه به موقع نتونم جلو این تمایل رو بگیرم به گناه میوفتم
تا حالا با دختر نامحرم و غریبه چت نکرده بودم چند روز پیش یا یکی سر مسائل سیاسی
بحث کردم
و داشتم خودمو قانع میکردم(توجیه میکردم) که این حرف زدن بخاطر روشنگری و... هست
ولی خب بعدش احساس گناه کردمممممم
چیکار کنم؟
درسته طبیعیه!ولی میترسم از کنترل خارج بشه

بحثی در اخلاق بدون دین؛ آیا می شود بدون اعتقادات دینی اخلاقی بود؟

برخی از دوستان سوال میکنند که در سیستم فکری غیر دینی تعریف اخلاق چیست و چرا شخص باید اخلاقی باشد.

اجازه بدهم شوهرم زن دوم بگیره؟

سلام


من و شوهرم پنج ساله که ازدواج کردیم و یه بچه 10 ماهه داریم. خیلی عاشق همدیگه هستیم. ولی مشکلات مالی و امدن بچه باعث شده کمی از هم دور بشیم. قبلش همش به هم چسبیده بودیم ولی الان روابطمون سرد شده ولی باز هم همدیگرو دوست داریم. حسرت روزای قبل از بچه همش منو زجر میده....
شوهرم همش قسم میخوره که هیچکسو غیر تو توی این دنیا دوست ندارم...

شوهرم از لحاظ ظاهری مرد خوش چهره و خوش تیپی هستش بخاطر همین دخترها خیلی عاشقش میشن. توی شبکه های اجتماعی هم فعالیت های فرهنگی داره / مشاوره مذهبی و....

مشکلات مالی شوهرم رو خیلی عصبی کرده... همش میگه وقتی میبرمت خرید و نمیتونم چیزی واست بخرم عذاب وجدان میگیرم...
توی یکی از همین شبکه ها شوهرم با خانمی که شوهرش چند ساله فوت کرده و پول زیادی از شوهرش به ارث رسیده آشنا شده... اول کمک های مالی برای خیریه شوهرم میکرد و بعدش ابراز علاقه به شوهرم ... میگه حاضره خونه برای من بخره ... بیشتر وقت هم برای من باشه ... خونه هامونم جدا از هم باشه...

البته پدرم و عموی خودمم دو زنه هستن و با اینجور زندگیا آشنایی دارم... پدرم آدم پولدار و کله گنده ایه ولی حاضر نیست حتی پول رهن خونه بده چه برسه به خرید...

با این اوضاع اقتصادی که معمولا جوونا بیکارن تا صد سال دیگه نمیتونه خون واسمون بخره

شوهرم بهم گفت فقط کافیه رضایت بدی تا خونه رو برات بخره...من بعد از چند روز کلنجار رفتن با خودم قبول نکردم و شوهرم باهاش خداحافظی کرد....
ولی من چند روزه دارم فکر میکنم خوب منم مشکلاتی دارم ... از لحاظ بدنی آدم ضعیفی هستم و نمیتونم تمام نیازهای شوهرم رو رفع کنم و مشکلاتی مثل کمرو بودن و کم حرفی و کمبود حافظه که واقعا داره اذیت میکنه... و از طرفی مشکلات اقتصادی باعث شده شوهرم امید به زندگیش کم بشه... شوهرم منو خیلی دوست داره و میگه به قران و به جون تو و پسرم اصلا بخاطر ظاهرش یا مشکلات تو نمیخوام باهاش ازدواج کنم ...

چون اصلا از قیافش و قد کوتاهش خوشم نمیاد... ولی فقط میخوام تو و بچم از لحاظ مالی تامین بشید و همش میگه تو خیلی از اون سر تری ... همش میگه تو خیلی خوشگلتر از اونی از هر لحاظ

منم تو خونه مادر شوهرم زندگی میکنم و اسایش ندارم از دستشون... بی اجازه میان تو خونه و همش باهاش بحث و دعوا میکنن... خسته شدم از این خونه و زندگی مزخرف... چند بار به طلاق فکر کردم ولی علاقه زیاد به همسرم مانع این کار شده البته من آدم قانعی هستم و با مشکلات همسرم همه جوره کنار اومدم ........

اگه من رضایت به ازدواج شوهرم با این زن پولدار بدم شوهرم دوباره باهاش ارتباط برقرار میکنه... ناگفته نماند دو ماه عقد موقت بودن با هم ولی اصلا همدیگرو از نزدیک ندیدن ...
من به شوهرم گفتم حتی اگه قبولم بکنم فقط همون یه خونه رو ازش میگیرم ولی حق نداری تو زندگی از پولای اون برای من خرج کنی و شوهرمم قبول کرد... یعنی پول درآمد اونو نمیخوام فقط در آمد شوهرم... اخه اون زن چون خیلی شوهرمو دوس داره حاضر شده تمام ثروت و خونه هاشو بده به شوهرم...


___حالا من موندم این زندگی سخت و طاقت فرسا رو ادامه بدم و هر روز متلک بشنوم و بین آدمای بی فرهنگی مثل خانواده شوهرم که بسیار بی ادب و غیر مذهبی زندگی کنم...

یا___ ازدواج شوهرم با اون زن رو قبول کنم و هم مستقل بشیم و هم خانه دار و هم اینکه شوهرم سرمایه زیادی توسط اون زن به دست میاره و میتونه از لحاظ مالی مارو تامین کنه...
چیکار کنم واقعا درمونده شدم

__ یا طلاق بگیرم و زندگی خودم و بچمو تباه کنم... چون طلاق و عوارضشو زیاد اطرافم دیدم

رابطه زوری با همسر

انجمن: 

سلام

آیا رابطه ی زوری با همسر مجاز است؟

مردی زنش را دوست دارد اما زن او را دوست ندارد و یا قصد سواستفاده دارد.
زن اجازه برقراری رابطه به شوهرش نمیدهد و ناشزه است.
مرد از طریق زبان و نصیحت و سایر راههای متصوره سعی کرده است تا همسرش را از حالت نشوز خارج کند اما افاقه نکرده است و
زن قانع نمیشود و تقاضای طلاق دارد و یا در عوض رابطه تقاضاها و شروط ناحق دارد و به نوعی قصد سواستفاده دارد و مرد زیر بار این شروط نمیرود.

سوال اول

دادگاه تشخیص داده است که زن هیچ دلیل قانونی بر نشوز ندارد.
آیا مردی که نمیخواهد زنش را طلاق بدهد شرعا مجاز است بدون رضایت همسرش با او رابطه داشته باشد؟ (رابطه زوری) یا باید تا آخر عمر رابطه ی زوری نداشته باشد؟

سوال دوم

حکم دادگاه ممکن است زمان زیادی طول بکشد مثلا شش ماه.
آیا در این مدت، مرد حق رابطه ی زوری دارد؟

سخت بودن حدود رابطه با نامحرم در اسلام

انجمن: 

[="Black"]بسم رب الحیدر

سلام و عرض ادب و احترام

با احادیث و روایاتی که در مورد حدود رابطه با نامحرم در دین اومده 99درصدمون هر روز داریم کلی گناه میکنیم

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد ، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.


امام باقر علیه‌السلام:
سخن گفتن با زن نامحرم، از دام‌های شیطان است.

حضرت علی علیه‌السلام : اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل‌ها را منحرف می‌سازد.

یکی از راویان می‌گوید در کوفه به زنی قرآن می‌آموختم، روزی با او شوخی کردم، بعد به دیدار امام باقر (علیه‌السلام) شتافتم، امام باقر علیه السلام فرمود: آن که (حتّی) در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا و توجّهی ندارد، به آن زن چه گفتی؟ از شرمساری چهره‌ام را پوشاندم و توبه کردم، امام فرمود: تکرار نکن.

امام صادق علیه السلام: رسول خدا فرمان داده بود که زن مسلمان با مردان نامحرم بیش از پنج کلمه – که آن هم در موضوعات ضروری باشد- سخن نگوید.

یا مثلا حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودن من به زنان جوان سلام نمیکنم (منظور جواب سلام نیست) تا یه وقت نشه صداشون در من اثر بزاره و احادیث دیگه ...

حالا ما اگه بخوایم اینجوری باشیم باید بریم بیرون از شهر چادر بزنیم زندگی کنیم چون شدنی نیست

ما هر روز هزاران جمله با نامحرم بطور غیر ضروری حرف میزنیم مثلا با دخترای فامیل و خیلی از اقوام، همکلاسی و ... کلا روابط زیادی که در جامعه داریم اینها نمونه ای از حرف زدن عادی

حالا بنظرتون شدنیه که اصلا خنده و شوخی توش نباشه؟

همه اینا به کنار فضای مجازی خودش به تنهایی کفایت میکنه

ممنونم ازتون

یاعلی مدد[/]

به من کمک کنید تا دوست دختر پیدا کنم، یا اینکه مشکلم رو حل کنید

با سلام و خسته نباشید.
من به اصرار دوستم این مطلب رو ارسال کردم.
یکی از دوستان صمیمی من از من تقاضای کمک کرد و گفت که:

همه دوستان و اطرافیان من دوست دختر دارند (تعداد زیاد) اما من هیچ دوستی ندارم.
میخوام بهم کمک کنی تا دوست دختر پیدا کنم، یا اینکه مشکلم رو حل کنی.
دلم میخواد با کسی دوست باشم اما از عاقبتش می ترسم.

خواهش می کنم شما بگید که چه راه حلی رو دوستم پیشنهاد کنم که از این افکار خارج بشه.
این رو هم در نظر بگیرید که بیشتر اطرافیانش آدم هایی هستند که شاید اعتقاد زیادی به اینجور مسائل ندارند.

سئوالات مختلف ازدواج از دکتر مجد +صوتی

انجمن: 

سخنان دکتر مجد در مورد ازدواج:hamdel:

رابطه عاشقانه در نوجوانی

سلام خدمت همه شما عزیزان
من تازه عضو این انجمن شدم سوالی ذهن بنده رو مشغول کرده حقیقتش کسی نیست بتونم بهش بگم به همین دلیل گفتم که اینجا بیان کنم

حقیقتش من 17 سالم هست و عاشق یک دختر شدم و حدود چند ماهی میشه واقعا نمیتونم بهش فکر نکنم !
اقوام دور هستن و جاهایی شنیدم مادرمم شاید برای من همین دختر رو در نظر داره اما من حس میکنم خیلی زودتر از حد موقرر عاشقش شدم و واقعا دوسش دارم به حدی که دکستاپ گوشیم هم شده اسمش !

اما نمیدونم چیکار کنم ! از طرفی شنیدم میگن عشق های نوجوانی زودگذر هستند و پایدار نیستند ! میخواستم در این مورد بدونم و اینکه اگر با اون قبل از ازدواج یا هرچیزی با گوشی در اتباط باشم(برای شناسایی بیشتر) آیا حرامه؟
و یه سوال دیگه اگرم درست باشه و من باهاش ارتباط تلفنی برقرار کنم آیا واقعا این عشق حقیقیه؟
یه دفه مثلا طرف به من دل نبنده بعد عشق من ذوگذر باشه و از بین بره؟!

از این سوالات ذهن منو مشغول کرده با اینکه وحشتناک علاقه دارم بهش و نمیتونم بهش فکر نکنم ولی نمیخوام بیگدار به آب بزنم چون هم به ضرر خودم هست هم به ضرر اون !

ممنون میشم جواب بدید

من تازه عضو شدم اگر اشتباهی در تاپیک زدنم هست معذرت میخوام پیشاپیش ...
مرسی

دختری به من وابسته شده. چیکار کنم؟

با سلام
یکی از دوستام سوالی از من پرسیده و من اینجا رو به ایشون پیشنهاد دادم.

نقل قول:

با سلام
پسری هستم 24 ساله ،سه سالی است که با یک دختر رابطه دوستی دارم، این رابطه در حد یک رابطه معمولی و رد وبدل کردن پیامک و تماس تلفنی بوده، طوری که هیچ گاه هم دیگر را به صورت خصوصی ملاقات نکرده ایم، چند باری که هم با هم ملاقات داشته ایم همراه با دختر عمویم که تقریبا 12 سال از من بزرگتر است بوده است،اما دختر طوری وابسته من شده که همیشه پای ازدواج را به میان میکشد،از طرفی من تا چهار سال دیگه کلا امادگی ازدواج ندارم و همین طور مطمئنم که مادرم با ازدواج ما مخالف است
تازگی با خبر شده ام که برایش قرار است خواستگار بیاید، و از بابت خواستگار مطمئنم که پسر خوبی است نمیخواهم به خاطر من اینده اش خراب شود. به احتمال خیلی زیاد به خاطر من بهش جواب رد میده.
الان تکلیف من چیه؟
با تشکر

اگه امکانش هست پست رو باز بذارید و قفل نکنید، چون میخوام نظر بقیه دوستان رو هم بدونم.

چگونه به درخواست رابطه نامشروع نه بگویید

شاید یکی از پررنگ ترین دغدغه های دخترانی که به نیت ازدواج با کسی آشنا می شوند، این باشد که حد و مرز روابط را چطور تعیین کنند؟ وقتی طرف مقابلشان تو زرد از آب در می آید و درخواست نامشروعی از آنها دارد، چطور مقاومت کنند و رابطه را به پایان ببرند؟ چه کنند که طرف مقابل را قانع کنند و در مقابل دام هایی که برایشان پهن شده چه جوابی بدهند؟

  • می گوید: لمس کردن یکدیگر باعث رشد انسان هاست.
  • بگو: تو باید رشد کنی و اطلاعاتت را بیشتر کنی. من آن قدر پخته هستم که بدانم این کار، آرامش من و برنامه هایم (برای آینده) را خراب می کند.

  • می گوید: رفتارت بچگانه است…
  • بگو: اتفاقا رفتار من مثل آدم های باتجربه است. به اطرافت نگاه کن ببین ارتباط بدون مسئولیت پذیری و بدون برنامه چقدر جوان ها را بدبخت کرده است.

  • می گوید: تو کنجکاو نیستی. فکر می کنی به یک بار تجربه کردن نمی ارزد.
  • بگو: من درباره خیلی چیزها کنجکاو هستم؛ اما معنایش این نیست که بخواهم خودم را قربانی کنم، یا موش آزمایشگاهی باشم. هرچه باشد، امکان صدمه دیدن من هست؛ پس نمی ارزد.

  • می گوید: همه این کار را می کنند.
  • بگو: اولا خیلی ها خویشتن دار هستند، ثانیا بیشتر کسانی که تو می گویی، سرانجام سرشکسته می شوند و ثالثا من همه نیستم و می دانم که چه کاری برای من درست است.

  • می گوید: برای اینکه دوستت داشته باشند، باید اجازه بدهی دیگران بیشتر به تو نزدیک شوند.
  • بگو: من نمی خواهم برای دوست داشته شدن، اجازه بدهم کسی از من سوءاستفاده کند.

  • می گوید: ولی من دوستت دارم.
  • بگو: پس به تصمیم من احترام بگذار و احساساتم پایمال نکن.

  • می گوید: به من نشان بده که چقدر دوستم داری.
  • بگو: من با خویشتن داری و انتظار کشیدن تا روز ازدواج به تو نشان می دهم که چقدر دوستت دارم.

  • می گوید: کسی که چیزی نمی فهمد.
  • بگو: من و خدای خودم که این را می فهمیم.

  • می گوید: تو مرا تشنه خودت کردی و حالا نباید این طور رهایم کنی؛ وگرنه رفتارت در حق من بی انصافی و غیرانسانی است. چطور وجدانت چنین اجازه ای می دهد؟
  • بگو: من مسئول هیجانات نابجای تو نیستم و نمی توانم به قیمت راضی شدن تو، خودم را به گناه و عذاب وجدان و سرزنش بیندازم و خلاف آنچه که به صلاح زندگیم هست عمل کنم. تو باید خودت را کنترل کنی.

  • می گوید: اگر قبول نکنی، دیگرانی هستند که با اشتیاق می پذیرند.
  • بگو: برایت متأسفم که مرا به خاطر این چیزها دوست داشتی؛ خوشحال می شوم که به سراغ دیگران بروی.

  • می گوید: این روزه ها همه دختر ها و پسر ها تماس جنسی دارند:
  • بگو: پس حالا تو می تونی کس دیگری رو پیدا کنی؛ من هر کسی نیستم؛ من برای خودم فردی مجزا و خاص هستم .

  • می گوید: تو هنوز یک دختر باکره هستی (تمسخر)
  • بگو: من افتخار میکنم که هنوز باکره هستم. من می تونم در ظرف چند ثانیه شبیه تو بشم اما هرگز تو نمی تونی مثل من بشی .

  • می گوید: به من نشون بده که چقدر منو دوست داری :
  • بگو: تو هم با انتظار کشیدن تا زمان ازدواج به من نشون بده که چقدر منو دوست داری

  • می گوید: چطور من بفهمم که تو می تونی بچه دار بشی؟
  • بگو: آیا تو فقط زمانی می تونی منو دوست داشته باشی که من از تو بچه داشته باشم؟

  • می گوید: تو با اولین تماس جنسی باردار نمی شوی:
  • من به بلوغ رسیده ام البته من می تونم باردار بشم

  • می گوید: هیچکس نخواهد فهمید:
  • بگو: خدا می بیند؛ من خواهم دانست، و تو هم خواهی دانست

  • می گوید: تو فکر میکنی ممکنه من ایدز داشته باشم ؟
  • بگو: آیا من مثل یه احمق هستم ، هر کسی میدونه که تو می تونی سالها عفونت ایدز را در خود داشته باشی قبل از اینکه به ایدز تبدیل شود

  • می گوید: ما به هر حال با هم ازدواج میکنیم:
  • بگو: پس ما می تونیم صبر کنیم و شب ازدواجمان را یک شب بیاد ماندنی بکنیم

  • می گوید: تماس جنسی چیز نرمال و طبیعی است مثل مرگ
  • بگو: من فکر میکنم من صبر خواهم کرد تا زمان مقرر شده توسط خدا برای هر دومون برسه

  • می گوید: من بدنبال کسی دیگر خواهم رفت اگر تو نمی خواهی تماس داشته باشی
  • بگو: پس برو پیدا کن

  • می گوید: ما می تونیم با همین یک بار خلاص بشیم
  • بگو: من ممکنه از نظر جسمی از شر اون خلاص بشم اما نمی تونم از احساسات یا وجدان خودم خلاص بشم

معمولا پسران با ارائه پیشنهاد ازدواج و به منظور شناخت بیشتر در این باره اکثرا به دنبال تامین نیاز جنسی خود میباشند ، هیچ پسری در اولین ملاقلات و ابتدای رابطه پیشنهاد رابطه جنسی ارائه نمیکند تا زمانی که احساس دختران برانگیخته شود و شما اطمینان حاصل کنید عاشق اون پسر شده اید و برای حفظ رابطه متاسفانه جسم خود را در اختیار وی قرار میدهید . طبق آخرین آمار مستند بیش از ۸۴ درصد از پسران هرگز حاضر نیستند با دختری که با آنها ارتباط جنسی داشته ازدواج کنند.


پس خواهر عزیزم مراقب احساساتت باش و با عقلت تصمیم بگیر