جمع بندی اخلاق و عرفان

درخواست دستورالعملی برای دیدن امام زمان (عج)

من یه روایت خوندم روایت اینه:

مرحوم حضرت حداد قدس اللـه نفسه الزکیه به من فرمودند: اگر می‌خواهی امام زمان علیه السلام را ببینی من یک دستورالعمل به تو می‌دهم بعد از ده روز حضرت را می‌بینی و با ایشان صحبت می‌کنی و دستورالعمل این است. به من دستورالعمل را دادند، ولی فرمودند: اگر طالب دیدار باطن هستی و می‌خواهی به آن حقیقت و ولایت برسی دنبال دیدن ظاهر و اینها نباید باشی ولی اگر می‌خواهی دستورالعمل هم همین است.
و من آن دستورالعمل را انجام ندادم !!
مرحوم حضرت حداد قدس اللـه نفسه الزکیه به من فرمودند: اگر می‌خواهی امام زمان علیه السلام را ببینی من یک دستورالعمل به تو می‌دهم بعد از ده روز حضرت را می‌بینی و با ایشان صحبت می‌کنی و دستورالعمل این است:

چرا؟

چون این دیدن ظاهر این دیدن نفس است خوشم می‌آید که من امام را دیده باشم خوشم می‌آید که من حضرت را بروم ببینیم خوش می‌آید!
اگر من حضرت را ببینم و حضرت بگویند: برای چه خواستی ما را ببینی؟ حالا دیدی و خیالت راحت شد؟
آیا به دستورات من عمل کردی؟ آیا آن چه که مورد رضایت من است انجام دادی؟ خلاصه اگر از من پرسیدند که تو در برون چه کردی که در درون خانه آیی؟جواب چه داری؟!
این بود مرام و مکتب اولیا و بزرگان بود اولیا و بزرگان خود را معطل ظهور امام زمان نکردند امام زمان را در هر حالی در کنار خودشان مشاهده کردند. الان امام زمان در همین مجلس حضور دارد. امام زمان علیه السلام در تک تک منازل من و شما حضور دارد. امام زمان علیه السلام با تمام شراشر وجود ما و شما مصاحبت و مجالست دارد

برگرفته از مکتب شیعه,برگرفته از سخنان علامه طهرانی

من میخواستم ببینم اون دستورالعملی که بعد از ده روز حضرت رو میبینند چیه؟

با اهانت کننده به پیامبر (صلی الله علیه و آله) چگونه برخورد کنم؟

سلام

من توی یک مغازه کار میکنم

سید هستم

چند روز قبل با صاحب مغازه که خودشم اونجا کار میکنه شوخی میکردیم . البته اون شروع کرد

چون مال شهرستانم مسخره کرد

بعد من گفتم با خنده گفتم جد ما نبود شما هنو اتیش پرست بودین

بعد شروع کرد چرت و پرت گفتن راجب پیامبر

زبونم لال مثلا گفت : سوسمار خور بوده شما سیدها جددتون اینه. هیز بوده دنبال زن بوده. خشن بوده دنبال جنگ همش. تنبل بوده . فقط خدا درسته پیامبر فقط نامه رشون بوده. همون قران هم یه کم مشکل داره

من جواب همشو منطقی دادم

مثلا گفتم چطور میگی هم تنبل بوده هم دنبال جنگ!

یا چطور میگی زن باز بوده ( خدایا ببخش) که هواسش به جنگ بوده و مکه رو بدون درگیری فتح کردن!

گفتم اونای که ازشون شنیدی بهت نگفتن چقدر کتک خوردن و فحش و سنگ!

خلاصه اعصابم خرد شد.هر چی هم بعد اولین تهمتش گفتم بابا غلط کردم بحث عوض کن هی بیشتر خوشش میومد و میگفت.

البته اینا اعتقاداتشه با اینکه با لحن مسخره و سر به سر گذاشتن مطرحش کرد

بعد از اون ور میره ایپند دود میکنه و ده تا صلوات میفرسته. یا یه عطسه میکنه چهار صد پنصد تا صلوات میفرسته.( خدا همه رو خوب کنه!):Nishkhand:

سوالم اینه :

1-با این ادم چکار کنم؟

2- چون این اقا دم دمای عیده کسی رو نمیتونه جای من بیاره اگه هم بیاره تا راه بیفته ضرر میکنه. میخوام شغلمو ترک کم نزدیکای عید و وقتی ضربه خرد بهش بگم تلافی چی بوده؟

کارم درسته؟

اصلا چکار کنم؟

به چه دلیل حافظ شیرازی عارف است؟

انجمن: 

از دوستان طرفدار عرفان و حافظ شیرازی می خواهم دلیل عارف بودن حافظ شیرازی را بیان کنند.

راههای رسیدن به اخلاص در عمل چیست؟ و کار خیر چه زمانی ارزش دارد؟

بسم الله الرحمن الرحيم.
با عرض سلام و خسته نباشيد.میخواستیم بپرسم که کار ما کی ارزش داره؟ مثلا من موقع رفتن به خانه ی مادربزرگم اونجا کمک میکنم، پذیرایی میکنم و...و از این کارم خوشحال میشم و از دعاهای مادربزرگم.ولی بعضی وقتا واقعا نمیدونم نیتم چیه.رضای خدا؟ رضایت مادربزرگم؟ جلب توجه؟ یا علاقه به کار خانه؟یا بقیه بگن طفلک خیلی زحمت میکشه؟ هر از گاهی یکی از این موارد یا چند تاش به عنوان نیت عمل به ذهنم میاد.من واقعا کار خونه رو دوست دارم و به آشپزی هم علاقه دارم.کوچکتر که بودم مادرم نمی ذاشت کار کنم و خیلیا من رو کسی میشناختن که هیچ کاری از دستش برنمیاد، واسه همین ،الان که به 19 سالگی رسیدم همیشه سعی میکنم یه خودی نشون بدم و توجه بقیه رو جلب کنم.مثلا وقتی مهمون میاد به مامانم میگم بذار من هم یه چیزی رو درست کنم.که بقیه بخورن و بگن خوشمزه ست و تعریف کنن ازم.خب مثلا وقتی دستپخت من رو میخورن و به قول معروف بهشون میچسبه ، این ثواب نداره؟البته از منت زدن و به زبون آوردن و ای وای خسته شدم اینقدر کار کردم بدم میاد و اکثرا چنین رفتاری نداشتم.چون احساس میکنم هم ارزش عمل از بین میره و هم شخصیتم کوچک میشه.ولی گاهی مواقع صرفا نیتم به طور مستقیم خداوند نیست.یعنی مثلا میگم خدا به کار خیر سفارش کرده، با این کار محبت بین من و فرد دیگه زیاد میشه،یا فلانی من رو بیشتر دوست خواهد داشت.یا میخوام محبت فرد رو جبران کنم،میخواستیم بدونم با این توصیف جایگاه اعمال من چیه؟و آیا من واقعا دست خالی خواهم بود؟ یا وسواس فکریه؟
همچنین لطفا بفرمایید چه کنیم تا به اخلاص در عمل برسیم؟
ببخشید طولانی بود.ممنون میشم از راهنماییتون.

حمزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟

حمزه بن دلاج ملقب به هکر خندان یا رابین هود، مهندس کامپیوتری هستش که با ویروسی به نام اسپای ای در هر عملیات 10 تا 20 میلیون دلار از بانک های آمریکا و رژیم صهیونیستی دزدیده و به آفریقا و فلسطین کمک کرده IMAGE(http://www.blogfa.com/images/smileys/13.gif)نوشته بود حدود 4000 میلیون دلار از این طریق دزدیده بود IMAGE(http://www.blogfa.com/images/smileys/07.gif) یعنی فکرشو بکن IMAGE(http://www.blogfa.com/images/smileys/05.gif)

حالا به سوال اینجا ایجاد میشه که آیا او کار درستی کرده ؟ خب من در مقامی نیستم بگم کار درستی کرده یا نه ولی به نظرم از یک جهت کار اشتباهی کرده !

اینکه رفته از آمریکا و اسرائیل دزدی کرده اگر چه اسرائیل و آمریکا به مردم فلسطین و مستضعف دنیا زور میگن ولی به هر حال فعلا دنیا در حال صلحه و توی صلح کاری که به جنگ و اختلال و آشوب منتهی بشه محکومه !ولی یه مساله ای هست اینه که ما میدونیم دنیا در حال صلح هم نیست کاملا ، خیلی وقته که جنگ نرم شروع شده و در حال جریانه ! اما آیا این حرکت همزه در جنگ نرم به نفع مستضعفین جهانه یا نه ؟! آیا این حرکت نقض قوانین الهی در زمان صلح موجوده یا نه ؟ IMAGE(http://www.blogfa.com/images/smileys/36.gif)

تازه اینم هست که دنیا از نظر ما توی صلحه و اگر نه واسه کسی که توی غزه اسیر ظلم های رژیم صهیونیستی شده و با کلی مشکلات و عذاب زندگی میکنه صلح معنی نداره ! خوده ما هم کلی مشکل داریم به خاطر تحریم های زورگویانه ی آمریکا و اسرائیل، نمونه اش قیمت بالای داروهاست .

البته یک جهت مثبت هم داشت کار همزه ، اینکه بانک های مدعی ترین کشورهای دنیارو هک کرده که به نظر کار آسونی نمیاد ! IMAGE(http://www.blogfa.com/images/smileys/13.gif)جهت مثبت دیگه اش اینه که این پولو بخشیده به مردم فقیر و مظلوم دنیا IMAGE(http://www.blogfa.com/images/smileys/13.gif)

پس ما باید چگونه قضاوت کنیم ؟ چیکار باید بکنیم ؟ آیا تک تک ما میتونیم مثل همزه بریم و بانک های آمریکارو غارت کنیم و بعد تاوانش رو با جونمون پرداخت کنیم ؟ آیا در این صورت شهید محسوب میشیم یا همون دزدیم ؟

آفات علمی و عملی سیر و سلوک

انجمن: 

با سلام و ارادت و احترام خدمت کارشناس بزرگوار و کاربران گرامی

شخصی که در صراط سیر و سلوک قدم گذاشته از آفات آن هم در امان نیست و باید خود را برای
مقابله با این مسائل آماده کند.
در سلوک علمی ممکن است با فهم اشتباه مطالب و توهمات و تفسیر های غلط و...

و در سلوک عملی هم خودبرتربینی و بدبینی نسبت به دیگران و... او را گرفتار کند و عمری به زعم خود سالک باشد ولی در واقع هالک است.
در صورت امکان و لزوم لطف بفرمایید کمی از انواع این آفات و نکته های برون رفت از آن برایمان درج فرموده و ما را مستفیض فرمایید.

تشکر و سپاس

(البته مبتدیانی همچون حقیر باید بدانیم که سیر و سلوک در مراتب بالاترش قطعا نیاز به استاد کامل مکمل دارد و سرخود نباید پیش رفت که به احتمال خیلی زیاد به پس رفت می انجامد که فرمود

طی این ره بی همرهی خضر مکن/ظلمات است بترس از خطر گمراهی


ولی به هر حال کسی که به انجام واجبات و ترک محرمات و بیرون کردن رذایل و به دست آوردن فضایل همت می گمارد هم در مسیر سلوک است و آفات او را تهدید می کند و باید به سلامت از این مرحله عبور کند تا ان شاءالله استادی کامل مکمل روزی اش شود)

اقرار به گناه در نزد نفس

انجمن: 

سلام
میخواستم بدونم که اقرار به گناه نزد خود آدم جزو اقرار به گناه نزد غیر از خداوند محسوب میشه؟
چون این مطلب رو میدونم که اقرار به گناه نزد غیر خداوند خود نوعی گناهه!

حقیقت عوالم ماورای ماده

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد

سلام

من شنیده ام عوالمی فوق ماده هستند (طبع=عالم ماده و خیال و مثال و عقل و جبروت و لاهوت و اما ) البته اگه ترتیبش رو درست نوشته باشم و چیزی جا ننداخته باشم!
و همچنین تقسیم بندی های مختلف دیگر (مثلا شنیدم عالم جبروت همان عالم عقله)
میخواستم بدونم که بهترین تقسیم بندی این عوالم چیست؟
مبنای نام گذاری این عوالم چه بوده؟ (حدیث یا قرآن یا تجارب عرفا؟)
و هرکدام از این عوالم چه ویژگی هایی دارند؟ (مثلا شنیدم هر عالم علت عالم پایین تر از خود است)
نظر عرفای معاصر در مورد این عوالم چیست؟
آیا منظور از اسمانها این عوالم هستند؟
آیا برای درک این عوالم در این دنیا (قبل از مرگ مقدر ) باید بتوان خلع روح کرد یا ربطی ندارد؟
اینکه میگوند فلانی به تجرد روحی رسیده این به معنی توانایی خلع روح ارادی است؟
و آیا محدودیتی در تعالی انسان در این عوالم وجود دارد ؟ (یعنی تا کجا میشود بالا رفت )
و آیا خداوند از انسان صعود در این عوالم را انتظار دارد یا خیر؟ اگر بله تا چه حد؟

و من الله توفیق

آیا توکل از سر ناچاری مورد پذیرش خداوند است؟

سلام

از همه جا نا امیدم... نه اینکه قبلا به خلق خدا امیدوار بوده باشم ، اما الان کاملا پذیرفتم که هیچ کسی غیر از خدا ندارم که مشکل گشا و کارساز من و زندگیم باشه.

به خدا توکل کردم اما فکر می کنم که آیا این توکل من اصلا ارزشی داره ؟ توکلی توام با درماندگی !؟

حالتی میان خواب و بیداری!

انجمن: 

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

سلام.
بنده دو سؤال دارم:

سؤال اول: من در طول ده سال اخیر، چهار مرتبه دچار حالتی خاص شده ام. حالتی بین خواب و بیداری، که ذهنم وارد جهانی دیگر می شود و مواردی را می بیند و هر مرتبه تنها چند دقیقه به طول می انجامد. در دفعه اول، من یادم هست که به یاد خاطراتی افتادم که واقعی نبودند! گذشته ای که طی نکرده بودم، البته نه با نتیجه ای متفاوت، ولی از راهی متفاوت. در مرتبه دوم یادم هست که چیزهایی را دیدم که مطمئن بودم که در خواب دیده ام، یعنی وقتی مثل خاطراتی بودند که با دیدنشان گویی یک خواب کامل که در گذشته دیده ام به یادم می آمدند و دنیای رؤیاها، بسیار واقعی تر به نظر می رسیدند، همانقدر که واقعا خواب هستیم واقعی هستند بلکه از خواب واقعیتر به نظر می رسیدند. مورد سوم شاید یک یا دو سال پیش بود، که دقیق یادم نمی آید در آن چه دیدم، ولی گمان می کنم که به جواب برخی سؤالاتم در آن حالت رسیدم(زیرا داشتم به سؤالاتی در زمینه دین فکر می کردم) البته باز مطمئن نیستم. مورد چهارم هم امروز رخ داد. باز به عالمی رؤیامانند رفتم خوابهای بسیاری را به یاد آوردم یا حداقل در آن حال حس می کردم که اینها خوابهایی هستند که دیده ام. البته وقتی از آن حال خارج شدم، مثل سه مرتبه قبل، به سرعت اکثر بخشهایی که در آن حال دیده بودم را فراموش کردم، ولی امروز برایم جالب بود، که اصلا برایم ابهام شده بود که چیزهایی که قبل از آن دیده ام واقعی بودند یا خیر! از اطرافیانم می پرسیدم اینطوری شد؟ یا وقتی کاری را در لحظه ای انجام می دادم، چند دقیقه بعد، مثل یک خواب در ذهنم مانده بود و شک می کردم که خیال کرده ام که آن کار را کرده ام یا واقعاً اینطور بوده و لذا دوباره چک می کردم(که البته هر دفعه معلوم می شد که خیال نکرده ام!) در طول این حالت، گویا بخشی از ذهنم نیز هوشیار است و به کارهای طبیعی می پردازد، ولی گویی کارهای طبیعی مثل یک خواب فقط از جلوی چشمم رد می شوند.

می خواستم ببینم، آیا برای این حالت من، توضیحی وجود دارد؟ آیا وقوع این مسئله خوب است یا بد؟ آیا مشخص است که چه وقت رخ می دهد؟

سؤال دوم: من با توجه به اینکه به شدت در حال تحقیقات دینی هستم، گاهی در عالم خواب، از افرادی که حداقل در بیداری نمی دانم چه کسانی بودند، جواب برخی سؤالاتم را گرفته ام و جالب اینکه هر دفعه احساس کرده ام که چقدر جواب سؤال ساده بوده و من اینقدر آنرا برای خودم سخت کرده ام؛ ولی بدبختانه هر مرتبه از خواب بیدار شده ام فقط حس ناشی از دریافت جواب یادم مانده، و حتی خود سؤال یادم نمانده چه برسد به جواب.

آیا باید این خوابها را واقعی فرض کنم و یا خوابهایی آشفته؟ اگر می توانند واقعی باشند، چه کنم که بیشتر از این خوابها ببینم و البته جوابها را فراموش نکنم؟

از شما متشکرم

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: