همسر

مشکل در تضاد بین وضو و آرایش

انجمن: 

همسر من علاقه ی زیادی به آرایش و بخصوص لاک ناخن زدن من داره و خیلی روی این موضوع اصرار داره اما من همیشه با این مقوله مشکل دارم. طوریکه حتی سر این مساله اونو ناراحت میکنم.
چرا باید برای وضو حتما لاکم رو پاک کنم؟!!! منی که کارمندم و تا ساعت 4 سر کارم. بعدش چقدر وقت برام می مونه که بخوام دو بار تا آخر شب آرایش کنم و لاک بزنم و دوباره لاکم رو پاک کنم تا وضو بگیرم و دوباره آرایش و لاک؟!
احساس میکنم بعضی احکام در رابطه با وضو سخت گیریه و باید متناسب با مقتضیات زمان فرق کرده باشه.
میدونم درست نیست اما بخاطر این موضوع بارها نمازم رو نخوندم. بیرون بودم. همسرم راحت وضو گرفته و مثلا تو مسجد یه پارک نمازشو خونده. اما من چون آرایش رو صورتم بوده و نه می تونستم و نه وقت داشتم بشورمش و دوباره آرایش کنم، نمازمو نخوندم.
فکر نمی کنید این سخت گیری ها در رابطه با وضو یه مقدار مشکل داره؟
خیلی از این موضوع خسته شدم. دلم میخواد راحت و تو هر شرایطی با عشق به درگاه خدا برم و نمازم رو بخونم. نه اینکه با اعصاب خوردی از اینکه اووووووووه حالا دو ساعت آرایشم رو بشورم و وضو بگیرم. بعدشم دوباره چجوری آرایش کنم؟!، شروع به نماز خوندن کنم. اونم که خب اگه شرایط و وقتش رو نداشتم متاسفانه نمازم رو گاهی فدا میکنم!

به حرف های نامزدم درباره گذشته اش چقدر اعتماد کنم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


با سلام

پسری هستم حدودا 25 ساله
مدتی هست با یک دختر خوش اخلاق و زیبا اشنا شدم که اهل قران و نماز هم هست
ما قصد ازدواج داریم ولی متاسفانه من به گذشته همسر اینده ام خیلی حساسم
بعد از چند وقت اشنایی که حرف ازدواج رو پیش کشیدم بهش گفتم که من از گذشته ات هیچی نمیدونم
ولی الان یک لحظه خودت اینجا خدا رو در نظر بگیر و اگر چیزی هست بگو
یک لحظه خودش هم خشکش زد ولی گفت از گذشته ام میگم ولی دیگه حسابی رو ازدواجمون باز نمیکنم
و ازت هم میخوام دیگه دربارش حرف نزنی چون اخلاقت رو میدونم.

خلاصه شروع کرد به تعریف و گفت که در دوران نوجوانی حدود 15-14 سالگی با یک پسر دوست شدم
و بعد از مدت خیلی کم فهمیدم که با چند دختر دیگر هم دوست هست و به همین خاطر رابطه مون رو بهم زدم.
و گفت که سطح رابطه شون فقط در این حد بوده که در راه مدرسه همدیگر میدیدیم و باهم حرف می زدیم چون اون موقع گوشی موبایل و این چیزها نبود.

بعد از اینکه من با اون پسر به هم زدم متاسفانه اون پسر شروع کرده به گفتن حرفهای زشت پشت سر من
که من با فلان دختر رابطه داشتم و بکارتش رو از بین بردم و ...
متاسفانه این حرف ها به گوش چند نفر از هم محلی های من رسیده و تحت تاثیر قرار گرفتند و شروع کردن به بدگویی از من در محله.
اما چند وقت قبل اون پسر که بعد از چند سالی اتفاقی من رو دیده بود، شروع کرده به حلال خواهی و
گفته چند وقت هست که دنبالت میگردم و اخر پیدات کردم
ولی من قبول نکردم و بهش گفتم: واگذارت کردم به خدا.

به هر حال این خانم گفت کل این ماجرا این هست ولی بنده خیلی حساس به این موضوع هستم.
ولی وقتی گفتم که احساس میکنم واقعا اتفاقی بین شما افتاده، ایشون گفتن که مشکلی نیست به ازدواج فکرنکنیم تا خیالت راحت باشه.
من به این خانم گفتم میتونم ببرمت ازمایش و ثابت بشه مشکلی نیست و ایشون هم حاضر هست این کارو بکنه ولی زندگی اول کار خراب میشه .
حتی وقتی گفتم حاضری برای اثباتش درست روی قران بگذاری که قبول کرد و گفت ولی بازم زندگی خراب میشود.
حالا از کارشناس محترم میخواهم که منو راهنمایی کنن و بگن چی کار کنم؟

لطفا کمک کنید چون واقعا نیاز دارم به راهنمایی شما




با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید


خاطرات دانشمند بسیجی شهید احمدی روشن+دستخط شهید احمدی روشن

مقدمه کتاب ((آقا مصطفا)) خاطرات دانشمند بسیجی شهید مصطفی احمدی روشن





گفتند طلب علم واجب است،
اما نگفتند چرا،
تا ما خودمان چشم و گوش باز کنیم و در اعصار مختلف،
چراهای مختلفش را ببینیم.
در یک عصر،علمی را که ناجی دینمان بود،
در عصری دیگر ناجی حریت و آزادی مان،
و امروز استقلالمان;
که نگهبان دینمان است و هم نگهبان حریت و آزادی مان.

وقتی این همه ارزش در گرو علم است ، آیا ارزش و جایگاه ((مداد العلما افضل من دماء الشهدا))بر کسی پوشیده می ماند ؟

ارزش کسی که بر مسند علم نشسته و هم می طهور شهادت را لاجرعه سر کشیده چطور ؟
ما محرومان درک مقام فقاهت و شهادت ، در وصف شهیدان سنگر علم چه می توانیم بگوییم،جز سکوت؟...

حکایت آقا مصطفی
حکایتی چنین است!
موسسه فرهنگی هنری شاهد

به نقل از وبلاگ:افسر110

دوست دختر و دوست پسر در قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ




غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ
یعنی زناکار و دوست گیر پنهانی نباشند .

خداوند در آیه 25 سوره مبارکه نساء این رابطه دوست پسر دوست دختر را توبیخ کرده و آنرا در کنار زنا آورده و گناه بزرگی است . حال چرا قرآن نمیخوانند وقتی اول آیه نکاح و نکاح آسان برجوان توصیه شده کسی اطاعت نمیکنه و قتی رابطه زنا و دوست پنهانی توبیخ شده همه دونبال آن هستند و به فقره آیات الله توجه ندارند و از عذاب آن بیمناک نیستن واحسرتا واحسرتا. این نشون میده شیطان هم بی کار نیست .
طبق آیه مبارکه نکاح موقت آسان مستحب است و جایگزین رابطه نا مشروع دوست جنسی پنهانی است . و اگر اسباب آن نیست صبر بر شما بهتر است .
به نام خداوند رحمتگر مهربان


و زنان شوهردار نيز بر شما حرام شده است به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ايد , اين فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين زنان براى شما حلال است كه به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد و زنانى را كه متعه كرده‏ايد مهرشان را به عنوان فريضه‏اى به آنان بدهيد و بر شما گناهى نيست كه پس از تعيين مبلغ مقرر با يكديگر توافق كنيد [كه مدت عقد يا مهر را كم يا زياد كنيد] مسلما خداوند داناى حكيم است (24)

و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان آزاد پاكدامن با ايمان را به همسرى درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد و خدا به ايمان شما داناتر است از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد به شرط آنكه پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج شما درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از مجازات زنان آزاد است اين پيشنهاد زناشويى با دختران جوان براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (25)

طبقه بندی معیارهای انتخاب همسر



یکی از ارکان داشتن یک رابطه ی موفق ، بعد از خواست خدا و آمادگی روحی ، معیارهای شخص برای انتخاب همسرش هست . وقتی میگیم معیار ، معمولا مخلوطی از خواسته های ما و واقعیاتی که باید وجود داشته باشن تداعی میشه . برای خیلیها پیش میاد که یه لیست بیست سی تایی از انتظاراتشون مینویسن و بعد از مدتی میبینن با کسی وارد رابطه شدن که زمین تا آسمون با چیزایی که توی کاغذ نوشته بودن فرق داره اما میتونن دوستش داشته باشن . دلیل این امر عدم طبقه بندی مناسب معیارهامون هست . از نظر من معیارهای ما به دو دسته تقسیم میشن:

1- معیارهای کلان و بزرگ و اصلی
2-معیارهای جزئی و فرعی و کوچک

در معیارهای کلان و مهم ، دونفر باید حتماً تناسب کافی رو داشته باشن. این گروه از معیارها ستونهای رابطه ی موفق هستن . اگر در این ستونها نقصی باشه ، ساختمان رابطه فرو میریزه (مگر وقتی که معیارهای جزئی ، ساده و ناچیزو بسیار قابل حل باشن.مثل اختلاف نظر در ورزش مورد علاقه طرفین) .مثلا دو نفر که دین یکسانی ندارند اگر از قیافه و اخلاق هم خوششون نیاد این رابطه شکل نمیگیره ولی اگه بجز دین در چیزای کوچیکی هم تفاهم نداشته باشن ، بازم امید به برقراری پیوند وجود داره .

معیارهایی مثل مذهب - سطح تحصیلات - سن - خانواده -اختلاف طبقاتی و سایر چیزهایی که از بعد منطقی لازمه که برای رابطه ای مورد توجه قرار بگیره جزو دسته ی اصلی هستند . معمولا شخصی که دید و نگاه سنتی به ازدواج داره و همین معیارها براش کفایت میکنه ، گاهاً وکالت رو در یافتن شخص مناسب به شخص دیگری مثلمادر یا خواهر میده .


دسته ی دوم که معیارهای جزئی هستند روی معیارهای کلان قرار میگیرند و ساختمان یک ارتباط رو بنا میکنند. مسائلی مانند ظاهر - صدا - علایق - موسیقی مورد علاقه - عذای مورد علاقه - درک متقابل- شوخ طبعی و ...

معمولا بعد از ازدواج افراد هنگام پرسش درمورد داماد یا عروس ، در مورد مسائل کلان سوأل میکنن. مثل : کارش چیه - چند سالشه - چی خونده - پولداره؟ - کجاییه - خونه داره؟ و ...

یعنی ملاکهای کلان به دسته ای از سوألات گفته میشن که اگر شخص به منظور تحقیق بخواد از کسی بپرسه سوألاتش عجیب و مضحک به نظر نمیاد. اما درمورد معیارهای جزئی این حالت ممکنه پیش بیاد . به فرض اگر کسی دختر یا پسری رو بخواد و از اطرافیان بپرسه آیا اون چشای سبز داره یا بپرسه ایا میرزا قاسمی دوسداره یا پاواروتی رو میشناسه ، در نظر دیگران احمق به نظر میاد . بدین ترتیب تا وقتی معیارهای کلی که ستون روابط رو تشیل میدن وجود نداشته باشن ، روابط یا شکل نمیگیرند یا بزودی این ساختمان روابط در صورتی که معیارهای جزئی زیادی مطابق میل دوطرف وجود داشته باشن فروخواهد ریخت. چون ستون ضعیف هستن یا ساختمان فاقد ستون هست .

برای احداث یک ساختمان هم ابتدا ستونها کاشته میشه . ستونها که کاشته شدند حتی اگر ساختمان مخروبه ای باشه ، یک بنا به حساب میاد. البته هرچه بنا آبادتر بهتر. چیزی که عشق رو می آفرینه معیارهای جزئی هست . پس اگر میخواهیم زندگی سراسر عشق و شیدایی رو داشته باشیم باید در معیارهای جزئی تناسب بیشتری داشته باشیم (البته بعد از تناسب در معیارهای کلان).
و اما یک بحث مهم. بارها پیش میاد فردی رو میبینیم که از لحاظ ظاهری معیارهای جزئی لازم برای شروع رابطه رو دارا هست اما هیچ کشش و جذابیتی برای ما نداره و برعکس گاهی پیش میاد فردی خصوصیاتی که همیشه آرزو داشتیم طرف مقابل داشته باشه رو نداره اما کشش عجیبی نسبت بهش پیدا میکنیم . این جذبه نه جذابیت احساسی هست و نه جنسی - فقط حالتی هست که باعث میشه وقتی در کنار طرف هستیم ، بی اختیار فکرمون به سمتش بره . نه میدونیم طرف کی هست و نه اط ظاهرش خوشمون اومده. حتی اگر جایی باشیم که متوجه حضور اون در اون محل نشیم ف نسبت به سمتی که شخص در اونجا قرار داره توجهمون جلب میشه و وجود یک نیرو در اون سمت رو به خوبی حس میکنیم و ممکنه به اون سمت برگردیم و نگاه هم بکنیم . این نیرو حاصل از میدان مغناطیسی بدن اون شخص هست که با میدان مغناطیسی بدن ما همگرایی بیشتری داره . این نیرو باعث میشه دونفر به سمت هم کشیده بشن و کم کم فکر خودشون رو با خیالات همدیگر اونقدر پر کنن تا بالاخره منجر به گفتگو و آشنایی بشه . و بعد از آشنایی هم ملاکهای اصلی و فرعی هستند که معین میکنن دونفر باهم تناسب دارند یا خیر.معمولا در زندگی روزمره اگر در تاکسی یا جای غریبی فردی نظرمون رو جلب کرد که شبیه فرد رویاهامون نبود اما حس کردیم نسبت بهش احساس خاصی داریم و مدام از خودمون پرسیدیم که آیا من عاشق شدم؟ آیا منو دوسداره؟ سری بعد پیشش چطور رفتار کنم که جذاب تر به نظر برسم؟ و ... کار کار میدان مغناطیسی هست . اگر در محل کار یا کلاس درس که مدتهاست همکلاسی هستیم یا در دنیای مجازی روابطی رو برقرار کرده باشیم دلیل این روابط معیارهای جزئی هست . و اگر در فامیل یا همسایه یا از بین آشناها فردی رو برای ارتباطی انتخاب کردیم ، دلیل این رابطه تناسب معیارهای کلی هست .هرکدام از انواع روابط فوق میتونن در نهایت به رابطه ی موفقی تبدیل بشن و این بستگی به واقعیات موجود داره . یعنی در یک رابطه که بر اساس معیارهای جزئی شکل گرفته ممکن هست به طور شانسی طرفین در معیارهای کلی هم تناسب داشته باشن . به عنوان مثال در یکرابطه ی مجازی ، اشخاص وقتی با هم بیشتر آشنا میشن ، متوجه میشن از لحاظ خانوادگی و ثروت در یک سطح هستن و وقتی به ملاقات هم میان میدان مغناطیسی بدن هم رو حس میکنن و از عواطف و روحیات طرف ، ناگفته چیزایی رو مطلع میشن . یا در مثالی دیگه ممکنه دو فرد که با هم آشنا نیستن ولی حس میکنن احساس خوبی نسبت به هم دارن ، پس از آشنایی ممکن هست متوجه شباهت های بیشمار دیگه هم بشن .اما بهترین شیوه ی انتخاب یار مناسب این هست که قبل از هرچیز دو نفر احساس کششی نسبت به هم داشته باشن و بعد در مورد معیارهای کلی و در مرجله ی سوم در مورد معیارهای جزئی با هم به تفاهم برسن که البته چون فاکتور کشش و جذابیت اورژانسی نبوده و بدون اون هم طرفین میتونن با توجه به منطق و بلوغ فکری با هم به تفاهم برسن ،کسانی که از مرحله ی دوم شروع به جستجو و انتخاب یار مناسب میکنن هم میتونن زندگی خوبی رو برای خودشون به ارمغان بیارن.


درسته که در انتخاب همسر مناسب ممکنه ظاهر و رنگ چشمو صدا و موسیقی مورد علاقه مهم باشه اما باید در "آخرین مرحله ی غربالگری" این معبارها در شخص بررسی بشن. یعنی از بین افرادی که با معیارهای کلی ما مثل ثروت - تحصیلات - خانواده و ... تناسب دارند ، افرادی که صدای خوبی دارند رو انتخاب کنیم ! نه از بین افرادی که صدای خوب دارند افراد متشابه تر از لحاظ خانواده و تحصیلات رو. و همچنین در هر مرحله افرادی که برای ما جذاب هستند اولویت بیشتری نسبت به افراد دارای معیارهای نزدیک دارند . یعنی اگر با دونفر که هردو از لحاظ معیارهای کلی به ما نزدیک بودن روبرو شدیم و یکشون در یکی دو مورد شباهت بیشتری به ما داشت ، اگر فرد دارای شباهت کمتر جذبه ی بیشتری برای ما داشت ، بسته به اهمیت اون یکی دو مورد و میزان جذابیت فردی که تناسب کمتری داره ، باید فرد جذاب تر رو انتخاب کنیم (البته جذابیت در اینجا معنیش همون کشش و گرایش باطنی هست . نه اینکه فرد زیباتر رو انتخاب کنیم). و در مرحله ی بعد هم به همین شکل بررسی میکنیم . نکته ی مهم این هست که باید جذابیت فرد به قدری باشه که به فراموش کردن گزینه ی دوم (فرد دیگر) بیارزه . مثلا با دو گزینه روبرو هستیم و هردو گزینه متناسب هستند . یکی از گزینه ها در معیاری مانند ثروت در سطح کمتری نسبت به ما قرار داره اما نسبت به این گزینه کشش بیشتری داریم. سطح ثروت موضوع خیلی مهمی هست پس باید کشش و جذبه ای که طرفین نسبت به همدیگه ددارند هم به همون نسبت زیاد و اجتناب ناپذیرباشه . و در مرحله ی بعد یعنی بررسی معیارهای جزئی هم به همین شکل باید بعد از یافتن تفاوتها ببینیم که آیا این جذابیت به اندازه ای هست که قید خوردن نهار و شام خوب (ملاکی مثل دستپخت) و یا خشتیپی طرف روبزنیم یا نه .


در بخش آخر این مطلب به دسته ای دیگر از معیارها اشاره میکنم که در واقع در طبقه بندیهای قبلی جا میگیرن اما تقریبا ناشناخته هستن . تجربه نشون داده با بالا رفتن سن ، انتخاب همسر مناسب به دلایلی مثل کم شدن حوصله ی جستجو - وقت کمتر - فروکش کردن میل جنسی - بالا رفتن تحصیلات و قدرت اقتصادی که نوعی خودبزرگبینی رو به همراه داره - خاطرات ناخوشایند از روابط سابق - بالارفتن تجربه ی فرد و ... سخت میشه . یکی دیگر از مسائلی که باعث سخت شدن انتخاب میشه کشف معیارهای مطلوب جدید هست. فردی که در عمرش هیچ رابطه ای رو تجربه نکرده هنگامی که در اولین جریان عاطفی قرار میگیره بعد از مدت کمی همصحبتی و دوستی ، متوجه رفتارهای خوشایندی از طرف مقابل میشه که اگر نبودند هرگز به فکر مطالبه اش نمی افتاد اما حالا که کشف شدن و بروز پیدا کرد تو دهن فرد مزه میکنن و دیگه فراموش شدنی نیستن . بعنوان مثال تا وقتی خانمی اطلاع دقیقی از حقوق دوسپسرش نداشته باشه شاید در نظرش حقوق ماهی یک میلیون تومان مکفی باشه. اما اگر فهمید این رستورانهایی که هر هفته میرن و این زانتیا که دوسپسرش سواره و این کادوهایی که میگیره به خاطر حقوق ماهیانه ده میلیون تومانی دوسپسرش هست بعد از جدایی ، یکی از مهم ترین معیارهاش میشه حقوق حول و حوش ده میلیون تومان . یا اگر آقایی قبلن با خانمی بوده که در ابتدای رابطه هیچ اطلاعی از گفتار و مشرب طرف نداشته اما بعداً متوجه میشه که خانمه خدای جک و شوخی هست ، دیگه یکی از معیارهای جزئیش میشه شوخ طبعی خانم.


خوشبختانه به دلایل خخاصی این کشف معیارها تأثیر زیادی در عمل ندارند. یعنی در هنگام روبرو شدن با گزینه های جدید معمولاً وسواس طرفین نسبتاً کمتر میشه و فرد در اون شرایط دید واقع گرایانه ای پیدا میکنه. یکی از این دلایل پیچیدگی آدمهاست . به شخصه توی عمرم با تعداد زیادی از خامها هم صحبت شدم و به جرأت میتونم بگم هیچ دو دختری که اخلاق و عواطف مشابه یکدیگر داشته باشن رو ندیدم . جداً جالب هست که شخصیت خانمها مثل خروجی بعضی از توابع برنامه نویسی هست که هیچ دو رشته ی یکسانی تولید نمیکنندو منحصر به فردن . معنی این حرف این نیست که همه ی دخترا خوب هستن. بلکه حتی هیچ دو دختر بدی هم وجود نداره که شبیه هم باشن. و این به مردان کمک میکنه در صورتی که دوست دختر جدیدشون شوخ طبع نبود ، بجاش منتظر تردستی ها و هنرهای جدیدی باشن که تابحال ندیدن . خوشبختانه پیچیدگی و گستردگیهنر خانمها به قدری هست که اگر مردی با هزارتا خانم هم ازدواج کنه ممکن هست خانم شماره ی 1001 ام هم هنرهای جدیدی برای رو کردن داشته باشه. در عوض تمام انتظارات یک زن در دسته بندی کلی ، با مشیت خدای حکیم ، حتی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسه ! الله اکبر !

در واقع انتظارات خانمها بیشتر مادی و احساسی هست . اما انتظارات آقایون شامل انواع هنرهای زنانه میشه. هنر و ظرافت در گفتگو - هنر در مسائل جنسی - هنر در محبت کردن - هنر در دعوت مرد به آرامش - هنر در غذا پختن - هنرهای دستی - خلاقیت در امور روزمره و .... که هیچوقت تمومی نداره


منبع : http://blah.blogfa.com/

آیا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه (ع) همسر دیگری داشته اند؟

با ساام
مدتی قبل فردی که سن زیاد و حتی مدرک تحصیلی بالایی هم داشت به ذکر نکته ای شبه بر انگیز اقدام کرد و سوال بزرگی برای اینجانب بوجود آورد و در صدد هستم این موضوع برایم حل شود.

وی اظهار نمود: علی (ع) قبل از ازدواج با فاطمه (ع) با دختری که ملقب به خواهر عمر یا کسی مشابه می نمود ازدواجی نموده و آن هم فقط در طی یک شب!!!!!! بدون اذن بزرگتر!!!!! این نکته به نظر من شدیدا مشکوک آمد. همچنین فرزندی به نام طالب حاصل این ازدواج بوده و به درخواست پیامبر این زن از حضرت جدا شده و فرزند او توسط دخت پیغمبر بزرگ شده اند!
می خواستم در این مورد من را یاری فرمایید.
با تشکر

انتظاراتی که از همسر خواهیم داشت

سلام

اگر کسی به پاسخ به سوالی که می پرسد:

از همسر آینده ی خود چه انتظاری داری؟

بگوید:

من از کسی انتظاری ندارم.

تا چه حد او صحیح فکر کرده است؟