همسر

همسرم تا دیروقت هیئت میره

با سلام
دختری 27 ساله ام 2 ساله ازدواج کردم همسرم هم 27 سالشونه مذهبیه و اهل هیئت. خیلی دوست داره من هم باهشون هیئت برم و همراهیش کنم و من هم اینکارو میکنم بااینکه گاهی اوقات خیلی طولانی میشه و خسته میشم و گاهی نمیپسندم با اینحال باهاش میرم. ولی چیزی که خیلی اذیتم میکنه اینه که مثلا یازده جلسه تموم میشه میاد منو میزاره خونه و برمیگرده تا ادامه شبو با دوستاش بگذرونه .من از تنهایی نمیترسم ولی از نبودش و تنها گذاشتنم تو شب اعصابم بهم میریزه وخوابم نمیبره تا وقتی بیاد (ساعت 2 یا 3 یا حتی 4)
هم من و خانمای دوستاش ازین وضع ناراضی هستیم وقتی هم بهشون اعتراض میکنیم ما دخترارو هم پیش هم میزارن که تنها نباشیم و چیزی نگیم.
هر چی باهاش حرف میزنم .قهر میکنم . دعوا میکنم یا گریه و زاری که راضی نیستم داری میری فایده ای نداره و باز کار خودشو میکنه .
بعضی از خانما تو هیئت که سنشون بیشتر از ماست بچه دارن میگن ماهم مثل شما بودیم فایده نداره باید کنار بیاید و بیخیال شید .

خیلی اعصابم خرده نمیخوام کنار بیام . خانواده ام نمیدونن که شبا تنهام نمیدونم باید بهشون بگم یا نه ؟چکار باید کنم؟

عدم رعایت حیا و عفت در خانواده همسر و گرم نگه داشتن زندگی

[="RoyalBlue"]سلام خسته نباشید
من یک ساله که نامزد هستم,همسرم خداروشکرمردخوبیه
ازنظرقیافه معمولی هستم,ولی خانوم های فامیل همسرم بسیارزیبا والبته بی حجاب هستن واصلا رعایت نمیکنند ورفتارهاگفتارهاوحرکت های تحریک کنندشون زیاده,بعضیاشون محارم همسرم هستن وازنظرشون اشکالی نداره تاپ یقه بازکه تمام بدن معلومه بپوشن درحالی که خودمن هرگزجلوی جمع چنین لباسی نمیپوشم وشوهرم اصلاخوشش نمیادازلباس بازومیگه همیشه لباسهای پوشیده وبلندداشته باشم
من ازاینکه همسرم ازدیدن اونها لذت ببره,یاباعث بشه بامن مقایسشون کنه عذاب میکشم
خانواده ی همسرم ماهواره دارن وبراشون عادیه,ولی همسرم نگاه نمیکنه یامیره تواتاق,البته چیزی که من تاحالادیدم این بوده,نمیدونم درغیاب من میبینه یانه,زمان مجردی هم همیشه دنبال دخترمذهبی میگشته واسه ازدواج,البته میدونم که درزمان مجردی(نه درحداعتیاد,ولی عکس وکلیپ مستهجن دیده دوستاش توتلگرام فرستادن)ومثل بیشترمردهاگاهی وقت ها ناخودآگاه توجهش به زنای بی حیای خیابون جلب میشه ومن اونهاروباخودم مقایسه میکنم وعذاب میکشم
پسرخوبی هست ازنظرمعنوی معمولی هست,ومیگه ازوقتی عقدکردیم چشمش روبسته روزن های دیگه,دوس داره نمازم اول وقت باشه ,قرآن بخونم و...چنین روحیاتی داره,مطمئنم اگه شرایطش روداشت ,آگاه میشد,الان حذب الهی بود,بعدازعقدمون باتوضیحات من تازه مرجع انتخاب کرد(امام خامنه ای)رفتیم خمسش رو هم حساب کرد,یک مقداردادولی باقیش روبدهکارشدیم ونداره,چون بایدخرج عروسی هم بده,ومن زیاداصرارنمیکنم که زده نشه قصدپرداختش رو داره ولی پول کافی نداره الان,حقوقشونم به موقع نمیدن
الان مشکل اصلی من اینه,ازمفسده ی بی حیایی اقوام نزدیکش ودخترای ول خیابون میترسم من هرچقدرهم تلاش کنم به پای اونهانمیرسم,چون اونهاتمام حقوق ووقتشون روصرف زیبایی وقرتی بازی میکنند ولی من نه پولش رودارم نه وقتش رو وهرگزنمیتونم وارداین رقابت نفس گیربشم
موضوع دوم خمسمونه که مونده چی کارکنم؟
[/]

برچسب: 

چند نکته طلایی برای عروس خانم ها!

انجمن: 


معمولا عروس خانم ها وقتی وارد زندگی جدید با همسر محبوبشان می شوند، دوست دارند با مادر شوهرشان رابطه صحیحی را داشته باشند و تنشی بوجود نیاد و آرامش زندگی را تجربه کنند!
به نظر می رسد رعایت این نکات مفید خواهد شد.
1.کنترل خشم
با توجه به اینکه خشم می تواند کل روابطها را به هم بزند و کنترل آن در بهبود روابطها و ادامه آن خیلی ضروری است!!
پس بهتر است؛ عروس خانم اول به روشها و شگردهای کنترل خشم مسلط باشد تا اینکه بتواند در مواقع بروز اختلاف وعصبانیت خویشتن داری کند! ( بتواند بر خود مسلط شود، انصافا کنترل هیجان خشم تمرین می خواهد، ولی شدنی است!)
این امرمیسر نمی شود مگردر صورتی که فرد اول خود را بشناسد ونسبت به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی داشته باشد به عنوان مثال اگر فرد زود رنجی است و نسبت به مسائل کوچک زود واکنش نشان میدهد باید ابتدا از حساسیت خود نسبت به مسائل غیر مهم بکاهد و این مشکل خود را درمان نماید.
در مرحله بعد باید نسبت به خانواده همسرش شناخت کامل داشته باشد و نسبت به حساسیت ها و خط قرمزهای آنها محتاطانه عمل کند و در اعمال خود سعی کند حدود و قوانین شخصی آنان را رعایت نماید
ولی در هر صورت اگر باز رعایت تمام موارد با اختلافی پیش آمد عروس سعی کند با کمال احترام و ادب نظر خود را در مورد مسئله پیش امده مطرح نماید و هرگز صدای خود را بلند نکند و البته سعی کند قبل از شدت گرفتن اختلاف بحث را پایان دهد.
در این مواقع دفاع، اگر به خود مسلط شود و با آرامش کامل و بدون استرس و اضطراب، سخن با نهایت ادب بیان شود،( عروس خانم) یک فرد سنگین تر و موجه شناخته خواهد شد.
ملاحضه حساسیت ها و لحن کلام و رعایت ادب و احترام نسبت به طرف مقابل خیلی مهم می باشد.
( قهر کردن، قطع رابطه، مشاجره های بسیار بی ادبانه و ... منطق ادامه زندگی نیست!!)

تجاوز شوهر به همسر از نظر اسلام؟

به نام خدا
می دانید اگر مردی با زور حتی همراه با خشونت با جنس مخالفش رابطه جنسی خارج از چهار چوب شرع برقرار کند، این مرد مرتک عمل زشت "تجاوز به عنف" شده است!
عرف او را محکوم می کند
قانون و شرع عم برای این عمل زشت مجازات در نظر گرفته است!
اما همین موضوع در روابط جنسی زن و شوهر چه طور خواهد بود؟
فرض کنید دو نفر با هم عقد ازدواج بسته اند و مشکلی از این بابت وجود ندارد و البته زن و شوهر به حقوق و تکالیف خویش آشنا هستند
حال
(جدای از مسئله عذر شرعی)اگر زن در آن زمان تمایل به رابطه جنسی نداشته باشد
به نحوی باشد که حق همسرش را ضایع نکند
و شوهر هم بتواند تحمل کند
ولی شوهر از زور و قدرت خویش استفاده کند تا با او نزدیکی کند!یا وی را وادار به عمل یا نوعی از انتفاع جنسی کند که مورد تمایل همسرش نیست !

حال با توجه به مطلب فوق به این سوالات پاسخ دهید:

1) آیا تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape که در علم جرم شناسی مطرح است در اسلام مبنایی هم دارد؟
می دانیم پیامبر مهربانی ها هرگونه خشونت علیه همسر را نهی نکرده اند
مگر رسول خدا (ص) نفرمودند : أَ يضْرِبُ أَحَدُكمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يظَلُّ مُعَانِقَهَا(1) ؟ چگونه شما مردان، همسرانتان را مي‌زنيد. سپس او را در آغوش مي‌گيريد و شرم نمي‌كنيد؟

2)آیا نمی توان با احادیثی چون،نفی خشونت علیه همسر،ملاعبه کردن،توجه به نیاز همسر و ......به این موضوع فکر کرد و آنان را مبنای فقهی برای تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape قرار داد؟

3)در صورت وقوع تجاوز شوهر به زن ، از نظر اسلام زن چه حقوقی دارد؟
آیا صرف آگاهی زن و شوهر نسبت به این احادیث کافی است؟

4)ضمانت اجرای تخلف از این احادیث (به غیر از جزای اخروی)چیست؟

پی نوشت:
1.الکافی،دارالکتب الاسلامیه،ج5،ص509.

مسافرت همسر و احساس افسردگی

با سلام
من مدت 5 ساله که با همسرم ازدواج کردم و جاصل این ازدواج یک پسره. ما در حال حاضر در خارج از کشور زندگی مبکنبم و زندگی آرامی داریم. من در کارهای بچه داری به خانمم خیلی کمک میکنم و همینطور در تهیه غذا در منزل کمکش مکینم چون میدونم تنهاست و ممکنه احساس خستگی کنه. البته از اخلاق خانمم بسیار راضی هستم و احساس میکنم بیشتر بار احساسی در خانواده رو ایشون تحمل میکنه چون بنظر خودم کمی در روابطمون کمی پر توقع هستم که البته این از میزان عشق و علاقه بنده به خانمم هست.
ما دوستان زیادی اینجا نداریم ولی من همیشه همسرم رو تشویق میکنم که دوستانی پیدا کنه تا از تنهایی در بیاد. در کل زندگی من به رفتن محل کار و ورزش و بعد آمدن به خانه خلاصه میشه. ولی همیشه خانمم رو به سفر بردم و تقریبا هر روز برای خرید و برای اینکه هوایی تازه کنند به بیرون میبرمشون.
همسرم حدود 4 سال بود که به ایران نرفته بود که دلیلش یک سری مسائل اقامتی در اینجا بود البته ما پناهنده نیستیم و بصورت قانونی اینجا زندگی میکنیم. من در خانواده مذهبی بزرگ شدم و طرز فکری تا حدودی سنتی دارم.
این چند وقت احساس کردم که خانمم خسته شده و دائما مبگفت که پدر و مادرش حق دارند که بچه رو ببینید. البته نظر من این بود که پدر مادر ایشون هر چقدر هم حق داشته باشند بر حق پدری من مقدم نیست. من احساس کردم که دوست داره به ایران بره البته ایشون مستیم نگفت که میخواد بره ولی از انجایی که دوست ندارم به ایشون ظلم بشه بهشون پیشنهاد کردم که بره. توقع من این بود که طبق قراری که قبلا داشتیم ایشون با من به ایران بره که البته ایشون پیشنهاد تنها سفر رفتن رو پذیرفت و قرار شد که برای ایشون بلیط تهیه کنم.
من چندین بار به ایشون گفتم که از رفتن پسرم به ایران به تنهایی رضایت ندارم ولی ایشون بروی خودشون نمی آورد برای همین اینطور به من تلقین شد که ایشون دیدار و خوشی بودن با خانواده رو به قیمت تنها ماندن من پذیرقته. من هم بلیط رو برای ایشون تهیه کردم و در جالیکه که ناراحتی خودم رو نمیتونستم پنهان کنم تا فرودگاه همراهیشون کردم و بعد از تحویل بار برگشتم به خانه.
از آنجایی که تمام وقت و زندگیم رو صرف همسر و فرزندم کرده بودم چند روز اول فشار روجی زیادی به من وارد شد تا الان که هفته سوم هست و دوستان خودم رو پیدا کردم و کمی آرام تر شدم. ولی احساس میکنم که نسبت به همسر و فرزندم سرد شدم و احساس میکنم که بعدا ممکنه من رو ترک کنند. و خانواده خود رو به من ترجیح بدن
بعد از رفتن به ایران با ایشون صحبت کردم و بارها اعلام کردن از رفتن به تنهایی خیلی پشیمان هستند و این کار رو تکرار نخواهند کرد. من به ایشون گفتم شما هر موقع خواستید و اراده کردید میتونید برید ایران چون حق شماست که پدر و مادر خودتون رو ببینید ولی من دیگه اجازه نخواهم داد که فرزندم از من دور بشه.

سوالی که برای من پیش امده اینه که آیا عرفا و شرعا و اخلاقا پدر بزرگ و مادربزرگ جق دیدن نوه خود به رغم نارضایتی پدر اون فرزند رو دارند ؟
مشکل دیگه ای که پیش آمده اینه که من در طی این 5 سال برغم اینکه شرایط بسیار مهیاست به هیچ وقت به فکر عیش و نوش و خیانت به همسرم نبودم ولی الان احساس میکنم اشتباه کردم وهر طور که فکر میکنم و اطرافیان رو نگاه میکنم به این نتیجه رسیدم باید از زندگی خودم لذت ببرم ولی میدانم که وررود به این وادی از نظر اخلاقی و شرعی درست نیست و همینطور ممکنه باعث بشه که خانوادم رو ترک کنم. به همسرم هم گفتم شما رفتید مسافرت و من هم جق دارم که با دوستانم به مسافرت برم ولی ایشون اصرار داره که توافق کنیم که دیگه به تنهایی سفر نریم که البته من کمی روی قول خانمم تردید دارم و متاسفانه به ایشون نمیتونم اطمینان کنم. احساس من اینه که بخاطر وفاداری بیش از حد خوبیهای من برای همسرم عادی شده و قدر خانواده دوستی و وفاداری من رو نمیدونه.

متاسفانه کمی از لحاظ روحی بهم ریخته ام و نیاز به مشاوره دارم.

ممنون میشوم که راهنمایی بفرمایید

رابطه زوری با همسر

انجمن: 

سلام

آیا رابطه ی زوری با همسر مجاز است؟

مردی زنش را دوست دارد اما زن او را دوست ندارد و یا قصد سواستفاده دارد.
زن اجازه برقراری رابطه به شوهرش نمیدهد و ناشزه است.
مرد از طریق زبان و نصیحت و سایر راههای متصوره سعی کرده است تا همسرش را از حالت نشوز خارج کند اما افاقه نکرده است و
زن قانع نمیشود و تقاضای طلاق دارد و یا در عوض رابطه تقاضاها و شروط ناحق دارد و به نوعی قصد سواستفاده دارد و مرد زیر بار این شروط نمیرود.

سوال اول

دادگاه تشخیص داده است که زن هیچ دلیل قانونی بر نشوز ندارد.
آیا مردی که نمیخواهد زنش را طلاق بدهد شرعا مجاز است بدون رضایت همسرش با او رابطه داشته باشد؟ (رابطه زوری) یا باید تا آخر عمر رابطه ی زوری نداشته باشد؟

سوال دوم

حکم دادگاه ممکن است زمان زیادی طول بکشد مثلا شش ماه.
آیا در این مدت، مرد حق رابطه ی زوری دارد؟

همسر میخوام و فرزند اما به شرط خدایا .....

سلام

یه چیزی رو قبول دارید؟!

خیلی از کسانی که مجردن و همش خدا رو صدا میزنن که آی خدا بده، دعام رو مستجاب کن من بنده خوبی میشم و ال و بل
بعد از اینکه خدا خواستشون رو بهشون میده یادشون میره چه قول و قراری با خدا بستن:Narahat:

چند نفر رو میشناسم که شدیدا غمگین بودن برای نداشتن همسر و همش به خدا گلایه و اعتراض می کردند بعد از اینکه خدا از نعمت همسر بهره مندشون کرد اونام نامردی کردند و جواب لطف خدا رو با بی ادبی دادن
مثلا خانومی که میشناسم حدود 35 سالگی ازدواج کرد اما بعد ازدواج آرایش غلیظ می کنه، فراموش کرده چطور به خدا التماس میکرد
بهش گفتم خدا بهت نعمت داده شکرش رو به جا بیار، گفت این نعمته؟! کاش شوهر نکرده بودم!!!!!! لیاقت من بهتر از این بود!!
همین خانوم بارها از خدا همسر خواسته بود و به درگاهش التماس کرده بود

یه نفر خدا بهش بچه سالم و زیبا داد به جای شکرگزاری نمازش رو قطع کرد! گفتیم این چه کاریه؟ گفت زندگی برام سخته من خدا رو قبول ندارم به خدایی! چرا اینهمه مشکلات دارم؟ گفتم نمی بینی خدا به تو فرزند سالم داده؟ در حالی که میشد ناقص باشه!
گفت این یه چیز طبیعیه!!!! همه مردم بچه هاشون سالمن!!!!!

خدا هممون رو هدایت کنه

به نظرم هر کس می خواد بدونه در اینده این طوری با خدا رفتار خواهد کرد یا نه کافیه زمان حالش رو نگاه کنه، اگر الان خدا رو برای همه داشته ها و نداشته هاش شاکره اون موقع هم همین طوره، وگر نه اگه الان ناشکری میکنه در آینده هم همینه، چون بالاخره همیشه یه چیزایی هست که بهشون نرسیم حتی اگر بهترین همسر و فرزندان دنیا رو داشته باشیم باز هم مشکل داریم
آیا امام علی علیه السلام بهترین همسر و فرزندان رو نداشت؟ آیا ایشان غم نداشت؟ چرا داشت اما همیشه شاکر بود

سوال اینه:

علت فراموشی الطاف خداوند چیست؟
چه کنیم که ما هم اینطور نامردی نکنیم با خدا:Gol:

رفتارهای یک فرد با همسرش بعد از ازدواج بر اساس چه ضوابطی تعیین می شود؟

در نظر بگیرید که شما تا به حال یک فرد عادی بوده اید اما از امروز به سمت مسئول یک واحد ، یا حتی مدیر یک اداره منصوب می شوید.
آیا رفتارهای شما تغییر نخواهد کرد؟

طبیعتاً چرا.
کسی که سمت مدیریت یک اداره را بر عهده دارد ، دیگر یک "شخص ساده" نیست. و به همان اندازه باید فیلترهای متعددی بر رفتار خود نصب کند و مراقب رفتار خود باشد. هم از لحاظ طرز پوشش ، هم از لحاظ حضور به موقع ، هم از لحاظ طرز برخورد با پرسنل زیر مجموعه و ارباب رجوع ، هم از لحاظ حیث سعه صدر و حلم و ... . حتی باعث مراقب گفتار خود باشید و هر کلمه ای را به کار نبرید.

در این حالت ، شما وارد مرحله جدیدی از زندگیتان شده اید. دیگر مثل قبلاً که این مسئولیت را نداشتید ، "آزاد" نیستید هر جور دلتان می خواهد و دوست دارید رفتار کنید. شما "محدود" شده اید. هر رفتاری را نباید انجام دهید. باید مراقب رفتارتان باشید. چون الان علاوه بر شخصیت حقیقی ، یک شخصیت حقوقی هم دارید.

اگر همچنان یک فرد ساده و بدون مسئولیت فوق بودید ، نیاز به هیچیک از فیلترهای فوق نداشتید و بدون هیچ محدودیتی میتوانستید تقریباً هر جور دلتان میخواهد رفتار کنید.

چرا حالا که "نقش خاصی" بر عهده گرفته اید ، دیگر نمی توانید هر جور دلتان خواست رفتار کنید؟
چرا هر چه این نقشی که بر عهده گرفته اید ، بزرگتر باشد ( سطوح بالاتر مدیریت) ، باز رفتارهای شما حساستر خواهد شد و "آزادی " شما کمتر می شود و شما محدودتر می شوید و بیشتر باید مواظب رفتارهای خود باشید؟

زندگی هر انسانی را می توان متشکل از دو مرحله دانست:

1) مرحله ای که در آن به صورت ساده زندگی می گند. هیچ نقشی بر عهده او نیست. خودش است و خودش. طبیعتاً در چنین حالتی ، او کاملاً آزاد است و می تواند هرجور که دوست دارد رفتار کند. این مرحله ، مرحله ای است که فرد نزد پدر و مادرش زندگی می کند و تشکیل خانواده نداده است و نقش همسری یا والدی ندارد.

2) مرحله ای که فرد در آن ، نقشی را ایفا می کند. مثل نقش همسری یا نقش پدری / مادری. در این حالت ، حتی رفتارهای ظاهراً کوچک و نامحسوس فرد هم بر عناصر سیستمی که او در آن ، آن نقش را ایفاء می کند ( همسر / فرزندان ) تأثیر می گذارد. در این حالت او چون دیگر یک همسر یا والد است ، نمی تواند هر جور دلش خواست و هر جور که اقتضای شخصیت خودش بود رفتار کند.

یکی از ریشه های اصلی بروز مشکلات در خانواده ها ، شاید همین باشد که یکی از همسران ، به نقش همسری یا والدی خود و "الزامات این نقش" که محدودیتهایی برای او ایجاد می کند، توجه نمی کند و ناخودآگاه هنوز هم مثل زمان تجرد ، خود را "آزاد" می پندارد تا جور دوست داشت رفتار کند.

حکم استحباب تعدد زوجات!

[="Tahoma"]سلام
مطلبی در مورد استحباب تعدد زوجات شنیده بودم می خواستم از صحت آن آگاهی پیدا کنم ، آیا از نظر فقهی تعدد زوجات مستحب است؟
نظر مرحوم امام و آیت الله سیستانی
[/]

پای درد دل های همسر یک جانباز

انجمن: 

هنوز ساعاتی از صبح نگذشته بود که شماره ای ناشناس تماس گرفت. وقتی جواب دادم صدایی نگران گفت: «حرفهایی برای گفتن دارم و شماره شما را از یک آشنای دوطرفه گرفته ام اما نمی خواهم حرف هایی که می زنم مشکلی برمشکلات من و این دوست مشترک بیافزاید.»

دیگر پیگیر این نشدم که این دوست مشترک کیست . این همسرجانباز خودش را معرفی کرد، صحبت هایش موج چندان آسیب رسانی نداشت اما در پایان صحبت هایش درخواست کرد نه نامی از خودش بیاید و نه همسرش، بیش از اینکه نگران مشکلات خودش باشد هراس آن را داشت که صحبت هایش دشمن شادکن شود، اما درددل یک هموطن و جانباز اسلام هرگز نمی تواند دل دشمنان ایران اسلامی را شاد کند. برای همین هم تصمیم گرفتم تا حرف های ناگفته اش که تنها درد او نیست را به گوش مسئولان برسانیم. گفت وگو با و این همسرجانباز در ادامه می آید.
لطفا خودتان را معرفی کنید.

زینب هستم، 38 سال دارم و همسرم 42 سال. 2 سال است که ازدواج کرده ام و همسرم سال 74 در منطقه جیرفت و بافق هنگام درگیری با اشرار معلول شد و جانباز 60 درصد اعلام شد اما الان جزء پرسنل سپاه و بازنشسته محسوب می شود.
لطفا همسرتان را معرفی کنید؟ میزان تحصیلاتش و این که از چه زمانی به استخدام سپاه درآمد؟
عبدالکریم، و تا سوم راهنمایی درس خوانده است. پاسدار وظیفه بود.
زمانی که پاسدار وظیفه بود این اتفاق برایش افتاد؟

بله ولی بعد از آن هم یک مقدار سنوات خدمت داشتن که در فیش حقوقی نوشته شده است، من دقیقا نخوانده ام اما چند سالی خدمت در آن فیش حقوقی نوشته شده است.

او در منطقه جیرفت کرمان مجروح شد و آن زمان جزء نیروهای سردار قاسم سلیمانی بود. سردار سلیمانی آن زمان فرمانده لشکر ثارالله بودند و الان فرمانده لشکر قدس هستند.
من منتظر شنیدن ناگفته های شما هستم.

در حقیقت من می خواهم که شما لطف کنید و صحبت من را به گوش مسئولان و دولت مردان برسانید. قبل از سال 66 جنگ با جبهه خارجی بود و الان که سربازان ما خدمت می کنند چه در سال 1374 که این اتفاق برای همسرم افتاد در مبارزه با اشرار این اتفاق برایش افتاد و 60 درصد مجروح شد چه امروز در سال1392که با درد و مشلات جسمی مسایل مالی هم دامنگیرمان شده است.

الان حق نگهداری از جانباز به من تعلق می گیرد و ما یک سال در کمیسیون پزشکی توانستیم تاییدیه بگیرم و بعداز رفتن به تهران تعلق گرفت. از سال 82 حق نگهداری به ایشان تعلق میگیرد و بیشتر از یک سال است که جواب کمیسیون پزشکی از تهران آمده است. اما معوقات پرداخت نشده است و به ما نمی دهند با این که جوازش از تهران آمده است. این معوقات ما تا الان ده سال و خورده ای می شود اما یک ریال هم پرداخت نشده است.
مسئولان چه پاسخی داده اند؟

مسئولان که پاسخی جز صبرکن ندارند. یک حرف خواهرانه به شما می گویم؛ اسیران ما سال 67 آزاد شده اند و سال 59 یا 60 اسیر شده بودند و از آن موقع که اسیر شده اند این حق و حقوق به خانواده آنها تعلق می گرفته است اما هنوز پرداخت نشده است. حالا این را هم به آنها اضافه کنید.

این را به گوش مسئولان برسانید ما به اینان خدمت می کنیم و آن ها نیز برای مملکت خدمت کرده اند آنها هم کمکی به ما کنند که زندگی بیش از این برما سخت نگیرد

مثل شما کم نیستند.
این را هم مسئولان گوش زد می کنند و می دانم که امسال من زیاد هستند. من هم می خواستم شما این حرف ها را هرجایی که می توانید، بنویسید تا به گوش مسئولان برسد و از مقام معظم رهبری تقاضا دارم که پیگیری کنند. شما هم در آن تحریریه خودتان بنویسید که نه تنها من بلکه افرادی مثل من زیاد هستند. خدا شاهد است در یک آپارتمان کوچک ماهانه 300 هزار تومان اجاره می دهیم در حالی که تنها 800 هزار حقوقم می گیریم. با این حقوق و هزینه ها نگهداری از همسرم برای من مشکل است.
الان مشکل اصلی شما چیست؟

همسرم مشکل ضایعه نخاعی دارد و این مشکل صعب العلاج است. من می گویم او جانباز است و به خاطر خدا افتخار می کنم که به یک جانباز دارم خدمت می کنم؛ اما زمانی که به آژانس زنگ می زنم و می آید جلوی در منزل که تا او را به بیمارستان یا جایی ببرم، نمی گوید که این جانباز است و برای رضای خدا من این کار را انجام بدم و پولش را می گیرد. نظافتش با من است اما هزینه دارد. اینها همه مشکل است ومن اینها را تحمل می کنم چون واقعا خدمتی است که به آن افتخار می کنم. امثال من هم زیاد هستند. این را به گوش مسئولان برسانید ما به اینان خدمت می کنیم و آن ها نیز برای مملکت خدمت کرده اند آنها هم کمکی به ما کنند که زندگی بیش از این برما سخت نگیرد. معوقات که به تعویق افتاده بیش از این سهل انگاری در امور مدافعان نظام و کشور نکنند.
شما بچه هم دارید؟

خیر. همسرم ضایعه نخاعی است.
الان کجا زندگی می کنید؟

شیراز. من الان کوشند شیراز زندگی می کنم.
الان همسرتان در چه وضعیتی است؟

همان اوایل مجروحیت پزشکان از او قطع امید کرده بودند و به او می گفتند که شما دیگر از روی ویلچر نمی توانید بلند بشوید. ولی حالا نمیدانم به خاطر دعای مادرش بوده و یا خواست خدا یک مقداری بهتر شده و روی یک پا با عصا راه می رود. در حده 50 متر و بیشتر نمی تواند راه برود و برایش خیلی مشکل است.

منبع : tenyan.com