اولیاء الله
ارسال شده توسط boshra256 در پنجشنبه, ۱۳۹۵/۱۰/۲۳ - ۲۰:۲۵باسلام .ایا میشود فردی عارف و ازاولیالله باشد و خودش متوجه این موضوع نباشد ولی دیگران بفهمند که ایشان عارف بالله هست ؟
باسلام .ایا میشود فردی عارف و ازاولیالله باشد و خودش متوجه این موضوع نباشد ولی دیگران بفهمند که ایشان عارف بالله هست ؟
سوالی برام پیش اومده ، اگر خداوند رو نامحدود بدونیم و پلیدی رو امری وجودی بدونیم بنابر این پلیدی ظهور کدام جلوه از جلوه های خداوند متعال میباشد ؟ یا مثلا زشتی ؟
هوالعالم
سلام و عرض ادب
وقتی فردی کار اشتباهی انجام میده و خودش هم میدونه که اشتباهه در این صورت ما باید باز هم امر به معروف کنیم؟
طرف اب رو اسراف میکنه و برا خودش افتخار هم میکنه
از طرفی یکی از اعضای جدید خانوادست و حالا بگیم اسراف نکن میگه به من گفتید بالا چشمت ابروست !
تشکر
با سلام لطفا درباره حالت منامیه توضیح بفرمایید؟ اینکه امام حسین با تصرف بریارانش این حالت را درانها ایجاد کرد ویارانش توانستند در بیداری بهشت را ببینند این چه حالتی است؟
با عرض سلام خدمت شما کارشناس گرامی
برای ترک عادت نسبت به رذایل اخلاقی چه راهکارهایی را پیشنهاد می کنید زیرا عموما راهکارهای ترک رذایل گفته می شود اما آنچه باعث عدم موفقیت ترک رذایل است عاداتی است که نسبت به انجامشان پیدا کرده ایم. برای ترک این عادات چه پیشنهادی دارید؟
باسلام خدمت دوستان و اساتید محترم
بنده داشتم کتابی رو در مورد زندگی نامه آیت الله قاضی مطالعه میکردم و علاقه مند هم بودم دستورات سسر و سلوکی این بزرگوار رو دنبال کنم و بدونم ولی متاسفانه تو توضیحاتی در قسمتی از کتاب بهش اشاره شده ایشان اجازه ضبط و ثبت مطالبی که در کلاسهایشان مطرح میکردند رو نمیدادن و هر نوع دستوراتی که بصورت کاغذی هم بوده از بین میبردن ولی سوال اینجاست که چرا ؟ و الان پس گذشت چند دهه از فوت ایشان در عصر حاظرمن یا افرادی مثل من بخوان دستورات عملی چنین افرادی که قبلا جواب گرفتن رو در دسترس نداشته باشیم ؟
شاگردان
شاگردان آقای قاضی عموماً مجتهد بودند. یعنی محضرش عرصه سیمرغی بود که هر کبوتر دست آموزی را بدان راه نبود، او برای جولانگه وادی عشق و توحید، مرد جنگی می طلبید که: یکی مرد جنگی به از صد هزار
شاگردان ایشان هر کدام کسانی بودند که دریایی در سینه پنهان داشتند و فقط باید کسی می آمد و در این دریا می دمید و طوفانیش می کرد و با عصای موسایی اش از آن دریای بیکران راهی می گشود تا بی کران آسمان و او کسی نبود جز قاضی و عصای موسایی اش همان نفس و نفحات مسیحایی اش بود.
آشنایی با شاگردان ایشان و مجذوب شدنشان، برای هر کدام حکایتی جداگانه دارد که در بخش شاگردان به آن می پردازیم ولی هر چه بود، او صید عقابان تیز پرواز را خوب بلد بود و آن ها که دلشان به دنبال بهانه ای بود برای یافتن، به عبارتی و اشارتی، به آستانش سر می سپردند. آقای قاضی شاگردانش را بچه های خود می دانست و می فرمود: بچه های من این ها هستند.
-----------------------------------------------------------
دو ویژگی اصلی شاگردان آقای قاضی، که عموماً در همه آن ها دیده می شود یکی این بود که به پیروی از استاد، آن ها هم نماز جماعت اقامه نمی کردند و امام جماعت نمی شدند و دیگر این که عموماً از خود مکتوبی به جای نگذاشته اند با این که همگی انسان های بزرگ و صاحب مقامی بودند.
آقای قاضی بسیاری از دست نوشته ها یشان را از بین می بردند و هرگز نمی گذاردند که جلساتشان ضبط شود. و شاگردانشان همچون علامه و.... هم که هر کدام فرید عصر خود بودند، کمتر مکتوبی از آن ها بجای مانده و اگر هم مانده باشد، عموماً نوشته های عرفانی که در باب سیر و سلوک و کشف و شهودات معنوی شان باشد، نیست.
با سلام
من پسری نسبتا مذهبی هستم و البته گناه هایی هم دچار شده ام .
من اگه کسی رو از دست بدم براش گریه میکنم. من اگه دوستم گریه کنه منم گریه میکنم. من اگه آهنگ غمگین گوش بدم گریم میگیره . من اگه جانبازان و مدافعین حرم را ببینم گریم میگیره و ....
ولی نمیدونم چرا وقتی میخواهم به خاطر امامان(مثلا امام حسین با امام زمان و ...) دعا کنم و گریه کنم گریه ام نمیاد.(با این که میدونم توی احادیث زیادی آمده که به خاطر امام زمان و امام حسین گریه کنید تا فرج آقا نردیک تر بشه). ولی خیلی ها رو دیدم اصلا هیچی نشده به خاطر آقاشون گریه میکنن ولی من...
این رو هم بگم که من اصلا آدم مغروری نیستم بلکه خجالتی هم هستم.
لطفا کمکم کنید تا من هم بتونم با این راه ایمان خودم را بیشتر کنم و رابطه ام را با امامان نزدیک تر کنم.
خیلی ممنون.
سلام. خسته نباشید. در مورد اسم اعظم سوالی داشتم. وقتی پیامبران و امامان و حتی بزرگانی مانند اصف ابن برخیا و یا بلعم باعورا می خواستند که کاری خلاف عادت رو انجام بدهند از اسم اعظم استفاده می کردند.
این سوال برام پیش اومد که شاید اسم اعظم هک کردن خدا باشه.
به عنوان مثال چیزی شبیه به هک یک شبکه بزرگ کامپیوتری و گرفتن مدیریت و کنترل ان. مشابه چیزی که در فیلم ماتریکس دیدیم.
سلام.
خیلی جاها خوندم و شنیدم که مثلا فلانی یه گناهی رو انجام نداد فلان خوابی رو دید یا مکاشفه ای شد یا مشکلات زندگی اش حل شد. خدا تو مسیری قرار داد که شد جعفر خیاط. شد حاجی دولابی و ... ولی برام عجیبه تا الان در برهه های زمانی مختلفی بوده در مقابل شیرینی گناه صبر کردم. صبر کردم و صبر کردم. از خیلی از کارهای مشکوک پرهیز کردم ولی دریغ از اینکه واکنشی ببینم. نه خوابی. نه رویایی. نه حس شیرینی. مکاشفه و اسرار نهان دیگر هم که بماند. حتی گاهی اوقات بعد از این پرهیزها اوضاع احوال زندگی بدتر هم میشه. شاید بگید مگه برای این کارها پرهیزکاری میکنی. میگم نه ولی انصافا به حق نیست که سلام کنی و جواب سلامتو ندن. اقلیت بودن تو یه کارایی سخته ولی به هر حال حداقل باید حس خوبیذپیدا کرد که انگیزه حداقل موندن در طریق درست به آدم داده بشه. والله خداوند میدونست ظرفیت روزه بشر بیشتر از یه ماه نیست. تعارف که نداریم. ما دنبال شکلاتیم.
بنام خدا
با سلام
من در جایی شنیدم که فردی می گفت: انسان هنگام توجه به خداى متعال، نبايد در ذهن خود چيزى را تصور كند يا براى خودش چيزى را درست كرده و به آن توجه نمايد. در اين مقام راه هاى گوناگونى از سوى عرفا ارائه شده است، ولى بهترين راه براى «توجّه» همان طريقى است كه حضرات معصومين عليهم السلام ارائه فرموده اند
من پس از شروع نماز برای اینکه از حضور قلبم در نماز اطمینان کامل حاصل کنم، در ذهن خود تصور می کنم که افرادی که در نماز جماعت، در اطراف من هستند، وجود ندارند. و من در بیابانی برهوت و صاف و یکدست و تنها هستم. و خداوند را در ذهنم همچون نوری بزرگ و بی نهایت که جلوی من قرار دارد تصور می کنم و همینطور که دائما این تصور را در ذهن خود نگه می دارم، به دقت، به معانی کلماتی که در نماز می گویم نیز توجه می کنم. و حتی تفسیر آنها را هم از ذهن خود می گذرانم. یعنی دو کار را با هم در ذهنم انجام می دهم. آیا این عمل من اشتباه است؟ راه معصومین علیه السلام برای حضور قلب دقیقا چطور بوده است؟
با تشکر