روح نماز

روش صحیح حضور قلب

انجمن: 

بنام خدا

با سلام

من در جایی شنیدم که فردی می گفت: انسان هنگام توجه به خداى متعال، نبايد در ذهن خود چيزى را تصور كند يا براى خودش چيزى را درست كرده و به آن توجه نمايد. در اين مقام راه‏ هاى گوناگونى از سوى عرفا ارائه شده است، ولى بهترين راه براى «توجّه» همان طريقى است كه حضرات معصومين عليهم ‏السلام ارائه فرموده ‏اند

من پس از شروع نماز برای اینکه از حضور قلبم در نماز اطمینان کامل حاصل کنم، در ذهن خود تصور می کنم که افرادی که در نماز جماعت، در اطراف من هستند، وجود ندارند. و من در بیابانی برهوت و صاف و یکدست و تنها هستم. و خداوند را در ذهنم همچون نوری بزرگ و بی نهایت که جلوی من قرار دارد تصور می کنم و همینطور که دائما این تصور را در ذهن خود نگه می دارم، به دقت، به معانی کلماتی که در نماز می گویم نیز توجه می کنم. و حتی تفسیر آنها را هم از ذهن خود می گذرانم. یعنی دو کار را با هم در ذهنم انجام می دهم. آیا این عمل من اشتباه است؟ راه معصومین علیه السلام برای حضور قلب دقیقا چطور بوده است؟

با تشکر

*اسرار الصلوة یا نماز در ترازوی کلام عارفان*

انجمن: 

بسمه تعالی

انگیزه نماز
ارتباط،سرّی بین عاشق و معشوق حقیقی است،یعنی بین بنده و پروردگارش،که خمیره ی بنده را با عشق حق سرشتند،به دلالت کریمه«فطرت الله التی فطر الناس علیها»(روم/30) یعنی توحید فطرت خدائی است که انسان را بر آن سرشته اند که روحش از روح منفوخ حق است و صعودش از راه علم و عمل به اصل خویش:«إلیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه»(فاطر/10)، یعنی روح انسان با دو بال به سوی پروردگار خود در پرواز است: یک علم که تقویت روح است،دوم عمل صالح که بالا برنده ی اوست و حرکت حبّی اشاره شده در حدیث قدسی: ((کنتُ کنزاً مخفیّا فأحببتُ أن أعرف،فخلقتُ الخلق لکی أعرف - قاضی سعید قمی،شرح توحید صدوق،ج1،ص40)) به حُکم:
پری رو تاب مستوری ندارد/در ار بندی ز روزن سر بر آرد
خداوند فرماید:من گنجی پنهان بودم،پژوهنده و شناسایی نبود و دوست داشتم خلقی شناسا بیافرینم،با استعداد علم و عمل،تا به خلعت معرفت الهی مزیّن شود و به تاج«
لقد کرمنا بنی آدم»(اسراء/70)مفتخر شوند(یعنی ما از میان همه ی آفریده ها فرزندان آدم را گرامی داشتیم،که معرفت و محبت خود را به ایشان عنایت کردیم).
تا این حرکت حبّی رخ داد و انسان کامل و عارف بالله و خلیفة الله را از این جمع آفریدم و هدف از خلقت مشخص شد که معرفة الله است و حبّ الله.انسان هم به دنبال اصل خود می رود که «
نفختُ فیه من روحی»(حجر/29) است و در این پژوهش، خدا را می یابد که اصل اوست و فطرت الله ویژه ی همان انسان،دارای معرفة الله و حب الله و ولایة الله است.
و همیشه حضرت حق گنجی مخفی است،و کاشفان،عارفان بالله و عاشقان واله اند.