رحمت الهی

رحمت ویژه خداوند در زندگی

سلام و خدا قوت من همیشه در گذشته که سن کمتری داشتم فکر میکردم که خدای مهربان منو به طور ویژه تری نسبت به دیگران دوست داره و هوامو یه جور بهتری داره ولی بعد ها با گذشت زمان به این پی بردم که صرف اینکه من در چند موقعیت خوش شانسی آوردم و روزگار در مواقع بسیاری بر وفق مرادم بوده معنیش این نیست که رحمت خاص خدا شاملم بوده بلکه این همان رحمت عام بوده که خدا نسبت به همه مخلوقاتش داره و من چون بچه‌ی دل پاکی بودم قدر اون رحمت ها رو میدونستم و به محض شناساییشون میگذاشتمشون پای اینکه خدا محبت ویژه ای نسبت به سایر افراد داره و منو مثلا از دوستام  و یا هم کلاسیهام بیشتر دوست داره . میخوام بدونم از کجا میشه تشخیص داد که اتفاقات خوبی که برایمان می‌افتند و نعمت هایی که بهمون داده میشن زیرمجموعه رحمت عام خداوند است یا رحمت خاص خداوند نسبت به ما،

عدالت خداوند و سکرات مرگ

انجمن: 

با سلام و خسته نباشید.

میخواستم بدونم روایت زیر که در کتاب رساله لقاء الله آمده است آیا با عدالت خداوند در تضاد نیست؟
اگر قرار باشد فرد صالح و مومن به این شدت جان بدهد پس چه انگیزه ای باقی می ماند برای انجام اعمال نیک و صالح وقتی قرار است به این شدت عذاب شویم و فرقی بین ما و افراد فاسد و گناهکار نباشد؟
خیلی ممنون

و أما الأخبار؛ فیکفی منها ما فی تفصیل موت من أخبر سلمان الفارسی المحمدی حین وفاته و فیه: انه قال: یا سلمان! القرض بالمقاریض و النشر بالمناشیر أسهل و أهون علی من غصه واحده من غصص الموت و کنت أنا من أهل الخیر و السعاده فاذا جاء شخص عظیم الجثه مریب المنظر مابین السماء و الأرض فأشار الی عینی و لسانی و سمعی فعمیت و خرست و بکمت الی أن قال فقال ملک الموت ابشر انک من أهل الخیر و دنی منی و جذب روحی و کان کل جذبه مکان شده تنزل من السماء الی الأرض و هکذا کان یجذب حتی بلغ الی صدری فاذا جذب جذبه واحده شدیده بحیث لو وقعت علی الجبال لذابت من شدتها فاخرج روحی... هذا.

اما اخبار و روایات؛ پس کفایت می کند روایتی که درباره مرگ است که یکی از مردگان به تفضیل آنچه که هنگام مردن بر او گذشته بود برای سلمان فارسی محمدی بیان کرده که قسمتی از آن این است که گفت: ای سلمان! اگر بدن مرا با قیچی تکه تکه می کردند و با اره استخوان های مرا می بریدند برای من آسان تر و راحت تر بود از غصه یک لحظه از غصه های مرگ؛ در حالی که من از اهل خیر و سعادت بودم ولی ناگهان دیدم شخص بسیار تنومندی که نگاهش تند و نگران کننده بود، در میان آسمان و زمین ظاهر گشت و اشاره ای به چشم و زبان و گوش من کرد که هر سه از کار افتادند - تا اینکه آن شخص گفت: - پس فرشته مرگ گفت: تو را بشارت باد که تو از اهل خیر و نیکی هستی و به من نزدیک گشت و روحم را قبض کرد و وقتی روح را از هر عضوی می گرفت آن چنان با شدت و سختی بود مثل اینکه کسی از آسمان به زمین سقوط کند! و همین طور قبض روح را ادامه می داد تا آنکه به سینه ام رسید پس ناگهان در یک آن با تمام شدت روح را بیرون کشید، به طوری که اگر این شدت و سختی بر کوه ها واقع می شد، کوه ها در اثر آن ذوب می شدند! آری این چنین روح مرا بیرون کشید!...

یا اخی! هذه الروایه قد انقض ظهری! لأن هذا الرجل انما کان من أهل الایمان و أهل الخیر فان کان أمره بهذا المنوال فکیف یصنع؟! من لا یطمئن بل لا یظن لنفسه خیراً؟!
و ان شئت أزید من ذلک فاسمع بعض الأخبار فی تفصیل شده النزع للکفار.

ای برادر من! این روایت کمر مرا شکسته است! برای اینکه وقتی با کسی که اهل ایمان و خیر و نیکی چنین برخورد نمایند، با کسی که اطمینانی به نیکوکار بودن خود ندارد بلکه گمان نیکوکار بودن نیز نمی تواند داشته باشد، چه برخوردی با او خواهند کرد و او چه باید بکند؟!

همان یک نم باران کافی است تا آمدنت را آرزو کنم؛ یا ایها العزیز

اللهم عجل لولیک الفرج

دو روزیه هوا بارونیه ، خیلی شندیم موقع باران دعا مستجابه، آخه بارون رحمت خدا است

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:

در چهار هنگام، درهاى آسمان باز و دعا مستجاب مى شود: هنگام رویارو شدن صف ها (جهاد در راه خدا)، هنگام بارش باران، هنگام برپا شدن نماز، و هنگام دیدن کعبه.

تُفتَحُ أبوابُ السَّماءِ، ویُستَجابُ الدُّعاءُ فی أربَعَةِ مَواطِنَ: عِندَ التِقاءِ الصُّفوفِ، وعِندَ نُزولِ الغَیثِ، وعِندَ إقامَةِ الصَّلاةِ، وعِندَ رُؤیَةِ الکَعبَةِ.

نهج الدّعا (با ترجمه فارسی) ج 1، ص354 و کنزالعمّال: ج 2 ص 101 ح 3334

امام على علیه السلام:
دعا کردن را در پنج هنگام، مغتنم شمارید:
هنگام خواندن قرآن ، هنگام اذان ، هنگام بارش باران ، هنگام برخورد دو صف براى شهادت (جهاد در راه خدا)، و هنگام دعاى ستم دیده؛ زیرا هیچ مانعى میان آن و عرش نیست.

اِغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ خَمسَةِ مَواطِنَ: عِندَ قِراءَةِ القُرآنِ، وعِندَ الأَذانِ، وعِندَ نُزولِ الغَیثِ، وعِندَ التِقاءِ الصَّفَّینِ لِلشَّهادَةِ، وعِندَ دَعوَةِ المَظلومِ؛ فَإِنَّها لَیسَ لَها حِجابٌ دونَ العَرشِ.

نهج الدّعا (با ترجمه فارسی) ج 1، ص354 و الأمالی للصدوق، ص 171، ح 171 و بحار الأنوار، ج 93، ص 343، ح 1

مهربانی و رحمت خداوند چقدر است؟ قهر و غضب خداوند چقدر است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام، میخواستم بدونم کرم خداوند چقدره؟ مثلا هر رکعت نمازو با ما چند حساب میکنه ؟ هم روی زمین نرخشو میخوام هم توی آخرت .

مثال : شخصی دو رکعت نماز میخواند و آثارش را در دنیا میخواهد ، نماز او چقدر اثر و ارزش دارد ؟ کیفیت نماز هم معمولیه مثل بیشتر مردم .

مثل بعدی : شخصی دو رکعت نماز میخواند و آثارش را در آخرت میخواهد، فقط برای این دو رکعت نماز چقدر جایزه میدن ؟

سوال بعدی هم اینه : قهر خداوند چقدر است ؟

مثال : اگه شخصی پنج دقیقه به خدا شرک کند و توبه نکند مجازاتش چقدر است در دنیا ؟

مثال بعدی : اگر شخصی پنج دقیقه به خدا شرک کند و توبه نکند مجازاتش در آخرت چقدر است ؟

با تشکر

آیا بهترین مهربانی خداوند بهشت است؟

انجمن: 

سلام.

خداوند بسیار مهربان و بخشنده است و رحمت او گسترده است. مهربانی های زیادی در حق موجودات کرده

ولی واقعا بهترین مهربانی که خداوند بزرگ و مهربان میتونه در حق انسان بکنه چیه؟

آیا اون بهشته یا چیزی بالاتر از بهشت؟

خوشحال میشم از نظرات همه شما استفاده کنم

◘نقد و بررسی یک سخنرانی »» تشبیه جهنم به بیمارستان

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم
میخواستم این سخنرانی رو بررسی کنید.
سخنران : سید حسن اقا میری
تشکر از شما

متن سخنرانی :

نقل قول:


یه عده تو نخ اینن که برن بهشت
اصلا نباید بهشت موضوع بشه واسه ما
جایگاه ما تو بهشت باید موضع باشه
بهشت رفتن کاره سختی نیست
واقعیتش این هست که راه ما ،‌مقصد ما هم اونجاست بالاخره همه میرن اونجا
اون جایگاهه مهمه ، اینکه تو جه جایگاهی باشی
ما اشتباه گرفتیم راه افتادیم دنبال بهشت رفتن ، دنبال جهنم نرفتن
راه ورود رفتن به بهشت ،‌جهنمه
اصلا مسیر جهنمه
همه باید از جهنم رد شن
منتهی بعضیا با سرعت نور رد میشن
بعضیا یه ذره معطلی داره
تو این صراط مستقیم باید از جهنم رد بشی
اصلا جهنم جای بد نیست
بیمارستن جای بدیه؟
شهر بیمارستان نمیخواد؟
اقا بیمارستان مگه شکم پاره نمیکنن؟ غده سرطانی در نمیارن؟
بیمارستانی هست تو میسر بهشت برای اینکه بتونیم از نعمات بهشت استفاده کنیم باید رد بشیم
بقیه اش در صوت..تا اخر گوش کنید

کلیک کنید | حجم فایل : 5.35 مگ

رحمت عجیب و غریب خداوند و تأثیرات منفی آن

یا رب الحیدر بحق الحیدر اشف صدر الحیدر بظهور الحجه

سلام و عرض ادب و احترام
نمیدونم چطور باید این تاپیک رو پرسید
مدتی پیش یه چیزهای خیلی کوچکی از رحمت خداوند فهمیدم که تا چند وقت مشکلاتی برام پیش اومده بود اما گذشت...
اما دوباره توسط یه آشنایی چیزهایی شنیدم که واقعا متحیر موندم و تاثیرات بدی داشته
منظورم از چیز فقط دو سه نمونه از رحمت خداست
اما باعث شده که ذهنم درگیر موضوعاتی بشه و این تفکرات گاهی بیاد سراغم و یخورده سرد بشم
"کسی که زیاد سختی میکشه و تلاش میکنه برای قرب خداوند تفاوتش با شخصی که فقط یخورده مراعات میکنه فقط جایگاههای بهشتشونه تازه اونهم معلوم نیست به چه میزانی باشه (البته تفاوتشون چیزای دیگم هست اما این بارزترینه)"
"حالا چندتا گناه کوچیک و بزرگ هم کردیم چیز خاصی نیست بعدش میریم توبه میکنیم چرا اینهمه زجر به خودمون بدیم مثلا پسری که سالها دیوانه وار داره با شهوت خودش می جنگه حالا چنتا رابطه معمولی هم با دخترا داشته باشه خدا که از حق خودش میگذره"
"خدا گناهای کوچیکو می بخشه اصلا در مقابل رحمتش چیزی به حساب نمیاد چنتا نگاه حرام چنتا کار حرام چرا ما باید انقدر به خودمون سخت بگیریم"
البته درست اینها وسوسه شیطان هم هست اما ...
در مورد رحمت و آمرزش خداوند صحبتی از زبان مبلغان دین و کسانی دیگه زده نمیشه و به همین دلیل هم هست که اگه رحمت خداوند برای ما آشکار بشه بنظرم فقط تعدادی مسلمان باقی می مونه
سپاس

یاعلی

آیا این روایت با عقاید ما جور در می آید؟ (دوازده نفر همیشه در آتش)

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

روایتی است از یکی از اهل بیت(ع)که مضمون آن این است که دوازده نفرند که همیشه در آتش اند. یعنی هیچ وقت از جهنم خارج نمیشوند.در حالی که این با رحمت خداوند ناسازگار است.خداوند خلق نکرده که عده ای را همیشه در جهنم قرار دهد. میخواسته فضلی کند و به آن ها وجود ببخشد.خداوند علم داشته که این دوازده نفر همیشه در جهنم اند.خب اگر این دوازده نفر را خلق نمی کرد اصل فضل نبود و حال که آفریده شده اند رحمت خدا چه میشود؟؟؟آیا میشود روایت را انکار کرد؟؟؟:Gig::Gig::Gig:

دلم آشوبه...

سلام
دلم اشوبه
من 4 سال پیش یه گناهی کردم که به خاطرش کلی گریه کردم به درگاه خدا، خیلی سختم بود که خدا ازم راضی نباشه، کلی گریه، نماز، دعا که بتونم دوباره خدارو از خودم راضی کنم،
اما همون روزا گناهی که کردم دائم جلو چشمام بود، هردفعه یادم می افتاد احساس میکردم همه کارام بیهوده س، حس میکردم هنوزم از خدا خیلی دورم
همین افکار تو دلم یه بلوایی به پا کرده بود که دوباره امسال همون گناهو انجام دادم (میگم گناه فکرتون نره به چیزای بد، رابطه با نامحرم منظورمه، البته نه رابطه ی نامشروع، دوستی.)
اینبار دیگه از خودم متنفر شدم
میترسم
بازم اومدم به درگاه خدا، میگم خدا من خیلی سریش تر از این حرفام، هزار بارم برم بازم میام دم در خونه ت
اما میترسم از آینده م، میترسم که تاوتنشو تو همسر آینده م بدم، تو بچه هام
روزی هزار بار از خدا میخام که بهم قدرت بده بچه های خوبی تربیت کنم که تو راه تو باشن خدا
اما بازم دلم اروم نمیشه
نور نمیبینم
گاهی از ته دل ارزو میکنم کاش یکی از طرف خدا بیاد بهم بگه خدا ازت راضیه دلت اروم باشه
آخ آقا کجایی......
این دل آشوبی من نشون از چیه؟ من به رحمت خدا امید دارم، نگین که از ناامیدیه و اینا، دلم آروم نیست، نمیدونم چطوری میتونم گذشته مو پاک کنم، چطوری میتونم جبران کنم، چطوری میتونم حداقل خودم از خودم راضی باشم
شما بهم بگین
:geryeh:

سوالی در مورد یک روایت

با سلام
من متن زیر رو در کتاب آقای زیرن کوب خوندم

نقل قول:
پیغمبر وقتی با چند تن از یاران در کوچه ای می گذشت زنی وی را سوگند داد تا با یاران به خانه وی درآیند. درخانه آتشی افروخته بود و کودکان زن برگرد آتش بازی می کردند، زن از پیغمبر پرسید که آیا خدای بر بندگان رحیمتر است یا من بر فرزندان خویش؟
پیغمبر گفت : البته خدای رحیم تر باشد از آنکه "ارحم الراحمین" اوست. زن پرسید که تو پنداری من فرزندان خویش را در این آتش در می افکنم؟گفت: نه، و زن پرسید پس خداوند چگونه بندگان خویش را در آتش می افکند با آنکه رحیمتر از من است؟
می گویند پیغمبر بگریست و گفت: بر من وحی همچنین آمده است.
"تعریفات سید شریف جرجانی"

آیا این مطلب صحیح هست؟ اگر نه داستانی با این مضمون در احادیث و روایات هست؟ من شدیدا به دنبال منبعی در مورد این مساله هستم
ممنون میشم کمکم کنید

کارشناس بحث : مجید