اسلام

اختلاف طبقاتی در اسلام ؛ تایید یا رد؟

سلامی به زیبایی دلهای پاک

آیا اسلام اختلاف طبقاتی را تایید کرده؟ یا رد؟

موضوع این بحث روشنه!

در کل طبق آیات زکات و آیات دیگری که مذمت از ربا میکند و .... اسلام اختلاف طبقاتی را رد نموده و این چون امری واضح است بیشتر توضیح نمیدم اگه کسی شک داره به این بگه تا دلیل بیارم

خوب اینا همه یه طرف شیوه عملی مبارزه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین با اختلاف طبقاتی یه طرف دیگر

اما خیلی از احکامی که امروزه بیان میشه توهم اینو بوجود آورده که اسلام ارزشی برای اختلاف طبقاتی قائل است

احکامی مثل دادن نفقه همانطور که دختر در خانه خویش است یا این که مرد باید برای خانه کنیز بیاورد ولی نباید زن را مجبور به کار کند یا این که خمس بعداز خرج مال طبق شان است و .....

اینها به نظرم اصلا توجیهی ندارند از کارشناسان میخوام که توجیه کنند.

با تشکر

مؤلفه های پیروزی انقلابهای دینی و مذهبی از جمله انقلاب اسلامی ایران چیست؟


آیا انقلاب اسلامی پیامبر اسلام (ص) و در ادامه انقلابهای دینی و مذهبی، از جمله انقلاب اسلامی ایران شکست خورد؟

پیامبر خدا هم باشی

قاسطین
ناکثین
و مارقین
روبرویت خواهند ایستاد


با سلام

خیلی از کاربران محترم
و قتی از ایران و اسلام سخن می گویند
بیشتر به مقایسه دنیای مادی غرب می پردازند
کانه مثلا پیامبر امده بود دنیایی مرفه اقتصادی درست کند
و البته با نیت و بدون نیت مشاکل فائقه در غرب راکنار گذاشته
و فقط از توسعه مادی و تکنولوژی غرب می گویند
یطوری که اگر مطالبشان توجه شود
انقلاب اسلامی ایران و انقلاب پیامبر را شکست خورده می دانند
و.....
مولفه های پیروزی و شکست انقلاب های مذهبی چی میباشد؟
ایا انقلاب های مذهبی فقط مادیند؟
ایا انقلاب های مذهبی فقط معنویند؟
ایا هردو وجه مادی و معنوی را دارند؟و الویت را به کدام وحه میدهند؟
تکلیف مردم و و مسئولان نسبت به انقلاب ها چیست؟
ارمان گرایی و واقع گرایی در انقلاب ها چطور تعریف میشود؟
تعامل انقلاب ها به دول دیگر چگونه باید باشد؟
ایا انقلاب ها زود بازده اند یا برعکس و یا غیر این؟

هدف از انقلاب چه بود؟
راه رسیدن به انقلاب چگونه است؟
استقلال؟
ازادی؟
حقوق بشر؟
ازادی بیان؟
پادشاهی؟
جمهوریت؟
مردم سالاری دینی؟
استکبار؟
صهیونیسم؟


از کارشناس محترم که هم در این جامعه تشریف دارند و هم دستی بر آتش دارند
با توجه به صلاحدید و الویت بندی هرکدام را که مفید تراست انتخاب و بحث را جلو ببریم.

التماس دعا

بررسی عوامل خوش اخلاقی و بد اخلاقی در غرب و اسلام

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و افوّض امری الی الله انّ الله بصیرٌ بالعباد

سلام
[=&amp]
[/]
[=&amp]
[/]
[=&amp]رُبَّ عَزِيزٍ أَذَلَّهُ خُلُقُهُ وَ ذَلِيلٌ أَعَزَّهُ خُلُقُه‏[/]
[=&amp]چه بسا عزيزى كه اخلاق بدش او را ذليل و چه بسا ذليلى كه اخلاق خوبش او را عزيز كرد[/]

[=&amp]بحارالأنوار(ط-بیروت) ج [/][=&amp]68[/][=&amp] ، ص 396، ح [/]
[=&amp]

آیا ایمان با اخلاق را بطۀ مستقیم دارد یا خیر ؟

عوامل و دلایل ِ کم اخلاقی در جامعه و خانواده های دینی چیست ؟
[/]
[=&amp]چرا کم اخلاقی در بین مسلمین ، مشهود است ؟[/]

[=&amp] کدام مطلوب است :جامعۀ بی ایمان ولی با اخلاق و یا جامعۀ باایمان ولی کم اخلاق

[/]
إِنَّ مِمَّا يُزَيِّنُ الْإِسْلَامَ الْأَخْلَاقُ الْحَسَنَةُ فِيمَا بَيْنَ النَّاسِ

خوش اخلاقى در بين مردم زينت اسلام است.

مشکاة الانوار ص 240

آیا در اسلام تنبیه بدنی زن ها جایز است؟

انجمن: 

(1)پیش از شرح و توضیح آیاتی که درباره تنبیه بدنی بانوان است، و پذیرش یا نپذیرفتن این موضوع ، بیان پیشگفتار لازم است:
تنبیه بدنی زن از پدیده های اجتماعی، بدون محدودیت زمانی و مکانی است و در تمامی جوامع و فرهنگ ها وجود دارد. چنان که ویژه روستائیان نبوده، حتی در پیشرفته ترین جامعه ها دیده می شود، تا بدان حد که اکنون در اروپا « جمعیت زنان کتک خورده » تأسیس شده، به دفاع و چاره جویی می پردازند. در فرانسه دو میلیون زن از شوهران خود کتک خورده اند ، یعنی یک چهارم شمار زنان.(2)
از این رو شماره تلفنی در اختیار بانوان قرار گرفته تا به طور رسمی از آنان حمایت کند.
تبارشناسی
تنبیه بدنی بانوان ، ریشة بشری داشته، در شمار بیماری های اجتماعی و ناهنجاری های روانی است و برای درمان آن مشارکت و همفکری جامعه شناسان و روان شناسان و رهبران مذهبی لازم است. بنابراین می باید آیه 34 سوره نساء را در فضای مردم شناسانه و روانی و مذهبی بازخوانی کنیم.
توجه به شرایط زمان و مکان
تحلیل تاریخی، و روان شناسانة این حکم برای پی بردن به معنای درست آیه، نیز حکمت و هدف دستور الهی لازم است. بنابر برخی تفسیرها از آیه ، تنبیه زن توسط شوهر روا است اما برخی از قرآن پژوهان و مفسران، این برداشت را نپذیرفته ، توجه به شرایط زمان و مکان حکم را ضروری می دانند. در پاسخ ، نظر کسانی که تنبیه بدنی را نمی پذیرند، به همراه دلیل های آنان آمده ، معنای مورد قبولشان گزارش شده است.
محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد.(3) پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!(4)
اما در مدینه جنبشی به پا خاست که زن گرایانه بود و بر ضد فرهنگ مکه به شمار می آمد.
اوضاع مدینه، سه سال پیش از نزول آیه
بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزون تری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
اینان بر مردان چیره بودند و اگر توسط شوهران تنبیه بدنی می شدند، به دستور و اجازه پیامبر (ص) اجازه قصاص داشتند ، یعنی می توانستند در عوض، شوهران خود را تنبیه کنند.(5) پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد (6) و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».(7)
نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».(8)
حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
اما به رغم دستور پیامبر ، همچنان فرهنگ تنبیه بدنی بانوان ادامه داشت. بنابر روایتی آخرین موردی که پیامبر به نفع زنان دستور به قصاص و کتک زدن شوهران داد، حبیبه دختر زید یا خوله دختر محمد بن مسلمه (همسر سعد بن ربیع) بود اما این بار دستور پیامبر اجرا نشد، زیرا آیه 34 سوره نسا فرود آمد و حکم قصاص مردان لغو شد.
آیا به راستی در قرآن حکم به تنبیه شده است؟
چگونه در قرآن حکم به تنبیه بدنی زن داده شده، در حالی که خداوند آیات را «شفا و رحمت» قرار داده است و رابطه دو زوج را از آیات الهی و نشان رحمت و مودت می داند و عفو و گذشت را سرمایه بزرگ انسان دانسته و فرمان می دهد که حتی بدی را به نیکی پاسخ دهید: «ادفع بالحسنة السیئة» نیز به مردان فرمان می دهد که با زنان خود به نیکی رفتار نمائید: «و عاشروهن بالمعروف». روایات بسیار از پیامبر اسلام در مورد مهربانی و عطوفت به زنان وارد شده و مردان را از زدن زنان باز داشته ، مانند این روایت که پیامبر فرمود : «ایضرب‌ احدکم‌ المرأة‌ ثم‌ یظل‌ معانقها(9) آیا زن‌ را کتک‌ می‌زنید، سپس‌ می‌خواهید با او همآغوش‌ باشید؟!»
حتی در احکام فقهی برای زدن زنان که منجر به آسیب مانند کبودی بدن شود، دیه تعیین شده است.
دین اسلام زندگی خشونت بار و وضع نکبت بار زنان را در زمان جاهلیت دگرگون کرد و اینان را از زنده به گور شدن یا محرومیت از حقوق اجتماعی و مالی رهایی بخشید ، نیز میان زن و مرد تبعیض (نه تفاوت) ننهاد، یعنی براساس عرف و فرهنگ زمانه، امتیازات را عادلانه میان زن و مرد تقسیم کرد. مثلاً اگر در ارث، مردان بر زنان ، به ظاهر برتری دارند، از آن روست که سرپرست زنان بوده، افزون بر پرداخت نفقه ، می باید مهریه بانوان را بدهند، چنان که زحمات زنان در سال های زناشویی، بی اجر و مزد نمی ماند، بنابراین زیادت و برتری یک طرف (مردان) در برابر حقوق طرف دیگر (زنان) قرار می‌گیرد و گویا برتری در میان نیست.(10)
گفتیم فرهنگ زنان مدینه متفاوت از زنان مکه بود، از این رو زنان بر ضد شوهران می شوریدند و نافرمانی می‌کردند. این وضع جامعة مسلمانان را دچار نابسامانی کرده بود. تا سه سال (پیش از نزول آیه) پیامبر می کوشید به سود زن و بر پایة مساوات حکم کند و خداوند بدین وضع راضی بود اما بر اثر وضع بحرانی جامعه، حکم عوض شد، مبادا از آزادی سوء استفاده شده، جامعه به تنش زایی و انفجار برسد!
نزول آیه به هنگام جنگ اُحد
دگرگونی حکم در شب اُحد پیش آمد که شبی بسیار سخت بر مسلمانان بود. اینان در دشوارترین برهة زمانی بوده، گرفتار ترس و بحران بودند. بیم آن می رفت اسلام توسط مشرکان از بین رفته، مسلمانان نابود شوند. یهودیان و منافقان در داخل مدینه و مشرکان، بیرون از آن شهر، در کمین مسلمانان بودند. در چنین وضعی، کنار گذاشتن اختلافات داخلی میان مسلمانان و اتحاد زن و مرد بسیار لازم بود. خداوند به منظور وحدت و سلامت امت، آیه 34 و 35 نساء را فرود فرستاد. قرار بود همان مردانی به جهاد بروند و دین و دینداران را حفظ و حمایت کنند که مهاجر و اهل مکه، با همان فرهنگ نسبتاً زن ستیز بودند، پس خداوند بدین مصلحت بسیار مهم (واقعیت و شرایط زمانه) حکم را عوض کرد، و از پاشیدگی و گسست امت (با توجه به تهدیدات داخلی و خارجی) جلوگیری به عمل آورد اما دگرگونی حکم بدان معنا نبود که بر زنان ، ستم و جفایی شود، بلکه زن فقط در برابر تعهدی که با ازدواج ، آن را پذیرفته، بازخواست می شود، یعنی اعمال زناشویی ، نه خانه و بچه داری.( این مسئله در پایان به طور تفصیلی بیان می شود).
مقصد شریعت
بنابر آنچه گفتیم روا شمردن تنبیه بدنی زنان ( آن هم پس از مراحلی و با شرایطی) فقط به سبب اوضاع دشوار اجتماعی است. مقصد و هدف شریعت (دین) از وضع هر حکمی، مصالح و منافع جمعی (امت) است، از این رو در قضاوت در مورد هر حکمی می باید مصلحت جمعی را در نظر گرفته، به منافع صنف و گروهی بسنده نکرد.
تأثیر احکام فقهی قرن دوم و سوم در روند حرکت بر ضد زن
فقه اسلامی در سده های دوم و سوم شکل گرفت و بر همان منوال و شیوة قرن نخست ادامه یافت. روایات به زنان حکم می کرد در برابر مرد فروتن بوده ، در صورت سرپیچی از درخواست مرد در مورد همبستر شدن و اعمال زناشویی تنبیه گردند. این احکام طبق فهم و بینش اجتماعی و مردم شناسانه شکل می گرفت، و این فرایند ، همان است که در آغازبحث اشاره کردیم که در صدور هر حکمی، اوضاع جامعه شناسانه و روان شناسانه تأثیر دارد.
به رغم آن که فقیهان ( با توجه به فهم و فرهنگ مردم و جامعه) حکم به تنبیه بدنی همسر کردند اما آن را مقید ساختند که «خون آلود» نباشد و «عضوی را ن***د و اثری به جا نگذارد».(11) تنبیه نمی بایست خشن و دردآور باشد و نمی باید لطمه بزند.
در تمامی کردار و اعمال شرعی می بایست به هدف و مقصد خداوند (که حکم می نهد) توجه کرد، از جمله در مورد تنبیه بدنی با شرایطی که برشمردیم و پس از نتیجه نگرفتن از مراحل پیشین (پند و نصیحت کردن، قهر کردن و همبستر نشدن با زن) نوبت به تنبیه بدنی می رسد اما چنان که در آیه بعد می خوانیم به دنبال هیچ راهی برای سرزنش و توبیخ آنان نمی باید بود و بهانة بیخود نمی شود گرفت! نشوز به معنای سرکشی در برابر مسئول خانواده است و از نظر برخی اسلام شناسان کتک زدن می باید با پارچه بهم تنیده و یا با دست باشد، نه با تازیانه و عصا.(12)
در آیه 44 سوره ص آمده است: «و خذ بیدک ضغثاً و لا تَحنَث؛ به ایوب گفتیم: بسته ای از ساقه های گندم ( یا مانند آن مثل شاخة نازک خرما) را برگیر و با آن ( همسرت را ) بزن و سوگند خود را م***».
زدن همسر توسط حضرت ایوب ، خطا و جرمی بر ضد زن شمرده نمی شد چون اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد، گرچه همسرش کارناپسندی انجام داده بود. از این رو اگر در جامعه ای ، زدن اهانت و آزار به شمار آید و فرهنگ مردمان آن را نپذیرد، نباید صورت گیرد.
خداوند در پایان آیه، شوهران را از همین مقدار اندک نیز باز می دارد و می فرماید: «ان الله کان علیّاً کبیراً؛ خدا والای بزرگ است» یعنی شوهران را نسبت به ستم بر زنان تهدید می کند، که اگر زنان نمی توانند ستم را از خود بردارند و از خویش دفاع کنند، اما خدای بلند مرتبه و بزرگ به جای زنان قصاص و حق خواهی خواهد کرد.(13)
نپذیرفتن تنبیه بدنی
شایان ذکر است برخی اسلام پژوهان تنبیه را روا نمی دانند و آن را انکار کرده اند.(14) قاضی ابوبکر درباره آیه می گوید: «زن را کتک نزند و اگر به وی امر و نهی کرد، ولی او اطاعت نکرد، فقط بر او خشم گیرد».(15) یعنی معتقد است از نظر خداوند، ضرب (زدن) مباحی ناخوشایند است، نه اینکه باید به کار گرفته شود. زدن امری خطرناک است و تعیین حدودش دشوار می باشد، افزون بر آن که قانون شرع اجازه نمی دهد کسی به نفع خود حکم و داوری کند. نیز زدن نمی باید اهانت و ضرر تلقی شود. از این رو دولت اسلامی اگر پی برد شوهران کیفر شرعی را درست و به جا اجرا نمی کنند و بر حدود آن آگاه نیستند، می باید آنان را از به کارگیری این کیفرمنع کند و متخلفان را مجازات کند، تا آزار رساندن به همسران خطر ساز نشود، به ویژه آن جا که انگیزه و بهانة تنبیه بدنی، سست و بی پایه باشد.(16)
این گروه از اسلام پژوهان ضرب مورد اشاره در آیه را به معنای زدن نمی دانند، بلکه می گویند: به معنای جدایی شوهر و ترک خانه و دوری از زن و خانواده است، چنان که وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند، پیامبر برای یک ماه از آنان جدا شد و به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید. پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی به آنان نرسانده، کتک شان نزد و تحقیر و سرزنش شان نکرد. اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواستة خدا و راه حلی ثمربخش بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می کرد اما کسی را نزد و بدان اجازه یا دستور نداد. افزون بر آن که هر گاه قرآن خواست «زدن» را تجویز کند، تعبیر به «ضرب » نکرده ، بلکه «جَلد» آورده ، مانند : «الزانیة و الزانی فاجلدوا کلَّ واحد...» (17)
آیا جواز تنبیه برای همه زمان ها و مکان ها ست؟
حال با صرف نظر از این تفسیر،اگر تنبیه بدنی از آیه فهمیده شود، سؤال این است آیا انسان ها که در فهم مقصود و منظور خداوند در قرآن دچار خطا می شوند می توانند این حکم را جاری کنند، تا روز قیامت ، در تمامی اقشار اجتماع، شرق و غرب، بر هر زنی با هر سطح فرهنگی؟ آیا نمی باید شرایط اجتماعی ، سیاسی و مردم شناسانه را که بر آیه چیره بود و سبب صدور چنین حکمی شد، در نظر گرفت؟ آیا این حکم به سبب آن نبود که جلوی فتنه ها و بحران ها ( با توجه به فرهنگ و ظرفیت فکری مردمان) گرفته شود؟!
اگر بپذیریم روا دانستن تنبیه بدنی آن هم پس از مراحل و با شرایطی – که در آیه بیان شده – برای برهه و اوضاع خاصی بود، مثلاً در شرایط زمانی و فرهنگی که توهین به زن محسوب نمی شود پس می توان نتیجه گرفت: هر گاه این وضع از بین رود، حکم نیز از میان خواهد رفت! چنین برداشتی نه از ارزش آیه می کاهد و نه تفسیری فراتر از اهداف سازنده و مثبت و بشر دوستانة قرآن است.
این فهم از آیه اگر چه مطابق با ظاهر آیه قرآن نیست، اما با آیاتی که فرمان به برخورد نیک با همسر می دهد و پیوند بین زن و مرد را مودّت و دوستی و رحمت می داند، سازگارتر می نماید.
سخن پایانی: حکم تنبیه بدنی با صرف نظر از شأن نزول آیات و تفسیرهای مختلفی که در مورد آیه 34 سوره نساء آمده است، باید صرفاً به عنوان یک حکم حقوقی مورد لحاظ قرار گیرد از این جهت که هر کس حق دارد از راه قانونی برای دستیابی حق خود اقدام نماید . اگر بخواهیم از نگاه ارزش های اخلاقی به آن نگاه کنیم، با توجه به آیات قرآن می توان استنباط نمود که گذشت و اغماض بهتر و شایسته تر است، اما گذشت از حقوق نمی تواند یک قاعده و قانون کلی قرار گیرد.

در ادامه پاسخ ، تنبیه زن را از جایگاه حقوقی، به تفصیل بررسی می‌کنیم (البته بنابر این باور که از قرآن، تنبیه برداشت ‌شود).
تنها مورد تنبیه، نشوز است.
نشوز آن است که زن در مقابل تکلیف اختصاصى‏اش نسبت به شوهر بدون هیچ عذر موجهى سرپیچى نماید.
جالب این است که اگر زنى از انجام کارهاى خانه، بچه‏دارى و... سرباز زند شارع مقدس هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده و لذا مرد نمى‏تواند در این موارد واکنش نشان دهد.
بنابراین آیه فوق در مورد با بسیارى از مسائل اختلافى زوجین ساکت است و هیچ حقى براى مرد در برابر آن قرار نداده جز در موردی که زن با پیمان ازدواج، تعهد به آن را ملتزم شده است.
نشوز امرى برخلاف حقوق مرد است و براى رویارویی با آن بهترین راه این است که پیش از مراجعه به دیگران، مشکل را در داخل خانه حل نمود، ولى اگر چنین چیزى میسر نبود آنگاه نوبت به خارج از منزل و دخالت دادن دیگران مى‏رسد که در آیه بعد سالم ترین راه آن عنوان شده است.
حل مسأله نشوز در داخل خانه نیز به اشکال مختلفى انجام پذیر است و جالب این است که خداوند از ملایمترین راه‏ها شروع نموده و در صورت تأثیر گذارى آن مراتب بالاتر را اجازه نداده است. از این رو در مرتبه اول سفارش به پند و اندرز نموده است.
چنین روشى حکیمانه‏ترین شیوه در حل مشکلات زوجین است.
لیکن اگر زنى در برابر اندرزها و نصایح شوهر سر تسلیم فرود نیاورد و همچنان بر سرپیچی از حقوق زوج پایدارى ورزید چه باید کرد؟
در اینجا نیز خداوند راه دومى را پیشنهاد نموده است که از حد برخورد منفى عاطفى بالاتر نمى‏رود و آن خوددارى از همبستر شدن با وى مى‏باشد.
در اینجا نیز اگر مشکل حل شد دیگر کسى حق پیمودن راه سوم را ندارد، امّا اگر زن در چنین وضعیتى نیز سرسختى نشان داده و حاضر به تأمین حقوق طرف مقابل نگردید چه باید کرد؟
در اینجا چند راه قابل تصور است: أ) در مقابل نشوز زن به کلی ساکت بود یعنی مرد حقوق خود را نادیده انگارد هر چند سالیان دراز این برنامه ادامه یابد.
چنین چیزى براساس هیچ منطقى قابل الزام نیست و اختصاص به مرد هم ندارد، یعنى در هیچیک از نظام‌هاى حقوقى جهان نمى‏توان صاحب حقى را مجبور کرد در برابر حقوق خود ساکت شود و دم نزند، یعنى از نظر اخلاقى، آن هم در موارد خاصى مى‏توان چنین توصیه‏اى نمود ولى نباید بین مسأله حقوقى و اخلاقى خلط کرد.
از طرف دیگر نشوز زن اقسامى دارد که برخى از آنها مسلّماً به زیان خود او هم تمام مى‏شود و بر مرد لازم است که به عنوان مدیر کانون خانواده، کنترل هدایتگرانه و سازنده بر رفتار زن داشته باشد..
ب) راه دیگر آن است که مرد از هر طریق ممکن حقوق خود را به دست آورد. چنین چیزى را هرگز شارع اجازه نمى‏دهد و براى گرفتن حق، روش‌هاى معیّنى وضع نموده ، زیرا در غیر این صورت ممکن است به زن ستم شود و انواع مفاسد و مظالم دیگر به بار آید.
ج) راه دیگر آن است که مرد با مراجعه به دیگران اعم از مراجع قضایى یا افراد ذى‏نفوذ دیگر حقوق خود را بگیرد.
چنین چیزى اگر چه ممکن است حق مرد را تأمین کند ولى هنوز با امکان حل مشکل در داخل خانه بهتر است چالش به بیرون کشیده نشود، زیرا فاش کردن مسائل داخل خانه آسیب‏هاى فراوانى براى خانواده به بار مى‏آورد که در اینجا جاى ذکر آن نیست، لذا خداوند حکیم راه ممکن را پیشنهاد مى‏نماید.
د) راه دیگر آن است که مرد اندکى قاطعانه‏تر از برخورد منفى عاطفى برخورد نماید. از این رو قرآن مجید به عنوان آخرین راه حل ممکن در داخل خانه مسأله «ضرب» را مطرح نموده است.
البته این مسأله نیز حدودى دارد که هرگز با آنچه در اذهان عمومى یا تبلیغات مسموم مطرح مى‏شود، سازگارى ندارد.
درباره حدّ و چگونگى زدن، علامه مجلسى (ره) در بحار الانوار، ج 104، ص 58 روایتى از فقه‏الرضا (ع) نقل نموده است که «والضرب بالسواک و شهبه ضرباً رفیقاً؛ زدن باید با وسایلى مانند چوب مسواک و امثال آن باشد آن‌ هم با مدارا و ملایمت.» ظاهر روایت فوق به خوبى نشان مى‏دهد که «ضرب» باید در پایین‏ترین حد ممکن باشد و هرگز نباید اندک آسیبى بر بدن وارد کند. وسیله‏اى که در این روایت اشاره شده چوبى بسیار نازک مانند چوب سیگار، سبک و کم ضربه است.
نکته دیگرى که از آیه به دست می‌آید این است که دستور فوق جنبه موقت و گذرا دارد و نباید به آن مداومت بخشید، زیرا به دنبال این عمل دو واکنش احتمال مى‏رود:
یکى آن که زن به حقوق مرد وفادار شود، در این صورت قرآن مى‏فرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلا؛اگر به اطاعت درآمدند بر آنها ستم روا مدارید.» یعنى، اگر زن در برابر حقوقى که بر آن پیمان بسته است تسلیم شد دیگر مقابله با وى ظلم و تجاوز است.
واکنش دیگر آن است که همچنان سرسختى نشان دهد و کانون خانواده را گرفتار تزلزل و بى‏ثباتى نماید، در این‌ باره در آیه بعد فرموده است: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یُرِیدا إِصْلاحاً یُوَفِّقِ اَللَّهُ بَیْنَهُما إِنَّ اَللَّهَ کانَ عَلِیماً خَبِیراً؛ اگر خوف گسست در بین آن دو یافتید، پس از ناحیه مرد و داوری از بستگان زن برگزینید، اگر از پى آن خواستار صلاح باشند خداوند بین آنان وفاق ایجاد خواهد کرد، همانا خداوند دانا و آگاه است.»
قرآن مجید در آخرین مرحله، گشودن گره را به دست نزدیکان و بستگان قرار مى‏دهد تا مسئله با سلامت هر چه بیشتر روال خود را طى کند و براى اینکه حقى از هیچ‌ یک از طرفین زایل نشود و تبعیضى رخ ننماید فرموده است که از هر جانب داوری برگزیده شود و با رعایت حقوق و مصالح طرفین، مشکل را برطرف نمایند.
خلاصه در این حکم شرایط زیر دیده مى‏شود:

دیدگاه شارع نسبت به زدن همسر، نگرشى منفى است و نصوص زیادى در نهى از این عمل وارد شده است. این روایات همه در زمانى بیان شده که خشونت علیه زنان از توهین و فحاشى تا ضرب و جرح و حتى قتل را شامل مى‏شد، و اسلام آنها را تحریم کرد و مستوجب مجازات فقهى و قضایى در دنیا و عذاب آخرت دانست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :

3 - سومین مرحله حل اختلاف در خانه است و بدون گذر از مراحل پیشین روا نیست. 4- حد آن نازل‌ترین مرتبه ضرب است و نباید موجب کمترین آسیبى بر بدن زن شود؛ 1 – برداشتی آزاد از دو مقاله نشریه پیام زن، شماره های 136 و 160 با اجازه سردبیری. 2 – کانال دوم تلویزیون فرانسه، به نقل از مجله پیام زن، شماره 160. 3 – تاریخ یعقوبی ، ج1، ص 250. 4 – ابوالأعلی مودودی، روح المعانی، ج5، ص 25. 5 – التحریر و التنویر ، ج5، ص 42؛ التفسیر الکبیر، ج10، ص 90، البته برخی این گزارش را نمی پذیرند. 6 – المنار، ج5، ص 76؛ روح المعانی، ج5، ص 25. 7 – تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504. 8 – همان؛ المنار، ج5، ص 76. 9- وسائل الشیعه ، ج14 ، ص119 10 – فخررازی، التفسیر الکبیر، ج10، ص 82. 11– تفسیر ابن کثیر، ج1، ص 504. 13 –همان، ص 91. 14 – التحریر و التنویر، ج5، ص 43. اینان می گویند ضرب به معنای دوری و ترک زن برای مدتی محدود است. 15 – احکام القرآن، ابن عربی ، ج1، ص 420. 16 – التحریرو التنویر، ج5، ص 43. 17 - نور (24) آیه 2 - در راستاى حل مشکل در داخل خانه و خوددارى از بروز آن در خارج از منزل وضع شده؛ 12 – تفسیر الکبیر، ج10، ص 87. 5-موقتى است و چه داراى نتیجه مثبت و چه منفى باشد باید به زودى از آن دست کشید. 1 - اختصاص به مورد سرپیچى زن از تکلیف خود و حقوق مسلّم مرد دارد؛ حقوقى که با پیمان ازدواج، زن وفادارى خود نسبت به آن را متعهد شده است؛2

پسندیده بودن نگهداری از گربه در اسلام ؛ حقیقت یا تناقض!؟

انجمن: 

با سلام
بنده طبق قرار قبلی، امروز میخواستم که یک گربه بخرم
سوال بنده که البته مسئله‌ایه که اعضای خانواده عنوان کردن اینه که درسته که گربه خاک جدا داره، اما بعد از اون بدنش پاکه؟
چطوری دین ما میگه نگهداریش اشکالی نداره؟ چه توجیحی براش هست واقعا؟ تناقض داره این مسائل با هم!
بنده گربه ای که میخوام بخرم کاملا خونگیه، پدر و مادر این گربه هم خونگی بودن، برای اینکه کثیف نشه، آلوده نشه، غذای آلوده نخوره و از حیوانات دیگه بیماری نگیره تماما توی خونه نگهداری میشه، جای خاک و ظرف غذا داره
اما آیا ادرار و مدفوع پاک هست یا نه؟ اگر نیست که چطور میشه توی خونه اصلا نگهداری کرد؟
از طرفی سفارش شده و بسیار پسندیده‌ست، از طرفی وقتی ادرار و مدفوع می‌کنه چطوری پاکه؟ ما به عنوان انسان وقتی ادرار می‌کنیم و یا مدفوع ازمون خارج میشه حتما باید خودمون رو بشوریم با آب! منتها گربه ها که با آب خودشون رو نمی‌شورن! خودشون رو خاک مال هم نمی‌کنن! پس چطوری میشه توی خونه نگهداری کرد؟
ضمنا اضافه کنم از نظر دین اسلام لیس زدن این حیوان چیزی رو پاک نمی‌کنه، چون جزو مطهرات نیست! پس وقتی زبانش رو از جایی که نجاست دفع شده به جاهای دیگر بدن بزنه، اون جاها هم نجس میشه! واقعا یک قضیه‌ی پارادوکسیکال به وجود میاد!
من متوجه این تناقض نمیشم واقعا

به عنوان یک جوان به چه چیزی امید داشته باشم و با این زشتی و پلیدی چه کنم؟

با سلام
میدانم که در این سایت معمولا مباحث سیاسی به جایی نمیرسه چون معمولا دوستان رعایت نمیکنن و بحث ها به جدل و ... تبدیل میشه
اما احساس کردم باید این سوال رو مطرح کنم
من به عنوان یک جوان از این همه دروغ و بی قانونی خسته شدم
بنده به عنوان یک ایرانی یک انسان یک مسلمان یک شهروند چکار باید بکنم؟ لطفا منو راهنمایی کنید؟!
بگذارید چند مثال بزنم
زلزله ای در کرمانشاه اتفاق افتاد در روز های اول مثلا فرماندار میومد میگفت فلان قسمتو کمک رسانی کردیم خبرنگاران میرفتن میدیدند کمکی نشده
میگفتن مثلا فلان کودک از سرما مرده اول استاندار تگذیب میکرد بعد رئیس ستاد فلان تایید میکرد بعد دادستان فلان میکفت دروغ دشمنان و معاندان انقلابه بعد فرماندار میگفت راسته خبر و ابراز تاسف میکرد

تجاوزی در جنوب کشور شده جدیدا اتفاق افتاده و امام جمعه اهل سنت میاد میگه به 41 نفر تجاوز شده دادستان شهر میاد تکذیب میکنه

در فلان شهر امام جمعه شهر هر رفتار و بی قانونی میخواد می کند و به هیچ کسم پاسخ گو نیست به راحتی دروغ میگوید به راحتی میکوید فلان طرح اگر تصویب شود نمایندگان مجلس وطن فروش هستن
و رسما به نمایندگان یک ملت توهین میکند و در امور مجلس یک کشور دخالت میکند

در مسئله ورود یک عضو زرتشتی به شورای شهر شورای نگهبان به راحتی نظر مجلس و نمایندگان یک ملت را رد میکند و با یک سری بحث بی منطق مانع حضور یک منتخب ملت به شورای شهر میشود
در حالی که نماینده مجلس همان اقلیت در مجلس است به راحتی به خواست ملت توهین میشه و کسیم پاسخگو نیست

مسائل پیش پا افتاده ای مثل حضور زنان در ورزشگاه و غیره مسئله روز مملکت بوده و هر روز یک مسئولی یک نظری میدهد و آخر هم معلوم نیست چه میشود در حالی که همین زنان در پارک ها و سینما ها
هم هستند

همه این ها مثال هست از بی قانونی ها از دروغگویی ها از بی عدالتی ها
و هیچکس هم عزمی ندارد برای حل این موارد هر حادثه ای که پیش میاد اول تکذیب میکنند بعد تایید میکنند! به یک سری کودک تجاوز شده اول میگن 17 نفر بعد پزشکی قانونی میگه کمترن

من به عنوان یک ایرانی چکار کنم با این همه زشتی و پلیدی؟ آیا باید امیدوارم باشم؟ به چه چیزی؟
رهبر این کشور آقای خامنه ای مدام بر امیدواری تاکید میکنن ولی دلیل امیدوار بودن رو نمیگن؟؟؟؟
مسئله خوردو و کیفیتش کی حل میشه؟ مسئله تحریم و گرانی کی حل میشه؟ مسئله نظام فاجعه بار آموزشی کی حل میشه؟ مسئله آلودگی هوا کی حل میشه؟ بحران آب کی حل میشه؟ گرد و غبار خوزستان کی حل میشه؟مسئله کاغذ بازی اداری و رشوه و دواندن ملت کی حل میشه؟ حضور بانوان در ورزشگاه کی حل میشه؟ دزدی ها در فوتبال و دلالی هاش کی حل میشه؟
بی عدالتی ها در قوه قضاییه کی حل میشه؟ بحث فیلترینگ کی حل میشه؟ دروغ گویی و سانسور های غیر ضروری صدا و سیما کی حل میشه؟
بنده به عنوان یک جوون ندیدم مسئولین این مملکت به طور جدی به فکر حل مسئله باشن
لطفا کارشناس محترم پاسخ بدن من به عنوان یک جوان باید چکار کنم و به چه چیزی امید داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پیاز بخور !!

تو ایران بدنیا اومدم ! طبیعیه که مسلمان و شیعه باشم ، از وقتی فهمیدم خدا چیه و من کیم تو دستگاه امام حسین و مسجد بودم ، لذت میبردم از این کار ، مسجدی که چهارتا جوون دورهم دکور مسجد رو برای محرم تغییر میدادن ، سیاه پوش میکردن ، هرسال یه دکور ، سایت داشت مسجد و هیات ، تزئینات مخصوص محرم داشت ، سخنرانی های جذاب و ...
هرسال محرم ها همه چی مسجد تغییر میکرد و نو میشد ، همینش برام دوست داشتنی بود که امثال چه شکلی میشه ، چی اضافه میشه ، جوونای مذهبی که خودجوش بدون هیچ حاج اقا و آخوندی کل مسجد دستشون بود و به بهترین شکل جذب میکردن امثال خودشون رو .
هنوزم که بیشتر از 10 سال ازش میگذره میرم اونجا ، الان ساکن یه شهر دیگه ام ولی میرم شهر خودم و اونجا عزاداری میکنم . من مال اونجام .
به خودم میگفتم کاش همه مسجد ها اینجوری بودن ، کاش همه مذهبی ها و اخوندهامون اینجوری به روز بودن ،
اگه اینجوری بود میومدن کارشناسی میکردن ، دودوتا چهار تا میکردن برای مشکلات زندگی و شخصی ماها یسری راه حل درست حسابی و کار راه انداز پیدا میکردن که هم به روز باشه و هم با دین در تظاد نباشه ، اون موقع وقتی به بلوغ رسیدیم و نیاز جنسی مون امان از زندگی و ایمانمون میبرید و از ترس خدا دست به دامان حجت الاسلام هامون میشدیم نمیگفتن سرکوبش کن ، خونه تنها نمون ، ورزش کن ، پیاز نخور !!!
اخه خدا هم ماه رمضون گفته گشنه بمون ولی قبل سحری بخور و بعد اذان هم افطار کن ، درسته که دوست داری بخاطر خدا کلا گرسنه بمونی ولی میمیری ، یبار تنها نمونیم دوبار نمونیم بالاخره که تنها میشه ادم ، دیگه آدم خونه اینو اون میره که نمیگن پسرشون نباس پیاز بخوره نزنید تو غذا ، اصن مگه میشه ادم 13 سالگی به بلوغ برسه 33 سالگی زن بگیره این 20 سال چی کنه ؟
اصن 20 سالگی زن گرفت این 7 سال چی کنه ؟
یوسف پیامبر هم از ترسش گفت خدا منو بنداز زندان وگرنه به فنا رفتم ، ما کدوم زندان بریم ؟ مگه میشه همه مون بریم زندان مگه ؟
همه اون روش ها برای کساییه که معتادش نشدن کسی که معتادش شده چی کنه ؟ حتما بره نماز بخونه ؟ با نماز نیازش رفع میشه ؟ فک کنم این حاج اقا ها چون خودشون از اول جلوشو گرفتن فک میکنن بقیه هم اینجورین ! لابد تقصیر ماست که از اول جلوشو نگرفتیم ؟ اره درسته ولی اگه میدونستیم چیه اصن این کار که میگرفتیم نه که بعد 2 سه سال تازه بفهمیم چه خاکیه میریزیم سرمون !
برا همینم به داداشام سریع گفتم اینکارا رو نکنید و تاثیرشو الان میبینم !
کاش یه حاجی بود میومد اون موقع به ما میگفت !
اخرش دیدم چاره ای نیست رفتیم زن گرفتیم .
زندگی خوبه خداروشکر ، ولی حاجی به مشکلی اینجاس
زن گرفتن برای سکس و رفع حاجت یسری مشکلات ایجاد کرد برامون !
چه مشکلی ؟
راستش ما که داغ بودیم عقلمون هم نمیرسید هرکی رو میدیدیم خیابون لبیک میگفتیم برا ازدواج ، دیگه حواسمون نبود طرف اصن ازدواجی نیست ، کاسبه !
یکی دوتا شکست عشقی خوردیم و یکم تجربه بدست اوردیم ! اخرش خدا دید بابا این داغون خودشون کشت بذا یه زن خوب بندازیم سره راهش این که عقلش نمیرسه خودمون دستشو بگیریم
دمش گرم بازم نجاتمون داد وگرنه باس هرماه یه کیلو زرد چوبه میگرفتیم میمالیدیم پس گردنمون که همسر مبارک با دوس پسراش راحت باشه ! باز دم خدا گرم به هم زد و این خانوم دسته گل خودمونو گذاشت سره راهمون !
اره ازدواج برای رفع حاجت یسری بدی ها هم داره دیگه ، البته تقصیر حاجی نیستا تقصیر خودمونه وگرنه حاجی که کارشو به بهترین نحو انجام میده
مثلا ما از بچی بابامون شو هندی و امریکایی و ... میذاشت ضعیفه ها بزک میکردن وسط میدون هی قر میدادن مام که بچه چیزی حالیمون نبود نگا میکردیم
همینجوری رشد کردیم با اعتیاد به نگاه حرام
حالا که فهمیدیم بده و نباس انجام بدیم رفتیم قم از حاجی میپرسیم چه کنیم ؟!
میگه اگه بهت یه میلیارد بدن بازم نگاه میکنی ؟!!!!!!
[-(
Beee
همچین ترک کردم که خودم کف کردم Smile

فقط موندم اون معتاد شیره ای خودش نمیفهمه که این اعتیاد خانواده شو میپاچونه ؟ پس اگه میدونه ( که میدونه ) چرا باز میکشه ؟
اونجا نشسته پول میگیره چرت و پرت تحویل مردم میده !
میگه شربت نداره بدم بخوری دیگه نگاه نکنی باس خودت بخوای !!!
خوب مرد حسابی میخوام که اومدم دیگه
هرچی راهی داره
اای ای ای لامصب حواسم نبود 5 سال پیش دستم شکست نمیخواست برم دکتر ! الان فهمیدم
کافی بود بخوام !
اگه میخواستم دستم خوب میشد و خودش یه پلاتین هم میذاشت جایی که شکسته
حیف اون همه پول اگه میدونستم با خواستن میشه حتما نمیرفتم دکتر

چند وقت پیش درمورد تلسکوپ جیمزوب میخوندم (https://goo.gl/FT1ejW)

وقتی تموم شد حس کردم کاری که ما میکنیم دربرابر کاری که اینجا میکنن مسخره بازی هم نیست حتی
طرف ده مدل فیزیک و الکترونیک و ... بکار برده یه تلسکوپ بساز ببینه اون ور دنیا چخبره ؟
اینام بیکارنا
بشینن خونه اگه بخوان میتونن بفهمن چخبره تلسکوپ نمیخواد که
ولی این سوال برام ایجاد شد که پیدا کردن راه حل های جدید برای مشکلات جامعه بر اساس اسلام ! که واقعا علمی و جوابگو هم باشه از ساختن چنین تلسکوپی ( بعنوان مثال ) سخت تره ؟
یعنی اینقدر سخته که حاجی هامون حتی تفاوت قائل نیستن بین حالات مختلف مشکلات مردم و یه جواب باسمه ای و الکی میدن تا طرف رو از سرشون باز کنن ؟
من بارها تو قم و مشهد رفتم پی اخوندها باهاشون دوکلام حرف بزنم همه شون پیچوندن در رفتن
همه شون
اون وقت منتظریم امام زمان بیاد !

در کل تاریخ امام و پیامبر فقط از امثال روحانیون ضربه خورد
امام حسین سرش رفت بالای نیزه چون یسریها داشتن از اون بالا نگاه میکردن و گریه میکردن و دعا !!!
اسلام رو خدا خودش تا الان نگه داشته ، با معرفی افرادی مثل ایت الله بهجت ، میرفتن میپرسیدن ازشون من فلان مشکل رو دارم ، خدابیامرز میگفت فلان ذکر رو بگو فلان کار رو بکن

الان میری میپرسی مشکلم اینه یا میگن پیاز نخور ! یام که یه میلیارد بدن بهت چی میکنی ؟!!! دارو نداره بدم بخوری درست شی ، دارو نداره چون شما دارویی درست نکردی براش !

این که اخوند های گرامی کم کاری میکنند و از مردم فاصله زیادی گرفتن چیزیه که من بهش باور پیدا کردم ، و این رو هرجایی میرسم به شماها میگم ، شاید گفته من باعث تلنگری بشه ، بیشترشماها هم که گفتم قبول کردن که کم کاری هست ، سهل انگاری هست ، خواستم به زبان خودمونی در متن بالا واقعیاتی که برای خودم اتفاق افتاده رو بگم ، بسیاری از راه هایی که الان به مردم میگید منسوخ شده هستند و باعث مشکلات بیشتری هم میشن بعضا
من در مورد دوست دختر اینا تجربه نداشتم نگفتم ولی با کمی فکر میشه اینو فهمید که کسی که با دوست دخترش زنا میکنه هیچ وقت به ازدواج میلی نخواهد داشت و نمونه بارز کم کاری شماها اینه که هیچ راه حل درست حسابی یی برای شناسایی ابعاد و حل مشکل ندارید !
هرچی قدیمیا زحمت کشیدن پیدا کردن رو حفظ کردید و به مردم میگید
دوباره میگم خدا یاری میکنه تا راه حل پیدا بشه و اینکار به سختی تولید علمی که دانشمندان علوم دیگه میکشن نیست ولی سهل انگاری شماها مخصوصا بعد از انقلاب اجازه اینکار رو نمیده و تا شماها اینکار رو نکنید ظهوری اتفاق نمیوفته چون شماها باید جامعه رو اماده کنید که فعلا درگیر سیاسی بازی هستید وقت ندارید به مردم برسید. هرکی جایی هیچی نشده اومده حوزه اخوند شده ، نمونش مشتری طلبه ای که داشتم و دوتا از فامیلام که به علت بیکاری جامعه ، درنیومدن در رشته مورد علاقه و فقر رفتن حوزه .

این اظهارات رو دلسوزانه و با احترام بیان کردم و امیدوارم این تاپیک جایی بشه برای بحث در این موضوع وگرنه داریم زندگی مونو میکنیم به ما چه شماها دارید چی میکنید.

همجنسگرایی ؛ بیماری و اختلال یا هوس؟( نقد دي اس ام 5 و اثبات اختلال بودن همجنس گرايي)

سلام ممنون واسه سایتتون
همین طور که در عنوان مطرح کردم میخوام درمورد همجنسگرایی بگویم.
این یک حس طبیعی هس و از کودکی در انسان هاست گاهی هم بر اثر عوامل اجتماعی در سن و سال کودکی اتفاق میفتد.
افرادی که ادعا میکنند همحنسگرایی قابل درمان هست لطفا مطالعات خود را در این زمینه بیشتر کنند. به هیچ وجه همجنسگرایی قابل درمان نیست مگر اینکه شخص خودش از حسش دوری کند. مثله این هست که به مردی که زنی را دوست دارد بگوییم باید به جای اون زن یه مرد رو دوس داشته باشی. این دو قضیه هر دوتاشون موازی هستند و در طرف متقابل هم قرار دارند.
همجنسگرایی یک بیماری نیس. تو هیچ بیماری علاقه به آن بیماری وجود ندارد.
به نظرتون عادلانه هس که عمل لواط و همجنسبازی با همجنسگرایی یکی حساب شه؟
اگه اینطور هس پس شما هم زنا میکنید! آیا جمله ای توهین آمیز نیست؟
چرا سعی نمیکنیم همدیگه رو درک کنیم؟ چرا همش نظر خودمونو میگیم؟
شاید حتی بعضیهاتون از این قضیه خبر نداشته باشین. اینکه تغییر جنسیت تو ایران مجاز است و حکم این دستور توسط امام خمینی صادر شده هس و همه قبولش دارن.
حال اگه تغییر جنسیت مجاز باشد و از نظر خداوند اشکالی در آن نباشد پس چرا همجنسگرایی مجاز نباشد؟!
شده اصلا با یه همجنسگرای واقعی (نه همجنسباز) صحبت کرده باشین که چه حسی داره؟
چگونه میتونی خودتو و افکارتو تغییر بدی؟
همنجسگرایی و تغییر جنسیت بد هس یا اونایی که هر روز بدون درکشون آذیتشون میکنن؟
تا یک همجنسگرا نباشید نمیتونید درکشون کنید. این هوس نیست. تو کدوم هوس ناراحتی و گریه کردن و عاشق شدن هس؟
لطفا نظر خودتونو نگین و بدونین افکار همه کامل نیس حتی این بنده ای که دارم مینویسم ولی زود قضاوت نکنید.
ممنون

چه نوع موسیقی هایی طبق اصل قرآن حرام است؟

انجمن: 

آیا کلیه ی موسیقی هایی که از وزارت ارشاد مجوز میگیرند حلال است؟
منظورم نظر مراجع نیست.از نظر قران منظورم بود