کانون گفتگوی دینی،سوال و جواب

پشتیبانی فنی کاربران و مدیران

انجمن: 

سلام و عرض ارادت خدمت تمامی کاربران و مدیران محترم. از این پس در این تاپیک به مشکلات فنی شما رسیدگی خواهد شد. اگر سوال فنی بود در همین تاپیک پرسیده تا مدیریت فنی در کمتر از 24 ساعت به سوال شما رسیدگی خواهند کرد.

سخنان ناراحت کننده برخی افراد به مؤمنان واقعی

سلام خسته نباشید
میخواستم بگم افرادی هستند که میگویند شما مومن هستید و برای نعمت های بهشتی الهی مخصوصا هوری مومنیت میکنید و باعث ناراحتی می شوند
چون واقعا اینطور نیست و برای مثال خود بنده اصلا به این چیزها فکر هم نمیکنم و از خداوند هم درخواست میکنم که این نعمتی که گفتم رو به من نده و بزاره من فقط در بهشت زندگی زیبا بدون این نعمت رو داشته باشم و یا شبیه این نعمت حتی به جز خانواده عزیزم.
البته مواقعی این درخواست را میکنم که این افراد میان ناگهان در موردش میگن و یاد آوری می کنند وگرنه طرز فکری نباشد که بگوید چون به فکرشون هستم درخواست میکنم این دعارو...خیر و اصلا.
هر چند میدانم هر چه خداوند صلاح بداند درست است ولی خب بنده به عنوان یک مومن خالص برای خداوند دوست نداشتم همچین نعمتی باشه برای مردان و حتی خانم ها. و قبول نمیکنم هرگز که خداوند این نعمت را به من بدهد و از خداوند ناراحت میشوم در این خصوص.
بنده دوست دارم تنها با خانواده خودم باشم و لذت های معنوی پاک و تمیز و جاودان را ببرم نه دیگر این جور مسایل
در واقع این نعمت بهشتی که خداوند وعده داده باعث شده برخی افراد نسبت به همه مردان دیدی متفاوت بگیرند و اونهارو در واقع همیشه خراب در نظر بگیرند
و بگویند برای مثال مردی در این دنیا کار زشتی کرده و بگویند مردها همه اینجوری خلق شده اند و این حالت ها درون همشون هست و حتی تو اون دنیا
ولی به قرآن اینطوری نیست و همه یک شکل نیستند.
ممنون میشم بگید به جواب آن افراد چی بگم و به نظر شما این سخنان من خداوند را ناراحت میکند نسبت به من؟
هر چند میدانم خداوند خودشان آگاه هستند و همه اینها آزمایش است.
ممنون بابت پاسخگویی

اول زمین آفریده شده بعد آسمان، یا برعکس؟

سلام.
در ظاهر قرآن تناقص زیادی هستند که در اینترنت نیز پاسخشان هست که بهشون شبهه میگن.

منم یه تناقصی میشناسم که نتونستم تو اینترنت پیدا کنم

در سوره بقره آیه 29 میگه که اول زمین آفریده شده سپس آسمان اما در سوره النازعات آیه 27 تا 30 میگوید که اول آسمان آفریده شد سپس زمین.

چرا اینطوری هست دلیلش چیست؟

پست اسپم چیست؟چرا پست های اسپم حذف می شوند؟

عرض سلام و ادب محضر مبارک کاربران بزرگوار؛

بعضی کاربران نسبت به حذف پست هاشون به دلیل اسپم بودن اعتراض دارند لذا توضیح مختصری در این خصوص خدمت شما بزرگواران عرض میکنم امیدوارم با رعایت این مسائل به بهتر شدن محیط انجمن کمک کنیم:

پست اسپم به پست هایی گفته میشه که:
1-شامل چند کلمه باشند که کمکی به روال منطقی بحث نکند.
2-خارج از موضوع تاپیک باشن وباعث انحراف تاپیک از مسیر اصلی بشن.
3-استفاده از شکلک به تنهایی بدون متن.
4-تشکر از پست ها در حالی که امکان استفاده ار دکمه صلوات هست.
5-استفاده از انجمن به عنوان چت روم.
البته پست اسپم میتونه به اشکال مختلف باشه که در اینجا به چند مورد اشاره شد.

اما دلیل حذف پست های اسپم:
1- احترام به وقت مخاطبین که برای یافتن مطالب علمی به این انجمن مراجعه می کنند.
2-جلوگیری از کند شدن و لود بیهوده صفحات و سنگین شدن انجمن.
3-جلوگیری از به انحراف کشیده شدن و طرح مباحث جنجالی.

امیدواریم هیچ گاه در این انجمن پست اسپمی نداشته باشیم تا شرمنده شما کاربران بزرگوار نشویم.موفق باشید.

درآمد کلان پزشکان چگونه توجیه می شود؟

سلام. سوال من به درامدهای نجومی پزشکان مربوط است. همانطور که مستحضرید پزشکان متخصص جامعه امروز، درامدهای خیلی بالاتری از نرم جامعه دارند و اکثریت همه ثروتشان را هم برای خودشان نگه میدارند، زیرا ادعا دارند که سالهای زیادی درسهای سخت خوانده اند و سختی کشیده اند پس این میزان درامد، حقشان است. البته این تفسیر هم ازنظر من خیلی قابل قبول نیست چون سختی کشیدن تنها در درس خواندن زیاد خلاصه نمیشود و ممکن است کسی از نظر تحصیلات سختی نکشیده باشد ولی در جنبه های دیگر زندگی سختی کشیده باشد، و او هم ادعا کند زندگی مرفه حق اوست.

پزشکان متخصص آشنایی که اطرافم هستند، ویلاها و خانه های آنچنانی دارند و وقتی آدم فکر میکند نمیشود واقعا از انها انتظار داشت یک خانه و ماشین ساده داشته باشند. ولی، حدیث داریم هرخانه اضافه ای که در این دنیا بسازید، به همان مقدار یک خانه در جهنم ساخته میشود. خب، این مسائل همه با هم چگونه توجیه میشود

چرا محبت های من انسان ها را وحشی می کند؟

انجمن: 

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم

من از کودکی چند خصوصیت اخلاقی داشتم که خیلی از آنها آسیب دیدم.

یکیش این بود که بدون هیچ چشم داشتی دیگران را در دارایی ها و شادی هایم شریک می کردم.

یکی دیگه اینکه در کمک به دیگران خودم پیش دستی می کردم و منتظر تقاضای کمک آنها نمی موندم.

مثلا در دوران دانشجویی که شهرستان بودم اگر مادرم غذایی واسم می فرستاد که می دانستم یکی از پسرهای فامیل اون غذا رو دوست داره

زنگ میزدم بهش و میگفتم مادرم این غذا رو فرستاده بیا اینجا باهم بخوریم و او هم خوشحال می آمد غذا را میل میکرد و میرفت.

یا مثلا اگر پولی داشتم به یکی از اقوام که توان مالی خوبی نداشت میگفتم بیا بریم بیرون شام بخوریم

این سبک زندگی من باعث شده بود خیلی از اخلاق من سوء استفاده بشه

و من هم نمی دونستم مشکلم چیه و قدرت درک و فهم اینکه بیفتم دنبال ریشه ی این مسئله و درمانش کنم رو هم نداشتم.

ولی خوب به مرور زمان که بزرگتر شدم و متوجه خیلی مسائل شدم شروع به امتحان کردن آنها کردم

و وقتی دیدم حتی یک کار ساده که در توانشون هست را هم از من دریغ میکنند واقعا ازشون بدم اومد

من متوجه شدم بسیاری از اقوام من به یک بیماری خاص روحی مبتلا هستند که نمی دونم اسمش چی هست.

و اون بیماری این هست که

اگر به آنها محبت کنی وحشی می شوند و به صورتت چنگ می زنند

ولی اگر به صورتشان چنگ بزنی عاشقانه به تو محبت خواهند کرد.

و من این را بارها و بارها امتحان کرده ام.

هروقت سوال کامپیوتری، مشورتی، درد و دلی داشتند همیشه سراغ من می آمدند.

ولی خودشان خیلی خیلی به ندرت شادی هایشان را با من تقسیم می کردند

به عنوان مثال یک بار همه ی پسرهای فامیل جمع شده بودیم و می خواستیم بریم سالن فوتسال.

یکی از اقوام که همه با او مشکل داشتند رو بایکوت کرده بودند و من خیلی دلم برای او می سوخت که در خانه تنها بود.

و من می دانستم که خیلی خیلی دوست دارد که الان در جمع ما باشد.

برای همین به او زنگ زدم و گفتم حتما باید بیایی و تو نیایی اصلا خوش نمیگذره و این حرفها تا دلش را شاد کنم.

ولی در کمال تعجب دیدم که با بیحالی و بی میلی گفت: کجا ؟ کدوم سالن ؟ ها ؟ چی ؟ حس سالن ندارم ولی حالا دیگه زنگ زدی سر راه بیاید دنبالم.

منم گفتم: داریم میریم فلان سالن دوست داشتی بیا دوست نداشتی هم نیا.

و بعد گفت: باشه باشه حتما میام.

خیلی از این لحنش بدم آمد مخصوصا اینکه هیچکس بلانسبت محل سگ هم به او نمی گذاشت و فقط من دلم برای او سوخته بود و بعد برای من قیافه میگرفت.

ولی وقتی دید برای من هم اهمیتی نداره خودش بلند شد اومد.

مسئله دیگر این است که آنها در ظاهر خیلی به من احترام میگذارند. ولی در باطن به شدت به دنبال فرصتی برای بایکوت و تحقیر و خوار کردن من هستند.

شاید به این دلیل که من زبانم تند هست و کمتر پیش میاد حرف کسی رو بی جواب بگذارم

و آنها به دنبال کسانی هستند که تحقیرش کنند و او هم از آنها حساب ببرد و سکوت کند.

قسم می خورم 99 درصد مواقع آنها شروع کننده ی جدل هستند.

مثلا در دوران دانشجویی دو تا از پسرهای فامیل برای شام اومدن پیش من و من برنج قرمز با ماست درست کرده بودم.

ولی خوب خیلی خوب در نیومد. خب من که آشپز نیستم توانم در همین حد هست.

بعد سر سفره یکیشون شروع کرد به مسخره کردن:

ما این غذا رو جلوی مرغهامون میزاریم.

البته این غذا رو اگر جلوی مرغهامون بزاریم فرار میکنن

احساس میکنم نصف معده ام از بین رفته.

آخ آخ دندونام شکست این برنجه یا سنگ

و می خندیدند و من با ایما و اشاره به او گفتم که بس کن.

ولی ول کن نبود. من هم علی رغم میل باطنیم چنان توپیدم بهش و نقاط ضعفش را به رخش کشیدم که مات و مبهوت مونده بود.

و بعد می دونید چی گفت ؟

سرش رو انداخت پایین و گفت : آقا مسعود من قصد ناراحت کردنت رو نداشتم. عذرخواهی میکنم اگر باعث ناراحتیت شدم.

یعنی تا وقتی که مودبانه و با احترام با او حرف میزدم گوش هایش کر بود و مثل وحشی ها چنگ مینداخت توی صورتم.

ولی به محض اینکه من هم به او چنگ انداختم از خواب بیدار شد و رام شد. دقیقا هم قصدش ناراحت کردن و آزار دادن من بود.

یکی از همینها یک بار مثلا می خواست من رو راهنمایی کنه بهم گفت:

مسعود همیشه بزار دیگران بیان ازت خواهش کنن بعد کمکشون کن.
اینکه ببینی یه نفر داره ازت خواهش میکنه و تو مثل جنتلمن ها کمکش میکنی خیلی حسه خوبی به آدم میده.
ولی اگر خودت بری کمک کنی بی منتت میکنن.

اگر بخوام به طور خلاصه مشکلم رو با این افراد بگم باید بگم که

اینها آدم هایی هستن که برای تنها نماندن هر خفتی رو تحمل میکنند و به راحتی از مواضعشان کوتاه میان تا آشتی کنن و به جمع برگردن

ولی من دقیقا برعکس اینها هستم. صد سال هم تنها بمونم و باهام قهر کنن از مواضعم ( مواضع به حق ) کوتاه نمیام.

اینها از اینکه می بینند من عزتم رو حفظ میکنم ناراحت میشن.

برای همین هرجایی که فرصتی پیدا کنن سعی میکنن من رو زیر فشار بزارن تا من هم کم بیارم و مثل اونها بشم

وقتی محبتی به اینها میکنی آنچه در ذهن اینها میگذرد این است:

اینکه مسعود خودش به من زنگ زده و گفته اگر فلان وسیله را خواستی بخری من آشنا دارم.
اینکه مسعود خودش به من زنگ زده و گفته اگر مشکلی داری من در حد توانم در خدمتت هستم.
نشان دهنده ی این هست که من خیلی از مسعود بهترم. پس باید با بی میلی با او حرف بزنم و مغرور باشم.

واقعا بود و نبود اینها برای من سر سوزنی اهمیت نداره و صد سال هم نبینمشون عین خیالم نیست

و هرچه میکشم از این دلم هست که با ناراحتی دیگران به درد می آید.

و دوست دارم در حد توانم کمکی بهشون بکنم.

من توقع جبران کردن ندارم و قصد چرتکه انداختن برای هیچکس رو ندارم. همینقدر که آدم باشن و آزار نرسونن کافیه.

ولی اینها تکلیفشون روشن نیست. نه قهر میکنن که برن. نه مثل آدم در صلح می مونن.

خدا شاهد هست که من اگر بخواهم آنها را مسخره کنم می توانم جوری آنها را مسخره کنم که از شرم عیبهایشان سر به بیابان بگذارند.

ولی خوب مگر ما مریض هستیم که به جان هم بیفتیم. چرا نباید مثل انسان کنار هم زندگی کنیم.

یک بار در کمال صلح چنگ میندازن توی صورتت. یک بار در کمال جنگ صورتت رو می بوسن و آشتی میکنن.

و آدم نمی دونه که باید چه موضعی در قبال اینجور آدم ها داشته باشه.

به نظرتون چکار کنم ؟[/][/]

چرا این اسم ، امضا و آواتار را انتخاب کردید؟؟؟نقد و توضیحات

به نظر من امضاي هر كاربري نشان از دغدغه دروني اون شخص ،افكار و خلاصه روحيات اون كاربر داره.
حالا به نظر شما بهترين امضاي سايت متعلق به كدوم كاربر هست؟

ஐஇ:: دعوت از کاربران شاعر اسکدین ::இஐ

سلام به دوستان خوب اسک دینی
لطفاً تا انتها بخونید

طی صحبتی که با استاد "صادق" داشتیم ، بنا شد تاپیکی راه بندازیم برای دعوت از دوستان شاعر اسک دینی
هدف از این تاپیک اینه که در مناسبت های خاص ، دوستانی که طبع شعر دارن برای اون مناسبت شعر سرایی کنن و اشعار خودشون رو در این تاپیک قرار بدن

با این کار ، علاوه بر اینکه خدمتی هرچند ناچیز به دین و اهل بیت(ع) ارائه میدیم ، به هنر خودمون هم پرداختیم و سایر کاربران هم استفاده میکنن
همچنین اگر اساتید محترم سایت امکان یابی کردن و دیدن امکانش هست ، میشه از این اشعار در جاهای دیگه هم استفاده کرد
مثلاً در سایت های مذهبی دیگه ، در همایش ها و حتی اگر بشه در تلویزیون (این بخش رو باید پی گیری کنیم البته :Nishkhand:)

البته گر چه هدف اصلی سرودن شعر در مناسبت هاست ، اما اینطور نیست که در غیر مناسبت نشه شعری قرار داد
مثلاً کسی مناجاتی رو بصورت شعر نوشته ، یا در وصف یک امام شعری سروده
این دوستان هم میتونن اشعار خودشون رو در این تاپیک قرار بدن

چند نکته:

1 - اشعار حتماً باید از خود کاربر باشه. با کمال احترام درخواست میکنم به هیچ عنوان شعری از شاعر دیگه قرار ندید

2 - هر کدوم از کاربران عزیز که شعر خودش رو در تاپیک قرار میده ، لطفاً در انتهای شعر نام خودش یا نام ادبی خودش رو هم بنویسه

3 - اگر به دلیلی خاص ، نیاز بود شعری از یک شاعر دیگه قرار بدید (مثلاً برای تایید شعر خودتون) تا حد امکان ابیات کم باشه و همچنین حتماً این موضوع رو ذکر بفرمایید
مثلاً اون بخش که از شاعر دیگه هست رو با رنگ دیگه مشخص کنید و نام شاعر رو هم در پایینش بنویسید تا با بخشی که از خودتون هست قاطی نشه

4 - دوستان خودشون استاد هستن و من فقط یادآوری میکنم
گرچه نیازی نیست اشعار آنچنان حرفه ای باشه (در حد لالیگا :Nishkhand:) ، اما دوستان سعی کنن شعرشون حداقل هایی از خصوصیات یک شعر خوب رو داشته باشه
وزن و قافیه مناسب ، آهنگ مناسب ، بیان ریبا و..... هر چی بیشتر رعایت بشه بهتره

5 - گفتگو درمورد اشعار آزاده. همچنین مسائلی که به شعر یا موضوع یکی از اشعار مربوط بشه هم گفتگو درمورد اونها آزاده. اما لطفاً تا حد امکان از ورود به مسائل حاشیه ای خودداری بفرمایید تا تاپیک منظم تر پیش بره. سعی کنید صحبت رو فقط درمورد شعر یا موضوعی که درموردش شعر گفته شده متمرکز کنید

6 - برای تایید یک شعر و تشویق یک شاعر ، همین که از کلید "صلوات" استفاده کنید کافیه. از قرار دادن پست های اسپم و چند کلمه ای مثل متشکرم ، فدای تو ، خیلی خوب بود ، آفرین و.... تا حد امکان خودداری کنید (یا با زرنگی ترکیبشون کنید :Cheshmak:)

انشاالله که تاپیک موفقی بشه

زمان نزول آیات ۱۸۴ و ۱۸۵ و ۲۱۳ سوره بقره

انجمن: 

سلام نزول سوره بقره آیات ۱۸۴ و ۱۸۵ و ۲۱۳ کی بر حضرت محمد نازل شد تاریخ دقیق نزول این ایات چه روزی است؟

آیه 119 سوره نساء و تغییر خلقت خدا

انجمن: 

سلام

وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبينا (1)
و آنها را گمراه مى‏كنم! و به آرزوها سرگرم مى‏سازم! و به آنان دستور مى‏دهم كه (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپايان را بشكافند، و آفرينشِ پاك خدايى را تغيير دهند! (و فطرت توحيد را به شرك بيالايند!)» و هر كس، شيطان را به جاى خدا ولى خود برگزيند، زيانِ آشكارى كرده است.

بنا به آیه ی فوق، میخوام بدونم تغییر خلقت آیا طبیعت هست یا احکام یا چیز دیگری؟

لطف کنید نظر مکارم شیرازی رو بیان کنید