جمع بندی همجنسگرایی ؛ بیماری و اختلال یا هوس؟( نقد دي اس ام 5 و اثبات اختلال بودن همجنس گرايي)
تبهای اولیه
سلام ممنون واسه سایتتون
همین طور که در عنوان مطرح کردم میخوام درمورد همجنسگرایی بگویم.
این یک حس طبیعی هس و از کودکی در انسان هاست گاهی هم بر اثر عوامل اجتماعی در سن و سال کودکی اتفاق میفتد.
افرادی که ادعا میکنند همحنسگرایی قابل درمان هست لطفا مطالعات خود را در این زمینه بیشتر کنند. به هیچ وجه همجنسگرایی قابل درمان نیست مگر اینکه شخص خودش از حسش دوری کند. مثله این هست که به مردی که زنی را دوست دارد بگوییم باید به جای اون زن یه مرد رو دوس داشته باشی. این دو قضیه هر دوتاشون موازی هستند و در طرف متقابل هم قرار دارند.
همجنسگرایی یک بیماری نیس. تو هیچ بیماری علاقه به آن بیماری وجود ندارد.
به نظرتون عادلانه هس که عمل لواط و همجنسبازی با همجنسگرایی یکی حساب شه؟
اگه اینطور هس پس شما هم زنا میکنید! آیا جمله ای توهین آمیز نیست؟
چرا سعی نمیکنیم همدیگه رو درک کنیم؟ چرا همش نظر خودمونو میگیم؟
شاید حتی بعضیهاتون از این قضیه خبر نداشته باشین. اینکه تغییر جنسیت تو ایران مجاز است و حکم این دستور توسط امام خمینی صادر شده هس و همه قبولش دارن.
حال اگه تغییر جنسیت مجاز باشد و از نظر خداوند اشکالی در آن نباشد پس چرا همجنسگرایی مجاز نباشد؟!
شده اصلا با یه همجنسگرای واقعی (نه همجنسباز) صحبت کرده باشین که چه حسی داره؟
چگونه میتونی خودتو و افکارتو تغییر بدی؟
همنجسگرایی و تغییر جنسیت بد هس یا اونایی که هر روز بدون درکشون آذیتشون میکنن؟
تا یک همجنسگرا نباشید نمیتونید درکشون کنید. این هوس نیست. تو کدوم هوس ناراحتی و گریه کردن و عاشق شدن هس؟
لطفا نظر خودتونو نگین و بدونین افکار همه کامل نیس حتی این بنده ای که دارم مینویسم ولی زود قضاوت نکنید.
ممنون
سلام ممنون واسه سایتتون
همین طور که در عنوان مطرح کردم میخوام درمورد همجنسگرایی بگویم.
این یک حس طبیعی هس و از کودکی در انسان هاست گاهی هم بر اثر عوامل اجتماعی در سن و سال کودکی اتفاق میفتد.
افرادی که ادعا میکنند همحنسگرایی قابل درمان هست لطفا مطالعات خود را در این زمینه بیشتر کنند. به هیچ وجه همجنسگرایی قابل درمان نیست مگر اینکه شخص خودش از حسش دوری کند. مثله این هست که به مردی که زنی را دوست دارد بگوییم باید به جای اون زن یه مرد رو دوس داشته باشی. این دو قضیه هر دوتاشون موازی هستند و در طرف متقابل هم قرار دارند.
همجنسگرایی یک بیماری نیس. تو هیچ بیماری علاقه به آن بیماری وجود ندارد.
به نظرتون عادلانه هس که عمل لواط و همجنسبازی با همجنسگرایی یکی حساب شه؟
اگه اینطور هس پس شما هم زنا میکنید! آیا جمله ای توهین آمیز نیست؟
چرا سعی نمیکنیم همدیگه رو درک کنیم؟ چرا همش نظر خودمونو میگیم؟
شاید حتی بعضیهاتون از این قضیه خبر نداشته باشین. اینکه تغییر جنسیت تو ایران مجاز است و حکم این دستور توسط امام خمینی صادر شده هس و همه قبولش دارن.
حال اگه تغییر جنسیت مجاز باشد و از نظر خداوند اشکالی در آن نباشد پس چرا همجنسگرایی مجاز نباشد؟!
شده اصلا با یه همجنسگرای واقعی (نه همجنسباز) صحبت کرده باشین که چه حسی داره؟
چگونه میتونی خودتو و افکارتو تغییر بدی؟
همنجسگرایی و تغییر جنسیت بد هس یا اونایی که هر روز بدون درکشون آذیتشون میکنن؟
تا یک همجنسگرا نباشید نمیتونید درکشون کنید. این هوس نیست. تو کدوم هوس ناراحتی و گریه کردن و عاشق شدن هس؟
لطفا نظر خودتونو نگین و بدونین افکار همه کامل نیس حتی این بنده ای که دارم مینویسم ولی زود قضاوت نکنید.
ممنون
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر عزیز و همه اسک دینی های گرامی
به نکته خوبی اشاره نمودید که لازم است در مورد آن صحبت نمود و سوءتفاهمها را برطرف نمود.
قطعا نباید هم جنس گرا (هموسکشوالThomosexual)، همجنس باز و ترانس سکشوال(teransexual) را یکی دانست چرا که این سه باهم متفاوت هستند و راهکارهای درمان آنها نیز متفاوت می باشند و دستورات فقهی و دینی ما نیز در مورد آنها متفاوت می باشند.
هم جنس گراها افرادی هستند که از خودشون و جسمشون متنفر نیستند بلکه به آن علاقه دارند مثل سایر انسانها اما به جای اینکه به جنس مخالف علاقمند شوند به جنس موافق علاقمند می شوند عاشق می شوند و در نهایت نگاه جنسی دارندو...
ترانس سکشوال :افرادی هستند که از جسم خود اصلا راضی نیستند در واقع از نظر روانی و رفتاری و...همچون جنس مخالف جسم خود عمل می کنند لذا به شدت نسبت به جسم خود متنفر هستند.راهکار مناسب این افراد پس از طی نمودن مراحل آماده سازی فردی و اجتماعی و مشاوره ها و روان درمانی های مناسب و...و نا امیدی از رواندرمانی عمل جراحی و تغییر جنسیت می باشد.
همجنس بازها : افرادی هستند که در صورت فقدان جنس مخالف و یا تنوع طلبی با هم جنس خود مقاربت میکنند و در حالت عادی میتوانند با جنس مخالف مقاربت نمایند .
هر سه این موارد از انحرافات جنسی به حساب می آیند و قطعا باید تحت درمان قرار گیرند و البته درمانهای آنها نیز متفاوت می باشد. بخاطر رعایت اختصار و پاسخگویی به سوال شروع کننده تنها به توضیح بیشتر همجنس گرایی می پردازیم.
هم جنس گرایی همچنانکه اشاره شد علاقه عمیق به جس موافق می باشد که ممکن است به علل مختلفی رخ دهد و البته برای خود فرد،بسیار سخت و آزاردهنده می باشد.
راهکارهای تغییر جنسیت و عمل جراحی به هیچ عنوان برای این افراد درست نمی باشد چرا که مشکلات این افراد را بیشتر می کند و اصولا مسئله این افراد روانی است نه جسمانی، چرا که درعمل جراحی کاملا تغییر رخ نمی دهد و مشکلات فراوان دیگری نیز به همراه دارد ضمن آنکه با روان درمانی تحت نظر یک متخصص قوی این مسئله روانی حل می شود
همجنس گرایی تا وقتی که تنها تمایل باشد گناهی به حساب نمی آید ولی وقتی بروز خارجی یافت و سبب انحراف جامعه یا ارتباط جنسی شد گناه محسوب می شود.
متاسفانه همچنانکه شروع کننده تاپیک نیز اشاره نمودند سختیهای زیاد روحی و روانی برای فرد به همراه دارد که البته غالبا همراه است با غفلت و جهل خود فرد،اطرافیان او و افراد جامعه . و لذا سختیها دو چندان می شود.و چون معمولا همراه است با رفتارهای غیر مناسب و منزجر کننده و عدم درمان،برخوردهای اطرافیان و جامعه شدت می یابد.
دوستا عزیز لازم است کسانی که صرفا تمایل دارند را به عنوان یک فرد دچار انحراف و اختلال حساب نمایند و در صورت توانایی،سعی در کمک به او باشند.
حال اگه تغییر جنسیت مجاز باشد و از نظر خداوند اشکالی در آن نباشد پس چرا همجنسگرایی مجاز نباشد؟!
تغییر جنسیت تنها در حال ضرورت اشکالی ندارد و در صورتی می باشد که تنها راه برای بهبودی باشد و امیدی به روان درمانی و...نباشد. و طبیعتا در صورت عمل جراحی دیگر ارتباط دو همجنس نمی باشد بلکه طبیعتا پس از عمل جراحی و ازدواج و ارتباط،ازدواج و ارتباط دو غیر همجنس می باشد لذا با همجنس گرایی متفاوت می باشد و مقایسه شما اشتباه است.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
من خیلی تو این بحث تحقیق میکنم و هرچه بیشتر جلو میرم به این نتیجه نزدیک تر میشم که شاید همجنسگرایی بد نباشه...
دلیل هم اینکه به هیچ وجه قابل درمان نیست
اگه حس همجنسگرایی از طرف سلب بشه دیگه اون فرد بی احساس میشه چون در ذاتش احساس و علاقه به جنس مخالف وجود نداره مثه اینه که من به شما بگویم باس به زور از دوست داشتن دخترا دست بردارید و به مردان عشق بورزید
لطفا سعی کنید از چشم ما با قضیه نگاه کنید
دومین دلیل هم اینکه خیلی ها میگن همجنسگرایی طبیعت را دچار اختلال میکنه در حالیکه حتی تو خود طبیعت هم همجنسگرایی وجود داره!
اگه تو اینترنت جست و جو کنید مقالات بسیاری در مورد حیوانات همجنسگرا وجود دارد که به یکدیگر احساس عاطفی دارن و با یکدیگه زندگی میکنن و اگه بچه داشته باشن ازش مراقبت میکنن
حالا خیلی ها در جواب این میگن چون در دو قرن اخیر فعالیت های زیست کره و چرخش زیستی دچار انحرافات شده پس به خاطر اون این حس در حیوانات به وجود آمده و خاصه ی دو قرنه!
در حالیکه این نظریه نمیتونه صددرصد درست باشه زیرا تکنولوژی انسان فقط در این یک یا دو قرن قادر بوده رو حیوانات تحقیقات انجام بده و چون قبل از دو قرن نتونستن این حس رو تو حیوانات تشخیص بدن به منظور این نیست که این حس قبلا وجود نداشته باشه
ما همیشه لواط رو به همه چی نسبت میدیم
همیشه تفاوتی واسه عشق و هوس تو این بحث قائل نیستیم لطفا عمیق تر بهش فکر کنید.
این عشق است مگه زن و مرد به یکدیگه عاشق شده آمیزش نمیکنن؟
چون بعضی از همجنسگراها انسان های پست فطرتند دلیل نمیشه که همجنسگرایی چیز بدی باشه اینو هم باس در نظر گرفت
سوما اینکه خیلی ها بهانشون اینه که همجنسگرایی نسل بشر رو منقرض میکنه...!
اگه عمیقا برسیش کنید متوجه میشید که چنین نیست!
زیرا اولا اگه همجنسگرایی جایز باشه قرار نیس همه همجنسگرا بشن و بچه به دنیا نیارن
دوم اینکه چه همجنسگرایی جایز باشه چه نباشه طرف علاقه به برقراری رابطه با جنس مخالف نداره و در نتیجه یا ازدواج نمیکنه و بچه به دنیا نمیاره و یا اگه ازدواج بکنه دچار به وجود امدن درگیریهای خانوادگی تو زندگیش میشه چون بدون داشتن علاقه و بلکه با زور با اون خانم ازدواج کرده و حتی اگه فرزند داشته باشه همیشه از زندگیش متنفره
سوم اینکه امروزه راهکار های دیگه ای واسه بچه به دنیا آوردن وجود داره مثه اجاره ی رحم و یا رحم مصنوعی که دانشمندا جدیدا روش کار میکنن...
چهارم اینکه همجنسگراها میتونن بچه های بی سرپرست به بچگی بپذیرند که از بهترین راهکار هاست.
یه سوال منطقی ازتون دارم اینکه آیا افزایش این چنین جمعیت تو این قرن بهتره یا رفع مشکلات جامعه و کنتدل افزایش جمعیت؟
بچه به دنیا آوردن شابد در آینده تو جامعه مشکل به وجود بیاره ولی سرپرستی بی سرپرستان به حد کافی از مشکلات جامعه میکاهد
و همان طور که گفتم قرار نیست پس از مجازیت همجنسگرایی همه بخوان همجنسگرا باشن و بچه به دنیا نیارن... این یک انتخاب نیس
حتی اگه همجنسگرایی مجاز باشه هزاران هزار سال هم نسل بشر از بین نمیره
الانم که همجنسگرایی مجاز نیس خیلی از همجنسگرایان ازدواج نکرده و بچه به دنیا نمیارن که در نتیجه اگه جایز بشه هیچ تغییر اساسی و منفی تر در این زمینه به وجود نمیاد بلکه شایدم به نفع جامعه خواهد بود.
هر سه این موارد از انحرافات جنسی به حساب می آیند
والا تا جایی که من مطالعه داشتم هیچ کدام انحراف جنسی به حساب نمی آیند.
ضمن آنکه با روان درمانی تحت نظر یک متخصص قوی این مسئله روانی حل می شود
همجنسکرایی جزء بیماریهای روانی محسوب نمیشود و در طبقهبندی از گرایشهای جنسی قرار دارند نه بیماریهای جنسی.
ولی وقتی بروز خارجی یافت و سبب انحراف جامعه یا ارتباط جنسی شد گناه محسوب می شود.
از دید ادیان و البته فرهنگ نشآت گرفته از ادیان و نادانی گناه محسوب میشه.
[="Times New Roman"][="Navy"]همجنسگرایی یک بیماری نیس. تو هیچ بیماری علاقه به آن بیماری وجود ندارد.
هر بيماري، مشخصههاي مخصوص به خودش رو داره. اين صحيح نيست که بگيم سرماخوردگي بيماري نيست، چون در هيچ بيماري آبريزش بيني وجود نداره!
بلي عشق بطور کلّی -چه نسبت به همجنس و چه به غيرهمجنس- يک بيماری رواني است چه از نظر طبّ قديم و چه از نظر طبّ جديد.
در طبّ قديم، يک بيماري سوداوي و در زمره وسواس است و در طبّ جديد هم بيماري رواني با عنوان «پارانويا» محسوب ميشود.
در آموزههاي ديني هم که باز يک بيماري معرفي شده است (من عشق شيئا أمرض قلبه.... : نهج البلاغه)
به هیچ وجه همجنسگرایی قابل درمان نیست
ممکنه قابل درمان نباشه، ولی قطعا قابل کنترل است.
انسان مثل حيوانات نيست که هر حسّ و شهوتی داشته باشه نتونه کنترل کنه و در نيتجه مقهورش بشه،
خالق ذو الجلال برای انسان نيرويی عطا کرده به نام «عقل». کار عقل عبارتست از همين کنترل اميال و غرائز!
بنابراين صرف اينکه انسان داري حس يا تمايلی باشه مجوّز اين نيست که حتما اون حس رو إعمال کنه،
خيلیها هستند که حسّ و تمايل به کشتن را دارند و از آن لذّت ميبرند. توی اينترنت هم سرچ کنيد مقالاتی در اين مورد پيدا ميکنيد.
سريال امريکايي Dexter رو ديده باشيد اونجا شخصيّت اوّل سريال، همين حس رو داره.
آيا داشتن اين حس در شخص، مجوّز اقدام او به قتل است؟ و از قصاص تبرئه ميشه؟
به نظر شما درسته بگيم که چون اين عشق به کشتن، يک حسّ خوب براي فرد است و
از طرفي هم کشتن يکي دو نفر، موجب انقراض نسل نميشه، پس کاري باهاش نداشته باشيم؟!! بذاريم اين بندگان خدا کارشون رو بکنند؟!!
اگه قرار باشه هر کسي هر حسي داشته باشه بياد اونو إعمال کنه در اين صورت جامعه انساني با جامعه حيواني چه فرقي خواهد داشت اون وقت؟!
بلی اگر اين حسها و تمايلات به گونهاي باشه که شخص به حدّ جنون برسه، در اين صورت از تکليف ساقط ميشه. ولی بحث شما ظاهرا اين موضوع نيست.
به نظرتون عادلانه هس که عمل لواط و همجنسبازی با همجنسگرایی یکی حساب شه؟
چرا سعی نمیکنیم همدیگه رو درک کنیم؟ چرا همش نظر خودمونو میگیم؟
تغییر جنسیت مجاز باشد و از نظر خداوند اشکالی در آن نباشد پس چرا همجنسگرایی مجاز نباشد؟!
خب شما فرض کنيد درک شديد، همجنسبازي با همجنسگرايي فرق داره، خب، بعدش چي؟
معناي اين جمله چيه: همجنسگرايي مجاز باشه؟
خودتون ميگيد همجنسگرايي با همجنسبازي فرق داره،
همجنسگرايي مگه يه کار هست که مجاز باشه؟ همجنسگرايي يه حسّ دروني است،
مثلا يک پسر جوان هتروسکشوال وقتي يک دختر را ميبيند بطور غير ارادي نسبت به او حس پيدا ميکند، اينجا چه معنا داره بگيم اين حس مجاز باشد يا نباشد؟!
همجنسگرايي يک حس است ولي إعمال کردنش که همجنسبازي است مجاز نيست، بايد کنترلش کرد.
شده اصلا با یه همجنسگرای واقعی (نه همجنسباز) صحبت کرده باشین که چه حسی داره؟
بلي بنده صحبت کردم از نزديک، حتی نزديکتر از اوني که فکرشو بکنيد! براي همين اومدم در اين تاپيک به اميد کمک به شما.
این هوس نیست. تو کدوم هوس ناراحتی و گریه کردن و عاشق شدن هس؟
اين يک هوس است دوست عزيز، مثل همون هوس کشتن! و شما بايد با قوه عقلتون اونو کنترل کنيد.
البته اين کنترل کردن هم بدون عوض نيست، مطمئتا پاداش داره، شايد خداوند شما رو دوست داره که ميخواد پاداش مضاعفي به شما بده در برابر مقابله با اين حسّ و هوس.
هر بيماري و بطور کلّي هر ناملايمي که در اين دنيا تحمل کنيم پاداش خواهد داشت يقينا.
و يه سؤال:
شکي در اين نيست که قانونگذار اسلام، عمل همجنسبازي را مطلقا حرام شمرده، و مرتکب آن را مستوجب مجازات دانسته، استثنائي هم براي آن قائل نشده،
و فلسفه اين حکم هم نزد خود خداوند است، فلسفه احکام را که ما نميتونيم با عقل ناقصمون کشف کنيم،
شايد فلسفهاش انقراض نسل باشه و شايد هم يه چيز يا چيزهاي ديگه...
مثلا شرابخواري حرام و موجب مجازات هشتاد تازيانه است، حالا شما ميگيد دو سه قطره خوردنش که ضرر نداره، حرام نباشه، در حالي که همون دو سه قطرهاش هم حرامه.
حال شما با اين استدلالات و توجيهات خود، در صدد اثبات چه چيزي هستيد؟
آيا ميخواهيد بگوييد که شما بيشتر از خدا ميدانيد؟ يعني قانونگذار اينها را نميدانست شما ميدانيد؟[/]
[=Times New Roman]از دید ادیان و البته فرهنگ نشآت گرفته از ادیان و نادانی گناه محسوب میشه.
صرفنظر از جنبه دينی، از جهت عقلائی هم امر مذمومی است. لطفا به مقاله زير توجه کنيد:
وقتی که یک پسر جوان با یک نوجوان دوست می شه چه اتفاقاتی رخ می ده؟
من این آسیب ها رو به دو دسته تقسیم کردم:
1. آسیب هایی که به پسر نوجوان وارد میشه
2. آسیب هایی که به پسر جوان وارد میشه
نوجوان هنوز در عالم زیبای خودش زندگی می کنه و دوستی با یک پسر جوان در زندگیش اختلالات زیادی ایجاد می کنه و مثل یک ویروس خطرناک که وارد یک سیستم می شه براش مشکل درست می کنه.چون پسر جوان عاشق دوست نوجوانش شده، ازش انتظار داره بیشتر وقتا رو با هم دیگه باشن و این باعث می شه پسر نوجوان از جمع هم سن و سال هاش خارج بشه و با دوست جوانش بگرده.خارج شدن پسر نوجوان از جمع هم سن و سال هاش تاثیرات روانی بدی روی شخصیت نوجوان خواهد گذاشت.این جور دو ستی ها بعضی وقتا باعث افت تحصیلی نوجوان می شه چون فکرشو موقع درس و کلاس مشغول می کنه! پسری که وارد سن جوانی شده، خیلی از دغدغه ها و افکار متناسب با سن خودش رو داره و ادبیات صحبت کردنش خاص سن خودشه. وقتی با دوست نوجوان خودش صحبت می کنه این ادبیات و افکار پریشان رو به نوجوان منتقل می کنه.این در حالیه که پسر نوجوان از خیلی از دغدغه ها و غصه های دنیا فارغه و نیاز داره همش بخنده وبا هم سن و سال های خودش شوخی های سبک بکنه و این حقشه! ولی وقتی افکار عجیب و غریب و پریشان و ادبیات خاص یک جوان بهش منتقل میشه ممکنه از نظر روحی به هم بریزه و حتی لحن حرف زدنش هم تغییر کنه تا جایی که بین هم سن و سال هاش مورد تمسخر قرار بگیره! اکثر افرادی که تمایل دارن با نوجوان ها یک دوستی پاک داشته باشن،مرتبا به وبلاگ های بی ال می رن تا کارشون رو توجیه کنن.جوانی که مخاطب این وبلاگ ها باشه به خاطر این که به دوست نوجوانش بفهمونه که عاشقش شده ممکنه اون رو به دیدن این وبلاگ ها تشویق کنه و با این کارش فکر نوجوان مشغول بشه و اختلالات رفتاری پیدا کنه.گاهی اوقات پیش میاد که نوجوان و جوان به شدت عاشق هم دیگه می شن.ولی پسر جوان عاشق زیبایی دوستش شده نه عاشق خودش! و وقتی که چهره ی نوجوان مردونه میشه و کم کم وارد سن جوانی میشه،دوست جوانش فراموشش می کنه و قلبشو میشکنه. بعضی از نوجوان ها هستن که از همون دوران کودکی سختی کشیدن و تن به کار دادن و دیگه وقتی به دوران نوجوانی میرسن اخلاقشون کاملا مردونه شده و می تونن مسئولیت های سنگین رو قبول کنن.حالا اگه تحت تاثیر بی ال دوباره اخلاقشون بچه گونه بشه مثل یک لیوان شیشه ای داغ میونن که به یک باره سردش کنن.خب کاملا مشخصه که لیوان ترک می خوره و یا حتی می شکنه.برای این جور نوجوان ها هم دقیقا همین اتفاق می افته! افراد جوان بی ال به خاطر گرایش به جنس موافق معمولا هنوز ازدواج نکردن و اکثرشون میل جنسی شدیدی دارن.نوجوان های نسل ما هم که دیگه خودتون می دونید معمولا چهره های معصوم و زیبایی دارن.واسه همینه که چهره ی زیبای نوجوان در ذهن پسر جوان نقش می بنده و محو زیبایی و معصومیتش می شه.بیشتر اوقات افکار شیطانی در مورد رابطه با نوجوان به ذهنش خطور می کنه و آزارش می ده.مخصوصا وقتی که با هم دیگه استخر میرن و دوست نوجوانش رو با بدن برهنه می بینه! اینجاست که شیطان تو جلد جوان می ره وشدیدا تحریکش می کنه که با دوست نوجوانش رابطه ی عاشقانه برقرار کنه یا خدایی نکرده باهاش دست به کار ناشایستی بزنه.حتی در مواردی دیده شده که پسر جوان در این موارد خودشو کنترل کرده ولی خود نوجوان به هر دلیلی اونو تحریک کرده! اگه حتی اگه فرض رو بر این بذاریم که رابطه ی این دو به عشق بازی محدود و به سکس کشیده نشه احتمال داره پسر نوجوان جنست خودش رو فراموش کنه و احساس کنه که دختره!و این یعنی فاجعه! این امر در اکثر اوقات موجب میشه که انحراف جنسی در پسر نوجوان ادامه پیدا کنه و حتی وقتی وارد سن جوانی میشه به اوج خودش برسه و زندگیش رو به کلی نابود کنه! اشاره به این نکته لازمه که نوجوان ها در سنی هستن که هنوز خیلی از چیزها رو نمی فهمن و نمی دونن.برای همینه که وقتی به سن جوانی رسیدن تازه متوجه میشن که دوست جوانشون چه بلایی سرشون آورده.در نتیجه در اون ها یک عقده ی روانی ایجاد می شه و امکان داره اون ها هم یک نوجوان دیگه رو گیر بیارن و باهاش همین کارو کنن. از طرفی امکان داره حس انتقام از جوانی که باهاشون عشق بازی کرده این قدر اوج بگیره که اگه اون دوستشون رو جایی دیدن کار به دعوا و کتک کاری و این جور مسایل ختم بشه! اگر پدر و مادر نوجوان متوجه بشن که پسرشون با یک پسر جوان رابطه ی عاشقانه یا ... داشته ممکنه خانواده های این دو تا به جون هم بیفتن و کار به آبرو ریزی و دعوا و کتک کاری بکشه! در مواردی دیده شده که خانواده ی پسر نوجوان از دوست جوانش شکایت کردن و کارشو به زندان کشوندن! یا به دانشگاهش رفتن و برای ادامه ی تحصیلش مشکل درست کردن! البته اشاره به این نکته لازمه که گاهی هم ممکنه دوستی بین یک نوجوان و جوان در ظاهر پاک و موفقیت آمیز باشه و با هم دیگه خوش باشن.ولی خب این دوستی باعث می شه که جوان به فکر این بیفته که باز هم دوستای نوجوان دیگه پیدا کنه و کم کم علاقشو به جنس مخالفش از دست بده.بعد از مدتی هم پسر جوان بین دوست و فامیل انگشت نما میشه و کم کم همشون متوجه می شن که این همش دنبال پسر های زیبا می ره و دیگه بهش اعتماد نمی کنن تا حتی برای یک ساعت مسئولیت یکی از عزیزا نشون رو بهش بسپارن. پسر جوان در خیلی مواقع دلش می خواد با دوست نوجوانش یک رابطه ی پاک داشته باشه و اگر دوستش به راه خطایی بره اون رو نصیحتش می کنه ولی با این همه، نوجوان ها در سنی هستن که دلشون می خواد خیلی از چیزها رو تجربه کنن.نوجوان در سنی زندگی می کنه که دوست داره توانایی هاش رو به همه ثابت کنه .وقتی که با یک جوان دوست می شه برای این که بهش ثابت کنه که بچه نیست ممکنه بره دوست دختر پیدا کنه! همین طور اگر پسر نوجوان خطایی انجام بده مثل اعتیاد به دخانیت و مشروبات الکلی یا تماشای فیلم ها ی مستهجن وخلاصه این که انحرافی درش ایجاد بشه،اولین کسی رو که پدر و مادر نوجوان بهش مشکوک می شن دوست جوان پسرشون خواهد بود.حالا هر چقدر هم که اون جوان ثابت کنه که بیگناهه،کلی آبرو ریزی و اختلاف بین خانواده های این دو تا پیش میاد.
پسر جوانی که عاشق یک نوجوان میشه دلش می خواد همیشه دوستش رو از خودش راضی نگه داره.واسه همینه که وقتی رو که باید برای کار پیدا کردن،تحصیل و مطالعات مهم مثل تحقیق در مورد شخصیت زن و روش های موفق همسر یابی بذاره،صرف اون نوجوان می کنه و کلی از زندگی طبیعی خودش عقب می افته.ممکنه ورود به عالم نوجوان ها در ظاهر شادش کنه و براش خوشایند باشه ولی خب ضرر های زیادی براش داره: پسر جوان بی ال به خاطر دوستی و عشقش به نوجوان ها ،سن واقعی خودش رو فراوش می کنه و وارد عالم نوجوان ها می شه.چون جوان های بی ال معمولا کمبود محبت یا خالاء های عاطفی از گذشته هاشون دارن وقتی با یک نوجوان دوستی می کنن ممکنه اخلاقشون بچه گونه بشه و سن واقعی خودشون رو فراموش کنن.جوانی که سن واقعی خودش رو فراموش کنه دلش نمی خواد چهرش مردونه بشه و می خواد همیشه زیبا و دست نخورده باشه تا برای دوست نوجوانش زیبا و جذاب باقی بمونه.و حاظر نمی شه به کارهای سخت و مردونه تن بده تا مبادا از زیباییش کم بشه .مثل دخترا همش دلش می خواد کارهای ظریف وآسون انجام بده! دلش می خواد مثل نوجوان ها از پدر و مادرش پول بگیره.واسه ی همین سن ازدواج کردنش به تعویق می افته.جوانی که دیر ازدواج کنه به هزار جور انحراف کشیده میشه.این در حالیه که خیلی از نوجوان ها هستن که در همین سن هم مثل مرد کار می کنن و هم درس می خونن! یک نوجوان ممکنه یک یا دو تا دوست خیلی زیبای هم سن خودش داشته باشه که به شدت عاشقشون باشه.این باعث میشه که پسر جوان به دوستی بین اونا حسادت کنه و همش سعی کنه یه جوری خودشو پیش دوست نوجوانش عزیز تر کنه تا دوست نوجوانش به اندازه اونا دوستش داشته باشه.کم کم در پسر جوان نوعی وسواس ایجاد می شه و سبب می شه که صبح تا شب جلوی آینه بایسته و اینقدر با مدل موها و لباس هاش ور بره تا بتونه دوست نوجوانش رو عاشق خودش نگه داره. و این در حالیه که چهره ی پسر جوان روز به روز مردونه تر میشه و از زیباییش کاسته میشه و هر روز که به آینه نگاه می کنه زجر می کشه! وای به حال وقتی که هر روز که آینه رو نگاه می کنه بفهمه که کم کم داره کچل می شه! شخصت بعضی از نوجوان ها طوریه که از سن 13 تا 16 سالگی خیلی مهربان، مودب، احساساتی و با صداقت هستن و این سبب می شه که نوجوان و جوان در طول این مدت حسابی عاشق هم دیگه بشن و این عشق وقتی اوج می گیره که پسر نوجوان تک فرزند باشه یا برادر نداشته باشه یا از طرف خانواده کمبود محبت داشته باشه و از طرف یک بزرگتر دلش محبت بخواد.ولی خیلی از این نوجوان ها بعد از سن 16 سالگی دچار بحران بلوغ شده و خیلی لجباز،پرخاشگر،مغرور و گستاخ می شن یعنی دقیقا 180درجه تغییر می کنن. پسر نوجوان مرتب به دوست جوانش بی احترمی می کنه و شخصیتش رو خورد می کنه و باعث میشه دم و دیقه بینشون جر و بحث پیش بیاد.هی قهر و هی آشتی!اکثر نوجوان ها در سنی هستن که شدیدا غرور دارن و خیلی وقتا ممکنه سبک و گستاخانه با هم صحبت کنن و این در حالیه که پسر جوان انتظار داره همه باهاش با کلاس صحبت کنن.حتی دوست نوجوانش!و امان از وقتی که پسر جوان وارد جمع دوستای اون پسره بشه و جلوی جمع بهش تیکه بندازن و همه ی جمع بهش بخندن! هیچ فکر کردین همچین موقعی چقدر پسر جوان پیش یه مشت بچه ضایع میشه؟؟؟؟؟ بعدش این همه عشق و محبت به یک باره به نفرت تبدیل میشه! و هر دو طرف ضربه ی روحی می خورن.مخصوصا پسر جوان. پسر جوان همش سعی می کنه دوباره دل دوستشو بدست بیاره و همه جوره تلاش می کنه. ولی معمولا هیچ نتیجه ای نمی گیره و روز به روز غم و غصه اش بیشتر میشه.این در حالیه که ممکنه پسر نوجوان با دوستای هم سن و سالش هنوز رابطه ی عاشقانه داشته باشن و حسادت پسر جوان به دوستی اونا دو چندان می شه! دوباره آینه رو نگاه می کنه و می بینه داره زشت میشه و افسردگی سراغش میاد! ممکنه یک جوان خیلی زیبا روی دیگه پیدا بشه وبا همون نوجوان دوستی کنه و نوجوان این دفه عاشق اون پسره بشه! وای وای وای! بیچاره اون جوان اولی!... در اینجاست که پسر جوان ممکنه به فکر انتقام از دوست نوجوانش بیفته!
جوانی که دنبال دوستی با نوجوان ها ی زیبا می گرده،اکثر اوقات در مورد دوستی با اونا ناموفق می مونه.چون یا نوجوان ها هیچ علاقه ای به دوستی نشون نمی دن یا خانوادهاشون خبر دار می شن و از ادامه ی دوستی جلوگیری می کنن.در چنین مواقعی معمولا پسر جوان در مورد ادامه ی دوستی پافشاری می کنه ولی در نهایت جز ضایع شدن ریختن آبروش پیش بقیه چیزی نصیبش نمی شه.پسر جوان بی ال معمولا قبل از دوستی حسابی عاشق زیبایی پسر نوجوان میشه و ممکنه این عشق به حدی برسه که اون رو کور و کر کنه و متوجه هیچ کدوم از عواقب و خطرات این دوستی نشه! در این حالت نوجوان ممکنه به دوست جوانش هیچ علاقه ای نداشته باشه.ولی از عشق پسر جوان به خودش سوء استفاده کنه! مثلا هر وقت پول می خواد یا به هر شکلی که به کمک دوست جوانش احتیاج داره،در ظاهر خودشو مهربون نشون بده ولی وقتی که نیازش برطرف شد،دوباره به دوستش محل نذاره و بی معرفتی کنه.این در حالیه که در طول این مدت پسر جوان از شدت عشق فکر می کنه دوست نوجوانش دوستش داره! ولی خب طبیعتا بعد از مدتی پسر جوان متوجه می شه که دوستش هیچ علاقه ای بهش نداشته و فقط هدفش سوء استفاده بوده.خب اینجاست که پسر جوان به شدت ضربه ی روحی می خوره.چون می بینه در تمام مدت دوستی این همه پول و عشق و محبت و وقت با ارزش خودشو خرج کرده ولی همش بی فایده بوده.این جاست که دو حالت پیش میاد.1-پسر جوان احساس میکنه که از دوستش طلب کاره و هوس می کنه یه جورایی ازش انتقام بگیره که در چنین وقتی هزار تا اتفاق ناگوار ممکنه رخ بده. 2-پسر جوان عشق و محبت خودش رو از قبل هم بیشتر می کنه تا بلکه بتونه یه جورایی دوستشو عاشق خودش کنه ولی معمولا این کارش هیچ فایده ای نداره و دوستش به سوء استفاده هاش ادامه می ده و روز به روز اعصاب پسر جوان داغون تر میشه و اگر هم بخواد با عشقش خداحافظی کنه براش خیلی دردناکه!
ودر پایان باید بگم که جوان های بی ال بیشتر اوقات افسرده و بی حال هستن.فکرشون مشغوله و معمولا دچار افت تحصیلی می شن.
سلام
صرفنظر از جنبه دينی
البته در مقالهای که شما قرار دادید احتمالا شیطان و افکار شیطانی به مسائل دینی مربوط نمیشه:
بیشتر اوقات افکار شیطانی در مورد رابطه با نوجوان به ذهنش خطور می کنه
اینجاست که شیطان تو جلد جوان می ره وشدیدا تحریکش می کنه
.
اما نقل قول های زیادی از مقاله مشابه هم بودند که من چند جمله ای بگم راجع بهشون:
.
دوستی با یک پسر جوان در زندگیش اختلالات زیادی ایجاد می کنه
مثل یک ویروس خطرناک که وارد یک سیستم می شه براش مشکل درست می کنه
پسر نوجوان جنست خودش رو فراموش کنه و احساس کنه که دختره!و این یعنی فاجعه!
کم کم علاقشو به جنس مخالفش از دست بده.
و نقل قول هایی شبیه نقل قولهای بالا:
نتیجهگیری بدون ارائه دلایل منطقی!!
.
نوجوان هنوز در عالم زیبای خودش زندگی می کنه
نوجوان های نسل ما هم که دیگه خودتون می دونید معمولا چهره های معصوم و زیبایی دارن.واسه همینه که چهره ی زیبای نوجوان در ذهن پسر جوان نقش می بنده و محو زیبایی و معصومیتش می شه.
و نقل قول هایی شبیه نقل قولهای بالا:
هندی شدن!! مقاله برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب.
.
چون پسر جوان عاشق دوست نوجوانش شده
ازش انتظار داره بیشتر وقتا رو با هم دیگه باشن و این باعث می شه پسر نوجوان از جمع هم سن و سال هاش خارج بشه
این جور دو ستی ها بعضی وقتا باعث افت تحصیلی نوجوان می شه چون فکرشو موقع درس و کلاس مشغول می کنه!
وای وای وای! بیچاره اون جوان اولی!
...
و نقل قول هایی شبیه نقل قولهای بالا:
کلا عشق و عاشقی تبعات داره. هم مثبت هم منفی. هم در سن نوجوانی هم بزرگسالی. هم بین دگرجنسها، هم بین همجنسها.
.
اکثر
ممکنه
گاهی اوقات
بعضی
معمولا
اکثرشون
بیشتر اوقات
و...!
استفاده بیش از اندازه و مکرر از متغیرهای کیفی و همچنین احتمالات در جملات و همچنین نبود آمار دقیق از ادعاهایی که نویسنده مقاله داشته که برای مثال بیاد بگه تحقیقات دانشگاه فلان نشون داده که.../
اگر پدر و مادر نوجوان متوجه بشن که پسرشون با یک پسر جوان رابطه ی عاشقانه یا ... داشته ممکنه خانواده های این دو تا به جون هم بیفتن و کار به آبرو ریزی و دعوا و کتک کاری بکشه! در مواردی دیده شده که خانواده ی پسر نوجوان از دوست جوانش شکایت کردن و کارشو به زندان کشوندن! یا به دانشگاهش رفتن و برای ادامه ی تحصیلش مشکل درست کردن!
بعد از مدتی هم پسر جوان بین دوست و فامیل انگشت نما میشه و کم کم همشون متوجه می شن که این همش دنبال پسر های زیبا می ره و دیگه بهش اعتماد نمی کنن تا حتی برای یک ساعت مسئولیت یکی از عزیزا نشون رو بهش بسپارن.
کلی آبرو ریزی و اختلاف بین خانواده های این دو تا پیش میاد.
تنها بخشهایی از مقاله که میشه بیشتر راجع بهش فکر کرد، برخورد جامعه و اطرافیان هستش نسبت به کسانی که گرایش جنسی متفاوتی نسبت به اکثریت جامعه دارند.
همجنس گرا مشکل اصلی برخوردشون قضاوت شدن توسط جامعه و اطرافیان هستش. کما اینکه خیلی از اقلیت ها در هر حوزه ای هم همین احساس رو دارند. برای مثال معلولان جامعه یا فرضا کسانی که کوتاه قد هستند هم از این موضوع رنج میبرند تا الزاما از معلولیتشون.
برای همجنسگراها اعمال فشار اهرم اصلی دینه که این اعمال فشار از طریق دین به قوانین مدنی راه پیدا کرده و فرهنگ جامعه رو تحت تاثیر قرار داده.
همجنسگراها خودشون از اینکه جنس موافق خودشون رو برای رابطه ترجیح میدن مشکلی ندارند. اما محدودیت های اعمال شده، آنها رو مجبور میکنه که از خواستههای خودشون بگذرن و یک گذر زمانی زیادی (اگه نگیم کل عمرشون) رو تا عادت کردن احتمالی به سختی طی کنند.
الانم که همجنسگرایی مجاز نیس خیلی از همجنسگرایان ازدواج نکرده و بچه به دنیا نمیارن که در نتیجه اگه جایز بشه هیچ تغییر اساسی و منفی تر در این زمینه به وجود نمیاد بلکه شایدم به نفع جامعه خواهد بود.
با سلام
توجه داشته باشید با این حال که دین و قوانین مقابل همجنس بازی اینقدر سخت ایستادن باز هم این موضوع هر روز داره گسترده تر میشه
وای به روزی که موافقتشون رو با این موضوع اعلام کنن!!!
نمونش رو داریم تو کشورهایی که قانونا همجنس بازی رو مجاز دونستن می بینیم
از بین رفتن حرمت خانواده
در هر دینی یا جامعه ای خانواده مهمترین چیز هست
با ترویج این قضیه بنیان خانواده از هم می پاشه و جامعه به انحراف کشیده میشه
اگر این کار رو مجاز بدونیم باید خیلی گناهان دیگه رو هم مجاز بدونیم (چون این کار روی جامعه تاثیر منفی داره )
مثلا بگیم زنا هم مشکل نداره چون دو طرف راضی ان!!! و به بعد اجتماعیش نگاه نکنیم
یا بگیم ربا هم مشکل نداره چون دو طرف راضی ان !!! و باز به بعد اجتماعیش نگاه نکنیم
و خیلی گناهان دیگه...
سلام دوست عزیز
توجه داشته باشید با این حال که دین و قوانین مقابل همجنس بازی اینقدر سخت ایستادن باز هم این موضوع هر روز داره گسترده تر میشهوای به روزی که موافقتشون رو با این موضوع اعلام کنن!!!
آیا فکر میکنید دین مانع این شده که شمای نوعی همجنسگرا نشوید؟
برای لحظه ای تصور کنید که دین نظری راجع به همجنس گرایی نداده بود یا اصلا اونو شکلی از روابط میدونست. با این فرض آیا در این شکل از جهان شما تمایل داشتید همجنس گرا شوید؟ من فکر میکنم قالب دگرجنس گراهای الان کماکان در این قالب دگرجنس گرا میموندند و همجنسگراها هم همینطور.
و این نکته حائض اهمیته که فرد همجنس باز با همجنس گرا فرق داره. بنده فرض رو از صحبت های شما بر این قرار دادم که منظور شما از همجنسباز همان همجنسگرا هست. در نظر داشته باشید همجنسباز ها کسانی هستند که قصد صرفا قصد برقراری رابطه جنسی یا حتی سوءاستفاده جنسی از جنس موافقشون با هر سن و هر گرایش جنسی ای رو دارند.
نمونش رو داریم تو کشورهایی که قانونا همجنس بازی رو مجاز دونستن می بینیم
از بین رفتن حرمت خانواده
در ایالات متحده نزدیک به 500 هزار خانواده (زوج همجنسگرا متهد به یکدیگر) داریم که بسیاری فرزند خوانده یا فرزند ژنتیکی از یکی از والدین دارند.
در هر دینی یا جامعه ای خانواده مهمترین چیز هست
خانواده زمانی شده مهمترین چیز که تحت نگرش و سایه اون دین قرار گرفته.
اون خانواده از اون سایه خارج بشه، برای دین پشیزی نمی ارزه.
با ترویج این قضیه بنیان خانواده از هم می پاشه و جامعه به انحراف کشیده میشه
مصادیقتون برای این گزاره چیه.
اگر این کار رو مجاز بدونیم باید خیلی گناهان دیگه رو هم مجاز بدونیم (چون این کار روی جامعه تاثیر منفی داره )
مثلا بگیم زنا هم مشکل نداره چون دو طرف راضی ان!!! و به بعد اجتماعیش نگاه نکنیم
یا بگیم ربا هم مشکل نداره چون دو طرف راضی ان !!! و باز به بعد اجتماعیش نگاه نکنیم
و خیلی گناهان دیگه...
هر موضوع رو جداگانه بررسی کنید.
اثبات بدی موضوعی از طریق اثبات بد بودن موضوعی دیگر رخ نمیده.
[="Times New Roman"][="Navy"]البته در مقالهای که شما قرار دادید احتمالا شیطان و افکار شیطانی به مسائل دینی مربوط نمیشه:
بزرگوار، اولا بنده نه قبلِ اين نوشته گفتم که مقالهي فوق يک مقاله صرفا غيرديني است و نه بعد از آن، که شما بياييد با تکيه و تمسک به يک الفاظي، در صدد نقض حرف من برآييد،
ثانيا همون الفاظي هم که به زعمتان ناقض ميشمريد، در همونها هم اصلا معنا و مفهوم ديني لفظ، مورد نظر نويسنده نيست،
شيطان در آموزههاي اسلامي اصلا به جلد انسان نميره! يک جمله ديني يا بايد مستند به قرآن باشه يا حديث،
در همه اون الفاظي که شما انگشت گذاشتيد روي آن به عنوان نقض، معناي عرفي و عاميانهي لفظ، مورد نظر است نه معناي ديني.
نتیجهگیری بدون ارائه دلایل منطقی!!
اينها يک عده نتايج طبيعي و واقعيات وجداني همجنسگرايي و همجنسبازي است که نويسنده اشاره کرده،
شما هم صاحب اختياريد که همجنسبازي را منطقي بدانيد و اين واقعيات را غير منطقي.
کلا عشق و عاشقی تبعات داره. هم مثبت هم منفی.
عشق يک بيماري رواني مخرّب است، در پستهاي قبلي هم اشاره کردم.
مثبت هم نداره. البته عشق با محبت فرق داره.
منتها در مقايسه با عشق به غيرهمجنس، عشق به همجنس مخرّبتر و مذمومتر است.
چون عشق به غيرهمجنس ممکنه منجر به ازدواج و پيوند خانوادگي بشه که يک امر عقلائي است،
ولي عشق به همچنس هيچ نفع و ثمره عقلائي نداره.
طبيعت انسان طوري آفريده شده که با غيرهمجنس ازدواج کنه و تشکيل خانواده بده و بره سر کار و زندگي، و تربيت فرزندان صالح...
اين سير طبيعي و عقلائي زندگي يک انسان است،
ولي همجنسگرايي چه؟
اصلا هدف های انسان کجا و بی ال کجا!
وقتی شما به فرض عاشق پسری می شوید ، ابتدا شور وشوق دارید و فکر می کنید گمشده ای در این دنیا دارید که حتما باید به او برسید. غافل از اینکه پس از مدتی اوضاع عوض می شود. افسردگی، گوشه گیری، غم و غصه به سراغتان می آید. مجبور می شوید هر روز تو وبلاگ های بی ال چرخ بزنید تا کارهای خود را توجیه شده ببینید و قدری آرام بگیرید.
انسانيت يعني اين؟
شما ممکنه منو گول بزنيد، همه رو گول بزنيد براي توجيه اين کار، ولي ديگه خودتون رو نميتونيد گول بزنيد.
استفاده بیش از اندازه و مکرر از متغیرهای کیفی و همچنین احتمالات در جملات و همچنین نبود آمار دقیق از ادعاهایی که نویسنده مقاله داشته که برای مثال بیاد بگه تحقیقات دانشگاه فلان نشون داده که.../
همه اينها تجربيات خود نويسنده است. چون نويسنده خودش بي ال بوده.
همونطور که در بالا عرض کردم، همه اينها نتايج طبيعي و واقعيت خارجي حاصل از همجنسبازي است.
امور وجداني اصلا نياز به اثبات ندارند.
همجنس گرا مشکل اصلی برخوردشون قضاوت شدن توسط جامعه و اطرافیان هستش. کما اینکه خیلی از اقلیت ها در هر حوزه ای هم همین احساس رو دارند.
شما امور غير متعارف را با امور غير عقلائي و نامعقول، خلط کرديد.
بعضي از امورند که در عين اينکه نامتعارفند ولي نامعقول هم نيستند، مثلا همون معلوليت، اين يک امر معقولي است که کسي در اثر سانحه يا عوامل ديگه دچار معلوليت بشه، هرچند متعارف نيست.
ولي بعضي امورند که نامعقولند و غير عقلائي، و حتی ممکن است نزد بعضيها متعارف باشد، ولي نزد عاقلان، مذموم است.
همجنسبازي جزو دسته دوّم است.
التماس تفکر.[/]
[="Times New Roman"][="Navy"]خانواده زمانی شده مهمترین چیز که تحت نگرش و سایه اون دین قرار گرفته.
اون خانواده از اون سایه خارج بشه، برای دین پشیزی نمی ارزه.
ادعايي است بدون سند و در عين حال غير منطقي و کاملا نا معقول و بر خلاف منطق عقلاء.[/]
[=Times New Roman]خانواده زمانی شده مهمترین چیز که تحت نگرش و سایه اون دین قرار گرفته.
اون خانواده از اون سایه خارج بشه، برای دین پشیزی نمی ارزه.
در میثاق نامه حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ موضوع حق تشکیل خانواده مورد توجه قرار گرفته و در ماده ۲۳ به صراحت به آن پرداخته است.
در بند اول این ماده می خوانیم« خانواده عنصر طبیعی واساسی جامعه است و استحقاق حمایت جامعه و حکومت را دارد.حق نکاح و تشکیل خانواده برای زنان و مردان از زمانیکه به سن ازدواج میرسند به رسمیت شناخته میشود.»
در بند سوم این ماده قانونی به مسئله رضایت و انتخاب آزاد افراد در تشکیل خانواده اشاره شده و اعلام گردیده « هیچ نکاحی بدون رضایت آزادانه و کامل طرفین آن منعقد نمی شود.»
از اینرو مشخص می شود حق ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یکی از اصول اولیه زیست انسانی از سوی کنوانسیون های اجتماعی اعم از اسلامی و غربی ، مورد توجه قرار گرفته است .
به نحوی که شاهد آنیم جملگی کنوانسیون های بین المللی بر تحقق حق تشکیل خانواده به عنوان یکی از نیازهای اولیه بشر تاکید داشته و هر نوع اغماض در این زمینه را ناموجه اعلام می کنند.
ادعاهاي شما همگي بيپايهاند و اصلا ارزش بحث هم ندارند.
همينقدر بحث با شما براي بنده کافيه. ارزش وقت بيشتر از اينهاست که روي ادعاهاي واهي تلف بشه وقتي خود شخص نميخواد بفهمه.
موفق باشيد.
ثانيا همون الفاظي هم که به زعمتان ناقض ميشمريد، در همونها هم اصلا معنا و مفهوم ديني لفظ، مورد نظر نويسنده نيست،
البته این برداشت شماست. خوشبختانه شما نویسنده این مطلب نیستید.
شيطان در آموزههاي اسلامي اصلا به جلد انسان نميره! يک جمله ديني يا بايد مستند به قرآن باشه يا حديث،
بله، احتمالا وجود شیطان را فیزیک کوآنتوم به ما عرضه کرده نه دین.
صحبت من سر عامیانه صحبت کردن اون طرف نیست کما اینکه دین در فرهنگ عامیانه هم تاثیر داشته. برای مثال برای گفتن یک "امیدوارم" ساده، لفظ "اگر خدا بخواهد" یا "انشاءالله" استفاده میشه.
شما هم صاحب اختياريد که همجنسبازي را منطقي بدانيد و اين واقعيات را غير منطقي.
بله صاحب اختیار هستم و همجنسگرایی رو منطقی میدونم و موضوعات مطرح شده در مقاله رو در طبقه واقعیات قرار نمیدم. چون دلایل منطقی برای رد همجنسگرایی مطرح نکرده. ساید افکت در هر موضوعی هست. مثل اینکه به خاطر وجود طلاق ازدواج نکنیم. این شد دلیل؟
عشق يک بيماري رواني مخرّب است، در پستهاي قبلي هم اشاره کردم.
مثبت هم نداره. البته عشق با محبت فرق داره.
منتها در مقايسه با عشق به غيرهمجنس، عشق به همجنس مخرّبتر و مذمومتر است.
چون عشق به غيرهمجنس ممکنه منجر به ازدواج و پيوند خانوادگي بشه که يک امر عقلائي است،
ولي عشق به همچنس هيچ نفع و ثمره عقلائي نداره.
طبيعت انسان طوري آفريده شده که با غيرهمجنس ازدواج کنه و تشکيل خانواده بده و بره سر کار و زندگي، و تربيت فرزندان صالح...اين سير طبيعي و عقلائي زندگي يک انسان است،
ولي همجنسگرايي چه؟
اصلا هدف های انسان کجا و بی ال کجا!
وقتی شما به فرض عاشق پسری می شوید ، ابتدا شور وشوق دارید و فکر می کنید گمشده ای در این دنیا دارید که حتما باید به او برسید. غافل از اینکه پس از مدتی اوضاع عوض می شود. افسردگی، گوشه گیری، غم و غصه به سراغتان می آید. مجبور می شوید هر روز تو وبلاگ های بی ال چرخ بزنید تا کارهای خود را توجیه شده ببینید و قدری آرام بگیرید.
انسانيت يعني اين؟
شما ممکنه منو گول بزنيد، همه رو گول بزنيد براي توجيه اين کار، ولي ديگه خودتون رو نميتونيد گول بزنيد.
اگر موارد فوق رو سوای اینکه نظرتون هست بیان میکنید در تبادل نظر با بنده، لطفا برای گزارهایی که میگید در صورتی که تمایل دارید دلیل مطرح کنید.
امور وجداني اصلا نياز به اثبات ندارند.
این اوج بی منطقی هست که اینگونه خیال خودمون رو از بابت تحقیق نکردن، جوانب رو بررسی نکردن و نهایتا فکر نکردن راحت کنیم.
اگر امور ذکر شده وجدانی هست و نیاز به اثبات ندارد، بهتر است از این امور وجدانی در حد امور وجدانی برداشت کنیم و نه بیشتر.
همجنسبازي جزو دسته دوّم است.
دلیل بیاورید... البته اگر این یکی گزاره شما از وجدانتون سرچشمه نگرفته باشه...!
ادعايي است بدون سند و در عين حال غير منطقي و کاملا نا معقول و بر خلاف منطق عقلاء.
بله نامعقول است و ما دائم میبینیم روحانیونمون دارند برای خانوادههای غربی و اصلا راه دور بریم چرا، خانواده های اقلیت های داخلی نسخه تجویز میکنند و نگرانشون هستند!!
در میثاق نامه حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ موضوع حق تشکیل خانواده مورد توجه قرار گرفته و در ماده ۲۳ به صراحت به آن پرداخته است.
در بند اول این ماده می خوانیم« خانواده عنصر طبیعی واساسی جامعه است و استحقاق حمایت جامعه و حکومت را دارد.حق نکاح و تشکیل خانواده برای زنان و مردان از زمانیکه به سن ازدواج میرسند به رسمیت شناخته میشود.»
در بند سوم این ماده قانونی به مسئله رضایت و انتخاب آزاد افراد در تشکیل خانواده اشاره شده و اعلام گردیده « هیچ نکاحی بدون رضایت آزادانه و کامل طرفین آن منعقد نمی شود.»
از اینرو مشخص می شود حق ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان یکی از اصول اولیه زیست انسانی از سوی کنوانسیون های اجتماعی اعم از اسلامی و غربی ، مورد توجه قرار گرفته است .
به نحوی که شاهد آنیم جملگی کنوانسیون های بین المللی بر تحقق حق تشکیل خانواده به عنوان یکی از نیازهای اولیه بشر تاکید داشته و هر نوع اغماض در این زمینه را ناموجه اعلام می کنند.
شما از گفتگو بی خبرید؟
من جوابی دادم به دوست دیگرمون در مطرح کردن جمله "در هر دینی یا جامعه ای خانواده مهمترین چیز هست".
من منکر حقوق بشر شدم آیا؟
یک بار دیگه مرور کنید.
ادعاهاي شما همگي بيپايهاند و اصلا ارزش بحث هم ندارند.
خب چرا این همه بحث کردید؟ خنده داره...
همينقدر بحث با شما براي بنده کافيه. ارزش وقت بيشتر از اينهاست که روي ادعاهاي واهي تلف بشه وقتي خود شخص نميخواد بفهمه.
موفق باشید. همیشه گفتگو با همفکران خوشایندتر است./
آقای حس۸ین
بنا به اظهار خودتان ، به چه دلیل ازدواج از سوی جوامع امری مذموم شمرده نمیشه ولی همجنسگرائی رو که شما و همفکرانتان منطقی میدانید مورد هجمه و مخالفت واقع میشه؟
چرا همچنان در هنگام ثبت در دفاتر رسمی ، رابطه ( گی ها ) با لفظ " ازدواج " توصیف میشود در حالیکه این لفظ و مصداقش ، شامل آنها نمیشده و نمیشود ؟
این توع رابطه چطور اسم مشخصه ای برای خودش در طول تاریخ تنداشته در حالیکه بزعم شما منطقی هم بوده ؟
سلام دوست عزیزآیا فکر میکنید دین مانع این شده که شمای نوعی همجنسگرا نشوید؟
با سلام
توصیه دارم به جای تمرکز روی پاسخ دادن کمی در مورد دین بدون تعصب تامل کنید
در مورد شخص بنده بخواید بدونید بله ، دین راه درست رو به من نشون داده
مطمئن هستم اگه سراغ امیال و هوس هام می رفتم سرنوشت خوبی در انتظارم نبود
در این مورد علاقه ای ندارم بیش از این توضیح بدم لطفا سوالی نپرسید
سلام
راستتش اینجور حداقل با توجه به جوی که هستم درش(دانشگاهی البته نه خانوادگی)منطقی میدونند البته همجنسگرا بودن به این صورت که تو از لحاظ تامین جنسی سراغش نری چون راحت تر از دختره(یا پسر برای دخترا) بلکه به خاطر علاقه افکار و میل جنسی که با هیچ جنس مخالفی تحریک نمیشی سراغش میری و من گفتم قران نهی کرده واب دادن اون واسه این بوده که اون افراد طبیعی بودن زن داشتن چون نمیدونم بدشون از پیاامبر یا مهمون کلا یه چی میومده شروع کردن زناشونم دیدن مردا همینن ایناهم گفتن ما چرا نه و اینکه خواستن به 2 فرشته تجاوز کنن که گناه اون بوده (این قضیه رو دقیق نمیدونم بحث یکی دوسال پیشه ایات سوره رو هم نخوندم اساتید این مورد رو توضیح بدن) و کسی که از اول گی/لز بوده ربطی نداره
روانشناس ها که کلا از لیست بیماری روانی درش اوردن .البته درمان های هم هست برای کسایی که میخوان عوض بشن ایران و خارج از دارو تا شوک درمانی(که اخری غیرمجازه ایرانشو نمیدونم)پس چرا این افراد که این همه دردو تحمل میکنند عوض نمیشند یا سخت عوض میشند؟منظورم اینه اوناهم از این شرایط بدشون میاد اگه فقط هوس و مشکل جنسی پس چرا درمانن نمیشه مگه اینکه اینجوری دنیا اومده باشند.در ایران به خاطر مجازاتی که هست عملا هیچ امار دقیقی نیست ولی اگه به کشورای غربی ببینیم فرضا دونفری که بار اول تلاش کردن که حقوقشون به رسمیت شناخته بشه و جرم نداشته باشه و بعدا ازدواج بتونن بکنن(البته کشید دوران پیر شدنشون) چرا با تموم اون همه خفت بدبختی دست برنداشتن ؟منظورم اینه هیچ بشری از توهین تحقیر و فشار خوشش نمیاد و اینا حتی تو زمان حال غربم تحت فشارن فقط به خاطر قانون مردم در ظاهر نایسن باهاشون و گرنه برنامه های واقعی شون(ریلیتی شوها) کاملا نشون میده تازه خیلی هاشونم تا اخر عمر باهم میمونند
و یا اینکه بعد قانونی شدن حقوق مدنی شون و بهتر شدن اوضاع امار هست از کسایی که از همسرای جنس مخالفشون جدا شدن و همچنس خودشون وارد رابطه یا ایضا ازدواج شدن
واقعا نمیدونم چی بگم از نظر دینی تا اونجا که میدونم حکمش اعدامه و گناه کمی هم نیست اما از طرفی به شخصه اصلا نمیتونم ازشون بدم بیاد منظورم اینه فقط صرف اینکه رابطه جنسی متفاوتی دوست دارن نمیتونم اونا رو پست و بد بدونم .شاید تحت تاثیر 6-7 سال بودن در جمع کسایی که این رابطه ها رو تایید یا حتی گی بودن به شخصه و قبحش ریخته؟متاسفانه و به لطف کم کاری مسئولین و نهادای مرتبط(اینجا دقیقا باید یقه نهادهای تربیتی رو بگیریم که چرا هیچ محیط و اموزش و محتوایی تولید نکردن در مقابله این همه حجم سریال موزیک و برنامه ترویج این موضوع)که تو سنین حساس و جهت گیری شخصیتی برامون عادی شد(من در یک خونواده مذهبی هم بزرگ شدم که البته درجه دوم ها فامیل اعتقادات زیادی ندارن فقط خدا و 14 معصوم ولی اما این موضوع همچنان تابو و به شدت نهی شده است نه اینکه اپن باشند و بگن هرچی هستی)
یه جمله ای که از سریال خارجی دیدم از ذهنم خارج نشد این بود (صحنه ای که یک پسر معتقد به مسیح و بچه مذهبی!با چندتا از دوستاشون که تو خیریه کلیسا موزیک اجرا میکردن با هزینه اش کمک به کلیسا و خیریه راجع به درخواست یک همجنسگرا بود برای خوندن اهنگ برای عشقش در روز ولنتاین بحث میکردند):
-همجنسگرایی جز [=Roboto]Abomination(ترجمه تقریبی اعمال شنیع )هست که یک مرد کنار مرد دیگه دراز بکشه اما ما پیشاهنگ بودیم پسرا کنار هم تو یک کلبه دراز میکشیدن.پس پیشاهنگی [=Roboto]Abomination هست؟
[=Roboto]-میدونی دیگه چی تو انجیل جز [=Roboto]Abomination هست؟خوردن خرچنگ،کاشتن گیاهای مختلف تو یک زمین،به کسی مغرورانه نگاه کنی می دونی چی توی [=Roboto]Abomination نیست؟برده داری
[="Times New Roman"][="Navy"]
هر بيماري، مشخصههاي مخصوص به خودش رو داره. اين صحيح نيست که بگيم سرماخوردگي بيماري نيست، چون در هيچ بيماري آبريزش بيني وجود نداره!
بلي عشق بطور کلّی -چه نسبت به همجنس و چه به غيرهمجنس- يک بيماری رواني است چه از نظر طبّ قديم و چه از نظر طبّ جديد.
در طبّ قديم، يک بيماري سوداوي و در زمره وسواس است و در طبّ جديد هم بيماري رواني با عنوان «پارانويا» محسوب ميشود.
در آموزههاي ديني هم که باز يک بيماري معرفي شده است (من عشق شيئا أمرض قلبه.... : نهج البلاغه)ممکنه قابل درمان نباشه، ولی قطعا قابل کنترل است.
انسان مثل حيوانات نيست که هر حسّ و شهوتی داشته باشه نتونه کنترل کنه و در نيتجه مقهورش بشه،
خالق ذو الجلال برای انسان نيرويی عطا کرده به نام «عقل». کار عقل عبارتست از همين کنترل اميال و غرائز!
بنابراين صرف اينکه انسان داري حس يا تمايلی باشه مجوّز اين نيست که حتما اون حس رو إعمال کنه،
خيلیها هستند که حسّ و تمايل به کشتن را دارند و از آن لذّت ميبرند. توی اينترنت هم سرچ کنيد مقالاتی در اين مورد پيدا ميکنيد.
سريال امريکايي Dexter رو ديده باشيد اونجا شخصيّت اوّل سريال، همين حس رو داره.
آيا داشتن اين حس در شخص، مجوّز اقدام او به قتل است؟ و از قصاص تبرئه ميشه؟
به نظر شما درسته بگيم که چون اين عشق به کشتن، يک حسّ خوب براي فرد است و
از طرفي هم کشتن يکي دو نفر، موجب انقراض نسل نميشه، پس کاري باهاش نداشته باشيم؟!! بذاريم اين بندگان خدا کارشون رو بکنند؟!!
اگه قرار باشه هر کسي هر حسي داشته باشه بياد اونو إعمال کنه در اين صورت جامعه انساني با جامعه حيواني چه فرقي خواهد داشت اون وقت؟!بلی اگر اين حسها و تمايلات به گونهاي باشه که شخص به حدّ جنون برسه، در اين صورت از تکليف ساقط ميشه. ولی بحث شما ظاهرا اين موضوع نيست.
خب شما فرض کنيد درک شديد، همجنسبازي با همجنسگرايي فرق داره، خب، بعدش چي؟
معناي اين جمله چيه: همجنسگرايي مجاز باشه؟خودتون ميگيد همجنسگرايي با همجنسبازي فرق داره،
همجنسگرايي مگه يه کار هست که مجاز باشه؟ همجنسگرايي يه حسّ دروني است،
مثلا يک پسر جوان هتروسکشوال وقتي يک دختر را ميبيند بطور غير ارادي نسبت به او حس پيدا ميکند، اينجا چه معنا داره بگيم اين حس مجاز باشد يا نباشد؟!همجنسگرايي يک حس است ولي إعمال کردنش که همجنسبازي است مجاز نيست، بايد کنترلش کرد.
بلي بنده صحبت کردم از نزديک، حتی نزديکتر از اوني که فکرشو بکنيد! براي همين اومدم در اين تاپيک به اميد کمک به شما.
اين يک هوس است دوست عزيز، مثل همون هوس کشتن! و شما بايد با قوه عقلتون اونو کنترل کنيد.
البته اين کنترل کردن هم بدون عوض نيست، مطمئتا پاداش داره، شايد خداوند شما رو دوست داره که ميخواد پاداش مضاعفي به شما بده در برابر مقابله با اين حسّ و هوس.
هر بيماري و بطور کلّي هر ناملايمي که در اين دنيا تحمل کنيم پاداش خواهد داشت يقينا.
و يه سؤال:
شکي در اين نيست که قانونگذار اسلام، عمل همجنسبازي را مطلقا حرام شمرده، و مرتکب آن را مستوجب مجازات دانسته، استثنائي هم براي آن قائل نشده،
و فلسفه اين حکم هم نزد خود خداوند است، فلسفه احکام را که ما نميتونيم با عقل ناقصمون کشف کنيم،
شايد فلسفهاش انقراض نسل باشه و شايد هم يه چيز يا چيزهاي ديگه...
مثلا شرابخواري حرام و موجب مجازات هشتاد تازيانه است، حالا شما ميگيد دو سه قطره خوردنش که ضرر نداره، حرام نباشه، در حالي که همون دو سه قطرهاش هم حرامه.حال شما با اين استدلالات و توجيهات خود، در صدد اثبات چه چيزي هستيد؟
[/]
آيا ميخواهيد بگوييد که شما بيشتر از خدا ميدانيد؟ يعني قانونگذار اينها را نميدانست شما ميدانيد؟
سلام
ممنون واسه نظرتون میخوام بعضی اشکالاتونو بهتون بگم
همجنسگرایی متفاوت بودنه نه یک بیماری
اینکه میگن عشق بیماری هس از لحاظ ادبی هس نه واقعیت
این همه مطلبی که گفتم برای اثبات درستی شهوت و یا رابطه ی جنسی دو مرد نیست بلکه احساس عشقه و زمین تا اسمان عشق و هوس با هم فرق دارن
آری شهوت را میتوان کنترل کرد ولی در مورد عشق چی؟
همونطوری که این احساس در حیوانات هم وجود داره ولی به شکل عاطفی هس نه شهوتی
درست نیست همجنسگرایی با بیماری های دیگه ای همچون خودکشی مقایسه شود که طرف دوسش داره و انجامش میده. بعضی احساسات ذاتشون خرابه همانند اون خودکشی ها.
حال چرا باید خداوند این حس بدون درمانو در انسان قرار بده که تو انتخابش نکنی و نتونی با دخترا ازدواج کنی و خوشحال باشی و نتونی از عاشق شدن و غمگینی دست برداری؟ زمانی، عملی کردن احساس درسته که خود احساس درست باشه.
همجنسگرایی پدیده ای همچون ازدواج های انحرافی همچون ازدواج با حیوانات یا ازدواج ساندویچی و سفید... نیست.
ضرر همجنسگرایی به جامعه چیه اصلن چه ضرری یک همجنسگرا به شما داره؟
البته سوال اینکه همجنسبازی چه ضرری داره بحثش جداست.
منظورم از اینکه همجنسگرایی مجاز باشه اینه که مردم درک کنن که یه چیز طبیعی و ذاتی هس و باس بهش احترام گذاشت و از آزار و اذیت و منع حقوق همجنسگرایی دوری کنن. ما هم انسانیم...
حال یه فرضیه: اگه آمیزش مرد با مرد بعد از ازدواج با عمل لواط فرق داشته باشه، چی؟ مثه فرق آمیزش مرد و زن بعد از ازدواج با زنا کردن؟ در این صورت آمیزش مرد با مرد اگه ازدواج کنن و این احساس نه از روی شهوت بلکه عشق باشه چرا جایز نباشه؟
من این فرضیه رو مطرح کردم ولی موضوع اصلی من این نیست که بخوام درستی آمیزش مرد با مرد را اثبات کنم بلکه مهم تر از اون عشقه. اینکه یکی رو دو طرفه دوس داشته باشی و بتونید دست همدیگه رو گرفته همدیگه رو بغل کنید و عاشق هم باشید و خلاصه مثه مرد و زن باشید...
هزار و هزاران بار هم میگم که این حس هوس نیست. اینکه وقتی عاشق شدی ناراحت بشی و گریه کنی و فراق عشق از درون نابودت کنه و هر لحظه که به اسمش فکر کنی و هر لحظه که ببینیش بیشتر و بیشتر بمیری.
من خودم بزرگترین ترسم تو زندگی اینه که فک کنم در راه درستم ولی در حقیقت نباشم. اینجا همش سوالات مشکوک بی پاسخ هست و دلایل شماها هم که همش نقض میشن.
با هر کسی که رو این بحث میکنم دلیل میارن. منم دلیل میارم تا دلایل اونا رو نقض کنم ولی اونا همش به دلایل اولشون تکیه میکنن و دلایل مرا نقض نمیکنن.
تو هیچ آیه یا حدیثی همجنسگرایی حرام نبوده بلکه این عمل لواط و همجنسبازیه که حرامه. تو همشون به رابطه ی جنسی با شهوت اشاره شده نه عشق و عاطفه.
طبیعیه که واسه خیلی ها سخته نتونن خودشونو به جای این افراد بزارن که چه حسی دارن.
حال که در شریعت هیچ اشاره ای به همجنسگرایی و احساس و عاطفه و عشق در این موضوع نشده پس چرا زود قضاوت میکنیم و چرا لواط رو به همه چی نسبت دهیم؟
شما ها که این حسو قبلا نداشتید چگونه با جسارت نظر میدید و میگید هوسه؟
نسل بشر با همجنسگرایی از بین نمیره اونم با استفاده از روش های دیگه همچون رحم مصنوعی، اجاره ی رحم و مهم تر از اونا سرپرستی بی سرپرستان.
ولی یه جمله ی منطقی بزارید واستون بگم: کسی که همجنسگراست هیچ حسی به جنس مخالف نداره و چه همجنسگرایی جایز باشه چه نباشه قرار نیس این فرد همجسگرا ازدواج کنه و بچه به دنیا بیاره. پس در نتیجه اگه همجنسگرایی جایز بشه تغییر آنچنانی رخ نمیده. بلکه شاید سود هم داره اینکه اگه همجنسگرایی جایز نباشه شخص گی صاحب بچه نمیشه ولی اگه همجنسگرایی جایز باشه حداقل میتونه از اون سه روش ذکر شده بهره ببره. اون همجنسگرایانی هم که ازدواج میکنن همش از این تصمیمشان پشیمان و در زندگی پریشانند... چون هیچ حسی به خانمشان ندارن و نمیتونن نیاز های همدیگه رو رفع کنن.
اگه عمیقا بهش فکر کنین متوجه میشین که چه چیزی را میخوام ثابت کنم. اینکه همچنسگرایی درسته یا نه و اگه نیست دلایل محکم و قابل رد نشدنش چیه؟ همین طور که من دلایل شما رو نقض میکنم شما هم با دلایلتون دلایل مرا نقض کنید که اکثرن از انجام این کار دوری میکنید و همش دلایل اولتون رو جوابگوی همه ی مسائل میدانید.
شاید این عمل به اندازه ای کافی مفید باشه که احتمال درست بودن همجمسگرایی رو بدهید... فقط احتمال...
خداوند تو قرآن و دین همه ی قضایا را مطرح نکرده و این منطقی نیست که چون در مورد همجنسگرایی مطلبی نیست پس حرام باشه... همانند تغییر جنسیت... البته اگه اونو هم انکار نمیکنید!
[=Times New Roman]
صرفنظر از جنبه دينی، از جهت عقلائی هم امر مذمومی است. لطفا به مقاله زير توجه کنيد:
وقتی که یک پسر جوان با یک نوجوان دوست می شه چه اتفاقاتی رخ می ده؟من این آسیب ها رو به دو دسته تقسیم کردم:
1. آسیب هایی که به پسر نوجوان وارد میشه
2. آسیب هایی که به پسر جوان وارد میشهنوجوان هنوز در عالم زیبای خودش زندگی می کنه و دوستی با یک پسر جوان در زندگیش اختلالات زیادی ایجاد می کنه و مثل یک ویروس خطرناک که وارد یک سیستم می شه براش مشکل درست می کنه.چون پسر جوان عاشق دوست نوجوانش شده، ازش انتظار داره بیشتر وقتا رو با هم دیگه باشن و این باعث می شه پسر نوجوان از جمع هم سن و سال هاش خارج بشه و با دوست جوانش بگرده.خارج شدن پسر نوجوان از جمع هم سن و سال هاش تاثیرات روانی بدی روی شخصیت نوجوان خواهد گذاشت.این جور دو ستی ها بعضی وقتا باعث افت تحصیلی نوجوان می شه چون فکرشو موقع درس و کلاس مشغول می کنه! پسری که وارد سن جوانی شده، خیلی از دغدغه ها و افکار متناسب با سن خودش رو داره و ادبیات صحبت کردنش خاص سن خودشه. وقتی با دوست نوجوان خودش صحبت می کنه این ادبیات و افکار پریشان رو به نوجوان منتقل می کنه.این در حالیه که پسر نوجوان از خیلی از دغدغه ها و غصه های دنیا فارغه و نیاز داره همش بخنده وبا هم سن و سال های خودش شوخی های سبک بکنه و این حقشه! ولی وقتی افکار عجیب و غریب و پریشان و ادبیات خاص یک جوان بهش منتقل میشه ممکنه از نظر روحی به هم بریزه و حتی لحن حرف زدنش هم تغییر کنه تا جایی که بین هم سن و سال هاش مورد تمسخر قرار بگیره! اکثر افرادی که تمایل دارن با نوجوان ها یک دوستی پاک داشته باشن،مرتبا به وبلاگ های بی ال می رن تا کارشون رو توجیه کنن.جوانی که مخاطب این وبلاگ ها باشه به خاطر این که به دوست نوجوانش بفهمونه که عاشقش شده ممکنه اون رو به دیدن این وبلاگ ها تشویق کنه و با این کارش فکر نوجوان مشغول بشه و اختلالات رفتاری پیدا کنه.گاهی اوقات پیش میاد که نوجوان و جوان به شدت عاشق هم دیگه می شن.ولی پسر جوان عاشق زیبایی دوستش شده نه عاشق خودش! و وقتی که چهره ی نوجوان مردونه میشه و کم کم وارد سن جوانی میشه،دوست جوانش فراموشش می کنه و قلبشو میشکنه. بعضی از نوجوان ها هستن که از همون دوران کودکی سختی کشیدن و تن به کار دادن و دیگه وقتی به دوران نوجوانی میرسن اخلاقشون کاملا مردونه شده و می تونن مسئولیت های سنگین رو قبول کنن.حالا اگه تحت تاثیر بی ال دوباره اخلاقشون بچه گونه بشه مثل یک لیوان شیشه ای داغ میونن که به یک باره سردش کنن.خب کاملا مشخصه که لیوان ترک می خوره و یا حتی می شکنه.برای این جور نوجوان ها هم دقیقا همین اتفاق می افته! افراد جوان بی ال به خاطر گرایش به جنس موافق معمولا هنوز ازدواج نکردن و اکثرشون میل جنسی شدیدی دارن.نوجوان های نسل ما هم که دیگه خودتون می دونید معمولا چهره های معصوم و زیبایی دارن.واسه همینه که چهره ی زیبای نوجوان در ذهن پسر جوان نقش می بنده و محو زیبایی و معصومیتش می شه.بیشتر اوقات افکار شیطانی در مورد رابطه با نوجوان به ذهنش خطور می کنه و آزارش می ده.مخصوصا وقتی که با هم دیگه استخر میرن و دوست نوجوانش رو با بدن برهنه می بینه! اینجاست که شیطان تو جلد جوان می ره وشدیدا تحریکش می کنه که با دوست نوجوانش رابطه ی عاشقانه برقرار کنه یا خدایی نکرده باهاش دست به کار ناشایستی بزنه.حتی در مواردی دیده شده که پسر جوان در این موارد خودشو کنترل کرده ولی خود نوجوان به هر دلیلی اونو تحریک کرده! اگه حتی اگه فرض رو بر این بذاریم که رابطه ی این دو به عشق بازی محدود و به سکس کشیده نشه احتمال داره پسر نوجوان جنست خودش رو فراموش کنه و احساس کنه که دختره!و این یعنی فاجعه! این امر در اکثر اوقات موجب میشه که انحراف جنسی در پسر نوجوان ادامه پیدا کنه و حتی وقتی وارد سن جوانی میشه به اوج خودش برسه و زندگیش رو به کلی نابود کنه! اشاره به این نکته لازمه که نوجوان ها در سنی هستن که هنوز خیلی از چیزها رو نمی فهمن و نمی دونن.برای همینه که وقتی به سن جوانی رسیدن تازه متوجه میشن که دوست جوانشون چه بلایی سرشون آورده.در نتیجه در اون ها یک عقده ی روانی ایجاد می شه و امکان داره اون ها هم یک نوجوان دیگه رو گیر بیارن و باهاش همین کارو کنن. از طرفی امکان داره حس انتقام از جوانی که باهاشون عشق بازی کرده این قدر اوج بگیره که اگه اون دوستشون رو جایی دیدن کار به دعوا و کتک کاری و این جور مسایل ختم بشه! اگر پدر و مادر نوجوان متوجه بشن که پسرشون با یک پسر جوان رابطه ی عاشقانه یا ... داشته ممکنه خانواده های این دو تا به جون هم بیفتن و کار به آبرو ریزی و دعوا و کتک کاری بکشه! در مواردی دیده شده که خانواده ی پسر نوجوان از دوست جوانش شکایت کردن و کارشو به زندان کشوندن! یا به دانشگاهش رفتن و برای ادامه ی تحصیلش مشکل درست کردن! البته اشاره به این نکته لازمه که گاهی هم ممکنه دوستی بین یک نوجوان و جوان در ظاهر پاک و موفقیت آمیز باشه و با هم دیگه خوش باشن.ولی خب این دوستی باعث می شه که جوان به فکر این بیفته که باز هم دوستای نوجوان دیگه پیدا کنه و کم کم علاقشو به جنس مخالفش از دست بده.بعد از مدتی هم پسر جوان بین دوست و فامیل انگشت نما میشه و کم کم همشون متوجه می شن که این همش دنبال پسر های زیبا می ره و دیگه بهش اعتماد نمی کنن تا حتی برای یک ساعت مسئولیت یکی از عزیزا نشون رو بهش بسپارن. پسر جوان در خیلی مواقع دلش می خواد با دوست نوجوانش یک رابطه ی پاک داشته باشه و اگر دوستش به راه خطایی بره اون رو نصیحتش می کنه ولی با این همه، نوجوان ها در سنی هستن که دلشون می خواد خیلی از چیزها رو تجربه کنن.نوجوان در سنی زندگی می کنه که دوست داره توانایی هاش رو به همه ثابت کنه .وقتی که با یک جوان دوست می شه برای این که بهش ثابت کنه که بچه نیست ممکنه بره دوست دختر پیدا کنه! همین طور اگر پسر نوجوان خطایی انجام بده مثل اعتیاد به دخانیت و مشروبات الکلی یا تماشای فیلم ها ی مستهجن وخلاصه این که انحرافی درش ایجاد بشه،اولین کسی رو که پدر و مادر نوجوان بهش مشکوک می شن دوست جوان پسرشون خواهد بود.حالا هر چقدر هم که اون جوان ثابت کنه که بیگناهه،کلی آبرو ریزی و اختلاف بین خانواده های این دو تا پیش میاد.
پسر جوانی که عاشق یک نوجوان میشه دلش می خواد همیشه دوستش رو از خودش راضی نگه داره.واسه همینه که وقتی رو که باید برای کار پیدا کردن،تحصیل و مطالعات مهم مثل تحقیق در مورد شخصیت زن و روش های موفق همسر یابی بذاره،صرف اون نوجوان می کنه و کلی از زندگی طبیعی خودش عقب می افته.ممکنه ورود به عالم نوجوان ها در ظاهر شادش کنه و براش خوشایند باشه ولی خب ضرر های زیادی براش داره: پسر جوان بی ال به خاطر دوستی و عشقش به نوجوان ها ،سن واقعی خودش رو فراوش می کنه و وارد عالم نوجوان ها می شه.چون جوان های بی ال معمولا کمبود محبت یا خالاء های عاطفی از گذشته هاشون دارن وقتی با یک نوجوان دوستی می کنن ممکنه اخلاقشون بچه گونه بشه و سن واقعی خودشون رو فراموش کنن.جوانی که سن واقعی خودش رو فراموش کنه دلش نمی خواد چهرش مردونه بشه و می خواد همیشه زیبا و دست نخورده باشه تا برای دوست نوجوانش زیبا و جذاب باقی بمونه.و حاظر نمی شه به کارهای سخت و مردونه تن بده تا مبادا از زیباییش کم بشه .مثل دخترا همش دلش می خواد کارهای ظریف وآسون انجام بده! دلش می خواد مثل نوجوان ها از پدر و مادرش پول بگیره.واسه ی همین سن ازدواج کردنش به تعویق می افته.جوانی که دیر ازدواج کنه به هزار جور انحراف کشیده میشه.این در حالیه که خیلی از نوجوان ها هستن که در همین سن هم مثل مرد کار می کنن و هم درس می خونن! یک نوجوان ممکنه یک یا دو تا دوست خیلی زیبای هم سن خودش داشته باشه که به شدت عاشقشون باشه.این باعث میشه که پسر جوان به دوستی بین اونا حسادت کنه و همش سعی کنه یه جوری خودشو پیش دوست نوجوانش عزیز تر کنه تا دوست نوجوانش به اندازه اونا دوستش داشته باشه.کم کم در پسر جوان نوعی وسواس ایجاد می شه و سبب می شه که صبح تا شب جلوی آینه بایسته و اینقدر با مدل موها و لباس هاش ور بره تا بتونه دوست نوجوانش رو عاشق خودش نگه داره. و این در حالیه که چهره ی پسر جوان روز به روز مردونه تر میشه و از زیباییش کاسته میشه و هر روز که به آینه نگاه می کنه زجر می کشه! وای به حال وقتی که هر روز که آینه رو نگاه می کنه بفهمه که کم کم داره کچل می شه! شخصت بعضی از نوجوان ها طوریه که از سن 13 تا 16 سالگی خیلی مهربان، مودب، احساساتی و با صداقت هستن و این سبب می شه که نوجوان و جوان در طول این مدت حسابی عاشق هم دیگه بشن و این عشق وقتی اوج می گیره که پسر نوجوان تک فرزند باشه یا برادر نداشته باشه یا از طرف خانواده کمبود محبت داشته باشه و از طرف یک بزرگتر دلش محبت بخواد.ولی خیلی از این نوجوان ها بعد از سن 16 سالگی دچار بحران بلوغ شده و خیلی لجباز،پرخاشگر،مغرور و گستاخ می شن یعنی دقیقا 180درجه تغییر می کنن. پسر نوجوان مرتب به دوست جوانش بی احترمی می کنه و شخصیتش رو خورد می کنه و باعث میشه دم و دیقه بینشون جر و بحث پیش بیاد.هی قهر و هی آشتی!اکثر نوجوان ها در سنی هستن که شدیدا غرور دارن و خیلی وقتا ممکنه سبک و گستاخانه با هم صحبت کنن و این در حالیه که پسر جوان انتظار داره همه باهاش با کلاس صحبت کنن.حتی دوست نوجوانش!و امان از وقتی که پسر جوان وارد جمع دوستای اون پسره بشه و جلوی جمع بهش تیکه بندازن و همه ی جمع بهش بخندن! هیچ فکر کردین همچین موقعی چقدر پسر جوان پیش یه مشت بچه ضایع میشه؟؟؟؟؟ بعدش این همه عشق و محبت به یک باره به نفرت تبدیل میشه! و هر دو طرف ضربه ی روحی می خورن.مخصوصا پسر جوان. پسر جوان همش سعی می کنه دوباره دل دوستشو بدست بیاره و همه جوره تلاش می کنه. ولی معمولا هیچ نتیجه ای نمی گیره و روز به روز غم و غصه اش بیشتر میشه.این در حالیه که ممکنه پسر نوجوان با دوستای هم سن و سالش هنوز رابطه ی عاشقانه داشته باشن و حسادت پسر جوان به دوستی اونا دو چندان می شه! دوباره آینه رو نگاه می کنه و می بینه داره زشت میشه و افسردگی سراغش میاد! ممکنه یک جوان خیلی زیبا روی دیگه پیدا بشه وبا همون نوجوان دوستی کنه و نوجوان این دفه عاشق اون پسره بشه! وای وای وای! بیچاره اون جوان اولی!... در اینجاست که پسر جوان ممکنه به فکر انتقام از دوست نوجوانش بیفته!
جوانی که دنبال دوستی با نوجوان ها ی زیبا می گرده،اکثر اوقات در مورد دوستی با اونا ناموفق می مونه.چون یا نوجوان ها هیچ علاقه ای به دوستی نشون نمی دن یا خانوادهاشون خبر دار می شن و از ادامه ی دوستی جلوگیری می کنن.در چنین مواقعی معمولا پسر جوان در مورد ادامه ی دوستی پافشاری می کنه ولی در نهایت جز ضایع شدن ریختن آبروش پیش بقیه چیزی نصیبش نمی شه.پسر جوان بی ال معمولا قبل از دوستی حسابی عاشق زیبایی پسر نوجوان میشه و ممکنه این عشق به حدی برسه که اون رو کور و کر کنه و متوجه هیچ کدوم از عواقب و خطرات این دوستی نشه! در این حالت نوجوان ممکنه به دوست جوانش هیچ علاقه ای نداشته باشه.ولی از عشق پسر جوان به خودش سوء استفاده کنه! مثلا هر وقت پول می خواد یا به هر شکلی که به کمک دوست جوانش احتیاج داره،در ظاهر خودشو مهربون نشون بده ولی وقتی که نیازش برطرف شد،دوباره به دوستش محل نذاره و بی معرفتی کنه.این در حالیه که در طول این مدت پسر جوان از شدت عشق فکر می کنه دوست نوجوانش دوستش داره! ولی خب طبیعتا بعد از مدتی پسر جوان متوجه می شه که دوستش هیچ علاقه ای بهش نداشته و فقط هدفش سوء استفاده بوده.خب اینجاست که پسر جوان به شدت ضربه ی روحی می خوره.چون می بینه در تمام مدت دوستی این همه پول و عشق و محبت و وقت با ارزش خودشو خرج کرده ولی همش بی فایده بوده.این جاست که دو حالت پیش میاد.1-پسر جوان احساس میکنه که از دوستش طلب کاره و هوس می کنه یه جورایی ازش انتقام بگیره که در چنین وقتی هزار تا اتفاق ناگوار ممکنه رخ بده. 2-پسر جوان عشق و محبت خودش رو از قبل هم بیشتر می کنه تا بلکه بتونه یه جورایی دوستشو عاشق خودش کنه ولی معمولا این کارش هیچ فایده ای نداره و دوستش به سوء استفاده هاش ادامه می ده و روز به روز اعصاب پسر جوان داغون تر میشه و اگر هم بخواد با عشقش خداحافظی کنه براش خیلی دردناکه!
ودر پایان باید بگم که جوان های بی ال بیشتر اوقات افسرده و بی حال هستن.فکرشون مشغوله و معمولا دچار افت تحصیلی می شن.
شما مقاله تون درباره ی اینه که وقتی جوان با نوجوان دوست بشه برخی مشکلات داره...
این نکته باید در اول واضح بشه که این نوع روبط چه در همجنسگرایی و چه در رابطه ی دختر و پسر صدق میکنه و نمیتونیم بگیم خاصه ی گی ها هس و این نکته که این مقاله بیشتر در مورد افراد بی ال هس و کی گفته همجنسگرایان بی ا ل هستن؟ ولی به هر حال برسی اش میکنیم.
تو این قضیه قرار نیس همیشه روابط بین جوان و نوجوان باشه و جوان میتونه با جوان و نوجوان هم با نوجوان رابطه داشته باشن، نه؟
این درست نیس که این دو نفر همش بخوان صبح تا شب وقت گذرونی کنن و از دوستاشون دور بیفتن. وقتی دختر و پسر عاشق میشن از دوستاشون دور میفتن؟
شما میگید از نظر رابطه و تفکرات نمیتونن نیاز های همدیگه رو رفع کنن، این درست نیس؛ چون من انتخاب میکنم که کیو دوس داشته باشم و متناسب با افکار و علاقه مندی های خودم یکی رو انتخاب میکنم. با این حال نمیتونیم مثه بقیه باشیم؟ شخصی که اهل شوخیه مجبور نیس یکی رو انتخاب کنه که افکار عجیب و پریشان و ادبیات خاص داشته باشه، نه؟ کسیکه انسانه و شخصیت داره میتونه بفهمه که انسان و شخصیتش از زیبایی ظاهری اش مهمتره و باید با تکیه بر این واقیعت حرکت کنه و قلب یکی رو نشکنه...
اینا همش مربوط به انتخاب نادرست دوست هست نه چیز دیگه ای. و این یک حقیقته که همنشینی با دوست نامناسب تاثیر نامناسب داره.
همجنسگرایی که عاشق باشه و در کل معنی عشق رو بدونه، به زیبایی ظاهری توجه نمیکنه و در موردش افکار شیطانی نداره و از عواملی که باعث تحریکش میشه دوری میکنه.
من موندم همجنسگرایی چه ربطی به از دست دادن و فراموشی جنسیت داره؟ که بخواییم بگیم همجنسگراها در آینده جنسیتشونو از دست میدن. این درست نیست. قرار گرفتن تو برخی شرایطی میتونه باعث فراموشی جنسیت بشه که یکی از اون شرایط نمیتونه همجنسگرایی باشه چون در غیر همجنسگرا هم این پدیده دیده میشود.
حال افرادی هم که از اول ترنس هستن طبق حقوقشون و دستور دین میتونن عمل کنن...
اینکه مردم نتونن همجنسگرا ها و کلا همدیگه رو درک کنن این مشکل خودشونه و اگر دو خانواده بر این بحث دعواشون بشه، این نشانگر ضعف در درک و دریافتشون از حقایقه.
همجنسگراها این افراد نیستن که وقتی با یکی رابطه داشته باشن به فکر رابطه با دیگر پسر ها باشن و همش به دنبال پسرای زیبا بگردن...
این طبیعیه که دو همجنسگرا تو زندگی مشترکشون اختلاف داشته باشن و حتی دعوا کنن مثه زن و مرد...
و اینکه همه نیازمند تجربه هستیم و گاهی در کمبود تجربه برخی بحران ها به وجود میاد.
اگه دوست درستی انتخاب بشه هیچ یک از این مشکلات به وجود نمیاد...
این همه مطلبی که گفتید برخی از مشکلات احتمالی در رابطه ی فاصله ی سنی طولانی در بین جوان و نوجوان است که طبیعتا چه در همجنسگراها و چه در غیر همحنسگراها این امر برقراره.
اینا همش مطالبی کلی و عمومی هستن و محدود به همجنسگرایان نمیشه و همه ی افراد، این ویژگی ها رو ندارن.
تازه رابطه ها میتونن موفق نشن و دو پسری که با هم رابطه دارن میتونه پس از مدتی به دلایلی از هم جدا شن و ممکنه در زندگی بعضی ها باشن که با اینکه دوست تلقیشان میکنیم بهمون صدمه بزنن...
سلامحال یه فرضیه: اگه آمیزش مرد با مرد بعد از ازدواج با عمل لواط فرق داشته باشه، چی؟ مثه فرق آمیزش مرد و زن بعد از ازدواج با زنا کردن؟ در این صورت آمیزش مرد با مرد اگه ازدواج کنن و این احساس نه از روی شهوت بلکه عشق باشه چرا جایز نباشه؟
من این فرضیه رو مطرح کردم ولی موضوع اصلی من این نیست که بخوام درستی آمیزش مرد با مرد را اثبات کنم بلکه مهم تر از اون عشقه. اینکه یکی رو دو طرفه دوس داشته باشی و بتونید دست همدیگه رو گرفته همدیگه رو بغل کنید و عاشق هم باشید و خلاصه مثه مرد و زن باشید...
هزار و هزاران بار هم میگم که این حس هوس نیست. اینکه وقتی عاشق شدی ناراحت بشی و گریه کنی و فراق عشق از درون نابودت کنه و هر لحظه که به اسمش فکر کنی و هر لحظه که ببینیش بیشتر و بیشتر بمیری.
من خودم بزرگترین ترسم تو زندگی اینه که فک کنم در راه درستم ولی در حقیقت نباشم. اینجا همش سوالات مشکوک بی پاسخ هست و دلایل شماها هم که همش نقض میشن.
با هر کسی که رو این بحث میکنم دلیل میارن. منم دلیل میارم تا دلایل اونا رو نقض کنم ولی اونا همش به دلایل اولشون تکیه میکنن و دلایل مرا نقض نمیکنن.
تو هیچ آیه یا حدیثی همجنسگرایی حرام نبوده بلکه این عمل لواط و همجنسبازیه که حرامه. تو همشون به رابطه ی جنسی با شهوت اشاره شده نه عشق و عاطفه.
طبیعیه که واسه خیلی ها سخته نتونن خودشونو به جای این افراد بزارن که چه حسی دارن.
حال که در شریعت هیچ اشاره ای به همجنسگرایی و احساس و عاطفه و عشق در این موضوع نشده پس چرا زود قضاوت میکنیم و چرا لواط رو به همه چی نسبت دهیم؟
شما ها که این حسو قبلا نداشتید چگونه با جسارت نظر میدید و میگید هوسه؟
نسل بشر با همجنسگرایی از بین نمیره اونم با استفاده از روش های دیگه همچون رحم مصنوعی، اجاره ی رحم و مهم تر از اونا سرپرستی بی سرپرستان.
ولی یه جمله ی منطقی بزارید واستون بگم: کسی که همجنسگراست هیچ حسی به جنس مخالف نداره و چه همجنسگرایی جایز باشه چه نباشه قرار نیس این فرد همجسگرا ازدواج کنه و بچه به دنیا بیاره. پس در نتیجه اگه همجنسگرایی جایز بشه تغییر آنچنانی رخ نمیده. بلکه شاید سود هم داره اینکه اگه همجنسگرایی جایز نباشه شخص گی صاحب بچه نمیشه ولی اگه همجنسگرایی جایز باشه حداقل میتونه از اون سه روش ذکر شده بهره ببره. اون همجنسگرایانی هم که ازدواج میکنن همش از این تصمیمشان پشیمان و در زندگی پریشانند... چون هیچ حسی به خانمشان ندارن و نمیتونن نیاز های همدیگه رو رفع کنن.
اگه عمیقا بهش فکر کنین متوجه میشین که چه چیزی را میخوام ثابت کنم. اینکه همچنسگرایی درسته یا نه و اگه نیست دلایل محکم و قابل رد نشدنش چیه؟ همین طور که من دلایل شما رو نقض میکنم شما هم با دلایلتون دلایل مرا نقض کنید که اکثرن از انجام این کار دوری میکنید و همش دلایل اولتون رو جوابگوی همه ی مسائل میدانید.
شاید این عمل به اندازه ای کافی مفید باشه که احتمال درست بودن همجمسگرایی رو بدهید... فقط احتمال...
خداوند تو قرآن و دین همه ی قضایا را مطرح نکرده و این منطقی نیست که چون در مورد همجنسگرایی مطلبی نیست پس حرام باشه... همانند تغییر جنسیت... البته اگه اونو هم انکار نمیکنید!
با سلام
شما اصرار دارید عمل خودتون رو از لحاظ دینی درست جلوه بدید
مثل اینکه من بیام یه کاری که از نظر عرفی و شرعی درست نیست رو زیبا جلوه بدم
مثلا عکس های....پخش کنم بگم من دارم به آموزش روابط جنسی کمک می کنم و.... !!!
بنده هم میتونم بگم تو قرآن ننوشته عکس های ... رو پخش نکنید!!!
یا بگم پخش کردن عکس های... باعث ترویج ازدواج آسان میشه!!!
یا بگم شاید این عمل به اندازه ای کافی مفید باشه که احتمال درست بودن پخش کردن عکس های... رو بدهید... فقط احتمال...
یا خیلی حرف های زیبای دیگه بزنم برای درست نشون دادن کار خودم
دوست گرامی
انسانی که عاشق میشه چشمی داره که نمی بینه،گوشی داره که نمی شنوه و عقلی داره که فهم نمی کنه (شروحیل)
این یه واقعیت
شخصی که نمیتونه با دیگران رابطه برقرار کنه و فقط خواسته خودش رو می بینه نمیتونه منطقی پیش بره و برای کار خودش دلیل تراشی میکنه
انقدر دلیل میتراشه که باورش میشه تمام دنیا دارن اشتباه میکنن و فقط اون و کسانی که باهاش موافقن دارن درست فکر می کنن
فکر می کنه خیل آدم خاصیه و خدا بهش نظر کرده که تونسته به اینجا برسه
و...
وقتی فرد بتونه از اون حالت بیرون بیاد(که مسلما کار آسونی نیست) می بینه هر چی تا حالا اتفاق افتاده بیشتر شبیه یه خواب بوده تا واقعیت
(بنده این موضوع رو تجربه کردم)
اون وقت که می فهمه عمرش رو برای کاری تلف کرده که سودی نه برای دنیاش داشته نه آخرتش
با عرض سلام و ادب مجدد
در تاپیک زیر در مورد موضوع همجنس گرایی به صورت مفصل توضیح داده شده است لطفا کامل مطالعه نمایید و در صورت وجود سوال ،بنده در خدمت هستم.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
با سلامتوجه داشته باشید با این حال که دین و قوانین مقابل همجنس بازی اینقدر سخت ایستادن باز هم این موضوع هر روز داره گسترده تر میشه
وای به روزی که موافقتشون رو با این موضوع اعلام کنن!!!
نمونش رو داریم تو کشورهایی که قانونا همجنس بازی رو مجاز دونستن می بینیم
از بین رفتن حرمت خانوادهدر هر دینی یا جامعه ای خانواده مهمترین چیز هست
با ترویج این قضیه بنیان خانواده از هم می پاشه و جامعه به انحراف کشیده میشه
اگر این کار رو مجاز بدونیم باید خیلی گناهان دیگه رو هم مجاز بدونیم (چون این کار روی جامعه تاثیر منفی داره )
مثلا بگیم زنا هم مشکل نداره چون دو طرف راضی ان!!! و به بعد اجتماعیش نگاه نکنیم
یا بگیم ربا هم مشکل نداره چون دو طرف راضی ان !!! و باز به بعد اجتماعیش نگاه نکنیم
و خیلی گناهان دیگه...
چه چیزی باعث میشه فکر کنید در صورت جایز بودن ازدواج همجنسگرایی، حرمت خانواده و جایگاهش در جامعه پایین می آید؟ مگه بر اساس عشق نیس؟ مگه قرار نیس شرایط اسلامی حفظ بشه مثه ازدواج زن و مرد؟ مگه نوع زندگیشون چه مشکلی داره؟
به همدیگه علاقه عاطفی ندارن؟ همش به فکر آمیزشن؟ فرزندشان را دوس ندارن؟...
حال سندتون بر اینکه روی جامعه تاثیر منفی داره چیه؟ دلایل خود را مطرح کنید تا بررسی کنیم. البته اگه دلیلی وجود داشته باشه!
زنا و لواط جایگاهشون یکیه و هر دو صددرصد حرامن.
اگر فکر میکنید آمیزش مرد با مرد با عشق پس از ازدواج با ازدواج شهوت آلود آن دو مرد بدون ازدواج، شرایط همسانی داشته و با هم فرق ندارن، پس اونوقت آمیزش زن و مرد با عشق پس از ازدواج زنا هست! به نظرتون این عادلانه هس میان عشق و هوس تفاوتی قائل نباشیم؟
این ازدواجی که قراره بین دو مرد اتفاق بیفته، به این منظور نیس که که قراره روابط و نوع نگرش به دین اسلام رو عوض کنه و آنها مثه دیگر مسلمانها به دین خود و آموزه هایش پایبند می مانند و در زندگی برخلاف خواست خدا عمل ننموده و دین را تباه نمیکنن.
[="Times New Roman"][="Navy"]
ادعايي است بدون سند و در عين حال غير منطقي و کاملا نا معقول و بر خلاف منطق عقلاء.[/]
واقعا افسوس که عشق را بی مفهوم میدانید و واسش ارزش قائل نیستید و میگید عشق بیماری هس و خوب و بد نداره؛ عشقی که خداوند به خاطر عظمت آن انسان را آفرید و در خلقت هیچ چیزی برتر از عشق مومن به خداوند وجود نیست و هدف از خلقت انسان هم رسیدن به این عشقه...
ایشون میگن خانواده زمانی حرمت داره که در سایه ی دین قرار بگیره و اگه این طور نباشه پایه هایش ضعیف شده و در نتیجه نابود میشه.
و شما این حقیقت را ادعایی بس سند و غیر منطقی میدانید!؟ اصلن میبینید دارین چی مینویسین؟
میدونید مشکل اصلی کجاست؟ اینکه خیلی ها به حرف ما گوش نمیدید و وقتی دلیل می آوریم از روش رد میشین و همش نظرات خودتونو بیان میکنید.
به امید هدایت الله؛ هر کسی را که گمراه باشد!
سلام
راستتش اینجور حداقل با توجه به جوی که هستم درش(دانشگاهی البته نه خانوادگی)منطقی میدونند البته همجنسگرا بودن به این صورت که تو از لحاظ تامین جنسی سراغش نری چون راحت تر از دختره(یا پسر برای دخترا) بلکه به خاطر علاقه افکار و میل جنسی که با هیچ جنس مخالفی تحریک نمیشی سراغش میری و من گفتم قران نهی کرده واب دادن اون واسه این بوده که اون افراد طبیعی بودن زن داشتن چون نمیدونم بدشون از پیاامبر یا مهمون کلا یه چی میومده شروع کردن زناشونم دیدن مردا همینن ایناهم گفتن ما چرا نه و اینکه خواستن به 2 فرشته تجاوز کنن که گناه اون بوده (این قضیه رو دقیق نمیدونم بحث یکی دوسال پیشه ایات سوره رو هم نخوندم اساتید این مورد رو توضیح بدن) و کسی که از اول گی/لز بوده ربطی نداره
روانشناس ها که کلا از لیست بیماری روانی درش اوردن .البته درمان های هم هست برای کسایی که میخوان عوض بشن ایران و خارج از دارو تا شوک درمانی(که اخری غیرمجازه ایرانشو نمیدونم)پس چرا این افراد که این همه دردو تحمل میکنند عوض نمیشند یا سخت عوض میشند؟منظورم اینه اوناهم از این شرایط بدشون میاد اگه فقط هوس و مشکل جنسی پس چرا درمانن نمیشه مگه اینکه اینجوری دنیا اومده باشند.در ایران به خاطر مجازاتی که هست عملا هیچ امار دقیقی نیست ولی اگه به کشورای غربی ببینیم فرضا دونفری که بار اول تلاش کردن که حقوقشون به رسمیت شناخته بشه و جرم نداشته باشه و بعدا ازدواج بتونن بکنن(البته کشید دوران پیر شدنشون) چرا با تموم اون همه خفت بدبختی دست برنداشتن ؟منظورم اینه هیچ بشری از توهین تحقیر و فشار خوشش نمیاد و اینا حتی تو زمان حال غربم تحت فشارن فقط به خاطر قانون مردم در ظاهر نایسن باهاشون و گرنه برنامه های واقعی شون(ریلیتی شوها) کاملا نشون میده تازه خیلی هاشونم تا اخر عمر باهم میمونند
و یا اینکه بعد قانونی شدن حقوق مدنی شون و بهتر شدن اوضاع امار هست از کسایی که از همسرای جنس مخالفشون جدا شدن و همچنس خودشون وارد رابطه یا ایضا ازدواج شدن
واقعا نمیدونم چی بگم از نظر دینی تا اونجا که میدونم حکمش اعدامه و گناه کمی هم نیست اما از طرفی به شخصه اصلا نمیتونم ازشون بدم بیاد منظورم اینه فقط صرف اینکه رابطه جنسی متفاوتی دوست دارن نمیتونم اونا رو پست و بد بدونم .شاید تحت تاثیر 6-7 سال بودن در جمع کسایی که این رابطه ها رو تایید یا حتی گی بودن به شخصه و قبحش ریخته؟متاسفانه و به لطف کم کاری مسئولین و نهادای مرتبط(اینجا دقیقا باید یقه نهادهای تربیتی رو بگیریم که چرا هیچ محیط و اموزش و محتوایی تولید نکردن در مقابله این همه حجم سریال موزیک و برنامه ترویج این موضوع)که تو سنین حساس و جهت گیری شخصیتی برامون عادی شد(من در یک خونواده مذهبی هم بزرگ شدم که البته درجه دوم ها فامیل اعتقادات زیادی ندارن فقط خدا و 14 معصوم ولی اما این موضوع همچنان تابو و به شدت نهی شده است نه اینکه اپن باشند و بگن هرچی هستی)
یه جمله ای که از سریال خارجی دیدم از ذهنم خارج نشد این بود (صحنه ای که یک پسر معتقد به مسیح و بچه مذهبی!با چندتا از دوستاشون که تو خیریه کلیسا موزیک اجرا میکردن با هزینه اش کمک به کلیسا و خیریه راجع به درخواست یک همجنسگرا بود برای خوندن اهنگ برای عشقش در روز ولنتاین بحث میکردند):
-همجنسگرایی جز [=Roboto]Abomination(ترجمه تقریبی اعمال شنیع )هست که یک مرد کنار مرد دیگه دراز بکشه اما ما پیشاهنگ بودیم پسرا کنار هم تو یک کلبه دراز میکشیدن.پس پیشاهنگی [=Roboto]Abomination هست؟
[=Roboto]-میدونی دیگه چی تو انجیل جز [=Roboto]Abomination هست؟خوردن خرچنگ،کاشتن گیاهای مختلف تو یک زمین،به کسی مغرورانه نگاه کنی می دونی چی توی [=Roboto]Abomination نیست؟برده داری
ممنون درباره ی نظرتون!
از افرادی که این مطلب رو میخونن تقاضا دارم عمیق فکر کنن و زمانی به مخالفت با این دلایل بپردازند که دلیلی واسه نقضش داشته باشن.
در مورد شریعت اسلام و همجنسگرایی باید این نکات رو روشن کنم...
یکی از دلایل مخالفان همجنسگرایان در این موضوع هس که فکر میکنن همجنسگرایی بر خلاف طبیعته و نظم طبیعت را به هم میزند.
حال پس چرا در حیوانات هم این احساسات وجود داره؟
و طبق بررسی ها همجنسگرایی در حیوانات به صورت عاطفی هس نه شهوتی و مثه نر و ماده نمو میکنن.
حال بعضی ها بهانه شون اینه شاید انسان ها و نتایج مخربشان در زیست شناسی باعث به وجود آمدن چنین احساساتی در حیوانات شدن!
در جواب باید گفت: اصلن میدونستید در بیش از ۱۵۰۰ نوع از حیوانات همجسگرایی وجود داره؟! نه ۱ نه ۲ بلکه ۱۵۰۰.
به نظرتون منطقیه کار انسان باشه؟
حال که همجنسگرایی به هیچ وجه درمانی واسه رفع شدن نداره و هیچ گرایشی قابل تغییر نیس پس چگونه تونستن گرایش حیوانات را عوض کنن؟!
الآن به بحث این میرسیم که بررسی کنیم همجنسگرایی تو دین حرام نیس!
سوره ی نمل آیه ۵۵: در این آیه حضرت لوط به قومش میگه:《آیا شما به جای زنان از روی شهوت با مرد ها در می آمیزید؟ بلکه شما مردمی جهالت پیشه اید.》
حال بررسی میکنیم:
نکته ی اول اینکه با تکیه بر اسناد محکم قوم لوط خودشان زن داشتند و با اینکه زن داشتند به آمیزش با همجنس های خود علاقه داشتن.
نکته ی دوم اینکه به کلمه ی《از روی شهوت》دقت کنید!
چه اشکالی داشت خداوند در این آیه چنین بفرماید:《آیا شما به جای زنان با مردان در می آمیزید؟》
پس نتیجه میگیریم قوم لوط هیچ احساس عاطفی نداشتن و همش به فکر لواط بودن و این در شرایطی بود که زن هم داشتند!
و جهالتشان از این است که لذت جنسی را ترجیح میدادن.
در آیه ی ۸۱ سوره ی اعراف نیز این مطلب بیان شده.
حال میرسیم به بحث قطع نسل بشر:
حال باید یک بند منطقی بیان کنم:
کسی که همجنسگرا هس چه همجنسگرایی آزاد باشه و چه نباشه، به جنس مخالف علاقه و احساس عاطفی نداره و قرار نیس با او ازدواج کرده و صاحب فرزند بشه!
و همجنسگرایانی که ازدواج میکنن همش از این کارشان پریشان و پشیمان و معترضند.
حال بر عکس قضیه رو محسوب کنیم اینکه اگه همجنسگرایی جایز باشه طرف میتونه حداقل از روش های رحم مصنوعی و اجاره ی رحم و سرپرستی فرزندان بی سرپرست بهره ببره تا بتونه این بحران ها را پر کنه.
آیا در این قرن افزایش جمعیت مهمتره یا کنترل روند رشد جمعیت و تصمیم در رفع مشکلات جامعه؟
در حالیکه سرپرستی بی سرپرستان به قدری باور نکردنی از مشکلات جامعه میکاهد و اگه این روند رشد جمعیت با چنین سرعتی جلو بره و کنترل نشه، طبق تحقیقات بحران های فراوانی در آینده به وجود میاد...
همجنسگرایان تعداد کمی از مردم یک جامعه هستن و با جایز شدن همجنسگرایی همه همجنسگرا نمیشن نه؟
حال این آیه رو برسی میکنیم:
آیه ی ۲۹ سوره ی عنکبوت: حضرت لوط به قومش میفرماید که: 《آیه واقعا شما به سراغ مردان می روید و راه(تداوم نسل بشر) را قطع میکنید؟》
در بررسی این آیه باید دقت بیشتری صرف شود.
قبلا ذکر شد قوم لوط همجنسباز بودن به این معنی که لواط میکردن و هیچ احساس عاطفی به همجنس خود نداشتن و در عین حال زن نیز داشتن.
به نظرتون طبیعی نیس حضرت لوط بخواد به قوم خودش بگه که این کارشان نسل بشر را قطع میکنه و راه تداوم را میبنده؟ به راستی که این جمله حقیقت داره! دقت شود؛
چون آنها همجنسگرا نیستن و هیچ اهمیتی به عشق و عاطفه و ازدواج با همجنس و فرزند داری ندارن! و در نتیجه نسلشان با تداوم و ادامه ی این عمل زشت لواط قطع میشود!
و در ذهنیت آنها عشق، ازدواج و فرزند داری با روش های ذکر شده بی مفهوم است.
بنابر مطلبی که ذکر کردید اگه تغییر این حس امکان پذیر بود این همه درد را تحمل نمی کردیم و هر قیمتی هم شده به درمانش می پرداختیم.
با سلامشما اصرار دارید عمل خودتون رو از لحاظ دینی درست جلوه بدید
مثل اینکه من بیام یه کاری که از نظر عرفی و شرعی درست نیست رو زیبا جلوه بدم
مثلا عکس های....پخش کنم بگم من دارم به آموزش روابط جنسی کمک می کنم و.... !!!
بنده هم میتونم بگم تو قرآن ننوشته عکس های ... رو پخش نکنید!!!
یا بگم پخش کردن عکس های... باعث ترویج ازدواج آسان میشه!!!
یا بگم شاید این عمل به اندازه ای کافی مفید باشه که احتمال درست بودن پخش کردن عکس های... رو بدهید... فقط احتمال...
یا خیلی حرف های زیبای دیگه بزنم برای درست نشون دادن کار خودمدوست گرامی
انسانی که عاشق میشه چشمی داره که نمی بینه،گوشی داره که نمی شنوه و عقلی داره که فهم نمی کنه (شروحیل)
این یه واقعیت
شخصی که نمیتونه با دیگران رابطه برقرار کنه و فقط خواسته خودش رو می بینه نمیتونه منطقی پیش بره و برای کار خودش دلیل تراشی میکنه
انقدر دلیل میتراشه که باورش میشه تمام دنیا دارن اشتباه میکنن و فقط اون و کسانی که باهاش موافقن دارن درست فکر می کنن
فکر می کنه خیل آدم خاصیه و خدا بهش نظر کرده که تونسته به اینجا برسه
و...
وقتی فرد بتونه از اون حالت بیرون بیاد(که مسلما کار آسونی نیست) می بینه هر چی تا حالا اتفاق افتاده بیشتر شبیه یه خواب بوده تا واقعیت
(بنده این موضوع رو تجربه کردم)اون وقت که می فهمه عمرش رو برای کاری تلف کرده که سودی نه برای دنیاش داشته نه آخرتش
به نظر بنده شما میخواهید عمل(دلیل آوردن) بنده را جلوه دادن، جلوه بدید.
همین طور که قبلا گفتم شما حتی ذره ای تمایل به درک در این دلایل ندارید و تلاش در رفع آنها نمی کنید.
باشه حق با شماست دلایل خود را بیاورید تا دلایل مرا نقض کنه!
میدونید چرا این همه دلایل دلایل نقض نقض میگم؟ چون مشکلات از این جا شروع میشه...
اگه دقت کرده باشید این همه مطلبی که نوشتم ذره ای طرفدار شهوت نبوده و به آن تمایل نشان نداده ام و این درست نیست که بخوایید این عمل بنده رو با اعمال زشت دیگر همچون پخش عکس های... نسبت دهید.
من با رجوع به آیات قرآن در پست های دیگر ثابت کردم که همجنسگرایی حرام نیس و اگه تمایل دارید به بررسیشان بپردازید.
حالا یه نکته که خودتون هم اعتراف کردید! اینکه گفتید یه نفر عکس های... پخش کنه و بهانه اش این باشه که در قرآن ننوشته نباید این کار رو انجام بده!
حال اگر دقت کنید شما هم سعی دارید همجنسگرایی را که در قرآن ذره ای بهش اشاره نشده حرام بدانید!
و بهانه تون بر عکس موضوع پخش عکس های... اینه که میگید در قرآن گفته حرامه در حالیکه چنین آیه ای در قرآن ذکر نشده...!
و این مطلب باس در ذهنمان باشد که در قرآن همه ی مطالب ذکر نشدن. همانند بحث تغییر جنسیت در حالیکه این عمل در دین اسلام جایزه!
من در پست های دیگر گفتم که جایز بودن همحنسگرایی چه پیامد های خوبی میتونه داشته باشه. لطفا بررسی کنید.
و اینکه جایز نبودن آن چه پیامد های بدی داره...
این کاری که من انجام میدم زیبا حرف زدن نیس و وقتی میگم احتمال درست بودن همجنسگرایی را به آن بدهید، منظورم این است که خودتان را از دایره ایکه شما و افکارتون رو محدود کرده، خارج بشید و گسترده تر به این مطلب بیندیشید.
اصلن یه سوال این همه که مطلب نوشتم چیزی غیر منطقی گفتم؟
مگه با منطق سر و کار نداریم؟
لطفا مطرحش کنید با دلایل محکمی که دارید و لطفا دقت کنید این دلایل محکم، نظرات شخصی شما نباشن...
اگه برداشت شما از عشق درست باشه اونوقت باس بگیم عشق پسر و دخترا هم همش هوسه.
عشق پسر و دختر چه فرقی با عشق پسر و پسر داره؟
انگار شما عشق را درست متوجه نشدید که چی هس.
چرا محدود فکر میکنید آخه؟
وقتی میگن عشق چشم را کور و گوش را کر میکنه این یک جمله ی ادبی واسه توصیف عشقه و چه پسری عاشق پسری بشه و چه پسری عاشق دختری بشه و چه یک مومنی عاشق خدا بشه این جمله در همه ی آنها صدق میکنه . این بیانگر عظمت عشق است.!
این همه دلیل به خاطر رسیدن به لذت جنسی نیس بلکه حقوقی هس که باس رعایت بشه و دلایلی که در این مسئله بیان میشن دلایلی محکم هستند نه باور ها و تفکرات شخصی بنده که بخوام مثه شما مطرحشون کنم.
در قرآن آیه هس میگه《آیا برایتان دلایل روشن و آشکار نفرستادیم؟ آیا باز گمراه میشوید؟》
آیا من برایتان دلایل محکم ننوشتم و دلایل شما رو رفع نکردم؟
من ذره ای در این تفکرات نیستم که نسبت به شما یا دیگران برتری دارم...
به نظرتون واسه بنده لذت جنسی مهمتره؟
فکر میکنید اصلن برام مهم نیس که در راه راست خداوند باشم یا نه؟
و اینکه این دنیا رو ترجیح بدم؟
باور کنید مهم ترین ترس بنده این هس که فکر کنم در راه راست هستم ولی در واقع نباشم!...
ببینید من مجبور نیستم به شما توضیح بدم و شما هم مجبور نیستید به من گوش دهید ولی هیچ یک از ما حق نداره زندگی اون یکی رو خراب کنه... این فراموش نشه.
و بعد از بررسی این متن و مطالبی که قبلا در این سایت نوشتم، زمانی به خلافت با آنها بپردازید که دلیلی واسه نقضشون داشته باشد.
ممنون.
با عرض سلام و ادب مجدددر تاپیک زیر در مورد موضوع همجنس گرایی به صورت مفصل توضیح داده شده است لطفا کامل مطالعه نمایید و در صورت وجود سوال ،بنده در خدمت هستم.
هم جنس گرایی
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
لطفا توضیحتون رو دوباره مطرح کنید ممنون
سلام
ممنون واسه نظرتون میخوام بعضی اشکالاتونو بهتون بگم
همجنسگرایی متفاوت بودنه نه یک بیماری
اینکه میگن عشق بیماری هس از لحاظ ادبی هس نه واقعیت
این همه مطلبی که گفتم برای اثبات درستی شهوت و یا رابطه ی جنسی دو مرد نیست بلکه احساس عشقه و زمین تا اسمان عشق و هوس با هم فرق دارن
آری شهوت را میتوان کنترل کرد ولی در مورد عشق چی؟
همونطوری که این احساس در حیوانات هم وجود داره ولی به شکل عاطفی هس نه شهوتی
درست نیست همجنسگرایی با بیماری های دیگه ای همچون خودکشی مقایسه شود که طرف دوسش داره و انجامش میده. بعضی احساسات ذاتشون خرابه همانند اون خودکشی ها.
حال چرا باید خداوند این حس بدون درمانو در انسان قرار بده که تو انتخابش نکنی و نتونی با دخترا ازدواج کنی و خوشحال باشی و نتونی از عاشق شدن و غمگینی دست برداری؟ زمانی، عملی کردن احساس درسته که خود احساس درست باشه.
همجنسگرایی پدیده ای همچون ازدواج های انحرافی همچون ازدواج با حیوانات یا ازدواج ساندویچی و سفید... نیست.
ضرر همجنسگرایی به جامعه چیه اصلن چه ضرری یک همجنسگرا به شما داره؟
البته سوال اینکه همجنسبازی چه ضرری داره بحثش جداست.
منظورم از اینکه همجنسگرایی مجاز باشه اینه که مردم درک کنن که یه چیز طبیعی و ذاتی هس و باس بهش احترام گذاشت و از آزار و اذیت و منع حقوق همجنسگرایی دوری کنن. ما هم انسانیم...
سلام@};-
ساختار وجودی انسان را خدای حکیم آفریده و کم و کیف وجودش را سازماندهی کرده است همو از طریق راههای تکوینی و تشریعی برنامه کمالی را در اختیار انسان قرار داد تا مسیر کمال و سعادت را بپیماید زیرا خدای هستی بخش بیش از هر کسی نسبت به ساختار وجودی و نیازهای درونی مخلوقاتش واقف است. حال اگر انسان بواسطه اختیار به هر اندازه بر خلاف آنچه از طرف خداوند سازماندهی و برنامه ریزی شده حرکت کند و به چیزهایی بر خلاف آنچه در نهاد انسان بنحو فطری و درونی تکوین یافته و توسط فرستادگان الهی تشریع شده (احکام و دستورات دین) گرایش یافته و متمایل شود نتیجه جز انحراف و التقاط و در نهایت سقوط و هلاکت انسان را در پی نخواهد داشت!
حال چه کسی به دین الهی معتقد باشد و چه معتقد نباشد، اوامر و نواهی دین، از طرف خدای متعال برای همه بشریت نازل شده نه فقط برای مؤمنان، از اینرو اینطور نیست که عدم تبعیت و بکارگرفتن این اوامر و نواهی فقط برای اهل ایمان خسارت بار باشد بلکه هر کس خودش را از ایمان و عمل به دستورات و نواهی دین محروم کند در حقیقت چون بر خلاف فطرت پاک و الهی خود حرکت کرده، دچار خسارت و تباهی خواهد شد، گرچه ممکن است بطور مقطعی احساساتی شده و گمان کند دارد مطابق میل و خواست درونی اش عمل می کند.
بشر اگر راه ارتباطی اش را با حقایق و معارف الهی دین ببندد و فقط به عقل و شناخت تجربی محدود و ناقص خود بسنده کند بیش از آنکه بتواند به یقینیات و بسته های معرفتی صدر در صدی برای رسیدن به کمال برسد بیشتر دچار ظن و گمان و وهمیات می شود فلذا ضمن آنکه خودش را در دایره ای بسته محدود می کند دائماً دچار بحران معرفتی است و در تاریکی ها و ظلمات دنیا راه به جایی نخواهد برد.
این قاعده در همه مراحل زندگی و در تمام مجهولات زندگی دنیای بشر مطرح است و البته مجهولات بشر برای دنیای پس از مرگ و راه برزخ و قیامت، در صورتیکه به صراط دین الهی پناه نیاورد بسا بیشتر و شدیدتر از حدتصور ماست اینکه خدای حکیم دین و کتب و پیامبران را برای هدایت بشر گسیل داشته از همین روست و بی شک غفلت از این ره آورد عظیم جز گمراهی و سقوط و هلاکت در پی نخواهد داشت.
اینکه همجنس گرایی را بر خلاف هم جنس بازی بدانیم یا معنا کنیم نمی تواند در پاک کردن صورت مسأله چندان مؤثر باشد پر واضح است اسلام همجنس گرایی را بعد نظری اتحراف و التقاط اخلاقی فرد و جامعه و مقدمه ورود در وادی همجنس بازی و گناهان اخلاقی می داند زیرا هر انحراف و التقاط عملی در آغاز با میل و کشش و عشقی درونی انحرافی آغاز می شود چه خواسته باشد و چه ناخواسته! بسیاری از کارها فی حد نفسه و ذاتاً حرام نیستند اما چون مقدمه انحراف و کشیده شدن انسان به وادی گناه و انحراف هستند از باب مقدمه گناه، حکم گناه و حرام را دارند. روح حاکم بر همجنس گرایی از این سنخ است فلذا از نگاه اسلام حرام بوده جایز نیست.
چنانکه ارتباط و اختلاط با نامحرمان و جنس مخالف بدلیل اینکه مقدمه حرام است و بعبارتی پیروی از خطوات شیطان و نزدیک شدن به فساد اکبر (زنا) است در قرآن نهی شده است. (لا تقربواالزنا) بنابراین همجنس گرایی در معنایی که شما دنبال می کنید بسترسازی نظری و علمی ساختارشکنان و هنجارشکنانی است که در واقع گرفتار بیماری نفسانی و گرفتاری همجنس بازی هستند و از آنجاییکه نمی توانند به یکباره فطرت های پاک بشری را به زشتی و قباحت عمل همجنس بازی سوق دهند سعی شان بر این است در وادی نظری بسترسازی و مقدمه چینی های خود را بنحو علمی پیگیری کنند تا ابتدا در ساحت ذهن و قلب افراد تأثیر گزارده و میل و کشش اولیه را ایجاد کنند وقتی این گام را در آحاد بشر القاء کردند خواه ناخواه، تا حدود زیادی باب ورود منحرفان عقیدتی و نظری در وادی انحراف عملی هم فراهم شده است.
در حالیکه به حکم خداوند متعال در آیات بسیار، تابع «اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم»(نساء، آیه 59) هستیم و باید در موضوعات و مسائل محل اختلاف آراء بشر به حکم خدا و رسول و اولواالامر رجوع کنیم تکلیف روشن است پیروی و تبعیت از غیر این منهاج و صراط(دین) چیزی انحراف و انحطاط نیست.
در خصوص نگاه به همجنسگرایی، مذمّت و نکوهش و منع آن، مباحث بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میگردد:
الف- نظام خلقت و آرامش: خلقت علیمانه و حکیمانه و بر اساس نظم است. رعایت این نظم در هر امری، موجب آرامش میگردد و عدم رعایت آن آرامش (تسکین) و بالتبع رشد در هر زمینهای را مختل میسازد. از این رو میفرماید: شما را زوج (زن و مرد) آفریدم و برای شما همسری و عشق، محبت و جاذبه فیمابین را قرار دادم « لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا»(روم، آیه 22) تا با آنها به آرامش دستیابید. پس هر گونه جایگزینی و هنجارشکنی در امور و روابط همسری که «زناشویی، همبستری یا جماع» از اهمّ آن است، سبب میشود که آرامش فردی [جسمی، روانی، روحی، اخلاقی، ایمانی و ...] به هم بریزد و بالتبع آرامش اجتماعی [اخلاقی، امنیتی، اقتصادی، حتی سیاسی و ...] نیز مختل گردد (چنان چه امروزه در امریکا و اروپا شاهد این ناآرامی فردی و اختلال اجتماعی هستیم)
ب- وادی جهالت و اسراف: بدیهی است که حرکت در جهت خلاف نظام آفرینش در هر امری و از جمله ارضای غریزه شهوت جنسی، از یک سو «جهالت» است و از سوی دیگر «اسراف». جهالت است، چون عامل به آن نه تنها راه درست و کامل لذت و ارضای شهوت را نمیداند و به خلافی عمل میکند که حتی حیوان نمیکند، بلکه خلاف طبیعت خود و نظام خلقت حرکت میکند – پس این عمل او، صرفاً از روی شهوت نیست، بلکه در اصل از جهالت است: «أ َئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (النّمل، 55)؛ آیا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مى آمیزید [نه] بلكه شما مردمى جهالت پیشه اید. و اسراف است به خاطر آن که «نعمت جنسیت» و نیز حقوق خود، هم جنسان و جنس متفاوت و هم چنین نعمت سلامت و کمال فردی و اجتماعی را ضایع میکند. «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ» (الأعراف، 81)؛ همانا شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان مىآمیزید، (نه تنها در این امر متجاوز از فطرتید) بلكه شما (در هر كارى) گروهى اسرافكارید.
مسأله انحراف عملی همجنس گرایی که همانا همجنس بازی است که روشن بوده و حتی برای شما هم ابهام ندارد این مسأله تا به آن جا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است که در ابواب حدود اسلامی، حد آن بدون شک اعدام شمرده است و اما برای کسانی که مراحل پایین تر همجنس گرایی را انجام می دهند (میل و کشش و عشق به همجنس) مجازات های شدیدی ذکر شده، از جمله در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) می خوانیم:«من قبل غلاماً من شهوة الجمه الله یوم القیامه بلجام من نار»؛ کسی که پسری را از روی شهوت ببوسد، خداوند در قیامت لجامی بر دهان او می زند». مجازات کسی که مرتکب چنین عملی شود از 30 تا 99 تازیانه ذکر شده است.
به هر حال شکی نیست که انحراف جنسی چه در گام مقدماتی و نظری و چه نهایی و عملی از خطرناک ترین انحرافاتی است که ممکن است در جوامع انسانی پیدا شود، چرا که سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقی می افکند و انسان را به انحراف عاطفی می کشاند.
موفق باشید ...@};-
لطفا توضیحتون رو دوباره مطرح کنید ممنون
سلام مجدد@};-
یکی از روشهای معمول گفتگو و مباحثه روش ارجاع به آدرس و منبع و لینک مرتبط با بحث است، لینکی که همکار محترم ارائه دادند دقیقاً مرتبط با بحث تایپیک است اگر اهل تحقیق و مطالعه هستید شایسته است نیم نگاهی به تایپیک مزبور هم بیندازید تا متوجه شوید که بحثی که در این تایپیک استارت زده اید مطلب تازه ای نیست و قبلاً در تایپیکهای دیگری هم توسط کارشناس مربوطه بررسی شده و قطعاً اگر طالب و جستجوگر حقیقت هستید مفیده فایده خواهد بود.
موفق باشید ...@};-
من خیلی تو این بحث تحقیق میکنم و هرچه بیشتر جلو میرم به این نتیجه نزدیک تر میشم که شاید همجنسگرایی بد نباشه...
دلیل هم اینکه به هیچ وجه قابل درمان نیست
اگه حس همجنسگرایی از طرف سلب بشه دیگه اون فرد بی احساس میشه چون در ذاتش احساس و علاقه به جنس مخالف وجود نداره مثه اینه که من به شما بگویم باس به زور از دوست داشتن دخترا دست بردارید و به مردان عشق بورزید
لطفا سعی کنید از چشم ما با قضیه نگاه کنید
دومین دلیل هم اینکه خیلی ها میگن همجنسگرایی طبیعت را دچار اختلال میکنه در حالیکه حتی تو خود طبیعت هم همجنسگرایی وجود داره!
سلام مجدد@};-
گرچه معنا و مفهوم همجنس گرایی که شما در این تایپیک بدنبال طرح و دفاع از آن هستید روشن است که نوع مذموم آن مدنظر است و ما در پست قبلی ماهیت آن را که نوعی انحراف از اصول و ارزشهای انسانی و اخلاقی است بیان کردیم لکن می توان این مفهوم را از منظری دیگر بنحوی عامتر بررسی کرد و بعبارتی همجنس گرایی را به دو دسته ممدوح و مذموم تقسیم کنیم.
در معنای عام اگر همه بشریت و نوع نوع مخلوقات را نسبت به هم از یک جنس در نظر بگیریم این گرایش و تمایل بصورت تکوینی در وجود نوع انسان و دیگر مخلوقات وجود دارد که نسبت به همجنس خود تمایل و گرایش دارند. چنانکه حیوانات هم در دسته های مختلف با هم نوع و همجنس خود گروه هایی اجتماعی را تشکیل داده، از یکدیگر حمایت می کنند و زندگی طبیعی و عادی دارند، مثلاً انسان نسبت به نوع انسان و همجنس انسانی اش کشش و تمایل دارد فلذا انسان خواهان زندگی اجتماعی است که با دیگر همنوعان و هم جنسان خودش یک اجتماع را شکل دهد، این تمایل و کشش غریزی و طبیعی است و در سیر کمالی انسان نیز اختلالی ایجاد نمی کند همچنین در یک سطح پایین تر رابطه طبیعی و معمولی همجنسان (زنان با زنان و مردان با مردان) آنهم در چارچوبه و محدوده مشخصی طبیعی بوده و موجب انحراف و انحطاط نمی شود چنانکه در آموزه های دینی هم سفارش شده، زنان باید غالب ارتباطات شان در جوامع زنان باشد و مردان نیز با مردان در ارتباط باشند و هرگونه افراط در روابط غیرهمجنس گرایان، اینکه زنان با مردان و بالعکس به اختلاط کشیده شود زمینه انحراف گسترده و فراهم خواهد شد. بنابراین روابط عادی جوامع همجنس در چارچوب و محدوده عادی و طبیعی هیچ مشکلی را ایجاد نمی کند و دین نیز با این نحوه ارتباط عادی و طبیعی مشکلی ندارد.
اما مشکل زمانی بروز می کند و دین نسبت به نوعی از روابط همجنس گرایی و یا غیرهمجنس گرایی هشدار می دهد که خارج از روال عادی و طبیعی و چارچوب و قاعده ساختار وجودی انسان و قواعد شرع باشد اینکه زنان با زنان و مردان با مردان(همجنس گرایی و همجنس بازی) و یا روابط نامشروع مردان و زنان با یکدیگر(فحشا و زنا) چنان رابطه عاطفی و عشق و عاشقی را برقرار کنند که از ساختار طبیعت که توسط دستگاه آفرینش تکوین یافته و در قوانین و آموزه های شرع مقدس آمده فاصله گرفته و طرحی نو براندازند و بجای آنکه از طریق سنت الهی ازدواج نیازهای درونی خود و جامعه را تأمین کنند و هدف آفرینش را از طریق ازدیار نسل و تنازع بقا پیگیری کنند به عشق و عاشقی کاذب و بی ثمر از طریق همجنس گرایی و غیر همجنس بازی روی آورند.
اسلام هر گونه روابط افراطی و انحرافی چه همجنس گرایی و همجنس بازی و چه افراط در روابط غیرهمجنس گرایانه را بدلیل اینکه مخالف فطرت پاک و الهی بشر و روح انسانی فرد و جامعه و مخالف فلسفه آفرینش است را محکوم می کند.
موفق باشید ...@};-
سوالی که دارم اینه فارغ از اینکه مجاز باشه یا نه
من باید مراقب پاکی خودم باشم و هستم تا ازدواج کنم!انگیزه و امید دارم حداقل....
همجنسگرا هم باید مراقب پاکی خودش باشه اما این مراقبت تمام نشدنی هست!همجنسگرایی که میدونه تا بمیره نمیتونه حس خودش رو ارضا کنه به چه انگیزه ای خودش رو نگه داره؟ خب همجنسگرا که هست دچار مشکلات جسمی روحی هم میشه...
راه حل خدا براشون چیه؟
سوالی که دارم اینه فارغ از اینکه مجاز باشه یا نه
من باید مراقب پاکی خودم باشم و هستم تا ازدواج کنم!انگیزه و امید دارم حداقل....
همجنسگرا هم باید مراقب پاکی خودش باشه اما این مراقبت تمام نشدنی هست!همجنسگرایی که میدونه تا بمیره نمیتونه حس خودش رو ارضا کنه به چه انگیزه ای خودش رو نگه داره؟ خب همجنسگرا که هست دچار مشکلات جسمی روحی هم میشه...
راه حل خدا براشون چیه؟
سلام
به انگیزه اون دنیا
سوالی که دارم اینه فارغ از اینکه مجاز باشه یا نه
من باید مراقب پاکی خودم باشم و هستم تا ازدواج کنم!انگیزه و امید دارم حداقل....
همجنسگرا هم باید مراقب پاکی خودش باشه اما این مراقبت تمام نشدنی هست!همجنسگرایی که میدونه تا بمیره نمیتونه حس خودش رو ارضا کنه به چه انگیزه ای خودش رو نگه داره؟ خب همجنسگرا که هست دچار مشکلات جسمی روحی هم میشه...
راه حل خدا براشون چیه؟
سلام و ادب
قبل از پاسخ مشخص به سؤالتان لازم است نکاتی را در باره علل و عوامل همجنس گرایی و همجنس خواهی بیان کنیم: هنوز مستندات پزشکی قدرتمندی وجود ندارد تا تائید کند که گرایشات همجنس خواهی ریشه جسمانی و فیزولوژیکی دارد مگر در مورد کسانی که علائم ظاهری و نقص جسمانی کاملا” آشکار است. بنابراین به جزء عوامل پزشکی یا زیست شناختی کاملا” آشکار در گرایش همجنس گرایی ، عوامل دیگری که در بروز گرایش همجنس گرایی بسیار موثر است می توان چندین عامل را ذکر کرد: یکی از عوامل بسیار مهم در جهت گیری گرایش همجنس گرایانه رابطه پدر و پسر می باشد، تا کنون بیش از ۵۰ درصد ازافرادی که به من مراجعه نموده اند دارای پدرانی خشن و تنبیه کننده داشته اند و این درصد احتمالی بوسیله کارهای درمانی بدست آمده و هنوز بطور رسمی در مقالات علمی چاپ نشده، این یافته با یافته های یکی از روانشناسان به نام بیبر در دهه ۶۰—۷۰ میلادی که با ۵۰ تا از والدین ۱۰۰۰ همجنس گرا مصاحبه داشته همخوانی دارد. زیرا بیبر به این نتیجه رسید که همجنس گرایان دارای پدرانی خشن و کم محبت می باشند . و البته بیبر بعدها اضافه می نماید که لزوما” همه کسانی که دارای پدرانی خشن هستند همجنس گرا نمی شوند. به اعتقاد من زمینه زیست شناختی و عوامل محیطی مستعد می تواند باعث بوجود آمدن همجنسگرایی گردد. عامل دیگر گرایش به همجنس خواهی تجاوز در دوران کودکی می باشد . عامل بعدی همجنس گرایی تجربیات همجنس بازی دوران کودکی است که می تواند باعث گرایش جنسی همجنس گرایی در بزرگسالی گردد.
از اینرو در اکثر موارد گرایشات همجنس گرایی و همجنس خواهی راه حل درمانی دارد. گفتنی است: چندین دلیل باعث تقویت اینگونه گرایش جنسی حداقل برای کسانی که دچار انحراف جنسی اند شده است: یکی از دلایل مهم سخت شدن درمان اینگونه اختلال یا انحراف جنسی، حمایت شبکه های اجتماعی و یا شاید گروه های مافیایی باشند. عامل بعدی ناتوانی بسیاری از درمانگران در درمان اینگونه انحرافات جنسی می باشد. بسیاری از افراد که دارای انحرافات جنسی هستند، گرایش جنسی خود را یک سلیقه جنسی می دانند و به درمان آن نیز اعتقادی ندارند. مثلا” کسانی که دارای انحراف جنسی حیوان خواهی، فوت فتیش ، سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی هستند این گرایش خود را یک سلیفه جنسی می دانند و به درمان آن نیز اعتقادی ندارند. و اگر چنین باشد خود ارضاِیی که یک انحراف جنسی یا خود ور رفتن است نیز باید یک سلیقه جنسی باشد که نیازی به درمان آن نباید باشد و راهکاری برای درمان هم امکان پذیر نباشد. در صورتی که بسیاری از افرادی که تمایل به درمان داشته اند و دارای انحرافات جنسی ذکر شده در بالا بوده اند، درمان شده اند.
بسیاری از روش های درمانی همچون روان پزشکی و روش های درمانی روانشناسی مانند رفتار درمانی و شناخت درمانی می توانند در درمان مشکلات فوق بسیار موثر باشند. هیپنوتیزم درمانی و یا هیپنو تراپی به همراه مشاوره روانشناسی و روان درمانی در درمان اینگونه اختلالات و انحرافات جنسی بسیار موثر تر از بقیه روش های درمانی می باشد. در نتیجه همجنس گرایی و هم جنس خواهی در اکثر موارد نوعی اختلال و بیماری است که اگر فرد دچار این گرایش ببذیرد این اختلال بوجود آمده بیماری است و برای درمان آن از طریق متخصصان روانشناسی و روانپزشکان ماهر اقدام کند، بهبودی یافته به حالت عادی بازخواهد گشت.
منبع: بنقل از سایت دکتر داوود نجفی توانا، متخصص روانشناسی و هیپنوتیزم درمانی.
سلام@};-ساختار وجودی انسان را خدای حکیم آفریده و کم و کیف وجودش را سازماندهی کرده است همو از طریق راههای تکوینی و تشریعی برنامه کمالی را در اختیار انسان قرار داد تا مسیر کمال و سعادت را بپیماید زیرا خدای هستی بخش بیش از هر کسی نسبت به ساختار وجودی و نیازهای درونی مخلوقاتش واقف است. حال اگر انسان بواسطه اختیار به هر اندازه بر خلاف آنچه از طرف خداوند سازماندهی و برنامه ریزی شده حرکت کند و به چیزهایی بر خلاف آنچه در نهاد انسان بنحو فطری و درونی تکوین یافته و توسط فرستادگان الهی تشریع شده (احکام و دستورات دین) گرایش یافته و متمایل شود نتیجه جز انحراف و التقاط و در نهایت سقوط و هلاکت انسان را در پی نخواهد داشت!
حال چه کسی به دین الهی معتقد باشد و چه معتقد نباشد، اوامر و نواهی دین، از طرف خدای متعال برای همه بشریت نازل شده نه فقط برای مؤمنان، از اینرو اینطور نیست که عدم تبعیت و بکارگرفتن این اوامر و نواهی فقط برای اهل ایمان خسارت بار باشد بلکه هر کس خودش را از ایمان و عمل به دستورات و نواهی دین محروم کند در حقیقت چون بر خلاف فطرت پاک و الهی خود حرکت کرده، دچار خسارت و تباهی خواهد شد، گرچه ممکن است بطور مقطعی احساساتی شده و گمان کند دارد مطابق میل و خواست درونی اش عمل می کند.
بشر اگر راه ارتباطی اش را با حقایق و معارف الهی دین ببندد و فقط به عقل و شناخت تجربی محدود و ناقص خود بسنده کند بیش از آنکه بتواند به یقینیات و بسته های معرفتی صدر در صدی برای رسیدن به کمال برسد بیشتر دچار ظن و گمان و وهمیات می شود فلذا ضمن آنکه خودش را در دایره ای بسته محدود می کند دائماً دچار بحران معرفتی است و در تاریکی ها و ظلمات دنیا راه به جایی نخواهد برد.
این قاعده در همه مراحل زندگی و در تمام مجهولات زندگی دنیای بشر مطرح است و البته مجهولات بشر برای دنیای پس از مرگ و راه برزخ و قیامت، در صورتیکه به صراط دین الهی پناه نیاورد بسا بیشتر و شدیدتر از حدتصور ماست اینکه خدای حکیم دین و کتب و پیامبران را برای هدایت بشر گسیل داشته از همین روست و بی شک غفلت از این ره آورد عظیم جز گمراهی و سقوط و هلاکت در پی نخواهد داشت.
اینکه همجنس گرایی را بر خلاف هم جنس بازی بدانیم یا معنا کنیم نمی تواند در پاک کردن صورت مسأله چندان مؤثر باشد پر واضح است اسلام همجنس گرایی را بعد نظری اتحراف و التقاط اخلاقی فرد و جامعه و مقدمه ورود در وادی همجنس بازی و گناهان اخلاقی می داند زیرا هر انحراف و التقاط عملی در آغاز با میل و کشش و عشقی درونی انحرافی آغاز می شود چه خواسته باشد و چه ناخواسته! بسیاری از کارها فی حد نفسه و ذاتاً حرام نیستند اما چون مقدمه انحراف و کشیده شدن انسان به وادی گناه و انحراف هستند از باب مقدمه گناه، حکم گناه و حرام را دارند. روح حاکم بر همجنس گرایی از این سنخ است فلذا از نگاه اسلام حرام بوده جایز نیست.
چنانکه ارتباط و اختلاط با نامحرمان و جنس مخالف بدلیل اینکه مقدمه حرام است و بعبارتی پیروی از خطوات شیطان و نزدیک شدن به فساد اکبر (زنا) است در قرآن نهی شده است. (لا تقربواالزنا) بنابراین همجنس گرایی در معنایی که شما دنبال می کنید بسترسازی نظری و علمی ساختارشکنان و هنجارشکنانی است که در واقع گرفتار بیماری نفسانی و گرفتاری همجنس بازی هستند و از آنجاییکه نمی توانند به یکباره فطرت های پاک بشری را به زشتی و قباحت عمل همجنس بازی سوق دهند سعی شان بر این است در وادی نظری بسترسازی و مقدمه چینی های خود را بنحو علمی پیگیری کنند تا ابتدا در ساحت ذهن و قلب افراد تأثیر گزارده و میل و کشش اولیه را ایجاد کنند وقتی این گام را در آحاد بشر القاء کردند خواه ناخواه، تا حدود زیادی باب ورود منحرفان عقیدتی و نظری در وادی انحراف عملی هم فراهم شده است.
در حالیکه به حکم خداوند متعال در آیات بسیار، تابع «اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم»(نساء، آیه 59) هستیم و باید در موضوعات و مسائل محل اختلاف آراء بشر به حکم خدا و رسول و اولواالامر رجوع کنیم تکلیف روشن است پیروی و تبعیت از غیر این منهاج و صراط(دین) چیزی انحراف و انحطاط نیست.
در خصوص نگاه به همجنسگرایی، مذمّت و نکوهش و منع آن، مباحث بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میگردد:
الف- نظام خلقت و آرامش: خلقت علیمانه و حکیمانه و بر اساس نظم است. رعایت این نظم در هر امری، موجب آرامش میگردد و عدم رعایت آن آرامش (تسکین) و بالتبع رشد در هر زمینهای را مختل میسازد. از این رو میفرماید: شما را زوج (زن و مرد) آفریدم و برای شما همسری و عشق، محبت و جاذبه فیمابین را قرار دادم « لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا»(روم، آیه 22) تا با آنها به آرامش دستیابید. پس هر گونه جایگزینی و هنجارشکنی در امور و روابط همسری که «زناشویی، همبستری یا جماع» از اهمّ آن است، سبب میشود که آرامش فردی [جسمی، روانی، روحی، اخلاقی، ایمانی و ...] به هم بریزد و بالتبع آرامش اجتماعی [اخلاقی، امنیتی، اقتصادی، حتی سیاسی و ...] نیز مختل گردد (چنان چه امروزه در امریکا و اروپا شاهد این ناآرامی فردی و اختلال اجتماعی هستیم)
ب- وادی جهالت و اسراف: بدیهی است که حرکت در جهت خلاف نظام آفرینش در هر امری و از جمله ارضای غریزه شهوت جنسی، از یک سو «جهالت» است و از سوی دیگر «اسراف». جهالت است، چون عامل به آن نه تنها راه درست و کامل لذت و ارضای شهوت را نمیداند و به خلافی عمل میکند که حتی حیوان نمیکند، بلکه خلاف طبیعت خود و نظام خلقت حرکت میکند – پس این عمل او، صرفاً از روی شهوت نیست، بلکه در اصل از جهالت است: «أ َئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (النّمل، 55)؛ آیا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مى آمیزید [نه] بلكه شما مردمى جهالت پیشه اید. و اسراف است به خاطر آن که «نعمت جنسیت» و نیز حقوق خود، هم جنسان و جنس متفاوت و هم چنین نعمت سلامت و کمال فردی و اجتماعی را ضایع میکند. «إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ» (الأعراف، 81)؛ همانا شما از روى شهوت به جاى زنان با مردان مىآمیزید، (نه تنها در این امر متجاوز از فطرتید) بلكه شما (در هر كارى) گروهى اسرافكارید.مسأله انحراف عملی همجنس گرایی که همانا همجنس بازی است که روشن بوده و حتی برای شما هم ابهام ندارد این مسأله تا به آن جا از دیدگاه اسلام زشت و ننگین است که در ابواب حدود اسلامی، حد آن بدون شک اعدام شمرده است و اما برای کسانی که مراحل پایین تر همجنس گرایی را انجام می دهند (میل و کشش و عشق به همجنس) مجازات های شدیدی ذکر شده، از جمله در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) می خوانیم:«من قبل غلاماً من شهوة الجمه الله یوم القیامه بلجام من نار»؛ کسی که پسری را از روی شهوت ببوسد، خداوند در قیامت لجامی بر دهان او می زند». مجازات کسی که مرتکب چنین عملی شود از 30 تا 99 تازیانه ذکر شده است.
به هر حال شکی نیست که انحراف جنسی چه در گام مقدماتی و نظری و چه نهایی و عملی از خطرناک ترین انحرافاتی است که ممکن است در جوامع انسانی پیدا شود، چرا که سایه شوم خود را بر همه مسائل اخلاقی می افکند و انسان را به انحراف عاطفی می کشاند.
موفق باشید ...@};-
سلام
امیدوارم این مطالب سودمند باشند
همجنسگرایی با عشق و احساسات همراه هست مانند عشق و احساساتی که مذکر به مونث دارد و بالعکس.
ولی همجنسبازی دلالت بر شهوت و خواستار لواط در بین دو جنس مشابه می باشد.
مهمترین گام در فهم این مطالب این است که فرق بین عشق و هوس را بدانیم و عشق را هوس تلقی نکنیم و فرقی میان عشق دو همجنس یا دو جنس مخالف قائل نباشیم.
همه ی مطالب در مورد عاشق شدن و عشق و عشق و عشق هس.
زمانی عشق باطله که به طرف یه مقصد باطل باشد.
اصلی ترین مسئله در مورد همجنسگرایی چنین است که احتمالات را در نظر بگیریم و خود و تفکرات خود را از دایره ی پر رنگی که خودمان و تفکراتمان را محدود کرده، بیرون کنیم.
حال که میدانیم بین عشق و هوس فرق وجود دارد، این مسئله بیان میشود:
اینکه آمیزش با عشق و پس از ازدواج دو همجنس متضاد لواط باشد!
همان طور که آمیزش دو جنس مخالف با عشق و پس از ازدواج متضاد زنا هست!
قصد بنده از بیان تمامی این مسائل و دیگر پست های گذاشته شده این نیست که بخواهم بر خلاف دین و شریعت گام بردارم و خواسته های خود را به خواسته های خدا برتری بدم، بلکه سعی در این دارم این مسئله را با دین اسلام بسنجم و تطبیقشان دهم که آیا امکانش هست همجمسگرایی درست باشد یا نه!
و در این میان کلی دلایل هست که هم منطقی و هم شریعتی، امکان جایز بودن همجنسگرایی را بیان میکنند.
در اسلام هیچ اشاره ای به همجنسگرایی(رابطه ی عاطفی میان دو جنس همسان که پیرو قوانین باشند) نشده است.
تمامیِ آیات و احادیث اگه بررسی کنید همه در مورد کار زشت لواط هستند.
حال شاید بگویید لواط همان همجنسگرایی هس! ولی اگه چنین است این سوال بیان میشود که چرا این همه آیات و احادیث اصل مطلبشان رابطه ی جنسی نا مشروع است و هیچ اشاره ای به احساس عاطفی در این مسئله نشده!
حال یک جمله ی منطقی: به نظرتون بیان احکام عاطفی در این بحث مهمتره یا بیان احکام رابطه ی جنسی؟
حال دقت کنید که این همه احادیثی که مطرح شده اند در مورد لواط هست در حالیکه فقط و فقط یک حدیث یا آیه برای بیان زشتی و تحریم این عمل کافیست!
و اینکه هیچ اشاره ای به احساس عاطفی در این آیات نشده در حالیکه موضوع عاطفی مهمتر از موضوع جنسی است.
حال چه چیزی باعث میشود فکر بر این باشد که ازدواج و آمیزش و همزیستی قانونی دو همجنس دچار انحرافات اجتماعی میشود؟ مگر چه فرقی با ربطه ی زن و مرد در قضیه مطرح است؟ مگر ازدواج نمیکنن؟ مگر فرزندداری نمیکنن؟ مگر به یکدیگه اهمیت نمیدن و همدیگه رو دوس ندارن؟ مگر پایبند به دین و قوانین نیستن؟
این درست نیس که به خاطر وجود برخی افراد بی شخصیت در این موضوع، اصل موضوع باطل باشد. اگه این کار هم دچار انحراف نشه در باطن درسته؛ مثل همه ی امور دیگر!
دو همجمسگرایی که واقعا عاشق هم باشند عشق را بر آمیزش ترجیع میدهند و راضی هستن تا آخر عمر آمیزش نکنن ولی عاشق هم باشند و بتونن دست همدیگه رو گرفته، همدیگه رو بغل کنن و ساعت ها غرق در چشمهای کهکشانی عشقشان شوند و لذت دیدن لبخند عشق برای آنها بیشتر از لذتیه که آمیزش و خودارضایی داره...
حال به نظرتون اینها افکار شیطانی هستن؟!
واقعا افسوس می خورم بعضی ها در جامعه به فکر این هستن که این همه حس زیبا و در کل این عشق یک بیماری هست!...
چرا سعی نکنیم همدیگه رو درک کنیم.
به نظرتان اگه یه بیماری هس تحمل این حس برایمان خوشاینده؟ اگه درمان داره مطرح کنند!
خیلی ها هستند بعد از خواندن جمله ی قبلی میخوان بگن کلی درمان روانشناسی در این بحث وجود داره و کلی دارو...
حال یه سوال شما میتونید گرایشتون رو عوض کنید؟
البته که همجنسبازی بیماری هست و باس درمان بشه ولی درمورد عشق چی؟
همجنسگراهایی که به قول بعضی ها به این روان پزشکان میرن و دارو مصرف میکنن، خود واقعی ذاتشان را از دست میدن و بی احساس میشن.
شاید با انجام کار هایی بتونیم گرایش یک نفر چه همجنسگرا و چه دیگر گرایشات رو کمرنگ کرده و رفع کنیم ولی به هیج وجه نمیتونیم گرایش دیگری را به جای اولی بگذاریم.
همجنسگرا هیچ حسی به جنس مخالف ندارد و زور در این کار بیفایده و خطرناک هست...
بنده قصد بر این ندارم جمله های تاثیر گذار نوشته و دل های مردم را فریب بدم
بلکه سعی بر این دارم حقایق را بیان کنم حقایقی که با عقل جور در میان و منطقی هستند و دلایل و سرچشمه ی قوی دارند و این بحث از همه ی ابعاد بررسی میشود چه علمی چه مذهبی چه...
باز برگشتیم به همان مسائل ذکر شده...
همان نظام خلقت و آرامش...
در اینجا خواهش میکنم سعی کنید مقالات مربوط به همجنسگرایی حیوانات را مطالعه کنید تا دریابید در خود نظام خلقت و طبیعت این حس وجود داره و چون نمیشه در گرایش دستکاری کرد پس بهانه ی این امر رفع میشود...
حال مگه زوج همش اشاره به مونث و مذکر داره؟
دو مذکر و دو مونث هم کلمه ای به نام زوج را به وجود می آورند.
حال به برسی موضوع دوم میپردازیم؛ وادی جهالت و اسراف:
همان طور که گفته شد در حیوانات(بیش از ۱۵۰۰ نوع از حیوانات) هم این حس وجود دارد و بیان این مسئله که حیوانات چنین گرایشی ندارند، دلیل بر اشکال در اصل مطلبتان هست.
آری منم موافقم شهوت جهالت هست و باید رفع شود ولی موضوع اصلی عشق هست.
دقت کنید:
در آیه ای که بیان کردید نکته هایی وجود دارد:
۱- قوم لوط خودشان زن داشتند و با این حال به انجام عمل لواط میپرداختند.
۲- در آیه نیز بیان شده آنها از روی شهوت به انجام این کار میپرداختند.
حال چه اشکالی داشت آیه چنین نازل می شد:《آیا شما به جای زنان با مرد ها می آمیزید؟》؟ و در این وسط کلمه ی شهوت به کار برده نمیشد و دلیل بر تحریم آمیزش دو همجنس چه ازدواج کرده و چه ازدواج نکرده می بود؟
باید این نکته نیز بیان شود: دقت کنید که آیات قرآن بسیار عمیق و ارزشمند هستند و گاهی طبق روایات برای یک آیه از قرآن چهل تفسیر برآورده شده است؛ حال سعی کنید گسترده تر و عمیق تر به این مسئله بیندیشید...
در حدیثی از پیامبر هم که بیان کردید توجه به بوسیدن پسر از روی شهوت هست.
اگه یک همجمسگرا به شما بگوید:《همجنسگرا بودن من تقصیر خداست》چه واکنشی بهش نشون میدید؟
اینکه ژنتیکی هست، درمانم نداره و در کل مثل شهوت نیست که بتونی کنترلش کنی.
خداوند بزرگ تر از اینه که بخواد به خاطر سرگرمی چند تا بشر مانند ما خلق کنه. نه؟
خدا خودش میدونه که این امر درسته و این امر رو در ذات بعضی ها گذاشته.
این موضوع همانند بحث تغییر جنسیت هست که قبلا باطل میدانستند در حالیکه الان ثابت شده و باطل نیس چه از نگاه علمی و چه دینی اشکال ندارد. آنها صاحب یک گرایش دیگر در بدنی دیگرند و همجنسگرا ها صاحب یک گرایش دیگر در بدنی ثابتند...
در اکثر موارد نوعی اختلال و بیماری است
خب سوال منو در مورد اقل موارد توصیح بدین@};-
بنا به اظهار خودتان ، به چه دلیل ازدواج از سوی جوامع امری مذموم شمرده نمیشه ولی همجنسگرائی رو که شما و همفکرانتان منطقی میدانید مورد هجمه و مخالفت واقع میشه؟
چون غالبا نگرش اکثریت به اقلیت، نگرش از بالا به پایینی بوده و با دید تحقیر و استبداد بوده. الان هم شما آمار بگیرید، اکثر افراد دگرجنس گرا هستند. اما دلیل نمیشه اکثریت، خواسته اقلیت رو ندید بگیرند.
ما همین موضوع رو راجع به اکثریت (چه کمی چه کیفی) در جامعه فعلی خودمان راجع به دیگر موضوعات هم داریم. وضعیت اقلیت های دینی، میزان آزادی زنان، شرایط مطلوب تری مالی و امنیتی برای گروه هایی با گرایش های خاص و...
چرا همچنان در هنگام ثبت در دفاتر رسمی ، رابطه ( گی ها ) با لفظ " ازدواج " توصیف میشود در حالیکه این لفظ و مصداقش ، شامل آنها نمیشده و نمیشود ؟
متوجه منظورتون نشدم. الان من چرایی اینو باید توضیح بدم که فلان لفظ برای گروهی کاربرد دارد یا ندارد؟
به نظر بنده و طبق قوانین برخی کشورها (لینک) ازدواج همجنس گرا ها قانونی است و داره عادی هم میشه. ولی در کشورهایی مثل ما رابطه عادیشون هم در صورت علنی شدن خطر جانی برای طرفین داره.
اما در تعریف شاید شما ازدواج رو فقط از تعهد یک جنس مذکر و یک یا چند جنس مونث با آن فرد مذکر بدونید!! در صورتی نظر بنده در این مقوله تعهد عامل اصلی است و محدود کردن جنسی جایی ندارد.
این توع رابطه چطور اسم مشخصه ای برای خودش در طول تاریخ تنداشته در حالیکه بزعم شما منطقی هم بوده ؟
بسیاری از موارد از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در طول تاریخ به شکل امروزی نبودند و شاید به کل تغییر کردند و شکل جدیدی عرضه شده یا حتی اصلا تغییری نکردند. موضوع ازدواج همجنس گراها کمتر از 20 ساله که در کشورهای مختلف به مرور داره قانونی میشه. اینکه ازدواج همجنسگرا عقبه کمی داره دلیل بر این نمیشه که منطقی نباشه و دقت داشته باشید در کنارش موضوع همجنسگرایی سابقه بسیار بیشتری در طول تاریخ داشته.
سلام مجدد@};-گرچه معنا و مفهوم همجنس گرایی که شما در این تایپیک بدنبال طرح و دفاع از آن هستید روشن است که نوع مذموم آن مدنظر است و ما در پست قبلی ماهیت آن را که نوعی انحراف از اصول و ارزشهای انسانی و اخلاقی است بیان کردیم لکن می توان این مفهوم را از منظری دیگر بنحوی عامتر بررسی کرد و بعبارتی همجنس گرایی را به دو دسته ممدوح و مذموم تقسیم کنیم.
در معنای عام اگر همه بشریت و نوع نوع مخلوقات را نسبت به هم از یک جنس در نظر بگیریم این گرایش و تمایل بصورت تکوینی در وجود نوع انسان و دیگر مخلوقات وجود دارد که نسبت به همجنس خود تمایل و گرایش دارند. چنانکه حیوانات هم در دسته های مختلف با هم نوع و همجنس خود گروه هایی اجتماعی را تشکیل داده، از یکدیگر حمایت می کنند و زندگی طبیعی و عادی دارند، مثلاً انسان نسبت به نوع انسان و همجنس انسانی اش کشش و تمایل دارد فلذا انسان خواهان زندگی اجتماعی است که با دیگر همنوعان و هم جنسان خودش یک اجتماع را شکل دهد، این تمایل و کشش غریزی و طبیعی است و در سیر کمالی انسان نیز اختلالی ایجاد نمی کند همچنین در یک سطح پایین تر رابطه طبیعی و معمولی همجنسان (زنان با زنان و مردان با مردان) آنهم در چارچوبه و محدوده مشخصی طبیعی بوده و موجب انحراف و انحطاط نمی شود چنانکه در آموزه های دینی هم سفارش شده، زنان باید غالب ارتباطات شان در جوامع زنان باشد و مردان نیز با مردان در ارتباط باشند و هرگونه افراط در روابط غیرهمجنس گرایان، اینکه زنان با مردان و بالعکس به اختلاط کشیده شود زمینه انحراف گسترده و فراهم خواهد شد. بنابراین روابط عادی جوامع همجنس در چارچوب و محدوده عادی و طبیعی هیچ مشکلی را ایجاد نمی کند و دین نیز با این نحوه ارتباط عادی و طبیعی مشکلی ندارد.
اما مشکل زمانی بروز می کند و دین نسبت به نوعی از روابط همجنس گرایی و یا غیرهمجنس گرایی هشدار می دهد که خارج از روال عادی و طبیعی و چارچوب و قاعده ساختار وجودی انسان و قواعد شرع باشد اینکه زنان با زنان و مردان با مردان(همجنس گرایی و همجنس بازی) و یا روابط نامشروع مردان و زنان با یکدیگر(فحشا و زنا) چنان رابطه عاطفی و عشق و عاشقی را برقرار کنند که از ساختار طبیعت که توسط دستگاه آفرینش تکوین یافته و در قوانین و آموزه های شرع مقدس آمده فاصله گرفته و طرحی نو براندازند و بجای آنکه از طریق سنت الهی ازدواج نیازهای درونی خود و جامعه را تأمین کنند و هدف آفرینش را از طریق ازدیار نسل و تنازع بقا پیگیری کنند به عشق و عاشقی کاذب و بی ثمر از طریق همجنس گرایی و غیر همجنس بازی روی آورند.
اسلام هر گونه روابط افراطی و انحرافی چه همجنس گرایی و همجنس بازی و چه افراط در روابط غیرهمجنس گرایانه را بدلیل اینکه مخالف فطرت پاک و الهی بشر و روح انسانی فرد و جامعه و مخالف فلسفه آفرینش است را محکوم می کند.
موفق باشید ...@};-
میدونید جالب چیه؟
شما میگید چه بیماری باشه چه نباشه، چه ضرر داشته باشه چه فایده، چه درست باشه چه نادرست باز هم یک احساس نادرسته! به نظرتون عادلانه هست؟
پس راه حل چیست؟
اگه قرار هست ما احساساتمان را رفع کنیم باید شما هم همین کار را کنید! مگه برابر و برادر نیستیم!؟
ای کاش تجربه ی این حس برای دیگر افراد فراهم بود تا حداقل درک میکردند و تصمیمیات آنی نمیگرفتند.
ببینید ازتون خواهش دادم دقت کنید؛ این مطالبی که در جواب به من بیان میکنید و مقالاتی که مطرح میکنید، مطالب و مقالاتی هستند که به وسیله ی بشری مثل من و شما نوشته شده، پس هیچ تضمینی وجود ندارد که صددرصد درست باشد و دلایلی که از طرف بنده مطرح شد تا حدودی معین و زیاد، بطلان این مطالب و مقالات را اثبات میکند.
ما هم انسانیم و ما هم شرایطمون مثل شماست.
شمایی که به هیچ وجه به همجنسگرایی تمایل ندارید ما هم به دگرجنسگرایی تمایل نداریم و آن حسی را که نسبت به جنس مخالف خود دارید ما آن را نسبت به همجنس خود داریم. اینها گناه نیستند، پلیدی و ناپاکی نیستند. شاید صد بار این کلمه رو در این سایت نوشتم ولی باز می نویسم؛ عشق...
حال که ادعایتان چنان قوی است به نمونه ای از همجنسگرایی واقعی اشاره کنید که درمان شده است!
مگه شماها اصلن با همجنسگرای واقعی صحبت کرده اید؟ اصلن خودتان دیدید که درمان شده اند؟ اصلن پس از به قول خودتان درمان، وضعیت را پیشگیری کرده اید؟ آیا یک زندگی را شروع یا بر عکس نابود کرده اید؟ آیا دلیل علمی و پزشکی بر امکان درمان دارید؟
حال که جواب ها نه است پس این ادعاها از کجا سرچشمه میگیرد.
نترسید با جایز شدن این امر قرار نیس بخواهیم با شماها ارتباط جسمی برقرار کنیم؟
جالب این هست که این ادعاهای پوچ چنان با اعتماد به نفسی بیان میشود که انگار طرف خودش درمان شده است!
پس بیایید یک تصمیم بگیریم!
ما، همجنسگرایان سعی کنیم از ارتباط با همجنس های خود دوری کنیم به شرط اینکه شما ها هم از ارتباط با جنس مخالف خود دوری کنید!
همان طور که قراره این عشق همجمسگرایی عملی نشه پس عشق دگرجنسگرایی شما هم عملی نشه!
اخوت اسلامی یعنی اینکه برابر باشیم؛ حال چه چیزی باعث میشود همجنسگرایان را از هدفشان منصرف کرده و آنها را از حقوقشان محروم میکنید؟
آیا واقعا انصاف هست...؟!
اگه این همه دلیلی که بیان کردید درست باشند- که نیستند- همه نشانگر آن است که نقضی در کار خداوند هست!
مگر جز این انتخابی هست؟
من آقا یا خانم همجنسگرا از نظر ژنتیکی به همجنسم علاقه دارم، نمیتونم این احساس رو دفع کنم، و وقت که عاشق میشم جز گریه کردن و ناراحتی و گاهی خودکشی، چاره ای برای رفع این نیاز ندارم!
واقعا خنده داره که خودم را به جای بعضی از شما ها تصور میکنم که خودتان و افکارتان را در چارچوپ پدیده ای به نام محدودیت قرار دادید و نه میخواهید از ادعای پوچتان دست بردارید و نه در این باره تحقیق کنید!
خیلی از شما ها در سایت های مشابه مطالبی را در مورد همجنسگرایی میخوانید و میگید صددرصد درسته!
غافل از اینکه آن مطلب را نیز فردی مثل شما نوشته و شما ها تصمیم بر بررسی این موضوعات ندادید که چقدر صحت دارند.
با دلایلی که در پست های قبلی مطرح کردم، امیدوارم به این نتیجه برسید که ذره ای از اون مطالب و مقالات در سایت ها، صحت ندارند.
تصمیم با خودتان هست...
من قرار نیست در جهت مقابل خداوند عمل کنم و خود را از شریعت درو کنم نه ابدا...
نمی خواهم قضاوت کنم ولی مطمئن باشید، اون اندازه علاقه ای که من نسبت به خدا و پیامبران و امامان و خلاصه دین و شریعت دارم، اکثرتون ندارید!
میدونیم واستون جالب و یه جمله ی مفت و بی پایه هست ولی خدا میداند...
زمانی که افراط و تفریطی در این امر صورت نگیرد و طبق قوانین بشری و الهی و پایبند به آن قوانین باشد و مثل امر ازدواج دو جنس مخالف صورت بگیرد، هیچ اشکالی در آن وجود ندارد.
و شماها که فساد اخلاقی این امر را ندیده اید پس ادعایش نکنید...
ما قرار نیس مثل غربی ها زندگی کنیم. اونها فرهنگ خودشون رو دادند و ما فرهنگ خودمون. در فرهنگ اونها حتی ارتباط جنسی قبل یا بدون ازدواج هم جایز است و اشکالی ندارد در حالیکه این امر در اسلام کاملا حرام شمرد شده است.
فکر میکنید با این کاریکه میکنید و با این ادعاهایی که میکنید، وضعیت را بهبود میبخشید؟ نه، بلکه درصد احتمالی خودکشی یک همجنسگرا را بالا میبرید!
ای کاش آن احساس در وجود شماها هم بود و ای کاش این قطره های ساکت فریاد زن، از دیده هایتان روان میشد...!
خنده داره! اینکه با جایز بودن تغییر جنسیت در ایران و اسلام هنوزم اکثر مردم درکشون نکرده و باهاشون مخالفت میکنند و در خلاف دین عمل میکنند و من انتظار دارم در موضوع همجنسگرایی که اشاره ای در دین بهش نشده، شما رو متقاعد کنم!
سلام و ادبقبل از پاسخ مشخص به سؤالتان لازم است نکاتی را در باره علل و عوامل همجنس گرایی و همجنس خواهی بیان کنیم: هنوز مستندات پزشکی قدرتمندی وجود ندارد تا تائید کند که گرایشات همجنس خواهی ریشه جسمانی و فیزولوژیکی دارد مگر در مورد کسانی که علائم ظاهری و نقص جسمانی کاملا” آشکار است. بنابراین به جزء عوامل پزشکی یا زیست شناختی کاملا” آشکار در گرایش همجنس گرایی ، عوامل دیگری که در بروز گرایش همجنس گرایی بسیار موثر است می توان چندین عامل را ذکر کرد: یکی از عوامل بسیار مهم در جهت گیری گرایش همجنس گرایانه رابطه پدر و پسر می باشد، تا کنون بیش از ۵۰ درصد ازافرادی که به من مراجعه نموده اند دارای پدرانی خشن و تنبیه کننده داشته اند و این درصد احتمالی بوسیله کارهای درمانی بدست آمده و هنوز بطور رسمی در مقالات علمی چاپ نشده، این یافته با یافته های یکی از روانشناسان به نام بیبر در دهه ۶۰—۷۰ میلادی که با ۵۰ تا از والدین ۱۰۰۰ همجنس گرا مصاحبه داشته همخوانی دارد. زیرا بیبر به این نتیجه رسید که همجنس گرایان دارای پدرانی خشن و کم محبت می باشند . و البته بیبر بعدها اضافه می نماید که لزوما” همه کسانی که دارای پدرانی خشن هستند همجنس گرا نمی شوند. به اعتقاد من زمینه زیست شناختی و عوامل محیطی مستعد می تواند باعث بوجود آمدن همجنسگرایی گردد. عامل دیگر گرایش به همجنس خواهی تجاوز در دوران کودکی می باشد . عامل بعدی همجنس گرایی تجربیات همجنس بازی دوران کودکی است که می تواند باعث گرایش جنسی همجنس گرایی در بزرگسالی گردد.
از اینرو در اکثر موارد گرایشات همجنس گرایی و همجنس خواهی راه حل درمانی دارد. گفتنی است: چندین دلیل باعث تقویت اینگونه گرایش جنسی حداقل برای کسانی که دچار انحراف جنسی اند شده است: یکی از دلایل مهم سخت شدن درمان اینگونه اختلال یا انحراف جنسی، حمایت شبکه های اجتماعی و یا شاید گروه های مافیایی باشند. عامل بعدی ناتوانی بسیاری از درمانگران در درمان اینگونه انحرافات جنسی می باشد. بسیاری از افراد که دارای انحرافات جنسی هستند، گرایش جنسی خود را یک سلیقه جنسی می دانند و به درمان آن نیز اعتقادی ندارند. مثلا” کسانی که دارای انحراف جنسی حیوان خواهی، فوت فتیش ، سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی هستند این گرایش خود را یک سلیفه جنسی می دانند و به درمان آن نیز اعتقادی ندارند. و اگر چنین باشد خود ارضاِیی که یک انحراف جنسی یا خود ور رفتن است نیز باید یک سلیقه جنسی باشد که نیازی به درمان آن نباید باشد و راهکاری برای درمان هم امکان پذیر نباشد. در صورتی که بسیاری از افرادی که تمایل به درمان داشته اند و دارای انحرافات جنسی ذکر شده در بالا بوده اند، درمان شده اند.
بسیاری از روش های درمانی همچون روان پزشکی و روش های درمانی روانشناسی مانند رفتار درمانی و شناخت درمانی می توانند در درمان مشکلات فوق بسیار موثر باشند. هیپنوتیزم درمانی و یا هیپنو تراپی به همراه مشاوره روانشناسی و روان درمانی در درمان اینگونه اختلالات و انحرافات جنسی بسیار موثر تر از بقیه روش های درمانی می باشد. در نتیجه همجنس گرایی و هم جنس خواهی در اکثر موارد نوعی اختلال و بیماری است که اگر فرد دچار این گرایش ببذیرد این اختلال بوجود آمده بیماری است و برای درمان آن از طریق متخصصان روانشناسی و روانپزشکان ماهر اقدام کند، بهبودی یافته به حالت عادی بازخواهد گشت.منبع: بنقل از سایت دکتر داوود نجفی توانا، متخصص روانشناسی و هیپنوتیزم درمانی.
اولا هیچ تضمینی وجود نداره پدر همجنسگرایان خشن وبی عاطفه و بد رفتار باشند. این یک دلیل باطل هست.
دوما باز هیچ تضمینی وجود ندارد که بگوییم همجنسبازی و تجاوز در کودکی باعث همجنسگرایی میشود. خیلی از افراد هستن که از کودکی دارن کار های زشت همچون زنا و لواط میکنند و روی گرایش خود ثابتند.
گرایش درونی چیزی نیست که بشه تغییر کنه. برای مثال امکان نداره شما گرایش یک حیوان را تغیر دهید و همجنسگرا را دگرجنسگرا و دگرجنسگرا را همجنسگرا کنید.
این همه که میگویید همان طور که خود نیز مطرح کردید همش احتمالات هست احتمالاتی ضعیف در مورد همجنسگرایی!
ولی در بحث همجنسبازی صدق میکنه!
اصلن امکان نداره وجود پدران خشن و بی عاطفه و همین طور رابطه ی جنسی و تجاوز در کودکی موجب پیدایش عشق شود، آن هم عشق به همجنس!
این مواردی که اشاره کردید همش مربوط به همجنسبازی هست.
و چون افرادی از این احساسات حمایت کنند به معنای درستی این احساسات نمیشه و بنده نمیگویم با حمایت فلان شخص این حرفم را میگویم و تمامی دلایلی که بیان کردم، تحقیقات خودم هست با نگرشی گسترده و دور از محدودیت و تحقیق و تطبیق با دیگر عوامل و علوم پزشکی، روان شناسی، شریعتی و غیره
این دلایلی که مطرح کردید احتمال زنا یا لواط کردن را در افراد افزایش میدهد و گرنه گرایششان را تغییر نمیدهد و اگر دلایل شما را صحیح محسوب کنیم، آنوقت این سوال مطرح میشود؛ اینکه اکثر زنا کنان نیز در بچگی این عوامل داشتند ولی چرا گرایششان تغییر نکرده و علاقه به انجام زنا به جای لواط داشته اند؟ و چرا همجنسگرا نشده اند؟
پس در نتیجه این دلایل شما دلایلی جامع و همه جانبه نبوده و هیچ تضمینی برای درست بودن ندارد.
ولی این دلایلتان در بحث همجسبازی و خواستار لواط صدق میکند و از دلایل احتمالی به شمار میروند.
و قصد بنده این است که تفاوت و فرق همجنسگرایی و همجنسبازی رو مطرح کنم.
همان طور که قبلا گفته شد همجنسبازی یک بیماری روحی روانی همانند دگرجنسبازی هست و فرقی با دگرجنسبازی ندارد و باید درمان شود که راه حل های درمانی آن متعدد و فراوان است.
علاقه به رابطه ی جنسی با حیوان،فوت فتیش، سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی و... ربطی به همجنسگرایی ندارد چرا که در همجنسگرایی عوامل عاطفی مورد بررسی قرار میگیرد و از ظاهر موارد ذکر شده معلوم است که باطنی پوچ و حرام دارند.
همجنسگرا هیچ وقت واسه آمیزش ارتباط برقرار نمیکند بلکه عاشق میشود و میخواهد ازدواج کند و با هم حسش زندگی کند...
گاهی به خودم میگویم ای کاش به قول شما سلیقه بود و درمان داشت ولی در حقیقت ندارد و چون باطن این احساسات باطل نیست، پس لزومی در گفتن آن ای کاش ها ندارد.
من احساسم را دوست دارم و به آن علاقه دارم و می دانم خداوند بنا بر دلایلی مخالف این حس نیست و قراره با این حسم زندگی کنم هر چند که افراد جاهل و مفت گو مانع از آن شوند.
فقط کافیه گوش کنید فقط کافیه دقت کنید و نظرات خودتون را بیان نکنید که این امرتان که لغزشی کوچک هست باعث لغزش بزرگ در افراد دیگر میشود.
لطفا دقت کنید که وضعیت جامعه و مخصوصا ایران چنین است که همجنسگرا نمیداند چه حس کند. انگار در یک گنگ هستند و این طبیعیه برخی روان شناسان با سو استفاده از این افراد بگویند همجنسگرایی بده.
ببینید میخوام یه نگاه کلی در این مورد در ذهنتان پدید بیاورم؛
همجنسگرایی= دگرجنسگرایی
همجنسبازی= دگرجنسبازی
همجنسگرایی# همجنسبازی
دگرجنسگرایی# دگرجنسبازی
امکان درمان نشدن همجنسگرایی= امکان درمان نشدن دگرجنسگرایی
امکان درمان شدن همجنسبازی= امکان درمان شدن دگرجنسبازی
لطفا دقت کنید و از آن دسته افرادی نباشید که واسه موارد ذکر شده تفاوتی قائل نیستند.
امیدوارم خداوند در این موضوع همه را هدایت کند.
ممنون
ای کاش آن احساس در وجود شماها هم بود و ای کاش این قطره های ساکت فریاد زن، از دیده هایتان روان میشد...!
ای کاش به جای اصرار روی کارتون کمی به دور از تعصب و احساسات روی این موضوع تعقل و تفکر می کردید
میدونم کار سختیه اما باور کنید غیر ممکن نیست
افراد زیادی هستن که به خاطر اصرار روی کارشون حاضر نیستن قبول کنن کارشون اشتباه هست و هزاران دلیل برای حقانیت خودشون میارن
اگر خواستید بگید براتون مثال بزنم
جالب اینجاست شما سعی دارید این حقانیت رو از طریق دینی اثبات کنید که صراحتا با این موضوع مخالفه
ای کاش به جای اصرار روی کارتون کمی به دور از تعصب و احساسات روی این موضوع تعقل و تفکر می کردیدمیدونم کار سختیه اما باور کنید غیر ممکن نیستافراد زیادی هستن که به خاطر اصرار روی کارشون حاضر نیستن قبول کنن کارشون اشتباه هست و هزاران دلیل برای حقانیت خودشون میارناگر خواستید بگید براتون مثال بزنمجالب اینجاست شما سعی دارید این حقانیت رو از طریق دینی اثبات کنید که صراحتا با این موضوع مخالفه
سلامببینید تمامی دلایلی که بیان کردم منطقی بودن و مطابق با شریعتچرا سعی ندارید دلایل مرا با دلایل خودتان نقض کنیدتمنا میکنم که دلایل خود را بیان کنید تا بررسی شود و اگر واقعا اهل تعقل و بررسی هستید به مطالب دیگر بنده در این سایت در این موضوع مراجعه کنیدممنون
سلام
تمام دلایلی که بنده دیدم احساسی بودن نه منطقی
شما این رابطه رو عشقی و احساسی بیان کردید
مسلما کسی که عاشق میشه نمیتونه منطقی فکر کنه این یه واقعیته
سلام
تمام دلایلی که بنده دیدم احساسی بودن نه منطقیشما این رابطه رو عشقی و احساسی بیان کردید
مسلما کسی که عاشق میشه نمیتونه منطقی فکر کنه این یه واقعیته
وقتی میگفتم این یک حس عاطفی است، این خود یک دلیل برای تشخیص فرق میان همجنسگرایی و همجنسبازی است و دلایل دیگر نیز مطرح شده اند.
لطفا عمیقا تفکر کنید
دلایلی که در مورد همجنسگرایی بیان کردم چنین هستند:
وجود همجنسگرایی در نظام خلقت و آفرینش
تاثیر نداشتن مجاز بودن همجنسگرایی بر قطع نسل بشر
وجود نداشتن آیات و احادیث اسلامی در مورد همجنسگرایی
...
و هر یک را با دلایل منطقی گفتم نه با تفکرات نه با تعصبات و نه با احساسات
ود در جمله هایی که وجود عاطفه و احساسات در همجنسگرایی را مطرح کردم برای بیان کردن تفاوت عشق و هوس و در کل تفاوت همجنسگرایی و همجنسبازی بود.
حال به نظرتان منطقی نیست؟
سلام
تمام دلایلی که بنده دیدم احساسی بودن نه منطقیشما این رابطه رو عشقی و احساسی بیان کردید
مسلما کسی که عاشق میشه نمیتونه منطقی فکر کنه این یه واقعیته
لطفا شما دلایل محرومیت همجنسگرایی را بیان کنید تا بررسی کنیم
سلام
امیدوارم این مطالب سودمند باشند
همجنسگرایی با عشق و احساسات همراه هست مانند عشق و احساساتی که مذکر به مونث دارد و بالعکس.
ولی همجنسبازی دلالت بر شهوت و خواستار لواط در بین دو جنس مشابه می باشد.
مهمترین گام در فهم این مطالب این است که فرق بین عشق و هوس را بدانیم و عشق را هوس تلقی نکنیم و فرقی میان عشق دو همجنس یا دو جنس مخالف قائل نباشیم.
همه ی مطالب در مورد عاشق شدن و عشق و عشق و عشق هس.
زمانی عشق باطله که به طرف یه مقصد باطل باشد.
اصلی ترین مسئله در مورد همجنسگرایی چنین است که احتمالات را در نظر بگیریم و خود و تفکرات خود را از دایره ی پر رنگی که خودمان و تفکراتمان را محدود کرده، بیرون کنیم.
حال که میدانیم بین عشق و هوس فرق وجود دارد، این مسئله بیان میشود:
اینکه آمیزش با عشق و پس از ازدواج دو همجنس متضاد لواط باشد!
همان طور که آمیزش دو جنس مخالف با عشق و پس از ازدواج متضاد زنا هست! قصد بنده از بیان تمامی این مسائل و دیگر پست های گذاشته شده این نیست که بخواهم بر خلاف دین و شریعت گام بردارم و خواسته های خود را به خواسته های خدا برتری بدم، بلکه سعی در این دارم این مسئله را با دین اسلام بسنجم و تطبیقشان دهم که آیا امکانش هست همجمسگرایی درست باشد یا نه!
و در این میان کلی دلایل هست که هم منطقی و هم شریعتی، امکان جایز بودن همجنسگرایی را بیان میکنند.
در اسلام هیچ اشاره ای به همجنسگرایی(رابطه ی عاطفی میان دو جنس همسان که پیرو قوانین باشند) نشده است.
تمامیِ آیات و احادیث اگه بررسی کنید همه در مورد کار زشت لواط هستند.
حال شاید بگویید لواط همان همجنسگرایی هس! ولی اگه چنین است این سوال بیان میشود که چرا این همه آیات و احادیث اصل مطلبشان رابطه ی جنسی نا مشروع است و هیچ اشاره ای به احساس عاطفی در این مسئله نشده!
سلام مجدد@};-
عشق و احساساتی که در همجنسگرایی رخداد می کند همان عشق و احساسات مذمومی است که معمولاً مبتنی بر شهوت و هوس است و یا در نهایت به همان شهوت و هوس کشیده می شود چنانکه خودتان ترسیم کرده اید. مقایسه شما در ازدواج همجنس گرایان با ازدواج مشروعی که توسط خدای خالق حکیم تشریع شده از اساس باطل است. گفتیم خدای حکیم که خالق هستی است بهتر از هر کسی به آنچه آفریده واقف است وقتی رابطه حلال و مشروع عمیق عاطفی و احساسی و جنسی بین دو صاحب نفس را فقط از طریق ازدواج ممکن می داند حاکی از اینست که دیگر راه ها بر خلاف مصلحت و عین مفسده است. حال کسی بیاید بر اساس دریافتهای شخصی اش و اینکه چون چنین حسی هم در حیوانات و هم در انسان وجود دارد پس انسان می تواند راه دیگری را کشف و تشریع کرده نسخه دیگری برای پیوند و ازدواج همجنسگرایان تجویز کند.
آیا چنین کشف و تشریع و قانونگذاری توحیدی است؟ قطعاً خیر زیرا از نگاه دینی بر اساس مراتب توحید که از آن جمله است: اعتقاد به توحید در تشریع و تقنین؛ تنها حق قانونگذاری مختص خداوند است و احدی حق ندارد برای خود یا دیگران قانونگذاری کند زیرا قانونگذار باید شرایطی داشته باشد: 1. بر همه جوانب وجود مخلوقاتش و به انسان علم داشته باشد 2. بی نیاز مطلق باشد و نفع و سود خودش را در قوانین لحاظ نکند. پر واضح است که جز خدای متعال هیچ کسی این دو ویژگی را دارا نیست پس حق قانونگذاری از دیگران سلب می شود.
حال یک جمله ی منطقی: به نظرتون بیان احکام عاطفی در این بحث مهمتره یا بیان احکام رابطه ی جنسی؟
حال دقت کنید که این همه احادیثی که مطرح شده اند در مورد لواط هست در حالیکه فقط و فقط یک حدیث یا آیه برای بیان زشتی و تحریم این عمل کافیست!
و اینکه هیچ اشاره ای به احساس عاطفی در این آیات نشده در حالیکه موضوع عاطفی مهمتر از موضوع جنسی است.حال چه چیزی باعث میشود فکر بر این باشد که ازدواج و آمیزش و همزیستی قانونی دو همجنس دچار انحرافات اجتماعی میشود؟ مگر چه فرقی با ربطه ی زن و مرد در قضیه مطرح است؟ مگر ازدواج نمیکنن؟ مگر فرزندداری نمیکنن؟ مگر به یکدیگه اهمیت نمیدن و همدیگه رو دوس ندارن؟ مگر پایبند به دین و قوانین نیستن؟
اتفاقاً دقیقا مطالب شما بر خلاف موازین و قوانین و احکام شرع مقدس است زیرا این عواطف و احساسات تمایلاتی است که در نهایت موجب کشانیده شدن افراد به ارتباط حرام و غیرمشروع با همجنس می شود بعبارتی این مقدمه با نتیجه آن، این همانی دارند. و ابراز این عواطف و احساسات مقدمه فساد و همجنس بازی هستند و از آنجایی که هیچ حکم شرعی و الهی مبنی بر ازدواج دو همجنس باز نداریم داستان فساد در آن ابراز احساسات و عواطف از همان آغاز محرز است. اگر صحبت فقط ابراز عواطف و احساسات پاک و مشروع باشد چنانکه این رشته محبت و عواطف بین پدر و پسر و دو برادر و حتی دو دوست در قالب شرع مقدس ممدوح است اما آنچه شما بدنبالش هستید هیچ وجهه شرعی و دینی نداشته و بر خلاف نظام تکوین و تشریع الهی است.
نمونه هایی را از حرمت چنین ابراز عواطف و احساساتی از آیات و روایات گفتیم اگر در پست های قبلی دقت کنید. پس آیات و روایات هم در حرمت این مطلب ورود داشته اند. مانند بوسیدن از روی شهوت و یا آیه ای که از نزدیک شدن به مقدمات زنا نهی می کند. همه اینها حاکی از اینست که عواطف و احساساتی که به قرابت و نزدیکی و ازدواج نامشروع دو همجنس باز بینجامد نیز حرام است.
این درست نیس که به خاطر وجود برخی افراد بی شخصیت در این موضوع، اصل موضوع باطل باشد. اگه این کار هم دچار انحراف نشه در باطن درسته؛ مثل همه ی امور دیگر!
دو همجمسگرایی که واقعا عاشق هم باشند عشق را بر آمیزش ترجیع میدهند و راضی هستن تا آخر عمر آمیزش نکنن ولی عاشق هم باشند و بتونن دست همدیگه رو گرفته، همدیگه رو بغل کنن و ساعت ها غرق در چشمهای کهکشانی عشقشان شوند و لذت دیدن لبخند عشق برای آنها بیشتر از لذتیه که آمیزش و خودارضایی داره...
حال به نظرتون اینها افکار شیطانی هستن؟!
واقعا افسوس می خورم بعضی ها در جامعه به فکر این هستن که این همه حس زیبا و در کل این عشق یک بیماری هست!...
چرا سعی نکنیم همدیگه رو درک کنیم.
به نظرتان اگه یه بیماری هس تحمل این حس برایمان خوشاینده؟ اگه درمان داره مطرح کنند!
خیلی ها هستند بعد از خواندن جمله ی قبلی میخوان بگن کلی درمان روانشناسی در این بحث وجود داره و کلی دارو...
حال یه سوال شما میتونید گرایشتون رو عوض کنید؟
البته که همجنسبازی بیماری هست و باس درمان بشه ولی درمورد عشق چی؟
همجنسگراهایی که به قول بعضی ها به این روان پزشکان میرن و دارو مصرف میکنن، خود واقعی ذاتشان را از دست میدن و بی احساس میشن.
شاید با انجام کار هایی بتونیم گرایش یک نفر چه همجنسگرا و چه دیگر گرایشات رو کمرنگ کرده و رفع کنیم ولی به هیج وجه نمیتونیم گرایش دیگری را به جای اولی بگذاریم.
همجنسگرا هیچ حسی به جنس مخالف ندارد و زور در این کار بیفایده و خطرناک هست...
بنده قصد بر این ندارم جمله های تاثیر گذار نوشته و دل های مردم را فریب بدم
بلکه سعی بر این دارم حقایق را بیان کنم حقایقی که با عقل جور در میان و منطقی هستند و دلایل و سرچشمه ی قوی دارند و این بحث از همه ی ابعاد بررسی میشود چه علمی چه مذهبی چه...
باز برگشتیم به همان مسائل ذکر شده...
این مسأله که نسخه ازدواج برایش بپیچید از اساس باطل و غیر مشروع هست و در اکثر موارد و غالباً به فساد خواهد انجامید نمی شود با رنگ و لعاب احساسی دادن به آن و اینکه مسأله جنسی و شهوانی نیست صورت مسأله را پاک کرد. انسان چه با تمایل به غیر همجنس و چه با تمایل به همجنس در صورت تماس و ارتباط تنگاتنگ و احساسی غریزه جنسی و شهوانی اش تحریک خواهد شد و این گریزناپزیر است.
در پست قبلی گفتیم که این یا نوعی بیماری اختلال است یا یک غریزه حیوانی فعال شده که انسان مأمور است یا غرایز حیوانی اش را از طریق مشروع کنترل کند(با ازدواج) و یا با غرایز حیوانی و افراطی اش مقابله کند. و البته راه درمان هم دارد که بیانش در پست قبلی گذشت.
همان نظام خلقت و آرامش...
در اینجا خواهش میکنم سعی کنید مقالات مربوط به همجنسگرایی حیوانات را مطالعه کنید تا دریابید در خود نظام خلقت و طبیعت این حس وجود داره و چون نمیشه در گرایش دستکاری کرد پس بهانه ی این امر رفع میشود...
حال مگه زوج همش اشاره به مونث و مذکر داره؟
دو مذکر و دو مونث هم کلمه ای به نام زوج را به وجود می آورند.
وجود همجنس گرایی در حیوانات که منطبق با ساختار وجود آنهاست نمی تواند دلیل بر آن باشد که انسان که دارای دو بعد حیوانی و الهی است باید به همه غرایز حیوانی اش پایبند باشد اتفاقاً انسان باید به کمک عقل و وحی خود را از بسیاری غرایز و خوی و خصلت های حیوانی خلاصی بخشد. آنچه در آیات قرآن گفته شده در باره ازدواج و زوج که مشروعیت دارند تا با هم ازدواج کنند مقصود زن و مرد است و آیات در این خصوص تصریح دارند: وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا الیها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً اِنَّ فی ذلِکَ لاَیات لِقوْم یَتَفَکَّرُونَ. و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، ودرمیانتان مودّت ورحمت قرار داد. این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند! (سوره روم، آیه 21) ؛ وَ أَنکِحُواْ الْأَیَامَی مِنکم وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکم وَ إِمَائکُم إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِه وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیم. مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد خداوند گشایشدهنده و آگاه است. (سوره نور آیه 32)؛ وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَیْنهَم بِالمْعْرُوف ذَالِکَ یُوعَظُ بِهِ مَن کاَنَ مِنکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْم الاَخِر ذَالِکم أَزْکیَ لَکم وَ أَطْهَر وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون. و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیدهای تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند میگیرند (و به آن، عمل میکنند). این (دستور)، برای رشد (خانوادههای) شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است و خدا میداند و شما نمیدانید. (سوره بقره، آیه 232).
حال به برسی موضوع دوم میپردازیم؛ وادی جهالت و اسراف:
همان طور که گفته شد در حیوانات(بیش از ۱۵۰۰ نوع از حیوانات) هم این حس وجود دارد و بیان این مسئله که حیوانات چنین گرایشی ندارند، دلیل بر اشکال در اصل مطلبتان هست.
آری منم موافقم شهوت جهالت هست و باید رفع شود ولی موضوع اصلی عشق هست.
دقت کنید:
در آیه ای که بیان کردید نکته هایی وجود دارد:
۱- قوم لوط خودشان زن داشتند و با این حال به انجام عمل لواط میپرداختند.
۲- در آیه نیز بیان شده آنها از روی شهوت به انجام این کار میپرداختند.حال چه اشکالی داشت آیه چنین نازل می شد:《آیا شما به جای زنان با مرد ها می آمیزید؟》؟ و در این وسط کلمه ی شهوت به کار برده نمیشد و دلیل بر تحریم آمیزش دو همجنس چه ازدواج کرده و چه ازدواج نکرده می بود؟
اسلام با عشق و محبت پاک و عواطف و احساسات سالم و مشروع هیچ مشکلی ندارد اما انچه محل حرمت است، عشق و احساسات و عواطفی است که به رابطه و تمایلات نفسانی حرام کشیده شود و گفتیم که چنین نتیجه ای گریز ناپزیر است، پس بدنبال مشروعیت بخشی به این عواطف و احساسات و عشق و تمایلات شهوانی نباشید.
مجدداً تأکید می کنیم این مسأله یا اختلال و بیماری است یا افراط و تمایلات حیوانی که در هر دو صورت قابل درمان و رفع است، و البته کسانی که به هر دلیلی بیماری خود را نمی پذیرند و تحت تأثیر تبلیغات و جوسازی این حالت را در خود طبیعی می شمارند نه تنها درمان نمی شوند بلکه سعی می کنند برای امیال و خواسته های حیوانی و شهوانی خود راهی منطقی و نسخه ای مشروع بیابند، تا این حد پیش می روند که چقدر خوب بود که خدا این آیه را اینگونه نازل می کرد و یا چنین مجوزی هم برای همجنس گرایان قرار می داد و نظائر آن ... بی شک خدای حکیم به آنچه آفریده و آنچه حکم نموده از هر کسی آگاه تر و واقف تر است. پس تلاش بیهوده نکنید.
باید این نکته نیز بیان شود: دقت کنید که آیات قرآن بسیار عمیق و ارزشمند هستند و گاهی طبق روایات برای یک آیه از قرآن چهل تفسیر برآورده شده است؛ حال سعی کنید گسترده تر و عمیق تر به این مسئله بیندیشید...
در حدیثی از پیامبر هم که بیان کردید توجه به بوسیدن پسر از روی شهوت هست.اگه یک همجمسگرا به شما بگوید:《همجنسگرا بودن من تقصیر خداست》چه واکنشی بهش نشون میدید؟
اینکه ژنتیکی هست، درمانم نداره و در کل مثل شهوت نیست که بتونی کنترلش کنی.
خداوند بزرگ تر از اینه که بخواد به خاطر سرگرمی چند تا بشر مانند ما خلق کنه. نه؟
خدا خودش میدونه که این امر درسته و این امر رو در ذات بعضی ها گذاشته.
این موضوع همانند بحث تغییر جنسیت هست که قبلا باطل میدانستند در حالیکه الان ثابت شده و باطل نیس چه از نگاه علمی و چه دینی اشکال ندارد. آنها صاحب یک گرایش دیگر در بدنی دیگرند و همجنسگرا ها صاحب یک گرایش دیگر در بدنی ثابتند...
در پاسخ به مطالب این بخش سخنتان هم در پست های قبلی و هم در این پست مطالبی را یادآور شدیم فلذا از تکرار پرهیز می کنیم.
موفق باشید ...@};-
میدونید جالب چیه؟
شما میگید چه بیماری باشه چه نباشه، چه ضرر داشته باشه چه فایده، چه درست باشه چه نادرست باز هم یک احساس نادرسته! به نظرتون عادلانه هست؟
سلام@};-
کجا ما چنین عبارتی را گفتیم؟ لطفاً بیان ما را تفسیر نکنید!
پس راه حل چیست؟
اگه قرار هست ما احساساتمان را رفع کنیم باید شما هم همین کار را کنید! مگه برابر و برادر نیستیم!؟
ای کاش تجربه ی این حس برای دیگر افراد فراهم بود تا حداقل درک میکردند و تصمیمیات آنی نمیگرفتند.
ببینید ازتون خواهش دادم دقت کنید؛ این مطالبی که در جواب به من بیان میکنید و مقالاتی که مطرح میکنید، مطالب و مقالاتی هستند که به وسیله ی بشری مثل من و شما نوشته شده، پس هیچ تضمینی وجود ندارد که صددرصد درست باشد و دلایلی که از طرف بنده مطرح شد تا حدودی معین و زیاد، بطلان این مطالب و مقالات را اثبات میکند.ما هم انسانیم و ما هم شرایطمون مثل شماست.
شمایی که به هیچ وجه به همجنسگرایی تمایل ندارید ما هم به دگرجنسگرایی تمایل نداریم و آن حسی را که نسبت به جنس مخالف خود دارید ما آن را نسبت به همجنس خود داریم. اینها گناه نیستند، پلیدی و ناپاکی نیستند. شاید صد بار این کلمه رو در این سایت نوشتم ولی باز می نویسم؛ عشق...
گفتیم مشکل اینجاست که اولاً عموم همجنس گرایان به هر دلیلی تحت تأثیر جوی که ایجاد شده، قبول نمی کنند که این بیماری و اختلال و یا بلوغ خصلتی حیوانی در ایشان است، فلذا تا این پذیرش صورت نگیرد درمانی هم اتفاق نخواهد افتاد
حال که ادعایتان چنان قوی است به نمونه ای از همجنسگرایی واقعی اشاره کنید که درمان شده است!
مگه شماها اصلن با همجنسگرای واقعی صحبت کرده اید؟ اصلن خودتان دیدید که درمان شده اند؟ اصلن پس از به قول خودتان درمان، وضعیت را پیشگیری کرده اید؟ آیا یک زندگی را شروع یا بر عکس نابود کرده اید؟ آیا دلیل علمی و پزشکی بر امکان درمان دارید؟
حال که جواب ها نه است پس این ادعاها از کجا سرچشمه میگیرد.
نترسید با جایز شدن این امر قرار نیس بخواهیم با شماها ارتباط جسمی برقرار کنیم؟
جالب این هست که این ادعاهای پوچ چنان با اعتماد به نفسی بیان میشود که انگار طرف خودش درمان شده است!
بنده کارشناس کلامی و اعتقادی هستم و موضوع را از منظر کلامی و اعتقادی بررسی می کنم، این سرال را باید کارشناس مشاوره و روانشناسی پاسخ دهند و نمونه های عینی را گزارش دهند لکن، در یکی از پست ها نظر کارشناسی علل این بیماری و اختلال و وجود راه های درمانی را از قول متخصص این فن بیان کردیم، قطعاً کسانی که متخصص این فن بوده اند نمونه های بسیاری را درمان کرده اند که بر آن اساس نظر علمی و تخصصی دادند.
پس بیایید یک تصمیم بگیریم!
ما، همجنسگرایان سعی کنیم از ارتباط با همجنس های خود دوری کنیم به شرط اینکه شما ها هم از ارتباط با جنس مخالف خود دوری کنید!
همان طور که قراره این عشق همجمسگرایی عملی نشه پس عشق دگرجنسگرایی شما هم عملی نشه!
اخوت اسلامی یعنی اینکه برابر باشیم؛ حال چه چیزی باعث میشود همجنسگرایان را از هدفشان منصرف کرده و آنها را از حقوقشان محروم میکنید؟
آیا واقعا انصاف هست...؟!
اگه این همه دلیلی که بیان کردید درست باشند- که نیستند- همه نشانگر آن است که نقضی در کار خداوند هست!
مگر جز این انتخابی هست؟
من آقا یا خانم همجنسگرا از نظر ژنتیکی به همجنسم علاقه دارم، نمیتونم این احساس رو دفع کنم، و وقت که عاشق میشم جز گریه کردن و ناراحتی و گاهی خودکشی، چاره ای برای رفع این نیاز ندارم!
واقعا خنده داره که خودم را به جای بعضی از شما ها تصور میکنم که خودتان و افکارتان را در چارچوپ پدیده ای به نام محدودیت قرار دادید و نه میخواهید از ادعای پوچتان دست بردارید و نه در این باره تحقیق کنید!
خیلی از شما ها در سایت های مشابه مطالبی را در مورد همجنسگرایی میخوانید و میگید صددرصد درسته!
غافل از اینکه آن مطلب را نیز فردی مثل شما نوشته و شما ها تصمیم بر بررسی این موضوعات ندادید که چقدر صحت دارند.
با دلایلی که در پست های قبلی مطرح کردم، امیدوارم به این نتیجه برسید که ذره ای از اون مطالب و مقالات در سایت ها، صحت ندارند.
تصمیم با خودتان هست...
تصمیم درست اینست که شما بپذیرید که این مطلب که در وجود شما ایجاد شده، یک اختلال و بیماری و یک تمایل و کشش بلوغ گونه انحرافی است و برای درمان آن اقدام کنید نه اینکه از کسانی که این بیماری و انحراف را ندارند بخواهید شما هم بیایید مثل همجنس گرایان بیمار شوید و از تمایل سالم و منطبق با ساختار وجودی تان دست بردارید؟! نباید کاستی و بیماری وجود همجنس گرایان که با درمان قابل حل و فصل است را به پای نقص تکوینی در خلقت گذاشت. چنانکه اگر کسی یک بیماری یا نقیصه مادرزادی دارد را به پای خلقت خداوند گذاشت در حالیکه عوامل طبیعی و ژنتیکی موجب این اختلال شده، و البته با پیشرفت علم پزشکی مواردی از همین نقیصه قابل درمان هستند، چنین افرادی دنبال درمان نباشند و فقط بر مشکله و نقیصه وجودشان تأکید کنند که چرا چنین است و چنین شد؟ و تکلیف ما چیست؟ و ...؟
من قرار نیست در جهت مقابل خداوند عمل کنم و خود را از شریعت درو کنم نه ابدا...
نمی خواهم قضاوت کنم ولی مطمئن باشید، اون اندازه علاقه ای که من نسبت به خدا و پیامبران و امامان و خلاصه دین و شریعت دارم، اکثرتون ندارید!
میدونیم واستون جالب و یه جمله ی مفت و بی پایه هست ولی خدا میداند...
این نوری که در وجود شماست جای شکرگزاری دارد اینکه فردی متشرع و دیندار و داخل در قوانین و ضوابط شرع هستید. ما در باره شما قضاوتی جز این نداریم و بالشخصه همه کاربران سایت را معتقدتر و پایبندتر از خودم می دانم مگر خلافش ثابت شود. بر همین اساس، انتظار ما همین است که به چارچوبها و قواعد شرع مقدس پایبند باشیم و داخل در طرح حکیمانه خدای متعال حرکت کنیم، نه اینکه بر اساس ظن و گمان و تصورات خودمان بدنبال تولید قانون و ساختاری مخالف ضوابط شرع باشیم، که البته قطعاً شما چنین قصدی نداشته و ندارید. چون اصل بر این است که از ما معتقد و متعهدتر نسبت به موازین دینی هستید.
زمانی که افراط و تفریطی در این امر صورت نگیرد و طبق قوانین بشری و الهی و پایبند به آن قوانین باشد و مثل امر ازدواج دو جنس مخالف صورت بگیرد، هیچ اشکالی در آن وجود ندارد.
و شماها که فساد اخلاقی این امر را ندیده اید پس ادعایش نکنید...
ما قرار نیس مثل غربی ها زندگی کنیم. اونها فرهنگ خودشون رو دادند و ما فرهنگ خودمون. در فرهنگ اونها حتی ارتباط جنسی قبل یا بدون ازدواج هم جایز است و اشکالی ندارد در حالیکه این امر در اسلام کاملا حرام شمرد شده است.
فکر میکنید با این کاریکه میکنید و با این ادعاهایی که میکنید، وضعیت را بهبود میبخشید؟ نه، بلکه درصد احتمالی خودکشی یک همجنسگرا را بالا میبرید!ای کاش آن احساس در وجود شماها هم بود و ای کاش این قطره های ساکت فریاد زن، از دیده هایتان روان میشد...!
خنده داره! اینکه با جایز بودن تغییر جنسیت در ایران و اسلام هنوزم اکثر مردم درکشون نکرده و باهاشون مخالفت میکنند و در خلاف دین عمل میکنند و من انتظار دارم در موضوع همجنسگرایی که اشاره ای در دین بهش نشده، شما رو متقاعد کنم!
در عین حالیکه به احساسات شما احترام می گذارم مجدداً بر نکات پیش گفته مبنی بر قبول این مطلب که همجنس گرایی نوعی بیماری و اختلال و افزونی و غلبه تمایلات حیوانی است تأکید می کنم و راه درمان آن نزد متخصصان روانشناسی و روانپزشکی را توصیه می کنم.
موفق باشید ...@};-
علاقه به رابطه ی جنسی با حیوان،فوت فتیش، سادیسم جنسی، مازوخیسم جنسی و... ربطی به همجنسگرایی ندارد چرا که در همجنسگرایی عوامل عاطفی مورد بررسی قرار میگیرد و از ظاهر موارد ذکر شده معلوم است که باطنی پوچ و حرام دارند. لطفا دقت کنید و از آن دسته افرادی نباشید که واسه موارد ذکر شده تفاوتی قائل نیستند.اولا هیچ تضمینی وجود نداره پدر همجنسگرایان خشن وبی عاطفه و بد رفتار باشند. این یک دلیل باطل هست.
دوما باز هیچ تضمینی وجود ندارد که بگوییم همجنسبازی و تجاوز در کودکی باعث همجنسگرایی میشود. خیلی از افراد هستن که از کودکی دارن کار های زشت همچون زنا و لواط میکنند و روی گرایش خود ثابتند.
گرایش درونی چیزی نیست که بشه تغییر کنه. برای مثال امکان نداره شما گرایش یک حیوان را تغیر دهید و همجنسگرا را دگرجنسگرا و دگرجنسگرا را همجنسگرا کنید.
این همه که میگویید همان طور که خود نیز مطرح کردید همش احتمالات هست احتمالاتی ضعیف در مورد همجنسگرایی!
ولی در بحث همجنسبازی صدق میکنه!
اصلن امکان نداره وجود پدران خشن و بی عاطفه و همین طور رابطه ی جنسی و تجاوز در کودکی موجب پیدایش عشق شود، آن هم عشق به همجنس!
این مواردی که اشاره کردید همش مربوط به همجنسبازی هست.
و چون افرادی از این احساسات حمایت کنند به معنای درستی این احساسات نمیشه و بنده نمیگویم با حمایت فلان شخص این حرفم را میگویم و تمامی دلایلی که بیان کردم، تحقیقات خودم هست با نگرشی گسترده و دور از محدودیت و تحقیق و تطبیق با دیگر عوامل و علوم پزشکی، روان شناسی، شریعتی و غیره
این دلایلی که مطرح کردید احتمال زنا یا لواط کردن را در افراد افزایش میدهد و گرنه گرایششان را تغییر نمیدهد و اگر دلایل شما را صحیح محسوب کنیم، آنوقت این سوال مطرح میشود؛ اینکه اکثر زنا کنان نیز در بچگی این عوامل داشتند ولی چرا گرایششان تغییر نکرده و علاقه به انجام زنا به جای لواط داشته اند؟ و چرا همجنسگرا نشده اند؟
پس در نتیجه این دلایل شما دلایلی جامع و همه جانبه نبوده و هیچ تضمینی برای درست بودن ندارد.
ولی این دلایلتان در بحث همجسبازی و خواستار لواط صدق میکند و از دلایل احتمالی به شمار میروند.
و قصد بنده این است که تفاوت و فرق همجنسگرایی و همجنسبازی رو مطرح کنم.
همان طور که قبلا گفته شد همجنسبازی یک بیماری روحی روانی همانند دگرجنسبازی هست و فرقی با دگرجنسبازی ندارد و باید درمان شود که راه حل های درمانی آن متعدد و فراوان است.
همجنسگرا هیچ وقت واسه آمیزش ارتباط برقرار نمیکند بلکه عاشق میشود و میخواهد ازدواج کند و با هم حسش زندگی کند...
گاهی به خودم میگویم ای کاش به قول شما سلیقه بود و درمان داشت ولی در حقیقت ندارد و چون باطن این احساسات باطل نیست، پس لزومی در گفتن آن ای کاش ها ندارد.
من احساسم را دوست دارم و به آن علاقه دارم و می دانم خداوند بنا بر دلایلی مخالف این حس نیست و قراره با این حسم زندگی کنم هر چند که افراد جاهل و مفت گو مانع از آن شوند.
فقط کافیه گوش کنید فقط کافیه دقت کنید و نظرات خودتون را بیان نکنید که این امرتان که لغزشی کوچک هست باعث لغزش بزرگ در افراد دیگر میشود.
لطفا دقت کنید که وضعیت جامعه و مخصوصا ایران چنین است که همجنسگرا نمیداند چه حس کند. انگار در یک گنگ هستند و این طبیعیه برخی روان شناسان با سو استفاده از این افراد بگویند همجنسگرایی بده.
ببینید میخوام یه نگاه کلی در این مورد در ذهنتان پدید بیاورم؛
همجنسگرایی= دگرجنسگرایی
همجنسبازی= دگرجنسبازی
همجنسگرایی# همجنسبازی
دگرجنسگرایی# دگرجنسبازی
امکان درمان نشدن همجنسگرایی= امکان درمان نشدن دگرجنسگرایی
امکان درمان شدن همجنسبازی= امکان درمان شدن دگرجنسبازی
امیدوارم خداوند در این موضوع همه را هدایت کند.
ممنون
سلام مجدد
مطالبی که بیان شد، بدون هیچ کم و زیادی از سایت یک متخصص روانشناسی و هیپنوتیزم درمانی نقل قول گردید و از انجاییکه قطعاً تحقیقات ایشان بعنوان متخصص این فن، بیشتر از امثال بنده و جنابعالی است، نتایج حاصله دقیق تر و علمی تر از نظرات شخصی است، و قبلاً عرض کردم بنده کارشناس اعتقادی و کلامی هستم فلذا در نظراتی که از دکترای متخصص این فن (دکتر نجفی توانا) ذکر کردم هیچ اضافه و کاستی مشاهده نمی کنید. و اگر قرار بر اتقان و استحکام باشد قطعاً نظر کارشناس و متخصص هر علمی به صواب نزدیکتر است تا تحقیقات شخصی افراد!
در ضمن ما در بحثهایمان همجنس گرایی را با همجنس بازی یکی ندانستیم بلکه گفتیم که ساختار غرایز وجودی انسان بگونه ای است که افتادن در وادی همجنس گرایی و پاسخ دادن به تمایلات احساسی و عواطفی و عاشقانه همجنس گرایی در اکثر موارد به تحریک غرایز جنسی انجامیده و النهایه به همجنس بازی کشیده خواهد شد.
وقتی میگفتم این یک حس عاطفی است، این خود یک دلیل برای تشخیص فرق میان همجنسگرایی و همجنسبازی است و دلایل دیگر نیز مطرح شده اند.
لطفا عمیقا تفکر کنید
دلایلی که در مورد همجنسگرایی بیان کردم چنین هستند:
وجود همجنسگرایی در نظام خلقت و آفرینش
تاثیر نداشتن مجاز بودن همجنسگرایی بر قطع نسل بشر
وجود نداشتن آیات و احادیث اسلامی در مورد همجنسگرایی
...
و هر یک را با دلایل منطقی گفتم نه با تفکرات نه با تعصبات و نه با احساسات
ود در جمله هایی که وجود عاطفه و احساسات در همجنسگرایی را مطرح کردم برای بیان کردن تفاوت عشق و هوس و در کل تفاوت همجنسگرایی و همجنسبازی بود.
حال به نظرتان منطقی نیست؟
سلام
اینکه شما اینقدر روی عشق و عاطفه و احساسات افراطی همجنس گرایانه تأکید می کنید و معتقدید در دین نسبت به این مسأله چیزی نیامده در ادامه نکاتی را در باره عشق و احساسات افراطی حاکم بر قلب تقدیم می کنم:
عشق در اصطلاح به علاقه و محبت بيش از حد و افراطي گفته ميشود. مطمئناً هنگامي كه ميزان علاقه از حد بگذرد، موجب بروز مشكلات در زندگي ميشود كه گاه قابل كنترل يا پيشبيني نيست. اين نوع علاقهها در وجود افراد پيامدهای فراواني مانند اضطراب، افسردگي، ازدواجهاي ناهمگون و در نهایت فساد جنسی ايجاد ميكند، حتى گاهي موجب جنون شده و تا مرز خودكشي پيش ميرود. بنابر اين منطق و عاقلانه آن است كه از ابتدا كنترل شود.
اين توصيه براي نوجوانان(كه قدرت عشق و احساسات در آنها قويتر و فعالتر است و از تجارب كمتري نسبت به سنين بالاتر از خود برخوردار هستند) ضروريتر است. اساساً عشق به جنس مخالف و جنس موافق تا هنگامي كه در حد احساس قلبي و کنترل شده است و منجر به شدت یافتن و روابط نامشروع نشده است، از نظر اسلام حرام نيست، اما همین اندازه هم با دو مشكل مواجه است:
اولاً: اشتغال قلبي: آن هم در حد عشق و علاقه مفرط، باعث سرگرمي فكر و هزينه شدن بسياري از نيرو و سرمايه مادي و معنوي براي آن مي شود كه غالباً بي ثمر و حتي مخرب است. همچنين با توجه به سن شما ممكن است به صورت هاي مختلف مانند افت تحصيلي، پريشاني خيال و فكر و انجام گناه و از دست دادن سرمايه اصيل پاكدامني منجر شود. بنابراين عشق و علاقه مندي شديد به يك شخص -مخصوصاً در سن و سال جوانی، بشدت فكر و ذهن انسان را به خود مشغول مي كند.
دوماً: با توجه به اين كه چنين عشقهایي معمولاً برخاسته از طوفان غريزه جنسي است، به طور طبيعي و غالباً، پس از اظهار عشق، روابط ديگري شكل ميگيرد كه خارج از حدود شرع و قانون و هنجارهاي اجتماعي و... است. متأسفانه چنين عشق و علاقه هاي از مسير معيّن، خارج ميگردد و مراحل بعدي قابل كنترل نيست.
- نكاتي كه دانستن آن مفید است:
1- بسياري از دختران و پسراني كه براي خود از جنس موافق یا مخالف دوستي انتخاب ميكنند، به دنبال يافتن يك پايگاه رواني و اجتماعي مطمئن هستند، ولي با اين كاركرد نميتوان استمرار دوستيها را تضمين كرد. اطمينان خاطري كه دختران و پسران از طريق برقراري دوستي بين خود، جستجو ميكنند، زياد طول نميكشد و آنان پي ميبرند كه اين اطمينان خاطر، به قيمت از دست دادن بسياري از اطمينان خاطرهاي ديگر به دست آمده است.(1) اين گونه ارتباطها هرچند در ابتدا بسيار دلانگيز است، ولي در ادامه به جنگي فرسايشي مبدل ميگردند، آري داستان عشق آغازي دلانگيز و پاياني بس غمانگيز دارد، چنان كه امير المؤمنين(ع) مي فرمايد: «اوّل الشهوة طرب و آخرها عطب»(2)
2- نكته مهم ديگري كه بايد در روابط دختر و پسر و تداوم عشق و عاشقي ميان آنان مورد نظر قرار گيرد، اين است: بر فرض اين كه عاشق شدن متضمن هيچ گناهي نباشد(كه معمولاً چنين نيست)، از آن جايي كه اين گونه عشقها از حالت سلامت كه حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضي(افسردگي، اضطراب، وسواس و...) درميآيد. از طرفي انگيزه هاي ناهشيار جنسي نيز سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق بيمبنا دارد، از نظر روانشناختي داراي پيامدهاي بسيار منفي است.
3- نگاه دختر و پسر به هم، آتش شهوت را در دل شعله ور مي كند، زمينه را براي فتنه انگيزي شيطان فراهم مي سازد. امير المؤمنين(ع) مي فرمايد: «النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً»(3) نگاه بعد از نگاه(حرام) بذر شهوت را در دل كشت مي كند، همين براي منحرف ساختن فرد و كشاندنش به سمت فتنه و فساد كافي است.
بنابراین همین ابراز احساسات و عواطف و عشق ورزی های شدیدی که شما برای همجنس گرایان ذکر می کنید، همان بذر و تخم شهوت است که گام به گام فرد را به سمت و سوی هلاکت سوق می دهد.
موفق باشید ..
پي نوشت ها_____________________________________
1. علي اصغر احمدي، روابط دختر و پسر در ايران، ص 118، تهران، سازمان انجمن اولياء و مربيان.
2. عبد الواحد بن محمد تميمي آمدي، معجم الفاظ غرر الحكم، ص 563، مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه،1413ق.
3. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه-ترجمه غفارى، ج4 ، ص18، نشر صدوق.
چون غالبا نگرش اکثریت به اقلیت، نگرش از بالا به پایینی بوده و با دید تحقیر و استبداد بوده. الان هم شما آمار بگیرید، اکثر افراد دگرجنس گرا هستند. اما دلیل نمیشه اکثریت، خواسته اقلیت رو ندید بگیرند.
ما همین موضوع رو راجع به اکثریت (چه کمی چه کیفی) در جامعه فعلی خودمان راجع به دیگر موضوعات هم داریم. وضعیت اقلیت های دینی، میزان آزادی زنان، شرایط مطلوب تری مالی و امنیتی برای گروه هایی با گرایش های خاص و...
از بالا نگاه کردن ، تحقیر و استبداد یا متفاوت بودن ، و از این تعابیر بیانگر ماهیت این عمل نزد مخالفین نیست . از طرفی
این توصیفات رو برای هر گروه و دسته ای میتوان بکار برد و آن را موجه کرد یا موجه جلوه داد . اعم از جامعه سنیزها ، نژادپرستها ، کلاه برداران ... تا اقلیتهای مذهبی و دینی و سیاسی . دسته اول میتوانند همان دلیلی را برای توجیه اعمالشان بیاورند که دسته دوم مطرح میکنند .
لذا این ها که نوشتید توجیه مساله مخالفت عمومی مردم در جوامع مختلف را نمیکند.
متوجه منظورتون نشدم. الان من چرایی اینو باید توضیح بدم که فلان لفظ برای گروهی کاربرد دارد یا ندارد؟
به نظر بنده و طبق قوانین برخی کشورها (لینک) ازدواج همجنس گرا ها قانونی است و داره عادی هم میشه. ولی در کشورهایی مثل ما رابطه عادیشون هم در صورت علنی شدن خطر جانی برای طرفین داره.
اما در تعریف شاید شما ازدواج رو فقط از تعهد یک جنس مذکر و یک یا چند جنس مونث با آن فرد مذکر بدونید!! در صورتی نظر بنده در این مقوله تعهد عامل اصلی است و محدود کردن جنسی جایی ندارد.
اشکال مطرح شده مخاطب ندارد . فقط یک مساله و سوال است .
ما برای رابطه همباشی و همسجنسبازی از طرف شما توصیف تعهدرا شنیدیم . که البته این وصف هم عمومیت ندارد . در حالیکه اگر این رابطه یک امر منطقی بود مردم در جوامع مختلف این رابطه و تعهدش را با اسم مشخصی میشناختند . یا حداقل قائلین به آن اسمی واحد و مشخصی برایش داشتند . این دیگر جبر جامعه که نبوده و کسی در طول تاریخ جوامع از اسم گذاری کس دیگری را منع نکرده .
اینکه ثبت قانونی میشود این اتفاق در همین دهه های اخیر افتاده آنهم در برخی جوامع . این قانونگذار است که به آن ثبت قانونی قائل شده . همین قانونگذار میتواند همباشی با گوشی موبایل را هم ثبت رسمی کند و این دلالت بر منطقی بودن و حقیقت بودن نمیکند.
لطفا شما دلایل محرومیت همجنسگرایی را بیان کنید تا بررسی کنیم
کاملا واضح هست
همچنسگراها نیازهای جنسی خودشون رو چطور مرتفع میکنن؟؟؟ با همجنسبازی!!!
فردی که غرق این وادی شده یه همچین چیز واضحی رو نمی تونه ببینه!!!
چون عشق و عاشقی چشمشو کور کرده
کاملا واضح هست
همچنسگراها نیازهای جنسی خودشون رو چطور مرتفع میکنن؟؟؟ با همجنسبازی!!!فردی که غرق این وادی شده یه همچین چیز واضحی رو نمی تونه ببینه!!!
چون عشق و عاشقی چشمشو کور کرده
فرمایش شما مثل این است که من به شما بگویم آمیزش مرد و زن به عشق و پس از ازدواج با زنا فرقی ندارد!
و من سعی دارم ثابت کنم لواط با آمیزش مرد و مرد با عشق و پس از ازدواج فرق دارد.
وقتی میگفتم این یک حس عاطفی است، این خود یک دلیل برای تشخیص فرق میان همجنسگرایی و همجنسبازی است و دلایل دیگر نیز مطرح شده اند.
لطفا عمیقا تفکر کنید
دلایلی که در مورد همجنسگرایی بیان کردم چنین هستند:
وجود همجنسگرایی در نظام خلقت و آفرینش
تاثیر نداشتن مجاز بودن همجنسگرایی بر قطع نسل بشر
وجود نداشتن آیات و احادیث اسلامی در مورد همجنسگرایی
...
و هر یک را با دلایل منطقی گفتم نه با تفکرات نه با تعصبات و نه با احساسات
ود در جمله هایی که وجود عاطفه و احساسات در همجنسگرایی را مطرح کردم برای بیان کردن تفاوت عشق و هوس و در کل تفاوت همجنسگرایی و همجنسبازی بود.
حال به نظرتان منطقی نیست؟
اگر فردی به یه حیوان مثلا سگش احساس عاطفی داشته باشه میتونه باهاش ازدواج کنه؟
حس عاطفی داره دیگه خوب ....
خوب تو حیوونا هم هست دیگه دو حیوون مختلف(شیر و ببر مثلا) با هم جفت گیری میکنن و بچشون دو رگه میشه!!!
نسلشون هم قطع نمیشه!!! یه طوله سگ میارن از پرورش گاه!!!
آیات و حدیث هم در مورد حیوان گرایی نداریم!!!
حیوان گرایی با حیوان بازی فرق داره!!!
منطقی نبود؟
خوب اگه طرف عاشق سگش باشه چی؟ منطقی نیست؟
سگ گرایی هست سگ بازی که نیست!!!!
منطق منظورم منطق شخصی نیست منطق انسانی هست
حدود منطق انسانی رو خالق انسان مشخص کرده
و انسان موظف هست ازش پیروی کنه
حتی اگه به دلخواهش نباشه
هر انسانی هم که ازاین منطق پیروی نکنه محکوم به تنبیه هست
اگر فردی به یه حیوان مثلا سگش احساس عاطفی داشته باشه میتونه باهاش ازدواج کنه؟
حس عاطفی داره دیگه خوب ....خوب تو حیوونا هم هست دیگه دو حیوون مختلف(شیر و ببر مثلا) با هم جفت گیری میکنن و بچشون دو رگه میشه!!!
نسلشون هم قطع نمیشه!!! یه طوله سگ میارن از پرورش گاه!!!
آیات و حدیث هم در مورد حیوان گرایی نداریم!!!
حیوان گرایی با حیوان بازی فرق داره!!!منطقی نبود؟
خوب اگه طرف عاشق سگش باشه چی؟ منطقی نیست؟
سگ گرایی هست سگ بازی که نیست!!!!منطق منظورم منطق شخصی نیست منطق انسانی هست
حدود منطق انسانی رو خالق انسان مشخص کرده
و انسان موظف هست ازش پیروی کنه
حتی اگه به دلخواهش نباشه
هر انسانی هم که ازاین منطق پیروی نکنه محکوم به تنبیه هست
واقعا عشق به همجنس را با عشق به حیوان مقایسه میکنید؟؟!!!!
مقایسه ی شما باطل است.