دانشجو

من به پوچی رسیدم ...

سلام .. من یه پسر 16 ساله قمی هستم ،

هرجوری فکر میکنم اگه دانشجو بشم و برم سراغ یه کار،چه خوب چه بد، بالاخره یه هفته وقت میذارم تا پول در بیارم، بعدش آخر هفته پول خرج میکنم تا وقت بگذرونم، دوباره یه هفته وقت میذارم تا پول در بیارم، بعدش آخر هفته پول خرج میکنم تا وقت بگذرونم:moteajeb: به این میگن دور خود چرخیدن .. یعنی پوچی!!! زن و بچه و مشکلات زندگی هم باعث میشن که افراد این دور خود چرخیدن رو حس نکنن:Ghamgin:

بعدش به این نتیجه رسیدم که اونایی که میرن حوزه اغلب انگیزه مادی و مالی ندارن! خب انگیزه شون چیه؟ خدمت به اسلام؟ چرا؟ رستگاری=> بهشت => حوری:shadi: این که نشد هدف .. نشد انگیزه ..

اینا یعنی پوچی!!!
اما سوالم : کلا آدم باید توی زندگی هدفش چی باشه؟ هدف هدف هدف ؟؟؟؟؟
حالا از کجا به این هدف میتونه برسه؟ باید چیکار کنه؟ به دادم برسیییییید:please:

پ.ن.: قصد خودکشی هم ندارم .. همینجوری شلوغش کردم که بازدیدم زیاد شه:khandeh!:

0(‘_’)0 - فارغ التحصیل بیکار - 0(‘_’)0

انجمن: 


سلام و عرض ادب خدمت دوستان بزرگوار

من احساس کردم در یک موضوعی بدجور :grye:نیاز به هم فکری :_loool: دارم و تصمیم گرفتم که یک تاپیکی بزنم

می خواستم اگه خودتون فکری یا ایده ای دارید یا در بین اقوام و آشنایانتون آدمی شبیه من می شناسید، مواردی رو که عملا دیدین که تونستن کار کنن و پول در بیارن رو بی زحمت توصیف کنید تا شاید بتونم ایده بگیرم....

فقط پیشنهاد هایی که به ذهنتون میاد رو با شرایط من مطابقت بدین و اگه احساس کردین بدرد من می خوره، زحمت تایپ کردنشو بکشین... منم برای هر پیشنهادی که شروط پایین رو رعایت کرده باشه:Cheshmak:، 14 تا صلوات هدیه می کنم....

خوب شرایط من:
1- تحصیلی: فارغ التحصیل یکی از گرایش های مهندسی نفت در مقطع ارشد
2- تاریخ اعزام به خدمت: تیر ماه سال 95 ( البته امیدوارم با خواهش و التماس 4 ماه جلو بندازن و بشه اول اسفند 94) .... این توضیح یعنی احتمالا 3 یا 5 یا 7 ماه دیگه باید 2 ماه برم آموزشی و آموزشی تمام وقت تو پادگان هستش...

3- خود سربازی: احتمالا اگه مسئولین نظام وظیفه قبول کنن که سربازیمو بندازن برای اول اسفند 94، صنعت نفت به این شرط بهم امریه داده ....
4- ساعت کاری امریه هم از صبح تا 4 بعد از ظهر هر روز می باشد ... 5 شنبه و جمعه هم تعطیل....
5- مشغالی هم که نیاز به سرمایه اولیه داشته باشه که منتفی هستش... البته اگه واقعا مورد مناسبی به ذهنتون می رسه ... یکی دو میلیون رو می شه جور کرد
6- وسیله نقلیه هم ندارم.... (یعنی مثلا مسافرکشی منتفی هستش... مگه واسه وسیله نقلیش یه راه حلی داشته باشید)

اینا که خدمتتون عرض کردم برای این بود که هم برای این مدت قبل اعزام اگه پیشنهادی دارین و هم برای دوران خدمتم اگه پیشنهادی دارین، بفرمایید تا استفاده ببرم.

در ضمن برای شاگردی در واحد های فنی (منظورم مشاغلی مثل تراشکاری و .. هست) هم پرس و جو کردم.... بیشترشون می گفتم اگه دوست داری بیا رایگان کار کن در عوض کار یاد می گیری.... یه مدلش هم گفت باید برای قطعه سازی پشته سر هم صفحات فولادی رو با دریل سوراخ کنی و به ازای هر سوراخی که ایجاد کنی مبلغ 70 ریال می گیری و اگه دستت روان باشه می تونی ماهانه 250 هزار تومن در بیاری...... بنابراین ترجیحا شاگردی رو توصیه نکنید چون تو شهر ما پول نمی دن

یه دنیا ازتون ممنون می شم اگه اون قسمت از تجربیات و پیشنهاداتتون رو که به وضعیت من می خوره ، به اشتراک بذارین:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

رفتار استاد در برابر دانشجویان اش چگونه باید باشد؟

انجمن: 

سلام خدمت مشاور گرامی

بنده در یکی از دانشگاه های کشور به عنوان مدرس مشغول فعالیت هستم و بالطبع در جایگاه استاد با دانشجویان (دختر و پسر) در حیطه مسائل درسی ارتباط دارم.

1- رفتار کلی بنده با دانشجویان بهتر است به چه صورت باشد؟ لطفاً کتابی در این زمینه معرفی نمایید؟ (آیا صحیح هست که از رفتارهای محکمی مثل اخراج از کلاس، تغییر مکان نشستن و ... استفاده کرد؟)

2- همانطور که نسبت به وضعیت دانشگاه ها اطلاع دارید، منکرات متعددی متاسفانه در حال رخ دادن است ... بنده براساس وظیفه شرعی به دانشجویان یکبار در این مورد تذکر دادم آیا بیشتر از این وظیفه ای بر عهده من است؟ (اولین بار که خطاب به تمام دانشجویان به صورت کلی با حالت دوستانه تذکر دادم، چهره ها همه درهم شد :Nishkhand: انگار به دیوار برخورد کرده باشند!!!)

3- گمان میکنم دانشجوی دختری نسبت به بنده دچار احساسات شده است، و این مورد مرا نگران می کند، چه راه حلی را پیشنهاد می کنید؟ (به روند معمولی ادامه دهم و یا قاطعیت و جدّیت بیشتری از خودم نشان دهم تا از این احساسات فاصله بگیرد)

گرچه علت این مشکل رو نداشتن آگاهی و نگاهی خیال پردازانه و احساسی می دونم که جَوّ بیمار شده فرهنگ جامعه هم به اون دو چندان دامن زده ...

4- آیا من استاد علاوه بر بّعد علمی در سایر خصوص هم نسبت به دانشجویان ام وظیفه ای بر عهده دارم؟ لطفاٌ توضیح فرمایید؟

من پسری 24 هستم که رفتار عمومی من در کلاس به این صورت است: (قاطعیت و جدّیت همرا با ادب و احترام با چاشنی لبخند و مهربانی) و این باعث شده دانشجویان کمی با بنده راحت تر باشند و در نتیجه پیشنهادات و انتقاداتی که سبب بهبود فرآیند یادگیری شان می شود را با من در میان بگذارند ... (گرچه غبلاَ آنقدر قاطع و محکم رفتار می کردم در نتیجه دانشجویان در کلاسم شبیه تکه یخ قرار گرفته روی صندلی شده بودند!!! :Gig:)

تشکر

آیا دانشگاه تنها مسیر موفقیت است؟

انجمن: 

بنام خدا

سلام به تمامی کاربران
میدونیم که یکی از مکان های کسب علم دانشگاه هست. در اینکه یک دانشجو ، چه برای رفتن به دانشگاه و چه برای فارغ التحصیل شدن زحمت زیادی میکشه شکی نیست. لذا منظور از ایجاد این تاپیک ، نادیده گرفتن این تلاش نیست. اما گاهی اوقات این مکانِ علم آموزی ، بسیار بیشتر از اونچه که هست در محور اهمیت قرار میگیره. برای همین تصمیم گرفتم این تاپیک رو ایجاد کنم تا از زاویه ای دیگه هم به دانشگاه و بحث کسب علم نگاه بشه

تا جایی که من میدونم خیلی از افراد معروف در زمینهء علم ، دانشجوی اخراجی بودن! :ok:
تعدادی از اونها رو مینویسم. کسانی که یا دانشجوی اخراجی هستن یا خودشون ترک تحصیل کردن و مدرک دانشگاهی نداشتن

کاری به خوب و بد بودن این افراد ندارم ، منظورم صرفاً این هست که نمونه هایی برای شما بیارم که دانشگاه نرفتن و بسیار هم موفق بودن. لااقل طبق فرهنگ خودشون

بیل گیتس = بنیانگذار مایکروسافت

استیف جابز = بنیانگذار اپل

ونسان ون گوگ = نقاش بزرگ هلندی

لئون تولستوی = نویسنده بزرگ روس

برد پیت = بازیگر مشهور

ژولیان آسانژ = ناشر ، روزنامه‌نگار ، برنامه‌ ریز کامپیوتر و یکی از بنیانگذاران سایت افشاگر ویکی لیکس

استیون اسپیلبرگ = یکی از بزرگترین کارگردان های جهان
(یک نکته درمورد اسپیابرگ: 3 بار در همون ورودی رد شد و 1 بار هم قبول شد ولی اواسط تحصیل حذفش کردن!!! البته بعد از 35 سال بالاخره تونست مدرک بگیره)

همونطور که گفتم ، منظور این نیست که دیگه همه بریم ترک تحصیل کنیم!
هدفم فقط اینه که بگم:
راه موفقیت ، تنها از دانشگاه نمیگذره

ابن الخلیل

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

:Gol:یادکردی از طلبه دانشجو

شهید احمدعلی کاظمی :Gol:


چهارمین علی

در سال 1342، در روستای گلپاشین از توابع ارومیه، خدا پسری به خلیل، مرد با تقوا و زن مومنه اش عنایت کرد که نامش را احمدعلی گذاشتند. او چهارمین فرزند پسر خانواده بود. خلیل، آن همه محبت امیرالمومنین:doa(6): را در دل داشت که نام سه تا از فرزندانش را علی گذاشته بود و برای اینکه از یکدیگر تمیز داده شوند، پیشوندی به نام علی افزوده بود. برای همین پیشوند « احمد » را برای چهارمین علی انتخاب کرد...


********************

بزرگمرد کوچک

احمد علی، با بچه های همسن و سال خودش بسیار فرق می کرد. به سبب رفتارهای بزرگوارانه و ادب و اخلاق حسنه اش، هیچ کس او را به چشم بچه نگاه نمی کرد و از همان ابتدا طفولیتش همه به او احترام می گذاشتند. احمدعلی از همان کودکی، رفتارهای بخصوص و منحصر بفردی داشت و کشش و جذبه عجیبی که او را به سوی معنویات سوق می داد، باعث تمایز او از همه همسن و سالانش می شد...

********************
برای خودش

وقتی کوچک بود از روی پشت بام افتاد. همه ترسیدند جز پدر و مادر که انگار به آنها الهام شده بود این فرزندشان را خدا نگه داشته و قرار نیست جز با شهادت از دنیا برود... صبح که شد آرام و بی سر و صدا، انگار که اتفاقی نیفتاده باشد، بلند شد و رفت مدرسه!

********************
بالوالدین احسانا

از همان دوران کودکی بسیار به پدر و مادر نیکی می کرد و برایشان احترام قائل بود...
پدر بنایی داشت و دست تنها بود. آمد کمک پدر و با مساعدت او ظهر نشده کار تمام شد. پدر گفت: برویم صبحانه بخوریم. گفت: نه آقا جان، من باید بروم. امروز امتحان دارم. پدر ناراحت شد و گفت: تو که امتحان داشتی چرا نگفتی؟ چرا اومدی کمک من؟ می رفتی دنبال درس و مشقت... استدلال محکمی داشت علیرغم سن کمش.
گفت: نه آقا جان، نمی تونستم دست تنها بذارم شما رو برم دنبال کار خودم!

********************
طبیب روحانی

از سه سالگی به نام « طبیب » معروف بود!
به بعضی ها که می رسید. جملات بخصوصی می گفت. مثلا می گفت تو بیماری، با قرص و شربت خوب می شوی! به بعضی ها هم می گفت تو روحت بیمار است، با دعا کارت راه می افتد! به بعضی ها هم می گفت تو خوب شدنی نیستی! جالب این است که هیچ کس از او دلخور نمی شد و همه طبیب صدایش می کردند!
انگار از همان کودکی می دانست که قرار است روزی طبیب معنوی شود و نسخه شفابخش بنوشاند. از جرعه های کلام الله و کلام رسول الله و اهل بیت:doa(6):، تشنگان را... و گرنه زیاد با بچه ها بازی نمی کرد. اصلا این کارها را دوست نداشت و همیشه رفتارش بیشتر از سن و سالش نشان می داد. زیاد از خانه بیرون نمی رفت و وقتش را برای بازی و کارهای بیهوده تلف نمی کرد.


حوزه یا دانشگاه؟ (بررسی از منظر تکلیف گرایی)

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و رحمة الله
بنده در شرف طلبگی هستم...
برای مشورت درباره‌ی رفتن به حوزه یا دانشگاهز با چند روحانی و دانشجو مشورت کردم.
یکی از مواردی که بهم توصیه شد، تحقیق درباره‌ی بحث تکلیف گرایی بود.
اینکه از نظر تکلیف، رفتن به حوزه و طلبه شدن، واجب هست یا نه؟
میشه اساتید محترم، درباره‌ی تکلیف‌گرایی برام توضیح بدهند؟
چطور میشه بفهمم که تکلیف در وضع حاضر و باتوجّه به توانایی های شخصی‌ام، چی هست؟ با مطالعه کتاب و تحقیق میتونم بفهمم؟ اگه آره، چه کتاب‌هایی و تحقیق از کجاها؟
اگه از نظر تکلیف، برام مشخّص بشه که طلبه شدن، تکلیف هست، اگه حتّی پدرم منو در آینده از طلبه شدن منع کرد(احتمال کم)، میتونم به مصداق آیه و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهماحرف پدرم رو گوش نکنم؟
مرجع: امام خامنه‌ای
جهت بررسی مصداقی موضوع بنده، پیشنهاد می‌کنم تاپیک قبلیم رو مطالعه کنید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49205

فطريه دانشجو و سرباز

با سلام و عرض ادب

[=&quot][=&quot] فطريه ي دانشجويي كه در خوابگاه است بر عهده ي چه كسي است ؟
[/][=&quot]پسري كه سرباز است و هنوز در آمدش مستقل نشده اما در پادگان به سر مي برد چطور ؟

لطفا نظرات حضرات سيستاني ، رهبري و مكارم شيرازي را بيان بفرماييد .
متشكرم [/]
[/]

نوشتن پایان نامه برای دیگران

سلام

من دانشجوی دکتری هستم. اخیرا تعدادی از دانشجویان ارشد دانشگاه آزاد مراجعه می کنند تا برایشان پایان نامه بنویسم.

این افراد آزمایشاتشان را انجام داده اند و صرفا نوشتن پایان نامه بر عهده من قرار گرفته است و طبعا در قبال آن دستمزدی هم دریافت خواهد شد

سوال من این است که آیا این کار شرعا مجاز است؟

مرجع من حضرت آقا هستند

در صورتی که ایشان این کار را مجاز نمی دانند، از سایر مراجع کسی هست که این کار را بدون مشکل بداند تا بتوان به ایشان رجوع نمود؟

با تشکر

بهترین راه حل برای نماز خواندن سر کار و یا در کلاس چیست؟

سلام
من بعضی مواقع نماز های یومیه یا سرکلاس یا کار هستم. فکر کنید مثلا 12.5 وقت اذان هست اما 12 تا 2 کلاس هست و بعدش هم 2 تا 4 مثلا کلاسم. متاسفانه دانشگاه هم به این مسئله اصلا دقتی نداره، منم برناممو طوری چیدم تا موقع اذان دیگه جایی مشغول نباشم و برام خیلی مهمه که سر وقت نمازمو بخونم، نمازمون که نماز نیست حداقل سروقت باشه،اما هفته ای 2 3 بار این مشکلو دارم
پیشنهادت دوستان چیه؟

احکام نماز و روزه دانشجویان

انجمن: 

سلام
من اهل و ساکن تبریزم و در دانشگاهی واقع در شهرستان شبستر مشغول به تحصیلم.ترم تابستان برداشتم و هفته ای حداکثر 4 روز به دانشگاه میروم .از شهرم تا دانشگاه نیر 95 کیلومتر هست
شنبه ها از ساعت 12 ظهر به سمت دانشگاه حرکت میکنم تا در ساعت 2 در کلاس شرکت کنم و نیز ساعت 5 هم به شهر خودم میرسم
روزهای یکشنبه نیز ساعت 9 تا 1 درس تربیت بدنی دارم که واقعا طاقتم را میبرد و بی حالی شدیدی بعد از تمرین حس میکنم
روز سه شنبه و 4 شنبه نیز از ساعت 9 تا 2 کلاس دارم
آیا روزه ی من صحیح هست؟
مرجع تقلید بنده حضرت آیت الله خامنه ای هستن
ممنون

کارشناس بحث : پارسا