اهداف

جزئیات قیام امام حسین (ع)

ما در کتابهای تاریخ معتبر شیعه خواندیم که قیام امام حسین به خاطر دنیا نبوده و انگیزه قیام ایشان امر به معروف و نهی منکر و اصلاح جامعه بوده. در بعضی از منابع تاریخی مثل تاریخ طبری و یا صحیح بخاری و ... در مورد شرح وقایع جنگ امام حسین (ع) مواردی ذکر میشه که با این گفته های شیعه نمیخونه.مثلا بعضی جا ها گفتن امام حسین بخاطر خلافت و منافع دنیوی مثل حکومت و یا رقابت با یزید برسر فردی بنام ارینب خواسته که با یزید جنگ کنه.و یا امام حسین به عمر سعد پیشنهاد بیعت با یزید رو میده. و یا امام حسین کاروانی رو که از یمن راهی بود رو قارت میکنه.بعضیا هم میگن جزئیات تاریخ اصلا این طور که ما فکر میکنیم نبوده و مار و به عدم مطالعه دقیق در جزئیات تاریخ متهم میکنند. میخوام بدونم چطور میشه مطمئن شد آنچه در منابع شیعه نوشته معتبرن نه چیزایی که منابع دیگه میگن.

نام زيبا و ديباي او دل‌ها را تسخير و جان‌ها را تطهير مي‌كند ... «حکمت وجودی انبیاء»

با سلام و عرض ادب و احترام خدمت سوگواران و عزاداران عزیز اسک دین

«پيامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه وآله) نقطه عطفي است كه آغاز خلقت را به انجام آفرينش متصل مي‌كند. نام زيبا و ديباي او دل‌ها را تسخير و جان‌ها را تطهير مي‌كند. جايگاه ممتاز «حبيب الله» نسبت به ساير انبيا (عليهم‌السلام) جدا بوده، بلكه همگان در سايه قرب او به قرب حق مقرب‌اند».


در ایّام رحلت جانگداز نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) هستیم، چه زیباست که در کنار بر پایی مجالس عزاداری، در اهداف و حکمت وجودی نبی مکرم نیز تأمّلی داشته باشیم و در جهت کشف اهداف وجودی آن حضرت قدم برداریم:

برای اهداف حاکمیت انبیای الهی دو هدف می توان قائل شد:

1.هدف میانی
خداوند سبحان هدف میانی را در سوره مبارکه حدید تشریح فرمود: «لَقَدْ أرسَلْنَا رُسُلَنا بِالبَیِّناتْ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمِیزان‏ْ لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْط» (حدید/25). فرمود: همه انبیاء آمدند، با کتاب الهی حرکت کردند، با قانون خدائی با مردم سخن گفتند. برای روشن شدن اذهان گذشته از برهان، معجزه را ارائه کرده‌اند تا جامعه به قسط و عدل راه یابد. لِیَقُومَ النّاسُ بِالقِسْط. این هدف، هدف متوسط است. یعنی آدم خوب شدن، عادل شدن نیمی از راه است.

2. هدف نهایی: (نیمه دیگر راه)
بصیرت و روشنائی در انسان‌ها، هدف نهائی انبیاء
خداوند سبحان آن هدف والا و نِهائی را در سوره مبارکه ابراهیم تشریح کرد. فرمود: «الر. کِتابٌ اَنزَلْناهُ إلِیکْ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلماتِ إلَی النُّورِ بِإذْنِ رَبِّهِمْ إلی صِراطِ العَزیزِ الحَمید» (ابراهیم/1). فرمود: ما قرآن را به تو دادیم تا مردم را نورانی کنی. نورانی شدن مردم آن است که جامعه و محیط انسانی در روشن شدن نه تنها نیازی به برق ندارد، نیازی هم به آفتاب و ماه ندارد. بلکه نیازی به چشم هم ندارد ! او چشم را می بندد و می بیند. آنچه را نادیدنی است، آن بیند !
آنکه نظیر حارثه بن مالک می گوید: کَأنّی أنظُرُ إلی عَرشِ الرَّحمنِ بارِزاً. من به جایی رسیدم که گویا عرش خدا را می بینم. این هدف نِهائی انبیاء است که انسان را به جایی برساند که از غیب به اذن خدا برخوردار باشد، از گذشته دور و نزدیک مستحضر باشد، از آینده دور و نزدیک با خبر باشد و قرآن این راه را فراسوی ما نصب کرد، ما را تشویق کرد. فرمود: عدّه ای دیدند، شما نگاه کنید، شاید بینید و اگر اهل نظر بودید، کم کم اهل بصر خواهید شد. شما می یابید و می بینید که گناه سمّ است و شعله است.

خوشحال می شویم در این زمینه از فرمایشات دوستان ارجمند نیز بهره ببریم ...

التماس دعا

آیا دانشگاه تنها مسیر موفقیت است؟

انجمن: 

بنام خدا

سلام به تمامی کاربران
میدونیم که یکی از مکان های کسب علم دانشگاه هست. در اینکه یک دانشجو ، چه برای رفتن به دانشگاه و چه برای فارغ التحصیل شدن زحمت زیادی میکشه شکی نیست. لذا منظور از ایجاد این تاپیک ، نادیده گرفتن این تلاش نیست. اما گاهی اوقات این مکانِ علم آموزی ، بسیار بیشتر از اونچه که هست در محور اهمیت قرار میگیره. برای همین تصمیم گرفتم این تاپیک رو ایجاد کنم تا از زاویه ای دیگه هم به دانشگاه و بحث کسب علم نگاه بشه

تا جایی که من میدونم خیلی از افراد معروف در زمینهء علم ، دانشجوی اخراجی بودن! :ok:
تعدادی از اونها رو مینویسم. کسانی که یا دانشجوی اخراجی هستن یا خودشون ترک تحصیل کردن و مدرک دانشگاهی نداشتن

کاری به خوب و بد بودن این افراد ندارم ، منظورم صرفاً این هست که نمونه هایی برای شما بیارم که دانشگاه نرفتن و بسیار هم موفق بودن. لااقل طبق فرهنگ خودشون

بیل گیتس = بنیانگذار مایکروسافت

استیف جابز = بنیانگذار اپل

ونسان ون گوگ = نقاش بزرگ هلندی

لئون تولستوی = نویسنده بزرگ روس

برد پیت = بازیگر مشهور

ژولیان آسانژ = ناشر ، روزنامه‌نگار ، برنامه‌ ریز کامپیوتر و یکی از بنیانگذاران سایت افشاگر ویکی لیکس

استیون اسپیلبرگ = یکی از بزرگترین کارگردان های جهان
(یک نکته درمورد اسپیابرگ: 3 بار در همون ورودی رد شد و 1 بار هم قبول شد ولی اواسط تحصیل حذفش کردن!!! البته بعد از 35 سال بالاخره تونست مدرک بگیره)

همونطور که گفتم ، منظور این نیست که دیگه همه بریم ترک تحصیل کنیم!
هدفم فقط اینه که بگم:
راه موفقیت ، تنها از دانشگاه نمیگذره

اهداف عرفان اسلامی

بسمه تعالی

عرفان عبارت است از علم به خدای سبحان از حیث اسماء و صفت و مظاهر آن و احوال مبدأ و معاد و حقایق عالم و كیفیت بازگشت آنها به حقیقت واحد یعنی ذات احدیت، و نیز معرفت طریق سلوك و مجاهده برای رهاسازی نفس از تنگناهای قید و بند جزئیت و پیوستنش به مبدأ خویش و اتصاف به نعت اطلاق و كلیّت. با این بیان فایده عرفان هم مشخص می شود كه همان وصول به حق و شهود قلبی حقیقت وجود و فناء در حضرت اوست. در هریک از ادیان شیوه ای از پرستش وجود دارد که خدا را نه در شکل خاص و ترس از عذاب و کیفر و به امید پاداش بلکه از سر مهر و محبت و دوستی می پرستند( به تعبیری از روی عشق ) و این اشتراک در شیوه خود اشتراکات فطری را به میان میکشد که در سرشت معنوی انسان به ودیعه نهاده شده و سرچشمه بسیاری از نیات و افعال آدمی است. این اندیشه ممکن است در هریک از ادیان ومکاتب تقریر شود که در اجماع نهایی با اصلاح برخی برداشتهای هر تعبیر و بیان که متاثر از روح مذهبی آن مکتب است به نمونه های مشابهی در شیوه و سلوک برخورد می کنیم که همان عرفان است.

هدف عرفان ارتباط با خدا بطور مستقیم ونزدیک است که از آن به شهود تعبیر میشود. این مهم در شرایطی عملی میشود که دیگر مدعی شناختن در بین نباشد زیرا شناختن محتاج به دو امر شناسنده و شناخته شده است در حالیکه عرفان در مسیر کسب معرفت به جایی میرسد که فقط حقیقت باشد و از خود نشانه ای باقی نمی ماند و این مقام فناست که عموم مکاتب عرفانی در آن وحدت نظر دارند.عرفان را می توان به راه میانه ای در مقابل دو نظریه اصالت ماده و اصالت تصور تعریف کرد.زیرا در کنار قبول ادراکات حسی برای نیل به حقیقت آنرا مقدمه ای بر شناخت میدانند و تا زمان حیات تجربه آنرا برای سالک ضروری میدانند اما در آن متوقف نمیشوند. عارف در پی مشاهده باطن حقیقت است که خود مستلزم قطع پیوندهای مادیست تا با حقیقت ازلی که آغاز و انجامی ندارد به وحدت برسد. تجربه ای مافوق تجربه های معمول و متداول.

واژه عرفان را عرفای اسلامی برای عرفان به کار بردند.در عرفانهای دیگر چنین نامی وجود ندارد. عرفان از ماده عرفه، به معنای شناختن است و البته یک نوع شناختن خاص است. عرفان مسیری است که انسان را به نوعی دیگر از معرفت و شناخت می رساند که با معرفت حسی و ظاهری متفاوت است. به همین منظور باید ابزار دیگری را برای سالک پدید آورد یا در درون او کشف کند تا بتواند راه دستیابی به معرفتی دیگر را هموار سازد.مکاتب عرفانی گوناگون در سراسر جهان همیشه به نوعی معرفت درون بینانه که با شهود قلبی و درونی دریافت می شود، اشاره دارند و برای استفاده از آن تلاش می کنند. همین تلاش، نیاز به برنامه عملی خاصی را پدید می آورد که اگر از سوی خداوند و به واسطه پیامبران به انسان برسد، شریعت نام دارد.بی تردید با پذیرش این که انسان را خالقی دانا و حکیم آفریده که از همه اسرار وجودش آگاه است، باید اعتراف کنیم شریعت الاهی بهترین راه شکوفا سازی استعداد های نهفته عرفانی است و با عمل به شریعت می توان به عرفان راستین رسید. از این رو این شریعت به همه پیامبران رسیده است خداوند به حضرت محمد(ص) می فرماید:«شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ....» آیینی را برای شما تشریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آن چه را بر تو وحی فرستادیم، به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم.....سید حیدر آملی رابطه شریعت و حقیقت عرفان را به پوست بادام و روغن بادام تشبیه می کند. اگر این پوست نباشد، آن مغز فاسد و تباه می شود و تازگی اش را از دست می دهد و اگر آن مغز شیرین و تازه نباشد، این پوسته بی ارزش است.

اهداف جهاد در اسلام


[=&quot]اهداف جهاد در اسلام:[/]

[=&quot]
[/]


[=&quot]اساسا دین عزیز اسلام در اصلاح مشروع [/][=&quot] جامعه از دو روش سود جسته است. اول تبلیغ حق و دعوت مردم به آن و دوم اصلاح جامعه از طریق جهاد و جنگ نظامی.[/]




[=&quot]پیامبر اسلام در طول سیزده سال حضور در مکه و بر اساس دستورات قران به تبلیغ اسلام و دعوت همگانی مردم به آن پرداخت و با هجرت خود به یثرب دوره ای نوین از تاریخ اسلام را به وجود آورد. در این دوره پیامبر گرامی اسلام با جهاد و مقابله با کفار این اهداف را پیگیری می نمود:[/]




1. [=&quot]از بین بردن فتنه و فساد دینی که از سوی اشرافیت قریش تبلیغ می گردید.
[/]


2. [=&quot]از بین بردن سران کفر که با استضعاف جامعه تحت فرمان خود می پرداختند.[/]

3. [=&quot]نجات مستضعفان از دست ستمکاران که قرآن از آنها به ملاء یاد میکند.[/]

[=&quot]جعفریان، رسول، تاریخ ایران اسلامی، ج1، ص84
[/]

آیا صداقت امری نسبی است؟

سلام، خسته نباشید
راستش هر چی گشتم نه تنها جوابمو پیدا نکردم که حتی سوالمم نبود.
یه جایی خواندم صداقت امری نسبی است و با توجه به هدفی که دنبال میشود میتوان تعیین کرد که در مورد فلان کار صداقت بجا بوده یا نه، در توضیح آن هم آمده بود : سربازان هیتلر با صداقت در کنار هیتلر جنگیدند اما با چه هدفی و چه قیمتی؟ طبق این دیدگاه هر کس هر هدفی که دارد را دنبال کرده برایش یک توجیه هم ردیف میکند به همین راحتی. در ضم شکل ظاهری اهداف هم که بیانگر نیت خیر فاعل نیستند.