دروغ

تفاوت و تعریف صداقت، سیاست، رندی و دروغ در کتب معنوی و منابع معتبر

یا هو   سلام و عرض ادب در مورد تفاوت و تعریف( صداقت و سیاست و رندی و دروغ ) ممنون میشم اطلاعات مفصل و معتبری در اختیارم قرار بدید خیلی ممنون

دروغ گفتن در چت

سلام میخواستم بدونم که اگر در چت برای پی نبردن شخص مقابل به اطلاعاتمون دروغ بگیم چه حکمی دارد؟

سردرگمی برای ازدواج

با سلام و عرض خسته نباشید. چندتا سوال داشتم حول محور یک مساله که ازتون خواهش میکنم با دقت بخونید و به تفکیک پاسخ بدید. ممنونم.   بنده مدتی پیش در دانشگاه (مقطع دکتری) با خانمی آشنا شدم (در سن ۳۰ سالگی و ایشون ۲۸ سالگی) و پس از آشنایی قصد ازدواج داشتیم. این خانم قبل از بنده با شخص دیگه‌ای قصد ازدواج داشتن و حدودا ۴ سال هم باهاشون بودن و این رابطه متاسفانه به روابط نامشروع هم منجر شده بوده (در حد کنار هم خوابیدن و بغل. نه رابطه جنسی). این خانم در ابتدای رابطه با بنده سعی در مخفی کردن این مورد داشتن و فقط به گفتن این مورد اکتفا کردن که چند سال با شخصی بودن و رابطه‌شون در حد صحبت‌ و آشنایی بوده. ولی بنده از طرق مختلف واقعیات رو فهمیدم و قصد جدایی از ایشون رو داشتم. ولی ایشون سعی داشتن که بنده رو نگه دارن و برای این کار سعی داشتن که با دروغ به هدف خودشون برسن و اینطوری به بنده تفهیم کنن که اتفاق خاصی بین اون دو نفر نیفتاده. اما بنده کوتاه نیومدم و و و خلاصه کار به جایی رسید ک بنده یک روز مفصل با ایشون در مورد رابطه قبلیشون صحبت کردم و بهشون فهموندم که کلا در گناه غرق بودن و چه بلایی سر خودشون آوردن و اون شخص اصلا مناسب ایشون نبوده و باعث شده که در گناه غرق بشن و چرا باید یه دختر که نماز میخونه و روزه میگیره، اونطوری در گناه بیفته. و و و ایشون هم واقعا متحول شدن به طوری که گریه کنان به دنبال جبران و توبه بودن. واقعا پشیمانی این خانم از ته دل بود و بنده این رو مطمئن هستم. در اینجا فرصت نیست که مفصل در موردش حرف بزنم. ایشون گفتن که دلیل مخفی کردن جزییات رابطه قبلیشون این بوده که از روانشناس ها شنیدن که لزومی نداره انسان رابطه قبلیشو با نفر جدید مطرح کنه و باعث آشفتگی اون بشه. منم گفتم که به نظرم این اشتباهه و شما باید از همون اول خودتون حقایق رو به من میگفتید و تصمیم گیری رو میذاشتید به عهده من. خلاصه قانع شدن و به اشتباهشون اقرار کردن و خیلی از من حلالیت خواستن و خواستن که ببخشمشون. توبه کردن، نماز توبه خوندن و خلاصه از همه نظر آداب توبه رو به جا آوردن و قلبا هم پشیمون بودن از تمامی اشتباهاتی که داشتن. ایشون بعد از توبه واقعا عوض شدند و حتی ۱ دروغ هم در مورد هیچی به بنده نکفتن و خلاصه اینکه کلا تبدیل به شخص دیگه ای شدن به خواست خدا. بنده احساس میکنم که خداوند بنده رو وسیله ای برای باز کردن چشم ایشون قرار داده تا بتونم شخصی رو از نابودی نجات بدم (به خواست و اراده خداوند). اما پس از این امر هم که مطمئن شدم ایشون توبه کردند از تمامی گناه های گذشته شون، نتونستم با خودم کنار بیام که باهاشون ازدواج کنم. چون میگفتم منی که قبلا با کسی رابطه نداشتم چرا باید با کسی باشم که قبلا با یکی دیگه بوده؟ اگرچه قلبا و عملا پشیمونی رو در ایشون دیده بودم و مطمئن بودم که اصلاح شدن از همه نظر، اما نمیتونستم به خودم بقبولونم که باهاشون زندگی کنم، فقط و فقط به این دلیل که فکر اینکه زمانی با شخصی دیگه بودن من رو آزار میداد. خیلی با خودم سر و کله زدم تا در نهایت تونستم کنار بیام و با خودم گفتم اگر خدا ایشون رو بخشیده باشه، من بنده کی هستم که نبخشم؟ از طرفیم گفتم مهم اینه که ایشون توبه کردن و انشاالله که بخشیده شدن. اگه خواست خدا باشه، منم میتونم کنار بیام. خلاصه بخشیدم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. البته و به دلیل مسائل متعددی مانند سربازی بنده هنوز ازدواجمون جور نشده و با همدیگه در رابطه هستیم. از رابطه مون هم خیلی راضی هستیم و هردو از همه نظر در چارچوب دین رفتار میکنیم. قبل از توبه کردن ایشون بنده حواسم نبود و به مادرم گفته بودم که این خانم قبلا با یه شخص دیگه قصد ازدواج داشتن و ... ولی هیچ صحبتی از کارهای خلاف شرع به میان نیاوردم. اما مادرم به من گفت که حتما مطمئن شو که ایشون در چه حد با اون پسر رابطه داشته و ایا رابطه به کار خلاف شرع و ... کشیده نشده؟ پس از توبه کردن ایشون، من چون باور داشتم به اینکه این خانم واقعا از تمامی گذشته ی خودش پشیمون شده و کلا ازش ابراز بیزاری کرده و توبه کرده، تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم. اما به ناچار مجبور شدم به مادرم دروغ بگم و بگم که رابطه ای ایشون با اون پسر در حد صحبت و آشنایی بوده. چون درست نبود بیام و آبروی ایشون رو که حالا توبه هم کرده بودند در خطر قرار بدم (اگرچه به نظر خودم همون رابطه ی عادی رو هم نباید میگفتم). خلاصه اینکه مادرم چون به بنده اطمینان دارند حرف من رو باور کردند و قدم پیش کذاشتند و الان هم با این خانوم خیلی رابطه خوبی دارند. این موارد رو گفتم تا شرح حالی از وضعیتم گفته باشم و سوالاتم رو مطرح کنم:   ۱: آیا دروغی که بنده به مادرم گفتم، خیانت و گناه نیست؟ چون واقعا راه دیگه ای نداشتم. یا باید حقیقت رو میگفتم و آبروی اون خانوم رو که حالا توبه کردند در خطر مینداختم، یا با ایشون رابطه م رو به پایان میرسوندم که اینم نتونستم چون واقعا حس کردم حالا که توبه کردند، دیگه مشکلی وجود نداره. از طرفی واقعا دوستشون دارم و احساس میکنم در صورتی ک ازشون جدا بشم واقعا خورد میشن و شاید باعث خشم خدا بشم ازینکه بعد از گذشت مدت طولانی‌ای از توبه کردن ایشون، ولشون کردم و رفتم. از طرفی الان هم خیلی به یکدیگر وابسته شدیم.   ۲: قابل ذکر است که بگم پایان ارتباط این خانم با اون پسر قبلی، از جانب این خانوم بوده که چند ماه پیش از آشنایی با من انجام گرفته بوده. اما اون پسر از اون موقع تا اغاز رابطه ما هر ازگاهی به ایشون پیام میدادن ولی این خانم قاطعانه جوابش کردن و از رابطه با اون شخص ابراز پشیمانی کردن و همه چیز از طرف خانم به پایان رسیده و اون پسر هم کم کم این مساله رو فهمید و به احتمال قطع به یقین دیگه متوجه شده که جایی در زندگی ایشون ندارن. چون ایشون صراحتا بهش گفتن که در شرف ازدواج هستن و همه چی بین اونها تموم شده. اون پسر هم اگرچه ابراز ناراحتی کرده بود، اما برای ایشون آرزوی خوشبختی کرده بود. جا داره ذکر کنم که تمامی پیام هایی که اون شخص به ایشون میداده رو، این خانم به من نشون میداد. بنده در اطمینان و اعتماد به این خانم ذره ای شک ندارم. حالا سوال بنده اینه که آیا اون پسر به گردن این خانم حقی داره؟ که بتونه مثلا نفرین کنه و از این حرفا؟ یا آه ایشون دامن زندگی مارو بگیره یا از این مسائل؟ این رو هم در نظر داشته باشید که ارتباط قبلی اونها خارج از چارچوب دین بوده و اون پسر اصلا اعتقادی به دین نداشته و نه نماز میخونده و نه روزه میگرفته و اصلا ابایی هم از زیرپا گذاشتن حدود دین نداشته. قبلا جایی خوندم که ارتباطی که خارج از چارچوب دین باشه، هیچ مدیونی و حقی برای طرفین ایجاد نمیکنه.   ببخشید ک خیلی نوشتم. واقعا باید اینهارو توضیح میدادم. در پایان ممنون میشم اگه ممکنه این سوالات رو فقط کارشناسان پاسخ بدن. با تشکر.

دروغ گفتن به خواستگار

سلام وعرض خسته نباشید. ببخشید بنده یک دختر مذهبی و بسیجی24ساله هستم.در این مدت هر خواستگاری برای بنده آمده به جز چند مورد تقریبا از نظر مذهبی مورد تایید بنده نبود.اکنون یک خواستگاری دارم که ایشان یک سال از من کوچکتر هستندولی از نطر مذهبی مورد تایید هستند و از نظر رفتاری و سطح اطلاعات از بنده بالاتر هستند حال من نمیخواهم موضوع این اختلاف سنی را حتی با نزدیکترینهایم مطرح کنم و قصد دارم این موضوع پنهان بماند.آیا زمانی که آنها از سن ایشان سوال کنند و بنده بگویم هم سن و سال هستیم دروغ گفته ام؟

پاسخ دروغ در احوال پرسی


با سلام و عرض تبریک و شادباش به مناسبت فرا رسیدن سال نو

آیا پاسخ خلاف واقع گفتن در احوال­پرسی ­ها دروغ محسوب می ­شود؟

دروغ عملی

سلام
آیا دروغ عملی هم داریم؟
مثلا کسی الکی خودش را به خواب بزنه، یا با اینکه خوشحاله خودش را ناراحت نشون بده یا برعکس؟
تشکر

فرزندم برخی مواقع دروغ می گوید

سلام
پسری 11 ساله دارم که هنوز به سن تکلیف نرسیده است. برخی اوقات میبینم داره دروغ میگه. آیا واجبه نهی از منکرش کنم؟
با توجه به اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده و گناهی برایش نوشته نمیشود.

طـنـز و دروغ

سلام
وقتی به طنزهای هنری و شوخی های میان مردم نگاه می کنیم، می بینیم عنصر اصلی در آن دروغ است.
آیا واقعا دروغی که مخاطب می داند دروغ است و به قصد خنده آوری گفته میشود اشکال ندارد؟