دروغ گفتن

دروغ گفتن به خواستگار

سلام وعرض خسته نباشید. ببخشید بنده یک دختر مذهبی و بسیجی24ساله هستم.در این مدت هر خواستگاری برای بنده آمده به جز چند مورد تقریبا از نظر مذهبی مورد تایید بنده نبود.اکنون یک خواستگاری دارم که ایشان یک سال از من کوچکتر هستندولی از نطر مذهبی مورد تایید هستند و از نظر رفتاری و سطح اطلاعات از بنده بالاتر هستند حال من نمیخواهم موضوع این اختلاف سنی را حتی با نزدیکترینهایم مطرح کنم و قصد دارم این موضوع پنهان بماند.آیا زمانی که آنها از سن ایشان سوال کنند و بنده بگویم هم سن و سال هستیم دروغ گفته ام؟

تعریف دروغ و حکم مراتب مختلف آن

بسمه تعالی

تعریف دروغ

با این که این واژه از واژه هایى است که همگى با معنى و مفهوم آن آشنا هستیم در عین حال در میان دانشمندان در تعریف آن گفتگوهاى زیادى است، بعضى دروغگویی را به معنى عدم مطابقت محتواى سخن با واقعیت ذکر کرده اند، در حالى که بعضى دیگر آن را عدم مطابقت با تشخیص و اعتقاد گوینده مى دانند، و از آیه شریفه سوره منافقون براى این سخن استمداد جستند، آنجا که مى فرماید: «اذا جائک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول الله و الله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان المنافقین لکاذبون؛ هنگامى که منافقان نزد تو آیند مى گویند ما شهادت مى دهیم که یقینا تو رسول خدایى، خداوند مى داند که تو رسول او هستى، ولى خداوند گواهى مى دهد که منافقان دروغگو هستند» (منافقون/ 1)
بدیهى است منافقان که شهادت به رسالت پیامبر اکرم (ص) مى دادند سخنى مطابق واقع مى گفتند، ولى چون مطابق اعتقاد آنها نبود به عنوان دروغگو معرفى شدند ولى در پاسخ این سخن مى توان گفت که نسبت دروغ به منافقان از اینجا سرچشمه مى گیرد که آنها شهادت به رسالت پیامبر (ص) را به صورتى ابراز مى داشتند که مفهومش این بود که مطابق اعتقاد درونى ما است، و چون این سخن با واقعیت مطابق نبود نسبت دروغ به آنها داده شده است، یعنى آنها در این اظهار که این سخن موافق اعتقاد درونى آنها است دروغگو بودند، بنابراین صدق و کذب در هر حال بر اساس تطابق با واقعیت ها مشخص مى شود. البته هر گونه عدم تطابق با واقعیت دروغ نیست، بلکه مهم این است که شخص برای فریب دادن دیگران، سخنی بگوید و یا عملی انجام دهد که مطابق واقع نیست. زیرا ممکن است شخصی از روی اشتباه یک سخن خلاف واقع را بیان کند. بنابراین می توان دروغ را اینگونه معنا کرد: «فریب دیگران به وسیله چیزی که در نظر متکلم واقعیت ندارد».
امیر مومنان علی(ع) که همه چیز را از زاویه عبودیت پروردگار مى بیند در تعریف صدق و کذب، سخن دیگرى دارد مى فرماید: «
الصدق مطابقة المنطق للوضع الالهى و الکذب زوال المنطق عن الوضع الالهى؛ صدق همان مطابقت سخن با وضع الهى است، و کذب ناهماهنگى سخن با وضع الهى است» (غرر فارسى، حدیث 1552 و 1553، جلد اول، صفحه 400) منظور از وضع الهى ظاهرا همان وضع جهان آفرینش است، که به اراده و فرمان خدا به وجود آمده است، بنابراین تعریف امیرمؤمنان على (ع) نیز همان تعریفى است که در بالا آمد با این اضافه که شکل توحیدى آن محفوظ شده است. البته صدق و کذب همان گونه که بر زبان جارى مى شود، در عمل انسان نیز خود را نشان مى دهد، کسانى که عملى بر خلاف ظاهر حالشان مى کنند دروغگو هستند و آنها که ظاهر و باطن و اعمالشان هماهنگ است صادقند.

چند نمونه از گناهان زبان

گفتار دروغ‏، قسم دروغ، وعده دروغ، غیبت، سخن چینی، دورویی زبان، اشاعه فحشا، نسبت زنا دادن بدون دلیل، فحش، دشنام دادن به مؤمن، مزاح(غیر از مواردی که فساد ندارد و به عنوانی مانند خوشحال کردن مؤمنان صورت میگیرد)، غنا، مسخره کردن، ارجاف(منتشرکردن اخبار ترس‏آور میان مسلمانان)، سخن گفتن بدون علم، مراء(جدال)، سخن بیجا و بسیار گفتن، ستایش و نکوهش بیمورد، تملّق، لعن مؤمن، خودستایی، بیباکانه هر سخنی(راست یا دروغ) را نقل کردن، اظهار کردن عیب دیگران، افشای اسرار دیگران، هجو مؤمن، تشبیب(بیان کردن زیباییهای زن نامحرم با شعر)، نقل سخنی که در مجالس به عنوان امانت گفته شده است، پرسش از روی تعنّت و نه برای فهمیدن، پرسش از چیزی که فایده دینی و دنیوی ندارد، طعن زدن، امر به منکر، نهی از معروف، اعتراف به گناه، اظهار فقر، پوزش بیجا، خیانت در مشورت، داوری بیجا

منبع:تبیان