پوچی

سابقه نهیلیسم و پوچ گرایی در اشعار خیام و حافظ

ایرانمهر;1015195 نوشت:
آيا «پوچ گرايي» ویژگی جدانشدنی عصر حاضر نیست؟؟ ظاهرا قبلا نبود و الان آمده

درود
قبلن هم بوده
سروده های خیام عظیم الشان و حافظ طاب ثراه را به یاد آورید

جایی که حافظ علیه سلام می فرماید

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است.
هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

معنای زندگی مجعول

قول سدید;1015304 نوشت:
به همین جهت، حتی کسی همچون نیچه و سارتر که نظام دینی را نامعقول می دانند، از لزوم معنادار کردن زندگی سخن می گویند؛ معنایی که کشف شدنی نیست (چرا که به باور آنها اصلا معنا و هدفی که سراسر زندگی را پوشش بدهد، وجود ندارد) بلکه باید آن را جعل و ایجاد نمود.

درود
نیچه و سارتر واقعا معنای مجعول را طرح می کردند؟ نیچه از ابرانسان سخن می گفت که قادر است جهانی نو بسازد. اما جهانی نو ساختن همان معنا و معیار نو ساختن نیست!
مستندی دارید که نیچه و سارتر چنین نظری دارند؟ میدانم که هر کدام از اخلاق دفاع می کردند. نهایتا تلقی آنها از اخلاق متفاوت بود.

نهیلیسم فراگیر

سلام آيا «پوچ گرايي» ویژگی جدانشدنی عصر حاضر نیست؟؟ ظاهرا قبلا نبود و الان آمده و آینده هم حضور داره و نمیشه ازش فرار کرد!

همه گرفتارش شدند خصوصا در غرب و الان در شهرهای بزرگ ما.

چه باید کرد تا از این وضعیت نجات یافت و زندگی را معنادار کرد؟

من به پوچی رسیدم ...

سلام .. من یه پسر 16 ساله قمی هستم ،

هرجوری فکر میکنم اگه دانشجو بشم و برم سراغ یه کار،چه خوب چه بد، بالاخره یه هفته وقت میذارم تا پول در بیارم، بعدش آخر هفته پول خرج میکنم تا وقت بگذرونم، دوباره یه هفته وقت میذارم تا پول در بیارم، بعدش آخر هفته پول خرج میکنم تا وقت بگذرونم:moteajeb: به این میگن دور خود چرخیدن .. یعنی پوچی!!! زن و بچه و مشکلات زندگی هم باعث میشن که افراد این دور خود چرخیدن رو حس نکنن:Ghamgin:

بعدش به این نتیجه رسیدم که اونایی که میرن حوزه اغلب انگیزه مادی و مالی ندارن! خب انگیزه شون چیه؟ خدمت به اسلام؟ چرا؟ رستگاری=> بهشت => حوری:shadi: این که نشد هدف .. نشد انگیزه ..

اینا یعنی پوچی!!!
اما سوالم : کلا آدم باید توی زندگی هدفش چی باشه؟ هدف هدف هدف ؟؟؟؟؟
حالا از کجا به این هدف میتونه برسه؟ باید چیکار کنه؟ به دادم برسیییییید:please:

پ.ن.: قصد خودکشی هم ندارم .. همینجوری شلوغش کردم که بازدیدم زیاد شه:khandeh!:

نجات زندگی

انجمن: 

با نام و یاد دوست


با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع ، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


سلام
نمی دانم از کجا شروع کنم و چه بگویم فقط قبل از هر چیز بگویم که به جایی رسیده ام که دیگر از همه چیز خسته شدم و حتی از خدا خواسته ام اگر درست بشو نیستم قبل از اینکه گناهانم بیشتر شود و یا مجبور به خودکشی شوم خودش جانم را بگیرد.
بسیار بسیار بی انگیزه شده ام برای هر کاری ناامیدم و ته همه کارها را پوچ، شکست و بی حاصل می دانم.
نسبت به هیچ کاری علاقه ندارم، روابط اجتماعیم به پایین ترین سطح خود رسیده.
از کل زندگی خود، محیط اطراف، شرایط زندگی خود، رابطه ضعیفم با خدا ، از گذشته بر باد رفته ام و کلا همه چیز بدم می آید،
شیطان و هوای نفس تسلط بالایی بر من پیدا کرده اند و به راحتی مرا به هر سمتی می کشند.
از زندگی خسته ام، از گناه خسته ام، حتی فکر می کنم آنقدر از مرحله پرتم که حتی شاید خدا هم از من قطع امید کرده و کمکی برای اصلاحم به من نمیکند(خدا مرا ببخشد)، دنیای فعلی من همان جهنم دنیایی است که مرا احاطه کرده و در آتش می سوزاندم (پناه بر خدا).
چندین سال است که این روال شروع و هرروز بدتر می شود، مثلا امسال بدترین نوروز را داشتم به سبب حالات روحی ام،
یک روانپزشک به من گفت که افسردگی گرفته ای و باید دارو مصرف کنی و یک راه درمان طولانی و البته پر خرج را به من پیشنهاد داد که من از نظر مالی تمکن ندارم و از آن مهمتر بیفایده می دانم و می ترسم حتی داروهای آن برایم اعتیاد بیاورد.
در فعالیتهای تحصیلی و اقتصادی شکست خورده ام
از مطالعه بیزار شده ام و....
گاهی فکر میکنم شاید ازدواج کمکی به من بکند ولی بعد این را هم بی نتیجه میدانم
خسته و ناامید شده ام

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: