غیبت

جبران غیبت

سلا.بدیهی است که هیچ کس از غیبت کردن خوشش نمی آید و حاضر نیست این گناه در اعمالش ثبت بشود.ما گاهی در جمعی قرار میگیرد که یا غیبت میشنود یا بالاخره متاسفانه غیبتی هرچند کم، میکند.اگر نتوانیم از تک تک افرادی که غیبتشان را کردیم طلب بخشش کنیم چه کار دیگری میشود انجام داد برای جبرانش؟

حدیثی درباره عیب گویی

[="Black"]سلام

این بیت الهام گرفته از روایت معصوم است. متن روایت را می خواستم.

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد/به یقین عیب تو پیش دگران خواهد برد[/]

شیعه و محرومیت از امامت

با سلام
شیعه معتقد است که امت اسلامی نباید هرگز بدون امام و پیشوا بماند و در هر زمانه ای این نیاز مسلمانان وجود دارد تا امام و پیشوایی آنها را راهنمایی کند و مسلمانان بی سرپرست نمانند و این مسئله را هم بر اساس عدالت خداوند میداند تا مسلمانان در هیچ مقطعی از نعمت وجود امام و ولی محروم نمانند، تا امام یازدهم این بهره مندی از امام بطور لاینقطع ادامه دارد، اما از امام دوازدهم یا همان امام زمان (عج) تا به امروز عملا می بینیم که مسلمانان از دسترسی و ارتباط با امام زمان عملا" محروم هستند، حدیثی هم از خود امام زمان هست که فرمودند در زمان غیبت کبری هرکس ادعا کند که با ایشان در ارتباط است دروغ گفته بنابراین در حدود بیش از 1000 سال است که مسلمانان از بهره مندی و دسترسی به امام شان محروم هستند این محرومیت در مقایسه با زمان امامان گذشته (11 امام) که مردم ایشان را می دیدند و صحبتهایشان را می شنیدند و به ایشان دسترسی داشتند کاملا مشخص است و منظور همین محرومیت ظاهری ست چون نمی خواهم با بیان تفاسیر مختلف و برداشتهای گوناگون بفرمایید که نخیر مردم محروم نیستند...! در عمل اگر شخصی در گذشته زمان سایر امامان میخواست امام را ملاقات کند حالا برای سوال یا هر چه میتوانست وقت بگیرد و بعد ایشان را ملاقات کند اما در حال حاضر چنین امکانی وجود ندارد و این یعنی همین محرومیتی که الان وجود دارد و ذکر شد خب این مسئله چطور با مسئله عدالت و محروم نماندن مسلمانان از امام خود توجیه میشود؟ غیبت ایشان و محرومیت مسلمانان از ایشان بحدی است که اکثریت مسلمانان اصلا" اعتقادی به وجود داشتن ایشان ندارند و خودشان هم تا به حال حرکتی نکرده اند که وجودشان را به اثبات برسانند و فقط درین مورد وعده داده میشود حتی زمانی گفته شد نشانه های ظهور تکمیل است اما ظهوری انجام نشد، در هر صورت عدم بهره مندی مسلمانان از ایشان تا حدی است که اکثریت به وجود ایشان اعتقاد ندارند این مسئله چطور با آنچه شیعه میگوید جور در می آید؟
با تشکر

مهدویت، امام زمان و انتظار فرج-دکتر عبدالکریم سروش

اگر کسی به چنین چیزی(امام زمان)رسید که واقعیت دارد،ایمان می آورد اگر نرسید که سکوت می کند،اظهار نظر نمی کند و آن هم مقبول خداوند است.
قصه امام زمان یک قصه اعتقادی است،وقتی می گویم اعتقادی یعنی ما به لحاظ تاریخی قدرت اثبات آن را نداریم.آن طوری که موجودیت یک کسی،مثل پیامبر اسلام به لحاظ تاریخی محرز است؛یعنی مسلمان و نامسلمان وقتی به شواهد تاریخی مراجعه می کند،درمیابد که چنین کسی آمده و چنان آثاری از خود به جای گذاشته و از دنیا رفته است هیچ کسی شکی ندارد.به لحاظ تاریخی مسلمان باشد یا نباشد،شیعه باشد یا نباشد.در مورد امام اول هم همین طور است در مورد امام ششم شیعیان،امام جعفر صادق هم همین طور است.
اما به امام دوازدهم که شما می رسید،تاریخ بسیار تاریک است.یعنی جز اینکه شما از پیش به چنین چیزی اعتقاد داشته باشید،نمی توانید با شواهد تاریخی اثبات کنید که چنین کسی به دنیا آمده،چنین کسی چند سال زیسته،چنین کسی غائب شده،ما چنین شواهد تاریخی نداریم.برای اینکه خود شیعیان معتقدند: اولا حاملگی او در خفا بوده یعنی مادر او که حامله بوده شکم او نشان نمی داد که حامله است،خداوند می خواست که او را مخفی نگه دارد وقتی هم که به دنیا آمده 5 سال از دید مردم مخفی بوده بعد هم که همیشه غائب شده است.خب چنین کسی را شما نمی توانید به لحاظ تاریخی شواهدی نشان بدهید که به شما بگوید که او اصلا در این دنیا بوده یا نبوده اما روایات شیعه الا ماشاالله می گوید که چنین کسی آمده،به دنیا آمده تولد او مخفیانه صورت گرفته،حضور او مخفیانه بوده بعد هم که غیبت کرده است الان برای بیش از 1200 سال.
اگر کسی به آن روایات شیعه اعتقادی دارد،آنها را راست می پندارد می تواند قبول کند و اعتقاد پیدا کند؛اگر که نمی تواند قانع بشود به صدق آنها،به صداقت آنها بازهم خداوند گریبان او را نخواهد گرفت؛برای اینکه خداوند آدمیان را به میزان عقلی که به آنها داده مورد محاکمه و مواخذه قرار می دهد.اگر که آدمی نتوانست چیزی را با شواهد کافی باور کند،آنگاه درباره او سکوت خواهد کرد و چنان که گفتم این سکوت و این ناباوری ذره ای به مسلمانی،به اسلامیت و به ایمان آدمی لطمه ای وارد نخواهد کرد.
اما نکته دومی که در این باب من باید خدمت شما عرض بکنم، حقیقت این است که امام زمان و مسئلۀ او ظهور بعدی او هرچه می خواهد باشد و هر کس هر اعتقادی در مورد آنها می ورزد، متاسفانه در میان شیعیان با حواشی بسیار مخربی همراه شده است؛دست کم از اینها باید پرهیز کرد،دست کم اگر هم بناست اعتقادی به امام زمان ورزیده شود باید بسیار پیراسته و پالوده بشود.
از همان وقتی که این فکر،قبل از اینکه امام زمان بیاید،قبل از اینکه نوبت امام دوازدهم برسد،از قرن اول،از وقتی که مختار ظهور کرد و در دوران ائمه دیگر،از وقتی که این فکر ظاهر شد،همیشه یک فکر «local» بود؛یک فکر محلی،یک فکر فرقه ای.متاسفانه در میان شیعیان،هیچ وقت امام زمان یک شخصیت جهانی تلقی نشد؛مال شیعیان،برای شیعیان،نجات دهنده شیعیان،حل کننده مسائل داخلی شیعیان،و برآورنده حسرت های شیعیان.
یک اقلیتی در عالم اسلام وجود داشت و دارد به نام اقلیت شیعه،که ما ایرانیان هم واقعا جزو آنها هستیم.از اول هم این یک اقلیت بوده،همچنان هم یک اقلیت است.اقلیت بودن،سایکولوژی و سوسیولوژی خود را دارد؛یعنی یک خصوصیاتی در اقلیت ها پیدا می شود که در اکثریت ها پیدا نمی شود.شیعیان این خصوصیات را به تمامی با خود حمل می کنند.حتی همین امروز هم که این شیعه به قدرت رسیده،در ایران حکومت رسمی شیعی برپا کرده،در دوران صفویه،ولی این اقلیت بودن همیشه با آنها بود،برای اینکه سود دارد،برای اینکه فوائدی دارد.یکی از خصوصیات اقلیت ها-که در شیعه هم خیلی بروز کرد-همین مظلومیت است و مظلوم نمایی؛که ما مظلوم بودیم،حق ما را خوردند،نگذاشتند که ما ابراز وجود بکنیم،نگذاشتند ما حرف خود را بزنیم،ما را خفه کردند،دهان ما را بستند،راه ها را برای ما بستند.
خب در تشیع این قصه،در وارث ترین تجلی،در قصه امام حسین است؛که به هر حال شیعیان از آن واقعه،که واقعۀ تراژیک و یک فاجعۀ هولناکی بود،بهترین استفاده را کردند برای اینکه بگویند طرف مقابل چه جوری به ما،چه ظلمی به ما کرد و ما چگونه مظلوم واقع شدیم.داستانی را سرودند،که این داستان تا به امروز ادامه دارد که بازگوکننده مظلومیت یک قوم اقلیتی است که در چنگال یک اکثریتی گرفتار آمده،برای اینکه از انحلال این هویت در هویت بزرگتر پیشگیری بکنند دائماً به خود می قبولاندند که ما غیر از آنها هستیم،ما متفاوت هستیم،ما توسط آنها مظلوم واقع شدیم،ما تاریخ جداگانه ای داریم،ما به فکر خود باید باشیم.
این مظلومیت یک اندیشه دیگری را هم که متناسب با آن بود،پدید آورد؛اندیشه یک منجی.ما که مظلوم بودیم،ما که نتوانستیم که داد خودمان را بستانیم،و حق خود را بگیریم.کسی می آید،کسی خواهد آمد،کسی باید آید که داد ما را بستاند.مفهوم امام زمان حتی قبل از قصۀ امام دوازدهم،یک قرن قبل از او،شما اگر ببینید در زیارت هایی که شیعه درست کرد و بر سر قبر امامان و امام حسین می خوانده،همه جا این مفهوم تکرار می شود:«که منتظر یک امامی هستیم که در رکاب او بجنگیم و حق خود را از ظالمان بگیریم.»در زیارت عاشورا،در زیارت وارث،من بحثی که درباب عاشورا می کردم،این را مفصلا گفتم این مفاهیم هست و این ادامه پیدا کرد.
شما ببینید،مفهوم امام زمان که قائدتا وقتی که از او سخن گفته می شود،برای بسط عدالت در جهان است-اگر چنین چیزی باشد-به دست تعدادی از شیعیان که افتاده،به قدری فرقه ای شده است که اصلا ملال آور است و رنج آور است.گفته می شود که امام زمان می آید و اولین کاری که می کند به حساب سنیان می رسد.آخر یک کسی که رسالت جهانی دارد،کسی که می آید برای بسط عدالت در کل عالم،آن هم به حساب سنیان می رود.ببخشید،ولی اینها چون در روایات شیعیان نقل کردند،من خودم مکه بودم برای مردم روضه می خواندند و این حرفها را می گفتند.اولین کاری که می کند،عمر و ابوبکر را از قبر بیرون می آورد و جنازه های آنها را به دار می کشد.شما نگاه بکنید،این حرفها از کجا در آمده است،این مسئلۀ امام زمان چرا به این چیزها آمیخته شده است.
همین الان هم که در ایران گاهی در بعضی از مجالس می خوانند،علاوه بر خرافاتی که می گویند،همین اخیرا گوش می کردم یک کسی منبری رفته بود می گفت،امام زمان که ظهور می کند به عدد اختفای اصحاب کهف در غار،یعنی 309 سال خود او حکومت می کند،بعد از ایشان امام علی می آید که 44 هزار سال او حکومت می کند و بعد...ملاحظه بکنید،حرفهایی که نه عقل آنها را می پسندد،نه نقل آنها را می پسندد،که از اینها فراوان است،فراوان!که در واقع امام زمان را،و رسالت جهانی او را که بسط عدالت باشد،محدود کرده،تقلیل داده است به اینکه چندتا شیعه که در وقتی 1200 سال پیش از دست کسانی رنجی بردند،اختلاف عقیدتی با آنها داشتند،همۀ این بار را بر دوش او نهادند که بیاید و داد آنها را بستاند و عقده آنها را بگشاید و آنها را نجات بدهد،از اقلیت بیرون بیاورد و تبدیل به اکثریت کند.
من هیچ وقت فراموش نمی کنم مرحوم مطهری را در یکی از سخنرانی هایش خیلی حرف خوبی می زد،یعنی عینا همین سخن را می گفت.می گفت آقا اگر امام زمانی هست برای تمام جهان است،و بعد این جمله را«نه برای چهارتا شیعۀ قالتاق»این عین تعبیر ایشان بود،چهارتا شیعه قالتاق امام زمان را کردند مستخدم خودشان،با آن اندیشه های باطل و خرافی که دارند و انتقامی که می خواهند از خلفایی که 1400 سال پیش مردند،بگیرند و ایشان باید این کارها را کند.
چقدر این اندیشه زبون شده است،حقیر شده است،غیر قابل دفاع شده است،بی معنی شده است،آن وقت امروز هم همچنان بر این هیزم نفت می ریزند و این آتش را فروزان تر می کنند و این اندیشه را بی معنی تر می کنند از آنچه که قبلا بوده است.
اگر امام زمانی هست و یا خواهد بود،تجلی یک ایده و آرمان شریفی است که عبارت است از عدالت.تازه آن عدالت جهانی را هم با پایان تاریخ یکی گرفتن،حرفی است که باید درباره آن خیلی فکر کرد و به این راحتی ها هم نمی شود.
سخن دومی که و بگویم آفت دومی که به امام زمان خورده و یا به اندیشه امام زمان، و در میان شیعیان این است که بازهم امام زمان را محدود کردند به اینکه،امام زمانی که قرار است رسالت جهانی داشته باشد،در وقتی که ظهور خواهد کرد فعلا هیچ کاری ندارد جز اینکه به ما چندتا شیعه در دنیا نگاه کند و ما را تر و خشک کند؛بقیه دنیا اصلا فراموش شده است.
اگر خدایی هست،خدای همه دنیاست،اگر پیغمبری آمده،برای همۀ دنیا آمده،اگر امام است برای همه دنیاست؛قبیله ای که نیست،فرقه ای که نباید فکر کرد،بنده واقعا متاسف شدم و مایوس شدم وقتی که دیدم همین آقای روحانی که با سلام و صلوات،به مبارکی،الحمدالله،بر تخت ریاست جمهوری نشستند و خواهند نشست،در همین سخنرانی اخیر خود گفت که دو چیز،باعث پیروزی من شد،یکی عنایات امام زمان و یکی هم درایت رهبری.
ملاحظه بکنید،اینها را که من سیاستمداری که نمی دانم که هیچی،اینها ترویج خرافات است.امام زمام مگر کار او دخالت در انتخابات است؟چرا حالا فقط دخالت در انتخابات ایران؟اگر قرار است ایشان بناست این کار را بکند،خب همه جا،مال اوباما را هم باید دخالت کند.مگر مردم دنیا،بقیه یتیم اند؟مگر نباید سرپرستی بشوند؟اگر بناست امام زمان دخالت کند،انتخابات را سر و سامان دهد،چنان جهت دهد که به نفع مردم باشد،خب همۀ این مردم،بنده خدا هستند.فقط ایرونی ها محتاج اند و مستحق اند که امام زمان بیاید و مثلا انتخابات آنها را سر و سامان دهد؟
ملاحظه بکنید،چه آنهایی را که شما روشنفکر می دانید،چه آنهایی را که نمی دانید،اینها در قصۀ امام زمان بسیار تاریک فکرند؛و این اندیشه چنان آلوده به خرافات شده است که چنان از مجرای ظلال نخستین آن،بیرون آمده،چنان بی معنی شده که دیگر ذره ای قابل دفاع نیست.توجه کردید،اندیشه امام زمان در روزگار حاضر،واقعا من یک وقتی با خودم فکر می کردم،میدانید فقط به درد که می خورد؟به درد مراجع شیعه می خورد.به هیچ دردی،به درد هیچ کس دیگری نمی خورد.چون آقایان می گویند ما نائب امام زمان هستیم،و به نیابت امام زمان هم وجوهات دریافت می کنند.اگر این نیابت را از آنها بگیرید،دیگر امام زمان چه کار می کند امروز؟یا باید برای او یک شغلی تراشید،که می آید در انتخابات دخالت می کند،و یا اگر اینها را نگویند دیگر چه؟باید بگویید یک ولی هست از اولیای خداوند که هیچ کسی او را نمی بیند،که نزاد این اولیا هم فراوانند البته،چیز دیگری باقی نمی ماند.
امام زمان را خرج سیاست کردن،بدترین نوع استفاده و یا سوءاستفاده از امام زمان است.قبلا جور دیگری بود،یک کسی می آمد و می گفت بنده امام زمان را دیدم و به من این را گفت،آن را گفت،اینها فردی بود،اینها در حوزه های خیلی کوچک بود؛الان خرج سیاست می شود در ایران.یعنی نقش ضد دموکراتیک،نقش به هر حال عوام فریبی پیدا کرده است.
من تعجبم این است از مرحوم دکتر شریعتی،که خود را شاگرد مکتب اقبال می دانست.کتابی دارد به نام«ما و اقبال» کتاب قطوری است،در آنجا در بسط اندیشه های اقبال کوشیده است.کسی بود که نام اقبال را در ایران بلند کرد حقیقتا،حسینیۀ ارشاد،که شریعتی قهرمان آنجا بود،و چراغ درخشان آنجا بود،جایی بود که نام اقبال در آنجا به صراحت می رفت،سروده های اقبال در آنجا خوانده می شد،شعرهای اقبال بر سر در حسینیۀ ارشاد نوشته می شد.اقبال لاهوری که معلم شریعتی است می گوید که: تز مهدویت که تز پایان تاریخ است،و تز پیروزی خوب بر بد است و تزی است که خاتمیت را 60 سال عقب می اندازد،و چنین و چنان،و احادیث آن سست است و باور ندارد.ولی مرحوم شریعتی تز مهدویت را بدل کرد به تز«انتظار،مذهب اعتراض»و کوشید آن تز را از آن جهت زنده نگه دارد.
من دو نکتۀ دیگر هم بگویم و سخنم را به پایان برسانم.نکتۀ اول این است که این انتظار فرج،خب در روایات شیعه که زیاد است که ما انتظار فرج باید داشته باشیم،همان انتظار ظهور امام زمان.این تعبیر به نظر من تعبیر خیلی جالبی هم هست،فقط باید انتظار بکشید،هیچ کاری جز به نام انتظار نباید بکنید.اصلا مفهوم انتظار همین است،حالا امروزه وقتی من گوش می کنم به منابری که وجود دارد،به نوشته ها،هر کسی این انتظار را می گوید اگر خانه ات را خوب آب و جارو کنی،جزء منتظران هستی.یکی می گوید اگر رای به صندوق بیندازی،این ظهور آقا را نزدیک می کند،هر کسی فلسفه ای درست کرده برای نزدیکتر کردن ظهور آقا!
اتفاقا انتظار فرج یعنی فقط انتظار فرج، فقط منتظر بنشین و ببین که چه می شود،لازم به تکان خوردن شما نیست.هیچ لازم نیست که دست از پا خطا بکنید،برای اینکه به نام انتظار فرج خیلی کارها کردند،خیلی حرفها زدند که همه فقط نفعی بود و گندمی بود که به برجین خود ریختند.
نکتۀ آخری بنده این است که شب نیمه شعبان،یکی از شب های قدر است،و این از زمان پیامبر بوده است و هیچ ربطی به مسئلۀ مهدی و امام زمان ندارد.در روایات است که پیامبر اسلام این شب را بسیار گرامی می داشتند و شب زنده داری می کردند.یکی از دعاهای بسیار مهمی که از پیامبر نقل شده است،متعلق به همین شب است.من این دعا را،بخشی از آن را برای شما می خوانم و سخنم را به پایان می برم برای اینکه،واجد بخش ها و نکات بسیار خوبی است،اجازه بدید به همین یک تکه اش بسنده بکنم که جزء دعا است که«خدایا،کسانی را که به ما رحم نمی کنند بر ما مسلط مکن؛وَلا تُسَلِّطْ عَلَیْنا مَنْ لا یَرْحَمُنا.»
دکتر عبدالکریم سروش-بخشی از سخنان در نیمه شعبان ۱۳۹۲ با موضوع «اقبال و مهدویت»
دانلود صوت سخنرانی دکتر سروش

رد ادعای تاثیر توسل و دعا در دوران غیبت

انجمن: 

همه در کتب دوران مدرسه خوندیم که یک فرضیه برای اثبات نیاز به آزمایش داره و این آزمایش باید حتما تحت یک شرایط خاصی باشه
مثلا شخصی فکر میکرد غذا تبدیل به موش میشه. ولی وقتی غذا رو داخل قفس قرار داد فهمید که اون موشها از جای دیگری میومدن . یعنی آزمایشش بخاطر این خطا داشته که شرایط آزمایش رو محیا نکرده بوده.

1- مبلغان مذهبی ادعا دارن که توسل و دعا در دوران غیبت ولی معصوم هم اجابت میشه. درحالی که استجابت اینها استثنا هستند و یا حداقل قاعده نیست و عمومیت نداره.
وقتی کسی ادعا میکنه که تمام توپها سفید هستند فقط کافی هست که شما یک توپ آبی پیدا کنی تا کل نظریه از نظر علمی «باطل» اعلام شود! بهش میگن مثال نقض
وقتی ادعا میکنید که دعا در دوران غیبت مستجاب میشود کافیست که یک مثال نقض پیدا بشه.

2- البته فکر اینجاش رو هم کردید. چندین و چند روایت هست که میگه دعا آداب و شرایطی داره. از این مسئله میگذرم که هیچ وقت آداب رو با شرایط جدا نمیکنید و حتی کسی که شرایط رو فراهم کرده به غلط چند آداب رو بهش متذکر میشید و ادعا میکنید که اینها هم جز شرطها هستند (تهمت نیست ، دیدم که میگم). نمیخوام اینجا محکمه راه بندازم بنابر این میگذرم
ولی فقط یک جواب ساده داره: فراهم کردن اون همه امکانات و اقتضائات و شرایط در کنار هم تقریبا فقط کار معصومین هست. من یکی از ساده ترینش رو مثال میزنم ، مرتب گفته میشه گناهان مانع استجابت دعا هستند درحالی که شماهیچکس رو سراغ ندارید که گناه نکرده باشه ! بنابر این بنده هم فوق تخصص و کارشناس کلام و عقاید هستم و هرکس دعاش اجابت نشد میتونم چشم بسته بگم گناه ! گناه !... و بقیه شرایط و آداب رو خودتون قس علی هذا...

3- از دیگر توجیهات عدم اجابت دعا این هست که به مصلحت نبوده ! درحالی که من کسی رو میشناسم که بخاطر مشکل شدید کاری و مالی و اضطراری که داشت متوسل میشد (تقریبا هر روز) به امام رضا تا اینکه زندگیش از هم پاشید و به دین و خدا و همه بدبین شد و رفت غرق در گناه شد و منم نتونستم براش کاری بکنم و نتونستم دیگه سرش شیره بمالم ! او با حقیقت مواجه شده بود و کار به جایی رسید که گفت اساسا گنبد و حرم امام رضا رو که میبینم کلا حالم بد میشه و بدم میاد و...
واقعا قربون این مصلحت والا برم ! البته خودم چندین و چند مورد تجربه کردم ولی چون کار خودم رو گیر خرافاتی مثل توسل و دعا نینداختم خیلی نظرم رو تغییر نداد چون من با واقعیت کنار اومده بودم

4- زمانهای قدیم برای خدای رود نیل انسانهای زیبا رو قربانی میکردند و دختران زیبا رو براش مینداختن داخل رود تا خروشان نشه . و وقتی آروم میشد میگفتند خدای نیل راضی شد... حکایت دعاها و توسلات امروز مردم هم همین هستش. مهمترین دلیل بر اتفاقی بودن اینها همین تصادفی بودن و غیرقابل پیش بینی بودن و غیر قاعده مند بودن هست.
همه ی ما حکایت مردی رو شنیدیم که به دعا فرزندی خواست و وقتی بچه دار شد بعدا بچه شرابخوار و عربده کش شد و آبروش رو برد و... اینم از مصلحت دعا !

5- گیر انداختن مردم در توسل و دعا این عاقبت رو داره که در سرزمین کفار همه با تلاش به همه جا میرسن ولی اینجا با انشاالله و ماشاالله به هیچ جا نمیرسیم.
در پاسخ این قضیه مدام گفته میشه که دعا باید همراه تلاش باشه ! واقعا خسته نباشید. اولا کسی که بصورت عادی میتونه کاری رو انجام بده معمولا اصلا به فکرش نمیرسه که بخواد برای هر کاری دعا و توسل کنه! کسی که دعا میکنه یعنی نتونسته کار رو خودش حل کنه. ثانیا اگر ما تلاش کنیم کفار هم تلاش کنند و هردو به نتیجه برسیم پس نقش دعا چیه این وسط؟ مگه اونا با تلاش نرسیدند؟

6- در ادامه توجیهات خنده دار اینطور بیان میشه که دعا مشکلات غیبی و احتمالی رو رفع میکنه ! اینم در هیچ آزمایشی اثبات نشده. یک سند معتبر یا یک آزمایش ثبت شده نشون بدید که دو گروه انسان بصورت تصادفی انتخاب کرده باشن و کار یکسانی رو شروع کنند. ولی یک گروه دعا و توسل کرده و دیگری نکنند. ببینیم تفاوتی میکنه یا نه؟ اینجا سر پل خر بگیری هستش که مبلغان دعا و تنبلی تا قیامت سراغش نخواهند رفت.

7- بعضی ها میگن دعا اگر اجابت نشه عوض در آخرت به اندازش ثواب میدن. خب این درست ، ولی اصلا تونستید به این سوال جواب بدید که علت عدم اجابت چی بود؟ اصلا سوال سر این نیست که بجاش چی میدن ! اینم چون شنیده بودم گفتم جواب بدم.

در پایان تاکید میکنم که در دوران غیبت همانطور که از راهنماییهای معصوم محروم هستیم از اجابت دعا توسط معصوم هم محروم هستیم. مواردی که اسمش اجابت دعا گذاشته میشه دقیقا اتفاقی هستش. مثلا علم پزشکی هنوز اونقدر پیشرفت نکرده که بتونه بعضیها رو درمان کنه بعد میان دعا میکنند میبینن خوب شد. چرا هیچ پرونده ای از هزاران و میلیون ها شخصی که توسل و دعا کردن و بیچاره شدند و کسی رو از دست دادند و درمان نشدند و... تشکیل نمیشه؟ اینها اتفاقی داروها و درمانها اثر میکنه خوب میشن و البته اکثرشون خوب نمیشن.

مورد بعدی که چنین مبلغانی توجه ندارن اینه که دارن اعتقادات مردم رو ضعیف میکنند. مثلا شخصی که خداوند روبه آبروی 14 معصوم قسم داد و بارها و بارها هر روز دعا کرد ولی نتیجه نگرفت طبق استدلال شما باید نتیجه بگیره که آبروی معصومین نزد خداوند ارزشی ندارد یا خداوند نمیشنود یا اساسا دعایی اجابت نمیشود یا... ؟

خداوند برای هدايت بشر در اين زمان چه انجام داده است؟

انجمن: 

در اين دور وزمان خداوند عالم براي هدايت بشر چه نظام معرفي کرده
هدايت بشر در اين زمان چگونه ممکن است
وقتي که امام هم غآئب است

حکومت ها قبل از ظهور

سلام
چند سال پیش در رادیو حدیثی شنیدم با این مضمون که در زمان غیبت امام زمان هر کسی ادعا کند که می تواند حکومت اسلامی را بچرخاند خداوند او را چند سالی به روی کار آورده و به او اثبات می کند که
ادعایی پوچ بیش تر نداشته

آیا هم چین حدیثی وجود داره ؟؟؟؟

دوستم هرکاری می کند تا دیگران را بخنداند!؟

سلام، خسته نباشید
من 15 سالمه و مرز بین نهم و دهمم
سوالی دارم؛ دوستی دارم که هر کاری میکنه تا از همه چیز خبر دار باشه و بتونه اخبار جالبی به کلاس بده و همه رو بخندونه
خب این ایرادی نداره که تقریبا تو هر کلاس چه دبیرستانی و چه راهنمایی یه نفر رو میشناسه که اطلاعات بگیره و معمولا یک جای ثابت نمیشه پیداش کرد اما ایراد و مشکل ما اینه:

از اطلاعات و اخبارش خیلی بد استفاده میکنه
برای خندوندن دیگران خیلی خیلی غیبت میکنه، شاید هم گاهی تهمت زده و خیلی خیلی هم دیگران رو مسخره میکنه
گاهی با تشویق دیگران دست به یه کار ها و رفتاری میزنه که از یه دختر کمی بعیده

احساس میکنم نمی تونه ترک کنه
من روابطم رو تو این 3 سال راهنمایی با خیلی از دوستام به خاطر رفتارشون کمرنگ کردم ولی این دوستم نسبت به بقیه کارش قابل تحمل تره و شاید بشه اصلاحش کرد، دوستم نمازخونه و با ایمان و مادرش هم معلمه قرآنه

اول که این اخلاق بدش رو تشخیص دادم یه گوشه کشوندمش و از اخلاقیات خوبش گفتم؛ خیلی آروم و مهربون براش این اشکال تو رفتارش رو توضیح دادم
یه مدت رفتم ردیف جدای از اون تو کلاس نشستم تا(هم خودم با گناهاش شریک نشم و هم) خودشو اصلاح کنه بعد دو-سه هفته بهم گفت اینکه من برم جدا بشینم فایده نداره و منم دوباره رفتم پیشش
داشت قضیه خوب میشد و رفتارش خیییییییییییلی بهتر شده بود که سر یه موضوع الکی و شاید لوس بازی، قهر کرد
من متوجه نشدم از چی ناراحته و رفتم مثلا منت کشی و ازش دلیل خواستم
وقتی دیدم دلیل الکی میاره(اون دل و منو یکی از دوستامون رو با همین قهر الکی شکست، قبلش هم خودمونو کشتیم و غرورمونو شکستیم و به رسم دوستی خواستیم بفهمیم واقعا از کدوم کار ما ناراحت شده) فقط یکم و با احترام بهش گفتم چقدر ناحقی کرده در حق من و ...
تو این مابین هم دست گذاشت روی یه سری اخلاقیاتم و حرف های خودم رو که در عالم دوستی زده بودم بهم پس داد.
بعد آشتی کردیم و اونم عذر خواهی کرد بابت حرفاش و...
اما من نمی تونستم حرفای زشتش رو که قطعا از سر لج بازی بوده فراموش کنم برای همین دیگه برای رفتار هاش مواخذه اش نکردم و در عین دوستی و آشتی، بیخیالش شدم
بدون تذکر و ...(درباره غیبت کردن و مسخره کردن دیگران)

نمیخوام از دستش بدم چون وجود یک دوست خوب خییییییییییییییییلی به آدم کمک میکنه و مایه آرامشه خصوصا تو این وضعیت افتضاح سختگیری های مدرسمون و برای اینکه بتونم باهاش دوستیمو ادامه بدم باید رفتارش رو اصلاح کنه تا یه وقتی منو مثل خودش نکنه

به هر حال؛
شما راه حل دیگه ای دارید که من عملی کنم تا شاید تغییر کنه و انقدر دچار گناه روزانه نشه!؟

چگونه عمل فردی به فرد دیگری منتقل می شود ؟

انجمن: 

سلام

در احادیث خوانده ام که غیبت کردن از شخصی باعث می شود در روز قیامت
از اعمال خوب غیبت کننده به غیبت شونده بدهند

حال سوال این است

عمل مگر کالاست که از یک نفر بگیرند و به دیگری بدهند ؟

در صورت امکان این مساله

ایا این انتقال عمل قبل از دادن نامه اعمال به دست انسان صورت می گیرد یا بعد از ان ؟

با تشکر