شناخت

***** انسان در قران ؟ *****

در ابتدا این بحث باید به چند نکته اشاره شود :
الف_ طبق آن چه در قرآن آمده جناب آدم علیه السلام با تعلیم الهی اسماء را فرا گرفت تعبیر قرآن چنین است: (( و علم آدم الاسماء کلها )) (1) خدا همه اسماء را به آدم تعلیم داد.حال این تعلیم از طریق الهام بوده ویا وحی بوده و یا تعلیم تکوینی و یا راه های دیگر دقیقا احتمالاتی است که همه آنها ممکن است (2) از دید پر فیض استاد جوادی آملی دام عزه الشریف تعلیم اسماء از طریق تکلم خداوند با بشر یعنی وحی بی واسطه تحقق یافته است.(3)
ب_ قران کریم می گوید همان اسماء را که خدا به آدم تعلیم داد بود او به فرشتگان خبر داد و آنها را از آن آگاه نمود (4) حال آن اسماء چه بوده است ؟ در باره آن بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد که تفیصل آن را در منبع ذیل جویا شوید (5) ولی نظر مبارک استاد جوادی آملی بر این است که مراد از آن اسماء حقایق غیبی عالم هستی است که مسمای حقیقی همه اسما ء الهی است. (6)
ج_آدم چون خلیفه خدا بود و به دلیل همین مقام بر فرشتگان برتر داشت و طبعا گستره دانش او از ملایکه بشتر بوده است چه این که بر اساس آیه یاد شده که از خبر دادن آدم اسما را به ملایکه معلوم می شود که آدم معلم فرشتگان بوده است. پس گستره دانش و معرفت او از ملایکه وسیع تر بوده است. بخصوص این که آدم چون خلفه خدا در زمین بود و خلافت الهی در واقع تعبیری دیگری از مظهریت اسما و صفات الهی است و گرنه خداوند که «بکلّ شیء محیط»(7) و«علی کلّ شیء شهید»(8)است از هیچ جا و از هیچ نشئه و عالم غایب نیست تا خلیفه جای او را بگیرد و جانشین او گردد. پس مراد از خلافت الهی انسان این است که او مظهر اسما و صفات خداوند و آیت وجود او در عالم است.(9)
به عبارت دیگر، خلافت الهی انسان امر تکوینی و واقعی عینی در نظام وجود و جهان هستی است. این امر که هیچ یک از موجودات حتى موجوداتی نظیر فرشتگان مقرب الهی که از سعة وجودی بسیار بالای برخوردارند، نتوانستند به این مقام راه یابند و ردای خلافت را دربر کنند شگفت‌آر و تأمل برانگیز است و این خود بر اسرارآمیز بودن مسأله دلالت دارد.
مراد از خلافت الهی انسان همان جلوه جامع بودن اوست. از طرفی فرشتگان با وجود این که آیینه شفاف صفات حق‌اند، از جامعیت لازم برخوردار نیستند تا همه اسما و صفات در وجود آنها متجلی گردد. از این رو انسان که از گسترده وجودی و جامعیت کامل بهره دارد، شایسته پوشیدن ردای خلافت الهی شده است.(10)
د_ در باره فراز آخر پرسش باید گفت در این باب به طور کلی چند گزینه قابل طرح است: اولاً این سخن در قرآن کریم به صراحت آمده و جای تردید در آن نیست که شیطان خطاب به آدم و حوا گفت:
«ما نهکما ربّکما عن هذه الشجرة إلاّ أن تکونا ملکین او تکونا من الخالدین؛(11) پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرد. جز برای این که مبادا فرشته گردید یا از زمرة جاودانان شوید».
در روایتی آمده که آدم با شنیدن سخن شیطان در فکر فرو رفت، اما شیطان برای این که پنجه‌های وسوسة خود را بیشتر و محکم‌تر در جان آدم و حوا فرو برد، سوگندهای محکم یاد کرد که این حرف را از روی خیرخواهی به آنان گفته است.(12)
بنابر این سوگند با تمام توان موفق به فریب آدم شد. اگر غیر از آدم هر کسی دیگری هم بود، معلوم نبود از وسوسه نجات پیدا کند.
دوم: در تحلیل تأثیرپذیری از وسوسه شیطان گفته شده: آدم هنوز تجربة کافی در زندگی نداشت و گرفتار دام‌های شیطان و دغدعه دروغ و نیرنگ نشده بود، و نمی‌توانست باور کند کسی قسم دروغی یاد کند و چنین دام‌های بر سر راه او بگذارد،از این رو تسلیم فریب شیطان شد. البته آدم می‌بایست با توجه به سوابق دشمنی شیطان و با علم و اطلاع از حکمت و رحمت واسعة خدا و محبت و مهربانی او تسلیم شیطان نشود. ولی هرچه بود واقع شد.(13)

پی نوشت ها :
1. بقره (2) آیه 30 .
2. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، نشردار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379ش. ج1، ص 179.
3. جوادی آملی، تفسیر تسنیم، نشر مرکز اسراء ، قم 1380 ش، ج3 ،ص162 .
4. بقره (2) آیه 32.
5. ناصر مکارم ، تفسیر نمونه نشر دار الکتب الاسلامیه تهران، 1379ش، ج1،ص 178.
6. تفسیر تسنیم، ج3 ،ص 169 .
7. فصلت (41) آیه 54.
8. نساء (4) آیه 33.
9. ر،ک صادقی: پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام، 1386ش.، ص 175.
10. همان، ص 180.
11. اعراف (7) آیه 20.
12. ر، ک ناصر مکارم : تفسیر نمونه نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1379ش، ج 6، ص 116.
13. همان، ص 117.

***** کلاس عرفان اسلامی *****

در آموزه‌های عرفان اسلامی انسان به عنوان مظهر اسماء الهی مطرح است و هدف از شناخت انسان، شناخت اسماء و صفات الهی است که شناخت ذات حق است. هدف عارف و در واقع موضوع عرفان «شناخت حق تعالى» است و شناخت انسان و جهان، تنها مقدمه‌ای برای شناخت خداست، چون انسان مظهر کامل اسما و صفات الهی است.
این مظهریت همان است که قرآن کریم از آن به خلافت الهی در روی زمین یاد کرده: «إنّی جاعل فی الأرض خلیفة؛ من در زمین جانشینی خواهم گماشت».(1)
خلافت الهی در واقع تعبیر دیگری از مظهریت انسان از اسماء و صفات حق تعالى است که از آن به آیت و آینة وجود بودن و مانند آن یاد می‌شود و گرنه خدا (که در همه جا حاضر و ناظر است) به خلیفه به معنای جانشین نیازی ندارد.(2)
یکی از راه‌های انسان‌شناسی عرفان، رویکرد تفسیر عرفانی آیة مبارکه یاد شده (آیه خلافت) است. در تبیین این مسئله باید گفت: خلافت الهی انسان درجات و مراتب متفاوتی دارد، زیرا هر انسانی به تناسب کمالات وجودی و میزان تجلی صفات الهی در وجودش می‌تواند خلیفه اسم و مظهر صفاتی خاص از صفات خداوند باشد.
به عبارت دیگر: مراتب خلافت خدا بستگی به نوع پیوند صفات الهی با روح متصف به آن دارد و نحوة ارتباط آدمیان با صفات متعالی حق در درجات متفاوت با کیفیت‌های مختلفی ممکن است حاصل گردد، مثلاً برای برخی تنها در پاره‌ای از اوقات، حالات معنوی پدید می‌آید و بعضی صفات الهی در وجودشان متجلی می‌گردد و پس از اندک زمانی، دیگر خبری از آن حالت و ظهورِ آن صفت در او دیده نمی‌شود.
برای چنین افرادی، خلافت و مظهریت الهی در حد «حال» است و دوره خلافت‌شان زودگذر و مقطعی خواهد بود.
ظهور اوصاف حق در بعضی افراد ممکن است در حد ملکه باشد (یعنی زوال‌پذیر باشد، ولی به آسانی زایل نشود).
خلافت الهی چنین است. هم در همان حد است، اما آراستگی به صفات الهی و مظهریت اسمای خداوند برای انسان کامل، مقوّم و شکل دهنده و جودی او است، از این رو خلافت الهی نه تنها جزو ذات وی است، بلکه عین هویت او را تشکیل می‌دهد.(3)
رویکرد دیگر انسان‌شناسی عرفانی این است که عرفا معتقدند جهان و انسان مثل بدن و روح است، یعنی انسان روح جهان و جهان بدن اوست، از این رو تا انسان در عالم هست، جهان موجود با روح تلقی شده و از آن به انسان کبیر یاد می‌شود و نهایت و هدف آفرینش انسان است و فیض الهی از طریق وجود آدمی نصیب عالم می‌شود، و انسان مثل نگین انگشتر است، همان طور که پادشاهان گنجینه‌های خود را با نگین انگشتر خود مهر و موم می‌کنند، تا از گزند محفوظ بماند، خداوند عالم را در پرتو وجود انسان حفظ می‌کند.
انسان از دید عرفا عصاره و خلاصة نظام آفرینش است.(4)
از کسانی که درباره انسان با رویکرد عرفانی به تفصیل سخن گفته‌اند، عارف و حکیم بزرگ معاصر امام خمینی است .
در بخشی از سخنان ایشان دربارة انسان آمده است:
بشر خاصیت‌هایی دارد که در هیچ موجودی نیست، ‌از جمله این است که در فطرت بشر، طلب قدرت مطلق است، نه قدرت محدود. طلب کمال مطلق نه کمال محدود. علم طلق را می‌خواهد، قدرت مطلقه را می‌خواهد، و چون قدرت مطلق در غیر حق تعالى تحقق ندارد، بشر به فطرت، حق را می‌خواهد وخودش نمی‌فهمد.
یکی از ادلة محکم اثبات کمال مطلق همین عشق بشر به کمال مطلق است. عشق فعلی دارد به کمال مطلق. عاشق فعلی بدون معشوق فعلی محال است. بدان که انسان به حسب فطرت حبّ به کمال مطلق دارد و حبّ به وصول به کمال مطلق در فطرت آدمی نهفته است. انسان می‌خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ‌قدرتی که ناقص است، دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان در باطن خود لا حد است در همه چیز.(5)
از مجموع آنچه بیان شد، تا اندازه‌ای روشن گردید که رویکرد عرفانی انسان‌شناسی چگونه است و در آموزه‌های عرفان از چه دید متعالی به انسان نگاه گردیده است. تمام این گفته‌ها در واقع بازتاب عرفانی آموزه‌های متعالی قرآن درباره انسان است، بخصوص اینکه فرمود:
«ولقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ والبحر ورزقناهم من الطیّبات وفضّلناهم على کثیرٍ ممّن خلقنا تفضیلاً؛(5) و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنان را در خشکی و دریا بر نشاندیم،‌و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم».
پی‌نوشت‌ها:
1. بقره (2) آیه 30.
2. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه امام، 1386ش.
3. همان، ص 192.
4. عبدالرحمان جامی، نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص، ص 3، فص آدمی، نشر مؤسسة مطالعاتی و تحقیقاتی فرهنگی، تهران ـ 1370ش.
5. ر،ک : امام خمینی، انسان‌شناسی در اندیشة امام خمینی، ص 325، نشر مؤسسه امام ـ 1385ش.

چگونه خود را بهتر بشناسیم؟ (از منظر روانشناسی و بعد شخصیت)

انجمن: 

[="Black"]یا رب الحیدر بحق الحیدر اشف صدر الحیدر بظهور الحجه

سلام و عرض ادب و احترام

اولا میخواستم بهترین راههایی که برای شناخت شخصیت خود هست رو معرفی کنید
من نمونه هایی که به ذهنم میرسه رو بعضا مینویسم
شناخت شخصیت و خصوصیات
روحیات
اخلاقیات
علایق
سلایق
نقطه ضعف ها
تو چه رشته و شغلی موفق ترم
در زندگی مشترک با چه کسی خوشبخت ترم (البته فکر کنم این یه تاپیک مجزا احتیاج داره)
و خیلی از موارد ریز و درشت دیگه

ثانیا این طالع بینی ها و شناخت شخصیت ها که مخصوصا داخل فضای مجازی تعداد بسیار زیادیش موجود هست تا چه حد درسته و آیا میشه اونهارو معیاری برای تعیین شخصیت خود دانست؟
این نوع طالع بینی ها انواع و اقسام خیلی زیادی داره که برای مثال مهمترین نوعش طالع بینی بر اساس سال و روز و بخصوص ماه تولد هست

سپاس
یاعلی
[/]

می خوام درباره ی شیعه بیشتر بدونم

انجمن: 

سلام
نمازه و روز هاتون مورد قبول حق باشه
عید فطر برشما عزیزان مبارک
می خواستم مطلبی در مورد شیعه بزارم ولی مطلب به درد بخوری خودم پیدا نکردم گفتم چیکار بهتر از این که اساتید اینجا کمک بگیرم
دربارهی شیعه کیست و شیعه به کسانی می گویند
شیعه دوازده امامی چه فرقی با بقیه شیعه ها داره
شما فک کنیی مثال من یهیودی یا مسحیای یا بیقه ادیان می خوان دربارهی شیعه شناخی داشتن باشن ن اینه مقاسیه کنند بلکه نقطه قوتشو بدونند و دلیل برتری شیعه دوازدهم برای بیقه ادیان چیه
من خلیی سئوالات تو ذهنمه ولی نمیدونم از چیه که نمی توانم همشو مطرح کنم این سئوالات کلی الان نمیشه خلیی روش مانور داد شما هر کاری از دستون میاد انجام بدید
اجرتون با خدا

زبـــان مـثــال

انجمن: 

سلام بزرگواران و رییسان خودم.
در این تاپیک قصد دارم و یا داریم که با ذکر مثال های مختلف به جا انداختن یک موضوع کمک کنیم.
و
همیشه هم گفته شده در مثال جای هیچ مناقشه ای نیست.(البته مثالی که درست بیان شود وگرنه ممکنه مناقشه هم در مثال داشته باشیم)
خداوند هم بارها در قران مثالهای مختلف زده است و به نکته این مثال ها اشاره کرده است بلکه پندی باشد برای عاقلان.
نمونه کسانيکه دارائی خود را در جستجوی خوشنودی خدا و استواری (ايمان) خود انفاق مي کنند، مانند باغ پر درخت واقع در بلندی (بالاتر از تل) می ماند که اگر بارش سنگين به آن ببارد ثمر خود را دوچندان می دهد و اگر بارش سنگين به آن نبارد با بارشِ کمِ نيز ثمر خود را می دهد. و خدا به خوبی و بدی همه آنچه انجام میدهيد نگاه می کند و آنرا می شناسد(برگرفته از قران)

ایمه و بزرگان دین و ادبیات هم برای شناخت مسایل مختلف از همین زبان مثال و داستان استفاده کرده اند.

لابد ان تشرف سید بحرالعلوم و حضرت حجه را شنیده اید که سید بحرالعلوم برایش سوال شده بود مگر میشود یکی با ریختن اشک برای امام حسین تمام گناهانش پاک شود
که حضرت حجه هم با ان داستان زن فقیر و پادشاه گمشده در بیابان قضیه را برایش جا انداخت.

..................

طریق فعالیت در این تاپیک هم این است که یا کسی درخواست مثال و یا داستانی میکند یا کسی به صورت داوطلب داستان یا مثالی برای جا انداختن مبحثی مطرح میکند.

...........

با توجه به توصیه علما به صحبت از ظهور حضرت حجه در اول و اخر هر بحثی
تمایل دارم کسی با توجه به اینکه در فصل بهار هستیم
مثال زیبایی در مورد همین بهار(رویش برگ ها و شکوفه در زمان خاص بهار) بگوید و برای جا انداختن بحث ظهور از ان استفاده کند

روش های صحیح پاسخگویی به سوالات فرزندان

سلام علیکم

یکی از سوالاتی که پدر و مادرها می پرسند و بسیار هم مهم است این است که:

چگونه به پرسشها و سوالاتی که فرزندان مان می پرسند پاسخ بدهیم؟

روش های صحیح و درست پاسخگویی به سوالات فرزندان چیست؟

با تشکر

برادر,خواهر..با شما هستم...میتونید 140دقیقه درباره 14 معصوم صحبت کنید؟!

سلام علیکم
هدف از تاپیک : بالابردن معارف دینی در مورد 14 معصوم (ع).
متاسفانه اطلاعات عموم افراد کشورمون (اولیش خودم) در مورد 14 معصوم (ع) کافی نیست و به صورت خاص در مورد تک تک آنها نمیتونیم 10 دقیقه صحبت درست و حسابی کنیم.
یعنی ممکنه یک سری کلی گوئی بکنیم ولی به عنوان یه بچه شیعه فکر کنم لازم باشه که یک سری ویژگیهای خاص , دقیق و مستند در مورد 14 معصوم بتونیم ارائه کنیم.
چرا راه دور بریم؟ فرض کنید یک از پیروان اهل کتاب که در کشور ما در اقلیت هستند, از ما سوال کنه که مثلا این 12 امام شما (علیهم السلام) چه ویژگیهائی داشته که مثلا حضرت موسی یا عیسی نداشته؟!
یا اصلا فکر کنید (گلاب به روتون 120ساله دیگه افتادیم و مردیم:Cheshmak:) و نکیر و منکر گفتند مثلا 10 دقیقه در مورد امام...(ع) صحبت کن,خوب میتونیم؟
لذا اگر موافقید با پیامهای پر محبتتون, ابتدا نام معصومی را که علاقمند هستید درموردش یه تحقیق کوتاه بکنید ,اعلام کنید تا بعد از تعیین گروهها و جمع آوری نظرات کار را شروع کنیم و در پایان ,یه جمع بندی می کنیم و اطلاعات هر معصوم را در حد چند سطر (10دقیق توضیح) ارائه می کنیم.
اطلاعات میتونه شامل موارد زیر باشه.
1-اطلاعات شناسنامه ای(تاریخ تولد,وفات,محل تولد,زندگی - دوره های مختلف) و......
2-شرایط سیاسی,تاریخی و حکومتی در آن زمان
3-روشهای فعالیت معصوم ع در آن دوره
5-ویژگیهای فردی و اجتماعی معصوم ع
6-سخنان و احادیث معصوم
............
............
این کلیت کاره ولی دوستان عزیز اگر نظرات بهتری دارند اعلام کنند تا برنامه نهائی با همکاری هم اعلام و شروع بشه.
البته می دونم که با یک سرچ کوتاه میشه اطلاعات زیادی را در مورد هر یک از آن بزرگان بدست بیاریم ولی دوست دارم یه کار گروهی برای خوشنودی محمد (ص)و آل محمد (ع) با هم انجام بدیم.
دست بوسه همگیتان هستم.:Gol:

معرفی شخصیت امام حسن مجتبی (ع)

با توجه به نزدیک شدن به ایام شهادت سبط اکبر،حضرت امام حسن مجتبی (ع) سعی دارم فرازهایی از زندگی آن امام بزرگوار را در اینجا بگذارم.
به امید خدا و با کمک و همراهی دوستان آگاهی و شناختمون از این امام بزرگوار و مظلوم بیشتر بشه


بسم الله الرحمن الرحیم


ـ اشتیاق بهشت به او و برادرش

اربلی در کشف الغمه از جابر نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمودند:



بهشت مشتاق دیدار چهار نفر از خاندان من میباشد که خداوند ایشان را دوست میدارد و مرا به دوستی ایشان دستور داده است، علی ابن ابیطالب (ع)،حسن ابن علی (ع)،حسین ابن علی(ع) و مهدی(عج) همان که عیسی پشت سر او نماز میخواند.
کشف الغمه،ج2،صفحه 313 و بحارالانوار،ج 43،ص 304.



ـ زینت بهشت

از عایشه از رسول خدا (ص) روایت شده که فردوس (بهشت) از خدای متعال خواست که خدایا من را زینت بده چرا که یاران و اهل من،همه پرهیزکار و نیکوکارند، وحی شد که آیا من تو را به وسیله حسن و حسین علیهماالسلام زینت ندادم!

بحارالانوار،ج43،ص 316

ـ امانت پیامبر در امت

طبرانی در المعجم الکبیر از مقدام بن معدی کرب از پیامبر(ص) روایت کرده است که:


حسن از من است و حسین از علی، این دو :Sham:امانت:Sham: من هستند در بین امت.



المعجم الکبیر،ج 20،ص 269 و سیر اعلام النبلا،ج3،ص258 و مسند الشامیین، ج 2،ص 170

(با استفاده از کتاب سبط اکبر،محمد جواد مروجی طبسی)

به امید خدا ادامه دارد...

آیا حدیث "لکل امة سامری" در مورد امت زمان حال ایران هم صادق است؟

در روایت هست که لکل امة سامری و سامری امت زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هم در روایات معرفی شده است.
حال سوال این است که در مورد امت زمان حال ما یعنی ایران فعلی چی؟

دوست را بشناسم و دشمن را بشناسیم ....

انجمن: 

سلام خدمت دوستان ...
من احساس کردم جای این چنین موضوعی خالی هست ...
خیلی از ماها ( از جمله خود من ) اینقدر کلمه دشمن رو از صدا و سیما شنیدیم گاهی با خودمون میگیم مگه این دشمن کی هست ... مگه با ما چی کار کرده ... مگه آمریکا یا آلمان یا انگلیس یا ... با ما ها چی کار کردن ... تا اینکه سخنرانی یکی از سرهنگ های زمان جنگ رو شنیدم و خونم به جوش اومد .... گفتم این تاپیک رو درست کنم ... تا یادمون نره دشمن کیه وچه کارهایی با ما کردن ...

ایشون میگفتن ... زمان جنگ بود و مهمات در حال تموم شدن ... تهران داشت سقوط میکرد ... من و چند نفر دیگر مامور شده بودیم بریم برای جنگ مهمات جور کنیم ... آرپی جی نداشتیم ... ماموریت من تهیه آرپی جی بود ... وظیفه من تهیه این نوع مهمات از آلمان بود ... پس از آنکه وارد صحبت با این کشور شدیم ... پاسخ اونها این بود که ما بی طرف هستیم و نمیتونیم بهتون آرپی جی بدیم ... ولی اگر لازم دارین ... هر آرپی جی رو به قیمت یه تانک بهتون میدیم ... چون شما میخواین باهاش تانک بزنین ... ایشون میگفت شرایط وخیم بود و ما هم قبول کردیم ... وقتی میخواستیم بخریم ... گویا اونا پی به وخیم بودن اوضاع کرده بودن ... بهمون گفتن هر آرپی جی رو باید شما به 2 برابر قیمت یه تانک بابتش پول بدین ... چون ما بی طرف هستیم و پول تانکی رو که شما میزنی رو باید به عراق بدیم تا بی طرفی خودمون رو اثبات کنیم ... و با این حال باز هم ما داشتیم این کار رو میکردیم ...

تا اینکه طرفی که برای خرید مهمات به سوریه رفته بود تونست مهمات برامون جور کنه و خود اسد هواپیمای شخصی خودش رو پر آرپی جی کرد و اونو فرستاد به ایران ...

خیلی از این داستان ها وجود داره مثله کودتای 28 مرداد و ... اگر دوستان چیزی به یادشون اومد دریغ نکنن ...

برچسب: