سلام و خداقوت به تمامی اسک دینی های عزیز بخصوص کارشناسان محترم ان شاءالله که تلاش ها و فعالیتاتون مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشه سوال بنده این هستش که چرا هیچ عکسی(نقاشی) از اهل بیت وجود نداره در حالی که تمدن های کهن تری که قبل از اسلام بودند میبینیم که اون اشخاص مهمشون مثلا فرمانده یا پادشاه عکسی از این ها وجود داره و مطمئنا اهل بیت که در راس انها حضرت محمد(ص) قرار داره قطعا انسان هایی با جایگاه های بالایی چه در نزد خدا چه در نزد مردم برخوردار بودند پس دلیل اینکه هیچ نقاشی از این افراد مهم که تاریخ و تمدن اعراب و دیگر جوامع بشری را ساخته یا دگرگون کرده اند وجود ندارد؟ با تشکر
جایی خوندم که امام صادق (ع) تا سن نسبتا بالا مجرد بودن.( اگه اشتباه نکنم 43 سالگی)
با توجه به اینکه پیامبر اکرم (ص) تاکید فراوانی به ازدواج زود هنگام و در سن پایین داشتن تا حدی که این مسئله رو چزو سنت خودشون میدونستن چرا برای امام صادق (ع) چنین شرایطی پیش اومد؟
شکی نیست که خدا به آنچه به زبان آوریم آهسته یا بلند؛ یا در دل بگوییم آگاه است. اما آیا امام زمان (یا ارواح معصومین) (ع) درخواست و نجوای و... از ما را میشنوند. و اگر چنین است آیا فرصت رسیدگی یا تأمل در مورد همۀ درخواستها را دارند؟
بسیاری از سردرگمیهای دینی امروزی ما ناشی از نداستن یا شبهه در احکام یا صحت احادیث است. چرا پیامبر (ص) یا امام معصوم (ع) کتابی به قلم خود ننوشتهاند که احکام اسلام و سخنان دیگر خودشان در آن باشد. بی شک تحریف کتاب سختتر از تحریف کلام است.
حتی وقتی من خودم به همراه شخص دیگری سخنی را از زبان سخنران شنیده ام و آن شخص آن سخن را بازگو میکند با خود میگویم سخنران که این را نگفت منظورش چیز دیگری بود. حال چه طور میشود به یک حدیث حتی با یک واسطه استناد کرد و از درستیش مطمئن بود.
شنیدهام مسلمانان برای تبرّک نمیگذاشتند آب وضوی پیامبر به زمین بریزد. اما امروزه وضو گرفتنها متفاوت شده است. آیا کسی نمیداند پیامبر برای نماز مهر داشته یا خیر. این همه اختلاف حل میشد اگر نوشتههای خود معصومین در دست بود.
مثلا آیا امام علی (ع) به جای کتابت قرآن، یا در کنار آن، سخنان خود را هم مینوشت منبعی بهتر از نهج البلاغه نداشتیم؟ چرا این کار را نکردند حال آن که معلوم بود در آینده همۀ اینها تار و مبهم خواهد شد. یا اگر پیامبر (ص) به جای تقاضای قلم و کاغذ در لحظات آخر قبلا به خط خود چیزی در مورد خلیفۀ بعدی مینوشت. یا احکام پرکاربردی مثل نحوۀ وضو یا نماز اگر کتابت میشد. یا مثالهای دیگر.
سلام
وقتتون بخیر
راستش،
سوالم محدود به ائمه نمیشه،در واقع درمورد معصومین هست...امامان و پیامبران....
اما خب،من اینجا مطرحش میکنم
ممنون میشم جواب بدین،
سوالم در مورد زندگی دنیایی معصومین هست...
احساس های دنیایی اون ها به چه شکل بوده؟
عشق به جنس مخالف داشتن؟!به همسرانشون؟!
نه به عنوان تکلیف دینی و به اون شکل که اسلام از ما خواسته به همسرمون عشق بورزیم،
اصلا توانایی عاشق شدن رو دارن؟
حضرت سلیمان ،عاشق ملکه سبا شدن؟!
چون اون ها زشتی گناه رو درک میکردن...و ازش بیزار بودن...
و نرجس خاتون،خدیجه و...
هرچقدر هم خوب،اما معصوم نبودن...!
دچار گناهانی هرچند صغیر میشدن،نمیشدن؟!
معصومین چیکار میکردن؟!
من کنجکاوم،
!!!
و اینکه عشق و محبت ریشه ی آسمانی داره،میدونم
اما عشق بین زن و مرد رو تحت عنوان زندگی دنیایی اش یاد کردم چون به نسبت عشق بین خدا و بنده،در مرتبه پایین تری قرار داره...
سلام
الهم صل علی محمد و آل محمد
چند وقت پیش یه سوال او مد توی ذهنمی اونم اینکه بعد از امام حسین، ما نه امام دیگه داریم .
حالا از امام سجاد تا امام مهدی(عج) عزاداری ائمه در مورد امام چگونه بوده چون الان بعضی ها دارن به بهانه امام حسین سر شیعیان را با خرافاتی چون قمه زنی و نوحه هایی بی محتوا و انحرافی( که بعضی مداح ها فقط برای پول از کتاب هایی که منبع معتبر ندارد شعر هایی می سازند. )
فقط در این مورد بحث کنیم و موضوعات را منحرف نکنیم( مثلا خرافات چیه؟؟)
سال ۴۱ هجرى قمرى
صلحنامه
معاويه با امام حسن(علیه السلام) پيمان صلح منعقد ميکند.
در متن پيمان صلح موارد زير مقرر گرديد:
1- معاويه طبق دستور قرآن و سيره پيامبر (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) رفتار كند.
2- بعد از معاويه خلافت به امام حسن(علیه السلام) يا امام حسين(علیه السلام) برسد.
3- اهانت و سب اميرالمؤمنين (علیه السلام) ممنوع شود.
4-بيت المال مسلمين زيرنظر امام حسن(علیه السلام) مصرف شود.
5- معاويه متعهد مي شود كه مردم و شيعيان شام و عراق و حجاز در امان باشند.
معاويه كه هيچگاه قصد اجراي مفاد صلحنامه را نداشته است از همان ابتداء كليه مفاد قرارداد را بجز بند دو نقض ميكند و با برنامه ريزي بلندمدت جهت نقض اين بند نيز اقدام ميكند .
--------------- سا ل ۵۶ هجرى قمرى
ولايتعهدى يزيد
بر خلاف مفاد قرارداد، معاويه فرزند خود يزيد را به ولايتعهدى خويش برگزيد و از مردم با زور و فشار براى وى بيعت گرفت.
در تمام ۱۵ سال گذشته اهانت و سب اميرالمؤمنين (علیه السلام) نيز نه تنها منع نشد بلكه تا دوران عمربن عبدالعزيز(سال 99هـ.ق) ادامه يافت، و همواره كينه و دشمني او با شيعيان ادامه داشت و به قتل عام شيعيان مي پرداخت.
زيادبن سميه كه روزي در صف ياران امام علي(علیه السلام) قرار داشت، در زمان خلافت معاويه حاكم و فرمانرواي كوفه و بصره شد و چون شيعيان را مي شناخت آنها را به دستور معاويه مورد تعقيب قرار داد و به شهادت رساند، به طوري كه احدي از شخصيت هاي معروف شيعه در عراق باقي نماند.
البته خود معاويه به خوبى مى دانست كه عملى شدن اين كار، مشكلات و موانع فراوانى دارد. راز دشوارى هاى اين كار را بايد از يك سو، شخصيت منفى و تبه كار يزيد دانست، چرا كه يزيد جوانى لاابالى، فاسق، هرزه، بى بندوبار، آلوده و در يك كلام، بى دين بود و افكار عمومى، به ويژه صحابه و مسلمانان برجسته اى كه هنوز در قيد حيات بودند و روش و منش رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را به ياد داشتند، به سادگى پذيراى چنين شخصى به عنوان خليفه مسلمانان نبودند. از سوى ديگر، بنا بر يكى از بندهاى صلح نامه، خلافت بعد از معاويه از آنِ حسن بن على(عليه السلام) و اگر براى ايشان اتفاقى افتاد، از آنِ حسين بن على(عليه السلام) بود و معاويه حق نداشت كسى را به عنوان جانشين بعد از خود، انتخاب كند،3 از اين رو تا امام مجتبى(عليه السلام) در قيد حيات بود، معاويه با مانع بزرگى در جهت انتخاب جانشين رو به رو بود. گذشته از اينها اصلا تا آن زمان، هيچ يك از خلفاى پيشين، فرزند خود را به عنوان جانشين انتخاب نكرده بود و اصولا خلافت، يك منصب موروثى نبود تا بعد از مرگ پدر، پسر بر جاى وى تكيه زند.
معاويه كه به اين موانع و مشكلات واقف بود و مى دانست طرح چنين مسئله و پيشنهادى در بدو امر و بدون انجام مقدماتى، عدم پذيرش جامعه اسلامى و در نتيجه، تنش ها، چالش ها و پيامدهاى منفى و زيان بارى را براى حكومتش در پى خواهد داشت، در ابتدا از طرح آن به طور آشكار و گسترده، خوددارى كرد و ضمن صبر و انتظار تا زمانى كه شرايط لازم فراهم آيد، تدابيرى انديشيد و هر گونه ترفند و حيله اى كه ممكن و لازم بود به كار بست. انجام سفرها، نوشتن نامه ها، تطميع يا تهديد و ارعاب برخى افراد براى همراه كردن آن ها با خود، از جمله اقدامات اوست. به هر تقدير، شرايط لازم براى انجام چنين كارى در سال هاى آخر عمرمعاويه فراهم شد و او توانست جامعه اسلامى را آماده پذيراى اين امر كند.
سلام علیکم.
با عرض ادب و احترام خدمت استاد محترم میخواستم بدونم دعاهای مانند دعای کمیل یا یستشیر یا سمات یا دعای جامعه ی کبیره یا دعای عهد و خیلی دعاهای دیگر از جمله دعاهای صحیفه سجادیه و بعضی زیارات مستقیما از سوی خدا و حضرت رسول اکرم به امام رسیده و این بزرگواران آنرا بدون کم و کاست نقل کرده اند یا امامان بزرگوار به دلیل علمی که دارند با این فصاحت و بلاغت خودشان این دعاها را فرموده اند.
با توجه به این موضوع که در بعضی ادعیه گفته میشه مثلا جبرئیل از خداوند نقل کرد مثل جوشن کبیر یا زیارت عاشورا که قدسی قلمداد میشوند.
ومن الله توفیق.