رهبری

هشدار رهبرانقلاب به متحدان عربستان نیز بود

ولایتی:



مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل گفت: عربستان سعودی باید به وظایف دینی و بین‌المللی خود عمل کند علاوه بر این هشدار ما نه تنها به عربستان سعودی بلکه به دولت‌های غربی و به ویژه آمریکا نیز هست که نکند بخواهند ناامنی‌ها را به سرزمین وحی نیز انتقال دهند.
کد خبر: ۵۳۵۶۶۲
تاریخ انتشار:
۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۸
-
30 September 2015

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل گفت: عربستان سعودی باید به وظایف دینی و بین‌المللی خود عمل کند علاوه بر این هشدار ما نه تنها به عربستان سعودی بلکه به دولت‌های غربی و به ویژه آمریکا نیز هست که نکند بخواهند ناامنی‌ها را به سرزمین وحی نیز انتقال دهند.

به گزارش ایسنا، سخنان علی‌اکبر ولایتی که در پی بیانات مقام معظم رهبری درخصوص فاجعه منا و مواضع دولت عربستان در قبال این وقایع انجام شده بود، در خبر 21 سیما پخش شد.

ولایتی خاطرنشان کرد: آن‌چه مقام معظم رهبری فرمودند چند جنبه دارد. نکته اول این که به دولت عربستان سعودی هشدار دادند که به وظایف خود عمل کند. آن‌ها باید هشیار می‌شدند و هشدار می‌گرفتند و با تجربیات گذشته خود مراقبت‌های خود را دوچندان می‌کردند.

او ادامه داد:‌ وقتی در یک روز مشخص و ساعات مشخص میلیون‌ها نفر به عزم انجام مناسک حرکت می‌کنند، آن‌ها باید نهایت مراقبت را بکنند ولی نه به وظایف بین‌المللی خود عمل کردند نه به وظایف دینی خود که مدعی آن‌ هستند.

مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل با بیان این که بحث تاسف‌بار دیگر فاجعه منا این است که پس از این حادثه بسیار عظیم و دردناک هنوز معلوم نیست که تعداد دقیق کشته‌شدگان چقدر است گفت: آن‌ها در بیان دقیق آمار چنان دچار تناقض‌گویی شده‌اند که اعتماد عمومی و بین‌المللی، هم‌چنین اعتماد کشورهای دیگر را از خود سلب کرده‌اند. اگر در نگهداری زوار و حفاظت از امنیت و جان آن‌ها کوتاهی کردند چیزی است که در کمیته حقیقت‌یاب باید مشخص شود که این از ضرورت‌هاست.

ولایتی با اشاره به وظایفی که عربستان باید پس از فاجعه منا به عهده می‌گرفت تاکید کرد: این هشدار ما فقط به عربستان سعودی نیست بلکه به همه حامیان آن‌ها هم هست. انسان سوءظن دارد نکند این تخم هرج و مرجی که برخی از کشورهای غربی و مشخصا آمریکایی‌ها در منطقه ما کاشتند و یک روز در عراق،‌ سوریه و یک روز هم در یمن شاهد آن بودیم، نکند این هرج و مرج را بخواهند به سرزمین وحی نیز انتقال دهند و در آن‌جا کاری کنند که اکنون در یمن، سوریه، عراق و لیبی نیز انجام داده‌اند. نکند یک چنین ایده شیطانی پشت این قضیه باشد. بنابراین هشدار به همه آن‌ها نیز هست.

رهبری و نظارت بر اکثر مسائل ساختاری کشور

با سلام وقت بخیر
در مبحثی موضوعی رو داشتم پیگیری میکردم و متوجه شدم اکثر نهادهای نظارتی و اجرایی کشور یا با انتخاب رهبری هستند و یا از فیلرهایی که رهبری با شورای مربوطه مشخص کرده اند دارند بررسی میشوند
یعنی مجلس خبرگان .شورای نگهبان.قوه قضاییه.نهادهای لشکری و نظامی.مجلس شورای اسلامی و نمایندگان .صدا و سیما

چه دلیلی برای این امر وجود دارد که ولیه فقیه اینهمه موارد اصلس کشور را انتخاب کنند ؟

مگر رهبر معظم انقلاب چقدر توان دارند و یا چقدر دانش سیاسی قضایی دارند ؟

اینهم ازادی عمل در سیستم کشوری را چه قسمتی به رهبری داده است ؟
شورای نظارتی مجلس خبرگان خود از فیلتر رهبری برای انتخاب رد میشوند ....که ان فیلتر شورای نگهبان است خود شورای نگهبان رئسا و اعضاییش نیمی به وسیله شخص ولی فقیه و نیمی دیگر به واسطه قوه قضاییه معرفی میشوند که بازهم قوه قضاییه زیر نظر رهبری است و رئیس ان را رهبری انتخاب میکنند
این نحوه حکومتی از کجا سرچشمه گرفته است ؟

ممنون از شما :Gol:

خاطرات رهبری در «به آُسمان نگاه کن»

انجمن: 

[h=1][/h]

[h=2]معرفی کتابهای «به آسمان نگاه کن»، «از خامنه تا خرمشهر» و «مگر چشم تو دریاست!».[/h]

«به آسمان نگاه کن»
کتاب «به آسمان نگاه کن» حاوی خاطرات رهبر معظم انقلاب اسلامی از شهیدان انقلاب و دفاع مقدس است که به اهتمام هادی شیرازی از سوی موسسه شهید کاظمی منتشر شد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از سال‌های نوجوانی در اتفاقات و حوادث گوناگون انقلابی حضور داشتند که از دهه 30 و 40 این حضور جای خود را به نقش‌آفرینی مهم می‌دهد، اما شاید یکی از زیباترین لحظه‌های این تاریخ، همراهی شهیدان با ایشان است که خود اسطوره بوده و نقش ایفا کردند و این، لحظه‌های تاریخی را زیباتر می‌سازد.
این کتاب در کنار خاطرات مقام معظم رهبری از شهیدان، عملا نگاهی نیز به تاریخ حوادث مختلف انقلاب از سال‌های دهه 30 شمسی دارد. خاطراتی از جریانات فداییان اسلام و شهید نواب صفوی تا جریان‌های مختلف قبل و بعد از انقلاب و تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی در این کتاب گردآوردی شده است.
در بخشی از کتاب آمده است: «یکی از فرماندهان یکی از گردان‌های لشکر امام حسین (ع) در عملیات فاو به رفیقش می‌گوید به آسمان نگاه کن،‌ آیات قرآنی که در آسمان نوشته است، خبر از پیروزی ما می‌دهد! کدام آیات قرآن؟!
ای چشم بصیر! ای فرشته در لباس انسان! تو با چشم خود چی می بینی؟! تو به کجا رسیده ای؟!
مثل یک عارف نود سال عبادت کرده و زهد ورزیده، حقایق این عالم را حکیمانه مشاهده می‌کنند و ورای پرده مادی و جسمانی را می‌بینند.»
این کتاب در 720 صفحه و در شمارگان 2 هزار 500 نسخه با قیمت 32 هزار تومان از سوی موسسه شهید کاظمی و با همکاری مرکز پژوهش‌های بنیاد فرهنگی شهید شیرازی به اهتمام هادی شیرازی منتشر شده است.

«از خامنه تا خرمشهر»
کتاب «از خامنه تا خرمشهر» خاطرات خودنوشت اسماعیل اسماعیلی مشنقی است که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
مشنقی، درباره این کتاب گفت: کتاب از خامنه تا خرمشهربازگو کننده خاطرات گردان 4 از گردان‌های پادگان ولی عصر است که بعدها این گردان‌ها هسته اولیه تشکیل تیپ محمدرسول الله بودند.
وی افزود: علاوه بر روایت خاطرات دوران کودکی و خاطراتم از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، سعی کردم خاطرات چهره‌های سرشناس دوران دفاع مقدس از جمله شهید بروجردی،شهید همت و خاطراتی از حاج احمد متوسلیان را نیز بازگو کنم.
مشنقی ادامه داد:«از خامنه تا خرمشهر» خاطرات یک رزمنده معمولی است که سعی دارد در حد توان اطلاعاتی از دوران انقلاب و ظلم‌های رژیم سابق تاریخ و اتفاقاتی که در دوران مقدس شاهد آنها بوده را به خواننده امروزی ارائه کند.
این نویسنده همچنین گفت: به علت محرمانه بودن برخی از خاطراتم در این کتاب نیامده ولی سعی دارم بخشی از خاطرات ماموریت‌های خارجی‌ام که قابل انتشار باشد را در کتاب دیگری بیان کنم.
در بخشی از این کتاب آمده:«فرمانده گردان ما، یعنی گردان حبیب‌بن‌مظاهر، برادر علی موحد دانش بود. ایشان بچة حصار بوعلی شمیران بود. یک دستش در عملیات بازی‌دراز قطع شده بود؛ دست قطع شده‌اش ابهت خاصی به او می‌داد. ارتشی‌ها خیلی از او حساب می‌بردند، چهره‌ای دوست‌داشتنی داشت. گاهی شوخی‌های بامزه‌ای می‌کرد؛ در مرحلة سوم عملیات خرمشهر، ایشان به من گفت: «امشب می‌خواهید دخل عراقی‌ها را بیاورید؟» من هم گفتم: «می‌ترسم عراقی‌ها دخل ما را بیاورند.» گفت: «خیالت راحت باشد، عراقی‌ها را کیش بکنی، همه فرار می‌کنند.»
دستواره، مسئول پرسنلی تیپ»؛ حاج‌احمد وقتی ایشان را معرفی می‌کرد، حالت خجالت زیبایی چهرة دستواره را پوشانده و گوش‌هایش قرمز شده بودند. آن‌‌موقع ایشان را به چشم یک پشت میز نشین نگاه کردیم. بعدها ایشان جانشین لشگر شد و به درجة رفیع شهادت نائل آمد.
«از خامنه تا خرمشهر» خاطرات یک رزمنده معمولی است که سعی دارد در حد توان اطلاعاتی از دوران انقلاب و ظلم‌های رژیم سابق تاریخ و اتفاقاتی که در دوران مقدس شاهد آنها بوده را به خواننده امروزی ارائه کند.

فرماندهان گروهان، دسته و تیم هم مشخص شدند.
لطفی، موحد، جسور و من، در یک تیم سازمان‌دهی شدیم؛ تک‌تیرانداز بودیم. آن‌قدر در پادگان دوکوهه اذیت شده بودیم که می‌خواستیم هرچه سریع‌تر آنجا را ترک کنیم، حتی روزهای جمعه هم استراحت نداشتیم. همه‌اش راه‌پیمایی، رزم شبانه، صبحگاه، دویدن دور میدان، ورزش و نرمش، مطلقاً استراحت نداشتیم، از کلمة «برپا» حالمان به هم می‌خورد.
یک روز موحد دانش گفت: «فردا صبح را استراحت کنید.» ما خوشحال شدیم، پس از نماز صبح خوابیدیم. تازه خوابمان برده بود که یک آدم خشنی وارد آسایشگاه شد، عربده کشید و گفت: «برپا.»
گفتیم: «کجا؟» داد کشید و گفت: «گفتم برپا!»
ما با اعتراض گفتیم: «اصلاً شما چه‌کاره هستید که می‌گویید برپا؟» گفت: «من معاون گردان هستم.»
گفتم: «ما ماشاءالله چقدر رئیس داریم، باید اسپند برایشان دود کنیم.» او هم زیر چشمی، چپ‌چپ طوری نگاه کرد که فوری برپا شدیم و گوش به فرمان.
خلاصه آن روز را هم که فرمانده گردان به ما استراحت داده بود، معاونش اجازه نداد و دوباره رفتیم و برنامه‌های روزهای قبل را تکرار کردیم.»

«مگر چشم تو دریاست!»
کتاب «مگر چشم تو دریاست!» شامل خاطرات بتول جنیدی، مادر چهار شهید از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شد.
کتاب «مگر چشم تو دریاست!» عنوان کتابی است که اگر چه سرشار از زلال احساس وعاطفه مادرانه در واگویه‌های مادری شهید داده است؛ اما در عین حال از باطنی بسیار ژرف وعمیق، از توأمان بودن علم وعمل، برخوردار است.
این کتاب، روایت یک مادر است. روایت مادر چهار جوان برومندِ یکی از یکی گیراتر، که روزگاری از زیر قرآن ردشان کرد، آب پشت‌شان ریخت و ازشان دل کَند و دل نکَند. مادری که وقتی تنهاست، راه می‌رود، با گوشه چادرش قاب عکس جوان‌هایش را پاک می‌کند، درددل‌هایش را به آنها می‌گوید و با گوشه‌ همان چادر، چشمش را خشک می‌کند. اما مادری که وقتی می‌نشینی کنارش، مثل روزهای اول جنگ، آتشین حرف می‌زند و وقتی از چهار فرزند شهیدش می‌گوید، سر بالا می‌گیرد، محکم حرف می‌زند و زینب‌وار روایت فتح می‌کند.
مادری که وقتی پرپر شدن گل‌هایش را یکی پس از دیگری می‌بیند، رمق از پایش می‌رود، زانو می‌زند،‌ اما دوباره می‌ایستد و به راهش ادامه می‌دهد. مادری که مادری‌هایش مال وقتی است که تنهاست.
این کتاب، روایت یک همسر است از یک مرد. مردی که وقتی پشت تریبون نماز جمعه می‌ایستاد و تفنگ به‌دست مردم را به جنگ و جهاد و حمایت از امام و انقلاب فرا می‌خواند، خودش پیشاپیش بچه‌هایش را فرستاده بود جنگ و شهید داده بود.
مردی که پس از شهادت سومین فرزندش، فکر نکرد که دیگر تکلیفش را در قبال اسلام و انقلاب انجام داده و این آخرین فرزندش را بگذارد برای روز پیری، عصایش باشد. کسی که فکر می‌کرد اگر جانمازش را جلوتر از مردم می‌اندازد و پیش‌نمازشان می‌شود، باید در همه‌ کارهای دیگر هم جلوتر از همان مردم بایستد و پیش‌قدم‌شان باشد.
در بخشی از این کتاب آمده است: «کوموله‌ها گفته بودند اگر پول بیاورید، بدن شهید را صحیح و سالم تحویل‌تان می‌دهیم. آن‌موقع 30 هزار تومان خیلی بود. حاج‌آقا خودش رفت کردستان؛ روستای قمچیان. از آنجا زنگ زد و جریان را برایم گفت.
- می‌گن سی هزار تومن بدید تا شهیدتون رو تحویل بدیم.
- بعد با پول ما برن تجهیزات بگیرن، بر ضد خود ما استفاده کنن؟!!
من یادم نیست، اما کسانی که اطرافم بودند، می‌گویند شما گفتی «بگو شهید منو آتیش بزنید، اما من به شما پول نمی‌دم.» من نتوانستم بپذیرم به‌خاطر پیکر شهیدم به ضدّانقلاب پول بدهم. حاج‌آقا هم همان اول، تصمیم من را گرفته بود، اما به من زنگ زد تا حرفی باقی نماند. اصلاً خود حاج‌آقا راضی نبود برای این مسئله به کردستان برود. اجبار و اصرار پاسدارها و برادرم، اسدالله، بود که رفت برای پیدا کردن رضا. ما پول ندادیم و آن‌ها هم رضا را تحویل نداند و حاج‌آقا برگشت.
این ماجرا گذشت تا اینکه سیزده ماه بعد، زنگ زدند و گفتند پیکر رضا توی پاک‌سازی روستا پیدا شده است.»
کتاب «مگر چشم تو دریاست!» را جواد کلاته عربی به نگارش درآورده و انتشارات روایت فتح آن را در 1100 نسخه و با قیمت 14هزار تومان منتشر کرده است.


[/HR] منابع:
فارس
ایکنا

بغض رهبری در تلاوت قاری نوجوان +تصاویر

طبق رسم همه ساله قرآنیان کشور در آغاز ماه مبارک رمضان به دیدار رهبر انقلاب رفتند و در این دیدار ضمن تلاوت قرآن توسط قاریان، حافظان و گروه‌های جمع‌خوانی، معظم‌له چند نکته فنی در موضوع تلاوت به قاریان قرآن بیان کردند.

به گزارش پایگاه خبری آشخانه به نقل از صراط: جامعه قرآنی کشور طبق معمول همه ساله در طلیعه ماه مبارک رمضان به میهمانی رهبر معظم انقلاب رفتند تا هم ساعاتی در کنار معظم‌له از محضر قرآن کریم فیض ببرند و هم بیانات رهبر عزیزمان چراغ راه اهالی قرآن برای آینده فعالیت‌هایشان باشد.

امسال هم بار‌ دیگر خداوند متعال توفیق داد تا در نخستین روز ماه مبارک رمضان میهمان رهبر معظم انقلاب باشیم و در جمع اهالی قرآن کشور دقایقی را در کنار رهبرمان با قرآن کریم سپری کنیم.

ساعت حدود 16 بعد از ظهر روز پنجشنبه انتهای خیابان فلسطین تهران صفی تشکیل شده بود که در این صف بسیاری از قاریان، حافظان و اساتید قرآن کشور برای دیدار با رهبرشان آن را تشکیل داده بودند و دسته دسته وارد مجموعه بیت رهبری می‌شدند.

ما هم مانند سایر دوستان در این صف قرار گرفتیم و در کنار حاج حسن دانش نفر اول مسابقات بین‌المللی قرآن کریم قدم زنان به سمت حسینیه امام خمینی(ره) پیش می‌رفتیم. در دقایق کوتاه ورود به حسینیه صحبت‌های گوناگونی از دوستان قرآنی بیان شد، از خاطرات این دیدار در سال‌های گذشته گرفته تا تغییرات فضای بیرونی حسینیه امام خمینی(ره) و گلایه‌های برخی از اهالی قرآن نسبت به بی‌مهری‌های جامعه به قرآن و نخبگان کتاب آسمانی. اما در گرمای روز 28 خرداد‌ماه خنکی حسینیه انرژی خوبی به ما داد و با جلوس در گوشه‌ای از فضای حسینیه به انتظار رهبرمان نشستیم.

حدود ساعت 17 صدای فریاد شعار حاضران خبر از ورود آقا به حسینیه را داد و با برخواستن از جای مان به استقبال از ایشان رفتیم. مجید یراق بافان که اجرای برنامه را برعهده داشت با قرائت شعری در وصف ماه مبارک رمضان از فریدون جمشیدی برای قرائت دعای روز نخست ماه مبارک رمضان دعوت کرد.

تلاوت محسن حاجی حسنی کارگر نفر اول مسابقات بین‌المللی قرآن مالزی نخستین تلاوت این محفل قرآنی بود که با ارائه تلاوت قوی با سبک شحات محمد انور شایستگی خود را برای کسب مقام نخست مالزی یک بار دیگر به حاضران ثابت کرد و تا انتهای مجلس همه از این قرائت زیبا و استادانه تعریف می‌کردند.

سید‌عباس موسوی قاری خوزستانی، محمد‌مهدی بیگی قاری نوجوان تهرانی و گروه هم‌خوانی بینه که اعضای آن را قاریان نوجوان اصفهانی تشکیل داده‌اند از دیگر بخش‌های محفل بود و در ادامه مجری برنامه پیش از تلاوت وحید وکیلی با قرائت شعری در وصف شهدای غواص که اخیراً در تهران تشییع شدند به حاضران پیشنهاد داد که ثواب تلاوت‌های امروز را به ساحت مقدس این عزیزان تقدیم کنند. این پیشنهاد تقدیر رهبر معظم انقلاب را هنگام سخنرانی در پی داشت و معظم‌له از یراق بافان قدر‌دانی کردند.

تلاوت وحید وکیلی،گروه جمع‌خوانی کریمه اهل بیت(ع) و عباس هاشمی بخش های دیگر این محفل نورانی بود تا اینکه نوبت تلاوت به محمد‌جواد علمی قاری نوجوان مشهدی رسید. علمی با ارائه یک قرائت تقلیدی بسیار زیبا از مصطفی اسماعیل انرژی حاضران را بسیار بالا برد و در این میان این انرژی و شور را می‌شد در چهره رهبر انقلاب هم مشاهده کرد تا جایی که گویا بغضی گلوی رهبرمان را می‌فشرد.

ترتیل‌خوانی محمود نوروزی حافظ کل و قاری قرآن کریم از دیگر بخش‌های برنامه امشب بود. اجرای برنامه نوروزی من را به یاد گفت‌وگویی که حدود یک سال پیش با وی داشتم انداخت که وی می‌گفت: من دو هدف عمده برای شرکت در مسابقات قرآن دارم یکی دیدار با رهبر عزیزم و دیگری اعزام به حج. امشب یکی از اهداف نوروزی برای شرکت در مسابقات محقق شد.

در ادامه مسعود سیاح گرجی آیاتی از کلام الله مجید را برای حاضران قرائت کرد و پس از وی گروه ملی پیامبر اعظم متشکل از اساتید و قاریان بین‌المللی کشور به اجرای جمع‌خوانی قرآن و تواشیح پرداختند. تلاوت سعید طوسی، مناجات خوانی سیدقاسم موسوی قهار و قرائت دعای ختم قرآن کریم توسط محمد صادق صالحی از اساتید استان گیلان پایان بخش محفل انس با قرآن امشب بود و در ادامه مجری از مقام معظم رهبری درخواست کرد تا دقایقی را برای حاضران گفت‌وگو کنند.

سخنان رهبر معظم انقلاب و بیان چند نکته فنی تلاوت توسط ایشان محفل قرآنی نخستین روز ماه مبارک رمضان را کامل کرد که در ادامه به گوشه‌ای از این نکات اشاره می‌کنیم.

ارائه تلاوت معنی‌ و مفهوم محور، باور آیات الهی از سوی قاری برای تأثیر در مخاطب، تکرار برخی از آیات برای القای بهتر معانی، عدم ضرورت یک نفس خواندن برخی از آیات توسط قاریان قرآن و رعایت موازین لحنی برای القای بهتر معانی برخی از نکاتی بود که معظم‌له به آن اشاره داشتند. همچنین ایشان در ادامه بیان نکات، به انتقاد از افراط در تشویق‌ قاریان از سوی مستمعان اشاره کردند و حاضران را به رعایت اعتدال در این امر دعوت کردند.

در ادامه مراسم اهالی قرآن کشور نماز مغرب و عشاء را به امامت رهبر معظم انقلاب اقامه کردند و در کنار رهبر و ولی نعمتشان بر سر سفره افطار نشستند.


يه سوال در مورد رهبری

اگه كسي قبول نداشته باشه رهبر رو به عنوان يه فرد عادل گناه كاره ؟ مگه ايشون معصوم هستند ؟ من يك جايي يه نقدي از رهبر كردم چند نفري ريختن رو سرم كه تو منافقي و از اين حرفها يكي هم جدي گفت يك ركعت نمازت قبول نيست اگه به ولايت ايشون شك داشته باشي
واقعا اينجوره؟
من رهبري و ولايت فقيه رو قبول دارم ولي اصلا ايشون رو معصوم نميدونم اشتباه ميكنم من ؟

►●◄ اخبار پژوهشی- مذهبی ►●◄ آیت‌الله قائنی از شاگردان مرحوم آیت‌الله انصاری همدانی، درگذشت

با سلام

دوستان بعضا اخبار مهم و خوبی در سایت ها نقل می شود که دوستان زحمت کشیده و ان را در سایت قرار می دهند
مثلا همین خبر:

http://www.askdin.com/post19184.html

ولی با توجه به سرعت بالای مطالب سایت این اخبار پس از چندی ساعت از سرور برای همیشه حذف می شود

لذا با اجازه دوستان این تایپ را با عنوان اخبار کلید می زنم تا دوستان اگر اخبار و مطلب مهم خبری داشتند در این تایپک قرار دهند

تا هم دوستان از اخبار مطلع شوند

و هم این مطالب به صورت جمع و جور در یک تایپک باشد

و هم اخبار گذشته را اگر خواستند پی گیری کنند

یا علی

آیا حکومت از وظایف پیامبر و ائمه است یا اختیاری است؟

سلام

در سایت ویکی پدیا در تعریف شیعه آمده بود که امام علی علیه السلام فرموده بودند

شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصی‌اش امر دین را تفسیر می‌کند و گمراه می‌گردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی می‌گردد. بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگیها و مسئولیت‌های متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبه‌ترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست می‌یابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنانکه علی در زمان خلافت می‌گوید:«اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفته‌است تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وا می‌نهادم.(خلافت را نمی‌پذیرفتم.)»[۲۱]

  • فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه ۳، ص ۵۲.

خلافت پایین مرتبه‌ترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست می‌یابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنانکه علی در زمان خلافت می‌گوید:

آیا جمله فوق درست است یا خیر

بیانات مهم رهبری درباره فلسفه و عرفان

بسمه تعالی

جمعی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دوشنبه 23 بهمن 91 با مقام معظم رهبری «مدظله العالی» دیدار کرده بودند.

در آن دیدار پس از ارائه گزارش از فعالیت‌ها و برنامه‌های مجمع عالی حکمت اسلامی، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی بیانات ارزشمندی ایراد فرمودند. بنا بر اهمیت مطالب مطرح شده، مشروح بیانات رهبر فرزانه انقلاب در آن جلسه در اختیار خوانندگان محترم قرار می‌گیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی جلسه خوبی بود برای من؛ هم با آقایان از نزدیک آشنا شدم، هم مطالب بسیار خوب و سخنان پرمغزی را از شما دوستان شنیدم. در مورد مسائل روحانیت و حوزه‌های علمیه، هیچ چیزی برای بنده خوشحال کننده تر از این نیست که ببینم جمعی از فضلا پرمغز حرف می‌زنند، دقیق فکر می‌کنند، مسائل گوناگون مورد نیاز را درک می‌کنند و دنبال آنها می‌روند؛ این برای من واقعاً خیلی لذتبخش است؛ و امروز از آن جلسات بود؛ الحمدلله رب العالمین. خب، «علماء حکماء کادوا ان یکونوا انبیاء» ان شاء الله که مصداق این باشید.
تلاش برای تقویت مجمع عالی حکمت اسلامی
من چند تا نکته را عرض بکنم. خیلی حرف‌ها گفته شد، بعلاوه وقت کم است. یک نکته ی اصلی این است که هرچه می‌توانید، در استحکام و پایداری این مرکز و این کانون اصلی تلاش کنید؛ این اساس قضیه است. نگذارید این مجمع عالی حکمت به نحوی از انحاء ضعیف شود؛ روز به روز در تقویت این سعی کنید. این یک بنای مبارکی است که الحمدلله شماها همت کردید و این کار را راه انداختید؛ واقعاً «کشجرة طیبة» است؛ منتها باید اصل آن را ثابت کنید. اگر چنانچه غفلت شود، اشتباه شود، کوتاهی شود، خدمت رسانی کم انجام بگیرد و همه ی آنچه که شماها دارید، برای حفظ و بقاء و استمرار اینجا به صحنه نیاید، از دست خواهد رفت یا ضعیف خواهد شد ـ که ضعیف شدن هم مثل از دست رفتن است؛ فرقی نمی‌کند ـ آن وقت خسارت پیدا خواهیم کرد.
مشهد و پیشینه حوزه حکمی و فلسفی
همین مشهدی که شما مثال زدید و تعجب می‌کنید که مشهد طالب و مایل مسائل حکمی و فلسفی است، خب این مشهد یک روزی در کشور ما کانون حکمت بوده است. یعنی حکمای بزرگی در این شهر حضور داشتند؛ مثل مرحوم آقا بزرگ حکیم، پسرش آقا میرزا مهدی حکیم، یا مثل مرحوم شیخ اسدالله یزدی که عارف بود؛ اینها همه در مشهد بودند، مال دوره قبل از دوره اساتید ما هستند. یعنی پدر من، هم پیش مرحوم آقا بزرگ درس خوانده بود، هم پیش مرحوم آشیخ اسدالله یزدی. طبقه قبل از ما و اساتید ما، اینها را درک کرده بودند قبل از اینها، مرحوم آمیرزا حبیب ـ عارف و حکیم ـ در مشهد بوده. یا مرحوم حاج فاضل سبزواری الاصلِ سَرخَروی در مشهد در عین حال که ملا و مدرّس فقه و اصول بود، لیکن اهل حکمت بود. بنابراین مشهد مرکز اینجوری بوده. خب، دقت نکردند، توجه نکردند، یکباره از بین رفت؛ مشهد تبدیل شد به یک مرکز ضد حکمت. یعنی توجه نکنید، اینجوری می‌شود.
استقامت؛ رمز ماندگاری فلسفه
به نظر من هنر بزرگ مرحوم علامه طباطبایی (ره) این بود که پافشاری کرد و کار خود را در شرائط مختلف ادامه داد. حتی طبق آن نقل‌هایی که ما شنیدیم ـ گرچه آن وقت هم بنده به ذهنم بود، منتها دقیق یادم نیست ـ هنگامی که ایشان «اسفار» را تعطیل کردند، همان جا در همان مسجد سلماسی «شفاء» را شروع کردند. خب، این یعنی استقامت. پس کار اول شما این است.

چشم انداز برای آینده فلسفه اسلامی
مسئله دوم که آقایان مطرح کردید، مسئله چشم انداز است. خیلی خوب است که شما به فکر چشم انداز ده ساله و بیست ساله و پنجاه ساله باشید. به نظر من آن چشم انداز بلند مدت ـ حالا چه فرض کنیم که این بلند مدت، به قول شما پنجاه سال است، یا سی سال است، یا بیست سال است ـ باید گسترش گفتمان فلسفه اسلامی در دنیا باشد؛ این را هدف قرار دهید. امروز مطلقاً اینجور نیست، بلکه بعکس است. یعنی امروز در ایران مثلاً در محیط های دانشگاهی و علمی ما فلسفه کانت به مراتب رایج‌تر و شناخته شده‌تر است از فلسفه بوعلی سینا. یعنی ابن سینای با این عظمت که همه تاریخ بشر، از هزار سال پیش به این طرف، با اسم او درگیر است، در مجامع دانشگاهی ما حکمت و فکر فلسفی اش شناخته شده نیست به آن اندازه‌ای که کتاب فکر فلسفیِ مثلاً کانت شناخته شده است. این یک مسئله مهمی است. ما باید عکس این را عمل کنیم. یعنی باید هدف را این قرار بدهیم که تفکر فلسفه اسلامی ـ حالا با همان مشخصاتی که دارد؛ که خود این، جای بحث و گفتگو دارد که فلسفه اسلامی چیست ـ در دنیا به عنوان گفتمان فلسفی شناخته شود، در دانشگاه‌ها رواج پیدا کند، متفکرین عالم از آنها مطلع باشند، روی آنها بحث کنند، نقد و انتقاد کنند، در مجلات علمی شان منعکس شود. خب، این کار طبعاً متوقف به این است که شما کارهای بین المللی داشته باشید؛ که حالا یکی از آقایان گفتند که ما این قضیه را نداریم.
توجه به ارتباطات بین المللی
به نظر من ارتباطات بین المللی شما با مجامع علمی باید زیاد باشد. امروز هم زمینه دنیای اسلام آماده است. مثلاً فرض کنید مصر حالا یک مقداری درش باز شده است. خب، این «احمد طیب» خودش جزء علاقه مندان به فلسفه ی ملاصدرا است؛ با اینکه می‌دانید در مجموعه علمای اهل سنت، گرایش عقلی و فلسفی خیلی ضعیف است. آنجا کسانی هستند که با مسائل فلسفی و حِکمی ما تا حدودی ارتباط ذهنی و علمی برقرار کرده‌اند؛ خب از همین می‌شود استفاده کرد، ارتباطات را زیاد کنید، دعوتشان کنید، شما بروید؛ فقط برای مسائل حِکمی و عقلی و عرفانی و کلامی. این هم یک نکته است که به نظر من خیلی باید به آن توجه شود.

لزوم توجه به امتداد فلسفه اسلامی
مسئله امتداد که آقایان اشاره کردید به عرایض من، من اینجا در این کاغذی که یادداشت کرده‌ام، مجدداً آن را ذکر کرده‌ام. بله، فلسفه‌های مضاف ـ مثل فلسفه علوم انسانی، فلسفه روان شناسی ـ خوب و لازم است؛ اینها همان چیزهایی است که امتداد حکمت ما محسوب می‌شود؛ منتها تکیه اساسی را باید بگذارید روی مسائل کلان جامعه اسلامی؛ مثل حکومت. ما وقتی به فلسفه‌های غرب نگاه می‌کنیم، می‌بینیم مسائلی مثل حکومت، اقتصاد، شأن مردم، شأن انسان، طبق نظرات آنها، حل می‌شود. اینها مسائل بنیادی شاخه‌های اصلی زندگی و جامعه است؛ اینها باید در فلسفه پاسخ پیدا کند.البته بعضی از آقایان در این یکی دو سال اخیر به من گفتند که ما داریم در این مسائل کار می‌کنیم ـ حالا من در این خصوص ارزیابی‌ای ندارم ـ باید در این زمینه کار شود. واقعاً برویم ببینیم بر اساس فلسفه ما، شکل جامعه، بنیان سیاسی جامعه، حکومت در جامعه، به چه شکلی خواهد بود؛ یعنی ما برای مسئله حکومت، در فلسفه چه پاسخی داریم. نمی‌شود بگوییم آقا فلسفه ذهنیات محض است و به مسائل زندگی و جامعه ارتباطی ندارد؛ این معنی ندارد. به نظر من بخش عمده‌ای از جاذبه فلسفه غرب، مربوط به این است. همچنین مسئله اقتصاد. بنابراین به طور کلی جهان بینی اسلام تبیین شود. مواد اصلی جهان‌بینی اسلام را مشخص کنید ـ مسئله انسان، مسئله خدا، مسئله ارتباط انسان و خدا، مسئله تکلیف ـ در فلسفه اسلامی روی اینها کار شود. البته اینها پاسخ‌های روشنی هم دارد، در فلسفه ما خیلی از اینها مسائل مبهمی نیست؛ اما باید این پاسخ ها منعکس شود، گفته شود.
هدایت در تدوین کتاب های فلسفی

مسئله دیگر، مسئله کتاب‌هایی است که باید در مجموعه تولید شود. بله، من هم عقیده‌ام همین است که شما کار ستادی بکنید؛ کار صف را به همان مجموعه‌هایی که در قم هستند، واگذار کنید. خود شماها هم در آن مجموعه‌ها و در آن پژوهشکده‌ها شرکت دارید؛ کار صف را آنها بکنند، منتها هدایت را شما باید بکنید. یعنی کار ستادی به مسئله کتاب بپردازد.

تدوین و منقح سازی متون فلسفی
ما در مورد کتاب واقعاً مشکل داریم. حالا مثلاً آقایان فرموند که ما می‌خواهیم فلسفه مشّاء یا فلسفه اشراق را برای طلبه‌ها تبیین کنیم. طلبه‌های ما از فلسفه مشّاء خبری ندارند. خب، چگونه تبیین می‌کنید؟ حتماً «شرح اشارات» بخوانیم؟ یا فرض کنید که «شفاء» بخوانیم؟ باید حتما این متن طولانیِ مفصلِ محتاج به تبیین کان یکون را خواند؟ راهش این است؟ یا نه، راه دیگری هم وجود دارد. امروز خواندن تفکراتِ مثلاً فرض کنید مارکسیستی حتماً متوقف به این نیست که انسان بردارد کتاب «سرمایه» را تدریس کند، یا بردارد متن کتاب های کانت یا هگل را بخواند. چه لزومی دارد که حتماً متن مطرح شود؟ متن باید در اختیار باشد؛ هر کس می‌خواهد مراجعه کند.
منظومه سازی فلسفه اسلامی
من قبلاً در جمع آقایان راجع به فلسفه ملاصدرا مطالبی گفتم و خب، یکی دو تا کارِ خوب شد. جناب آقای مصباح هم یکی از کتاب‌هایی را که یکی از آقایان نوشتند ـ آقای عبودیت ـ که خلاصه آراء ملاصدرا در مسائل گوناگون فلسفی است، برای من آوردند. اینها خوب است، اما کم است. به یک کتاب اکتفا نشود؛ از نگاه‌های مختلف نوشته شود. در خود فلسفه ملاصدرا، در بخش‌های مختلف می‌تواند یک منظومه سازی‌هایی بشود. عین همین قضیه، در مورد فلسفه اشراق است؛ عین همین قضیه، در مورد فلسفه مشّاء است. ما باید منظومه‌سازی کنیم. بالاخره مجموعه تفکرات فلسفی و عرفانی ابن سینا با همدیگر همراه است، غیرقابل انفکاک است. اینها چیست؟ کسی بخواهد اینها را بداند، حتماً لازم نباشد که برود بنشیند مثلاً «شفاء» را بخواند؛ این خیلی لازم نیست. گاهی اوقات خواندن کتابی که در هزار سال پیش نوشته شده است، با ادبیات آن روز، با مشکلاتی که فهم این کلمات دارد، اصلاً خودش تضییع وقت محسوب می‌شود؛ ممکن است افرادی را از فلسفه دور کند؛ در حالی که اگر شما بنشینید مثلاً یک کتابی درباره آراء فلسفی ابن سینا تبیین کنید، از آراء او منظومه‌سازی کنید، این مسلماً جاذبه زیادی خواهد داشت. این جزو کارهای لازم است، اما این کار در حوزه انجام نمی‌گیرد. خب، مرحوم آقای طباطبایی این کار را در «بدایه» و «نهایه» به یک شکلی انجام دادند؛ منتها این کارِ آقای طباطبایی است، این که کار نهایی نیست؛ کار یکی از بزرگان این قضیه است؛ و تازه، آراء خود آقای طباطبایی است، آراء ملاصدرا نیست؛ یعنی در کتاب «بدایه» و «نهایه» برای آراء ملاصدرا منظومه‌سازی نشده، بلکه خود ایشان نظراتی دارند، نظرات ابتکاری هم دارند، حرف‌های خاصی هم دارند، چیزهایی هم اضافه کردند، اینها را ایشان بیان کردند. فرق می‌کند که انسان خودش در فلسفه تألیفی بکند، یا اینکه یک فلسفه معروفی را تبیین و ارائه کند. این دومی جایش خالی است.
علاوه بر این، به نظر من در بخش‌های مختلف، مسائل گوناگون فلسفی قابل تبیین است. ما امروز در همین فلسفه خودمان مسائل گوناگونی داریم که اینها را باید تبیین کرد. یک مسئله‌ای است، که باید این را بیان و روشن کرد. گذشتگان ما هم داشته‌اند. یعنی هم در قدیم و هم در دوران معاصر، درباره یک مسئله خاصی از مسائل فلسفه، کتاب می‌نوشتند. خود ملاصدرا در کنار کتاب عظیم «اسفار»، شما می‌بینید مثلاً «مشاعر» را دارد، تقریباً مخصوص مسائل وجود؛ یا مثلاً «مبدأ و معاد» را دارد، درباره مسائل مبدأ و معاد. همین مرحوم آقا علی زنوزی که شما اسم آوردید، ایشان درباره «وجود رابطی» رساله‌ای نوشته است. البته چهل پنجاه سال پیش، من آن را دیدم؛ رساله کوچکی بود به نام «رسالة فی الوجود الرّابطی». حالا تعیین این که کدام مسئله اولویت دارد که انسان آن را مورد توجه قرار دهد، یک بحث دیگر است؛ اینکه واقعاً وجود رابطی اینقدر اهمیت دارد که انسان درباره‌اش رساله‌ای بنویسد یا نه؛ اما خب، خیلی مهم است که انسان مسائل گوناگونی را انتخاب کند و ذکر کند.
تأکید بر مباحث فلسفه تطبیقی/ ترجمه دکتر زریاب از «لذات فلسفه» خیلی خوب است
یک کار دیگری هم که به نظر من جایش خالی است، نوشته‌هایی درباره فلسفه تطبیقی است؛ شبیه آن کاری که ویل دورانت در «لذات فلسفه» کرده، که لابد ملاحظه کرده‌اید. «لذات فلسفه» یک کتابی است که با ادبیات خیلی شیوا و شیرینی نوشته شده و مرحوم دکتر عباس زریاب هم ترجمه خیلی خوبی کرده؛ انصافاً خیلی خوش قلم ترجمه کرده. این کتاب، مباحثه و مناظریه بین فلاسفه قدیم و جدید غرب است در یک مسئله خاصی؛ مثل اینکه اینها یک جلسه‌ای تشکیل داده‌اند و دارند با هم بحث می‌کنند؛ هگل یک چیزی می‌گوید، بعد کانت جواب او را می‌دهد، بعد دکارت حرف خودش را می‌زند؛ همین طور دانه دانه اینها شروع می‌کنند با همدیگر بحث کردن. اگر یک چنین کار شیرین و شیوایی انجام بگیرد، چقدر خوب است. فرض کنید این کار درباره موضوع «اصالة الوجود» انجام بگیرد؛ ملاصدرا یک حرف دارد، همین مرحوم آقا علی حکیم یک حرف دارد، مرحوم جلوه یک حرف دارد؛ بعد، از قدما، شیخ اشراق یک حرف دارد ـ که منکر این معناست ـ میرداماد یک حرف دارد. اگر فرضاّ اینها با همدیگر بحث کنند، چقدر چیز قشنگی از آب در می‌آید. اینها حکمت را ترویج می‌کند، و ما امروز به این ترویج احتیاج داریم.
تدوین کتاب فلسفی برای کودکان
یک مسئله، مسئله نوشتن کتاب فلسفی برای کودکان است، که غربی‌ها دارند این کار را می‌کنند. دو سه سال قبل از این، یک کتابی برای من آوردند، من مبالغی نگاه کردم. خب، از همان اوّلی که شروع می‌کند، واقعاً فلسفه است؛ لیکن باب کودکان است. این کتاب، یک کتاب خیلی قشنگی است در باب فلسفه ـ حالا اسمش یادم نیست؛ توی کتابهایم هست ـ به نظرم یک آمریکایی این را نوشته. ما به اینجور کتابی احتیاج داریم. بچه‌های ما ذهنشان دارد فلسفی می‌شود. خوشبختانه حرکت جامعه و نظام موجب شده که ذهن‌ها عقلانیت پیدا کند. جوان‌های ما واقعاً سؤال می‌کنند. این سؤال‌هایی که زیاد شده، این را باید مبارک دانست؛ منتها ما باید جوابگویی داشته باشیم. حس سؤال کنندگی دارد زیاد می‌شود، و این همین طور دارد به نسل‌های پایین‌تر منتقل می‌شود.ما یک نوه کوچکی داریم، دو سال و نیمش است و هنوز درست حرف هم نمی‌زند. چند روز پیش یک میزی اینجا بود، داشت می‌انداخت. به او گفتم این میز را نینداز. گفت: چرا؟ خوشم آمد از این که گفت چرا. چرا نیندازم؟ دنبال علت می‌گردد. بعد پنجه می‌زد به یک بچه ی دیگری، گفتم آقاجان نکن. گفت: چرا؟ این سؤال کردن از علت، خیلی چیز مهمی است. این حالت دارد به وجود می آید. حالا وقتی او ده ساله بشود، سؤالات زیادی برایش مطرح است: چرا؟ چرا؟ چرا؟ وقتی همین بچه، یک جوان هجده نوزده ساله‌ای باشد، سؤالات قوی‌تری در ذهنش ایجاد می‌شود. ما باید برای این سؤالات جواب داشته باشیم. این کار، کار شماهاست. شما واقعاً می‌توانید این کار را انجام دهید.

«اجلاس نماز و پيام های رهبری»

«پیام مقام معظم رهبری، به اولین اجلاس سراسری نماز»

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
تشكیل مجمعی از صاحب نظران برای « اقامه نماز » یكی از شایسته ترین وضروری ترین كارهایی است كه باید در جمهوری اسلامی صورت می گرفت . زیرا برپاداشتن نماز ، نخستین ثمره و نشانه حكومت صالحان است و در رتبه بعد از آن است كه نوبت به « زكوه » بمثابه تنظیم مالی جامعه و ریشه كن كردن فقر ، و نیز امر به معروف و نهی از منكر یعنی سوق دادن به نیكی ها و بازداشتن از بدیها می رسد .« اَلَّذینَ ِانْ مَكَّنّاهُمْ فِی اْلاَرْضِ اَقامُوا الصًَلوهَ وَ اتَوُ الزَّكوهَ وَ اَمَرُوا بِاْلمَعْرُوفِ وَ نَهَواْ عَنِ اْلمُنْكَر... » اقامه نماز فقط این نیست كه صالحان، خود نماز بگزارند . این چیزی نیست كه بر تشكیل حكومت الهی متوقف باشد بلكه باید این ستون دین درجامه، به پا داشته شود و همه كس با رازها و اشارهای آن آشنا و از بركات آن برخوردار گردد .
در خشش معنویت و صفای ذكر الهی همه آفاق جامعه را روشن و مصفا كند وتن ها و جان ها با هم به نماز بشتابند و در پناه آن طمأنینه و استحكام یابند .نماز ، ركن اصلی دین است و باید اصلی ترین جایگاه را در زندگی مردم داشته باشد . حیات طیبه انسان در سایه حاكمیت دین خدا ، وقتی حاصل خواهد شد كه انسانها دل خود را با یاد خدا زنده نگهدارند و به كمك آن بتوانند با همه جازبه های شر و فساد مبارزه كنند و همه بتها را بشكنند ، و دست تتاول همه شیطانهای درونی و برونی را از وجود خود قطع كنند ، این ذكر و حضور دائمی فقط به بركت نماز حاصل می شود و نماز در حقیقت، پشتوانه مستحكم و ذخیره تمام نشدنی در مبارزه ای است كه آدمی با شیطان نفس خود كه او را به پستی و زبونی می كشد ، و شیطان های قدرت كه با زر و زور ، او را وادار به ذلت و تسلیم می كنند ، همیشه و در همه حال دارد . هیچ وسیله ای مستحكم تر و دائمی تر از نماز برای ارتباط میان انسان با خدا نیست . مبتدی ترین انسان ها رابطه خود با خدا را به وسیله نماز آغاز می كنند . برجسته ترین اولیاء خدا نیز ، بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز می جویند .
این گنجینه ذكر و راز را هرگز پایانی نیست و هركه با آن بیشتر آشنا شود ، جلوه و درخشش بیشتری در آن می یابد . كلمات و اذكار نماز ، هریك خلاصه ای است كه به بخشی از معارف دین اشاره می كند و بطور مكرر و پی در پی آن را به یاد نماز گذار می آورد .نمازی كه با تدبر در معانی و بدون سهو و غفلت گذارده شود ، انسان را روز به روز با معارف الهی آشناتر و به آن دلبسته تر می سازد .نورانیت نماز ، و رازها و رمزهای آن و درسهایی كه در آن گنجانیده شده ، و اثر آن در ساختن فرد و جامعه ، چندان نیست كه بشود در مقالی كوتاه از آن سخن گفت ، بلكه چنان نیست كه بی خبری چون من بتواند از اعماق آن خبری آورد .آنچه من با قلم قاصر و معرفت ناچیز خود می گویم آن است كه مردم ما و جامعه ما ، و بخصوص جوانان ما كه اكنون بار امانت سنگینی را بر دوش گرفته اند باید نماز را منبع قدرتی لایزال بدانند ، و در برابر جبهه فساد و بی عدالتی و كجروی كه امروز بشریت را تحدید می كند ، از نماز و یاد خدا نیرو بگیرند . میدان مبارزه ای كه امروز پیش روی ماست ، ما را به تكیه گاه مستحكم ذكر خدا و امید و اعتماد به او ، بیش از همیشه و بیش از همه ، محتاج می سازد ، و نماز آن سرچشمه جوشانی است كه این امید و اعتماد و قدرت معنوی را به ما می بخشد . نماز با حضور و با توجه ، نمازی كه از یاد و ذكر سرشار است ، نمازی كه آدمی در آن با خدای خود سخن می گوید و به او دل می سپارد ، نمازی كه والاترین معارف اسلام را پیوسته به انسان می آموزد ؛ چنین نمازی انسان را از پوچی و بی هدفی و ضعف می رهاند و افق زندگی را در چشمش روشن می سازد و به او همت و اراده و هدف می بخشد دل او را از میل به كجروی و گناه و پستی نجات می دهد . از این رو است كه نماز در همه حالات ، حتی در میدان نبرد و در سخت ترین آزمایشهای زندگی ، اولویت خود را از دست نمی دهد .
انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه های خطر ، محتاج تر .حقیقت آن است كه در كار معرفی نماز كوتاهی های زیادی شده است و نتیجه آن كه نماز هنوز جایگاه شایسته خود را ، حتی در نظام اسلامی ما ، به دست نیاورده است .این مسئولیت سنگین ، بر دوش دانشوران و آشنایان به معارف اسلامی است كه نماز را به همه ، بخصوص به نسل جوان بهتر بشناسانند ، از كودك دبستانی تا پژوهشگر دوره های عالی ، هریك فراخور ذهن و معرفت خود، می توانند در راه شناختن نماز و رازهای آن قدمهایی بردارند و با ناشناخته هایی آشنا شوند ، حتی عرفای بزرگ نیز برای سالكان وادی معرفت ، اسرار الصلوه نوشته و آموخته اند ، یعنی اعماق این اقیانوس ناشناخته و پیمودنی است . در جامعه ما فصل مهمی در معرفی نماز در همه سطوح گشوده شود . رسانه ها و بخصوص صدا و سیما با شیوه های گوناگون نماز را معرفی و یادآوری كنند . همه جا و همیشه در رادیو و تلویزیون ، نماز در اولویت گذاشته شود و شوق ایمان و عطش یاد خدا در دلها پدید آید . در كلاسهای دروس دینی مدارس و دانشگاهها درس نماز جایگاه خود را بازیابد و سخنان سنجیده و افكار بلند در بازشناسی نماز فراهم و در معرض ذهن و دل دانشجویان و دانش آموزان گذاشته شود فلسفه نماز و تحلیل رازها و رمزهای آن با زبان هنر ، در معرض دید همگان قرار گیرد تا هركس به قدر ظرفیت خود از آن متمتّع گردد . كتابها و جزوه ها در سطوح مختلف و از دیدگاههای گوناگون به وسیله محققان و عالمان به سلك و تحریر درآید و مایه كارهای هنری و ادبی گردد .فصلی نیز باید برای آسان كردن انجام نماز گشوده شود .در همه مراكز عمومی : مدارس ، دانشگاهها ، كارخانه ها ، سربازخانه ها ، فرودگاهها ، ایستگاههای قطار ، ادارات دولتی و امثال آن ، جایگاههای مناسبی برای نماز پیش بینی شود . مساجد و نمازخانه ها پاكیزه و مرتب و رقبت انگیز باشد . نماز در وقت فضیلت و جماعت گذارده شود .
در هر محیطی برجستگان و بزرگان آن بر دیگران پیش قدم شوند و عملاً اعتنا به نماز را به دیگران بیاموزند و خلاصه در همه جا حركت به سمت نماز و شتافتن به نماز محسوس باشد .با این مقدمات ، به خواسته خداوند متعال و با توجهات و ادعیه زاكیه ولی الله العظم ( روحی فداه ) ، كشور و جامعه ما به هدفهای والای نماز نزدیك می شود و از بركات آن بهره می گیرد .در پایان لازم می دانم از فراهم آورندگان این مجمع و همه كسانی كه با وقوف بر اهمیت نماز ، در راه اقامه آن تلاش می كنند ، مخصوصاً از جناب حجت الاسلام آقای قرائتی كه دلسوزانه و عاشقانه در این راه گام بر می دارند صمیمانه تشكر كنم و قبول حضرت حق تعالی را برای این كوششهای مخلصانه ، مسئلت نمایم .
والسلام علیكم و رحمه الله
سیدعلی خامنه ای
6/7/70

بصیرت سیاسی╭✿╯«دفاع جانانه»╭✿╯کلیپ صوتی از رهبری

سلام
عرض ادب و احترام
در این تاپیک کلیپ های صوتی از بیانات رهبری را قرار می دیم
به امید بصیرت سیاسی