بهشت و جهنم

جذابیت بهشت برای فردی که در دنیا از همه امکانات برخوردار بوده ، چیست؟

سلام
برای توصیف بهشت میگویم باغ هایی که رود ها از زیر ان ها جاری ست و...
این شاید برای خیلی ها قابل تصور نباشد و جذابیت داشته باشد
اما کسی که در دنیا بهترین باغ و خانه و مال و اموال و به عبارتی همه چیز را در دنیا داشته، برای او چگونه بهشت را توصیف می کنید؟؟؟
چنین کسی اصلا به نظر نمی اید مشتاق باغ های بهشتی یا حوری باشد چون در دنیا هر کار ک خواسته کرده و هرچه میخواسته فراهم بوده.
باتشکر

ملاك و معيار رفتن به بهشت و یا جهنم

سلام
ملاك و معيار بهشت و جهنم رفتن چيست؟
آيا كسي كه شيعه نيست به جهنم مي رود؟

سوالاتی در مورد نعمت های بهشتی

انجمن: 

با توجه کردن به نعمت های بهشتی شاید سوالاتی برای هرکس پیش بیاید. برای بنده که سوالات زیر پیش آمد:

1-اگر بنده به بهشت بروم و دوست داشته باشم بچه دار شوم آیا امکان پذیر هست؟ اگر بله چطور بچه من بدون زندگی دنیوی و پس دادن امتحان وارد بهشت میشود؟

2-میگویند زن و شوهری که هر دو بهشتی باشند میتوانند کنار یکدیگر زندگی کنند خب زن من چطور میخواد با حوری هایی که من باهاشون رابطه دارم کنار بیاد؟ اصلا من چطور میخوام با قلمان هایی که اون باهاشون رابطه داره کنار بیام؟

3-میگویند هر زنی را که در دنیا ببینی و ازش خوشت بیاد ولی نگاه هوس آلود بهش نکنی اون دنیا یک حوری شبیه همون بهت میدن. به فرض اینکه یکی از اون زن ها فامیل من باشه و همراه شوهرش بیان دیدار من ضایع نیست که اون مرد تو کلکسیون حوری های من زنش رو ببینه؟ من چطور میخوام این مسئله رو به اون دختر که فامیلم هست توضیح بدم؟

4-زنی که 25 سالگی ازدواج کرده و 40 سالگی شوهرش مرده باشه و دوباره 45 سالگی ازدواج کرده باشه و شوهر دومش 75 سالگیش مرده باشه به فرض اینکه هر 3 بهشتی باشند چطور میخواهند 3 نفری زیر یک سقف زندگی کنند؟

لطفا مورد به مورد جواب بدهید.

تجسم اخروی اعمال مباح

انجمن: 

سلام ایا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بیدلیل سر یا تکاندادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) در اخزت مجسم میشوند؟

محدودیت خدا با توجه به بهشت و جهنم

سلام.اینکه با توجه به قران بگوییم بهشت و جهنم وجود دارد جای سوال دارد.چون خیلی چیزها هست که جای سوال هست مثلا خدا از اول بوده وتا آخر هست.از اول چی تا آخر چه.با توجه به خود قران میفرماید خداوند هر روزش برابر با هزار سال شماست پس خداوند شامل زمان میشود وچیزی که با زمان احاطه شود شامل محدودیت یا مکان میشود از انطرف نیز هر اولی پایان دارد چون شمارش زمان شامل اول بودن میشود.

دروغ مصلحتی خدا

انجمن: 

سلام
از کجا بفهمیم خدا به ما دروغ مصلحتی نمیگه؟
اگه رفتیم اون دنیا و دیدیم خبری از بهشت و جهنم نیست و خدا هم بهمون بگه که دروغ مصلحتی گفتم، اون وقت چی؟

آیا بدون حب خدا می توان به بهشت رفت؟

سلام

مسلمونی که مقید به انجام واجبات و ترک محرمات هست.
اعتقادم داره که خدا همه کاره ی جهانه
ولی چون توقعاتی از خدا داره که برآورده نمیشه، نمیتونه خدا رو دوست داشته باشه.
نه اینکه خدا رو ظالم بدونه.
مثلا اگه دو تا پدر تو فامیلشون در نظر بگیره
پدری که ماشینش رو به نام پسرش زده رو دوست داره
ولی پدری که ماشینش رو به نام پسرش نزده رو نمیتونه دوست داشته باشه.
نه اینکه بگه این پدر ظلم کرده. و نه اینکه بگه پدر محبت نکرده.
ولی چون انتظار داره باباش ، حمایت بیشتری ازش میکرد و این اتفاق نیافتاد، محبت قلبی به پدر نداره. ولی مراعات اخلاق رو میکنه و رفتار خوبی با پدر داره.

با توجه به این مثال، فرض کنید مسلمونی رو که از خدا انتظاری داره و چون اون انتظار برآورده نمیشه، عبادات و اطاعتش از خدا، از روی محبت قلبی نیست.
اون خدا رو عبادت میکنه چون عقلش میگه راه نجاتش از عذاب و ورود به بهشت، انجام واجبات و ترک محرمات هست.

به قول معروف بین علما میگن اطاعت از امر مولا واجبه
اون شخص هم میگه خدا مولا هستش و دستوراتی داده ما هم اطاعت میکنیم
ولی اون شخص نمیتونه محبت قلبی به خدا پیدا کنه.
آیا خدا به خاطر اینکه محبت قلبی بهش نداره، عذابش میکنه؟ و اون شخص رو از بهشت محروم میکنه ؟
از طرفی هم اون نمیتونه به خدا امید ببنده، چون به هر حال ممکنه خدا خواستشو بنا به مصلحتی برآورده نکنه، و این موضوع باعث شکستن قلبش و ناامیدی میشه...
درسته عقل میگه این به خاطر بی لیاقتی بنده بوده، ولی این دلیل نمیشه قلب انسان نشکنه...
اون ممکنه دعا کنه ولی فقط به خاطر این دعا میکنه که خدا دستور داده...
و الا هیچ وقت دل نمیبنده که به خواستش میرسه...

پس اون شخص عبادات و اطاعتش به خاطر حکم عقله که میگه
اطاعت از مولا واجبه
بهشتی شدن مشروط به انجام واجبات و ترک محرماته خصوصا کبائر.

با این شرایط خداوند چه کار خواهد کرد؟
چون اون شخص محبت قلبی به خدا نداشته، از بهشت محرومه؟

بهشت و جهنم ؛ اما و اگرها . . .

انجمن: 

السلام علیکم :>
توی یک سری از بحث ها و گفتگوها با اساتید و کارشناسان این سایت مثل بحث برهان شر در محضر استاد صدیقبه این نکته پی بردم که از نظر کارشناسان سایت اولا اینکه خدا هرکاری رو نمی تونه انجام بده که معمولا کارای محال خونده می شه و دوم اینکه وقتی ما می خواهیم در مورد رفتار و کنش و واکنش خدا نظر بدیم باید ببینیم که اون رفتار اصولا امکان پذیر و عملی هست یا نه که محاله....مثلا برای روشن شدن منظورم بگم، خیلی خلاصه اینکه ما نمی تونیم بگیم چون خدا عادله پس باید بهشت و جهنم برپا کنه.....بلکه باید ببینیم که اصلا برپایی بهشت و جهنم امکان پذیر هست یا نه.....اگر برپایی بهشت و جهنم مثلا محال بود اونوقت حتی اگر خدا عادل هم باشه نمی تونه و نمی آد که بهشت و جهنم رو برپا کنه و به عدل خدا خدشه وارد نمی شه....یا مثلا در برهان شر، گفته می شه که ذات ماده فلان و بهمانه و مثلا شر همراه خودش داره و خدا هرچقدر هم خیر مطلق باشه برای اینکه ما رو خلق کنه باید که دنیای مادی رو اینگونه خلق می کرد و اصلا خدا نمی تونست دنیای ما و خود ما رو به شکل دیگری خلق کنه و این خدشه به خیر مطلق بودن خدا وارد نمی کنه.....متوجه منظورم امیدوارم شده باشید....حالا می خواستم بدونم که این دو مورد نکته ای که از کارشناسان بازگو کردم درست و به جاست و اگر بله، بیاییم توضیح بدیم که آیا خدا بهشت و جهنم بر پا می کنه یا نه....با این فرض که باید ثابت کنیم که اصلا برپایی بهشت و جهنم امکان پذیر هست یا نه.....اگر درست یادم باشه مثلا ابن سینا اشتباه نکنم، نتونست معاد جسمانی رو ثابت کنه....خوب اگر ما نتونیم ثابت کنیم که معاد جسمانی امکان پذیره یا نه، پس نمی تونیم عقلا بگیم که خدا حتما بهشت و جهنم برپا خواهد کرد، هرچند خدا عادل باشه(البته شاید بگید معاد غیر جسمانی ثابت شده و اینا که حالا کارشناس توضیح می دن و ما گوش می دیم.من فقط برای روشن شدن بحث مثال زدم)پس من می خواستم در ادامه بدونم بهشت و جهنمی و یا در کل معادی و حساب و کتابی خواهیم داشت یا نه با اون پیش فرض که عرض کردم....و اگر کارشناس صلاح می دانن یک اشاره ای هم به برهان شر داشته باشن....همونطور که من اشاره ای داشتم.....(البته اگر لازم می بینن)

با تشکر...

چرا فقط بهشت و جهنم داریم؟

با سلام خدمت کارشناس محترم بحث
چند روزی هست سوالی ذهنم رو درگیر کرده که دوست داشتم جواب این سوال رو بدونم....

ظاهرا هر کدام از ما انسانها ، نقشی در ورودمون به این دنیا نداشتیم ...

انسانهای مومن این رو یک نعمت بزرگ میدونن، نعمت حیات... که به واسطه این نعمت در کشاکش امتحانات این دنیا میتونن رشد کنن و در اخرت به بالاترین درجات و بهشت موعود خداوند نائل بشن... خوب تا اینجای بحث موضوع منطقی هست، یعنی یک زحمت و رنج و تلاش در این دنیا و این دوره زیستی کوتاه مدت و در عوض یک ابدیت اباد و لذت بخش...

اما از اونطرف قضیه اگر به موضوع نگاه کنیم ، کم نیستند افرادی که بنا به هر دلیلی ، توان پاس کردن امتحانات این دنیا رو ندارن ، مثلا فردی که دچار بیماری میشه یا دچار فقر میشه و..... به دلیل اینکه روی خودش به خوبی کار نکرده و ظرفیتهای خودش رو رشد نداده ، در کشاکش این رنج و دردها و ابتلائات ، مثلا ناشکری میکنه ، بی تابی میکنه ، نماز و روزه اش رو ترک میکنه ، کفر میگه و.... و طبق اموزه های دینی ما ، این فرد ، اخرت خوبی نخواهد داشت... یعنی در حقیقت این بیماری و فقر ، اگر بخاطر بی تدبیری خود فرد نبوده باشه ، یک لطف از سمت خداوند بوده که میخواسته سکوی پرتاب این فرد بشه ، ولی بهر دلیلی این فرد از این موقعیت برای رشد خودش استفاده نکرده. و نه تنها سکوی پرتاب نشده ، بلکه عاملی برای عذاب اون فرد شده....چه در دنیا و چه در اخرت

حالا یکبار صورت مسله رو میخوایم مرور کنیم...

خداوند به انسان نعمت حیات داد تا انسان از این فرصت استفاده کنه و به سعادت ابدی دست پیدا کنه....
عده ای که میتونن از پس امتحانات الهی بربیان که خوشا به سعادتشون...
اما عده ای که نمیتونن از پس ابتلائات و امتحانات الهی بربیان ، و اینها هم مانند افراد دسته اول ، از سر اجبار به این دنیا اومدن و حالا بهر دلیلی نتونستن به اهداف خلقت خداوند جامعه عمل بپوشانند ، چرا اینها باید در اخرت عذاب بکشن؟ یعنی خداوند اینها رو خلق کرده برای بهشت ، این افراد نتونستن امتیاز لازم برای ورود به بهشت رو کسب کنند ، حالا چرا این بنده های خداوند ، در اون دنیا دچار عذاب و الیم شوند؟

مثالی میزنم:

فرض کنید برای یک مسابقه تلویزیونی ، ده نفر ثبت نام میکنن.. خیلی طبیعی هست که هر کسی در این مسابقه توانایی بیشتری داشته باشه و تلاش بیشتری کنه، نفر اول میشه و بهش پاداش مسابقه رو میدن... ولی من مسابقه ای سراغ ندارم که مثلا نه نفر بازنده رو تنبیه کنن و یا اینکه کسانی رو که به نمره حد نصاب نرسیده اند رو تنبیه کنند... حالا شما همین مسابقه رو در نظر بگیرید که شرکت کننده هاش رو نه به دلبخواه خودشون ، بلکه ناخواسته در گود اون مسابقه انداخته باشن...اینکه خیلی شرایط بدتر از حالت ورود ازادانه به گود مسابقه هست.

حالا چرا مثلا غیر از بهشت و جهنم ، مثلا فضای خنثایی نیست ....
بهشت برای افرادی که تونستن امتحانات الهی رو پاس کنن.
جهنم برای افرادی که در حق دیگران ظلم و ستم و تعدی کردن ...
و اون محیط خنثای سوم برای افرادی که عواملی مثل بیماری ، فقر ، جنگ و... باعث استضعاف دنیوی اینها شده و این استضعاف باعث شده اینها از خدا و پیغمبر و دین و نماز و.... گریزان شوند...

امیدوارم سوالم مفهوم باشه و بلحاظ علمی قابل توجه باشه.

با تشکر .

تجسم اعمال، از تخیل تا واقعیت

سلام.

اولین سوالی که وقتی با دید انتقادی به داستان شفاعت نگاه می کردم به ذهنم خطور کرد این بود که داستان شفاعت به نظرم سنخیتی با آن بهشت و جهنمی که علمای عصر حاظر سعی در تجسمش برای مخاطبینشان دارند، ندارد...علما می گویند که بهشت و جهنم عین اعمال ماست....بهشت و جهنمی که انتقام خدا از انسان ها نیست...بلکه عین اعمال ماست...تجسم اعمال ماست نه اینکه خدا یا کس دیگری بخواهد انتقام بگیرد...خوب اگر خدا قرار نیست از کسی انتقام بگیرد، شفاعت به چه کار می آید؟؟
از بچگی هروقت خواسته باشند که شفاعت را برای ما متصور بشنوند...مثل می زنند شخص ریش سفیدی را که می آید واسطه می شود که شاکی از حق خود بگذرد و گناه کار را ببخشاید... باز تاکید می کنم ببخشاید...ولی این بخشیدن به چه کار می آید، مگر خدا می خواهد انتقام بگیرد که حالا بخشیدن یا نبخشیدن خدا تاثیری در شدت عذاب جهنم داشته باشد؟؟؟

خوب من نت را جست و جو که می کردم دیدم این انتقاد و شبهه ی بنده، شبهه ی بکری نیست...پیش از من هم کسانی این شبهه را داشته اند...پاسخ ها را که می دیدم به هیچ وجه قانع نمی شدم....مثلا در پاسخ می گفتند، شفاعت به مانند توبه عمل می کند و الی آخر....که به نظرم اصلا بحث شفاعت با آن تعریفی که دادم یا به ما باورانده شده با داستان توبه قابل مقایسه نیست...یکباره بیایید تعریف جدیدی از شفاعت بدهید مخالف و متضاد با هر آنچه از کودکی به ما گفته اید آنوقت شاید مقایسه توبه با شفاعت منطقی به نظر برسد...

اگر بخواهیم با موشکافی بیشتری به این داستان بپردازیم...می توانیم انتقاد های بیشتری بگیریم....کلمه حق الناس و کلمه حق الله را زیاد شنیده اید از کودکی به احتمال زیاد....
گناهان یا حق الناس هستند یا حق الله....
اگر حق الناس است که شاکی خدا نیست بلکه از بین مردم است...مثلا آبروی کسی را برده اید، اینجا شاکی فردی است که آبرویش رفته....بارها گفته اند که حق الناس دست خدا نیست، ما باید از کسی که به او ظلمی روا داشته ایم، حلالیت بطلبیم....وگرنه عذاب جهنم خواهیم داشت...آن دنیا یقه ی ما را می گیرند...خوب این قضیه هم به مانند اصل شفاعت با داستان تجسم اعمال را دیدن هم جور در نمی آید...یا با داستانی که می گوید خدا یا کس دیگری قرار نیست از ما انتقام بگیرد...اگر قرار است ما تجسم اعمال خود را ببینیم....دیگر بخشیده شدن یا نبخشیده شدنمان توسط شاکی چه اثری در میزان عذاب اخروی ما دارد؟؟؟ما عملی را مرتکب شدیم، قرار نیست که کسی از ما انتقام بگیرد که حالا اگر ما را ببخشاید دیگر عذاب نبینیم!!!شما فرض کنید اگر شاکی آدم دلرحمی باشد ما را می بخشاید و ما دیگر تجسم اعمالمان را نمی بینیم!!!!!خلاصه داستان بهشت و جهنم از چه قرار است؟؟؟داستان شفاعت چطور؟داستان حق الناس و حق الله چه؟؟